فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴
شال و لباس مشکی مارا بیاورید
حّی علی العزا که محرم رسیده است...
#نوای_عزا
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
May 11
ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کردهام
آخر شده ماه حسین من میزبان گم کردهام
🏴🏴🏴
سلام به همه شما عاشقان حسینی...✋🏻
ماه محرم رسید تا ما با گریه بر اباعبدلله دلهامون رو صیقل بدیم...💔
به امید اینکه ما رو به درگاهشون بپذیرند...🤲🏻
🌱 ما در بادام مثل سال گذشته، سعی کردیم پستهای ویژهای برای دهه اول محرم آماده کنیم که از امروز با شما به اشتراک میذاریم.
امیدواریم که این محتواها رو بپسندید و البته ما رو هم در مراسمهای عزاداری از دعای خیرتون محروم نکنید.🙏🏻
#محرم
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
مادر، کودک، محرم... 🖤
(قسمت اول)
✨بسمالله✨
🏴 ماه محرم، ماه ما دلدادگان شروع شد. امسال هم مثل چند سال اخير که مادر هستم، با شروع محرم حس و حال عجیبی دارم، انگار هر لحظه با دیدن فرزندانم، روضهای در ذهنم مجسم میشه... 😭
دیروز لباس مشکی بچهها و خودم رو آماده کردم، برنامههای هیئتهای مختلف رو هم بررسی کردم.
هیئت رفتن با بچهها در ایام محرم برام مهمه؛ چون حس میکنم حسینی شدن فرزندانم، از همینجا شروع میشه. 🖤
پسر بزرگم علیرضا، خودش خیلی هیئت رو دوست داره. از ۳ ،۴ سالگی کنار پدرش سینه میزد و حالا که ۸ سالش شده آداب شرکت در مراسم محرم رو کامل یادگرفته و خودش اصرار میکنه که هر شب بریم. 👌🏻
پارسال، محرمِ بدون دردسری داشتیم.
علیرضا که با پدرش میرفت سینهزنی، 👦🏻
ریحانه چهارسالهام با خوراکی و اسباب بازیها سرگرم میشد. 👧🏻
محمدرضا هم ۴ ماهه بود و خیلی اذیت نمیشدیم. 👶🏻
اما چند شب پیش که دلم گرفته بود و رفتیم به یکی از هیئتهای خانوادگی، با چالشهایی که داشتیم، فهمیدم که امسال محرم مثل پارسال نیست و احتمالا محمدرضا از تاریکی و صدا و... بترسه. ☹️
دیشب هم توی هیئت شب اول محرم همون نگرانی به واقعیت تبدیل شد!🫢
ادامه در پست بعد...
ادامه از پست قبل...
خوراکیهایی که برای محمدرضا آورده بودم سرگرمش نمیکرد.
از تاریکی ترسیده بود، با بغض تو بغلم نشسته بود و این ور و اونور رو نگاه میکرد.
با خودم گفتم:
نباید میاومدم!😣
وقتی حدس میزدم از تاریکی بترسه چرا اومدم!😩
داشتم توی ذهنم دنبال مقصر میگشتم که دیدم انتهای سالن، قسمت ورودی یک لامپ کم نور روشن هست.💡🥹
از خدا خواسته وسایل و بچهها رو برداشتم و نقل مکان کردیم به فضای روشن.🙂
حالا محمدرضا بغضش رو قورت داده بود و آروم داشت خوراکی میخورد.
ریحانه هم حالا که نور کافی پیدا کرده بود، مجدد دفتر و مدادرنگیهاش رو برداشت و شروع کرد به نقاشی.📝
دیشب که گذشت، اما برای شبهای دیگه باید به فکر هیئتی باشم که فضای روشن هم داشته باشه.👌🏻
#مادران_حسینی
#کودکان
#محرم
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
رنگ آمیزی داستانی محرم .pdf
3.53M
🏴🖤🏴🖤🏴
🔸محرم سال گذشته ما به مناسبت هر شب از ایام دهه اول، یک نقاشی کودکانه، مناسب رنگآمیزی، به ضمیمیه یک داستان صوتی، مخصوص بچهها آماده کرده بودیم.
