eitaa logo
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
2.5هزار دنبال‌کننده
247 عکس
32 ویدیو
2 فایل
✍️ [ آدمی] سخنی به لفظ در نمی‌آورد، جز آنکه فرشته نگاهبانی نزد او حاضر است [و آن را می‌نویسد] (ق - 18) 📝یادداشت‌های زهرا محسنی‌فر راه ارتباطی: @z_mohsenifar https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴ساکن ابدی جزیره‌ اسرار-۱ یک روی سکه‌ی جنگ‌ها قتل و کشتار و خرابی و پلشتی است و روی دیگر آن بروز استعدادها و نمود ظرفیت‌ها و ظهور نوابغ است. اگر در روایت داستان جنگ تحمیلی شیر یا خط هم بازی کرده باشیم، اینک نوبت به نیمه‌ی پر لیوان و روایت از خط‌شکنی شیرمردان گمنام می‌رسد. کیمیای جنگ تحمیلی ذره‌ها را زر ناب می‌کرد. یک کارگر ساده‌‌‌ی شرکت نفت را جنگ به یک فرمانده‌ی نظامی تأثیرگذار تبدیل کرد. قصه‌ی عبدالمحمد سالمی از آن دست روایت‌های شنیدنی است که هنوز از نهانخانه‌ی سینه‌ها و گنجینه‌ی حافظه‌ها بر دفتر خاطرات جنگ تحمیلی نگاشته و مسطور نشده. وجب‌وجب تن این خاک مرده را در پهن‌دشت خوزستان اگر بگردیم، هزار خاطره‌ی نیمه‌جان بیرون می‌زند که هر یک می‌‌تواند به فرهنگ این مرز و بوم حیات جاودانه ببخشد. آنچه تاکنون مرقوم شده، نمی از یمی بوده است... وقتی خدا برای پدر عبدالمحمد جفت‌شش خواست، دوپسر دوقلو را بسان «نعمتان مجهولتان» در دامان مادرش گذاشت. عبدالمحمد با قل دوم خود زود بزرگ شد و به سنی رسید که باید کسب و پیشه‌ای ردیف می‌کرد. چون ساکن اهواز بود، کجا بهتر از کارگری در شرکت نفت! روزگار جوانی قهرمان قصه‌ی ما مقارن شد با انقلاب امام روح‌الله (ره) و عبدالمحمد چون قلبی سلیم و جگری پرزهره داشت، خیلی زود خود را در قامت یک انقلابی شجاع‌دل نشان داد و شروع به فعالیت کرد. کار توزیع اعلامیه‌های امام را تا جایی پیش برد که کارفرما عذرش را از شرکت نفت خواست و ساواک اخراجش کرد... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴ساکن ابدی جزیره اسرار-۲ پهلوی‌چی‌های پتیاره که جوانان اهوازی را مست و پاتیل می‌خواستند، کارخانه‌ی تولید مشروبات الکلی را در کوت‌عبدالله راه انداخته بودند تا از آن محله‌ی پاک عرب‌نشین، صادرات نجاست کنند. عبدالمحمد به کمک دوستانش آنجا را آتش زدند تا هم بلد مسلمین را از لوث محرمات پاک کنند و هم آتش انقلاب را شعله‌ورتر کنند. به اراده‌ی نفس نفیس حضرت امام و جانفشانی عبدالمحمدها انقلاب پیروز شد. اوایل انقلاب بود و موسم خدمت. هرکجا کاری بر زمین مانده بود، همانجا حاضری می‌زد. عضویت در کمیته انقلاب و خدمت در جهاد سازندگی بخشی از کارنامه‌ی تکلیف‌محوری او بود تا اینکه سر و کله‌ی اژدهای جنگ پیدا شد. عبدالمحمد خیلی زود به ستاد پشتیبانی رزمندگان ارتش پیوست و همزمان در خطوط مرزی مشغول جنگیدن شد. در آن ایام بنی‌صدر فرمانده کل قوا بود و هنوز مشت خیانتش پیش ملت باز نشده و کوس رسوایی‌اش به گوش مردم نرسیده بود. وقتی کارکنان دفتر همکاری‌های رئیس‌جمهور برای سرکشی به وضعیت جبهه‌ها با شمایل نامتعارف پا به ستاد پشتیبانی گذاشتند، عبدالمحمد روی آنها اسلحه کشید و از ستاد اخراجشان کرد و به همرزمان خود گفت که اینها ضدانقلابند. او نشان داد که شعاع بصیرتش تا کجاها را دیده و پیش‌بینی کرده است. وقتی شهید علی هاشمی «قرارگاه کاملا سری نصرت» را در «رُفیع» پایه‌گذاری کرد، عبدالمحمد به همراه رفیق ششدانگش سیدناصر سیدنور پابه‌رکاب سردار هور شدند تا به مدد تسلط بر زبان عربی و شناخت فرهنگ بومی مرزنشینان در دوسر مرز، کار اطلاعاتی، دیده‌بانی و شناسایی انجام دهند. این دو دلیر مثل سپند بر آتش خدمت در جبهه جهاد آرام و قرار نداشتند و ماموریت‌های ناممکن شناسایی را ممکن می‌کردند. وقتی به دل منطقه می‌زدند، رفتنشان با خودشان و برگشتنشان با خدا بود. گاهی تا هفته‌ها خبری از آنها نبود. آنقدر جگر و نبوغ داشتند که از حلقه‌های نفوذناپذیر استخبارات صدام می‌گذشتند و تا عمیق‌ترین مناطق عراق می‌رفتند و فعالیت‌های اطلاعاتی انجام می‌دادند و برمی‌گشتند. در آن ایام که رزمندگان اسلام در حسرت زیارت کربلا شهید می‌شدند، عبدالمحمد و سیدناصر در یکی از عملیات‌های شناسایی خود آن‌قدر به عمق خاک عراق زدند که سر از عتبات عالیات درآوردند و مفصل به زیارت نجف، کربلا، کاظمین و سامرا رفتند و حتی عکس یادگاری هم انداختند. غیبت چندهفته‌ای آنها جای هیچ‌ شک و شبهه‌ای باقی نگذاشت که یا اسیر شده‌اند و یا شهید. وقتی دست پر از زیارت عتبات برگشتند، محسن رضایی آنها را احضار کرد تا بابت طولانی شدن بدون هماهنگی مأموریت و احتمال اسارت و لو رفتن عملیات‌ خیبر، تنبیهشان کند. عبدالمحمد که رگ خواب فرمانده‌ی جنگ و نقطه ضعف او را می‌دانست، تربت امام حسین (ع) را به عنوان سوغاتی سپر بلای خود کرد و اشک برادر محسن را درآورد تا ماجرای تنبیه با سلام و صلوات و گریه و روضه فیصله پیدا کند. بزرگترین حسرت زندگی عبدالمحمد زمانی رقم خورد که برای شناسایی به نزدیکی پادگان حمید رفته و یک بلیزر نظامی را در اسکورت چند خودروی عراقی زیر نظر گرفته بود. آرپیجی را به دوش گرفته بود تا آن بلیزر را منهدم کند اما دوبه‌شک شده بود که این کار چه فایده‌ای می‌تواند داشته باشد. بالاخره از چکاندن ماشه منصرف و به قرارگاه برگشته بود. همان شب تلویزیون عراق تصاویر بازدید صدام از مناطق جنگی اطراف پادگان حمید را رپرتاژ کرده بود تا آه از نهاد عبدالمحمد بلند شود. پیش از آنکه به عملیات خیبر برود، خواب دیده بود که پیامبر اسلام (ص) از او خواسته تا مهیای ملاقات شود. قهرمان داستان ما در دلش قند آب شده بود و