eitaa logo
خوشه چین
151 دنبال‌کننده
354 عکس
49 ویدیو
1 فایل
■امام علی علیه السلام: «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» بنگر که چه گفته می‌شود نه این که چه کسی می‌گوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹بگوییم امام و اقتدا نکنیم؟🔹 📣 امام خمینی حضرت امیر می‌فرماید ـ به حَسَب نقل ـ که شاید در سرحدات یک کسی گرسنه باشد؛ به خودش رنج می‌دهد که مبادا یکی کسی از او گرسنه‌تر باشد. آن امیر ماست، او آقای ماست، امام ماست. ما هی بگوییم امام و اقتدا نکنیم به او؟ در کارها هیچ اقتدا نباشد؟ «امام» معنایش این است؟ «شیعه» معنایش این است که مشایعت کند؛ همان طوری که تابوت را که می‌برند، اگر همه از این طرف دنبال تابوت رفتند، تشییع کردند او را، اگر تابوت را از این طرف می‌برند یکی از این طرف برود، این را تشییع نکردند؛ شیعه باید این طوری باشد؛ مشایعت کند علی را. البته قدرت نداریم ما مثل او. هیچ کس قدرت ندارد؛ اما به زهد، به تقوا، به رسیدگی به مظلوم ها، به رسیدگی به فقرا، مشایعت کنیم از او. نمی‌توانیم مثل او زندگی بکنیم، نمی‌توانیم که مشی او را داشته باشیم، قادر بر این نیستیم؛ او یک موجودی بوده معجزه‌ای؛ جمع مابین تضاد، جمع بین همۀ ضدها را کرده بود. یک آدم در قدرت آن طور که ـ به حَسَب نقل ـ از این طرف می‌زد دو تا می‌کرد، از این طرف در جنگ می‌زد می‌کشت تمام کسانی که بر ضد اسلام بودند؛ از آن طرفْ یک آدم زاهد، یک آدم عابد؛ تا صبح بنشیند نماز بخواند آدم زاهد و عابد اهل جنگ نیست. آدم جنگجو هم بیشترش اهل زهد و تقوا و امثال ذلک نیست. جمع می‌کرده او بین همه. ماها نمی‌توانیم اما می‌توانیم که اقتدا کنیم به او تا حدودی؛ می‌توانیم رسیدگی کنیم به فقرای مملکتمان، به ضعفایمان. 📚 بیانات در دیدار با هیأت قائمیۀ تهران، 1358/3/8 ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹امام باقر و مرد مسیحی‏🔹 ✍️ متفکر شهید استاد مرتضی مطهری امام باقر، محمدبن علی بن الحسین علیه السلام، لقبش «باقر» است. باقر یعنی شکافنده. به آن حضرت «باقرالعلوم» می‏ گفتند، یعنی شکافنده دانش ها. مردی مسیحی، به صورت سخریه و استهزاء، کلمه «باقر» را تصحیف کرد به کلمه «بقر» یعنی گاو، به آن حضرت گفت: «انت بقر» یعنی تو گاوی. امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی گفت: «نه، من بقر نیستم، من باقرم.». - مسیحی: تو پسر زنی هستی که آشپز بود. - شغلش این بود، عار و ننگی محسوب نمی‏ شود. - مادرت سیاه و بی‏شرم و بدزبان بود. - اگر این نسبت ها که به مادرم می‏ دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی. مشاهده این همه حلم از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، کافی بود که انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند. مرد مسیحی بعداً مسلمان شد. 📚 داستان راستان، جلد اول ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹ضد ولایت فقیه🔹 📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمان امام {رضوان‌ اللَّه‌ علیه} ما می دیدیم که ایشان مطلبی را می فرمودند، اما در مجلس همه به آن رأی نمی دادند؛ نمی شود گفت اینها ضد ولایت فقیه‌اند. من یادم هست که یک وقت راجع به رادیو و تلویزیون یک نظر این بود که رؤسای سه قوه، شورای عالی رادیو و تلویزیون باشند؛ همان شورای سرپرستی ای که سابق بود. بنده خودم با ایشان صحبت کرده بودم و می دانستم که نظرشان این است که رئیس جمهور و رئیس مجلس و رئیس قوه‌ی قضاییه، اعضای شورای سرپرستی را تشکیل بدهند. قاعده‌اش هم همین بود که وقتی می گویند سه قوه نظارت کنند - که در قانون اساسی قبلی، تعبیر این‌گونه بود - باید شورایی با این ترکیب تشکیل شود؛ آسانترین وجهش این است. وقتی این پیشنهاد به مجلس آمد، آقای هاشمی آن را مطرح کردند؛ اما با اکثریت قاطعی رد شد! با این‌که ایشان هم گفتند که این نظر امام است، اما فقط عده‌ی معدودی به آن رأی دادند! واقعاً نمی شود به آن اکثریت گفت که شما ضد ولایت فقیه هستید؛ نه، همه‌شان هم فدایی امام و علاقه‌مند به امام و مخلص امام بودند؛ خیلی هایشان هم جبهه‌برو بودند؛ اما این حرف را قبول نداشتند؛ بنابراین باید واقعاً این چیزها از هم تفکیک بشود. در همان وقت ما کسانی را می شناختیم که به فلان مرکز می رفتند و صحبت می کردند و در اصلِ اعتبار نظر ولایت فقیه خدشه می کردند! این حرف ها مربوط به امروز نیست که حالا کسی خیال کند بعضی ها امروز این حرف ها را می زنند؛ نه، همان زمان می زدند؛ ما در جریان بودیم و افرادش را می شناختیم؛ الان هم یقیناً آثار و نوارها و حرف هایشان هست. غرض، رمی به «ضدیت با ولایت فقیه» چیز آسانی نیست که ما تا اندک چیزی از کسی دیدیم، فوراً این مُهر را به پیشانی او بزنیم؛ ضدیت با ولایت فقیه، شواهد و ضوابطی دارد. 📚بیانات در دیدار اعضای هیات مرکزی نظارت بر انتخابات مجلس، ۱۳۷۰/۴/۷۰ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹راه معتدل🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری یکی از علامت های مسلمانی، پیدا کردن راه معتدل و میانه است که میان راه های افراطی و تفریطی، میان تندروی‏ ها و کندروی‏ هاست. جمله‏ ای در حدیث وارد شده است که: 《انَّ لَنا فی کلِّ خَلَفٍ عُدولًا ینْفونَ تَحْریفَ الْغالینَ وَ انْتِحالَ الْمُبْطِلینَ‏》 ائمه فرموده‏ اند در هر نسلی طبقه معتدلی وجود دارد که از طرفی جلو افراط کاری غلوکنندگان را می‏ گیرند، تحریفاتی را که از ناحیه غلوکنندگان پیدا می‏ شود نفی می‏ کنند، و از طرف دیگر نسبت هایی را که مردم مبطل و مخالف ایجاد می‏ کنند نفی می‏ کنند؛ به عبارت دیگر هم جلو ضرر دوستان را می‏ گیرند و هم جلو ضرر دشمنان را. ضرر تنها از ناحیه دشمن نمی‏ رسد. گاهی از ناحیه دوست ضررهایی می‏ رسد که خطرش از ضرری که از ناحیه دشمن می‏ رسد بیشتر و بالاتر است. 📚 اسلام و نیازهای زمان، ج ۱، ص ۵۵ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
هدایت شده از الو سلام حاج آقا
📞 الو سلام حاج آقا ~ ۳۱ 🔹سلام بفرمایید. ◽️حیا چه ارتباطی با زیبایی زنانه داره؟ و چگونه موجب فریبندگی بیشتر زنان می شه؟ چرا مردان همواره دنبال چشمان پر از شرم و آزرم هستن؟ ◽️حیا بخشی از تدابیر دستگاه خلقته که در سرشت زن و مرد به ودیعه گذارده شده، اما این حس در زن به دلیل اينکه حافظ ناموس جامعه اَس بیشتره. ◽️زیبایی ظاهری یعنی تناسب اندام که با دل و احساسات سر و کار داره، اما حیا یک حالت روانیه که موجب دلربایی بیشتر زنان می شه، اما چگونه؟ ◽️اولا حیا نوعی انفعال، خجلت و عفافه که با وقار، متانت و جذابیت در رفتار، حرکات و سکنات همراهه. دوما حیای زنانه، خودداری ظریفانه همراه با رقت و لطف عالیه که موجب فزونی عشق مردانه تا مرحله جنون می شه. سوما حیا جمال و دلربایی زنانه رو از ناحیه عشق افزون کرده و تا حد پرستش بالا می بره. ◽️یعنی فریبایی حاصل از حیا با ملاحت جسمی متفاوته؟ ◽️البته که متفاوته، حیا نوعی امساک غریزیه که موجب تشدید میل و رغبت مردانه شده، قوه خیال جنس مخالف رو به پرواز در آورده و قدرت عشق آفرینی و عاشق سازی زن رو افزایش می ده. ضمن اینکه موجب جلوه گری بیشتر زیبایی زنانه می شه. ◽️پس جنس زیبایی برآمده از حیا، جسمی و ظاهری نیس؟ ◽️همین طوره. ◾️ممنون حاج آقا، بسیار متشکرم. 🔶 به ما بپیوندید: ✳️ http://eitaa.com/Hellohajagha
🔹جاهلان احمق🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری خوارج اصلًا حسابشان حساب دیگری بود. خوارج را نیز بیشتر و بهتر از هر کسی خود حضرت امیر تحلیل کرده. حضرت امیر خوارج را یک عده مردم مذهبی متعصب جاهل احمق می‌داند. آنچه که عایشه را برانگیخت غیر از آن چیزی است که خوارج را برانگیخت. آنچه که معاویه را برانگیخت غیر از آن چیزی بود که خوارج را برانگیخت. در نهج البلاغه‏ می‌فرماید: جُفاةٌ طَغامٌ... لَیسوا مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الْانْصار. یک مردمِ - به تعبیر ما - بدْوی بی‏ فرهنگِ بی‏ اطلاعی که اصلًا اسلام را نمی‌شناسند، تأدیب نشده‌اند و در اسلام پرورش پیدا نکرده‌اند، ادبشان ادب اسلامی نیست، فکرشان فکر اسلامی نیست. اینها فقط گرایش به اسلام پیدا کردند و بعد چسبیدند به عبادت کردن، شب تا صبح عبادت کردن، و بعد عقاید جاهلانه‌ای که پیدا کردند، دنبال اینها را سفت گرفتند. معمولًا آدم های جاهل، تنگ نظر هستند. دچار تنگ نظری همه مقدّس های جاهل شدند: فلان کس کافر شد، گناه کبیره موجب کفر است، علی کافر شد و ... 📚 فلسفه تاریخ، ج ۴، ص ۲۷۴ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹بازگو نکن، تحقیق کن🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری اسلام چه می‏ گوید؟ می‏ گوید هر وقت چنین چیزی شنیدی ابداً به زبان نیاور. اگر دغدغه داری، خودت برو تحقیق کن. تو که حوصله تحقیق کردن نداری دیگر چرا بازگو می‏ کنی؟! حق تحقیق داری، برو تحقیق کن اما حق بازگو کردن نداری. {می‏ گویند در دهی مسلمان و یهودی با هم زندگی می‏ کردند. از آن ده تا مزاری دو فرسخ راه بود.} یهودی ها می‏ گفتند این مزار مال ماست، آن را ما ساختیم. مسلمان ها می‏ گفتند خیر، مال ماست. یهودی ها می‏ گفتند این مال ماست به دلیل این که مناره ندارد، مسلمان ها می‏ گفتند مال ماست به دلیل این که مناره دارد. با همدیگر دعوا و زد و خورد می‏ کردند، دست و سرها شکست و آدم ها کشته شد. همیشه به سر و کله همدیگر می‏ زدند اما حالِ این که دو فرسخ بروند ببینند آیا مناره دارد تا مال مسلمان ها باشد یا مناره ندارد تا مال یهودی ها باشد، نداشتند. 📚 آشنایی با قرآن، ج ۴، ص ۳۸ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
هدایت شده از الو سلام حاج آقا
📞 الو سلام حاج آقا ~ ۳۲ 🔹سلام بفرمایید. ◽️برخی از روحانیون منبری، گاه خرافاتی می گوین که موجب سوءاستفاده دشمنان دین و انقلاب می شه، چرا با هزینه سازی های اینها برخورد نمی کنن؟ ◽️شاید ارزیابی درستی از ضررهایشان ندارن. ◽️آیا موهوم و غیرعقلانی نشان دادن دین و روحانیت در عصر عقلانیت و دنیای مدرن کم جرمی هَس؟ چرا باید این سطح از روحانیت، حوزه رو نمایندگی کنن؟ ◽️جرم بزرگیست اما اولا اینها نماینده حوزه یا سمبل آن نیستن. دوما عدم برخورد با ایشان به هر دلیلی قابل پذیرش نیس. سوما استقبال از خرافات از جمله علل اصلی دوام و تداوم این انحرافه. ◽️گذشت و مماشات با اینها، چهره ای خرافی از روحانیت ترسیم کرده و به بدبینی مردم و بخصوص نسل جوان و تحصیل کرده دامن زده اَس. ◽️درسته و این در حالیه که مبارزه با خرافات از جمله شئونات روحانیته. این که تقریبا در همه رسانه های ضد دین و انقلاب، بخش هایی از این نوع سخنرانی های خرافی به صورت ممتدد و مستند باز پخش شده و تبلیغ می شه، نشانگر فوائد گسترده آن به نفع دشمن و زیان های آن برای دین و انقلابه. ◽️اینها روحانیت رو مضحکه خاص و عام کرده و خواسته یا ناخواسته از درون به آن ضربه می زنن. ◽️امید اَس متولیان حوزه چاره اندیشی و اصلاح کنن. ◾️ممنون حاج آقا، داغی بود که برون افتاد از دل. 🔶 به ما بپیوندید: ✳️ http://eitaa.com/Hellohajagha
🔹علی ای همای رحمت🔹 ✍ استاد شهریار علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه هما را دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که علم کند به عالم شهدای کربلا را چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان چو علی که میتواند که بسر برد وفا را نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت که ز کوی او غباری به من آر توتیا را به امید آن که شاید برسد به خاک پایت چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را «همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنائی بنوازد آشنا را» ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹رمز جاذبه علی‌🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری سبب دوستی و محبت علی در دل ها چیست؟. رمز محبت را هنوز کسی کشف نکرده است؛ یعنی نمی‌توان آنرا فرموله کرد و گفت اگر چنین شد چنان می‌شود و اگر چنان شد چنین، ولی البته رمزی دارد. چیزی در محبوب هست که برای محب از نظر زیبایی خیره کننده است و او را به سوی خود می‌کشد. جاذبه و محبت در درجات بالا «عشق» نامیده می‌شود. علی محبوب دل ها و معشوق انسان هاست، چرا؟ و در چه جهت؟ فوق العادگی علی در چیست که عشق ها را برانگیخته و دل ها را به خود شیفته ساخته و رنگ حیات جاودانی گرفته است و برای همیشه زنده است؟ چرا دل ها همه خود را با او آشنا می‌بینند و اصلًا او را مرده احساس نمی‌کنند بلکه زنده می‌یابند؟. مسلماً ملاک دوستی او جسم او نیست، زیرا جسم او اکنون در بین ما نیست و ما آن را احساس نکرده‌ایم. و باز محبت علی از نوع قهرمان دوستی که در همه ملت ها وجود دارد نیست. هم اشتباه است که بگوییم محبت علی از راه محبت فضیلت های اخلاقی و انسانی است و حب علی حب انسانیت است. درست است علی مظهر انسان کامل بود و درست است که انسان نمونه‌های عالی انسانیت را دوست می‌دارد اما اگر علی همه این فضایل انسانی را که داشت می‌داشت: آن حکمت و آن علم، آن‌ فداکاری ها و از خود گذشتگی‌ها، آن تواضع و فروتنی، آن ادب، آن مهربانی و عطوفت، آن ضعیف نوازی‌، آن عدالت، آن آزادگی و آزادی خواهی، آن احترام به انسان، آن ایثار، آن شجاعت، آن مروّت و مردانگی نسبت به دشمن، و به قول مولوی: ◽️در شجاعت شیر ربّا نیستی‌ ◾️در مروت خود که داند کیستی؟ آن سخا و جود و کرم و ... اگر علی همه اینها را که داشت می‌داشت اما رنگ الهی نمی‌داشت، مسلماً این قدر که امروز عاطفه‌انگیز و محبت خیز است نبود. علی از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد. دل های ما به‌ طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سر و سرّ و پیوستگی دارد، و چون علی را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق می‌یابند به او عشق می‌ورزند. در حقیقت پشتوانه عشق علی پیوند جان ها با حضرت حق است که برای همیشه در فطرت ها نهاده شده، و چون فطرت ها جاودانی است مهر علی نیز جاودان است. نقطه‌های روشن در وجود علی بسیار است اما آنچه برای همیشه او را درخشنده و تابان قرار داده است ایمان و اخلاص اوست و آن است که به وی جذبه الهی داده است. 📚 جاذبه و دافعه علی علیه‌السلام، ص ۹۰ - ۹۱ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹مبنای کار جامعه اسلامی🔹 📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی از جمله چیزهایی که بخصوص در رابطه با جوانان، لازم است به آنها گفته شود و آنها به آن هدایت شوند، سوق دادن آنان به اندیشیدن، تعقّل، اخلاق اسلامی، حلم، اجتناب از شتابزدگی و عجله در امور، اجتناب از تندخویی و اِعمال خشونت است. در محیط اسلامی آن وقتی می شود حقایق را به اعماق دل ها نفوذ داد که زبان لیّن، رفتار اندیشمندانه و عاقلانه در میان باشد و حلم وجود داشته باشد. حلم، عبارت است از همان ظرفیّت داشتن - به اصطلاح عمومی مردم - جنبه داشتن و در قضایای گوناگون، آتشی نشدن؛ در وقت اِعمال غضب، غضب را اعمال کردن، که هر انسان عاقلی هم در جنگ ها و در برخورد با دشمنان، اعمال می کند. اما در زندگی روزمرّه، مبنای کار جامعه اسلامی بر تأمّل، تدبّر، اندیشیدن، جوانب را دیدن، عاقلانه و منصفانه با قضایا مواجه شدن و شتابزده نبودن در داوری است. 📚 بیانات در دیدار جمعی از روحانیون، ۱۳۷۷/۲/۲ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹پذیرش اختلافات🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری مردم در عین اینکه باید در یک صراط مستقیم و یک شاهراه حرکت کنند، هر کدام راهی از وجود خودشان مخصوص به خودشان دارند و به قول آقای طباطبایی در تفسیر سوره حمد: صراط یکی است اما سبیل، مختلف و متفاوت است. شرط هادی و راهبر، سعه صدر و قدرت تحمل است که در عین اینکه همه مردم را می‌خواهد به یک شاهراه هدایت کند توجه داشته باشد که «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق‏»، توجه داشته باشد که سبیل متفاوت است. همچو شخصی بهتر می‌تواند مردم را هدایت کند، برخلاف اشخاص تنگ نظر و ضیق المشرب که حتی در جزئیات زندگی مردم نیز می‌خواهند دخالت کنند و تضییق به عمل آورند. از همین جا می‌توان فهمید که خوبی یک آئین به این نیست که حتی در جزئیات بخواهد بر مردم تضییق کند و همه را در راه فرعی واحد ببرد. خوبی به این است که راههای فرعی و تعدد آنها را به رسمیت بشناسد، یعنی در حقیقت اختلافات لایتناهی فردی و اختلافات و تفاوت های اقلیمی و منطقه‏ ای قومی و حتی اختلافات زمانی و عهدی را به رسمیت بشناسد، در عین اینکه همه بشر را به یک شاهراه هدایت می‌کند. 📚 یادداشت‌های استاد مطهری، ج ۲، ص ۸۳ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹خصلت متقیان🔹 📣 آیت الله شهید دکتر بهشتی خو بگیرید به اینکه آرام، منطقی و روشن سخن بگویید. منظورم از آرام سخن گفتن این است که انسان همیشه مواظب حق باشد و حرف بزند، یعنی با تقوا سخن بگوید. منظورم از آرام سخن گفتن، سخن گفتن در شمایل و خصلت متقیان، خدا پرستان، حق پرستان و کسانی است که همواره در هر کلمه و در هر رفتار، و حتی در هر ژست، مراقب این هستند حق آسیب نبیند. 📚 شریعتی جستجوگری در مسیر شدن، ص ۳۷ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹اصلاح روحانيت🔹 📣 آيت‌الله شهید دکتر بهشتی برادر مـن، خواهر من! ممكن است از من در لباس و زى روحانيت حركتى ببينـى كه خوشايند تو نباشد و رفتارى ببينى كه مطابق ايده آلى كه از عالمِ اسلامى دارى نباشد، سخنى بشـنوى كـه داراى آن پختگـى و عمـق متناسب با عالمِ در نقش معلم و راهبـر نباشـد؛ خـوب ايـن كـارى ندارد، بگو من خيال مى كردم فلانى ارج و منزلتش اينقدر است حالا مى فهمم كه ارج فكرى و منزلت فكـرى و علمـى و ارج و منزلـت عملى اش كمتر از اين حرف هاست. اين عيبى ندارد بگو و عمل كن و موضع بگير؛ اما اين كجا، يك پله آن طرفتر هم بـرويم تـا روشـن بشود چه مى خواهيم بگوييم. برادر من، خواهر من! ممكن است بـه يك فردى يا افرادى در اين لباس برخورد كنى كه صلاحيت علمـى و عملى و تقوايى و يا آگاهى اجتماعى آنها را اصـولاً آنقـدر كـم و نارسا بيابى كه بگويى: شايسته نيست اين فرد يا اين افراد در لبـاس روحانيت و در لباس علماى اسلام باشند و ممكن اسـت؛ ولـى مـن نمى گويم ممكن است، اصلاً مى گويم هست، واقعيـت اسـت؛ ولـى خوب از اين چه نتيجه مى گيريم؟ از اين نتيجه مى گيريد كه اسـلام و جامعه اسلامى منهاى علماى اسلام؛ منهاى روحانيـت؟ يـا نتيجـه مى گيريد جامعه اسلامى با روحانيت، ولـى بـا اصـلاح روحانيـت؟ كدام يك؟ چرا در نتيجه گيرى كج برويم؟ 📚 ولایت، رهبری، روحانیت، ص ۳۴۴ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹سوءتفاهم🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری حسن تفاهم یعنی یکدیگر را خوب فهمیدن، و سوءتفاهم یعنی یکدیگر را بد فهمیدن. بدیهی است که خوب فهمیدن به این است که افراد یکدیگر را آن طور که هستند بفهمند و بد فهمیدن به این است که یکدیگر را آن طور که هستند نفهمند بلکه درباره یکدیگر دچار یک نوع توهماتی بوده باشند، و البته این کلمه در جایی گفته می‏ شود که توهماتی که افراد درباره یکدیگر دارند از نوع سوءظن باشد یعنی در زمینه «بدی» بوده باشد. اما اگر در زمینه خوبی ها و از نوع حسن‏ ظن‏ های غلط بوده باشد سوءتفاهم نامیده نمی‏ شود؛ یعنی اگر دو نفر به غلط درباره یکدیگر حسن عقیده پیدا کنند گفته نمی‏ شود که این دو نفر نسبت به یکدیگر سوءتفاهم پیدا کرده‏ اند. سوءتفاهم در هر موردی و نسبت به هر شخصی بد است، زیرا موجب گمراهی و ضلالت است. اگر فرض کنیم دو نفر از هر لحاظ ضد یکدیگرند مثلًا یکی خداپرست است و دیگری مادی، باز خوب است که میان آنها حسن تفاهم برقرار باشد و یکدیگر را آن طور که هستند درک کنند نه اینکه هرکدام نسبت به دیگری سوءظن‏ها و تصورات غلطی داشته باشد. 📚 حج، ص ۹ - ۱۰ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹اشکال سازنده🔹 📣 امام خمینی اگر اختلافات در سران قوم پیش بیاید، سرایت خواهد کرد و یک وقت می‌بینیم که دسته دسته شدند و هر کسی یک طبلی می‌زند. اگر شما بخواهید به اسلام خدمت کرده باشید، بخواهید به قرآن مجید خدمت کرده باشید، بخواهید که در پیشگاه خدا روسفید باشید، بخواهید که فردا که از اینجا به آن در می‌روید روسفید بروید، باید اینطور باشد که کارهایی را که انجام می‌دهید، بی غرض و بی‌مرض و با تقوا و با حسن نیت باشد. اشکال خیلی خوب است، در مجلس - مثلاً - خوب، باید یک مطلب رد و بدل بشود، اشکال بشود، لکن اشکال طلبگی. دو تا طلبه وقتی که با هم می‌نشینند و - عرض می‌کنم که - صحبت می‌کنند، گاهی می‌رسد به فریاد؛ این فریاد می‌زند سر او، او فریاد می‌زند سر او برای مطلب، اما همه دنبال اینند که حق را پیدا کنند. بعد هم که مباحثه تمام شد، دو تا رفیق هستند؛ می‌روند با هم می‌نشینند و چای می‌خورند. اینجور اشکال، اشکال سازنده است. اشکال مدرسه‌ای، اشکال طلبگی، اشکال سازنده است. طلبه‌ها آزاد در پای درس مراجع خودشان می‌نشینند، آزاد صحبت می‌کنند؛ اینطور نیست که حق صحبت دادن به این ندهند، به آن ندهند. به همه هم مساوی حق می‌دهند. یک بچه‌ای هم برود، بچه طلبه‌ای هم برود، وقتی اشکال بکند گوش به او می‌دهند، جوابش را می‌دهند. این اشکال سازنده است. هر دو می‌خواهند حق را پیدا بکنند. شما هم همین‌طور است، ملت ما هم باید همه همین جور باشند. 📚 صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۱۲۴ {۱۳۶۱/۹/۱۱} ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹ذوق ها و سلیقه ها🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری مسائلی که مربوط به وجدان شخصی هر فرد است اصلا خوب و بد ندارد، راست و دروغ ندارد، حق و باطل ندارد؛ حق و باطل و راست و دروغش بستگی به پسند شما دارد، هرچه را که شما بپسندید آن خوب است. مثالی عرض می‏ کنم: اگر کسی از شما بپرسد: در میان رنگ های لباس ها کدام رنگ بهتر است، جواب چیست؟ هرکس جواب مطلق بدهد، بگوید: بهترین رنگ ها که همه مردم باید آن رنگ را برای لباس خود انتخاب کنند فلان رنگ است، آدم جاهلی است. جواب این است که در مسئله رنگ، ذوق ها و سلیقه‏ ها مختلف است، هر کسی رنگ مخصوصی را برای لباس خود می‏ پسندد. از من نپرس که بهترین رنگ ها برای همه مردم چیست؟ از من بپرس تو کدام رنگ را برای لباس هایت معمولا انتخاب می‏ کنی؟ تا من بگویم فلان رنگ. یا در میان خورش ها کدام‏ یک از همه بهتر است؟ کسی نمی‏ تواند جواب مطلق بدهد که فلان خورش بهترین خورش است، این خورش را باید انتخاب کرد و سایر خورش ها را باید دور ریخت. نه، تو حق داری از ذوق و سلیقه خودت حرف بزنی. انسان احتیاج دارد یک خورشی را با برنج مصرف کند، هر کسی هر خورشی را می‏ پسندد همان خوب است. اینها را ما می‏ گوییم مسائل سلیقه‏ ای و شخصی که خوب و بد مطلق ندارد، خوب و بدش بستگی به پسند انسان دارد، هر کسی هرچه را می‏ پسندد همان خوب است. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، ۳۰۵ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹روح زنده🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری اگر روح مردمی به اساس یک رژیم یا یک آیین خوشبین باشد، نارضایی موقت سبب نمی‏ شود که هنگامی که دشمن مشترک رو می‏ آورد آن مردم نجنگند. برعکس، اگر روح ملی زنده باشد هرچند اوضاع ظاهر خراب باشد، در این گونه مواقع ملت خود را جمع و جور می‏ کند، اختلافات داخلی را کنار می‏ گذارد و یک دست به دفع دشمن مشترک می‏ پردازد، هم چنانکه نظیر آن را در تاریخ زیاد دیده‏ ایم. معمولًا هجوم دشمن سبب اتحاد بیشتر و از میان رفتن اختلافات داخلی می‏ شود، اما این به شرطی است که یک روح زنده در آن مملکت - که از مذهب یا حکومت آنان سرچشمه بگیرد - وجود داشته باشد. در عصر خودمان می‏ بینیم که اعراب با آن همه اختلافات و تفرقه‏ ها که در میانشان هست و استعمار هم آن را دامن می‏ زند، وجود دشمن مشترک یعنی اسرائیل عامل وحدت آنها شده است؛ قوای آنان را تدریجاً جمع و جور می‏ کند، شعور آنها را یک دست می‏ کند. این خود دلیل است که یک روح زنده در این ملت وجود دارد. 📚 خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۸۶ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹در دین اجباری نیست🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری آیه دیگر قرآن می‏ گوید: 《لا اکراهَ فِی الدّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی‏》 دین و ایمان اجباری نیست، راهْ واضح است، من از شما فقط تفکر و دقت می‏ خواهم. اساسا ایمانی که اسلام می‏ خواهد قابل اجبار کردن نیست، امکان اجبار ندارد. مگر می‏ شود کسی را آن طوری که اسلام از او ایمان می‏ خواهد مجبور کرد؟ اگر ممکن باشد که بچه‏ ای را به فلک ببندند، اینقدر چوب به او بزنند تا یک مسئله را حل کند، چنین چیزی نیز ممکن است. زیر چوب کسی نمی‏ تواند مسئله حل کند. او را باید آزاد گذاشت، فکرش را باید آزاد گذاشت تا مسئله را حل کند. عقیده اسلامی یک چنین چیزی است. شأن نزول آیه «لا اکراه فی‏ الدین» در شأن نزول آیه «لا اکراهَ فِی الدّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی‏» نوشته‏ اند عده‏ ای از انصار (یعنی مردم مدینه از اوس و خزرج) قبل از این که پیغمبر اسلام به مدینه تشریف بیاورند، بچه‏ هایشان را نزد یهودی ها می‏ فرستادند چون آنها نسبت به بت‏ پرست‏ های مدینه متمدن‏ تر بودند و بعضی از ایشان (ده بیست نفر) سواد خواندن و نوشتن هم داشتند، برعکس اعراب بت‏ پرست که سواد خواندن و نوشتن نداشتند. اغلب، بچه‏ هایشان را پیش آنها می‏ فرستادند که تربیت شوند و چیزهایی یاد بگیرند. این بچه‏ ها وقتی که می‏ رفتند پیش یهودی ها می‏ دیدند که ثقافت و فرهنگ آنها نسبت به‏ پدر و مادر و قبیله خودشان خیلی بالاتر است، به آنها علاقه‏ مند می‏ شدند و احیانا به دین ایشان در می‏ آمدند. وقتی که اسلام به مدینه آمد، بت‏ پرست‏ ها مسلمان شدند ولی اکثر یهودی ها به دین خودشان باقی ماندند الّا عده کمی که آنها هم مسلمان شدند. در میان بچه‏ هایی که تحت تربیت یهودی ها بودند، عده‏ای به همان دین یهود باقی ماندند، تا قضیه بنی‏ النضیر پیش آمد. قرار شد که بنی‏ النضیر در اثر خیانت و نقض عهد و پیمانی که کرده بودند، مهاجرت و جلای وطن کنند و از آنجا بروند. بچه‏ های انصار که به اینها علاقه‏ مند و با اینها محشور بودند و حتی دینشان را هم انتخاب کرده بودند، گفتند: اگر بناست اینها بروند ما هم با اینها می‏ رویم. پدرها خواستند مانع آنها شوند، گفتند: شما حق ندارید بروید، شما باید بمانید و باید هم مسلمان شوید. آمدند پیش پیغمبر اکرم، فرمود: نه، «باید» ندارد، شما اسلام را بر آنها عرضه کنید؛ اگر پذیرفتند، پذیرفتند و اگر نپذیرفتند ما اسلام اجباری هرگز نمی‏ خواهیم: 《لا اکراهَ فِی الدّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی‏》 دیگر اکنون حقیقت آشکار شده است، راه هدایت از راه ضلالت آشکار است، اگر کسی راه هدایت را نگیرد جز بیماری چیز دیگری نیست. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، ص ۳۰۸ - ۳۰۹ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹در رثای یک قهرمان🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری من نمی‏ دانم کدام جانی یا جانی هایی جنایت را به شکل دیگری بر حسین بن علی وارد کردند و آن اینکه هدف حسین بن علی را مورد تحریف قرار دادند و همان چرندی را که مسیحی ها در مورد مسیح گفتند درباره حسین گفتند که حسین کشته شد برای آنکه بار گناه امّت را به دوش بگیرد، برای اینکه ما گناه بکنیم و خیالمان راحت باشد، حسین کشته شد برای اینکه گنه کار تا آن زمان کم بود، بیشتر بشود. لذا بعد از این انحراف، چاره‏ ای نبود جز اینکه ما فقط صفحه سیاه و تاریک این حادثه را بخوانیم، فقط رثاء و مرثیه ببینیم. من نمی‏ گویم آن صفحه تاریک را نباید دید بلکه باید آن را دید و خواند، اما این مرثیه همیشه باید مخلوط با حماسه باشد. اینکه گفته‏ اند رثای حسین بن علی باید همیشه زنده بماند، حقیقتی است و از خود پیغمبر گرفته‏ اند و ائمه اطهار نیز به آن توصیه کرده‏ اند. این رثاء و مصیبت نباید فراموش بشود، این ذکری‏، این یادآوری نباید فراموش بشود و باید اشک مردم را همیشه بگیرید، اما در رثای یک قهرمان. پس اول باید قهرمان بودنش برای شما مشخص بشود و بعد در رثای قهرمان بگریید، وگرنه رثای یک آدم نفله شده بیچاره بی‏ دست و پای مظلوم که دیگر گریه ندارد، و گریه ملتی برای او معنی ندارد. در رثای قهرمان بگریید برای اینکه احساسات قهرمانی پیدا کنید، برای اینکه پرتوی از روح قهرمان در روح شما پیدا شود و شما هم تا اندازه‏ ای نسبت به حق و حقیقت غیرت پیدا کنید، شما هم عدالت خواه بشوید، شما هم با ظلم و ظالم نبرد کنید، شما هم آزادی خواه باشید، برای‏ آزادی احترام قائل باشید، شما هم سرتان بشود که عزت نفس یعنی چه، شرف و انسانیت یعنی چه، کرامت یعنی چه. اگر ما صفحه نورانی تاریخ حسینی را خواندیم، آن وقت از جنبه رثائی‏ اش می‏ توانیم استفاده کنیم وگرنه بیهوده است. خیال می‏ کنیم حسین بن علی در آن دنیا منتظر است که مردم برایش دلسوزی کنند یا - العیاذباللَّه - حضرت زهرا علیه السلام بعد از هزار و سیصد سال، آن هم در جوار رحمت الهی منتظر است که چهار تا آدم فکسنی برای او گریه کنند تا تسلّی خاطر پیدا کند!. 📚 حماسه حسینی، ج ۱، ص ۲۰ - ۲۱ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹محاسن و معایب مردم ایران‏🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری ما مردم ایران یک حسن داریم و یک عیب. حسن ما مردم این است که در مقابل حقیقت، تعصب کمی داریم و شاید می‏ توانیم بگوییم بی‏ تعصب هستیم؛ یعنی اگر با حقایقی برخورد کنیم و آنها را درک کنیم، شاید از هر ملت دیگر زودتر تسلیم آن حقایق می‏ شویم. ولی یک عیب بزرگی در ما ملت ایران هست که به موازات اینکه در مقابل حقایق تسلیم می‏ شویم، به حماسه‏ ها و ارکان شخصیت خودمان زیاد پایبند نیستیم و با یک حرف پوچ، زود آن را از دست می‏ دهیم و رها می‏ کنیم. هیچ ملتی به اندازه ما نسبت به شعائر خودش بی‏ اعتنا نیست. شما هندی ها و ژاپنی ها و اعراب را دیده‏ اید؛ آنها هم مثل ما مشرق زمینی هستند، لکن از این نظر مثل ما نیستند. به اندازه‏ ای که ما در مقابل لغات و عادات اجنبی تسلیم هستیم، هیچ ملتی تسلیم نیست. به عکس هایی که در کتاب های تاریخ علوم هست نگاه کنید، می‏ بینید دانشمندان درجه اول هند با همان عمامه و لباس خودشان هستند. نهرو که یک سیاستمدار بزرگ و یک وزنه جهانی بود، با همان لباس هندی در همه جا حرکت می‏ کرد. بلندی و کوتاهی لباس و یا سفید و سیاه بودنش اهمیت ندارد، اما اینکه آن دانشمند عمامه خودش را سرش می‏ گذارد و یا نهرو با آن شلوار سفید و گشاد و پالتوی مخصوص همه جا می‏ رود، می‏ خواهد به همه مردم دنیا بگوید که من هندی هستم و باید هندی باقی بمانم و در مقابل علم و صنعت تعصب ندارم، که علم و صنعت مربوط به کشور خاصی نیست؛ در مقابل عقاید بزرگ فلسفی و دینی تعصب ندارم اما در مورد شعارهای ملی، هر کسی به شعارهای خودش پایبند است، من چرا باید شعار یک ملت دیگر را بپذیرم؟ ولی ما، اگر فرنگی یک زُنّار ببندد، ما دو تا زنّار می‏ بندیم، با اینکه او روی حساب شعار خودش این کار را می‏ کند. در جامعه ما این حساب ها نیست. 📚 حماسه حسینی، ج ۱، ص ۴۴ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹خیانت به امام حسین🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری قضایای کربلا قضایای روشنی است و سراسر این قضایا هم افتخار آمیز است، ولی ما آمده‏ ایم چهره این حادثه تابناک تاریخی را تا این مقدار مُشوَّه کرده‏ ایم! بزرگترین خیانت ها را ما به امام حسین علیه السلام کرده‏ ایم. اگر امام حسین علیه السلام در عالم ظاهر هم بیاید ببیند، به ما چه می‏ گوید؟ می‏ گوید: آن که در آنجا بود که این نیست؟ شما که به کلی قیافه را تغییر داده و عوض کرده‏ اید، آن امام حسینی که شما در خیال خودتان رسم کرده‏ اید که من نیستم! آن قاسم بن الحسنی که شما در خیال خودتان رسم کرده‏ اید که آن برادرزاده من نیست! آن علی اکبری که شما در مخیله خودتان درست کرده‏ اید که جوان با معرفت من نیست! آن یارانی که شما درست کرده‏ اید که آنها نیستند، پس شما چه می‏ گویید؟! ما آمده‏ ایم قاسمی درست کرده‏ ایم که آرزویش فقط دامادی بوده، آرزوی عمویش هم دامادی او بوده است. این را شما مقایسه کنید با قاسمی که در تاریخ بوده است. 📚 حماسه حسینی، ج ۱، ص ۶۹ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹بگوییم امام و اقتدا نکنیم؟🔹 📣 امام خمینی حضرت امیر می‌فرماید ـ به حَسَب نقل ـ که شاید در سرحدات یک کسی گرسنه باشد؛ به خودش رنج می‌دهد که مبادا یکی کسی از او گرسنه‌تر باشد. آن امیر ماست، او آقای ماست، امام ماست. ما هی بگوییم امام و اقتدا نکنیم به او؟ در کارها هیچ اقتدا نباشد؟ «امام» معنایش این است؟ «شیعه» معنایش این است که مشایعت کند؛ همان طوری که تابوت را که می‌برند، اگر همه از این طرف دنبال تابوت رفتند، تشییع کردند او را، اگر تابوت را از این طرف می‌برند یکی از این طرف برود، این را تشییع نکردند؛ شیعه باید این طوری باشد؛ مشایعت کند علی را. البته قدرت نداریم ما مثل او. هیچ کس قدرت ندارد؛ اما به زهد، به تقوا، به رسیدگی به مظلوم ها، به رسیدگی به فقرا، مشایعت کنیم از او. نمی‌توانیم مثل او زندگی بکنیم، نمی‌توانیم که مشی او را داشته باشیم، قادر بر این نیستیم؛ او یک موجودی بوده معجزه‌ای؛ جمع مابین تضاد، جمع بین همۀ ضدها را کرده بود. یک آدم در قدرت آن طور که ـ به حَسَب نقل ـ از این طرف می‌زد دو تا می‌کرد، از این طرف در جنگ می‌زد می‌کشت تمام کسانی که بر ضد اسلام بودند؛ از آن طرفْ یک آدم زاهد، یک آدم عابد؛ تا صبح بنشیند نماز بخواند آدم زاهد و عابد اهل جنگ نیست. آدم جنگجو هم بیشترش اهل زهد و تقوا و امثال ذلک نیست. جمع می‌کرده او بین همه. ماها نمی‌توانیم اما می‌توانیم که اقتدا کنیم به او تا حدودی؛ می‌توانیم رسیدگی کنیم به فقرای مملکتمان، به ضعفایمان. 📚 بیانات در دیدار با هیأت قائمیۀ تهران، 1358/3/8 ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹نحس سیاسی🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری در خراسان یک چیزی معروف است که من در بعضی از شهرستانهای ایران دیده‌ام هست و در بعضی دیگر نیست، و استاد بزرگوار ما مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی ریشه آن را به دست داد که این چه بوده و از کجا پیدا شده است. در ولایت ما- به اصطلاح- فریمان خیلی شایع بود و شاید هنوز هم هست که می‌گفتند: اگر شخصی بخواهد به مسافرت برود، چنانچه اول کسی که به او بر می‌خورد سید باشد، این امر نحس است و او قطعاً از آن سفر برنمی گردد، ولی اگر غربتی به او بر بخورد، این سفر سفر میمونی است. واقعاً این‌جور معتقد بودند. مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی گفت این یک ریشه‌ای دارد: در دوره بنی العباس، سادات را- که بیچاره‌ها، اولاد پیغمبر، مخفی بودند- در خانه هرکس گیر می‌آوردند، نه تنها خود آنها بلکه تمام آن خاندان از بین می‌رفتند. کم کم این فکر برای مردم پیدا شد که سید نحسِ به این معناست، نحس سیاسی است نه نحس فلکی؛ یعنی یک سید در خانه هر کسی آمد او دیگر خانه خراب است. این نحس سیاسی کم کم در فکر مردم تبدیل به نحس تکوینی و فلکی شد. بعد بنی العباس هم که از بین رفتند، کم کم زنها و بچه‌ها و مردم ساده لوح گفتند اصلًا سید نحس است خصوصاً در مسافرت. 📚 سیری در سیره نبوی، ص ۷۵ - ۷۶ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin