eitaa logo
الهام انیمیشن
93 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌سوزم از فِراقت روی از جَفا بگردان هجران بلایِ ما شد، یا رب بلا بگردان تا او به سر درآید، بر رَخش پا بگردان مَرغول را بَرافشان یعنی به رَغمِ سنبل گِردِ چمن بَخوری همچون صبا بگردان یغمایِ عقل و دین را بیرون خرام سرمست در سر کلاه بِشکن در بَر قَبا بگردان ای نورِ چشمِ مستان در عینِ انتظارم چنگِ حزین و جامی بِنواز یا بگردان یا رب نوشتهٔ بد از ما بگردان حافظ ز خوبرویان بختت جز این قَدَر نیست گر نیستت رضایی حُکمِ قضا بگردان ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/835 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم که من این ره نه به خود می‌پویم آن چه استاد ازل گفت بگو می‌گویم من اگر خارم و گر چمن آرایی هست که از آن دست که او می‌کشدم می‌رویم دوستان عیب من بی‌دل حیران مکنید گوهری دارم و صاحب نظری می‌جویم گر چه با ملمع می عیب است مکنم عیب کز او رنگ ریا می‌شویم می‌سرایم به شب و وقت سحر می‌مویم حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی گو مکن عیب که من مشک ختن می‌بویم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/839 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خدا را کم نشین با خرقه پوشان رخ از رندان بی‌سامان مپوشان خوشا وقت قبای می فروشان در این صوفی وشان دردی ندیدم که صافی باد عیش دردنوشان تو نازک طبعی و طاقت نیاری گرانی‌های مشتی پوشان چو مستم کرده‌ای مستور منشین چو نوشم داده‌ای زهرم منوشان صراحی خون و بربط خروشان ز بر حذر باش که دارد سینه‌ای چون دیگ جوشان ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/833 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند یار مهروی مرا نیز به من بازرسان دیده‌ها در طلب لعل یمانی خون شد یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان برو ای طایر میمون همایون آثار پیش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان آن که بودی وطنش دیده یا رب به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/834 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
صوفی بیا که خرقه سالوس برکشیم وین نقش زرق را خط بطلان به سر کشیم دلق ریا به آب خرابات برکشیم فردا اگر نه روضه رضوان به ما دهند غلمان ز روضه حور ز جنت به درکشیم بیرون جهیم سرخوش و از بزم صوفیان غارت کنیم باده و شاهد به بر کشیم عشرت کنیم ور نه به حسرت کشندمان روزی که رخت جان به جهانی دگر کشیم مستانه‌اش نقاب ز رخسار برکشیم کو جلوه‌ای ز ابروی او تا چو ماه نو گوی سپهر در خم چوگان زر کشیم حافظ نه حد ماست چنین لاف‌ها زدن پای از خویش چرا بیشتر کشیم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/845 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر چه ما بندگان پادشهیم پادشاهان ملک صبحگهیم جام گیتی نما و خاک رهیم هوشیار حضور و مست غرور بحر توحید و غرقه گنهیم شاهد بخت چون کرشمه کند ماش آیینه رخ چو مهیم شاه بیدار بخت را هر شب ما نگهبان افسر و کلهیم که تو در خواب و ما به دیده گهیم شاه منصور واقف است که ما روی همت به هر کجا که نهیم دشمنان را ز خون کفن سازیم دوستان را قبای فتح دهیم رنگ تزویر پیش ما نبود شیر سرخیم و افعی سیهیم وام بگو که بازدهند کرده‌ای اعتراف و ما گوهیم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/838 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شاه شمشادقدان خسرو دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان گفت ای چشم و چراغ همه سخنان تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان گفت من و تو محرم این راز نه‌ایم از می لعل حکایت کن و دهنان ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/832 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بهار و طرب گشت و توبه شکن به شادی رخ بیخ غم ز برکن ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن طریق صدق بیاموز از آب صافی به راستی طلب آزادگی ز سرو چمن ز دستبرد صبا گرد کلاله نگر شکنج گیسوی سنبل ببین به روی سمن عروس غنچه رسید از حرم به طالع سعد بعینه و دین می‌برد به وجه حسن برای وصل آمد برون ز بیت حزن حدیث صحبت خوبان و جام باده بگو به قول و فتوی پیر صاحب فن ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/831 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چو هر دم به بویت جامه در تن کنم چاک از گریبان تا به دامن چو مستان جامه را بدرید بر تن من از دست غمت مشکل برم جان ولی را تو آسان بردی از من به قول دشمنان برگشتی از دوست نگردد هیچ کس با دوست دشمن تنت در جامه چون در جام باده دلت در سینه چون در سیم آهن که شد سوز بر خلق روشن مکن کز سینه‌ام آه جگرسوز برآید همچو دود از راه روزن دلم را مشکن و در پا مینداز که دارد در سر زلف تو مسکن چو در زلف تو بسته‌ست بدین سان کار او در پا میفکن ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/830 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
باغِ مرا چه سرو و صنوبر است؟ شمشادِ خانه‌پرورِ ما از که کمتر است؟ ،_تو_چه_مذهب_گرفته‌ای؟ کِت خونِ ما حلال‌تر از مادر است چون نقشِ غم ز دور ببینی شراب خواه تشخیص کرده‌ایم و مداوا مقرّر است از آستانِ پیرِ مغان سر چرا کشیم؟ دولت در آن سرا و گشایش در آن در است یک قصّه بیش نیست غمِ ، وین عجب کز هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است شیراز و آبِ رکنی و این بادِ خوش نسیم عیبش مکن که خالِ رُخِ هفت کشور است فرق است از آبِ خضر که ظلمات جای او است تا آبِ ما که منبعش الله اکبر است ما آبرویِ فقر و قناعت نمی‌بریم با پادشه بگوی که روزی مقدّر است حافظ چه طُرفه شاخ نباتیست کِلکِ تو کِش میوه از شهد و شکّر است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/829 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
افسر سلطان پیدا شد از طرف چمن مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن تا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش هر نفس با بوی رحمان می‌وزد باد یمن شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او در همه شهنامه‌ها شد داستان انجمن شهسوارا چون به میدان آمدی گویی بزن جویبار ملک را آب روان شمشیر توست تو درخت عدل بنشان بیخ بدخواهان بکن بعد از این نشگفت اگر با نکهت خلق خوشت خیزد از صحرای ایذج نافه مشک ختن گوشه گیران انتظار جلوه خوش می‌کنند برشکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن مشورت با عقل کردم گفت می بنوش ساقیا می ده به قول مستشار مؤتمن ای صبا بر ساقی بزم اتابک عرضه دار تا از آن جام زرافشان جرعه‌ای بخشد به من ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/828 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن گو نه باش و نه ایام چه خواهد بودن مرغ کم حوصله را گو غم خود خور که بر او رحم آن کس که نهد دام چه خواهد بودن باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش اعتبار سخن عام چه خواهد بودن دست رنج تو همان به که شود صرف به کام دانی آخر که به ناکام چه خواهد بودن از خط جام که فرجام چه خواهد بودن بردم از ره به دف و چنگ و غزل تا جزای من بدنام چه خواهد بودن ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/827 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