🔹هدف ما این بود که با داستانهایی که در بطن زندگی همه ما اتفاق میافته، بچهها رو به زبان خودشون با ارزشهای عاشورایی آشنا کنیم.
🔸میتونید با دنبال کردن این هشتگ:
#محرم_برای_زندگی
نقاشیها و داستانها رو از قسمت اول ببینید و به دست بچهها برسونید.
🔹این فایل PDF هم که در این پست ضمیمیه شده، مجموعه همه ۱۱ نقاشی محرمی هست که در اختیار شما قرار دادیم.
🔸پیشنهاد میکنیم که این نقاشیها و داستانها رو برای بچههای خودتون پرینت بگیرید و برای سرگرم شدنشون در مراسمهای هیئت یا در منزل استفاده کنید.
🔹پادکستهای صوتی داستان رو هم برای کودکان پخش کنید یا به بیان خودتون داستان هر نقاشی رو براشون تعریف کنید.
🔸بهعلاوه میتونید این فایلها رو در اختیار هیئتهایی که میشناسید قرار بدید تا با هم به برنامههای مخصوص کودکان در هیئتها، کمک کرده باشیم.
#محرم
#کودکان
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴
خداروشکر محرمتو ،
دیدم دوباره آقاجون
🎤 حاج محمود کریمی
#نوای_عزا
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
بادام
مادر، کودک، محرم... 🖤 (قسمت اول) ✨بسمالله✨ 🏴 ماه محرم، ماه ما دلدادگان شروع شد. امسال هم مثل چند س
مادر، کودک، محرم... 🖤
(قسمت دوم)
دیشب هم با بچهها و وسایل و تجهیزات لازم راهی هیئت شدیم.
موقع سخنرانی بچهها با وسایل کوچکی که برده بودیم، بازی کردند، اما خوراکیها رو برای زمان خاموشی چراغ و نور کم نگه داشتم.🧠👌🏻
زمان روضه رسید و نور حسینیه کم شد، خوراکی مختصری که آورده بودم رو به بچهها دادم، اما چند دقیقه بعد...
دیدم محمدرضا مات و مبهوت یه نقطه شده!👀
رد نگاهش رو دنبال کردم و دیدم داره به بچه خانواده رو به رویی و خوراکیهای خوش آب و رنگش نگاه میکنه.
از دراژه گرفته تا توت فرنگی🍓، گیلاس🍒 و...
سعی کردم محمدرضا رو پشت به اونها بنشونم و با خوراکیهای خودمون سرگرمش کنم، اما نشد! 🤦🏻♀
خوراکیهای جذاب اون بچه کجا و نون پنیر و بيسکوئيت و حتی پفیلای ما کجا!😒
به رسم معمول از خوراکی خودمون به بچهی مذکور تعارف کردیم تا شاید در جواب تعارف ما اونها هم تعارف کنند و من رو از بیقراریِ محمدرضا و نگاههای ریحانه نجات بدن!🙃
اما بچهجان نه دلش میخواست از ما چیزی بگیره و نه چیزی بده!
تقصیری هم نداشت... بچهاس دیگه...🙄
موضوع تاریکی شب اول، حل شده بود ولی امشب در روشنایی به مشکل خورده بودیم!😩
محمدرضا رو بغل کردم و کمی در انتهای حسینیه راه رفتم تا یادش بره.🥲
به ریحانه هم وعده خوردن گیلاسهای توی یخچال خونه رو دادم تا آروم بشه...😕
ادامه در پست بعد...
ادامه از پست قبل...
ریحانه خیلی اصرار کرد که برای شبهای بعد ما هم از اون خوراکیها ببریم.
