eitaa logo
کوچه های آشنا
446 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
155 ویدیو
23 فایل
📌روزبه‌روز، باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی #شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. امام خامنه‌ای ارتباط باادمین @Aboojavad
مشاهده در ایتا
دانلود
 ﷽ شهدای میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان زنجان شهید والامقام هدایت اله زمانی ✨کوچه های آشنا دو فرشته بنام یداله و عادله خانم به مورخ بیست و ششم‌ بهمن ماه ۱۳۲۵ در روستای تقی کندی ماهنشان صاحب فرزندی آسمانی بنام هدایت اله شدند. سرانجام این مبارز ، بصیر و آزاده با داشتن همسر و فرزند به نداي هل من ناصر و در رکاب ولی زمانش به مورخ بيست و یکم ۱۳۵۷ از کوچه پس کوچه های معطر به پیکر شهدا، در حال مبارزه با دژخیمان رژیم منحوس پهلوی، به مقصد بهشت پر کشید. و پیکر مطهرش در مزار پایین زنجان آرام گرفت. خاطره: هر ها می رفت به و به افرادی که کسی را نداشتند سر می زد، وقتی می خواست به بچه ها یاد بدهد می گفت بچه ها برویم بگیریم و بعد به صف می ایستادند، همیشه شکلات یا آدامس داخل بچه ها می گذاشت و بعد از اتمام به بچه ها می داد و می گفت این ها را داده است. راوی: خدیجه تیموری ( ) بسیج حمزه سیدالشهدای اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان @miraszanjan_ir
کوچه های آشنا
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـــــــــ🌺ــــــــدا #شهیدوالامقام محمدحسين ایوبی دو فرشته
خاطره: من در لشگر 77 خراسان تیپ 3 گردان 110، گروهان سوم سرباز بودم و هیچ اطلاعی از حضور برادرم در نداشتم تقریبا اولین زمستان سال 1364، بود ما با دوستان بازی می کردیم که ناگهان از پشت سر مرا صدا زدند و برگشتم دیدم برادرم ایوب است پرسان پرسان به محل گروهان ما آمده بود تا مرا پیدا کند با دیدن او انگاری تمام دنیا را به من دادند چون او هم برادر بزرگم بود هم جای پدر برایم داشت بعد از اتمام اهواز تمام مسیر را حدودا یک ساعت پیاده آمده بود تا مرا ببیند خلاصه هر هفته می آمد و من برایش نهار نگه می داشتم از بخت بد هر جمعه نهار بود ایوب با شوخی به من میگفت؛ شما را سبزی بسته تا بیشتر ویتامین جمع کنید این دیدار ها خیلی خوب بود.آخرین دیدار من و برادرم یازدهم بهمن 1364، بود او تازه از مرخصی برگشته بود وقتی وارد ما شد خندید و گفت باز قرمه سبزی دارین من گفتم بله اگر نمی خوری کنسرو باز کنم گفت: نه شوخی می کنم بعد ظهر با هم صحبت کردیم غروب آفتاب وقت فرا رسید. او به من گفت اگر می توانی بیا کمی با هم قدم بزنیم تا بیشتر باهم صحبت کنیم چون فرمانده گروهان به من گفته بود به همین زودیها حمله ای در پیش است و لشکر 77 خراسان که جزو یگانهای است من برای اینکه مدت بیشتری با ایوب باشم حرفش را قبول نمودم و با هم قدم زنان به طرف جاده رفتیم کمی مانده بود که برسیم برادرم گفت تا اینجا خوبه تو هم برگرد. تا من سوار ماشین بشوم تو هم به یگان میرسی ما هم دیگر را بغل کردیم و رو بوسی نمودیم. و این رو بوسی و خدا حافظی کمی طولانتی تر از دفعات قبل بود یک لحظه من فکر کردم حتما در عملیاتی که پیش رو است من می شوم و ایوب آخرین نفر از افراد خانواده است که می بینم هر چند به من چیزی نگفت ولی از خند هایش فهمیدم او نیز چنین فکری در ذهن دارد خلاصه وقتی ایوب حرکت کرد دلم گرفت و بغض گلویم را فشرد یواش یواش گریه کردم و به ایوب نگاه می کردم تا اینکه رفت و از چشمانم ناپدید شد و دیگر او را ندیدم تا اینکه خبر شهادتش را شنیدم او رفت و من ماندم خوش به حال آنان و بد به حال ما که ماندیم. راوی : رضا ایوبی برادر شهید
ناصر بهمنی دو فرشته بنام منصور و نجیبه خانم به مورخ دوم‌ خرداد ماه ۱۳۴۴ در صاحب فرزندی آسمانی بنام ناصر شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج همیشه در صحنه به ندای هل من ناصر و در سیزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ از شلمچه به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش به تاسی از مادر سادات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مدت ها گمنام بود تا اینکه در بیست و پنجم آبان ماه ۱۳۶۷ تفحص و در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت. وصیتنامه: پیام من به این است بعد از شهادتم به من نماید و گریه و زاری ننموده هر چه بیشتر در برادران و که الگوهای نمونه‌ای برای این باشند. پیام دیگرم به این است که همچون در برابر منافقین هزار چهره و عیادی داخلی شرق و غرب با تمام قوا نموده و را بار دیگر در جهان زنده نمایید و پیامم به فامیلان و دوستان و آشنایان این است که راه مرا و صراط‌‌المستقیم را ادامه داده تا آخرین قطره خون،همچون شهدای  ادامه داده تا این در به پیروزی کامل برسد. و دیگر اینکه را خالی نکنید دعاهای و را همیشه برقرار کنید بخصوص نمازهای و را بپا دارید که دشمن از این شما هراسان است و سنگرهای این انقلاب را خالی ننمایید. ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/khatemogaddam ╰┅─────
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا شهید والامقام وجیه الله آقاجانلو دو فرشته بنام علی و اقدس خانم به مورخ یکم دی ماه ۱۳۴۴ در صاحب فرزندی آسمانی بنام وجیه الله شدند. او در لباس مقدس خاکی همیشه در صحنه به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ بیست و یکم اسفند ماه ۱۳۶۲ از جزیره مجنون به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت وصیتنامه: اگر خبر مرا شنیدید سر بر بگذار و از شکر گزاری کنید که توانسته اید ناقابلتان را در قربانی بدهید و اصلا ناراحت نشوید و زیاد گریه و زاری نکنید و سعی کنید با خود دشمنان را مایوس و نا امید سازید و را خوشحال بگردانید . و شبهای به بروید وقتی که بر سر مزار من آمدید سعی کنید که چنان رفتاری داشته باشید که اصلا مردم فکر نکنند که شما هستی و اما شما ای بزرگوارم لازم نیست که شما را به صبر و شکیبایی توصیه بکنم می دانم که خود بهتر میدانید وقتی که شنیدید پسرتان شده است از سپاسگزاری کنید . ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا شهید والامقام حسین آقاعلی دو فرشته بنام احمد و لعیا خانم به مورخ یکم تیر ماه ۱۳۲۴ در روستای شریف‌آباد شهرستان ابهر صاحب فرزندی آسمانی بنام حسین شدند. او در لباس مقدس خاکی همیشه در صحنه به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ هفتم مرداد ماه ۱۳۶۱ از پاسگاه زید به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش به تاسی از مادر سادات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مدت ها گمنام بود تا اینکه در سال ۱۳۷۳ تفحص و در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت. وصیتنامه: از عزیز تقاضا دارم که در های جماعت و شرکت نمایند. من در راه نجات و پیروزی آگاهانه در این راه قدم نهاده ام. ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────