eitaa logo
خوشه چین
149 دنبال‌کننده
354 عکس
52 ویدیو
1 فایل
■امام علی علیه السلام: «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» بنگر که چه گفته می‌شود نه این که چه کسی می‌گوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 جزایر آریانا و زرکوه را پس بگیریم! دو جزیره آریانا و زرکوه که مجموعاً ۲۰ کیلومترمربع مساحت دارند، به صورت غیرقانونی و بدون هیچ معاهده بین‌المللی، از بدو تأسیس امارات در سال ۱۹۷۱ تا کنون، در اختیار دولت ابوظبی است. جزیره آریانا ۱۲ کیلومتر مربع مساحت دارد و امارات در حال‌ حاضر با هزینه‌ای معادل ۵۰۰ میلیون درهم، در حال ساخت هتلی پنج ‌ستاره، فروشگاه بین‌المللی، ایجاد کمپ شبانه، طراحی گردشگری زیست‌ محیطی و تأسیس ساحل تفریحی در این جزیره است، تا آن را به یکی از قطب‌های گردشگری خود تبدیل کند. این دو جزیره ۶۵ کیلومتر از دبی، ۵۵ کیلومتر با ابوظبی، ۸۰ کیلومتر با ابوموسی و ۱۵۰ کیلومتر با کیش فاصله دارند و امارات قصد دارد با اسکان ۳ هزار نفر در جزیره آریانا به این جزیره خالی از سکنه، ماهیت مسکونی بدهد. شیخ‌نشین شارجه به دلیل نزدیکی به این دو‌ جزیره ابتدا به‌ صورت موقت به‌ عنوان مکانی برای پهلوگیری قایق‌های ماهیگیری و کمپ استراحت غواصان استفاده می‌کرد، اما به مرور کشفیاتی در جزایر صورت گرفت، در زرکوه نفت کشف شد و به اهمیت توریستی جزیره آریانا افزوده شد. این دو جزیره ایرانی عملا از طرف امارات اشغال شده اند و باید به آغوش وطن باز گردند.
هدایت شده از الو سلام حاج آقا
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۴۹ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا منظور از «اسرائيليّات» چیست؟ 🔸 اسرائليات، قصه‌ها، افسانه‌ها، روايات و اخبارى است كه از «تورات» و منابع يهودى گرفته شده و به دست علماى يهود، به‌ ويژه كسانى كه پس از ظهور اسلام مسلمان شدند، وارد فرهنگ اسلامى شده است. علماى اسلام، گاهى اصطلاح اسرائيليات را به «نصرانيات» و همه مجعولاتى كه رنگ يهودى دارد، تعميم مى‌دهند. 🔹 چه عواملی باعث نفوذ اسرائيليات در فرهنگ اسلامی شد؟ 🔸 ريشه‌هاى تاريخى نفوذ اسرائيليات در فرهنگ اسلامى را باید از يك سو به حضور جامعه يهودی در جزيرة‌ العرب و ارتباط نزديكشان با قوم عرب و برترى فرهنگى آنان بر عرب جاهليت دانست و از سوى ديگر باید آن را در خصومت و كينه‌توزى يهود با اسلام جست‌وجو كرد. یهودیان چون در رويارويى سياسى و نظامى با مسلمانان شكست خوردند، تلاش كردند تا از راه نفوذ فرهنگى و از درون به مسلمانان ضربه بزنند. 🔹 یهودیان در کدام نقاط جزيرة‌ العرب زندگی می‌کردند؟ 🔸 دين يهود چند قرن پيش از ظهور اسلام، در عربستان نفوذ يافته بود و برخى نقاط يهودى‌نشين در اين سرزمين پديد آمده بودند كه مهمتر از همه يثرب بود كه پس از هجرت پيامبر اسلام (ص) مدينه (مدينة‌ الرسول) ناميده شد. علاوه بر يثرب كه سه طائفه يهودى ثروتمند و متنفّذ «بنى‌قينقاع»، «بنى‌نضير» و «بنى‌قُريظه» در آن سكونت داشتند، در «تيماء»، «فدك» و «خيبر» نيز نقاط يهودى‌نشين پديد آمده بود و تعدادى از اين گروه در آنجا حضور داشتند. 🔹 یهودیان چه چیزهایی را وارد فرهنگ اسلامی کردند؟ 🔸رواياتى كه یهودیان در جامعه عرب بازگو مى‌كردند، بيشتر گزارش‌ها و روايات آميخته با خرافات و افكار آشفته درباره آفرينش جهان، پيامبران، اقوام، امت‌هاى پيشين و امثال اينها بود. اين‌گونه مطالب در عصر اسلام از طريق راويان يهودى‌الأصل یا غیر آنها مانند «عبدالله بن سلام»، «كعب‌ الأحبار»، «وهب بن منبّه» «ابو هُريره»، «عبدالله بن عمرو بن العاص» و «مُقاتل بن سليمان» وارد كتاب‌هاى تاريخ اسلام شد. 🔹 خرافات هم جزیی از اسرائيليات است؟ 🔸بله. مثلا «بخارى» و «مسلم» از «ابو هريره» نقل كرده‌اند كه وى مى‌گفت: «ملك‌الموت روزى نزد موسى (ع) رفت و گفت: دعوت پروردگارت را اجابت كن!. موسى (ع) سيلى به صورت او زد و چشم او را كور كرد! فرشته نزد خدا برگشت و گفت: مرا نزد بنده‌اى فرستادى كه نمى‌خواهد بميرد و دو چشمم را كور كرد!، خداوند چشم فرشته را به حال اول برگرداند و به او گفت: نزد بنده‌ام برو و به او بگو اگر مى‌خواهى زنده بمانى، دستت را بر پشت گاو نرى بنه، به تعداد موهاى گاو كه زير دستت قرار مى‌گيرد، بر سال‌هاى عمر تو مى‌افزايم» همچنین وهب بن منبّه مى‌گفت: «مردم بيت‌المقدس، همسايگان خدا هستند، بر خداست كه همسايگان خود را عذاب نكند. هركس در بيت‌المقدس دفن شود، از عذاب و فشار قبر نجات خواهد يافت» 🔹 برخورد رسول خدا (ص) و ائمه معصومین (ع) با اسرائيليات چگونه بود؟ 🔸آنها به سختی با اسرائيليات مبارزه می‌کردند. مبارزه رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) با اسرائيليات گاهى به شكل تكذيب راويان آنها و سلب اعتماد مردم از آنها و گاهى از راه پاسخگويى به احاديث آنها با استدلال و روش علمى بود. امام على (ع) درباره ابوهريره فرمود: «دروغ‌گوترين كسى كه احاديثى را به دروغ به رسول خدا (ص) نسبت داده، ابوهريره دوسى است.» 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: مجموعه مقالات تاریخی، (راه‌هاى نفوذ اسرائيليّات در تاريخ اسلام)، تالیف: استاد مهدی پیشوائی ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
هدایت شده از الو سلام حاج آقا
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۵۰ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «نهج البلاغه» چه کتابی است؟ 🔸 نهج البلاغه منتخبی از خطبه‌ها، وصایا، دعاها، نامه‌ها و کلمات کوتاه امام علی (ع) است که توسط «ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی» معروف به «سید رضی» و «سید شریف رضی» از فقیهان و شاعران به نام شیعه در قرن چهارم جمع‌آوری شده است. 🔹 بیشترین بخش نهج البلاغه مربوط به چیست؟ 🔸 بزرگترین بخش نهج البلاغه مواعظ آن است. تقریباً نیمی از نهج البلاغه مربوط به موعظه‌هاست و بیشترین شهرت نهج البلاغه مدیون موعظه‌ها، پندها، اندرزها و حکمت‌های عملی آن است. 🔹 کدام موعظه نهج البلاغه از مضامین عالی برخوردار است؟ 🔸 سخنان علی (ع) به حق از سخن خالق فروتر و از سخن مخلوق فراتر است، همه مواعظ امام (ع) حکیمانه، عالی و نامیراست. چنان که می‌فرماید: «پیش از این مرا برادری در راه خدا بود که کوچک و حقیر بودن دنیا در چشمش، او را در چشم من عظمت و شکوه ویژه‌ای بخشیده بود. او از بندگی و چیرگی شکم خویش آزاد بود، چیزی را نمی‌یافت، آرزو نمی‌کرد و چون می‌یافت، زیاده روی نمی‌نمود. بیشتر روزگارش در سکوت می‌گذشت، اما گاهی که لب به سخن می‌گشود بر سخنوران غالب می‌شد و عطش پرسشگران و سوز تشنگی‌شان را فرو می‌نشاند. او به ظاهر افتاده می‌نمود و همه ناتوانش می‌انگاشتند، ولی اگر زمان