لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
✍جنگ رسانه ای بسیار پیچیده است. گاهی خبری را منتشر می کنیم که فکر می کنیم به سود ماست اما برعکس عمل
کانال سردار رحیم نوعی اقدم از یادگاران لشکر عاشورا در دفاع مقدس و از فرماندهان جبهه مقاومت در سوریه و ...
میگفت یک نگرانی بزرگ دارد...
کتاب بزرگی بعد از پژوهش سنگین به ثمر رسانده و حال در میان کارهای پیگیری برای کتاب سازی و توافق با ناشر و .... نگرانی داشت، نگران بازتابها در باره فصل جنایات تعرض و ... سربازان ارتش بعث عراق به زنان مظلوم هم وطن بود....
میگویند زمان همه چیز را حل میکند اما
تلخی و زهر این روایتهای جانکاه در تعرض و تجاوز به زنان را حتی گذر زمان هم نمیتواند بگیرد... 😔😭
یا غیاث المستغیثین....
#زهر_برخی_خاطرات
#غزه_محزون
https://eitaa.com/lashkarekhoban
15.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونه این جهان را باور کنم؟
🔻این ترانه حزین و تصاویر واقعی را ببینید و اگر برای زخم دهشتناک غزه، اشک ریختهاید، اگر از مال و وقت و اعتبار خود خرج کردهاید تا به سهمی کوچک، یاورشان باشید خوشحال باشید که انسانید..
و روزی نه چندان دیر، بر فتح و پیروزی مقاومت اسلامی فلسطین اشک شوق و شادی خواهید ریخت، انشاءالله 🔻
#طوفان_الأقصى
#غزه #من_عاشق_مبارزه_با_صهیونیست_هستم
#مرگ_بر_آل_سعود
#مرگ_بر_اسرائیل
https://eitaa.com/lashkarekhoban
حسن مقدم، وسط بیابان، قبل از تست یک موتور جدید، در اوج اضطراب و نگرانی و زیر باری بسیار سنگین....
مردی که از وقتی خود را یافته بود داشت میدوید و کار میکرد، کارهای بر زمین مانده را برمیداشت و انجام میداد و بقیه را هم راه میانداخت... میدوید و دورها را میدید و افق دید و آرزوهایش بلندتر میشد...
میخواست سلاح دقیق و پرقدرتی بسازد که رژیم نحس اسرائیل و شیطان بزرگ را هم در صورت اراده رهبرش، نابود کند...
درود بر رویاهای پاک تو ، مرد!
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#مرد_ابدی
https://eitaa.com/lashkarekhoban
این شعر زیبا با مضامین عالی، عجیب به جانم نشست... نوش جان عاشقان امان حسن علیهالسلام:
نازل شده به دفتر ما «حاوسینونون»
بارانِ وحی، آمده با حاوسینونون
درگیرِ لکنت است، زبانِ فرشتگان
شد «عین و را و شینِ» خدا حاوسینونون
گفتیم، اسم اعظمِ پروردگار چیست ؟!
درجا ندا رسید، که «یا حاوسینونون»
ما هر چه خواستم، نوشتند، «مستجاب»
چون خواندهایم، قبلِ دعا حاوسینونون
حالا که گفتهاند، به عشقش نفس بزن
باید «حسین» دم شود و بازدم «حسن»
ما سائلانِ دست، به دامان گرفتهایم
کشکول، زیر نمنمِ باران گرفتهایم
از قطرههای آبِ وضویت؛ همیشه آب …
از نانخورانِ خانهی تو نان گرفتهایم
ما از جُذامیان سرِ راهت از قدیم …
دارو برای نسخهی درمان گرفتهایم
وقتِ سلوک، از لبِ دکّانِ اهلِ ذکر
ذکرِ «حسین جان» و «حسن جان» گرفتهایم
از لحظهای که در به درِ در زدن شدیم
موقوفهای برای حسین و حسن شدیم
وقتی بساط مستیمان جور میشود
نامت شراب میشود انگور میشود
«حا»ی حسن حلاوتِ حلوایی از بهشت
«سین»اش میان سفرهی ما سور میشود
ما بینوا و نان و نوا «نون» نام توست
با گفتن از تو روزیمان نور میشود
رحمی کن و نقاب بزن؛ دارد آفتاب
از شدت درخشش تو کور میشود
نام تو را ادامهی کوثر نوشتهاند
از روی «حا»ی حضرت حیدر نوشتهاند
موسی همین که گفت «حسن جان» کلیم شد
با لقمههای علمِ تو لقمان حکیم شد
عیسی شفا گرفت و مسیحا شد و سپس
در چارمین حریمِ شفایت مقیم شد
جبریل، با بهانهی وحی آمد و نشست
از عشقِ آب و دانهی تو یاکریم شد
حتی گدای خانهات از سفرهدارهاست
از همنشینیات رمضان هم کریم شد
روزی هزار شکر، در این خانه نوکریم
انتالکریم، ابنکریم و اخالکریم
ای واژهی سکوتِ پر از حرف؛ امام صبر !
ای آنکه ریختند، به کام تو جام صبر
ای پِی کنندهی شترِ فتنههای شوم
ای ذوالفقارِ خسته میان نیام صبر
وقتی نمازِ راهِ علی در قعود، بود
برپا نگاه داشتیاش با قیام صبر
یک داستان نوشتهام از زندگانیات
با نام گریهدارِ «امامی به نام صبر»
ای صبرِ تو تجلّی پیکارِ کربلا
باید تو را نوشت، جلودارِ کربلا
شاعر: رضا قاسمی
#شعر
https://eitaa.com/lashkarekhoban
امشب بر شما چگونه گذشت؟
دومین شب جمعه سال نوی شما کجا طی شد؟
من امشب، در بهشت کلمات بودم....
در بهشت خطوط عاشقی که هنوز بعد از قریب ۱۸ سال که از عروج صاحب آن قلم میگذرد، شور و شیدایی میپراکندند...
#استاد_ابراهیم_بختشکوهی عزیز!
فقط دعا میکنم امشب میهمان حضرت امیرالمومنین علیهالسلام باشید و برای حضرت حسین علیهالسلام خوش خدمتی کنید... رضوان الهی نوش جان عاشقتان
#هنر
#بهشت_کلمات
https://eitaa.com/lashkarekhoban
انشاءالله دعا کنیم همگی باقیاتالصالحاتی از عمرمان داشته باشیم...
به هر شکل
به هر میزان
چیزی که خالص باشد، بماند و قبول شود
🌿🤲
از ظهر که سوره مجادله را میخواندم، یاد این خاطره از شهید طهرانی مقدم افتادم...
در آخرین روزهای ماه رمضان سال گذشته در یک جمع کوچک، زینب جان، دختر عزیز حاج حسن این را گفت و بعد برای من تکمیلش کرد... دلم نیامد وارد کتاب نکنم. جزو آخرین صفحاتی بود که از نو نوشته شد...
تقدیم شما که دوست و دوستدار شهیدانید و انشاءالله ثابت قدم در محضر قرآن کریم 🌹🌿: