eitaa logo
الهام انیمیشن
91 دنبال‌کننده
27 عکس
365 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر یکبار زلف یار از رخسار برخیزد هزاران آه مشتاقان ز هر سو زار برخیزد وگر زلفش برآشوبد ز جان زنهار برخیزد چو رویش پرده بگشاید که و صحرا به رقص آید چو روی بنماید خرد ناچار برخیزد ز هر گوری دو صد بی‌دل ز بوی یار برخیزد نسیم زلفش ار ناگه به ترکستان گذر سازد هزاران عاشق از سقسین و از بلغار برخیزد نوای مطرب اگر در گوش جان آید ز کویش دست بفشاند قلندروار برخیزد چو اندوهش شود غم خور ز تیمار برخیزد دلا بی‌عشق او منشین ز جان برخیز و سر در باز چو عیاران مکن کاری که گرد از کار برخیزد درین دریا فگن خود را مگر دری به دست آری کزین دریای بی‌پایان گهر بسیار برخیزد وگر موجیت برباید، زهی دولت، تو را آن به که عالم پیش قدر تو چو خدمتکار برخیزد حجاب ره تویی برخیز و در فتراک آویز که بی‌عشق آن حجاب تو ز ره دشوار برخیزد عراقی، هر سحرگاهی بر آر از سوز آهی ز خواب این دیدهٔ بختت مگر یکبار برخیزد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/866 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من مست می هشیار نخواهم شد وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد تا هست ز نیک و بد در کیسهٔ من نقدی در کوی جوانمردان عیار نخواهم شد جز بر در میخانه این بار نخواهم شد از توبه و قرایی بیزار شدم، لیکن از رندی و قلاشی بیزار نخواهم شد از دوست به هر خشمی آزرده نخواهم گشت وز یار به هر زخمی افگار نخواهم شد ،_بی‌یار_نخواهم_ماند چون غم خورم او باشد غم‌خوار نخواهم شد تا او باشد بر دگری ننهم تا غم خورم او باشد غمخوار نخواهم شد چون ساختهٔ دردم در حلقه نیارامم چون سوختهٔ در نار نخواهم شد تا هست را در درگه او باری بر درگه این و آن بسیار نخواهم شد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/862 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تا بر قرار حسنی بی‌قرار باشد تا روی تو نبینم جان سوکوار باشد تا بوی تو نیابد بی‌قرار باشد جانا، ز رویت جانم رسید بر لب تا کی ز آرزویت بیچاره زار باشد؟ آن را مدار دشمن کت دوستدار باشد درمان اگر نداری، باری به درد یاد آر کز دوست هرچه آید آن یادگار باشد با درد خوش توان بود عمری به بوی درمان با غم بسر توان برد گر غمگسار باشد ،_خواهی_بسوز_جانم با کار پادشاهان ما را چه کار باشد؟ از انتظار وصلت آمد به جان تا کی غریب و خسته در انتظار باشد؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/864 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر نظر کردم به روی ماه رخساری چه شد؟ ور شدم مست از یکباری چه شد؟ ؟ گر نبیند بلبل شوریده، گلزاری چه شد؟ چشم او با جان من گر گفته رازی، گو، بگوی حال بیماری اگر پرسید بیماری چه شد؟ :_فلانی_عاشق_است عاشقم بر روی خوبان، عاشقم، آری چه شد؟ در سر سودای خوبرویان شد وز چنان زلف ار ببستم نیز زناری چه شد؟ گر گذشتم بر در میخانه ناگاهی چه باک؟ گر به پیران سر شکستم توبه یکباری چه شد؟ ،_عقلم_گو:_برو گر فرو شست آب حیوان نقش دیواری چه شد؟ گر میان عاشق و معشوق جرمی رفت رفت تو نه معشوقی نه عاشق، مر تو را باری چه شد؟ زاهدی را کز می و معشوق رنگی نیست نیست گر کند بر عاشقان هر لحظه انکاری چه شد؟ های و هوی عاشقان شد از زمین بر آسمان نعرهٔ مستان اگر نشنید هشیاری چه شد؟ از خمستان نعرهٔ مستان به گوش من رسید رفتم آنجا تا ببینم حال میخواری چه شد؟ دیدم اندر کنج میخانه را خراب گفتم: ای مسکین، نگویی تا تو را باری چه شد؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/861 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ناگه بت من مست به بازار برآمد شور از سر بازار به یکبار برآمد بس جان که ز رخ او زار برآمد در صومعه و بتکده گذری کرد مؤمن ز و گبر، ز زنار برآمد شور و شغبی از در خمار برآمد در وقت مناجات خیال رخش افروخت فریاد و فغان از ابرار برآمد یک جرعه ز جام لب او می‌زده‌ای یافت سرمست و خرامان به سر دار برآمد از سوز شعلهٔ انوار برآمد باد در او بر سر آتش گذری کرد از آتش سوزان گل بی خار برآمد ناگاه ز رخسار شبی پرده برانداخت صد مهر ز هر سو به شب تار برآمد باد سحر از خاک درش کرد حکایت صد نالهٔ زار از بیمار برآمد کی بو که فروشد لب او بوسه به جانی؟ کز بوک و مگر جان خریدار برآمد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/860 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