اما نظر من با ریحانه متفاوته!🙂
فردا باز هم خوراکیهای ساده برمیدارم؛
البته کمی بیشتر، تا بچهای دلش نخواد، یا اگر خواست بتونم بهش بدم...😇
هر چند که احتمال داره شبهای دیگه هم در نبرد خوراکیها اذیت بشم و از مراسم چیزی دستگیرم نشه... 🥺
اما این کار رو درستتر میدونم! خوراکیهای خاص رو بچههام توی خونه هم میتونن بخورن.👌🏻
#مادران_حسینی
#کودکان
#محرم
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
جامعه دوستدار کودک چجوریه؟!
☝️🏻جامعه عزادار امام حسین(ع) که این روزها تحت عنوان هیئت دور هم جمع میشن، چطور میتونن #دوستدار_کودک باشن؟!
🤔 اگر یه هیئتی مهد کودک داشت، کافیه تا بگیم دوستدار کودک هست؟
🤔 اصلا وظیفه ما به عنوان بخشی از این جامعه حسینی، با فرزند یا بدون فرزند، در مقابل بچهها یا مادران بچهدار چیه؟
🖐🏻برای اینکه اسم ما هم جزء "خادمانِ دوستدار کودک" در هیئت امام حسین (ع) ثبت بشه خوبه به این چند نکته توجه کنیم:👇🏻
✅ لطفاً صدای بچهها رو تحمل کنید.
اما اگر طاقت ریز ریز حرف زدن بچهها یا غرولندهای دقیقه ای یکبار اونها رو ندارید، حداقل سعی کنید جایی بنشینید که بچهی کمتری هست. 👂🏻😬
✅ لطفاً وقتی کودکی صدای گریهاش رو به آسمان هفتم بلند کرد، برای ساکت کردنش بدون مجوز مادرش بهش شکلات و ... ندید! شاید اون خوراکی برای بچه ضرر داشته باشه یا اصلا مادر صلاح ندونه بهش بده.🤷🏻♀
✅ لطفاً دایهی مهربانتر از مادر نباشید، قطعا مادر بهتر میفهمه که این بچه الان گرمشه، گرسنه است یا از صدا کلافه شده، همین که از گریه بچه شکایت نکنید یا خیره به مادر مستأصل شده نگاه نکنید، بهترین لطفه. 🤫
✅ خادم عزادارها باشید. 🥹
گاهی یک کار کوچک مثل جفت کردن کفش برای مادری که نوزاد بغل داره شاید یه در بهشت رو به روی ما باز کنه... 🥿🥿
✅ چه مواردی به ذهن شما میرسه؟
#جامعه_دوستدار_کودک
#محرم
#کودکان
#فرزند
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴
خیمه زده به کربلا ارباب...
#نوای_عزا
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
بادام
مادر، کودک، محرم... 🖤 (قسمت دوم) دیشب هم با بچهها و وسایل و تجهیزات لازم راهی هیئت شدیم. موقع سخنر
مادر، کودک، محرم... 🖤
(قسمت سوم)
دیروز عصر که همسرم اومد خونه، پيشنهاد دادم پسرکوچولومون، محمدرضا رو شب همراه خودش ببره قسمت مردانه هیئت، تا من یکم دغدغه کمتری در طول مراسم داشته باشم.
با میل و اشتیاق نه، اما بهرحال قبول کرد.😉
خوراکی، اسباببازی و دعای خیرم رو همراهشون کردم.
علیرضا هم خوشحال بود، دست برادر کوچک را گرفت و گفت: "خودم بهش سینه زدن یاد میدم."
شب سوم محرم بود و روضه رقیه جان، چه روضه خوبی... 😭💔
حالا که محمدرضا نبود، میتوانستم بین جمعیت بنشینم. کیف ریحانه رو به خودش سپردم و گفتم: "امشب خودت اجازه داری هر موقع خواستی خوراکی بخوری یا بازی کنی، تصمیمش با خودت."