رویای شیرینش را برای برادر دوقلویش تعریف کرده بود. از آن پس عبدالمحمد در آسمان‌ها سیر می‌کرد، هرچند پای در جزیره مجنون گذاشته و به استقبال شهادت رفته بود. وقتی سیدناصر هدف تک‌تیراندازهای عراقی قرار گرفت و پر کشید، اگرچه قامت عبدالمحمد خم شد اما آنقدرها هم رفیق نیمه‌راه نبود که دل از سجاده‌ی نیزارها بیرون بکشد و به عقب برگردد. در یکی از روزهای سرد اسفند ١٣۶٢ در منتهی¬الیه جزیره مجنون پشت پل شهید شحیطاط در خاک عراق، آنجا که زمین به آسمان دوخته شده بود، روح بلند عبدالمحمد سالمی به سماوات اعلی عروج کرد و پیکر مطهرش تا روز قیامت در آن جزیره‌ی اسرار به ودیعه‌ی باد و باران سپرده شد. اگر گوش جان تیز کنیم، هنوز رجزهای او از دل مجنون شنیده می‌شود. منتشر شده در ویژه‌نامه رایات و روایات پی دی اف کامل نشریه جهت مطالعه👇 https://resanebidaristore.com/wp-content/uploads/2021/09/Rayat-Revayat-Final-Pre21.pdf https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴به بهانه تغییر لوکوموتیوران رسانه‌ی ملی زن در رسانه‌های غربی هویتی تثبیت شده دارد؛ یا جاذبه‌های بصری او محرک غریزه جنسی است و یا جذابیت‌های شخصیتی‌اش مقوم نگاه فمینیستی. شهوت و شهرت تیغ دو لبه‌ای برای نمایش رسانه‌ای زن غربی آبدیده کرده است. از قضا تصویری که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از جنس زن به نمایش می‌گذارد، راه رفتن بر هر دو لبه‌ی تیز نگاه غربی‌ست که نتیجه‌ی آن معلوم است. رسانه‌ی ملی (با وجود همه محدودیت‌ها و ممیزی‌های عرفی، شرعی و قانونی) هم نتوانسته از جاذبه بصری زن دل بکند و هم در معرفی شخصیت زنِ نمونه به ورطه‌ی نگاه‌های جنسیت‌زده سُر خورده است. زن تراز انقلاب اسلامی در رسانه‌ی ملی بی‌هویت و بی‌الگوست. اصرار بر تن دادن به یک رقابت پنهان و البته نابرابر با تلویزیون‌های ماهواره‌ای و شبکه نمایش خانگی برای جذب ذائقه‌ی مخاطب در نگاه به زن از مسیر غلط، هویتی شتر گاو پلنگی به زن ایرانی در قاب تلویزیون ملی بخشیده است. زن‌‌ها سوگلی پیام‌های بازرگانی شده‌اند و در تیزرهای تبلیغاتی تلویزیون، نقش‌آفرینی آنها سرقفلی دارد. در کارزار شبیخون فرهنگی هزاره سوم، تو گویی رسانه‌ی ملی با ململ آتش‌پاره به جنگ الیسا و آنای یخ‌زده رفته است! فقدان «زن بزرگ» و قابل الگوبرداری را در محصولات نمایشی تلویزیون نمی‌توان با خلق کاراکترهای بزن‌بهادر ناتاشایی و نینجایی یا مادرانه‌های دربه‌در ستایشی و بچه‌مهندسی و یا بازی هووی خوب-هووی بد بانو عمره و بانو ناریه‌ای پر کرد. خلأ شخصیت الگو برای دختران ما را یا اوشین و سوسانو پر می‌کنند و یا دختر کفشدوزکی و سیندرلا. در فرهنگ ما زن‌های بزرگ، مابه‌ازای مصداقی دارند. شاید هویت زن تراز انقلاب اسلامی را بتوان از مصادیق بزرگ دفاع مقدس اقتباس کرد. وجه مشترک زندگی و مشی مرضیه دباغ‌ها، کل‌زهراهای خانوک، فرنگیس‌های کرد، مجیده نگراوی‌های عرب و صدها بانوی برجسته دیگر، کنشگری و بازیگری فعال و اثرگذار در عرصه‌ی اجتماع به اقتضای نیاز و ضرورت در کنار ایفای نقش‌های سنتی و ذاتی مدیریت اندرونی خانواده و تربیت نسل است. اینها نه در پستو خود را حبس کرده‌اند که به تریش قبای زن مدرن بر بخورد و نه ولع تنه‌به‌تنه شدن با مردان در همه‌ی عرصه‌های اجتماعی را داشته‌اند که فمینیست‌ها برای آنها کف و سوت بزنند. شاید «تعهد» به خانواده و جامعه بزرگترین فصل مشترک ابر زنان دفاع مقدس باشد. سلوک آنها شایسته مداقه و درس‌آموزی است. هویت رفتاری این بزرگ‌زنان را می‌توان در قاب رسانه‌ی ملی بازشناسی و بازخوانی نموده و برای پرهیز از کلیشه‌سازی و شعارزدگی و به منظور درک اقتضائات زمانه، می‌توان اصول رفتاری آنها را متناسب با مخاطب نسل‌های سوم و چهارم انقلاب، بازتعریف و بازگردانی کرد. 🔻 از لحاظ هویتی نیاز به پوست‌اندازی دارد و باید از فضای سلبریتی‌زدگی خارج شود. ضعف رسانه‌ی ملی را در شناخت مختصات جنگ فرهنگی می‌توان در کف خیابان‌های پایتخت و در کارناوال جین‌های مندرس، شلوارهای چاک‌دار، ساپورت‌های کوتاه و خفتی و مانتوهای جلوباز ویترینی دید. از لحاظ کارکردی زن و رسانه هر دو فرهنگ‌سازند. هم‌افزایی این دو می‌تواند تمدن‌ساز باشد. رسانه‌ی ملی در حوزه زنان در موضع انفعال است. کسی باید جام‌جم را بتکاند. تغییر پارادایم‌ها مستلزم تغییر اراده‌هاست. تغییر مسئولین بهانه خوبی برای تغییر اراده‌هاست. جناب آقای جبلی! قطار رسانه‌ی ملی را به ریل درست بازگردانید. بسم الله... ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
از آتش قیامت کسی در امان است که همچو سپند بر آتش امدادرسانی به بندگان خدا بی‌قرار باشد. امروز اندیکای محروم میدان آزمایش مردم و حاکمیت است و فردا اندیکاهای دیگر و دو فردای بعدتر زنگ حساب است. چیزی بکاریم که چیزی درو کنیم. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔻زلزله‌ها تکان می‌دهند؛ صفحات زمین را که فراموش نکنیم گاهواره‌ی دنیا سخت سست‌بنیاد است. زلزله‌ها می‌تکانند؛ گردی که از ساخت‌و‌ساز بزن در رویی و با ساخت‌و‌پاخت بشر بر دامن زمین نشسته است. زلزله‌ها می‌رُمبانند؛ دیوار محرومیت‌های صعب‌العلاج را بر سر مردمی که زخم‌های کهنه بر سینه دارند. بله برای آنها که جنبش زلزله، دلهاشان را تکان نمی‌دهد و از کنار آوار زندگی محرومان به سادگی می‌گذرند، روستاهای سهل‌العبور است. همین راه‌های مال‌رو، پل صراط مسئولینی است که باید در مقابل ولی‌نعمتان، گردنشان از مو باریک‌تر باشد اما رگ گردنشان در مقابل مردم کلفت می‌شود. فردا سکندری می‌خورند آنها که امروز با زلزله تکان نمی‌خورند و نمی‌لرزند و به خود نمی‌آیند. آشیانه بر دهانه‌ی آتشفشان می‌سازد آن مسئول سست‌عنصری که بنای زندگی محرومان را بر کاهگل سستی نهاد و به استحکام مایملک خود با بتن آرمه پرداخت. به عبور برج جوزا از صورت فلکی ثور قسم زمین بر شاخ گاوی استوار نیست که در فاصله‌ی دو نشخوار از این شاخ به آن شاخ شده و بلرزد. مهمتر از شدت زلزله، حکمت آن است و مهمتر از شناخت حکمت الهی، همت بندگان برای ادای تکلیف الهی است. 