eitaa logo
کلـبــه🏡
44.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
847 ویدیو
17 فایل
🔸️کلبه جایی برای آرامش🌱 🔸️توکلبه یادمیگیری چطور افکار،هیجانات و رفتارتو مدیریت کنی +۱۵🔸️ 🔸️کلبه خودتوبساز 🏡 🔸️ارتباط با ادمین و مدیریت کانال👇 https://zil.ink/kolbehh_12
مشاهده در ایتا
دانلود
26.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی کسی به تروما درگیر میشه دوتا اتفاق مهم براش میوفته بیاین باهم گوش بدیم🤗 ...👆 ایتاکلبه| اینستاکلبه | روبیکاکلبه | تلگرام‌کلبه
22.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرچیزی که در ما وجود داره میتونه به عنوان یک هشدار دهنده درباره تروماهای ما عمل کنه!🤗 ...👆 🔸قسمت دوم ایتاکلبه| اینستاکلبه | روبیکاکلبه | تلگرام‌کلبه
24.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ واسه اونایی هستش که گفته بودن برای درمان تروما یه راهکار بدین ....👆 ایتاکلبه| اینستاکلبه | روبیکاکلبه | تلگرام‌کلبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادمهایی که درگیر تروما هستن خیلی تلاش میکنن که اجتناب کنند🤕 از هر انچه که اونها رو یاد گذشته میندازه!👆 بریم باهم صحبت های استاد خاتمی رو بشنویم! 🔸قسمت سوم ایتاکلبه| اینستاکلبه | روبیکاکلبه | تلگرام‌کلبه
💢 بعد از دید محتوای کانال، خیلی ها پیام دادن گفتن 👈 ما فهمیدیم تروما داریم 👈 گفتن وقتی کلیپ های مربوط به تروما دیدیم اذیت شدیم 👈 گفتن تو این سالها تلاش میکردیم درد هامون نبینیم و ازش فرار کنیم ولی انگار تمومی نداره 👈خیلی ها هم گفتن واسه درمانش باید چیکار کنیم؟ ✍️ حقیقت اینکه که تروما در زندگی های همه وجود داره و اجتناب ناپذیره ولی میشه با آموزش تاثیرش به حداقل رسوند 💎 قرار تو کارگاه تروما در مورد این صحبت کنیم که چطور میتونیم تاثیر تروما در زندگی هامون به حداقل برسونیم و یاد بگیریم تروماهای خودمون به فرزندانمون منتقل نکنیم.💪
داستان تروما قسمت اول: سوزان در یک خانواده طبقه متوسط بزرگ شده بود. شعار آن ها این بود که خانواده همه دار و ندار آدم است؛ سوزان در اوایل سفر درمانی خود مدام از خانواده ایدئال خود، حمایت و محبت بی مثال والدینش صحبت می کرد... اما در همین حال همیشه احساس می کرد که چیزی این وسط کم است.! 😔 او می گفت: نمی دونم چرا این طوریم. من همیشه هر چی که می خواستم داشتم. والدین او ازدواج پایداری داشتند. آن ها در تمام جلسات مدرسه سوزان حاضر می شدند و هر دو او را غرق در محبت خود کرده بودند. سوزان مادرش را می پرستید الگوی رفتاری او نزدیک به قهرمان پرستی بود. اولین بار که در مورد کار روی کودک درونش صحبت کردم، پیشنهاد مرا رد کرد و گفت: «واقعاً مزخرفه !😐 ترس سوزان از آشکار شدن ترومای دوران کودکی اش باعث می شد که هنگام بحث در مورد گذشته ؛ هیچ یادی از خاطرات ناراحت کننده خود نکند.... اما هر چه بیشتر خودش را زیر نظر گرفت با خودش صادق تر شده و شروع به انتقاد از گذشته خود کرد. مادرش اغلب سخت گیر بود و مدام او را کنترل می کرد. او همیشه دلش میخواست سوزان طوری زندگی کند که خودش آرزویش را داشت.😔
داستان تروما قسمت دوم: وقتی سوزان بزرگ تر شده و این آشیانه وابستگی را ترک کرده بود، کنترل مادرش شدیدتر از قبل شده بود. چندین بار در روز با او تماس می گرفت و اگر سوزان به موقع جوابش را نمی داد احساس گناه را به جان دخترک می انداخت.😢 اغلب بدون اطلاع قبلی به خانه سوزان می رفت و این مسئله شدیداً سوزان را می آزرد. حتی انتظار داشت که سوزان به خاطر او تمام برنامه ها و کاروبارش رها کند. سوزان به خاطر همین رفتارهای مادرش به شدت احساس ناامیدی می کرد... این رفتارها خاطرات تلخ کودکی اش را زنده میکردند؛ زمانی که مادرش بدون اجازه وارد اتاقش میشد و دفتر خاطراتش را میخواند با این حال سوزان لب به شکایت باز نمی کرد. رفتار سوزان مطابق الگوی رفتاری مراقب دیگران بود و همیشه سعی در راضی کردن مادرش داشت. او برای دیگران نقش مادری صبور را بازی کرده و عشق بی حد و مرزش را نثار آنها میکرد رفتاری که هرگز از مادر خودش ندیده بود. جالب اینجاست که سوزان سفر درمانی خود را پس از سال ها احساس ناامیدی در برقراری ارتباط با دیگران آغاز کرد. او همیشه خودش را سنگ صبوره دیگران می دانست، یک مجسمه بی صدا برای جذب و خاموش کردن استرس و مشکلات اطرافیانش چیزی که من آن را تخلیه عاطفی می نامم... یکی از دوستانش مدام از صبر و حوصله او سوء استفاده کرده و هر بار که دچار مشکلی عاطفی می شد و از لحاظ روحی آشفته بود، سراغ او را می گرفت.
داستان تروما قسمت سوم: حتی از اینکه در نیمه های شب با سوزان تماس بگیرد و خودش را خالی کند، ابایی نداشت. با اینکه سوزان از این کار او ناراضی بود؛ اما طبق معمول لب به شکایت باز نمی کرد چون طبق الگوی رفتاری خود گمان می کرد که باید از دوستش مراقبت کند و از آنجایی که رد تماسهای تلفنی دوستش نتیجه ای جز احساس گناه و شرمندگی نداشت همیشه و در هر ساعتی به تلفن او پاسخ می داد.... و اجازه می داد که دوستش در صورت نیاز سفره دلش را برای او باز کند. سوزان همیشه دوست خوبی بود همان دوستی که می توانستید روی حضورش حساب کنید. این باور و اعتقاد او بود و به این اعتقاد پایبند بود. هر بار که با او تماس میگرفتند پاسخگو بود همیشه وقت و انرژی و احساسات عاطفی خود را در اختیار دیگران قرار می داد، اما وقتی نوبت به حمایت دوستانش از او می رسید، آنها چنین رفتاری را از خود نشان نمی دادند همیشه از نوع روابطش رنج می برد و احساس میکرد که این تعاملات یک طرفه عادلانه نیستند. آیا دوستانش چیزی در مورد او می دانستند؟ احساس میکرد که نامرئی است و هیچ کس او را نمی بیند. در طول جلسات مشاوره ما اغلب گریه میکرد و میپرسید یعنی ممکنه به روز یکی سر راهم قرار بگیره که بهم اهمیت بده؟ با گذشت زمان به این نتیجه رسید که مادرش دلیل اصلی احساس ناامنی اوست. او در بیان احساساتش آزاد نبود زیرا همیشه برای برآورده کردن خواسته های مادرش خواسته های خودش را زیر پا گذاشته بود دلش نمی خواست مدام به دیدن مادرش برود اما از سر احساس شرم گناه و ترس این کار را انجام می داد. او نمی خواست مدام به تماسهای تلفنی دوستانش پاسخ دهد، اما بازهم از سر همان احساسات تن به این کار میداد. هویت او به جلب رضایت دیگران وابسته شده بود و از آنجایی که هیچ حد و مرزی برای محافظت از خودش نداشت، چنان به خدمت دیگران درآمده و خود را نادیده گرفته بود که تمام ارتباطش را با خود واقعی اش از دست داده بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 افراد دارای تروما چه‌ویژگی هایی دارند 🧐 🔹یکمی از استاد خاتمی راجع به این موضوع بشنویم. 🔸 اگر این‌ ویژگی ها رو در خودت‌میبینی کارگاه تروما از دست نده ❌
اتاق درمان و تروما 💢 پنجشنبه مانند هر هفته کلینیک بودم و مراجعی داشتم که از فشار و سنگینی کارهای روزمره اش شکایت داشت. ✍️ وقتی این مشکل در جلسه درمان مورد واکاوی قرار گرفت به نکته مهمی رسیدیم، اینکه مراجع در دوران کودکی تماما تلاش می کرد تا مانع از دعواهای زیاد پدر و مادرش بشود چرا که بعد از هر بار دعوا در خانواده تنها کسی بود که مورد سرزنش و حتی برخورد فیزیکی قرار می گرفت (تروما) و حالا در بزرگسالی این فرد یاد گرفته بود برای جلوگیری از هر گونه تعارض و دعوا (تروما) مسئولیت های خارج از توان خود را بپذیرد به گونه ایکه به صورت افراطی تلاش می کرد به همه اعضای خانواده کمک کند و اونهارو راضی نگه دارد و حالا این کمک ها و البته پذیرش مسئولیت دیگران برای او پراضطراب و پرفشار شده بود به گونه ایکه دچار بیماری های روان تنی شده بود....... ثبت نام در کارگاه تروما @Kolbehh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی درگیر تروما هستین تنها روش برای درمان اینه...👆 برای ثبت نام توی دوره درمان تروما به این آیدی پیام بدین. @Kolbehh_313 ایتاکلبه| اینستاکلبه | روبیکاکلبه | تلگرام‌کلبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چیزی که افراد درگیر تروما نمیدونن...👆 برای ثبت نام توی دوره درمان تروما به این آیدی پیام بدین. @Kolbehh_313 ایتاکلبه| اینستاکلبه | روبیکاکلبه | تلگرام‌کلبه
💢 زخم های رها شده ✍️ زخم های روان ما که درمان نمی شوند و رها می شوند 👈 همچون گردابی انرژی ما را به درون خود می کشند، 👈 همچون کوه یخی ما را نسبت به اتفاقات اطرافمان بی احساس خواهند کرد 👈 همچون طوفان ما را متلاطم می کند 👈 همچون مردابی ما را در گذشته خود فرو می برد 👈 همچون سرابی به ما وعده آینده ای روشن می دهد 👈 همچون زلزله ما را از درون ویران می کند 👈 همچون ریشه درختان روان ما را فرا می‌گیرد 👈 و همچون زندان ما را در درون خود نگه می‌دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه چیز اینقدر ترسناک نیست!👆 برای ثبت نام توی دوره درمان تروما به این آیدی پیام بدین. ایتاکلبه| اینستاکلبه | روبیکاکلبه | تلگرام‌کلبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی تروما توی وجود ما رخنه میکنه...👆 بریم باهم صحبت های استاد خاتمی رو بشنویم! 🔸قسمت چهارم ایتاکلبه| اینستاکلبه | روبیکاکلبه | تلگرام‌کلبه