eitaa logo
رب الناس/بقلم علیرضا کمیلی
2.2هزار دنبال‌کننده
34 عکس
23 ویدیو
2 فایل
خاطرات و تأملات علیرضا کمیلی @komaili فعال عرصه بین الملل و عضو اتحادیه امت واحده محقق عرصه های دینی اجتماعی و تشکلی
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ چه می شود که هیچ نقدی تحمل نمی شود؟! 👈 چندی قبل جناب سخنانی درباره کورونا و جامعه المصطفی ایراد کردند که حاشیه هایی در بر داشت. دوستانی که از دلسوزان مساله بودند و همه نوع انگ و تهمت در کارنامه شان از طرف افراطیون شیعه بود نیز پیشنهاد دادند که نقدی بر این سخنان منتشر شود. متن شان را دیدم و با اندکی اصلاحات آنرا امضا کردم. 😞 تعمدا این نوشته را تاخیر انداختم تا احساسات بخوابد چرا که برخی هتاکانه با سخنان ایشان مواجه شدند و عواطف برخی در این رابطه تحریک شد. قسمت بسیار ماجرا برای حقیر، عکس العمل برخی دوستان عزیز در مقابل آن متن مودبانه بود که با عنوان "بیانیه فعالان مردمی وحدت به مولانا عبدالحميد" منتشر شده بود. عکس العمل ها برای من یک پیام واضح و ناگوار داشت: اینجا خط قرمز است! حتی نقد هم نباید بکنید! ⚠️ یاد کسانی افتادم که سعی دارند نوعی برای برخی مراجع و علما ایجاد کنند که کسی حق نداشته باشد به سخنان یا اقدامات اشتباه آنان کند! که این مساله خلاف مبانی دینی ما و روح است و مانع رشد آگاهی عمومی در جامعه می گردد. 🔰 درست زمانی که همه مردم از شیوع نگران بودند و خیلی از جهادی ها دوباره به میدان آمده بودند تا دردی از مردم بکاهند سخنانی مطرح شده بود که هم شامل زیر سوال بردن اکثر مردم ایران بود و هم معلوم نبود چطور بین گزاره احتمال ورود کورونا از طریق طلاب با بررسی عملکرد جامعه المصطفی ارتباط برقرار کرده بود و این دو از نظر ما جای سوال و نقد داشت. 🚨 نقد جای خودش را دارد و نگارنده نیز آنرا علنا نقد کرده و حتی نسبت به سیاست گسترش مهندسی شده تشیع که البته سیاست رسمی این نهاد نیست ولی برخی مدیران آن تنها دغدغه شان بوده را نقد کرده ام ولی واقعا ربط آن به کورونا که بعدا معلوم شد قابل جلوگیری نبوده و همه را فراگرفت، چه بود؟! ⛔️ واقعا اگر افغانستان و که متاسفانه زمزمه شیوع کرونا توسط ایرانی ها را مطرح کردند، مدعی می شدند که طلاب در حال تحصیل در این دو کشور عامل شیوع این بیماری بوده اند موضع دوستان من چه می بود و چه حسی داشتند؟! 👈 يا چطور می شود بخواهیم برای همه جامعه ایرانی دلسوزی کنیم در حالی که عقیده اکثریت آن جامعه در باب توسل و را اینگونه زیر سوال ببریم و بعد هم بگوییم از سر دلسوزی بوده است و عده ای هم فوری دست به قلم شوند که اتفاقا در بهترین زمان ممکن بیان شد و خیلی بجا بود! 😳 مع الاسف بجای پاسخ به نقدها، برخی دست به قلم برده و فعالان وحدت را به عناوین مختلفی متهم کردند و در کمال بی انصافی حتی در اقدامات گذشته آنان خدشه کردند و این خود برای ما نشانه غلبه عواطف، حتی در علما و داشت که غمبار است ولی واقعیتی است که هست! 💠 البته این برخوردها مانع حرکت ما برای ایجاد اسلامی نخواهد شد چرا که بدتر از اینها را از برخی شیعیان تندرو دیده ایم! از سه سال قبل یکی از مدیران نفتی! فرهنگی که بدون رابطه و پول بیت المال هرگز نسبتی با و فرهنگ ندارد زیرآب مرا چند جا زده به این جرم که فلانی افراطی است چون در متن کانالش قبل از عبدالحميد واژه را آورده و نام این فرد معلوم الحال را با ادا کرده است! و من نمردم و معنی کونوا لنا زينا را در رفتار این مدیر بلندپایه باصطلاح فرهنگی دیدم!! 🤲 نعوذ بالله من شرور أنفسنا و من سیئات أعمالنا... 📍 @komeilialireza