🔺غرش اما زنگ اخبار آنهاست که برای خدمت‌رسانی به صف می‌شوند تا آب در دل زلزله‌زدگان تکان نخورد. کمر همت می‌بندند تا زیرآوارماندگان کمر راست کنند. منطقه زلزله‌زده، زمین بازی خداست برای آنها که مرد میدان خدمت به عیال‌الله‌اند. آثار زلزله‌ها را مثل جنگ‌ها، دولت‌ها نمی‌توانند جمع کنند، اما مردم چرا. چادرهای امداد پهن می‌شوند و کانکس‌های اسکان برپا می‌گردند، اما تا سرپناه جدیدی ساخته شود، خدا باید آنها را جمع کند. تا بوده همین بوده که فقط کمک مردم به مردم، چاره‌ساز است، اگرچه چیزی از تکلیف دولت‌ها نسبت به مردم کم نمی‌کند. برای آنها که بیقراری دنیا را همچو منار جنبان می‌بینند و چون بید بر سر تعهد خویش به مردم لرزانند، آخرت دارالقرار است و دنیا محل هروله برای خدمت به خلق‌الله. از آتش قیامت کسی در امان است که همچو سپند بر آتش امدادرسانی به بندگان خدا بی‌قرار باشد. امروز اندیکا میدان آزمایش مردم و حاکمیت است و فردا اندیکاهای دیگر و دو فردای بعدتر زنگ حساب است. چیزی بکاریم که چیزی درو کنیم. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
تا دیروز که همه‌ی تخم‌مرغ‌ها را در سبد برجام چیده بودیم، سگ زرد برادر شغال بود، اما امروز جل‌الخالق همان سگ تخم دو زرده می‌گذارد! تا دیروز سر کیک زرد دعوا می‌کردیم و امروز دور میز کیک تولد هم‌پیمان توزرد، کف می‌زنیم. دیروز در نکوهش دیپلماسی بالکنی، کف و خون بالا می‌آوردیم و امروز برای دیپلمات نویسنده «جنگ‌های بالکان»، کف و سوت می‌زنیم. دیروز کارت پستال عراقچی، اشک شرمن را درمی‌آورد و امروز کیک باقری اشک شوق مورا را. دیروز نیش ظریف مقابل دشمنان تا بناگوش باز بود و امروز وزارت خارجه بنای گوش دادن به نصیحت بی‌نیش و کنایه‌ی دوستان را ندارد. دیروز عصای سلفی حقارت را در حلق مجلس لاریجانی کردیم و امروز در نقد مجلس تولد وزارت خارجه‌ی رئیسی، دست به عصا عمل می‌کنیم. دیروز تیغ نقد به دست داشتیم و امروز ماله‌ی توجیه. آقای امیرعبداللهیان! این غش و ضعف رفتن‌ها را برای آنها که در معامله‌ی برجام غش کردند و ما را در موضع ضعف قرار دادند، جمع کنید. وقتی چشم در چشم نماینده‌ی اروپا می‌شوید یادتان باشد که چشم در برابر چشم منطق قرآن است. آنها که در شهادت حاج قاسم به آمریکا چراغ سبز نشان دادند، امروز به شما در باغ سبز نشان می‌دهند. دیروز در «دیپلماسی» چک بی‌محل کشیده‌اند و فردا از شما در «میدان» چک سفید امضا می‌خواهند. اگر خودتان را جمع کنید، موضع ما حمایت است و اگر وا بدهید، در موضع نقد خواهیم ماند. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔻آقای زاکانی عزیز! پالسی که شما با این انتصاب مخابره می‌کنید، در حالت خوشبینانه اینگونه تعبیر می‌شود که در مملکت، قحط‌الرجال است و آدم مورد اعتماد و کاربلد در بین غیرفامیل شما پیدا نمی‌شود. با نگاه بدبینانه شما در حال تبدیل شدن به آنتی‌تز خود هستید و لوله‌ی تانک را سمت دستاوردهای مجاهدانه‌ی خود گرفته‌اید. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴 تانک انقلاب لایی کشید! عاقبت لایی‌کشی یکی‌در‌میان قوانین و آئین‌نامه‌ها همین است. در قضیه انتصاب پر داستان شهردار تهران، جریان انقلاب با چشم‌پوشی بر مدرک تحصیلی غیرمرتبط زاکانی و سوابق ناکافی اجرائی او در حوزه مدیریت شهری، خود را به آن راه زد و سر و ته ماجرا را با سلام و صلوات به هم آورد. مشکل ما همین شتر دیدی ندیدی قبیله‌ای‌ست. مشکل وضع استانداردهای دوگانه‌ی رفتاری و موضعی در مقابل جبهه‌ی خودی و غیرخودی است. مشکل پیچاندن قانون برای چپاندن دوستان در مناصب مرتبط و نامرتبط و گیر سه پیچ دادن به رقیبان برای پایین کشیدن آنها از قدرت است. توجیه بیخود و بی‌منطق شبیه دروغ است؛ زیر بار اولین توجیه که رفتی، مجبوری تن به توجیهات بعدی بدهی. از کنار انتصاب پرحاشيه‌ی شهردار تهران که به‌سادگی گذشتیم، حالا نوبت به توجیه انتصاب داماد نورچشمی او به جایگاه دستیار ویژه شهردار می‌رسد. دامادی که لابد پله‌های شایسته‌سالاری را دوتایکی طی کرده و از پدرخانم ضدباندباز و ضدفامیل‌بازش حکم گرفته! ادعای اینکه دستیار ویژه‌ی شهردار تهران قرار است مفت‌و‌مجانی و فی‌سبیل‌الله کار کند، ادامه‌ی سلسله‌توجیهات و سینه‌خیز رفتن بعد از زمین خوردن است. 🔻آقای زاکانی عزیز! پالسی که شما با این انتصاب مخابره می‌کنید، در حالت خوشبینانه اینگونه تعبیر می‌شود که در مملکت، قحط‌الرجال است و آدم مورد اعتماد و کاربلد در بین غیرفامیل شما پیدا نمی‌شود. با نگاه بدبینانه شما در حال تبدیل شدن به آنتی‌تز خود هستید و لوله‌ی تانک را سمت دستاوردهای مجاهدانه‌ی خود گرفته‌اید. برادر عزیز! شما بجای کرنش در برابر قوانین و مقررات، به دنبال خمش قانون برای تسلط بر آن هستید. قدرت رسانه و فشار افکار عمومی را دست‌کم گرفته‌ و بازتاب فعل خود را در اذهان مردم جامعه ناچیز پنداشته‌اید. این رویه‌ی ناصواب را متوقف کرده و آب رفته را به جوی باز گردانید. خود را اصلاح کنید تا حمایت مردم را پشت خود احساس کنید. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴عدالت‌خواهی سلسله‌مراتبی منهای مردم جناب آقای حاج علی اکبری رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه معتقد است پشت تریبون نماز جمعه نباید از مصادیق فساد و بی‌عدالتی حرف زد، چرا که نهادها و ارگان‌های قضائی، امنیتی، اطلاعاتی و نظارتی مسئول پیگیری فنی و تخصصی مفاسد هستند و ائمه جمعه صلاحیت ورود مصداقی به مفاسد و طرح آن در صحن نمازجمعه را ندارند. در نگاه ایشان یک امام جمعه عدالتخواه باید موارد و مصادیق فساد را به صورت سلسله‌مراتبی و از مجرای ساختارهای رسمی حاکمیت و به‌دور از چشم مردم پیگیری کند. او معتقد است اکثر ائمه جمعه با این تعریف عدالتخواهند، مگر آنهایی که از تریبون نماز جمعه مستقیما به فساد اشاره می‌کنند و هدفشان شوآف است. 🔻چند نکته در این زمینه حائز اهمیت است: ١- آنچه از نگاه رئیس شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه برداشت می‌شود، بسط عدالت یک وظیفه حاکمیتی است و مردم در آن نقش‌آفرینی خاصی ندارند و محل اعراب واقع نمی‌شوند. اگر نماز جمعه را نقطه اتصال رسمی حاکمیت به مردم بدانیم و عدالت‌گستری را مهمترین کارویژه حکومت اسلامی قلمداد کنیم، نماز جمعه باید زمینه‌ساز «لیقوم‌الناس بالقسط» باشد. باید مردم و افکار عمومی را پای کار فسادستیزی بیاورد. «بأس شدید» بیش از آنکه یک ابزار تنبیهی در دست عدلیه باشد، همان فشار افکار عمومی برای بازدارندگی فساد و تبعیض است. شأن نمازهای جمعه این است که تریبون یک‌طرفه نبوده و محل بده‌و‌بستان مردم و حکومت در واگذاری مأموریت‌های عدالت‌محور به یکدیگر باشند. اگر فسادستیزی رسمی سلسله‌مراتبی مد نظر باشد، چه نیازی به پیگیری ائمه‌ی جمعه در این سلسله‌‌ی عریض و طویل ساختاری است که تحت اشراف سران سه‌قوه فعالیت می‌کند. ٢- اگر ائمه‌ی جمعه مردم را از جنبه‌ی عبادی به اخلاقیات دعوت کنند و از منظر سیاسی تنها به تشریح مهمترین وقایع تقویمی و تاریخی هفته بپردازند، چه جذابیتی برای مردم خواهند داشت؟ دردهایی از جنس بی‌عدالتی‌های اجتماعی، محرومیت‌های عمیق و طویل‌المدت و تبعیض‌های سازمان‌یافته که دغدغه‌ی یومیه مردم است، از کدام تریبون شنیده می‌شود؟ امر به معروف حاکمان از حنجره کدام خطیب و واعظ فریاد زده می‌شود؟ در کدام شبستان و مصلا پدرخوانده‌ها و مافیایی که دستگاه‌های متولی عدالت‌گستری از برخورد با آنها عاجزند، به دست افکار عمومی سپرده می‌شوند؟ رئیس نسبتا جوان شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه انتظار دارند با این نگاه «همه چیز آرام است» جوانان پرشور دغدغه‌مند عدالت‌دوست را به نماز جمعه بکشانند؟ مردم وقتی متوجه می‌شوند که فلان خطیب در مقابل ظلم و فسادی که دامنگیر زندگی آنهاست، به ورطه‌ی احتیاط و محافظه‌کاری افتاده و آسه می‌رود و آسه می‌آید تا گربه شاخش نزند، از او رویگردان می‌شوند. ٣- به فرمایش صریح امام خامنه‌ای ما در عدالت عقب هستیم. هر کجا ائمه جمعه مردم را محرم دانستند و پشت‌پرده‌ها را با آنها در میان‌گذاشته و برای مبارزه با فساد از مردم کمک خواستند، مورد اقبال قرار گرفتند. نمازهای جمعه اول انقلاب این ویژگی بارز را داشتند که انقلابی، جسورانه، عدالت‌خواهانه، پرشور و مردم‌پسند بودند. هرکجا نقد درست را مساوی سیاه‌نمایی ندانستیم و به بهانه‌ی اجتناب از ناامیدی مردم، دردهای آنها را سانسور نکردیم، سایه‌ی عظیم حمایت مردم را پشت حاکمیت احساس و آنها را به عدالت امیدوار کردیم. نماز جمعه‌ی تراز انقلاب اسلامی مردم را از بی‌تفاوتی نسبت به عملکرد مسئولین و بی‌نقشی در عدالت‌گستری خارج و آنها را به بزرگترین پشتیبان عدالت در نظام اسلامی مبدل می‌کند. ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🇮🇷بازدارندگی و برازندگی ابرقدرت خفت‌گیر، در حین نفت‌قاپی دریایی از نفتکش ایرانی، به طرز خفّت‌باری خیت شد. دوران کِش رفتن تمام شده و اگر به اموالمان دستبرد بزنند، جیبشان را می‌زنیم. بازیگران ماجراجویی که همیشه در مقابل ایران ژانر وحشت بازی می‌کنند، امروز سوژه‌ی کمدی شده‌اند. کبکبه‌ی هالیوودی و هیمنه‌ی هالووینی نیروی دریایی آمریکا در آستانه روز مبارزه با استکبار جهانی خرد شد. کشوری که برای دنیا آپولو هوا می‌کند، جلوی ما باید واترپلو بازی کند. شاه‌دزدان دریای کارائیب، پیش امپراتوری دریایی جمهوری اسلامی دله‌دزد دریای عمان هم نیستند. به گور کریستوف کلمب خندید آنکه سودای قدم زدن چکمه‌پوشان را بر ساحل امن ایران در سر پروراند. چند قایق سپاه امروز خاورمیانه‌ی جدید را با رسم شکل بر پهنه‌ی دریای عمان نقاشی کردند تا برای ماشین جنگ دریایی آمریکا، خط و نشان کشیده باشند. پهپادهای ایرانی پوشش تصویری لحظه به لحظه‌ی عملیات فرار سرباز رایان‌ها را بعهده داشتند. سوپرمن‌های ایستاده بر عرشه‌‌ی ناوهای فراری با جنتلمن‌های نشسته پشت میز مذاکره از یک قماش‌ند. قهرمان دیپلماسی همان فرماندهان فارسی‌زبان عملیات غنیمت‌گیری نفتکش حاوی نفت سرقتی ایران هستند که زبان کدخدا را بلد بودند و خوب شیرفهمش کردند تا زود به توافق الفرار- الفرار بجای برد-برد تن دهد. سایه‌ی جنگ را نیروی دریایی سپاه از کشور دور کرد وقتی که بدون شلیک حتی یک گلوله، ناوها و بالگردهای آمریکایی را متواری کرد. بازدارندگی و برازندگی مبارک ملتی است که می‌داند امنیت خریدنی نیست، بلکه ساختنی است. ✍ زهرا محسنی فر @lafzeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پَر و پهلوان داستان ترویج فرهنگ ، ماجرای پر و پهلوان است. ذهن صاف دختران ما همان پر کوچکی‌ست که نهادهای سبیل‌کلفت و پهلوان‌پنبه‌ی