eitaa logo
خط روایت
1.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
216 ویدیو
17 فایل
این روایت‌ها هستندکه تاریخ سرزمین‌‌مان را می‌سازند. چون روایت مهم است. 🇮🇷 با نوشتن و بازنشر پیام‌ها راوی سرزمین انقلاب اسلامی باشید. 🌱 دریافت روایت : @yazeynab63 @Z_yazdi_Z @jav1399 آدرس ما در تمام پیام‌رسان‌ها: https://zil.ink/Khatterevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا ❤️ امام علي‌عليه السلام : اِرحَم مَن دُونَكَ يَرحَمكَ مَن فَوقَكَ با فرودست خود مهربان باش تا فرادستت با تو مهربان باشد ميزان الحكمه ، ح ۶۹۶۰ . دستی آمد. بلندش کرد و روی دوشش گذاشت. به سختی می‌توانست نفس بکشد. فکر کرد پایش روی گل‌های کف تونل سُر خورده و نقش زمین شده. مثل همان وقت‌هایی که واگن را هُل می‌داد و جلوی پایش را نمی‌دید و زمین می‌خورد. شقیقه‌هایش تیر می‌کشید. نبض می‌زد. با چشم‌های نیمه‌بازش از روی برانکارد به صورت آن مردی که کمکش کرده بود نگاه کرد. شناختش. مهندس عاقل بود. همان سرکارگری که برای دامادی پسرش هفته پیش شیرینی آورده بود. وقتی سوار آمبولانسش کردند، چهره هانیه چهارساله‌‌ از مقابل چشم‌هایش کنار نمی‌رفت. حسابی شیرین زبان شده بود. وقتی می‌رفت خانه و طبق معمول دست و پاهایش را توی تشت خیس می‌کرد، می‌آمد تماشا. _ باباجونم با شاپوی‌ من بشور چشاتو‌ نسوزه. او هم سنگ پا را می‌کشید روی دست‌های زبرش تا نرم شود و صورت دخترکش را نخراشد. ماسک اکسیژن روی صورتش گذاشتند. سینه‌اش با ضرب بالا رفت تا هوا را جانانه ببلعد. مثل زمان‌هایی که سرش را از خاکی که با بریکت تراشیده می‌شد و با فشار توی صورتش می‌خورد کنار می‌کشید تا از میان نم‌ چوب‌ها هوا را در ریه‌هایش ذخیره کند. آیفون که نصب شد، همین‌که در آن عمق از زمین صدایشان به جایی می‌رسید برایشان غنیمت بود. هیچ‌کس این‌ سبک زندگی را نمی‌فهمد، جز همان‌ کارگران شریفی که نان بچه‌هایشان را از میان دیوارهای سست و نمور تونل استخراج می‌کنند. ✍ 〰〰〰〰 〰〰〰〰 @khatterevayat