💎 ابعاد جهانی جنگ، همچنان فراموش شده! 🔰 درست به یاد نمی آورم ولی حدس می زنم اولین چیزی که درباره بازتاب های جهانی هشت ساله شنیدم و شگفت زده شدم از احمد حنیف بود. مسلمان کانادایی الاصلی که می گفت «وقتی شما در عملیات والفجر هشت، فاو را گرفتید در شیرینی توزیع کردیم و گفتیم: ما فاو را گرفتیم!» بعدا جعفر رائول گونزالس اولین مترجم شیعه قرآن به زبان هم گفت «من زمانی که در دوران سرخوردگی ناشی از به نتیجه نرسیدن تلاش های مان در اسپانیا بودم به ناگاه تصویری از رزمندگان شما را روی جلد یک مجله دیدم که نوجوان و پیر کنار هم در حال خندیدن بودند و همین تصویر، من را متحول کرد. نمی دانم چه چیزی در آن بود ولی حس می کردم تصویر ذهنی من از نظامی ها افرادی خشن و تا دندان مسلح بود و این تصویر روح دیگری داشت و من را با سوالاتی مواجه کرد که سررشته تحقیق درباره اسلام شد و من را به اینجا کشاند.» ✅ ماجرا به اینجا ختم نشد. من به عنوان کسی که به خاطرات و رزمندگان صرفا به عنوان محملی برای خودسازی و تذکر اخلاقی نگاه می کرد، هر روز علاقمند تر می شدم که درباره ابعاد جهانی جنگ بیشتر بدانم. جنگی که متاسفانه فقط تصویری مبهم و گنگ از آن در خارج وجود دارد. این سالها را با دوستانم در نشریه کار می کردیم و من که دائم با رزمندگان متعددی که خاطرات شان ثبت نشده بود روبرو بودم در گوشه ذهنم علاقه به ابعاد جهانی جنگ وجود داشت. حمید داوودآبادی پسورد اکانت سایت آرشیو روزنامه های جهان را به ما داد. من هم از خدا خواسته کلمات انگلیسی مربوط به جنگ ایران و عراق را سرچ می کردم تا بدانم چه نوع روایتی از آن می توانم پیدا کنم و هر از گاهی برخی از آن گزارشات و اخبار را ترجمه می کردم تا تصویری بیرونی از این مساله هم ایجاد کنم. 👈 یادم هست وقتی اولین بار می خواستم به بروم حاج حمید گفت شنیده ام نشریه ای در زمان جنگ در عراق کار می شده بنام «الف باء» که مختص جنگ بوده، اگر توانستی ببین می یابی یا نه! من هم که هنوز با شارع بغداد آشنا نبودم در اماکن مذهبی شیعی نتوانستم ردی از آن بیابم. بعدها نسخه هایی از نشریات دیگر را در شارع متنبی که قلب فرهنگی عراق است دیدم که گزارش هایی جالبی از جنگ ما در آن بود و نمی دانم آیا دستگاههای متعدد عریض و طویل ما کاری روی مساله مهم «روایت عراق از جنگ» می کنند یا نه!؟ 💠 دوستی محقق داشتم اهل آمریکا که دغدغه اش تحقیق روی نقش زنان در جنگ بود. هنوز که هنوز است با اینکه من دیگر متاسفانه از فضای جنگ فاصله گرفته ام، دائما مقالات و پایان نامه هایی را برای من می فرستد که درباره جنگ ایران و عراق در دانشگاههای معتبر غربی کار می شوند! حسرت می خورم که چرا دیگر فرصت ندارم تا اقلا گزارشی از اینها تهیه و منتشر کنم شاید که برخی محققان ایرانی را خجالت زده کند که بر گنج آنان چه کسانی متمرکز اند و ما اینچنین فراموشش کرده ایم! 🔰 بعدها تصمیم گرفتیم به طور جدی تر به سراغ هایی برویم که سن و سال شان به خاطره داشتن از دهه اول انقلاب می خورد. به سراغ دوست عربی رفتم که اهل بود. می گفت «ما بعد از انقلاب امیدوار شدیم و حرکتهای اسلامگرا شروع به افزایش تحرکات و انسجام خودشان کردند. جنگ که شد ما خیلی نگران شدیم. نمی دانستیم آیا این انقلاب می ماند یا نمی تواند مقاومت کند! همه چیز هم در اختیار دولتها بود و پیدا کردن اخبار صحیح آسان نبود. تنها منبع ما رادیو عربی تهران بود که با ترس و واهمه، گاهی از پارازیت ها عبور می کردیم و آنرا گوش می کردیم تا بدانیم شما در چه حالی هستید؟ بی بی سی هم بود که چون راست و دروغ را قاطی می کرد بالاخره می شد به بخشی از اخبارش اتکا کرد! به ما گفته بودند اسم مستعار یا اسم الحرکی انتخاب کنید که لو نروید! من در فکر این بودم که چه نامی انتخاب کنم که از رادیو عربی تهران شنیدم که شما عملیاتی بنام مسلم بن عقیل داشته اید و همانجا تصمیم گرفتم نام مستعارم را عقیل بگذارم.» ❎ امتداد تعطیل شد ولی بخشی از این مسیر را در مجله الکترونیکی اخوت ادامه دادیم و بخشی از این گزیده ها را در کتاب «57 ریشتر» نیز نشر دادیم ولی خب واقعا حجم این کارها حتی یک هزارم آنچه هست نیست! خدا را شکر که کارم به گلزارهای شهدا افتاد. کلی شهید غیرایرانی در این گلزارها دیدم و هر چه گشتم تقریبا چیزی درباره آنها نبود و نبود و نبود! خصوصا مجاهدین عراقی برایم قابل توجه بودند. نحوه تحول این افراد و اینکه چطور حاضر شدند مرزهای خاکی خود را با مرزهای حق معامله نکنند خیلی جای کار دارد. اندکی وارد تحقیق هم شدم. حتی یادم هست برخی را به محسن اسلام زاده معرفی کردم تا درباره شان مستند بسازد که فکر می کنم ساخت ولی اجازه پخش نگرفت! یادم هست که یکی از این عراقی ها را می گفتند بسیار روحیات عارفانه ای داشته و مدام حافظ می