کوشش فرامی‌رسید و برخوردی جدی در میان بود، به سان شیر بیشه می‌خروشید و چونان مار بیابان بر دشمن می‌پیچید. حجت و برهان خویش را جز در نزد قاضی طرح نمی‌کرد. چنین بود که هیچ کس را بر آن چه در موردش امکان توجیهی باشد تا عذرش را نمی‌شنید، ملامتش نمی‌کرد. از هیچ دردی جز به هنگام بهبودی شکوه نمی‌نمود و نمی‌نالید. آنچه می‌گفت عمل می‌کرد و آنچه را نمی‌کرد، نمی‌گفت، اگر در سخن مغلوب می‌شد، در سکوت و خاموشی شکست‌پذیر نبود، همواره به شنیدن حریص‌تر از گفتن بود. هرگاه دو کار برای او پیش می‌آمد می‌نگریست که کدام یک از آن دو به هوای نفس و هوس‌هایش نزدیک‌تر و سازگارتر است تا خلاف آن را انجام دهد، پس بر شما باد جست و جوی چنین خوی‌ها، آنها را فراگیرید و در به دست آوردنشان با یکدیگر رقابت نمایید، و اگر تحصیل این همه را نمی‌توانید، دست یافتن به اندک بهتر از رها کردن همه است.» 🔹 برادر مورد اشاره امام (ع) چه کسی است؟ 🔸 در این باره احتمالاتی داده شده است. عده‌ای معتقدند مراد امام (ع) «ابوذر غفاری» است، جمعی نیز «مقداد بن عمرو» و برخی «عثمان بن مظعون» را منظور امام (ع) تلقی کرده‌اند. شماری نیز بر این باورند که مراد امام (ع) شخص معینی نبوده، بلکه حضرت بر طبق عادت عرب‌ها که این‌گونه سخن می‌گویند، اوصاف انسان شایسته و خوب را معرفی کرده است. 🔹 منظور امام (ع) از برادری در راه خدا چیست؟ 🔸 فرهنگ برادری و اخوت در میان مسلمانان با نزول آیه «انما المومنون اخوه» شکل گرفت و پیوند عمیقی بین اهل ایمان پدید آمد. پیامبر (ص) با ورود به «مدینه» چندین بار مراسم اخوت برگزار کرد و هر مسلمانی را به عقد برادری مسلمانی دیگر درآورد و افتخار برادری خود را نصیب امام علی (ع) کرد. به تدریج عنوان «اخ فی الله» برادر ایمانی در میان مسلمانان رایج شد. 🔹 ملاک اخوت و برادری چه بود؟ 🔸 ملاک و میزان اصلی در این برادری پیوندهای عقیدتی است که دل‌ها را به هم گره زده و مومنان را در یک صف واحد قرار می‌دهد. اخوت دینی از چنان قدرتی برخوردار است که بر پیوندهای خانوادگی و برادری‌های پدر و مادری غالب آمده و مصداق اعلای «اعتصام به حبل الله» و پرهیز از تفرقه و اختلاف می‌شود. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: برادری داشتم که ...، (حکمت 289)، تالیف: محمد محمدیان ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
🔹 اجتهاد عمر عمر، حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل را از اذان برداشت، چرا؟ به خاطر یک روشنفکری که پیش خود کرد، ولی در واقع یک اشتباه بزرگ مرتکب شد. زمان او دوران اوج فتوحات اسلامی و مجاهده اسلامی بود و سربازها خیل خیل به جنگ دشمن می‌رفتند و با عده کم، دشمن قوی را به زانو درمی‌آوردند. مسلمانان با سپاهی کمتر از صد هزار نفر با دو امپراطوری بزرگ ایران و روم که هرکدام با سپاه چندصد هزاری به جنگ اینها آمده‌اند می‌جنگند و در هردو جبهه دشمنان را شکست می‌دهند. جهاد بار دیگر ارزش خود را ثابت می‌کند و [روشن می‌شود] که وقتی اسلام مجاهد می‌پرورد یعنی چه. عمر گفت: وقتی مؤذن در اذان با صدای بلند می‌گوید: اللهُ اکبَرُ و بعد شهادتین و حَی عَلَی الصَّلوةِ و حَی عَلَی الْفَلاحِ (به نماز رو بیاور، به رستگاری رو بیاور) عیبی ندارد. اما حَی عَلی خَیرِ الْعَمَلِ (به بهترین اعمال رو بیاور) که معنای آن این است که نماز بهترین اعمال است، روحیه مجاهدین را خراب می‌کند؛ چون مجاهدین پیش خود می‌گویند حال که نماز بهترین اعمال است، ما بجای اینکه برویم در میدان جنگ جهاد کنیم، در مسجد مدینه می‌مانیم و در جوار قبر پیغمبر صلی الله علیه و آله نماز می‌خوانیم که بهترین عملهاست. آنها بروند بکشند و خود را به کشتن بدهند، زخم بردارند، چشمشان کور شود، دستشان بریده شود، پایشان قطع شود، شکمشان سفره شود ولی ما اینجا راحت در خانه پیش زن و بچه خود می‌مانیم و چهار رکعت نماز می‌خوانیم و از آنها افضل هستیم. عمر گفت: نه، این بدآموزی دارد، مصلحت این است که این عبارت را از اذان برداریم؛ بجای این جمله بگویید: «الصَّلوةُ خَیرٌ مِنَ النَّوْمِ» نماز، خوب چیزی است، از خواب بهتر است؛ یعنی بجای اینکه بخوابید، بیایید در مسجد نماز بخوانید. این مرد آنقدر فکر نکرد که آخر این چند ده هزار سرباز- که قطعاً تعدادشان به صدهزار نمی‌رسیده- با چه قدرتی دارد با دوتا چند صد هزار نفر، در دو جبهه مختلف می‌جنگد و فاتح می‌شود؟ این فتح، فتحِ چیست؟ فتح اسلحه است؟ آیا اسلحه عرب بر اسلحه ایرانی و رومی می‌چربید؟ ابداً. ایرانیان و رومیان از دو کشور متمدن بودند و عالیترین سلاحهای زمان خود را در اختیار داشتند، در حالی که شمشیر عرب در مقابل شمشیرهایی که در ایران یا روم وجود داشت مثل یک آهن شکسته بود. آیا نژاد عرب از نژاد روم یا نژاد ایران قویتر و نیرومندتر و پهلوان‌تر بود؟ ابداً. مگر نمی‌دانید که شاپور ذوالاکتاف چه به سر عربها آورد؟! مگر شاپور ذوالاکتاف نبود که هزاران عرب را اسیر کرد؟ مگر شانه‌های آنها را سیاه نکرد و آنان را به زنجیر نکشید؟ زور عرب در آن ایام کجا بود؟ مگر صد سال بعد همین ایران، عرب را شکست نداد؟ پس عرب با چه نیرویی با ایران و روم می‌جنگد و آنها را شکست می‌دهد؟ نیروی او نیروی ایمانش است، همان نیرویی است که از حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل گرفته، نیرویی است که از نماز گرفته، نیرویی است که از راز و نیاز با خدای خودش گرفته است. به تعبیر قرآن وقتی که او شب به درگاه الهی می‌ایستد و راز و نیاز و مناجات می‌کند، از خدای خود نیرو می‌گیرد. آن نیروست که به او روحیه داده؛ یعنی روحیه عرب است که ایران و روم را شکست می‌دهد. این روحیه را از چه چیز گرفته است؟ از ایمانش گرفته. نماز چیست؟ تازه کردن ایمان. این‌ روحیه را از الله اکبر ش گرفته است. وقتی که در نماز چندین بار می‌گوید: الله اکبر، جواب همه را می‌دهد که همه اینها هیچ است. وقتی چند صد هزار سرباز را در مقابل خود می‌بیند، می‌گوید: لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ الْعَلِی الْعَظیم، الله اکبر خدا بزرگتر است، همه قدرتها به دست خداست. انسان باید به خدا اتکا داشته باشد، از خدا نیرو بگیرد، از خدا قدرت بخواهد. همین نماز است که به او نیرو داده است. اگر این نماز نبود آن سرباز مجاهد، مجاهد نبود. 📚 انسان کامل، ص 89 - 91، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 قصه جالب استاد انصاریان در مراسم بزرگداشت خودش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ایران و ایرانیان به روایت آیت الله جوادی آملی
