eitaa logo
کلبه آرامش
15.3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
4.2هزار ویدیو
1 فایل
اینجا کانالی سرشاراز حس خوب و آرامش است.😍 🤗باماهمراه باشید🤗 ‼️پستهای تبلیغاتی از نظرما ن رد و ن تایید میشوند‼️ ارتباط باما👇 @Fate77mehh ثبت تبلیغات👇 @ya_zeynabe_kobra0
مشاهده در ایتا
دانلود
من شیرین هستم،،،متولد ۱۳۵۴ تهران….. مامورا رفتند برای دستگیری اعضای اون خونه…در نهایت قاضی ازم آدرس و شماره ی خونه رو گرفت تا به بابا خبر بده که بیاند دنبالم…دیگه استرس و‌ترس نداشتم .آدرس و شماره رو دادم …قاضی گفت:حکم شلاق که اجرا شد فقط میمونه قضیه ی مواد که با دستگیری اونا اگه ثبت بشه تو بیگاهی دیگه آزاد میشی و پیش ما میمونی تا پدرت بیاد….هر وقت تحویل خانواده ات بدیم ،، پرونده ات بسته میشه…سرم پایین بود و حرفی نمیزدم….مامورا منو دوباره بردند زندان تا تکلیف مواد مشخص بشه….فردای همون روز از بلندگو اسممو صدا کردند برای ملاقات.بقدری استرس داشتم که تا اتاق ملاقات دست و پام بشدت میلرزیدهیچ وقت اون حالت نشده بودم…میدونستم خانواده ام هست و توان روبرو شدن باهاشونو نداشتم…رسیدم اتاق ملاقات….بابا اومده بود.وقتی دیدمش به معنای واقعی لال شدم.سرمو انداختم پایین و دیگه نتونستم بلند کنم و چهره ی ناز و غمدیده ی بابا رو ببینم….. ادامه در پارت بعدی 👇 🛖@kolbehAramsh🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا کند یک اتفاق خوب بیفتد وسط زندگی مان آری همین جا ...! وسط بی حوصلگی های روزانه مان، نگرانی های شبانه وسط زخم های دلمان آنجا که زندگی را هیچ وقت زندگی نکردیم ... یک اتفاق خوب بیفتد انقدر خوب که خاطرات سالها جنگیدن و خواستن و نرسیدن از یادمان برود آنگونه که یک اتفاق خوب همین الان، همین ساعت همین حالا از پشت کوه های صبرمان طلوع کند طلوعی که غروبش غروب همه ی غصه هایمان باشد برای همیشه 🛖@kolbehAramsh🌿
من شیرین هستم،،،متولد ۱۳۵۴ تهران….. بابا هم سعی میکرد نگاهم نکنه اما مگه میشد؟؟ملاقات فقط با زیرزیرکی نگاه کردن گذشت و برگشتم سلول….همون روز منو بردند دادسرا و بعد از اعلام حکم قطعی به بابا گفتند :این دخترتون و این هم ساک و شناسنامه اش که از اون خونه پیدا شده بود…..با کمک دخترت یه مرکز فروش و قاچاق مواد مخدر رو متلاشی کردیم…بعد یکی از مامورای خانم ،بابا رو گوشه ایی کشید وگفت:دخترتون باکره نیست و با پسره رضا رابطه داشته،..البته میتونید از طریق قانون به عقدش در بیارید….بابا خیلی جدی گفت:حاضرم دخترم بمیره و یا آبروم بره ولی به این پسره دختر ندم…اونجا بود که عشق واقعی بابارو نسبت به خودمو فهمیدم و چقدر دیر متوجه شدم…..من چقدر احمق و حقیر بودم که چند ماه بابارو به بدترین شکل با فرارم اذیت کردم….خلاصه برگشتیم خونه و چند باری از دست داداشام کتک خوردم ،کتکی که شاید شدت ضربهاش بیشتر از کتکهایی بود که رضا میزد ولی شرف داشت به نوازشهای اون پست فطرت….. ادامه در پارت بعدی 👇 🛖@kolbehAramsh🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سازنده‌ترین کلمه 👈گذشت است ، آن را تمرین کن. پرمعنی‌ترین کلمه 👈ما است ،آن را به کار ببر. عمیق‌ترین کلمه 👈عشق است ، به آن بها بده. بی رحم‌ترین کلمه 👈تنفر است ،از بین ببرش. سرکش‌ترین کلمه 👈حسد است ، با آن بازی نکن. خودخواهانه‌ترین کلمه 👈من است، از آن حذر کن. ناپایدارترین کلمه 👈خشم است، کنترلش کن. 👈بازدارنده ترین کلمه ترس است ، با آن مقابله کن. با نشاط‌ترین کلمه 👈کار است، به آن بپرداز. پوچ ترین کلمه 👈طمع است ، آن را بکش 🛖@kolbehAramsh🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پولداری، منش است .. و ربطی به میزان دارایی ندارد ! گدایی: صفت است ربطی به بی پولی ندارد ! دانایی: فهم و شعور است و ربطی به مدرک تحصیلی ندارد ! نادانی: یاوه گویی است و ربطی به زیاده گویی ندارد ! یار: همدلی است و ربطی به همراهی و پر کردن کمبود ندارد 🛖@kolbehAramsh🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح‌ها لبخندی بچسبانید گوشه لبتان دلیلش مهم نیست، اصلا نیازی به دلیل ندارد، لبخند است دیگر، هفت خان رستم که نیست یک لیوان چای تازه دم بنوشید یک موسیقی خوب برای خودتان پخش کنید و گذشته و آینده را بگذارید به حال خودشان مهم همان صبح، همان لبخند، همان چای، همان موسیقیست سلام صبح بخیر ‌ ‎‌ 🛖@kolbehAramsh🌿
من شیرین هستم،،،متولد ۱۳۵۴ تهران….. بعدها اعظم برام تعریف کرد که بعداز فرارم همه جارو دنبال من گشتند و حتی سراغ پدر و مادر رضا هم رفته بودند ولی نشانی از من پیدا نکردندو بخاطر آبروشون به همسایه و اقوام گفته بودند من رفتم خونه ی یکی از اقوام توی شهرستان…چند وقت گذشت و دوباره بابا با محمود اقا صحبت کرد تا نجف برای خواستگاری بیاد…جف و مادرش برای خواستگاری اومدند….همون روز اعظم با نجف در مورد باکره نبودن من صحبت کرد و براش توضیح داد که توسط قاچاقچیها دزدیده شده بودم و الان دختر نیستم.نجف قبول کرد و ما طی یه مراسم ساده ایی عقد کردیم و رفتم روستا.،مادر نجف از همون روز اول بنای ناسازگاری رو با من گذاشت و همه جوره اذیتم کرد….محکوم به تحمل شرایط بودم و باید کنار میومدم….شرایط خیلی سختی داشتم چون دختری بودم که توی شهر بزرگ شده بودم و با محیط و کارهای روستا آشنا نبودم…با هر سختی بود با بچه های نجف کنار اومدم تا منو دوست داشته باشند…… ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎ 🛖@kolbehAramsh🌿
11.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. هفت راز گزیده‌ای از سخنرانی دکتر انوشه 🛖@kolbehAramsh🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا زمانی‌که "خودمان" را دوست نداشته باشیم و برای خود ارزشی قائل نباشیم دیگران نمیتوانند فراتر از خودمان با ما رفتار کنند رفتار آنها آینه رفتار ما با "خودمان" است پس به خودت احترام بگذار وقتی برای دیگران لقمه بزرگتر از دهانشان باشی... آنها چاره ای ندارند جز آنکه" خردت " کنند ؛ تا برایشان اندازه شوی ... پس مراقب معاشرت هایت باش....!🍃🍃🍃 👤الهی_قمشه_ایی 🛖@kolbehAramsh🌿
من شیرین هستم،،،متولد ۱۳۵۴ تهران….. دو سال بعد خدا بهم یه پسر داد،با بدنیا اومدن پسرم امید به زندگی برام بیشتر شد و تلاشمو بیشتر کردم…نجف مرد خیلی خوبی بود ولی گاهی که بحثمون میشد منت روی سرم میزاشت و دختر نبودنمو برام یادآوری میکرد…سالها گذشت و بچه های نجف ازدواج کردند و سر و سامون گرفتند و رفتند.پسر من هم وارد دانشگاه شد….تازه داشتم به ارامش میرسیدم که خبر اوردند بنده خدا نجف از تراکتور پرت و ضربه مغزی شده و فوت کرده…بعداز فوت نجف خواستم برگردم تهران پیش بابا و اعظم که پیر شده بودند، اما بخاطر مادر نجف نتونستم آخه اونم پیر و از کار افتاده بود و کسی رو نداشت تا ازش مراقبت کنه…مادر نجف یک سال دوام نیاورد و یه شب توی خواب فوت کرد….هنوز توی شوک از دست دادن نجف و مادرش بودم که یه روز خواهرم باهام تماس گرفت و گفت:شیرین اگه میتونی یه چند روز بیا تهران و از بابا مراقبت کن چون حالش خوب نیست….گفتم:چند روز چیه؟من کلا زندگیمو جمع میکنم و میام اونجا تا آخر عمرم نوکری بابا رو میکنم ،من که دیگه اینجا کسی رو‌ندارم،…. ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎ 🛖@kolbehAramsh🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پولداری، منش است .. و ربطی به میزان دارایی ندارد ! گدایی: صفت است ربطی به بی پولی ندارد ! دانایی: فهم و شعور است و ربطی به مدرک تحصیلی ندارد ! نادانی: یاوه گویی است و ربطی به زیاده گویی ندارد ! یار: همدلی است و ربطی به همراهی و پر کردن کمبود ندارد 🛖@kolbehAramsh🌿
من شیرین هستم،،،متولد ۱۳۵۴ تهران….. یک ساعت بعدش با پسرم حرکت کردیم بسمت تهران….وقتی رسیدیم سر کوچه تازه متوجه شدم که سعادت مراقبت از بابارو نداشتم چون فوت شده بود و منو برای مراسم دفنش دعوت کرده بودند……۳-۴ماه بعداز فوت بابا،،اعظم هم رفت پیشش….یعنی در عرض دو سال ۴نفر رو از دست دادم….خلاصه با اموالی که از نجف برام مونده بود سهم خواهرا و برادرامو ازشون خریدم و خونه ی بابا رو بنام خودم انتقال دادم و با پسرم زندگی جدیدی رو شروع کردم…. در حال حاضر پسرم ازدواج کرده و دو تا نوه هم دارم و خودم تنها زندگی میکنم و منبع درآمدم هم دار قالی مامان هست…یکی از اتاقهارو چندین دار زدم و بصورت کارگاه دراوردم و چند خانم مشغول به کار هستند.از رضا هم اصلا خبری ندارم و نمیدونم عاقبتش چی شد چون پدر و مادرش هم از محله ی ما رفته بودند…امیدوارم سرگذشت من درس عبرت جوونها باش…….. پایان 🛖@kolbehAramsh🌿