روضه شروع شد و من یک دلِ سیر گریه کردم، وسط روضه نگاهم به ریحانه افتاد، به جمعیت خیره شده بود و بغض داشت.
این چند شب اونقدر درگیر محمدرضا بودم و اونقدر امشب که پیش پدرش بود، حس فراغ بال میکردم که حواسم از ریحانه و سن و سالش پرت شده بود.😞
انگار ترسیده بود، روضه سنگین بود و من رو هم در حال گریه کردن دیده بود.😥
بغلش کردم، بوسش کردم و شروع کردم آروم آروم باهاش حرف زدن از نقاشیاش تا حواسش پرت بشه.🥰
بغضش حالا آروم شده، روضه هم تمام شده،
ولی من امشب یه روضه مخصوص خودم داشتم.😓
دخترک من ۵ ساله بود و اون همه ترسیده بود، در حالیکه همه جا امن و امان بود، وسایل بازی کنارش بود و من پیشش بودم...
رقیهجان که سه سال داشت چه کرد...
چه شبی بود...
😭😭😭
#مادران_حسینی
#کودکان
#محرم
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
بادام
منو ببخش! 😞❤️🩹 (قسمت اول) ☝️🏻اینکه ما یاد بگیریم چجوری در زندگی مشترک، ابراز تاسف و عذرخواهی کنیم،
منو ببخش! 😓
(قسمت دوم)
در بخش قبلی گفتیم که عذرخواهی به خصوص توی روابط همسرها آدابی داره و ۵ تا از این آداب رو گفتیم
توی این پست به ۷ مورد بعدی اشاره میکنیم👇🏻
6⃣ مراقب کلمات خودتون باشید، بهرحال خانمها و آقایون احساسشون نسبت به کلمات متفاوته، این رو بپذیرید و کلمات درست و از ته دل به زبون بیارید. 🤗
7⃣ صادق باشید، اگر نمیدونید همسرتون از چی ناراحته صادقانه ازش بپرسيد و اگر متوجه میشید که همسرتون به اشتباه شما رو مقصر میدونه، صادقانه براش توضیح بدید. 🖐🏻
8⃣ تماس فیزیکی بهتون کمک میکنه. لمس دستها، آغوش، نوازش و ... به ترشح هورمون اکسیتوسین کمک میکنه و پذیرش عذرخواهی سادهتر میشه. 🤝
9⃣ از مشاور کمک بگیرید. 👥
🔟 هدیه دادن یک روش شیرین برای عذرخواهیه و به همسرتون حس ارزشمندی میده. 🎁
1⃣1⃣ نامه عاشقانه برای معذرتخواهی بنویسید. 💌
2⃣1⃣ به خواستههای همسرتون احترام بذارید و سعی کنید بفهمید که او الان به تنهایی احتیاج داره یا به توجه و همدلی. 🥰
❓شما توی زندگی خودتون از چه شیوههایی استفاده میکنید؟ ❓
#خانواده_باحال
#سر_هم_سری
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴
رأس شریفت یاس و من پروانه امشب
خوش آمدی بابا در این ویرانه امشب
✍🏻 شاعر:امیر عباسی
#نوای_عزا
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
بادام
مادر، کودک، محرم... 🖤 (قسمت سوم) دیروز عصر که همسرم اومد خونه، پيشنهاد دادم پسرکوچولومون، محمدرضا ر
مادر، کودک، محرم... 🖤
(قسمت چهارم)
دیشب به پیشنهاد یکی از دوستانم، با همدیگه رفتیم هیئت.
نرگس، دوست دوران دبیرستان منه که بعد از ازدواج و بچهدار شدن هم سعی کردیم رابطهمون رو همچنان حفظ کنیم.🫂
نرگس دوتا دختر داره، ۶ ساله و ۱ ساله. لیلی و کیانا 🥰
لیلی از دختر من بزرگتره، همین باعث شده که ریحانه خیلی دوست داشته باشه با او بازی کنه و خیلی هم ازش کار یاد میگیره.