🔷 کشف استعداد 🔹 استاد حسین انصاریان ابن سينا از بازار همدان مى‌گذشت، كودكى را ديد كه پر شتاب به مغازه آهنگرى مى‌رفت، و قطعه زغالى سرخ شده از آتش مى‌خواست، ولى با خود ظرفى به همراه نداشت. و شنيد كه آهنگر با او مى‌گفت: بدون ظرف، چگونه آتش مى‌خواهى‌؟ ديد كودك با شنيدن اين سخن، بى‌آنكه تامل كند، خم شده و قدى خاكستر از زمين گرفته، و در حالى كه در دستان خود جاى داده بود، مقابل آهنگر دراز كرد. و آهنگر بى آنكه حرف خود را تكرار نمايد از كوره آتشين خرده آتشی گرفت و بر خاكسترى كه بر كف دستان كودك بود نهاد، و كودك نيز با همان شتاب بازگشت. و ابن سينا كه از همان آغاز، حرف‌ها و رفتار آهنگر و كودك را زير نظر داشت، با كمال اعجاب و بُهت، به مغازه آهنگر وارد شد، و از وى پرسيد: اين كودك كه بود؟ و كجاست‌؟ و كجا رفت‌؟ آهنگر پس از تكريم و احترام، نشانى مغازه‌اى ديگر داد كه كودك در آنجا شاگردى مى‌نمود. ابن سينا شائق و شادان خود را شتابان به آنجا رسانيد. و كودك را ديد كه خال آتش را به كوره افكنده است و مى‌خواهد آن را نيز روشن كند. پيش رفته، و پيش از آنكه با كودك سخنى بگويد سراغ آهنگر را گرفت. و كودك، آهنگر را صدا كرد و آمد. و ابن سينا را شناخت. و احترام كرد. ابن سينا گفت: اين كودك، شاگرد شماست‌؟ آهنگر گفت: آرى! گفت: مى‌خواهم آن را به من بسپارى تا از اين پس شاگرد من باشد، و من به او درس بياموزم، زيرا كه صاحب ذوق و استعدادى سرشار است. آهنگر گفت: اذن پدر نيز شرط است و آنگاه نشانى پدر كودك را داد. و ابن سينا با شوق و شتاب خود را به پدر كودك رسانيد و ماجراى استعداد و نبوغ فرزند را با وى در ميان گذاشت، و از وى خواست كه اذن آموختن و تحصيل و تعلم را به او بدهد. پدر گفت: وى تنها فرزند من است، كه با كار خود گره از كار زندگى مى‌گشايد، و با اندك مزدى كه به چنگ مى‌آورد معاش‌مان را تامين و امرار مى‌كنيم. ولى ابن سينا متقبل شد كه از آن پس همان مزد را پرداخته و كودك را به تحصيل وادارد. و پدر پذيرفت. و كودك به مكتب رفت. و از آنجا كه درس معلم را جز زمزمه محبت نمى‌ديد، گريزپا نبود، بلكه روز را از شب نمى‌شناخت، و پيوسته مى‌كوشيد. و حاصل كوشش خويش را نيز مى‌ديد. تا آنكه سرآمدِ دانش‌ورانِ روزگار خود شد. و براى آيندگان نيز ميراثى از دانش خود گذارد. كه يكى از آنها كتاب گرانسنگ «التحصيل» است، كه اكنون در دانشگاههاى كانادا، و آمريكا و اروپا تدريس و تعليم مى‌شود. او «بهمنیار بن مرزبان» بود. 📚 منبع: اخلاق خوبان، تالیف استاد حسین انصاریان، ص 165
🔶 آتش حسد 🔸 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) در زمان یکی از خلفا، مرد ثروتمندی غلامی خرید. از روز اولی که او را خرید، مانند یک غلام با او رفتار نمی‌کرد، بلکه مانند یک آقا با او رفتار می‌کرد. بهترین غذاها را به او می‌داد، بهترین لباسها را برایش می‌خرید، وسایل آسایش او را فراهم می‌کرد و درست مانند فرزند خود با او رفتار می‌کرد، گویی پرواری برای خودش آورده است. غلام می‌دید که اربابش همیشه در فکر است، همیشه ناراحت است. بالاخره ارباب حاضر شد او را آزاد کند و سرمایه زیادی هم به او بدهد. یک شب درد دل خود را با غلام در میان‌ گذاشت و گفت: من حاضرم تو را آزاد کنم و این مقدار پول هم بدهم، ولی می‌دانی برای چه این همه خدمت به تو کردم؟ فقط برای یک تقاضا. اگر تو این تقاضا را انجام دهی، هرچه که به تو دادم حلال و نوش جانت باشد و بیش از این هم به تو می‌دهم. ولی اگر این کار را انجام ندهی، من از تو راضی نیستم. غلام گفت: هرچه تو بگویی اطاعت می‌کنم، تو ولی نعمت من هستی و به من حیات دادی. گفت: نه، باید قول قطعی بدهی، می‌ترسم اگر پیشنهاد کنم قبول نکنی. گفت: هرچه می‌خواهی پیشنهاد کنی بگو تا من بگویم «بله». وقتی کاملاً قول گرفت، گفت: پیشنهاد من این است که در یک موقع و جای خاصی که من دستور می‌دهم، سر مرا از بیخ ببری. گفت: آخر چنین چیزی نمی‌شود. گفت: خیر، من از تو قول گرفتم و باید این کار را انجام دهی. نیمه شب غلام را بیدار کرد، کارد تیزی به او داد و با هم به پشت بام یکی از همسایه‌ها رفتند. در آنجا خوابید و کیسه پول را به غلام داد و گفت: همین جا سر من را ببر و هرجا که دلت می‌خواهد برو. غلام گفت: برای چه؟ گفت: برای اینکه من این همسایه را نمی‌توانم ببینم. مردن برای من از زندگی بهتر است. ما رقیب یکدیگر بودیم و او از من پیش افتاده و همه چیزش از من بهتر است. من دارم در آتش حسد می‌سوزم، می‌خواهم قتلی به پای او بیفتد و او را زندانی کنند. اگر چنین چیزی شود، من راحت شده‌ام. راحتی من فقط برای این است که می‌دانم اگر اینجا کشته شوم، فردا می‌گویند جنازه‌اش در پشت بام رقیبش پیدا شده، پس حتماً رقیبش او را کشته است، بعد رقیب مرا زندانی و سپس اعدام می‌کنند و مقصود من حاصل می‌شود! غلام گفت: حال که تو چنین آدم احمقی هستی، چرا من این کار را نکنم؟ تو برای همان کشته شدن خوب هستی. سر او را برید، کیسه پول را هم برداشت و رفت. خبر در همه جا پیچید. آن مرد همسایه را به زندان بردند. ولی همه می‌گفتند: اگر او قاتل باشد، روی پشت بام خانه خودش که این کار را نمی‌کند، پس قضیه چیست؟ معمایی شده بود. وجدان غلام او را راحت نگذاشت، پیش حکومت وقت رفت و حقیقت را این‌طور گفت: من به تقاضای خودش او را کشتم. او آنچنان در حسد می‌سوخت که مرگ را بر زندگی ترجیح می‌داد. وقتی مشخص شد قضیه از این قرار است، هم غلام و هم مرد زندانی را آزاد کردند. 📚 انسان کامل، (نمونه ای از بیماری حسد)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
🔶 اندیشه‌های عالی در روح‌های پاک 🔸 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) پیغمبر اکرم فرمود: «لا یدْخُلُ الْمَلائِکةُ بَیتآ فِیهِ کلْبٌ أوْ صورَةُ کلْبٍ». یعنی فرشتگان وارد خانه‌ای که در آن خانه، سگ یا تصویر سگ وجود داشته باشد نمی‌شوند. علما از این حدیث معنای لطیفی فهمیده‌اند؛ گفته‌اند آن خانه‌ای که پیغمبر اشاره کرده است خانه دل است. اگر در خانه دل، سگ‌ها و صورت سگ‌ها و درنده‌ها وجود داشته باشد، اندیشه‌های پلید وجود داشته باشد، هرگز اندیشه‌های عالی و لطیف در چنین خانه‌ای وارد نمی‌شوند. اندیشه‌های عالی و لطیف از سنخ نورند. نور و ظلمت با یکدیگر یک جا جمع نمی‌شوند. اگر انسان در روح خودش اندیشه‌های پلید داشته باشد، اگر در روحش حسادت، کینه، تکبر، بدخواهی وجود داشته باشد، اگر در روحش پلیدی از نوع دیگر وجود داشته باشد، این یعنی فضای روح فضایی است پلید و نامساعد. اندیشه پاک، حالا می‌خواهد اندیشه خدا باشد یا اندیشه خدمت به خلق، آن اندیشه‌های عالی مقدس انسانی در روح‌های پلید جا نمی‌گیرند؛ یعنی وقتی که بیایند جا برای آنها نیست، فرار می‌کنند و می‌روند. 📚 کتاب: خدا در زندگی انسان، ص 124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بررسی ظرفیت‌های تجزیه ایران و تفرقه قومی در شبکه رسمی اسرائیل