eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از آن زمان که مرا با تو آشنا کردند دلی شکسته زعشقت به من عطا کردند زمین شکر ببوسم همیشه زین که مرا به آستان تو ره داده و گدا کردند تو کیستی که مقام تقربش دادند هر آن‌که را که به عشق تو مبتلا کردند رضا شدم به جدائی ز آستانهء تو به نعمتی که مرا خادم رضا کردند به هر کریم که اظهار حاجتی کردم مرا حواله درِ خانۀ شما کردند تو افتخار بنی‌هاشمی و هاشمیان پس از حسین به ذات تو اقتدا کردند تو نور چشم حسینی امام سجادی که اهل سجده مدیحت ز سجده‌ها کردند خوشا شبی که فروزندگان سیارات مدینه را ز جمال تو با صفا کردند ز یمن آمدنت خاندان پیغمبر نماز شکر به درگاه کبریا کردند تو گرم گریۀ میلاد و خانوادهء وحی ز شوق دیدن تو لب به خنده وا کردند به حیرتم که چه گویم زمهر و ماه آن شب که از تو کسب ضیا کرده و حیا کردند توئی بزرگ عبادت کننده گان و تورا فرشتگان مقرّب چنین صدا کردند تو عاشقی به نماز و نماز عاشق توست که از خضوع و خشوعت حدیث‌ها کردند به زانوان تو از سجده پینه‌ها دیدند شبی که بر بدنت از کفن قبا کردند به ماجرای غم انگیز حَرّه مردم شهر پناه برده به لطف تو التجا کردند تو را خدای دعای صحیفه می‌دانم که لعلِ نوش تو را چشمۀ دعا کردند دعای ناب ابوحمزۀ ثمالی را که خوانده اهل دعا و خداخدا کردند کتاب عشق،یکی صفحه ازصحیفهءتوست صحیفه‌ای که امامان از آن ثنا کردند صحیفه است محیطی ز حکمت و عرفان که تشنگان معارف در آن شنا کردند کسی که چید ز باغ صحیفه‌ات یک گل به روی او دری از باغ عشق وا کردند بوَد زیارت مأثورهء امین الله زیارتی که روایت برای ما کردند برای نهضت خونین کربلای حسین تو را ذخیره و آمادۀ بلا کردند امامت تو ز طوفان زهر پایان یافت دری که بر رخت از قتلگاه وا کردند چه بود حال تو وقتی که مُحرمان اسیر طواف کعبۀ تن‌های سر جدا کردند چه بود حال تو دیدی دمی که زینب را به تازیانه از آن کشتگان جدا کردند اگر چه کرببلا چندی از خروش افتاد از آن جنایت خونین که اشقیا کردند ولی کسان تو از عمّه‌ها و خواهرها ز گریه شام بلا را چو کربلا کردند به صبر خویش اسیران نینوا آخر تقاص خون شهیدان نینوا کردند چه داشتند به جز اشک آن شکسته دلان به دست بسته که تسخیر قلب‌ها کردند همیشه در دل تاریخ شام می‌ماند قیامتی که در آن سرزمین بپا کردند الا امام که خیل گره به‌کاران را حواله بر تو کریم گره گشا کردند من و گدائی درگاه تو که مسکینت هنوز دم نزده حاجتش روا کردند کس از تو لا نشنیده است ای کریم مگر سرشته نور تو با رحمت و سخا کردند ببین به درد نهانم الا که تا امروز به آبروی تو هر درد من دوا کردند ز فیض دولت مهر علی و زهرا بود عنایتی که «مؤید» به حال ما کردند
رفاقت با این پنج گروه ممنوع فرمود: پدرم سفارش کرد که با پنج گروه از مردم رفاقت و رفت و آمد نکن: اياک و مصاحبة الکذاب فانه بمنزلة السراب يقرب لک البعيد و يباعد لک القريب و اياک و مصاحبة الفاسق فانه بايعک باکلة او اقل من ذلک و اياک و مصاحبة البخيل فانه يخذلک في ماله احوج ما تکون اليه و اياک و مصاحبة الاحمق فانه يريد ان ينفعک فيضرک و اياک و مصاحبة القاطع لرحمه فاني وجدته ملعونا في کتاب الله عزوجل في ثلاثة مواضع. ۱. با دروغگو ، زیرا او خلاف واقع را به عنوان واقع به تو وانمود می‌کند و تو را فریب می دهد. ۲. با فاسق ، زیرا که او تو را به یک وعده غذا یا به یک لقمه، بلکه به کمتر از آن می فروشد. ۳. با بخیل ، زیرا اگر به مال او نیاز پیدا کنی او بخل می ورزد و دستت را نمی گیرد. ۴. با احمق (نادان)، زیرا او می خواهد به تو نفع برساند ولی از جهت حماقت و نادانی به تو ضرر می رساند. ۵. با قاطع رحم ، زیرا من در سه موضع از قرآن مجید، قاطع رحم را ملعون یافتم. پی نوشت 📚اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۳۷۶
💠 مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا هَانَتْ عَلَيْهِ مَصَائِبُهَا وَ لَمْ يَكْرَهْهَا کسی که از دنیا دل بریده است، مصیبت‌های آن برایش آسان شده و آن‌ها را ناپسند نمی‌شمارد. 📗 تحف العقول، ص۲۸۱ 🔹آزاد از تعلقات🔹 با تیر غم و بلا، نشانش نکند حیران زمین و آسمانش نکند هر کس دلش از تعلقات آزاد است اندوه جهان، دل‌نگرانش نکند
شاهزاده بدان گدازادهَ م سرِ راهَت دوباره افتادم بنده و سجده را نفهمیدم متوسّل به نامِ سجّادم شبِ میلادِ حیدرِ ارباب اشکِ شوقم چکیده و شادم هر چه هستم به نامِ مولایم نوکرِ بچّه هایِ زهرایم خطبه هایت شبیهِ پیغمبر اسداللهِ خانه یِ دلبر بهترین باورِ علی اکبر سایه ای بر سرِ علی اصغر شاهدِ غیرتِ اباالفضلی وَ دعاگویِ ماهِ آب آور خورده ام یا علی زمین‌... مددی حضرت زین العابدین... مددی زندگیِ گدا به نامِ شما هم پدر هم پسر غلامِ شما می کِشد آسمان شبیهِ دلم حسرتِ لحظه یِ سلامِ شما مَستم از ذکرِ یا علی مولا کامِ من آشنایِ جامِ شما شبِ میلادتان دعایِ ما العجل العجل گُلِ زهرا ✍️
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سرود - میلاد امام سجاد و حضرت عباس علیهم السلام - سبک از باب الجواد (مهتابِ حرم)‌... آقایِ کرم آوایِ حرم یاعلی یاعلی (۲) صاحبِ عَلَم سایه‌یِ سرم یاعلی یاعلی (۲) نمازم عَلیه نیازم عَلیه تمامیِ سوز و گدازم عَلیه کسی که واسَه‌ش جون می‌بازم عَلیه شاهیهِ این نوکری حیدری ام حیدری یاعلیُ یاعلی (۴) می‌تپه سینه واسهِ مدینه یاعلی یاعلی (۲) لالاییِ شاه چه دلنشینه یاعلی یاعلی (۲) چه نامِ نکویی چه رسم و مَرامی تو خورشیدِ عشقی تو ماهِ تمامی و اَشهَدُ اَنَّ علیٌ امامی به نامِ این کشوری نواده‌یِ حیدری شاهیهِ این نوکری حیدری‌ام حیدری یاعلیُ یاعلی (۴) محرابِ دعا بی‌تابِ شما یاعلی یاعلی (۲) ذکرِ بقیع و... شورِ کربلا یاعلی یاعلی (۲) دعا کن برای من و حفظِ دینم دعا کن دوباره حرم رو ببینم دعا کن که دلواپسِ اربعینم قرارِ ما اربعین روضه‌یِ اُمُّ‌البنین شاهِ کرم السَلام نوکرتم وَالسلام (۴) (حضرت عباس) تو پهلوونی تو مهربونی اباالفضل اباالفضل (۲) نگفته دردِ... ما رو می‌دونی اباالفضل اباالفضل (۲) امیرِ دو عالم علمدارِ لشکر گرفتی رو شونه‌َت عَلَم مثلِ حیدر صد اللهُ اکبر شده فتحِ خیبر فراریهِ اُمیّه قرصهِ دلِ رقیه مولانا اباالفضل (۴)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی - میلاد امام سجّاد علیه السلام شبِ میلادِ زین العابدین است حسینی آسمانها و زمین است پیامِ نامِ این نوزاد این است فقط حیدر امیرالمؤمنین است
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی میلاد امام زین العابدین علیه السلام از تو علوی‌تر به خدا نیست حسین قائل به غدیرِ مرتضی کیست... حسین اسمِ پسرانِ تو که جایِ خود داشت بی عشقِ علی کرب‌و‌بلا... نیست... حسین
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل پیوسته میلاد امام سجّاد علیه السلام ما را به شرطِ اشک خدا آفرید و بَس اصلاً گدای ایلِ شما آفرید و بس از باقیِ گِلِ تو مرا خلق کرده‌اند ما را خدا به نامِ وِلا آفرید و بس آئینه‌یِ جمالِ علی یابنَ فاطمه نازم نگاهِ تو که صفا آفرید و بس ای صاحبِ خصائلِ مولیَ‌الموحدین جای قدومِ تو به رویِ دیده‌یِ زمین باید شود تمامیِ هفت آسمان رَصَد دریا گرفته باز چرا حسِّ جزر و مد خورشید را مدینه اسیرِ خودش نمود انگار کعبه باز شکافی به سینه زد لبخندِ نابِ حضرتِ لبخند و عاطفه مژده به ما دهد که علی باز می‌رسد بانوی کشورم شده بانوی آسمان عزّت گرفته با قَدَمت آب و خاکِمان چشمِ حسین محوِ تماشای این پسر عمّه وَاِن یَکاد بخوان محضِ دفعِ شَر وقتی سراغِ دیده‌یِ او خواب می‌رود گهواره می‌شوند دو تا بازوی قمر سجّاده وا کنید ملائک برای او او که دعا کند به خدا می‌کند اثر شد کُلِّ هَمُّ و غمِّ نگارم سَیَنجَلی دارد حسین در بغلش باز هم علی قنداقه‌اش اگرچه روی دستِ شاه بود پیش از وجود بود و سجودش به راه بود این ظاهر است... بستر و بیماری و عطش مثلِ مؤذّنِ حرم همراهِ ماه بود با دستِ بسته دربِ دژِ شرک و فتنه کَند از نسلِ مرتضاست سلاحش نگاه بود هر خطبه‌اش به هم زده صدها سپاه را با آه و گریه داده نشان راه و چاه را او با کلامِ نافذِ خود فتحِ شام کرد او با دو دستِ بسته و زخمی قیام کرد بزمِ حرام دید و غمِ عمّه را ولی... با خطبه خوابِ دشمنِ دین را حرام کرد بنیانگذارِ روضه‌یِ هر روزِ خانگی هر جا که رفت رو به حرم یک سلام کرد مثلِ عمو حسن به دلش چنگ می‌زدند با خنده به سرِ پدرش سنگ می‌زدند پیشانیِ پدر جلویِ چشمِ او شکست او زنده بود و حرمله دستِ رقیّه بست بالا که رفت دستِ سَنان بی‌قرار شد پای سرِ به نیزه‌یِ بابا دلش شکست پیشِ دو چشمِ او به حرم طعنه‌ها زده آن نیزه‌دارِ پست که پای سَر است مَست آتش به قلبِ عمّه زده آهِ دائمش کی می‌رسد خدا خبر از یارِ قائمش
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت سالروز تخریب بقیع کاش صحنی در بقیعِ غصّه‌ها می‌ساختیم گنبد و گلدسته‌هایی چون رضا می‌ساختیم کاش یک شب تا سحر با بچّه‌هایِ هیأتی آب و جارو می‌زدیمَش سینه را می‌ساختیم کربلا را کوششِ ایرانیان آباد کرد کاش آنجا را چنان کرب و بلا می‌ساختیم روضه می‌خواندیم در صحنِ کریمِ اهلِ بیت مجلسی از بُغضِ سختِ مجتبی می‌ساختیم در رکابِ مهدیِ زهرا برایِ فاطمه چون نجف طاقِ طلایی در سرا می‌ساختیم سینه‌زن می‌گفت یازهرا به عشقِ مادرش مثلِ هیأت در مدینه کوچه‌ها می‌ساختیم کوچه‌یِ سینه‌زنی وا می‌شد و آقایِ ما روضه می‌خواند و فدک را جابه‌جا می‌ساختیم ذوالفقارِ انتقامِ مادرش را می‌کشید صورتِ ملعون به سیلی آشنا می‌ساختیم
تمام عمر خود، آزار دیدم جهان را بر سرم آوار دیدم عزیزان خدا را رنجیده دیدم میان مجلس اغیار دیدم چهل منزل که نه، عمری حزینم چهل سال است من چله نشینم شبانه روز، یاد اربعینم همیشه چشم خود، پُربار دیدم کنارِ گریه دوشادوش ماندم فقط خیره شدم، خاموش ماندم گمانم ساعتی بیهوش ماندم همینکه آب، بالاجبار دیدم شده اشکم روان، با که بگویم غمِ هفت آسمان با که بگویم ازین داغ گران با که بگویم حرم را بر سرِ بازار دیدم الهی که زنی مضطر نماند میان کوچه، بی یاور نماند اگر هم ماند، بی معجر نماند خودم این درد را ناچار دیدم ازین غصه گریبان می دهم چاک میان خنده های قوم ناپاک عقیله عمه ام را بر روی خاک... به زیر کعب نی، بسیار دیدم نرفت از تن، نشانِ سلسله... نه نرفت از گوش، صوتِ هلهله... نه نرفت از خاطر من، حرمله... نه از آن ملعون غمی دشوار دیدم مداوا کرد چشم تار ما را تسلا داد قلب زار ما را خدا خیرش دهد، مختار ما را سر شمر و سنان بر دار دیدم رباب و گریه اش... ای داد، ای وای صدای گریه ی نوزاد، ای وای کشیدم از جگر فریاد ای وای... پرِ گهواره را هر بار دیدم نمی دانم، گمانم خواب بودم میان خیمه ها بی تاب بودم مریض اما پیِ ارباب بودم به حال زار، داغ یار دیدم به روی سینه اش دیدم دویدند تنش را سمت گودالی کشیدند سرش با خنجر کندی بریدند خودم دیدم، اگرچه تار دیدم بمیرم عاقبت انگشترش را لباسِ دستباف مادرش را عبا، عمامه ی پیغمبرش را میان دکه ی تجار دیدم
شاعر به حیرت است تو را دید یا شنید گفت از الست و قافیه قالو بلی شنید صبح از مدینه خواند و شب از کربلا شنید از یار آشنا سخن آشنا شنید چشم تو بود روز ازل غمزه ساز شد نورت ظهور کرد و ابو حمزه ساز شد دست تو ربنای قنوت اجابت است سجاده ی تو قبله ی اهل عبادت است اشکت نزول آیه ی باران رحمت است لبهای تو صحیفه ی عرفان و حکمت است هرکس کلاس درس تو را مستعد شده ست پای دعای خمسه عشر مجتهد شده ست از بس به نام مادر تو ماه و سال ماست آغشته با دعای تو رزق حلال ماست شد مادرت عروس علی، خوش بحال ماست ایرانی است مادر تو، این مدال ماست ما را علی غلام حسینش خطاب کرد از ما عروس فاطمه را انتخاب کرد در شام، غیرِ بغض تو در سینه ها نبود مسجد محلِّ رویش آیینه ها نبود جز بوسه ی معاویه بر پینه ها نبود منبر که جای بازی بوزینه ها نبود منبر برای حج تو میقات عشق بود حق با علی ست، خطبه ات اثبات عشق بود
شاعر به حیرت است تو را دید یا شنید گفت از الست و قافیه قالو بلی شنید صبح از مدینه خواند و شب از کربلا شنید از یار آشنا سخن آشنا شنید چشم تو بود روز ازل غمزه ساز شد نورت ظهور کرد و ابو حمزه ساز شد دست تو ربنای قنوت اجابت است سجاده ی تو قبله ی اهل عبادت است اشکت نزول آیه ی باران رحمت است لبهای تو صحیفه ی عرفان و حکمت است هرکس کلاس درس تو را مستعد شده ست پای دعای خمسه عشر مجتهد شده ست از بس به نام مادر تو ماه و سال ماست آغشته با دعای تو رزق حلال ماست شد مادرت عروس علی، خوش بحال ماست ایرانی است مادر تو، این مدال ماست ما را علی غلام حسینش خطاب کرد از ما عروس فاطمه را انتخاب کرد در شام، غیرِ بغض تو در سینه ها نبود مسجد محلِّ رویش آیینه ها نبود جز بوسه ی معاویه بر پینه ها نبود منبر که جای بازی بوزینه ها نبود منبر برای حج تو میقات عشق بود حق با علی ست، خطبه ات اثبات عشق بود