طبق روال هرشب بچهها مشغول بازی بودند، که نرگس بهم گفت باید بره و پوشک کیانا، دختر کوچولوش رو عوض کنه.
گفت: "خدا رو شکر با هم اومدیم و لیلی میتونه پیش تو بمونه."😌
لیلی رو سپرد به من و با خیال راحت رفت.
نیم ساعتی طول کشید تا برگرده، وقتی اومد پیش ما، حسابی خسته شده بود. 😮💨
سرویس بهداشتی جای مناسبی برای تعویض پوشک نداشته.
از طرفی هم خانمهایی که اونجا بودند از تعویض پوشک اعلام ناراحتی کرده بودند که حق هم داشتند.
نرگس هم دست تنها بوده و اذیت شده.😩
وقتی رسید کیانا رو هم سپرد به من و گفت: "آخیش.. یه دقیقه بشینم..."
بهش نگاه کردم و گفتم: "هیآت رفتن با اعمال شاقه!" 😉
بعد هم دوتایی لبخند زدیم.
خنده تلخ آرومی که از گریه غمانگیزتر است!🥲
دارم به این فکر میکنم که کاش هیئتها، مسجدها، پارکها و... جایی برای تعویض پوشک داشتند یا یه فضایی برای آرامش و راحتی بیشتر مادر و کودک... تا شاید دغدغه مادرها یه خرده کمتر میشد... ☹️
#مادران_حسینی
#کودکان
#محرم
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
بادام
اولین و مهمترین عیب انسان ⏪☝️🏻 اولین قدم برای اینکه کسی با خدا عشق بازی کند و برای اینکه کسی بصیرت
وقت اذان
⏪ به نظر شما آیا بهتر نبود که «وقت اذان» برای هر یک از ما با دیگران فرق داشت و هر یک از ما متناسب با نیاز روحی خودش، اذان دریافت میکرد؟ ⏰🤔
مثلا بهتر نبود، وقت نماز برای ما این جوری تعیین میشد که خداوند به شرایط هر یک از ما در طول روز، نگاه میکرد تا ببیند ما کی نیاز داریم نماز بخوانیم، کی نیاز داریم از دنیا ببُریم، همان موقع برای ما اذان میشد.🤔
...
آیا وقتی می بینی که برای همه اذان میگویند، فکر میکنی خداوند وضعیت و شرایط تک تک افراد را در وقت اذان، در نظر نگرفته و رعایت نکرده است؟ 🫢
فکر کردهای وقتی اذان عمومی میگویند شرایط و حالات خصوصی تو در وقت اذان در نظر گرفته نشده است؟ 🧐
...
👇🏻👇🏻👇🏻
هر موقع اذان گفتند، مشغول هر کاری که بودی، کارت را تعطیل کن و برو نمازت را بخوان.
🖐🏻چون موقع اذان هر کسی در یک وضعیت یا حالت خاصی قرار دارد که خدا آن شرایط را قبل از اذان برای او طراحی کرده است. وقتی در آن شرایط قرار گرفت، ملائکه را صدا میزند که «اذان بگویید. این بنده، اگر الان برای نماز بلند شود، آدم میشود.»
...
اگر هر موقع که اذان گفتند، بلند شوی و نمازت را اول وقت بخوانی، آن لحظه گوشه یکی از صفات بد یا یکی از عیوب تو زخمی می شود یا از بین می رود. 🥲👌🏻
⏩
#با_کتاب 📖
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 📗۱۴
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 پاداش بی نظیر نماز اول وقت
#بشنویم از حجتالاسلام حسینی قمی
#نماز
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴
جان زهرا مادرت بنما قبول از من اخا
این دو قربان مرا
🎤 مسعود پیرایش
#نوای_عزا
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
بادام
مادر، کودک، محرم... 🖤 (قسمت چهارم) دیشب به پیشنهاد یکی از دوستانم، با همدیگه رفتیم هیئت. نرگس، دوست
مادر، کودک، محرم... 🖤
(قسمت پنجم)
تجربه همراهی با دوستم نرگس در هیئت، برای من و او، تجربه خوبی بود.
همین باعث شد دیشب که همسرم خونه نبود، با خانواده دوستم برای رفتن به هیئت همراه بشیم.😌
علیرضا پسر بزرگم با همسر نرگس خیلی راحت نیست و برای همین راضی نشد همراه او به هیئت مردانه بره، پس من و نرگس با ۵ بچه به سمت قسمت قسمت خانمها رفتیم.😊
خدا رو شکر مشکل فضای مهد کودک هیئت حل شده بود و موقع ورود، خادمها مادرهایی که بچه کوچک داشتن رو به مهد کودک راهنمایی میکردند. 👶🏻👧🏻👦🏻
خیلی خوشحال شدیم، من علیرضا و ریحانه رو به مهد سپردم و نرگس هم دختر بزرگش لیلی رو.
اسامی و شماره موبایل رو به مسیولین مهد دادیم و با دو تا فسقلی وارد مراسم شدیم.🤌🏻
کمی نگذشته بود که شماره ناشناسی تماس گرفت. با خودم گفتم حتما ریحانه نخواسته مهد کودک بماند ولی مربی گفت که پسرتون اصرار داشتن که تماس بگیریم، به مهد کودک رفتم و با پسرم صحبت کردم.😕
بازیها و فضای دخترانه اونجا براش خسته کننده بود، از طرفی هم دوست نداشت به داخل قسمت خانمها بیاید.🙁
مانده بودم جلوی در مهد کودک به چه کنم چه کنم. 😣
کمی فکر کردم و ۳ تا انتخاب برایش گذاشتم:
۱. مهد کودک
۲. قسمت مردانه به همراه همسر نرگس
۳. همراه خودم، قسمت زنانه
گزینه تنها مردانه رفتن را هم کلا برداشتم.🙅🏻♀
در همین زمان که علیرضا در حال فکر کردن بود، از کل دنیا عصبانی بودم!😤
چرا نباید امشب همسرم با ما باشد؟
چرا علیرضا از همسر نرگس خجالت میکشد؟
اصلا این چه مهد کودکی هست که نتوانسته یک پسر ۸ ساله را یک ساعت سرگرم کند؟!
ادامه در دست بعد...
ادامه از پست قبل...
بالاخره علیرضا گزینه ۲ را انتخاب کرد.😮💨
نرگس زحمت تماس گرفتن با همسرش را کشید و علیرضا یه سمت مردانه روانه شد.
برگشتم پیش نرگس و بچهها، وسط سخنرانی بود و من دلم پیش علیرضا در مردانه و ریحانه در مهد!❤️🩹
بالاخره مراسم تمام شد، بچهها رو از مهد برداشتیم، خوشحال بودند و راضی... و بعد منتظر ماندیم تا همسر نرگس به همراه پسر من بیایند.
وقتی علیرضا رو دیدم نزدیک بود کنترل خودم رو از دست بدم و همون جا دعواش کنم!
چون بعد از سینه زنی که حسابی عرق کرده بود، همونطوری اومده بود بیرون.
میخواستم بگم چرا یادت رفته عرقت رو خشک کنی، چند بار گفتیم با عرق بیرون نیا؟!
حالا بابات نیست بهت بگه خودت نباید یادت باشه؟!🫢😠
از همسر نرگس خجالت کشیدم و خودم علیرضا رو بردم زیر چادرم تا یخ نکنه.
خودش فهمیده بود که اشتباه کرده
ولی چه فایده!😒
امیدوارم این بار حداقل تب نکند.... 😑
#مادران_حسینی
#کودکان
#محرم
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
🏴🏴🏴
🥺برای خیلی از ما مهمه که بچههامون از همین کودکی با هیئت، روضه و عشق ائمه (علیهمالسلام) و به خصوص سرور و سالار شهیدان، مأنوس بشن و در همین فضا رشد کنن.
✋🏻برای علاقهمند شدن بچهها به هیئت، لازمه که ما والدین یه نکات ساده و مهمی رو رعایت کنیم تا از این ایام خاطره خوشی برای بچهها بسازیم.
اینفوگرافی هیئت رفتن با بچهها، نکات کوتاهی از تجربه واقعی مادران هست و میتونه در این زمینه به شما کمک کنه...
#اینفوگرافی
#کودکان
#محرم
#بازنشر
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴
اِنْ تَنْکُرونی فَاَنَ ابْنُ الْحَسَن...
🎤محمدحسین حدادیان
#نوای_عزا
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
بادام
مادر، کودک، محرم... 🖤 (قسمت پنجم) تجربه همراهی با دوستم نرگس در هیئت، برای من و او، تجربه خوبی بود.
مادر، کودک، محرم...🖤
(قسمت ششم)
شب قبل، وقتی علیرضا رو اونطور با لباس و صورت عرق کرده دیدم که اومده بیرون، طبق شناختی که ازش دارم حدس زدم که قراره یک دوره مریضی رو سپری کنیم.
هر چند سعی کردم به قول قدیمیها نفوس بد نزنم.🫢
نیمههای شب دستم رو روی صورتش گذاشتم، داغ داغ بود!
تب کرده بود.🤒
صبح، پدرش که تازه از سرکار برگشته بود، بردش درمانگاه و دکتر هم براش ضمن دارو ،چند روز مراقبت نوشت تا بقیه مریض نشن.😕
وقتی برگشتن، با دلخوری گفتم، امشب نمیتونیم بریم مراسم...😔
از دست پسرم دلخور بودم، میتونست مراقب خودش باشه تا اینطوری نشه،
از پدرش که نبود،
از مهد کودک؛
و حتی از خودم که دل به دل پسرک دادم و نیاوردم قسمت خانمها تا مراقبش باشم.😖
اما دلخوری من چیزی رو عوض نمیکرد.
پسرک مریض شده بود و مراقبت میخواست.
براش دستمال خیس بردم تا کمی تبش کم بشه.🤕
بغض کرد و گفت: با بچههای هیئت قرار گذاشته بودیم بریم ایستگاه صلواتی
نگاهش کردم.🥹
پسرم بچه بود ولی توی هیئت امام حسین، بزرگ شده بود، دلم غوغا شد.
این چه حال عجیبیه که محرم برای مادرها داره؟ همه چیز روضه میشه...😭
پسرم میخواهد برود ولی نمیتواند ...
خدایا گاهی فکر میکنم محرم رو برای دل نازکی مادرها آنقدر زنانه و مادرانه کنار هم چیدی... 😓💔
ادامه در پست بعد...
ادامه از پست قبل...
با اشکهایی که حالا حلقه زده بود توی چشمم سوپ نذری درست میکنم.
نذر رقیه و علی اصغر و قاسم
نذر میکنم برای شفای پسرم.🥺
امشب البته کار بیشتری دارم
باید به ریحانه نشان بدهم که مادرها میتوانند خانه را هیئت کنند برای عزاداری امام حسین. 🏴
چای دم میکنم و با خرما و کمی بيسکوئيت در ظرف میچینم. ☕️🍪
لباس مشکی بچهها را میپوشانم و با تلویزیون مشغول عزاداری میشویم.🖤
دیشب هم خودم عزادار و سینهزن امام حسین بودم و هم پرستاری عزادارش را کردم...
انشالله که قبول باشد...
#مادارن_حسینی
#کودکان
#محرم
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴
ای سند غربت آل علی
آیینه ی جاه و جلال علی
🎤 محمود کریمی
#نوای_عزا
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam