ما در آن ایام مثل اسیرانی آزاد، صبحگاهان که هنوز خورشید طلوع نکرده بود از منزل خارج میشدیم و پاسی از شبْ گذشته به خانه برمیگشتیم و از فرط خستگی خوابمان میبرد، اما مشتاقانه کار میکردیم تا پروژههایمان به نتیجه برسد!
مهندس احمدی، بارها یاد این جملات از کتاب خاطرات یک سرطراح بزرگ موشکی در روسیه میافتاد که خودش هم چند بار با او دیدار کرده بود. دانشمندی که در سنین پیری کتاب خاطراتش را نوشته و گوشهای از کارِ سخت برای هدف بزرگشان در ایام جنگ سرد را ثبت کرده بود. او، آیینهای برای روزهای مهندس احمدی و یارانش بود.
ـ چقدر وصف «اسیران آزاد» درباره ما صدق میکنه!
آنها از صبح زود تا دلِ شب مشغول کار بودند. با اینکه از سرعت و فشار کارهایی که حسن مقدّم پیش رویشان میگذاشت اذیت میشدند، اما میدانستند همه جای دنیا، همۀ بزرگان همینطور کار کردهاند؛ بیوقفه و با استقامت.
دانشمندان ایرانی در این راه با موانع بیشماری روبرو بودند؛ از مشکلات مالی و گیرهای اداری در داخل کشور گرفته تا مسائل امنیتی برای رابطین در کشورهای مختلف! دستگیری چند تن از رابطین و حتی ترور یکی از افراد روسی که در ازای پول برایشان کار میکردند، گرههای جدیدی در کارشان افکند. +چند نفر از دانشجویان نخبۀ ایرانی که در این زمینه کمکشان میکردند، از کشورهای مقصد اخراج شدند، اما کار متوقف نشد و باز هم راهی دیگر جستند! حتی با ایثار جانشان وارد ماجراهایی میشدند تا....
📚🍏📚🍏📚
📍بخشهایی از کتاب مرد ابدی، برای اولین بار، پشت صحنه تلاش دانشمندان موشکی را بازگو میکند. چطور در کشور ایران، صنعت و دانش موشکی ، به یکباره اوج گرفت و کشور را دهها سال پیش انداخت و به یک قدرت بزرگ بدل کرد؟!
حاج حسن با این دانشمندان چه برخوردی داشت؟
آنها چند تن بودند؟ چگونه کار میکردند؟ ...
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی
#انتشار_برای_اولین_بار
#مرد_ابدی_روایتی_مستند_از_زندگی_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#راه_دشوار_دانشمندان_صنایع_موشکی
#یاران_گمنام_حاج_حسن
https://eitaa.com/lashkarekhoban