eitaa logo
الهام انیمیشن
91 دنبال‌کننده
27 عکس
365 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
دل در گره زلف تو بستیم دگربار در دام سر زلف تو شستیم دگربار وز جام می لعل تو مستیم دگربار از بادهٔ تو یکی جرعه چشیدیم صد توبه به یک جرعه شکستیم دگربار هیهات! که خورشید پرستیم دگربار دل در گره زلف تو بستیم و برآنیم جویای سر زلف چو شستیم دگربار کان جان که نسیم سر زلف تو به ما داد هم با سر زلف تو فرستیم دگربار با تو دمکی خوش بنشستیم دگربار ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1127 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سر به سر از لطف جانی ای پسر خوشتر از جان چیست؟ آنی ای پسر رو که شیرین ای پسر زان به چشم من درآیی هر زمان کز صفا آب روانی ای پسر ،_مکن با حریفان سرگرانی ای پسر وعده ای می ده، اگر چه کج بود کز بهانه درنمانی ای پسر بر لب خود بوسه زن، آنگه ببین ذوق آب زندگانی ای پسر جرعه‌ای بر من فشانی ای پسر از لطیفی می‌نماند کس به تو زان یقینم شد که جانی ای پسر گوش جان‌ها پر گهر در حضرتت کز سخن در می‌چکانی ای پسر در و چشمم، ز حسن و لطف خویش آشکارا و نهانی ای پسر نیست در عالم را دمی بی لب تو زندگانی ای پسر ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1121 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نیم چون یک نفس بی غم خون خوار اولی‌تر ندارم چون خرم، تنی بیمار اولی‌تر ،_چو_من_زار_و_حزین_اولی نبیند هر که غمخواری، چو من غمخوار اولی‌تر دلی کز یار خود بویی نیابد تن دهد بر باد چنین در کف هجران اسیر و زار اولی‌تر ،_تن_اندر_هجر_او_دارم به شادی چون نیم لایق، مرا تیمار اولی‌تر چو درد او بود درمان، تن من ناتوان خوشتر چو زخم او شود مرهم، افگار اولی‌تر چو روزی من از وصلش همه تیمار و غم باشد به هر حالی مرا درد و غم بسیار اولی‌تر ،_چون_عاشق_یاری،_به_درد_او_گرفتاری همی کن ناله و زاری، که عاشق زار اولی‌تر هر آنچه آرزو داری برو از درگه او خواه ز هر در، کان زند مفلس، در اولی‌تر عراقی، در رخ خوبان یار خود می‌بین نظر چون می‌کنی باری به روی یار اولی‌تر ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1122 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بر درت افتاده‌ام خوار و حقیر از کرم، افتاده‌ای را دست گیر ،_بر_من_مسکین_نگر تا شود درد درمان پذیر از تو نگریزد من یک زمان کالبد را کی بود از جان گزیر؟ داد جای مادرم صد گونه شیر چون نیابم بوی مهرت یک نفس از و جانم برآید صد نفیر دل، که با وصلت چنان خو کرده بود در کف هجرت کنون مانده است اسیر کشته‌ای را بار دیگر کشته گیر ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1118 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای امید جان، عنایت از وامگیر چاره ساز آن را که از تو نیستش یک دم گزیر ،_رهنمایا،_ره_نمای غرقهٔ دریای هجرم، دستگیرا، دست گیر در زارم نظر کن، کز غمت آمد به جان چاره کن، جانا، که شد در دست هجرانت اسیر ،_که_عمری_بر_امید_یک_نظر مانده‌ام چون خاک بر خاک درت خوار و حقیر از تو بو نایافته، نه راحتی دیده ز عمر ساخته با درد بی‌درمان تو، مسکین فقیر دل که سودای تو می‌پخت آرزویش خام ماند کو تنور آرزو تا اندر او بندم فطیر؟ شیرخواره چون زید، کش باز گیرد دایه شیر؟ ز آفتاب مهر بر سایه افگن، تا شود در هوای مهر روی تو چو ذره مستنیر گر فتد بر خاک تیره پرتو عکس رخت گردد اندر حال هر ذره چو خورشید منیر ور نسیم لطف تو بر آتش دوزخ وزد خوشتر از خلد برین گردد درک‌های سعیر ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1119 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرا از هر چه می‌بینم رخ اولی‌تر نظر چون می‌کنم باری بدان رخسار اولی‌تر ،_آری،_ولی_ما_را تماشای رخ از آن بسیار اولی‌تر بیا، ای چشم من، جان و روی جانان بین چو عاشق می‌شوم باری، بدان رخسار اولی‌تر ز زلفش هر چه بر بندم، مرا زنار اولی‌تر کسی کاهل مناجات است او را کنج مسجد به مرا، کاهل خراباتم، در خمار اولی‌تر فریب غمزهٔ ساقی چو بستاند مرا از من لبش با جان من در کار و من بی‌کار اولی‌تر ،_جهان_را_جرعه‌ای_بخشم جهان از جرعهٔ من مست و من هشیار اولی‌تر به یک ساغر در آشامم همه دریای مستی را چو ساغر می‌کشم، باری، قلندروار اولی‌تر خرد گفتا: به پیران سر چه گردی گرد میخانه؟ ازین رندی و قلاشی شوی بیزار اولی‌تر نهان از چشم خود ساقی مرا گفتا: فلان، می خور که عاشق در همه حالی چو من می‌خوار اولی‌تر عراقی را به خود بگذار و بی‌خود در خرابات آی که این جا یک خراباتی ز صد دین‌دار اولی‌تر ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1123 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بی‌دلی را بی سبب آزرده گیر خاکساری را به خاک اسپرده گیر واله‌ای از رویت مرده گیر گر چنین خواهی کشیدن تیغ غم جانم اندر تن چون خون افسرده گیر ؟ بی‌دلی از غم به جان آزرده گیر برده‌ای، هوش ، اکنون مرا نیم جانی مانده وین هم برده گیر گر بخواهی کرد تیمار از غم و تیمار جانم خرده گیر عالمی از بهر او آزرده گیر ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1115 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
به دست غم گرفتارم، بیا ای یار، دستم گیر به رنج سزاوارم، مرا مگذار، دستم گیر ،_شد_آن_هم_از_کفم_بیرون چو کار از دست شد بیرون، بیا ای یار، دستم گیر ز وصلت تا جدا ماندم همیشه در عنا ماندم از آن دم کز تو واماندم شدم بیمار، دستم گیر :_که_عاجز_گشتم_و_مضطر مرا مگذار و خود مگذر، درین تیمار دستم گیر به جان آمد ، ای جان، ز دست هجر بی‌پایان ندارم طاقت هجران، به جان، زنهار، دستم گیر همیشه گرد کوی تو همی گردم به بوی تو ندیدم رنگ روی تو، از آنم زار، دستم گیر ،_مکن_آزاد_و_مفروشم مکن جانا فراموشم، ز من یاد آر، دستم گیر شنیدی آه و فریادم، ندادی از کرم دادم کنون کز پا درافتادم، مرا بردار، دستم گیر نیابم در جهان یاری، نبینم غیر غم‌خواری ندارم هیچ ، تویی ، دستم گیر عراقی، چون نه‌ای خرم، گرفتاری به دست غم فغان کن بر درش هر دم، که ای غمخوار، دستم گیر ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1116 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ساقی قدحی در دست آمد ز خانه سرمست همچون سر زلف خویش بشکست از مجلسیان خروش برخاست کان فتنهٔ روزگار بنشست و آن نیز نهاده بر کف دست آن ، که ازو خبر نداریم هم در سر زلف اوست گر هست دیوانهٔ روی اوست دایم آشفتهٔ موی اوست پیوست وز نیک و بد زمانه وارست چون دید شعاع روی خوبش در حال ز سایه رخت بربست در سایه مجو کان ذره به آفتاب پیوست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1117 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای مطرب درد، پرده بنواز هان! از سر درد در ده آواز تا شیفته‌ای شود سرافراز هین! پرده بساز و خوش همی سوز کان یار نشد هنوز دمساز ،_چون_نسوزم؟ سوزم، چو نساخت محرم راز ماتم زده‌ام، چرا نگریم؟ محنت زده‌ام، چه می‌کنم ناز؟ ای یار، بساز تا بسوزم یا با سوزم بساز و بنواز تا بو که رهانیم ز خود باز ور سوختن من است رایت من ساخته‌ام، بسوز و بگداز گر یار نساخت، ای ، خیز از سر سوز نوحه آغاز در درد گریز، کوست همدم با سوز بساز، کوست همساز ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1114 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آب حیوان است، آن لب، یا شکر؟ یا سرشته آب حیوان با شکر؟ :_کجا_لذت_دهد آب حیوان پیش آن لب یا شکر؟ کس نگوید نوش جان‌ها را نبات کس نخواند جان شیرین را شکر ،_ار_بود کوثر و تسنیم جان افزا شکر قوت جان است و حیات جاودان نیست یار لعل تو تنها شکر ای به رشک از لعل تو آب حیات وی خجل زان لعل شکرخا شکر خود نجستی از لب عذرا شکر نام تو تا بر زبان ما گذشت می‌گدازد در دهان ما شکر از لب و دندان تو در حیرتم تا گهر چون می‌کند پیدا شکر؟ تا دهانت شکرستان گشت و لب در جهان تنگ است چون شکر من چرا سودایی لعلت شدم از مزاج ار می‌برد سودا شکر؟ گرد لعل تو همی گردد نبات نی، طمع دارد از آن لبها شکر گرد بر گرد لب شیرین تو طوطیان بین سر تا پا شکر لعل و گفتار تو با هم در خور است باشد آری نایب حلوا شکر طبع من شیرین شد از یاد لبت ای عجب، چون می‌شود دریا شکر؟ لفظ شیرین چون لبت می‌فشاند در سخن هر جا شکر ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1120 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در بزم قلندران قلاش بنشین و نوش و خوش باش باید که شوی تو نیز قلاش در صومعه چند خود پرستی؟ رو باده‌پرست شو چو اوباش سر دو جهان، ولی مکن فاش ور خود نظری کنی به ساقی سرمست شوی ز چشم رعناش جز نقش نگار هر چه بینی از لوح ضمیر پاک بخراش ،_ای_عراقی، در نقش وجود خویش نقاش ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1108 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