فرهنگی به دست دارند و قرار است مثل همیشه با ترخیص اندیشه از بلندای دیوار تبرج عبور داده و به بهشت عفاف و حجاب برسانند. کار فرهنگی با زور زدن جلو نمی‌رود، فوت‌کردن می‌خواهد! باور کنیم که خمیرمایه‌ی شخصیت و باور دختران ما همچون گِل کوزه‌گری‌ست، نه کاهگل بنایی. کار فرهنگی خرمن‌کوبی نیست، نوعی غبارروبی است. امروزه پوشش، بیش از آنکه زمینه اعتقادی داشته باشد، از شئون سبک زندگی است. اصلاح سبک زندگی از جنس اصلاح فرهنگ است و فرهنگ‌سازی در عصر رسانه نیازمند خلق مزیت‌های رقابتی است. حجاب بیش از بحث‌های عمیق فلسفی و اعتقادی، ذائقه‌سازی می‌خواهد. در عصر تشنگی بشر، رفع سوء‌هاضمه‌‌های فرهنگی نیازمند ظرافت، دقت و مخاطب‌شناسی در طبخ محصولات فرهنگی است. جنبش پر، سهل ممتنع است؛ زورزن نمی‌خواهد، فوت‌کُن می‌خواهد. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴 زیر خط فقر اندیشه دروغ، کلید همه‌ی بدی‌هاست. با زدن نعل وارونه، رد پای آنکس که چهارنعل در سفره‌ی معیشت مردم تاخت، محو نمی‌شود. ملت ما مجهز به جی‌پی‌اس جریان‌شناسی غربی است، لطفا آدرس غلط ندهید. حافظه تاریخی ما اگر در حد جلبک هم باشد، هنوز گلابی را فراموش نکرده‌ایم. خط فقر، همان خط تماس مستقیم اوباما-روحانی بود که زندگی مردم را با شیب ملایم خط‌خطی کرد. فرضا که ما کورکورانه انتقاد می‌کنیم، آیا برجام را با خط بریل نوشته بودند که سفره‌ی مردم را سوراخ‌سوراخ کرد و شما فقط تماشا کردید؟! چیزی بالای سر ما می‌بینید که فرافکنی‌های کاریکاتوری به حلق‌مان می‌ریزید؟ مگر همین دست مبارکی که ناجوانمردانه به خاک و خون کشیده‌اید، شروط چندگانه‌ای را مرقوم نفرموده بود و جناب ریش‌قشنگ یکی پس از دیگری آنها را لایی کشید و شما صم بکم بودید؟ دیروز با همین کلید معیشت مردم را لوله کردید و امروز مزورانه فاصله‌ی ملت را تا خط فقر وجب می‌کنید. اینجا اگر ژاپن بود از حجم وقاحت شما برق تولید می‌کردند. هشت سال با افعال معکوس با مردم صحبت کردید و جای کلید به زندگی آنها قفل انداختید. دروغ کلید همه‌ی بدی‌هاست و شما شاه‌کلید همه‌ی دروغ‌هایید. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴بحران آب در نصف جهان و جلگه‌های نصفه‌جان از رونق، نصف جهان است و خوزستان، بی‌رمق و نصفه‌جان. رونق آن فزون باد و رمق این، افزون. یزد در فلات مرکزی ایران است و خوزستان در مرز فلاکت. کاریزهای آن پرآب باد و رودهای این پرخروش. زاینده رود، جریانی فصلی و زینت اصفهان است و کارون شریان اصلی حیات در رگ‌های خوزستان. اصل اول در ، آمایش سرزمین است، نه آرایش سرزمین. انتقال آب مثل اهدای خون به اضطرار است و به اندازه. آب شرب حق آحاد است اما انتقال آب شرشر، لزوما برای نوشیدن نیست. صنعت فولاد، آب‌آشام است و کویری که آن را میزبانی می‌کند، تشنه‌کام. شروع انحراف سرچشمه‌ها با ماست اما انتهایش ناکجاآباد است. سدها، این سازه‌های بتنی غول‌پیکر، همچون آمبولی ریوی نفس خوزستان را گرفته‌اند. هوای اسیدی ناشی از اگزوز نیروگاه‌ها و چپق کارخانجات و پیپ فلرهای نفتی، ابرهای این استان را بخیل کرده‌ است. به لطف مدیریت‌های آبکی، بارانی اگر ببارد، سیل می‌شود و اگر نبارد خشکسالی. ضریب نفوذ فناوری و مدیریت چرخه‌ی آب در کشتزارهای خوزستان اگر ضعیف است، سرچشمه‌ی آن در حاکمیت است، نه در مردم. اگر کشاورزی سنتی در خوزستان پرتی آب دارد، همسایگانش نیز زراعت پست‌مدرن ندارند. مردم اصفهان دیروز در بستر خشک زاینده رود، رزمایش وحدت برگزار کردند. صدای مطالبه‌گری آنها در امنیت کامل شنیده شد و برچسب ضدامنیتی نخوردند. صدا و سیمای ملی چهره‌ی جماعت مطالبه‌گر را پخش کرد، نه برای اینکه جمعشان کنند، برای آنکه خاطرجمعشان کنند که مورد حمایتند. مسئولان منطقه‌ای و کشوری به حمایت از مردم اصفهان برخاستند و یحتمل پیوست اجتماعی یک پروژه بزرگ اقتصادی آماده شده است. مدل مطالبه‌گری مردم اصفهان را باید قاب کرد و آویخت بر سردر سازمان‌های مردم‌نهاد بقیه‌ی استان‌ها. در خوزستان اما اجتماع بیش از دو نفر، خطر بالقوه‌ی امنیتی محسوب می‌شود. هر پابرهنه‌ای که پلاکارد به دست می‌گیرد، لابد ریگی به کفش دارد. بجای دوربین صدا و سیما، دوربین‌های مداربسته زحمت پوشش تجمعات را به‌عهده دارند. بجای ساندیس، بعضا با آب خنک از معترضان به کم‌آبی پذیرایی می‌شود. مردم استان‌های اطراف و اکناف که بپاخیزند، اینترنت خوزستان قطع می‌شود. یک بام و دو هوا در عدالت، عین تبعیض است. توجه گزینشی به مردم، شکاف‌های ناخواسته ایجاد می‌کند. آب، مایه حیات است نه عامل بحران‌های بین استانی. مدیریت آب باید فرابخشی باشد، نه بکش‌بکشی. آب شرب بر کشت آبی مقدم است. آبی که به احشام رواست، به صنعت حرام است. جلگه نسبت به کویر به کشاورزی سزاوارتر است. صنعت آب‌بر را برِ آب می‌سازند، نه در بر و بیابان. در کنار حق‌الله و حق‌الناس حقابه محیط زیست، حق‌الطبیعه است. اینها اصول مدیریت آب است. همه را باید با هم دید، همچنان که همه مردم را باید با هم دید. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
