eitaa logo
خط روایت
1.3هزار دنبال‌کننده
666 عکس
100 ویدیو
14 فایل
این روایت‌ها، نوشته مردم سرزمین انقلاب اسلامی است. محتواهای این کانال را می‌توانید بردارید و هر جا که خواستید بازنشر کنید، می‌توانید از این محتواها برای تولید محصولات رسانه‌ای هم استفاده کنید. ادمین‌ خانم‌ها : @Sa1399 جاودان یزدی‌زادگان @Z_yazdi_Z
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘️﷽ 〰〰〰〰〰 عارفانه روز آخر اعتکاف، نوجوان‌های موسسه ابرار کار خیلی قشنگی انجام دادند. نشستند از سوره‌های قرآن اسماء الهی را پیدا کردند و با خط خوش بر روی قطعه های کوچک مقوای سبز نوشتند. زیر هر کدام از اسم‌های خداوند، نام شهیدی را نوشتند. کار‌ت‌ها را در جعبه کوچکی قرار دادند و به عنوان رزق معنوی به معتکفین هدیه دادند. هرکس یکی از آن کارت سبز‌ها را بدون این‌که ببیند چه مطلبی بر روی آن‌ها نوشته شده برمی‌داشت. من هم دستم را بردم جلو که از ابتدای جعبه یکی بردارم‌، یکدفعه پرسیدم: "میشه از وسط بردارم؟ " نازنین فاطمه گفت: "بله میشه" چشم‌هایم را بستم و از وسط کارت‌ها یکی برداشتم. اسم شهیدی که در کارت سبز رزق معنوی من بود را نگاه کردم. با خودم گفتم سر فرصت در اینترنت جست‌وجو می‌کنم و درباره‌اش مطالعه می‌کنم. کارت را گذاشتم داخل کیفم‌. فردای مراسم اعتکاف رفتم سراغ رزق معنویم. گوشی را برداشتم، اسم شهید را جست‌وجو کردم به محض این‌‌که عکس شهید را دیدم چشم‌هایم گرد شد. انگار آشنایی را دیده باشم که چندین سال است که او را ندیده باشم و اسمش را فراموش کرده باشم. گفتم: " اِ ! یادم رفته بود اسمش احمدعلی نیری است." من سال‌ها پیش کتابی خوانده بودم که درباره زندگی ایشان بود. شهید را می‌شناختم اما برای معرفی شهید به دیگران به جای گفتن اسم شهید، نام کتابی را که درباره زندگیشان بود به زبان می‌آوردم. نام کتاب"عارفانه" به ذهنم آشناتر از نام شهید بود. پس از چندسال دوباره با دیدن عکسش مرور کوتاهی بر خاطراتش کردم. عرفان شهید را از لابه لای داستان زندگیش می‌فهمیم. آن‌سال‌ها که کتاب عارفانه را خواندم از خواندن آن هم لذت بردم و هم حسرت خوردم که چرا مثل او نیستم. این‌ شهید عارف صدای تسبیح گفتن سنگ ریز‌ه‌ها، کوه و درخت‌ها را می‌شنید راز این شنیدن‌ها ترک گناه بود. شاید بعد از سال‌ها رخ نشان داد تا تلنگری باشد که بهشت را به بها می‌دهند. ✍ 〰〰〰〰〰 🔻روایت‌های خود در مورد شهداء را برای ما ارسال کنید. 〰〰〰〰〰 @khatterevayat