eitaa logo
لحظات طلایی کتابخوانی
119 دنبال‌کننده
138 عکس
43 ویدیو
12 فایل
#لیست_کتب_کانال: http://eitaa.com/lahazate_talaei_ketabkhani/435 #قوانین_امانت_کتاب: http://eitaa.com/lahazate_talaei_ketabkhani/14 فهرست تفسیر قرآن: http://eitaa.com/lahazate_talaei_ketabkhani/349 ارتباط با ادمین: @lahazate_talaei_ketabkhani_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
✂️ 📚 کسی که با معشوقی رابطه عاشقانه ای برقرار کنه و واقعا دلباخته معشوقش بشود، یکی از بزرگترین لذت های زندگیش خواندن خواهد بود. @lahazate_talaei_ketabkhani
سلام خدمت دوستداران کتاب انشاءلله بعد از اتمام برش های کتاب ، قصد داریم کتاب فوق العاده که دید آدم رو به خیلی مسائل عوض میکنه، با هم شروع کنیم و برش های جالب و تاثیرگذارش رو به صورت عکس نوشته براتون بذاریم. @lahazate_talaei_ketabkhani
🌺 🌺 وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ (۸) وگروهى از مردم كسانى هستند كه مى گويند: به خدا و روز قيامت ايمان آورده ايم، در حالى كه مؤمن نيستند. @lahazate_talaei_ketabkhani
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفسیر آیه #هشتم سوره #البقره @lahazate_talaei_ketabkhani
پیام - ايمان، يك مسئله قلبى است وبه اظهارات انسان بستگى ندارد. «ماهم بمؤمنين» - اساس ايمان، ايمان به مبدأ و معاد است. «آمنا باللَّه و باليوم الآخر» - خداوند از درون انسان، آگاه است. «وما هم بمؤمنين» @lahazate_talaei_ketabkhani
نکته در آغاز اين سوره، براى معرّفى مؤمنان چهار آيه و براى شناسايى كفّار دو آيه آمده است. از آيه 8 تا 20 گروه سومى را معرّفى مى كند كه منافق هستند. اينان نه ايمان گروه اوّل را دارند و نه جرأت و جسارت گروه دوم را در ابراز كفر. منافق، همانند موش صحرايى است كه براى لانه اش دو راه فرار قرار مى دهد، يكى از آن دو را باز مى گذارد و از آن رفت و آمد مى كند و ديگرى را بسته نگه مى دارد. هر گاه احساس خطر كند با سر خود راه بسته را باز كرده و مى گريزد. نام سوراخ مخفى موش «نافقاء» است كه كلمه منافق نيز از همين واژه گرفته شده است. گرچه مراد از نفاق در اين آيات، كفر در دل و اظهار ايمان است، ولى در روايات نفاق، داراى معناى گسترده اى است كه هركس زبان وعملش هماهنگ نباشد، سهمى از نفاق دارد. در حديث مى خوانيم: اگر به امانت خيانت كرديم و در گفتار دروغ گفتيم و به وعده هاى خود عمل نكرديم، منافق هستيم گرچه اهل نماز و روزه باشيم. نفاق، نوعى دروغِ عملى و اعتقادى است و رياكارى نيز نوعى نفاق است. @lahazate_talaei_ketabkhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#جرعه_ای_از_کلام_وحی #نهج_البلاغه کسی که خود را در جایگاه تهمت قرار داد، جز خود را نکوهش نکند. حکمت۱۵۹ @lahazate_talaei_ketabkhani