هفتاد مرد برگزیده اگر در معیت پیامبری اولوالعزم به میقات خدا بروند، به مطالبه‌ی ناصوابی هلاک می‌شوند. چند جوانِ خدایی که از گزند مردم روزگار دوری گزیده و در گوشه‌ی غاری آرمیده‌اند، اگر بمیرند هم پس از سیصد و نه سال احیا می‌شوند. شمارش دقیق از عِدّه و عُدّه گاهی مهم ولی مبهم است. تعیین جمعیت اصحاب کهف به انضمام سگشان موضوع چند آیه‌ی قرآن کریم است. وقتی پای تکاثر در میان باشد، تعدد قبور مایه‌ی مباهات نیست، اما مایه‌ی عبرت چرا. وقتی در غزوات کار به استمداد ملائک می‌کشد، استعداد صف‌آرایی برای تقابل موضوعیت پیدا می‌کند و بین ثلاثة آلاف و خمسة آلاف تفاوت است. همان خدایی که همه چیز در نزد او به مقدار است، گاهی بغیر حساب می‌بخشد و گاهی به مثقال ذره می‌سنجد. وقتی در زمره لایعقلون و لایعلمون باشیم، مقیاس سنجش ما فله‌ای و واحد شمارش ما «اکثرهم» است. آنگاه که برای خدا قیام می‌کنیم، یکی‌یکی و دوتا دوتا شمرده می‌شویم. عدد در دستگاه منظم الهی به هدف معتبر می‌شود. هدف وسیله را توجیه نمی‌کند، اما عدد را چرا. امروز که برای شمارش اعضای یک هیأت اعزامی کنتور می‌اندازیم، یادمان باشد که هدف به ابزار هویت می‌بخشد. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
«هزار نامه نوشتیم برایت و هزار راه گشتیم سراغت. ما راه نمی‌دانیم؛ تو نامه نمی‌خوانی؟ بلند شو مرد! بلند شو ای شور شیرین این دنیای تلخ! برای ما مسلمان‌شده‌های آن لبخند آسمانی‌ات، دیری است که پیامی نفرستاده‌‌ای. بلند شو و یک‌بار دیگر، برای ما که در کیش مهر تو هستیم و مات محبتت، بنویس: انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم...» 🔴شماره دوم نشریه «رایات و روایات» منتشر شد. به بهانه دومین سالگرد شهادت سیدالشهدای مقاومت شهید سلیمانی با نگاهی تبیینی به گفتمان جبهه مقاومت صاحب امتیاز: مرکز فرهنگی رسانه بیداری مدیرمسئول: شهرام رستمی‌فر سردبیر: زهرا محسنی‌فر دبیر تخصصی: رها عبداللهی علاقه‌مندان جهت تهیه نسخه چاپی نشریه می‌توانند از مسیرهای ارتباطی زیر اقدام نمایند: 🔻تماس با شماره‌های: ۰۶۱۳۵۵۳۰۷۹۸ ۰۹۳۰۵۶۱۹۵۶۵ 🔻پیام به دایرکت صفحات اینستاگرام: @majalebidari @resanebidari_ir https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
بلند شو مرد! بلندشو و ببین که شاه‌نشین چشم‌هامان از آتش اشتیاقت همه بخاراست و برای تو که امیر سفرکرده‌ی این سامانی، «بوی جوی مولیان آید همی» می‌خوانیم و برای بی‌سروسامانی خودمان «فاتحه مع الصلوات»! از اشک ما یتیمانت، عرش خدا می‌لرزد و مگر عرش خدا همین دل‌های نازک یتیمان شهدای مدافع حرم نیست که شب‌های جمعه‌ی همه‌ی تاریخ، چشم به ساعت انتقام دوخته‌اند؟ اما فدای سرت این اشک‌ها؛ قدم بر خیال ما بگذار و خیال کن که رود آموی، پرنیان شده است. بلند شو خانه‌ات آباد؛ بلند شو ای انار سرخ رسیده‌ای که در آن شب یلدای بی‌صبح، صد دانه‌یاقوت را روی سنگفرش خیابان‌های دل‌مان پاشیدی تا بعد از تو هیچ کس رو به دوربین خوشی‌های زندگی نگوید سییییب! https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
پیرمرد یزدی عاشق انقلاب بود. جنگ که شد، در خرمشهر ساکن بود و برای رزمنده‌ها نان می‌پخت. یک پسرش هم‌رزم جهان‌آرا بود و در همان خرمشهر شهید شد. پسر دیگرش نوجوان بود و در حاج عمران عراق شهید شد. خوشحال بود که برای انقلاب چیزی تقدیم کرده. تا آخرین لحظه دغدغه‌اش نظام و رهبری بود. حاجی بابا صدایش می‌کردیم. مرتب خواب فرزندان شهیدش را می‌دید. با آن‌ها زندگی می‌کرد... حالا امشب حاجی بابای ما مهمان عمو محمد تقی و عمو رضاست... و شاید هم مهمان فاتحه‌ای نثار عزیز سفرکرده‌ی ما بفرمایید.🙏 «شهيد چهارمی كه برانكاردش را روي زمين گذاشتند، نيم تنه‌ای بود كه سر نداشت. تركش شانه‌هايش را پاره پاره كرده بود و پايين تنه‌اش هم به كلی وجود نداشت. روی هم رفته مشتی گوشت له شده با دل و روده‌ی اويزان روی برانكارد قرار داشت. از باقيمانده‌ی موهای فرفری و تنه‌ی نسبتا پر جسد تشخيص دادم اين جنازه‌ی تقی محسنی‌فر است. آخر موهای تقي فرفری و هيكلش چاق بود. او را كه در آن وضعيت ديدم، حالم بد شد. خيلي ناراحت شدم. يادم افتاد تقی با چه حجب و حيایی در خانه‌مان می‌آمد. در می‌زد و می‌پرسيد: سيدعلی خونه‌اس؟ توی دلم گفتم: خدا به داد مادرت برسه تقی...» بریده‌ای از روایت سیده زهرا حسینی از شهادت محمدتقی محسنی‌فر ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴از ابلاغ نامه‌ی امام به گورباچف تا اقامه‌ی نماز رئیسی در کرملین درست ٣٣ سال پیش در چنین روزهایی یک فقیه برجسته، یک حقوق‌دان کارکشته و یک زن مبارز اجازه یافتند که حامل پیامی مکتوب از رهبر یک انقلاب نوپا و یک ملت جنگ‌زده برای رهبر امپراطوری بلوک شرق باشند و برای چند ساعت میهمان کرملین شوند. هر اتفاق شومی نظیر حادثه پرواز IR655 یا سرنوشت نامعلوم امام موسی صدر ممکن بود در انتظار آنها باشد. وقتی قرائت محتوای نامه به شنیده شدن صدای خرد شدن استخوان‌های کمونیسم رسید، سنگینی کوه‌مانند فضا را می‌شد بر دوش حاملان نامه احساس کرد. سفرای امام بلافاصله بعد از آن دیدار نماز را بدون فوت وقت در فرودگاه مسکو اقامه کردند و به ایران بازگشتند. درست ٣ سال بعد، اتحاد جماهیر شوری از هم فرو پاشید و کمونیسم در موزه‌ی تاریخ جا خوش کرد. آن سفر بی‌بدیل و آن نامه‌ی بی‌نظیر اما بر صفحه‌های کتاب تاریخ جاودانه شد. امروز ایران در آشوب هزار فتنه‌ی خاورمیانه، لنگرگاه ثبات و گرانی‌گاه امنیت شده است. معادلات چندوجهی منطقه بدون محاسبات و بازیگری ایران حل نمی‌شود. آرمان‌های دوربرد انقلاب اسلامی که روزی در مشکل تامین سیم‌خاردار برای جنگ تحمیلی گیر کرده بود، امروز به مدد امنیت زیر غرش موشک‌های نقطه‌زن، صادر می‌شود. پای روسیه را که تازه از خاکستر شوروی بلند شده و جان گرفته، ایران به منازعات سوریه و جنگ با غول داعش باز کرد. یک مجاهد انقلابی [و نه یک دیپلمات قر و فری]، در جلسه‌ای دو جانبه پوتین را متقاعد کرد که صلاح روسیه در پیوستن به ایران در سوریه است. آنچه گورباچف نفهمید، پوتین شیرفهم