⚘️﷽
〰〰〰〰〰
#قهرمان
فرودگاه بغداد
هواپیما داشت فرود میاومد، اما من هنوز روی ابرها بودم، سبک..خنک..!
تمام اتفاقات، از بلند شدن از رو صندلی هواپیما تا بستن در تاکسی پشت سرمون رو، از همون بالا میدیدم و سرخوش بودم..
اما یه جایی از وسطهای راه، وقتی هنوز از محوطه فردگاه بیرون نرفته بودیم بیهوا کشیده شدم توی جسمم و همه روحم یکجا توی چشمام جا شد...
و.. چیزی دیدم که.. هیچ فکرش رو نمیکردم یه روز از نزدیک ببینم...
با دیدنش چنان آتیشی از دلم شعله کشید که حرارتش چشمهام رو سوزوند و اشک پرده انداخت به خاموش کردنش..
پ.ن. اشک اگر ریختی دعایم کن🖤
✍ #ز_منتهایی
〰〰〰〰〰
#خط_روایت
#شهید_سلیمانی
🔻روایتهای خود در مورد شهداء را برای ما ارسال کنید.
〰〰〰〰〰
@khatterevayat
@ham_ghadam1403