غلام حلقه به گوش تو زار باز آمد خوشی درو بنگر، کز ره دراز آمد ،_کار_دل_مستمند_خسته_بساز که خستگان را لطف تو در کار، ساز آمد چه باشد ار بنوازی نیازمندی را؟ که با خیال رخت دم به دم به راز آمد نصیب خسته هجر جانگداز آمد؟ بر آستان درت صدهزار دیدم مگر که خاک سر کوت آمد؟ غبار خاک درت بر سر کسی که نشست ز سروران جهان گشت و سرفراز آمد غم تو پیش من دو اسبه باز آمد به روی خرم تو شادمان نشد افسوس! دل از آن دم که آمد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/857 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دیدی چو من خرابی افتاده در خرابات فارغ شده ز مسجد وز لذت مباحات ،_در_میکده_نشسته صد سجده کرده هر دم در پیش عزی و لات در باخته و دین، مفلس بمانده مسکین افتاده خوار و غمگین در گوشهٔ خرابات نی محرمی که یابد با وی دمی مراعات نی هیچ گبری او را دستی گرفت روزی نی کرده پایمردی با او دمی مدارات دردش ندید درمان، زخمش نجست مرهم در ساخته به ناکام با درد بی‌مداوات هم خوشدلیش رفته، هم روزگار، هیهات! با این همه، ، امیدوار می‌باش باشد که به شود حال، گردنده است حالات ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/858 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بیا، که بی‌رخ زیبات به جان آمد بیا، که بی‌تو همه سود من زیان آمد ،_که_بهر_تو_جان_از_جهان_کرانه_گرفت بیا، که بی‌تو در میان آمد بیا، که خانهٔ گرچه تنگ و تاریک است دمی برای ما درون توان آمد ،_که_غیر_تو_در_چشم_من_نیامد_هیچ جز آب دیده که بر چشم من روان آمد نگر هر آنچه که بر هیچکس نیامده بود برین شکسته از غم تو آن آمد دل شکسته‌ام آن لحظه ز جان برداشت که رسم جور و جفای تو در جهان آمد ؟_که_طالع_دل_من چنان که بخت است همچنان آمد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/856 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
این درد مرا دوا که داند؟ وین نامهٔ اندهم که خواند؟ ؟ جز رحمت تو که‌ام رهاند؟ بنمای رخت به دردمندی تا بر سر کوت جان فشاند لطف تو به کام رساند؟ افتادم بر در قبولت امید که از درم نراند کار من عنایت تو گر بهتر ازین کند، تواند کین قلب کسی نمی‌ستاند چون حلقه برین دری، می‌باش و مگرد، بو که داند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/852 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ناگه بت من مست به بازار برآمد شور از سر بازار به یکبار برآمد کین شور و شغب از سر بازار برآمد با اهل خرابات ندانم چه سخن گفت؟ کاشوب و غریو از در خمار برآمد فریاد و فغان از ابرار برآمد آورد چو در کار لب و غمزه و رخسار جان و و چشم همه از کار برآمد تا جز رخ او هیچ کسی هیچ نبیند در صور آن بت عیار برآمد آن بار به رنگ همه اطوار برآمد و آن شیفته کز زلف و قدش دار و رسن یافت بگرفت رسن، خوش به سر دار برآمد فی‌الجمله برآورد سر از جیب بزودی هر دم به لباسی دگر آن یار برآمد و آن سوخته کاتش همه تاب رخ او دید زو دعوی «النار ولاالعار» برآمد المنةلله که پس از منت بسیار مقصود و مرادم ز لب یار برآمد دور از لب و دندان همه کامم زان دو لب شیرین شکر بار برآمد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/859 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ز اشتیاق تو، جانا، به جان آمد بیا، که با غم تو بر نمی‌توان آمد ،_که_با_لب_تو_ماجرا_نکرده_هنوز به جای خرقه و دیده در میان آمد به چشم مست تو گفتم: به جان آید لب تو گفتا: اینک به جان آمد بسا که چشم مرا آب در دهان آمد نیامد از دو جهان جز رخ تو در نظرم از آنگهی که مرا چشم در جهان آمد ز روشنایی روی تو در شب تاریک نمی‌توان به سر کوی تو نهان آمد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/855 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای ، چو در خانهٔ خمار گشادند می‌نوش، که از می گره کار گشادند ،_نرگس_مخمور_بتان_بین در کعبه مرو، چون در خمار گشادند از خود بدرآ، در رخ خوبان نظری کن در خان منشین چون در گلزار گشادند :_دو_صد_مهر_به_یک_ذره_نمودند از یک سر مویی که ز رخسار گشادند تا باز گشادند سر زلف ز رخسار از روی جهان زلف شب تار گشادند تا مهر گیاهی ز گل تیره برآید بر روی زمین چشمهٔ انوار گشادند از چهرهٔ گل پردهٔ زنگار گشادند از پرتو مل پردهٔ خورشید دریدند وز خندهٔ گل مبسم اشجار گشادند تا کرد نسیم سحر آفاق معطر در هر چمنی طبلهٔ عطار گشادند مانا که صبا کرد پریشان سر زلفین کز بوی خوشش نافهٔ تاتار گشادند در گوش گفت صبا دوش: در بند در خود، که در یار گشادند چشم سر اغیار ببستند ز غیرت آنگاه در مخزن اسرار گشادند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/850 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