شد. آمریکا که گور خود را با نقشه‌ی خاورمیانه‌ی جدید کنده و پایگاه‌هایش در منطقه یکی پس از دیگری در حال تخلیه است، ایران را کارت بازی روسیه در تعامل با خود جا می‌زند تا با پروپاگاندای رسانه‌ای هرگونه ارتباط خارج از پهنه‌ی استیلای خود را یک بازی دو سر باخت برای طرفین رابطه معرفی کند. چون دست آمریکا از منابع و منافع جمهوری اسلامی کوتاه شده، شعار «نه‌شرقی، نه‌غربی» را از مفهوم تهی شده معرفی می‌کند و تحقق آن را در نفی تعامل ایران با جهان می‌نمایاند. بلندگوهای داخلی آمریکا و آنها که برای او غش و ضعف می‌روند، امروز نگران شده‌اند که مبادا ایرانِ گرفتار در چنبره‌ی تحریم‌های ظالمانه آمریکا، به روسیه و چین باج سبیل بدهد! پیمان‌های اقتصادی منطقه‌ای و دوجانبه سم مهلکی برای آقایی دلار و نقطه‌ی گریز اقتصاد ایران از آسیب‌پذیری تحریم است و طبیعی است که بجای کف و سوت، صدای جیغ‌ بنفش از حنجره‌هایی که نذر غرب شده‌اند، متصاعد شود. دو روز پیش ابراهیم رئیسی در سالروز ابلاغ نامه‌ی تاریخی حضرت امام به گورباچف، در اثنای ملاقات ٣ ساعته با پوتین سجاده را بر گوشه‌ای از کاخ کرملین پهن کرد و نماز خواند. با صرفنظر از اینکه آنروزها چه بودیم و امروز به کجا رسیده‌ایم، این اتفاق شاید ارزش رسانه‌ای خاصی نداشته باشد. اما مرحومه مرضیه دباغ می‌تواند شهادت دهد که چگونه آن زمان در موضع خوف بودیم و امروز در جایگاه رجا. طبیعی است وقتی که قوی می‌شویم، خاطرات دوران ضعف از یادمان برود. آنچه که روزی برای ما آرزو بود، امروز تبدیل به خاطره شده است. اگر از حافظه‌ی تاریخی ملت حراست نکنیم، درک عظمت سیر تاریخی تحول ایران در روزمرگی تحلیل‌های آبکی از رخدادهای سیاسی گم می‌شود. ٣٣ سال پیش در چنین روزهایی دست امام روح الله صفحه‌ای دیگر از تاریخ را به نفع ملت ایران ورق زد. ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴جهاد تبیین و بودجه‌های بی‌نام و نشان رهبر معظم انقلاب اغلب در گفتمان‌سازی، کلیدواژه‌‌های جدیدی خلق کرده و آن را در بیانات خود پربسامد می‌کنند تا توجه جامعه را به اهمیت مسأله‌ای جلب نموده و بستری برای پرداختن نخبگان، مردم و مسئولین به آن امر خطیر ذیل کلیدواژه‌ی ابداعی فراهم کنند. این یک تکنیک تبلیغی شناخته شده است که رهبری عزیز به خوبی از آن بهره می‌برند. کلیدواژه‌‌های ابداعی لزوما حاوی مفاهیم جدید نیستند، بلکه واژه‌های خلق شده گاهی یک لباس نو برای مسائل مهم اما مورد غفلت‌اند. «کرسی‌های آزاد اندیشی»، «جنبش نرم‌افزاری» و «رزمایش مواسات» نمونه‌هایی از عناوینی‌ست که رهبری معظم با هدف گفتمان‌سازی ابداع نموده‌اند. تنگ‌چشمی و سطحی‌نگری مخاطبان، بدترین نوع برخورد با عناصر ظاهری و تبلیغی گفتمان‌هاست. از آن بدتر، کج‌فهمی و برداشت کلیدواژه‌‌ای از بیانات عمیق رهبری توسط مسئولین است. اخیرا ایشان در سخنرانی‌های خود به مسأله‌ی «جهاد تبیین» اشاره نموده‌اند. مفهومی که به اهمیت بازتعریف مفاهیم اصلی و آرمان‌های اساسی اسلام و انقلاب برای نسل جدید و دنیای امروز در مواجهه با جنگ ترکیبی ادراکی و شناختی دستگاه تبلیغی دشمن معطوف است. فهم غلط از عنوان گفتمانی و فرو رفتن نهاد نخبگانی مجلس شورای اسلامی در واژگان، به تصویب «بودجه‌های بی‌نام و نشان» می‌انجامد که چون ناشی از جوگیری و لبیک‌های بدون فکر است، حتما حیف و میل خواهد شد. این یعنی هنوز مختصات جهاد تبیین برای متولیان امر فرهنگ کشور ناشناخته است و خود نیاز به تبیین دارد. پولکی کردن ارزش‌ها گاهی به الکی شدن آن‌ها می‌انجامد. روشن است که همه نهادهای فرهنگی کشور و تمام تریبون‌داران و منبری‌ها و رسانه‌چی‌ها و کانال‌داران و همه علاقه‌مندان به نظام اسلامی و سربلندی آن مخاطب جهاد تبیین هستند. اما گویا باید برخی‌ها را مستثنی کرده و عاجزانه از آنها درخواست نمود که در این یک فقره مطالبه‌ی رهبری، احساس تکلیف نکنند و به تکالیف قبلی خود مشغول باشند. جهاد تبیین نیاز به قرارگاه و تشکیلات و نهادسازی و پول‌پاشی ندارد. برای جهاد تبیین باید فسفر سوزاند، نه بیت‌المال. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
کتاب «جهاد تبیین در اندیشه حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای» را از اینجا دانلود کنید 👇 https://taaghche.com/book/117659
در نظام خلقت که افتادن برگ از درخت حساب و کتاب دارد، بدیهی‌ست که آفرینش تک‌تک انسان‌ها بهر کاری بوده است. قریب به اتفاق مردم اما چیزی فراتر از سیاهی‌لشکر نیستند و بود و نبودشان لطمه‌ای به آفرینش و سیر تحول دنیا و حرکت جامعه به سمت رشد و کمال نمی‌زند. این وسط اما قلیلی از مردان خدا گویی برای انجام ماموریتی آمده‌اند. اگر نباشند انگار چیزی کم است، جایی خالی‌ست، نقصی به چشم می‌آید، لطمه‌ای احساس می‌شود. حجة الاسلام از آن دست انسان‌های شریفی بود که فقدانش ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر است. عالم زاهدی که خودسازی را نه در خلوت حجره‌ها بلکه در جلوت ارتباط با مردم و رسیدگی به مشکلاتشان یافته بود. سر و کله زدن با جوانان و دانشجویان را خلاف تقوا و شأن خود نمی‌دید بلکه عین رشد و مطابق مسئولیت و زی طلبگی می‌دانست. شیفتگی، آتشی بود که اخلاق کریمانه‌اش در دل دوستدارانش انداخته بود. در امر به معروف مسئولان فروگذار نمی‌کرد و حامی مطالبه‌گران اجتماعی بود. فضای مجازی را دائما رصد می‌کرد و فعالان مؤثر آن را تشویق می‌نمود. از شیرینی منش و جاذبه اخلاق و مرجعیت رجوع مردم همچون کندوی عسل بود. هرگز به بهانه‌ی سلوک عارفانه، خود را به ورطه‌ی محافظه‌کاری و عافیت‌طلبی و رهبانیت نینداخت. خدایش بیامرزد و با اجداد طاهرینش محشور نماید... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
٨٠ درصد از ٢۵٠ جنگ و نزاعی که دنیا در ٨٠ سال اخیر به خود دیده، توسط آمریکا آغاز شده است. این مرحله از سفاکی و خونریزی و جنگ‌طلبی برای چنگیز و اسکندر و تیمور هم قفل است. هیتلر با آن چهره دیکتاتور نظامی و سبیل بندانگشتی به گور پدرش خندید اگر به اندازه پرزیدنت‌های جنتلمن کاخ سفید، جنایت جنگی انجام داده باشد. مؤسسه رکوردهای گینس اگر تعداد انسان‌هایی را که دولت‌های مختلف آمریکا در قرن اخیر کشته‌اند، جمع بزند حتما تسمه تایم پاره می‌کند. در طلیعه قرن جدید اما آمریکای ابرقدقد در سراشیبی ضعف و افول قرار گرفته. نشان به آن نشان که برای بزک کردن چهره‌ اهریمنی خود نزد ایرانیان جو بایدن، خلف صالح عمر و عاص (که قرآن به نیزه می‌کرد)، به همراه همسر سبزه مزبله‌اش، جیل جگرخوار موسوم به فرست لیدی مجبورند با سفره‌ هفت‌سین عکس یادگاری بیندازند و در رسانه‌های فارسی پروپاگاندا کنند، شاید جریان غربگرا در ایران نفسی تازه کند. گویی آمریکا کارزار فشار حداکثری و تنگنای تحریم‌های فلج‌کننده را برای فشار به عمه‌ی ترامپ راه انداخته است. اگر حافظه‌ی تاریخی ملت ما اندازه‌ی حافظه‌ی ماهی قرمز هم باشد، جنایات مکرر آمریکای جهانخوار را در حق خود فراموش نمی‌کند. چهره‌ی غرب وحشی با روکش شکلاتی ترمیم نمی‌شود. این تیاترها و شامورته‌بازی‌ها فقط گوش‌مخملی‌ها را فریب می‌دهد. به استناد تاریخ مستطاب آمریکا که فقط بربریت را مدرنیزه کرده، الان باید دو فقره قلاده چرمی از پوست بز افریقایی دور گردن این زوج عاشق باشد، تا نیششان جلوی دوربین تا بناگوش باز نشود. به عصر جدید، عصر زوال آمریکا سلام می‌کنیم. @lafzeghalam
خاورمیانه، از جده تا اربیل و از الانبار تا بیروت انبار باروت است. داعش، نسخه‌ی جانوری ناتو بود و گاوهای شیرده سعودی، جهش ژنتیکی فیل‌های ابرهه محسوب می‌شوند. نفت، زیر پای نوادگان حمّالةُ الحطب را خیس کرده و تا فتیله‌ی جنگ در پایین کشیده نشود، هر شب اویس‌مردی فندکی در عربستان می‌کشد. تکنولوژی استفاده از پهپادهای انتحاری را نه ایرانی‌ها بلکه پرندگان ابابیل به انصارالله انتقال داده‌اند تا مرتب بر شعله‌های آتش آرامکو، اسپند بریزند. به واقع وحوش شبه‌جزیره‌ی عربستان را چه به آرام‌کو؟! کل اقتصاد یمن یک‌چهارم ٣٠٠ میلیارد دلار قرارداد تسلیحاتی است که خائن الحرمین با کدخدا بسته بود، اما این انصارالله است که با خدا بسته. تا بن‌سلمان برای اصلاحات فرهنگی مشغول سربرهنه کردن زنان مکه است، پابرهنه‌های یمنی در عربستان اصلاحات ارضی انجام می‌دهند. مثل تمام دیکتاتورهای سرنگون شده‌ی بهار عربی که جنگ‌ها را آغاز می‌کنند اما برای پایان دادنش به این و آن دخیل می‌بندند، زود است که جوجه‌شاهزاده‌‌ی سعودی به پای ایران بیفتد. روزگاری غرب با چماق و هویج وارد مذاکره با ایران می‌شد، اما امروز به لطف به آتش‌ کشیده شدن پترودلارهای سعودی، دست برتر فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا با ایران است. خاورمیانه مثل همیشه‌ی تاریخ آبستن حوادث بزرگ است و این‌بار برخلاف همیشه‌ی تاریخ، لُنگ و خنجر و عقیق بر نفت و دلار و اسلحه پیروز خواهد شد، ان‌شاءالله... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
برای حاشیه‌نشینان کار می‌کرد، اما خدا او را به متن جامعه آورد. این سنت خداست. راه در رو ندارد. کجا فرار می‌کنی ای شیخ؟! بایست! خدا را با تو کاری‌ست که خلق باید بدانند. چیزی بین تو و اوست که بین تو و او نمی‌ماند. اخلاص، شاید قایم‌باشک‌بازی نیت‌ها با مردم باشد، اما کار خدای مردم افشاگری‌ مخلصان است. اگر خدا برای عاصیان ستارالعیوب است، برای خالصان رازدار نیست. و برای انتخاب شهید، خدا گل یا پوچ بازی نمی‌کند. مرگ تصادفی در کار و بار او نیست و شهادت، پادشاه مرگ‌هاست که از سلسله‌ی اولیای الهی به عزیز دردانه‌های خدا به ارث می‌رسد. و ماه صیام، اتوبان چهاربانده‌ی بندگان زرنگ خداست که در آن می‌تازند و از روزه به روزی می‌رسند. و حرم امام معصوم، نسخه‌ی اورجینالی‌ست که بهشت را از روی آن کپی کرده‌اند. و زیارت، فرصت سر از آب برآوردن و نفس‌چاق‌کردن شناگری‌ست که باید عرض دنیا را شنا کند و دامن به آب نیالاید. بایست ای شیخ مخلصِ روزه‌دارِ زائرِ شهید! خدا را با تو کاری هست... ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
آنگاه که دعوت به پرستش خدای یگانه، شورش علیه امپراتوری بت‌ها بود و هیچ مردی جز علی (ع) جگر پذیرش اسلام را نداشت، یک زن تمام قامت ایستاد تا پیامبر آخرالزمان به او تکیه زند. (س) کدام ماه و خورشید را به معجزه در دستان محمد (ص) دیده بود که برای دومین بار به او بله گفت؟ در گوشه سجاده محقر محمد (ص) برق کدام سود سرشار چشم بازرگان سرشناس قریش را گرفته بود که کل مال‌التجاره‌اش را به خرید سهام اسلام اختصاص داد و بسی سود کرد از آنچه بخشیده بود. پیش از او هیچ تاجری چنین متاعی نخریده بود. هیچ بازرگانی با خدا داد و ستد نکرده بود. و چه نیکو بانوی نازپرورده قریش با نان خشک محمد (ص) در تحریم شعب ابیطالب ساخت و آخ هم نگفت. او با خدا ساخت و پاخت کرده بود. آنچه داشت باخت و خدا برای او آنچه خواست، ساخت. داغش بر دل محمد (س) نه آنچنان بود که در کلام آید. تو گویی یتیم قریش یکبار دیگر یتیم شد. او رفت تا فاطمه (س) ام ابیها شود. در عام الحزن، انتهای جنة المعلی، کمی آن‌طرف‌تر از شعب ابیطالب... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648