✂️ 📚 ⃣ -خب تصمیمت رو گرفتی؟ -میرم ایران.... .... یکبار در اوج درد، حس سبکی کردم. حسی از جنس نبودن. .... بوق ممتد دستگاه. لحظه به لحظه دهانم تلخ تر می شد. ... اما دستی مرا به کالبدم کشید. همه رفتند و حسام ماند، با قرآنی در دست و صدایی کنار گوشم. -سارا خانوم!... مقاومت کنید.... به خاطر برادرتون..... اما نه اون دانیالی که صوفی ازش حرف میزد. .... سرم داشت منفجر میشد. حسام بی خبر از حالم، قرآن میخواند. صدایش جادویی عجیب را به دوش میکشید. حالا دیگر تنها منبع آرامشم در اوج ناله های خوابیده در شیمی درمانی و درد، خلاصه میشد در آوای جوانی که بزرگ ترین انتقام زندگی ام را برایش تدارک دیده بودم. @lahazate_talaei_ketabkhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت میدهم؛ که خدا آنچه را وسیله زندگی و معاش است، بین بندگانش به تقسیم کرد و نسبت به تمام بندگانش راه پیش گرفت. فرازی از دعای ۳۵ @lahazate_talaei_ketabkhani
✂️ 📚 ⃣ -گاهی ... بعضی آدما، چایی شونو با میخورن... بعضی هم، فنجان چای شونو در کنار خود خدا. حرف هایش به کام دل می نشست. نفسی عمیق کشید که بی شباهت به آه نبود. ادامه داد: -اما اون کسی می بره که چایی رو با طعم خدا، مهمون خود خدا بخوره. ....اسلامی که یک عمر آن را ترکیبی از ترس و وحشی گری میدانستم، حالا در کالبد این جوان، لبخند میزد بر حماقت دور و دراز سارا. ....چه قدر دلم هوای چای شیرینی داشت با . خدایی که خیلی دیر فهمیدم هست. درست وقتی که یک بند انگشت با نیستی فاصله داشتم. .... آن روز تا عصر خدا را صدا زدم. با تمام وجود و به اندازه تمام ساعت هایی که به خدایی قبولش نداشتم، عرق شرم ریختم.... روحم آرامش میخواست و دل دل میکرد برای حسام. @lahazate_talaei_ketabkhani
✂️ 📚 ⃣ به دانیال حق می دادم بابت مبتلا شدنش به رسم حسام و رفقایش. اصلا انگار میان این جماعت، حکم مرض مسری را داشت..... همان جوانی را که زمانی خنجر تیز میکردم محض یکبار دیدن، و خونی که قرار بر ریختنش داشتم، به جرم . اما....مدیونم کرده بود به خودش. جانم را، برادرم را، زندگی ام را، آرامشم را، که نداشتم و حالا یقین داشتم وجودش را و احیای حسی کفن پیچ شده، به نام . انگار از گور بی احساسی، به رستاخیز مسلمانی مسلمان زاده؛ به پا خاستم. این ، تمام نداشته های دفن شده زندگی ام را از خاک بیرون کشید. این جا بود. سرزمینی که را، با اش به آغوشم پرت کرد. این جا ایران بود. جایی که مسلمانانش نه از فرط ، سر خم میکردند، نه از گریبان می دریدند. این جا ایران بود. سرزمینی پر از حسام های مسلمان. @lahazate_talaei_ketabkhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حدیث اخلاق| از حضرت علیه‌السلام / و بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین سادَةُ النّاس فِی الدُّنیا اَلأَسخیاء یعنی آن کسی که به دیگران پول می‌دهد، به دیگران کمک می‌کند از جمله کمک مالی💰 می‌کند، این [افراد] در ؛ اینها برای اهل دنیا رئیس و مُطاعند. اما در آخرت چه؟ در آخرت که بحث پول و رشوه و این حرف‌ها دیگر وجود ندارد. این روایت این را می‌خواهد بگوید. در این جمله‌ی سادَةُ النّاس فِی الدُّنیا اَلأَسخیاء جنبه‌ی ارزشی مورد لحاظ نیست؛ طبیعت امر را بیان می‌کند؛ این [جمله] معنی‌اش این نیست که این سخاوت بد است یا خوب است؛ بله، اگر این سخاوت در جهت اهداف خوب مثل تقرب الی الله، کمک به فقیر و مستمند و کمک به مؤمن انجام بگیرد، کار خوبی است. اگر هدفِ دادن پول، تحقق یک مقصود مکرّم و قابل قبولی باشد البته خوب است. اگر نه، هدف از این [سخاوت] اهداف مادی است، اهداف دنیایی است، اهداف خبیث است، برای رسیدن به مقاصد سوء است، خب بله، [این سخاوت] بد است. بنابراین در این جمله نگاه ارزشی نشده است به سخاوت؛ طبیعت امر را می‌خواهد بگوید. سادَةُ النّاس فِی الدُّنیا اَلأَسخیاء؛ اما در آخرت چه؟ و فِی الآخِرَةِ اَلأَتقِیاء در آخرت، سروران مردم، بزرگان مردم، کسانی که در چشم خلائق عظمت پیدا می‌کنند، و هستند. آنها هستند که آنها میزان ثقیلی است، میزان سنگینی است. @lahazate_talaei_ketabkhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✂️ ⃣ چند روز از آخرین دیدار با حسام میگذشت و من با مضمون را به دست داشتم. جملاتی از ، تا نعمت خدا بودنش.... حیرتم بیشتر شد وقتی دانستم (ع)، شیر میدان جنگ، همسرش (س) را با جمله "" صدا میزد و من مردانگی پدر سازمان زده ام را جز با کمربندی در دست، محض کبودی مادرم ندیدم. اسلام را دینی عقب مانده میپنداشتم چون در عصر پیشرفت، پیروانش را به حجاب محدود میکرد. اما حالا میخواندم که حجاب چشمان مرد، هم وزنی دارد با پوشیدگی تن زن. یعنی چشمان حریص مرد غریبه، ارزش تماشایت را ندارد. حالا می دانستم که زن در اسلام، یعنی ملکه باش!.... @lahazate_talaei_ketabkhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✂️ ⃣ گاهی در آینه به خود نگاه می انداختم و سرکی به گذشته ام می کشیدم. این حسام آسمانی چه به روز سارای دیروز آورده بود که حالا را در تمام نفس هایش می دید؟ عاصم راست میگفت که در رسم می آموزم. سارای کافر، سارای بی قید، ... حالا از سر بر نمی داشت و حیا به خرج میداد در عبور از کنار مردان غریبه.... میدانست که حتی قدم های ریحانه وار یک زن، حرمت دارد و هرچشمی لایق تماشا نیست. این چه معجزه ای بود؟! و " .... قافیه اش، گرچه مشکل است.... اما.... خدا اگر که بخواهد‌...‌ ردیف خواهد شد!" @lahazate_talaei_ketabkhani
✂️ 🔟 -سارا! نمیدونی.... اون جایی که من دارم میرم، تو این ایام، هاش میده..... در هیاهوی رفتن و نرفتن، روز بعد از وداع با امیر عالمیان، به سمت حرکت کردیم؛ با پاهایی پیاده و قدم به قدم با دلدادگان حسینی که از همه جای دنیا، به سمت حرم می دویدند. یکی سینه کشان، برخی با پای برهنه، خانواده ای با کودکشان..... و من حیران که (علیه السلام) چه بر سر دل اینان آورده. گام به گام، اهل عراق به استقبال می آمدند و قوت روزانه شان را دست و دلبازانه تقدیم میهمانان شاه کربلا می کردند. به چشم دیدم التماس های پیرزن عرب را به زائران، برای پذیرایی در خانه اش. چرا دنیا، این دین را خلاصه میکرد در پرچمی سیاه که طرفدارانش سر می برند و ظالمانه کودک می کشند؟ من مهر و را در لباس مشکی زائران، پاهای برهنه و تاول زده شان و چای پررنگ و شیرین عراقی دیدم. چای های غلیظ این دیار طعم خدا در خود داشت. @lahazate_talaei_ketabkhani