eitaa logo
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
2.6هزار دنبال‌کننده
272 عکس
44 ویدیو
2 فایل
✍️ [ آدمی] سخنی به لفظ در نمی‌آورد، جز آنکه فرشته نگاهبانی نزد او حاضر است [و آن را می‌نویسد] (ق - 18) 📝یادداشت‌های زهرا محسنی‌فر راه ارتباطی: @z_mohsenifar https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
مشاهده در ایتا
دانلود
طی‌الارض دنیا وادی مورچگان است و جنود سلیمان را با خوابگاه موران کاری نیست. کلونی‌ به‌هم‌تنیده‌ی خاکیان، گذرگاه لشکر افلاکیان است. سردار سپاه اما «منطق‌النمل» می‌داند و به نجوای ما از مور کمتران هم التفات دارد. شیشه‌ی عمر آن سرو روان، تاب آه ما پرورش‌یافتگان گلخانه‌ی دنیا را نداشت. عرق شرم هنوز بر پیشانی فرودگاه بغداد نشسته است که چرا در طی‌الارض سلیمانی، برج مراقبتش سربه‌هوا بوده تا ملک سلیمان- از بحر تا نهر- یکپارچه غرق ماتم شود. ولی در سردخانه‌ی دنیا، قاسم هنوز زنده است و آتش درونش از هرم نفس‌های مجاهدان راه قدس، زبانه می‌کشد... در شام سرد شهادت قاسم‌بن‌الحسن، مه غلیظ ماتم بر دل‌هامان نشست و اشک حسرت بر گونه‌هامان سرازیر شد. اما قسم به تنفس صبح انتقام که حرارت خورشید عدالت، دود از جمجمه‌ی مجسمه‌ی آزادی بلند می‌کند تا شبنم اشک لاله‌ها از گونه‌ی زمین بخار شود. کجاست آصف صاحب‌نفسی که به زمزمه‌ی اسم اعظم، بساط ما دنیانشینان را به طرفئ‌العینی به پیشگاه سلیمانی ببرد تا از لذت تماشای مقام «عند ربهم یرزقون» پا از لجه‌ی دنیا برکشیم؟ کجاست هدهد خوش‌خبری که در هیاهوی جیک‌جیک مستانه‌ی آن کاکل‌طلا، ناگهان بشارت آورد که قمارباز به عذابی شدید گرفتار شده و دیگر جیکش درنمی‌آید؟ دنیا زندان مؤمن است و سرباز راه خدا با قفس تن می‌جنگد. شهادت، آزادگی می‌آورد تا مبارزان رسته از بند تن، با وسعت روح بجنگند. دست قاسم، زمین نینوا را در آن شام آخر لمس کرد تا برای ورود به میدان مبارزه‌ی بعد از شهادت، از «قاصم ‌الجبارین» رخصت بگیرد و فاتحه‌ی «شیطان بزرگ» را بخواند... بلند شو مرد! بلندشو و ببین که شاه‌نشین چشم‌هامان از آتش اشتیاقت همه بخاراست و برای تو که امیر سفرکرده‌ی این سامانی، «بوی جوی مولیان آید همی» می‌خوانیم و برای بی‌سروسامانی خودمان «فاتحه مع الصلوات»! از اشک ما یتیمانت، عرش خدا می‌لرزد و مگر عرش خدا همین دل‌های نازک یتیمان شهدای مدافع حرم نیست که شب‌های جمعه‌ی همه‌ی تاریخ، چشم به ساعت انتقام دوخته‌اند؟ اما فدای سرت این اشک‌ها؛ قدم بر خیال ما بگذار و خیال کن که رود آموی، پرنیان شده است. بلند شو خانه‌ات آباد؛ بلند شو ای انار سرخ رسیده‌ای که در آن شب یلدای بی‌صبح، صد دانه‌یاقوت را روی سنگفرش خیابان‌های دل‌مان پاشیدی تا بعد از تو هیچ کس رو به دوربین خوشی‌های زندگی نگوید سییییب! هزار نامه نوشتیم برایت و هزار راه گشتیم سراغت. ما راه نمی‌دانیم؛ تو نامه نمی‌خوانی؟ بلند شو مرد! بلند شو ای شور شیرین این دنیای تلخ! برای ما مسلمان‌شده‌های آن لبخند آسمانی‌ات، دیری است که پیامی نفرستاده‌‌ای. بلند شو و یک‌بار دیگر، برای ما که در کیش مهر تو هستیم و مات محبتت، بنویس: انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم... منتشر شده در روزنامه مجازی حق‌دیلی http://haghdaily.ir/# @lafzeghalam
🔴هفت نکته در مورد اطاله‌ی رسیدگی به پرونده : 1⃣ پرونده‌های بزرگ نیازمند زمان کافی برای بررسی همه‌ی ابعاد مسأله هستند. درست، اما آیا زمان دوسه ساله برای بستن پرونده‌ی هفت‌تپه کافی نیست؟! 2⃣ اطاله‌ی دادرسی، مسائل را مشمول مرور زمان کرده و متغیرهای جدیدتری به معادله اضافه می‌کند تا حل آن دشوارتر شود. متغیرهای جدید لزوما در متن پرونده نیستند و ممکن است فرامتن‌های تأثیرگذاری از جنس حاشیه باشند. 3⃣ زمان در حل پرونده‌های قضایی موضوعیت دارد. نوشدارو قبل از مرگ سهراب مفید است. وقتی بیت‌المال بر باد می‌رود، زندگی کارگران ویران می‌شود، افکار عمومی هاج و واج می‌ماند، رسانه‌های معاند ماهیگیری می‌کنند و... گذر زمان برای صدور رأی، سم است. 4⃣ در گذر زمان، مراجع تصمیم‌گیری برای پرونده و اثرگذاری بر آن متعدد می‌شوند؛ قوه‌ی قضائیه، سازمان خصوصی‌سازی، دیوان محاسبات، مجلس شورای اسلامی، هیأت داوری و... آشپز که چند تا شود، غذا یا شور می‌شود یا بی‌نمک! 5⃣ کشدار شدن پرونده‌های بزرگ، امکان سیاسی‌کاری و لابی‌گری را افزایش می‌دهد. متهمی که با قید وثیقه آزاد است، بیکار نمی‌نشیند و برای تأثیرگذاری بر جریان دادرسی عادلانه، هر آنچه بتواند می‌کند. 6⃣ پرونده‌های بزرگی که به واسطه‌ی طولانی شدن دادرسی، اخبار آن بر سر زبان‌ها می‌افتد و در رسانه‌ها دست به دست می‌شود، افکار عمومی را تشنه‌ی احکام سنگین می‌کند و هرگونه حکم ضعیف یا متوسط - حتی اگر عین عدالت باشد - به منزله‌ی ماستمالی کردن موضوع و سر و ته پرونده را با سلام و صلوات به هم آوردن است. 7⃣ اطاله‌ی دادرسی گاهی معلول بازیگری منصب‌داران پشت‌پرده‌ای است که پایشان در پرونده گیر است. زمان می‌خرند تا از این دولت به آن دولت و از این قوه به آن قوه فرجی شود. اقتدار دستگاه قضا در رسیدگی سریع و صریح به پرونده‌های گل‌درشت است که می‌تواند سرمایه‌ی اجتماعی را افزایش دهد. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺غیررسمی یعنی نگین انگشتری امت اسلامی که خودش انگشترهای پیشکش را بر انگشت پیشکسوت صداپیشه، عوض به در می‌کند تا بگیرد و یکی از آنها فیت انگشت او شود. غیررسمی یعنی دست محبت حضرت آقا که روی شانه‌ هنرمند رادیو می‌نشیند و عکس دسته‌جمعی خانم‌ها و آقایان با آقای دوست‌داشتنی، پنجشنبه‌های بیت را کارت‌پستالی می‌کند.  https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
نیمه‌ پنهان ماه🌙 ویروس منحوس ماه‌هاست ماه را پشت ابر برده و از انظار عمومی دور کرده اما نیمه‌ پنهان ماه را می‌توان پنجشنبه‌ها در یک اتاق کوچک خودمانی در بیت رهبری رؤیت کرد. ستاد استهلال تلسکوپ نمی‌خواهد؛ ماه را باید به چشم غیرمسلح و بدون تشریفات دید. جعبه‌ جادو اگر چشم بصیرت داشته باشد و دوربین را سمت غیررسمی‌های حضرت ماه بچرخاند و از دیالوگ مردم عادی با او پرده‌برداری کند، باید به شکرانه‌اش نماز عید خواند!  یعنی امام جامعه که روی سجاده‌ سپید ساده‌اش، پشت به قبله رو به خلق می‌نشیند و نافله‌ بعد از فریضه‌اش، چاق‌سلامتی با میهمانان و خوشامدگویی به اهل مجلس می‌شود. غیررسمی یعنی آن آقای سینی ‌به دستی که وسط صحبت‌های آقا، بی‌توجه به کائنات، چای بین میهمانان تقسیم می‌کند. یعنی همان حبه ‌قندی که بین انگشت شست و اشاره، مدتی جا خوش می‌کند و با حرکت دست می‌رود و می‌آید تا حرف‌های مهم و جدی آقا تمام شود و قند در دل قند آب شود. غیررسمی یعنی همان مستندساز سبیل ‌نعل‌اسبی که رودرروی رهبر محاسن ‌سفید به علمای اعلام تیکه می‌اندازد و همه‌ جمع به اتفاق فخر علمای زمان‌شناس، می‌خندند. غیررسمی یعنی رهبر روشنفکری که برخلاف نظر آقایان کفن‌پوش و سجاده ‌به‌دوش، فیلم مارمولک تبریزی را شایسته‌ استقبال می‌داند، نه اعتراض و اینگونه مجوز شوخی با همه‌ اصناف را به کارگردانان سینما و تلویزیون می‌دهد، تا اهل کسوت جنبه‌ خود را بالا ببرند. غیررسمی یعنی صدای ماچ‌های رگباری رهبری بر گونه‌ پیشکسوت هنرمند که چک‌چک فلش دوربین‌ها را همزمان با ضربان قلب بینندگان، به شماره می‌اندازد. غیررسمی یعنی آن آقایی که ساکن وادی محبت ناب است، با شعبده‌ بوسه‌ای، یک‌تیر و سه‌نشان می‌زند؛ هم آرزوی بچگی جوان المپیادی منتقد و جسور را برآورده می‌کند، هم معمای پیچیده‌ نارضایتی او را حل می‌کند و هم موتور انگیزه و امیدش را روشن می‌کند. غیررسمی یعنی یاد ایام کردن حضرت آقا با آن پیرمرد مأخوذ به حیا و زنده کردن خاطره‌ مشترک سال‌های دور وقتی که موقع مصافحه و بغل کردن، نزدیک بود با هم بیفتند! غیررسمی یعنی نگین انگشتری امت اسلامی که خودش انگشترهای پیشکش را بر انگشت پیشکسوت صداپیشه، عوض به در می‌کند تا بگیرد و یکی از آنها فیت انگشت او شود. غیررسمی یعنی دست محبت حضرت آقا که روی شانه‌ هنرمند رادیو می‌نشیند و عکس دسته‌جمعی خانم‌ها و آقایان با آقای دوست‌داشتنی، پنجشنبه‌های بیت را کارت‌پستالی می‌کند.  صد مُلک دل به نیم‌نظر می‌توان خرید و خوبِ خوبان در معامله‌ای که بخوبی جوش نخورده، بی‌تقصیر است. بالای سردر بیت رهبری باید برای رسانه‌های اندرونی و بیرونی بنویسند: «لطفا در معامله‌‌ محبت آقا با مردم دخالت نکنید». سال‌هاست که کانال‌های خبری و بی‌خبری، شناخت آقای زمانه‌شناس را از اوضاع و احوال جامعه، کانالیزه و گل‌وبلبلی نشان می‌دهند، تا همیشه این سوال برای مردم کوچه و بازار بی‌پاسخ بماند که آیا می‌توان با رهبری درددل و از او انتقاد کرد. بله، غیررسمی می‌توان چشم‌ در چشمان پرمحبت آقا دوخت و او را بی‌محبت خطاب کرد و صورت ماه از این کم‌لطفی نه‌تنها مکدر نشود، بلکه از شدت محبت به گوینده‌ منتقد، گل بیندازد. بعضی‌ رجال سیاسی بلندپایه که موقع شنیدن انتقاد، وجنات‌شان داد می‌زند عصبی‌اند و نمی‌توان آنها را با یک من عسل هم خورد، بروند سعه‌ صدر یاد بگیرند. یک جوان جهادی می‌تواند رهبر جامعه را نقد کند که چرا با توصیه‌ و دستور به صاحب‌منصبان برای جوانگرایی در انتصابات فشار نمی‌آورید و پاسخ بشنود که کلید جوانگرایی در انتصابات، جوانگرایی در انتخابات است.  پنجشنبه‌های غیررسمی باید به زیارت آقای شهدا رفت تا معلوم شود سلیمانی‌ها چگونه به آب حیات زنده شدند و بر ما اهل قبور، چرا باید فاتحه خواند. نیمه‌ پنهان ماه را هرکه به چشم دل ببیند، از جزر و مد عشق گریزی ندارد.  روزنامه وطن امروز/ ۶ دی ماه ۹۹ ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
دنیا بازیچه‌ی دست یهود است و غرب، ستاد اجرائی فرمان ترامپ! در دنیایی که بازیگران حرفه‌ای هم بازی می‌خورند، باید کارگردان بود. جایی که قانون جنگل حاکم است، «قدرت» راز بقاست. دلار، اقتصاد دنیا را وابسته‌ی گاوچران‌ها کرده. استعمار مدرن که شاخ و سم ندارد. بر عصای شیطان هرکه تکیه کرد، آشیانه بر دهانه‌ی آتشفشان ساخت. گاوهای شیرده می‌دانند که به بهانه‌ی امنیت باید دوشیده شوند. از مارش جنگ فرار می‌کنند تا موسیقی صلح، شیر آنها را زیاد کند. سلام، اسم رحمان است و سلامتی، سین اول سفره‌ی رحمت الهی. سلامت، نعمت مجهول است ولی شیطان بزرگ، ولی‌محنت جائر. برای نعمت، از ولی‌محنت نباید منت‌کشی کرد. ایران، ستاد اجرائی فرمان امام است و «ما همه سرباز توایم خامنه‌ای» را خانم‌ها هم می‌توانند بخوانند. دیروز پای مردان ما معبر مین را فتح می‌کرد تا از معرکه به سلامت عبور کنیم و امروز دست زنان ما معبر سلامت را فتح می‌کند تا از معرکه‌ی ویروس مین‌شمایل به‌درآییم. تا روحیه‌ی خودباوری را به مردم خود تزریق کنیم و ملت ما در برابر ویروس غربزدگی واکسینه شود. ، درد ندارد اما آن‌ورآبی‌ها را بدجوری می‌سوزاند. زن و مرد ندارد؛ هرکس مرد این میدان است، بسم‌الله و هرکس چشم دیدن اقتدار ما را ندارد، به‌سلامت! ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
دورت بگردم، از روزی که رفتی، نفَس زمین در سینه‌ی زمان حبس شد و روزهای بی‌‌توبودن، ضربان تقویم را به شماره انداخت. امشب دوباره کرنومتر تاریخ بر روی آن شب تلخ، صفر می‌شود تا بی‌سروسامانی ما، نو به نو شود. هجرت تو، مبدأ تاریخ انتقام است. آن شام آخر که از شام برگشتی، فرق تاریخ مقاومت در جغرافیای عراق شکاف خورد. ما فرق کرده‌ایم و دیگر آن آدم‌های پارسال نیستیم. در آن شب یلدای تاریخ که صددانه یاقوت را بی‌نظم و ترتیب بر پوشش سخت سنگفرش فرودگاه بغداد پاشیدی، تسبیح دلمان پاره شد. از آن روز، ترَک‌های چینی نازک تنهایی خود را با هجوم یاد تو بند می‌زنیم. گرمی عشق تو در خون ما غلیان می‌کند و آتش محبتت از ما شقایق‌های سینه‌سوخته ساخته. قلب‌های مرده‌ی ما با شهادتت، قاسم‌آباد شد تا سرزمین وجودمان، یکپارچه ملک سلیمان شود. در آخرت تکیه‌ی ما به همان دست خاتم‌نشانی است که آخرین بار به لنز دوربین‌ دنیا سپردی. به زیبایی چشم‌های مهربانت قسم، ما هرگز اجازه نمی‌دهیم که نگاه آسمانی تو در درون ما گم شود. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
محور اسلام امام، کنشگری ربانی و شالوده‌ی اسلام آمریکایی، تخدیر رُهبانی است. مکتب پیرجماران، در بعد اجتماعی زیراب «به‌من‌چه» را می‌زند، تا کسی نتواند به تربیت‌شدگان کارخانه‌ی انسان‌سازی روح‌الله بگوید، «به‌تو‌چه»! «نگذارید این انقلاب به دست نااهلان بیفتد» را اگر جدی می‌گرفتیم، هفت‌تپه‌ها به دست اسدبیگی‌ها نمی‌افتاد. میراث خمینی کبیر را همین عتیقه‌های دست‌به‌فرمان دارند شوخی‌شوخی زیرخاکی می‌کنند. مجمع تشخیص مصلحت نظام را ساخته‌اند تا بقیه‌ی مسئولین به کارشان برسند و مصلحت‌سنجی را بگذارند برای اهلش. بزرگترین مصلحت، عمل به اصول قانون اساسی است. قانونی که بندبندش مملو از پارتی‌بازی به‌نفع بیچارگان و پابرهنگان و محرومین است، اما موقع عمل به آن که می‌رسد، بند پ در واگذاری بیت‌المال به سرمایه‌داران نورچشمی، پدر ولی‌نعمتان انقلاب را درمی‌آورد. اعتراض به وضع موجود و راضی نشدن به آن، درونمایه‌ی انقلاب متعالی خمینی و زیربنای تمدن‌ساز گام دوم انقلاب خامنه‌ای است که باید تا انقلاب مهدی (عج) این نهضت ادامه داشته باشد. آنها که وضعیت مردم خوزستان را همیشه در شرایط حساس کنونی قرار داده‌اند، سلطان بحران‌اند و آنها که احساس تکلیف را از امامین ماضی و مضارع گرفته‌اند، تا انقلاب امام غایب، وسط میدان‌ حاضرند. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
روزی که آن مردک پیروزمندانه پرچم را توییت کرد، گفت: «دنیای پس از سلیمانی، جای امن‌تری است»! بیچاره نمی‌دانست که آتشِ مرگ برای ققنوس، آب حیات است و زمین بازی تازه به دست بریده‌ی سلیمانی افتاده... @lafzeghalam
🔴جرقه‌های طومارپیچ 🔸در مقابل سپاهیان ابوسفیان، مدینه در لاک دفاعی فرو رفته، در حلقه‌ی محاصره‌ی نظامی گرفتار شده و در موضع ضعف قرار داشت. در جدال سنگی سخت با کلنگ پیامبر (ص) برای حفر خندق، سه جرقه‌‌ی پیاپی برخاست و قوه‌ی عاقله‌ی عالم را به مکاشفه برد تا فتح ایران و روم و یمن را در آن آتش‌پاره‌ها ببیند و پیروانش را به گسترش اسلام بشارت دهد. منافقین اما در دل، او را نیشخند می‌زدند که محاصره‌ی نظامی کجا و فتح امپراطوری‌ها کجا! آنچه پیامبر (ص) در جرقه‌های کلنگ دید، منافقین در بدر و احد و خندق ندیدند. 🔸آتش جنگ تحمیلی تازه فروکش کرده بود و ایران کشوری جنگ‌زده بود که امام خمینی (ره) به امپراطوری بلوک شرق نامه نوشت و آینده‌ی شوروی و کمونیسم را عبرتِ موزه‌ی تاریخ سیاسی جهان دانست. لابد کمونیست‌های وطنی در آن روز به سخره می‌گفتند انقلابی جنگ‌زده کجا و فروپاشی یک ابرقدرت کجا! امام، صدای خورد شدن استخوان‌های مارکسیسم را در هیاهوی عالم به وضوح شنیده بود. آنچه امام در خشت خام مکاتب مادی دید، گورباچف در آینه‌ی ابرقدرتی ندید. 🔸در چنبره‌ی کارزار فشار حداکثری و در اوج سخت‌ترین تحریم‌های بشری علیه ملت ایران، امام خامنه‌ای سرنوشت آمریکا را همان سرنوشت کشتی تایتانیک دانست که غرق خواهد شد. لیبرال‌هایی که رو به کدخدا سجاده می‌اندازند، به استهزاء در این گفته می‌نگرند که فشار تحریم اقتصادی کجا و پیش‌بینی غرق شدن ینگه‌ دنیا کجا! یقینا آنچه امام خامنه‌ای در جرقه‌های شورش داخلی آمریکا می‌بیند، غرب‌پرستان در ثبات مهد لیبرال دموکراسی نمی‌بینند. 🔺در پرتو جرقه‌‌ای، می‌توان طومار نظامات عالم را در هم پیچیده دید یا به اشارت نگاهی در هم پیچید. نظام تربیت الهی، دیده‌ها را تیزبین می‌کند. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
کنگره‌ی آمریکا مثل کنگره‌های طاق کسری فرو می‌ریزد. معترضین به گور کریستف‌کلمب می‌خندند. ابرقدقد در مهد لیبرال دموکراسی تخم دوزرده می‌گذارد. گاوچران‌ها هفت‌تیر می‌کشند و شیر شیخ‌نشین‌ها از ترس خشک می‌شود. خرها از فیل‌ها جفتک می‌خورند. تایتانیک تا افق، کرال سینه می‌رود. سنتکام باد می‌کارد و سنا طوفان درو می‌کند. بابانوئل جای خود را به جوکر می‌دهد. دیوانه‌ای سنگ به شیشه می‌زند و پشت شیشه‌ی ضد گلوله قایم می‌شود. زنیکه‌ی موفرفری، شیشه‌شورِ دبلیوسیِ چهارشنبه‌ی سیاه واشینگتن‌دی‌سی می‌شود. جارو رشتی در ایالات منفجره، کمیاب می‌شود. پرچم آمریکا، زیرانداز براندازان آمریکایی می‌شود. زیباکلام جیغ می‌کشد. سایه‌ی جنگ داخلی بر ساحل امن دنیا سایه می‌گستراند. و... ایرانی‌ها تا صبح تخمه می‌شکنند... https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
«آیه‌ی تطهیر»، در مقام عصمت‌اللّهی صدیقه (س) است، سبحان اللّه. «حدیث کسا» در منزلت آل‌اللّهی کوثر (س) است، الحمدللّه. «سوره‌ی هل‌اتی»، در بیان فنای وجه‌اللّهی زهرا (س) است، لا اله الا اللّه. «حدیث لولاک»، در شأن کبریائی فاطمه (س) است، اللّه اکبر. مظلومیت فاطمه (س) اما در تسبیحات حضرت زهرا (س) نیست. تطهیر و کسا و هل‌اتی و لولاک را مادر سادات پشتوانه‌ی «خطبه‌ی فدکیه» کرد تا همه‌ی هستی‌اش را برای مبارزه‌ی با ظلم به ولی‌الله فدا کند. ساکن حرم ستر و عفاف ملکوت و پرده‌نشین سرای لاهوت، همان بانوی پرجبروتی است که با گریه‌ی سیاسی دل سنگ را آب می‌کرد و سنگ‌دلان را نقره‌داغ. اشک را فاطمه (س) برای شیعه سلاح کرد. سیدة‌النساء با خطبه‌خوانی، فاتحه‌ی علی‌نشناسان نسناس را خواند. تبلیغ چهره‌به‌چهره را وجیهة‌الله (س) بنیانگذاری نمود، آنجا که خود را خانه به خانه با غديردیدگان علی‌گریزان رو در رو کرد. زهرا (س) اما با چهره‌های علی‌ستیز مذاکره نکرد و از آنها روی برگرداند و سلامشان را بی‌پاسخ گذاشت تا سکوت معصوم برای ما حجت دشمن‌شناسی باشد. سلام زهرا (س) در پژواک تاریخ به تمام سلسله‌ی ولی‌شناسان شیعه تا روز قیامت خواهد رسید. مسیحای علی (ع) اما وصیت‌نامه‌ی سیاسی‌-الهی‌‌اش در سکوت شب خوانده شد تا گره‌ای کور در کار مشکل‌گشای هستی بیندازد و چاه را محرم شب‌های تنهایی ولی‌الله‌الاعظم کند. درک آستان ملک‌پاسبان و حریم بی‌نام و نشان‌ دردانه‌ی مصطفوی اما خارج از طاقت آفرینش است تا معمای هستی و راز سر به مهر خلقت تا روز قیامت باقی بماند. السلام علیک یا صدیقة الشهیدة... @lafzeghalam
🔴هرجا برخورد با پوست‌کلفت‌ها زیرپوستی شد، مردم حق دارند فکر کنند کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است. دادگاه‌های علنی مثل مجازات‌های ملأعام برای انتقال حس «قِلِفتی» به شبکه‌ی فساد است. دستگاه عدالت آنگاه که در بستر شفافیت حس دباغی را به یاغی‌ها منتقل کند، پوست می‌اندازد. اگر کار به جای باریک کشید، همه جا تاریک شد، ریگی به کفش کسی است. سرمایه‌ی اجتماعی می‌تواند با معجزه‌‌ی شفافیت دوپینگ کند. آقایان! یک‌بار تا آخر خط شفافیت بروید؛ ارزشش را دارد. @lafzeghalam
🔴عاقبت روزی در آینه‌ی فطرت «ارابه‌ی مرگ» را می‌بینیم! 🔻متن کامل این داستان کوتاه را در روزنامه مجازی حق دیلی به آدرس زیر بخوانید. http://haghdaily.ir/?nid=11&pid=83&type=0 @lafzeghalam
🔴ترامپ رفت اما ترامپیسم هنوز هست! ترامپ، آمریکای بدون روتوش بود. از آن عجوزه‌های کریهی که بزک‌کنندگان غرب را به دردسر انداخت. آنها که در تبلیغ غربگرایی گنجشک را رنگ کرده و جای قناری جا می‌زدند، در مقابل موطلای روسیاه جا خوردند. هرچه فوکویاما در مورد لیبرال‌دموکراسی بلغور کرده بود، ترامپ جوید و نشخوار کرد. او برای جهاز هاضمه‌ی تمدن غرب وحشی، لقمه‌ی گنده‌تر از دهان بود که فرو رفت و گلوگیر شد و برای جهانخواران خوش‌اشتها، نه راه پیش گذاشت و نه راه پس. عصاره‌ی فضولات امریکا، به زباله‌دان تاریخ پیوست تا در ضایعاتیِ سرمایه‌داری مدرن هم قابل بازیافت نباشد. ترامپ، بَزک‌پذیر نبود اما تحریف‌پذیر، چرا. «پرزیدنت ترامپ»، اگرچه واقعیتی عریان از زوال آمریکا بود، اما ترکیب وصفی «ترامپ دیوانه»، کلمه‌ی حقی بود که اراده‌ی باطلی در آن برای سازندگانش مستتر گردید. می‌شد تمام کاسه و کوزه‌های بی‌تدبیری را سر دیوانه‌ای شکست که جفت‌پا وارد بازی دنیا شده تا زیر میز نظم نوین جهانی بزند. می‌شد هیچ به روی خود نیاورد که بازی دنیا اصولا همین لگدپراکنی‌های جهان‌اولی‌ها و نظم نوین جهانی همین زیر میز امنیت جهان‌سومی‌ها زدن است. می‌شد ظهور ترامپ گور‌به‌گوری را یک بدشانسی برای برجام، آن معجزه‌‌ی دیپلماسی گوگولی‌مگولی، دانست که اجازه نداد از زمین لم‌یزرع مذاکره، گلابی رفع تحریم بروید. می‌شد هیچ به روی مبارک نیاورد که این قبر مذاکره با شیطان بزرگ که روی آن فاتحه می‌خوانند، میت ندارد. می‌شد در فهم این واقعیت خود را به تجاهل زد که عمر برجام دست کدخدای دهکده‌ی جهانی بود و ترامپ فقط وسیله بود. لعن و نفرین آمریکوفیل‌های داخلی به دامن ترامپ گیر می‌کند اما به پر قبای آمریکا، نه. قمارباز برای وجهه‌ی امریکا وصله‌ی ناجور نبود، اصل وجهه‌ی ناجور آمریکا بود. ترامپ هرچه بود رفت، اما ترامپیسم که همان چهره‌ی عریان فرهنگ گاوچران‌هاست، هنوز هست. جنتلمن‌های کراوات‌پوش هم حالاحالاها نمی‌توانند برای پادشاه لخت دنیا لباس آبرو بدوزند. همه می‌دانند که بایدن، خرزهره با روکش شکلاتی است. اگرچه «جو»، بَزک‌ خورش ملس است و چند وقتی قلم‌های روزمزد و حنجره‌های بی‌ترمز را سرگرم می‌کند، اما آخرش می‌گذارد در کاسه‌ی لیبرال‌ها تا کاسه‌ی چه‌کنم چه‌کنم دست بگیرند. برای راه‌اندازی موتور اقتصاد ما، تایتانیک نمی‌تواند تک‌چرخ بزند. بایدن تیغ تحریم را با پنبه‌ی دیپلماسی سمباده می‌کشد. برای شیطان بزرگ، انقلاب ۵٧ تا انقلاب مهدی (عج) همواره محور شرارت و بزرگترین حامی تروریسم است و مهم نیست چه کسی در ینگه دنیا از خر شیطان پایین می‌آید و چه کسی سوار بر خر مراد می‌شود. جمهوری اسلامی زیر کارزار فشار حداکثری استخوان ترکانده اما استخوان‌های پوسیده‌ی ریگان‌ها شهادت می‌دهند، ترامپ‌ها و بایدن‌ها وارث آرزوهایی هستند که به گور می‌روند. روزنامه وطن امروز/ ۴ بهمن ماه ۹۹ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴خواصی که خط امام را رها می‌کنند، خط ویژه‌ای می‌شوند! روزانه هزاران کشیده‌ی آب‌نکشیده بر صورت‌ها نواخته می‌شود و کسی ککش نمی‌گزد، اما سیل واکنش‌ها، سیلی نماینده مجلس به سرباز خط ویژه را خط یک خبری کشور کرد. ما در عصر امپراتوری رسانه زندگی می‌کنیم. رسانه، پیش و بیش از هر حاکمیت سنتی بر افکار عمومی استیلا دارد. ابرقدرتها بدون شیپورهای رسانه‌ای، بوق هم نیستند. ترامپ هم که باشی، بدون توییتر جیکت در نمی‌آید. خوب یا بد، فشار افکار عمومی با هدایت رسانه‌‌ها، اولویت‌های کاری زمامداران را تعیین می‌کند. اگر از قضای آمده، رسانه در خدمت حق و عدل قرار گیرد، سریعتر و صریح‌تر از انحنای شمشیر عدالت، کجی‌ها را راست می‌کند. پشت هر سیلی، یک ذی‌حق و یک بی‌حق ایستاده است. سرخی سیلی به لحظه‌ای می‌رود اما روسیاهی‌اش ممکن است تا ابد برای نوازنده باقی بماند. تفرعن، سندروم دست بیقرار می‌آورد. تب خاص بودن، از علائم بالینی مرض ویژه‌خواری است. خواصی که خط امام را رها می‌کنند، خط ویژه‌ای می‌شوند. خط BRT، تافته‌ای جدابافته است تا مردم را سوار کند نه اینکه تافته‌های جدابافته در آن مردم را پیاده کنند. به بهانه‌ی ترافیک کاری نباید ترافیک را پیچاند. مجوز ورود به بهارستان، مجوز ورود به خط تندرو نیست. تندروهایی که قانون را یکی در میان لایی می‌کشند، باید ترمزشان را کشید. آنکه از روی تکبر توگوشی می‌زند را باید کاری کرد که گوشی دستش بیاید. در جمهوری اسلامی مسئولین خادم‌اند، نه ضارب. کار راه‌اندازند نه ترافیک‌ساز. مردم‌نوازند نه سیلی‌نواز. شأن نمایندگی کجا و هنر نوازندگی کجا؟ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔻 در حوزه‌ی کارشناسی خود صاحب‌نظر است اما افاضات اضافه‌اش در فضای مجازی اگر فالوورساز است، نباید سرنوشت‌ساز باشد. سلبریتی‌ مشهور است، اما لزوما الگو نیست. محبوب است، اما مقام مسئول نیست. ادعای وطن‌پرستی می‌کند، اما ممکن است تابعیت مضاعف داشته باشد. اگر ایران برای تولد فرزندش اَخ است، ژست آریایی نگیرد. اگر حکومتی و سفارشی‌ساز نیست، کارفرمای شیخ‌نشین هم نباید داشته باشد. اگر ریال بیت‌المال می‌گیرد، دلار فستیوال هم می‌گیرد. اگر مالیات نمی‌دهد، روی نظام منت نگذارد. ستاره و لژیونر و شوالیه و شاخ مجازی محترمند، به شرط آنکه حد و حدود خود را بدانند. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴‌سلبریتی‌گری، گلیم خود از آب کشیدن یا پا از گلیم فراتر نهادن! قل دادن توپ را قلقلی هم بلد است، اما فوتبالیست شدن کار مارادوناهاست، شما گل‌کوچیکتان را بازی کنید. تیرخلاص را در ملاج خودی نمی‌چکانند و قلق دروازه دست مسی‌هاست. شما گل‌به‌خودی نزنید، از نظر ما آقای گلید. در سرگرم کردن مردم، ململ هم سنگ تمام می‌گذارد اما بازیگری کار مارلون براندوهاست. شما به خیمه‌شب‌بازی‌تان برسید. مرز مسخرگی و کمدی باریک است و کمدین بدون مرز، برازنده‌ی چاپلین‌هاست. شما بیت‌المال را نچاپید، سیمرغ بلورین را بال‌بسته تقدیمتان می‌کنیم. گربه‌ی آوازه‌خوان هم روزی ستاره بود اما موسیقی‌شناسی کار یانی‌هاست. شما بلبل‌زبانی‌ نکنید، کسی نمی‌گوید لال هستید. گوش‌مخملی هم در چمنزار می‌خواند اما برگزاری کنسرت کار صدامخملی‌هاست. شما گوش‌خراشی نکنید، از نظر ما حنجره‌طلایید. فوتبالیست، پابه‌توپ شدن فوتبالی‌اش خوب است، نه پا در کفش کردن‌های سیاسی‌اش. هنرمند، دنیای بازیگری را می‌شناسد، اما در دنیای سیاست اغلب بازیچه می‌شود. خواننده، چه‌چه زدنش در آلبوم موسیقی خوب است، نه به‌به و چه‌چه‌های سیاسی‌اش در فضای مجازی. آزادی بیان از حقوق شهروندی است اما فرافکنی و قرشمال‌بازی، ولنگاریِ بیان است. سیاست ما عین دیانت ماست و همه باید بصیرت سیاسی داشته باشند اما خاله‌زنک‌بازی مجازی، عین سیاسی‌کاری و شامورته‌بازی است. کنشگری اجتماعی از نشانه‌های جامعه‌ی سالم است اما گروکشی سیاسی نشان‌دهنده‌ی غرض و مرض‌های پشت پرده است. در حوزه‌ی کارشناسی خود صاحب‌نظر است اما افاضات اضافه‌اش در فضای مجازی اگر فالوورساز است، نباید سرنوشت‌ساز باشد. سلبریتی‌ مشهور است، اما لزوما الگو نیست. محبوب است، اما مقام مسئول نیست. ادعای وطن‌پرستی می‌کند، اما ممکن است تابعیت مضاعف داشته باشد. اگر ایران برای تولد فرزندش اَخ است، ژست آریایی نگیرد. اگر حکومتی و سفارشی‌ساز نیست، کارفرمای شیخ‌نشین هم نباید داشته باشد. اگر ریال بیت‌المال می‌گیرد، دلار فستیوال هم می‌گیرد. اگر مالیات نمی‌دهد، روی نظام منت نگذارد. ستاره و لژیونر و شوالیه و شاخ مجازی محترمند، به شرط آنکه حد و حدود خود را بدانند. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
در تبعیدگاه نجف اشرف بود که برای اولین بار به دیدار آقا روح‌الله رفت. چون زن بود، او را راه ندادند. گفته بود پیشوایی که زن را نپذیرد، به رهبری قبول ندارم. همین جمله قفل ملاقات را شکست تا هشتاد دقیقه‌ با امام گفتگو کند... https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴به بهانه‌ی تلاقی روز زن با تولد انقلاب حضرت روح‌الله 🔸در تبعیدگاه نجف اشرف بود که برای اولین بار به دیدار آقا روح‌الله رفت. چون زن بود، او را راه ندادند. گفته بود پیشوایی که زن را نپذیرد، به رهبری قبول ندارم. همین جمله قفل ملاقات را شکست تا هشتاد دقیقه‌ با امام گفتگو کند. او که زخم شکنجه‌های ساواک را بر تن داشت و سالها دور از همسر و هشت فرزندش در هشت کشور آسیایی و اروپایی با هشت نام مستعار برای مبارزه با طاغوت، آموزش چریکی دیده بود، اینک در محضر کوه یقین برای ادامه‌ی راه یا بازگشت به ایران، به تردید افتاده بود. از آقا که کسب تکلیف کرد، امام تأملی نمود و گفت: راه خود را ادامه دهید، به زودی با هم به ایران برمی‌گردیم. خواهر طاهره پر در آورد و رفت فلسطین و آنجا ماند تا اینکه مبارک‌سحری او را از میان شاخه‌های زیتون به کنار درخت سیبی در نوفل‌لوشاتو فراخواندند. در آن دهکده‌ی جهانی، یک فصل و نیم محافظ شخصی پاسبان انقلاب بود. 🔸طیاره‌ی امام که در مهرآباد فرود آمد، مرضیه دباغ تازه اوج گرفت و چهره‌ی بی‌بدیلی از زن انقلابی را به نمایش گذاشت. مناصب کشوری و لشکری را یکی پس از دیگری درو کرد. فرماندهی سپاه غرب کشور و نمایندگی مجلس شورای اسلامی، مردم‌داری را به او آموخت تا جایی که برای تأمین معاش نیازمندان، حاضر شد مسافرکشی هم بکند. وقتی ابرقدرت شرق سرمست ایدئولوژی کمونیسم بود، رهبر کبیر انقلاب خانم حدیدچی را در هیأت یک زن مسلمان انقلابی در هیأتی سه‌نفره راهی کرملین کرد تا افول امپراتوری بلوک شرق را به گورباچوف بشارت دهند. تا زنده بود، برای تعالی انقلاب اسلامی و کور کردن چشم دشمنان، چون سپند لحظه‌ای آرام نداشت و عاقبت در جوار مرادش خمینی کبیر، آرام گرفت. 🔸تاريخ انقلاب اسلامی، از رجال الهی آکنده است اما کمتر به الگوی زن مسلمان انقلابی توجه می‌شود. خانم مرضیه حدیدچی، مادربزرگ انقلاب بود. زندان رفت، شکنجه شد، هجرت کرد، دست به سلاح برد، ملازم ولی زمان شد، فرمانده نظامی شد، جنگید، نماینده شد، استاد دانشگاه شد و... از طرفی زن بود، همسر بود، مادر بود و مادربزرگ شد. تکلیف‌گرایی، زن و مرد نمی‌شناسد. خانم دباغ، مرزهای آرمان‌خواهی زن مسلمان انقلابی را جابجا کرد. «نمی‌شود» و «نمی‌توانم» در قاموس او راه نداشت. در قفس چارچوب‌های ذهنی بدون اصالت اسیر نشد. 🔻انقلاب مقصد نیست، راه است. تا میان واقعیت و آرمان فاصله است، انقلاب هم هست. در تلاش برای رسیدن به آرمان‌ها، اصالت دادن به جنسیت یک شوخی است. دنیا با زن شوخی می‌کند اما انقلاب زن را جدی پای کار می‌آورد. امروز چه کسی پای کار انقلاب است؟ الگوی زنده‌ی زن انقلابی کیست؟ ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴مدرس و سیر تا پیاز صحن علنی «اگر آن دورها را می‌بینم، بر شانه‌ی غول‌ها سوارم!» نیوتن که در فیزیک یگانه شده و احتمالا با اسلام بیگانه بود، آن‌قدر بی‌بخار نبود که حق پیشینیان را بر گرده‌اش سنگین نداند و با این جمله، فاتحه‌ای به زبان آنگلوساکسونی نثار جمله‌فاتحان علم نکند. اما باید فاتحه‌ی فرهنگی را خواند که در آن، مدرس‌ها را مثل اسکناس ده‌تومانی مدرس‌نشان، به بایگانی بی‌نشان‌های تاریخ سپرده است. مدرس با ریشه‌ی استبداد اژدهای پهلوی و استعمار روباه پیر درافتاد، اما مدرس‌پژوهی نسل ما محدود شد به همان اسکناس عتیقه؛ تا لابه‌لای ریش آن مرد بزرگ، دنبال اژدها و روباه بگردیم! مدرس که در دل‌نبستن به سراب دنیا آب‌دیده بود، در دریای متلاطم سیاست، ماهرانه شنا می‌کرد. زیرآب استبداد را می‌زد، اما در سیاست‌ورزی زیرآبی نمی‌رفت. سرهنگ نبود اما با همان یک دست عبای کرباسی، چکمه‌های رضاخانی را با ترفند حقوق‌دانی آچمز کرده بود. سردار سپه به او گفته بود: «از جان من چه می‌خواهی؟» و زهره‌دار جواب زهرداری به او داده بود که «می‌خواهم تو نباشی!» نگین انگشتری مجلس شورای ملی، زینت‌المجلس نبود. قیام و قعودش زلزله‌خیز بود و «دو دو»گفتن‌ها، نطق پیش از دستورش را متزلزل نمی‌کرد. مثل فولاد، نفوذناپذیر بود و پتک سرزنش در او هیچ اثری نداشت. آن‌قدر عرضه‌ داشت که رضاشاه قلدر را استیضاح کند! جنم مردم‌داری داشت و از فراری نبود. از مجلس که برمی‌گشت، سیر تا پیاز صحن علنی را می‌گذاشت کف دست اهل محل، تا به موکلان خود گزارش وکالت داده باشد. صداقتش عین کیاستش بود و کیاستش عین صداقتش. بادیگارد نداشت اما هیچ‌وقت گارد محافظه‌کارانه نگرفت. مدرس، دناپلاس با شیشه‌ی دودی و قفل مرکزی سوار نمی‌شد و خط ویژه برایش خط قرمز بود. با هیچ رجل وطنی مزدور در یک قاب نمی‌آمد؛ چه رسد به آن‌که بخواهد با اناث فرنگی‌مآب ناجور، سلفی بگیرد. ساختمان هرمی بهارستان، یکی از اهرام ثلاثه نیست که زبدگان بی‌حیات را در آن مومیایی کرده باشند. مجلس شورای اسلامی در «رأس امور» قرار نمی‌گیرد مگر خادمان ذی‌حیاتی از جنس مدرس، روی صندلی‌های سبزش نشسته باشند. 🔻متن کامل این یادداشت را در روزنامه مجازی حق دیلی به آدرس زیر بخوانید. http://haghdaily.ir/?nid=11&pid=32&type=0 @lafzeghalam
در دایرة‌المعارف انقلاب، مردم ولی‌نعمتند و نماینده‌ی انقلابی، وکیل‌الرعایاست. مردمی که پای صندوق رأی برچسب «بصیرت» می‌خورند، چرا پشت نورافکن شفافیت، انگ «بی‌ظرفیت» می‌خورند؟ نگاه مقامات را قبل از ادبیات آنها باید جراحی زیبایی کرد. انقلاب، دو واحد مردم‌شناسی از اندیشه امام به مسئولین بدهکار است و چهار واحد ظرفیت‌شناسی. مردمی که تاکنون چشم‌بسته مصوبات وکلای پارلمان را پذیرفته‌اند، آخر چشم‌پوشی و ظرفیت‌اند. میراث مدرس، تالار شیشه‌ای است نه جعبه‌سیاه. مجلس محضر خداست، در محضر خدا زیرآبی نروید. دور از چشم موکلین شاید اما پیش قاضی‌القضات نمی‌توان معلق‌بازی کرد. آقایان! امام اگر نگران کتک خوردن بود، انقلاب نمی‌کرد و ما و شما همچنان در برهوت تاریخ آواره بودیم. مدرس اگر خوف از سرزنش داشت، در فراموشخانه‌ی تاریخ گم شده بود. در مرام اسلام، مسئولیت با هزینه دادن عجین است. زمامدار باید قوی‌دل باشد و مردم اگر دستی هم به سر و رویش کشیدند، پذیرای نوازش آنها باشد. از عافیت‌طلب‌ها انتظاری نیست، اما از آنها که برای انقلاب هزینه داده‌اند، این حرف‌ها بعید بود! ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
٨ سال دشمنان با جنگ نظامی بر این مملکت چنبره زدند، اما مشارکت عمومی و سرمایه‌ی اجتماعی قد خم نکرد. مردم خون دادند اما آب در دلشان تکان نخورد. زخم خوردند اما آخ نگفتند. گرسنه ماندند، اما یک‌ دل سیر برای انقلاب جنگیدند. با فقر دیرینه ساختند اما نگذاشتند جمهوری نوپا خراب شود. زیر خمپاره و موشک، خانه‌خراب شدند اما ایمانشان را ساختند. از غرب و شرق که نا امید شدند، به رب‌المشرق و المغرب امید بستند. نوبت به غرب‌باوران که رسید، آسمان تپید. دشمنان دردسرساز شدند و مشکلات جامعه مشارکت‌سوز! عبرت‌ناپذیرها عقبگرد را ممنوع کردند و خیال‌باف‌ها از جلو نظام، آینده را برداشتند. بی‌حال‌ها مردم را در حال استمراری رها کردند. آنها که امید به غرب و شرق بستند، در بن‌بست‌ ماندند. سرمایه‌دارها سرمایه‌ی اجتماعی را خوردند. برد-بردمسلک‌ها، مشارکت عمومی را بردند. در گذشته‌مانده‌ها، زیرآب امید به آینده را زدند. امید ما اما هنوز به روح‌الله‌باوران است. إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔻 بر اساس شاخص‌های عملکردی سال ٩٨ ضعیف‌ترین استاندار کشور شد. اما آقای رئیس دفتر رئیس جمهور معتقد است که ایشان استاندار خوبی است. خطرش از سر خوزستان که گذشت اما استفاده از افعال معکوس در سیاست، ایران را برره می‌کند. نامه‌های فدایت شوم را که می‌نویسند، لابد مُهر صدآفرین می‌خواهند. تا بوده همین بوده، منافع مردم پای همین نامه‌های بدون آدرس فرستنده‌، قربانی شده است. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔻وقتی ژاپن در هیروشیما به آمریکا تعظیم کرد، امپراتوری توکیو در کرانه‌ی اقیانوس آرام از تک‌وتا افتاد و زانو زد. سختکوشی، اقتصاد چشم‌بادامی‌ها را خیلی زود ساخت اما زندگی ماشینی، زنان را در کورس رقابت برای قدرت جا انداخت. در سرزمین آفتاب تابان، تبعیض جنسیتی بر مناصب مدیریتی سایه گسترانده است. خاستگاه انیمیشن جهان، تصویری فانتزی از زن به نمایش می‌گذارد. در اقتصاد گران‌سنگ‌ ژاپن، نیروی کار زنانه ارزان است، چون بارداری و فرزندآوری زنها را از کوشش رباتیک‌وار برای افزایش تولید ناخالص ملی باز می‌دارد. در مهد شیلات جهان، زنان زیاد عمر می‌کنند اما سقط جنین قانونی است تا نرخ رشد جمعیت در آن منفی باشد. در سرزمین مادری فوکویاما، مردسالاری وصله‌ای ناجور بر پیکره‌ی لیبرال‌دموکراسی است. 🔺وقتی قانون در پایتخت صنعت آرایش دنیا مهر خاموشی بر لب زنان می‌زند، آنها را زینت‌المجالس می‌خواهد. این راز مگو، سربه‌مهر نمی‌ماند که مدرنیته هویت زن را در چرخ‌دهنده‌های اقتصاد تعریف و له می‌کند. برابری جنسیتی پوششی برای بهره‌کشی اقتصادی است. تمایز جنسیتی برای برجسته کردن زنانگی و بی‌مایه کردن مردانگی است که دود آن به چشم زنان و سود آن در سبد اقتصاد لیبرالی می‌رود. هیس! در سرزمین سامورایی‌ها زنان فریاد نمی‌زنند... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴پاتک کرونا و پرستاران تک‌و‌تنها 🔸پرستاری شغل باشرافتی است و پرستاران بخش کرونا، انسان‌های باشهامتی نیز هستند. وقتی پای تهدید جان در میان باشد، راه رفتن در بخش کرونایی‌ها همان‌قدر جسارت می‌خواهد که پرسه زدن در معبر مین. پرستاری که ماسک، گان، شیلد و عینک محافظ را برای طولانی‌مدت می‌پوشد، شبیه مبارزی است که غرق در ابزار جنگی است. رزمنده‌ای که به جنگ می‌رود، رفتنش با خودش و برگشتنش با خداست. پایان جنگ و آتش‌بس هم معلوم نیست. رزمندگان خط مقدم مبارزه با کرونا چنین شرایطی دارند. خوزستان امروز منطقه جنگی است. کرونا سوار بر پیک نمودار شده و خیال پایین آمدن ندارد. موج جدید همه‌گیری در خوزستان تازه اوج گرفته. جنگ، فرسایشی شده و ویروسی که گیر سه‌پیچ داده، دارد ما را فیتیله‌پیچ می‌کند. امکانات محدود است و نیروی انسانی محدودتر. یورش ویروس از اطراف و اکناف است. بیمارستان‌ها و بخش‌های آی‌سی‌یو هنوز از هجمه‌ی قبلی کرونا کمر راست نکرده و نفس باز نکرده، حملات کمرشکن و نفس‌گیر جدیدی را باید دفع کنند. اوضاع خوب نیست. وضعیت قرمز است. شهر در آستانه‌ی سقوط است. 🔸روحیه‌ی رزمندگان عنصر اصلی در جنگاوری و ایمان، عامل بنیادی در فتوحات است. کادر درمان استان خوزستان از اسفندماه سال گذشته یک‌نفس در حال جنگیدن است. هرکسی خدمت در بخش بیماران کرونایی را نمی‌پذیرد. برخی که می‌پذیرند، بعد از مدتی می‌بُرند و بیخیال می‌شوند. بعضی‌هاشان البته شهید می‌شوند. طبق آمار ماه گذشته، کادر درمان کشور بالغ بر ٣٠٠ شهید سلامت داشته است. آن اوایل، توجه مردم و رسانه‌ها به فداکاری رزمندگان سلامت بیشتر بود. مردم با آنها همزادپنداری می‌کردند. رسانه‌ی ملی برای انعکاس حماسه‌هاشان، مرتب رپورتاژ می‌رفت. این روزها اما حس‌و‌حالشان، حس‌وحال جانبازی است که در گوشه‌ی خانه یا کنج آسایشگاه جانبازان به فراموشی سپرده شده است. 🔸به نظر می‌رسد انفجار در خوزستان معلول ضعف مدیریت، سیاستگذاری‌های نابجا، کنترل‌های ضعیف و ضعف زیرساخت‌های بهداشتی باشد. البته مردم هم بیخیال شده و بریده‌اند. از هزار وعده‌ی خوبان یکی عمل نشده. اعتماد پرستاران به مسئولین سلب شده. پرستاران شرکتی حقوق ناچیز قانون‌کاری می‌گیرند و افزایش حقوق‌های پلکانی آنها در کنار قیمت‌های نردبانی این روزها، دردی را دوا نمی‌کند. در این میان، شاید مخرب‌ترین کار، بی‌توجهی به کادر درمان باشد که دچار فرسایش شده‌اند. اگر کرونا قرار است حالا حالاها میهمان ما باشد، این پرستاران و پرسنل درمان هستند که باید خدمتش برسند تا دخل ما را نیاورد. آقای وزیر بهداشت و همکاران! هوایِ هواداران مردم را داشته باشید... ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648