eitaa logo
ناگفته هایی از اسارت
278 دنبال‌کننده
48 عکس
62 ویدیو
2 فایل
بیان خاطرات اسارت آزادگان ۸ سال دفاع مقدس، با هدف آموزش و بازخوانی فرهنگ ایثار و مقاومت و اشاعه این فرهنگ بین افراد غیر آزاده و نسل‌های بعد از جنگ ارتباط با ادمین: @Ganjineh_Esarat بیان خاطرات: @Khaterat_Revaiat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹اولین ملاقات با شپش😳🥴 ابتدای اسارت، حدود دو هفته ای تو بودیم. هر روز ، و دیگر زحمت کشان بهداری، پایم را عوض می کردند. چند روز بعد از درگیری ما را آوردند ❤️. همون شب اول سر صف بودیم که احساس کردم چیزی توی زیر پیراهنم راه می‌ره. یه نگاه انداختم دیدم یه جوجوی خیلی کوچیکی داره تو زیر پیراهنه قدم میزنه🤔😔. با تعجب زیاد از مرحوم (رحمة الله علیه) که کنارم نشسته بود، سوال کردم: حامد این چیه؟!😳 با خونسردی گفت: 😏 من 😱😭😳 حامد 😊☺️ شپش 💃💃💃 بعدشم گفت: آخر شب تو هم مثل بقیه لباست رو دربیار و شپش هارو بکش😅 تا وقتی که رفتیم (قدیم) که اون موقع اسرای قدیمی اونجا بودن، با شپش دورانی داشتیم. اونجا بود که دوستان قدیمی کمک کردن تا لشگر شپش ریشه کن شد. راوی 👈لطفا برای فوروارد و هدایت پیام به افراد، کانال‌ها و گروه‌های دیگر از گزینه "<----" یا هدایت با نقل قول استفاده نمائید. ❓سوالات و پیشنهادات https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat ✍️روایت خاطرات https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat 📌کانال ناگفته هایی از اسارت https://eitaa.com/khaterate_Azadegan