eitaa logo
الهام انیمیشن
86 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
باز در دام بلا افتاده‌ام باز در چنگ عنا افتاده‌ام کز رخ جدا افتاده‌ام یاد ناورد آن نگار بی‌وفا از من بیچاره، تا افتاده‌ام تا ز دست او ز پا افتاده‌ام ننگ می‌دارد ز درویشی من چون کنم؟ چون بینوا افتاده‌ام بر درش گر مفلسان را بار نیست پس من مسکین چرا افتاده‌ام؟ گرچه درویش و گدا افتاده‌ام عاقبت نیکو شود کارم، چو من بر سر کوی رجا افتاده‌ام هان! ، غم مخور، کز بهر تو بر در لطف خدا افتاده‌ام ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1087 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شوری ز برخاست برخاست غریوی از چپ و راست ؟ کز هر طرفی هزار غوغاست تا جام لبش کدام می داد؟ کز جرعه‌اش هر که هست شیداست ،_قدحی،_که_مست_عشقم و آن باده هنوز در سر ماست آن نعرهٔ شور هم‌چنان هست وآن شیفتگی هنوز برجاست کارم، که چو زلف توست در هم بی‌قامت تو نمی‌شود راست کز جام، غرض می مصفاست آیینهٔ روی توست جانم عکس رخ تو درو هویداست گل رنگ رخ تو دارد ، ارنه رنگ رخش از پی چه زیباست ؟ ور سرو نه قامت تو دیده است او را کشش از چه سوی بالاست؟ باغی است جهان، ز عکس رویت خرم آن که در تماشاست در باغ همه رخ تو بیند از هر ورق گل، آن که بیناست از عکس رخت گلزار و بهار و باغ و صحراست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1084 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای دیده، بدار ماتم کو در خطری فتاد مشکل جز خون جگر دگر چه حاصل؟ عمری بتپید بر در یار آن خسته جگر، چو مرغ بسمل در خانهٔ او نکرد منزل دل در پی وصل یار جان داد و آن یار نشد، دریغ، حاصل بر خاک درش فتاد و جان داد آن قطرهٔ خون، که خوانیش از بهر چه می‌سرشتمان گل؟ ای کاش که بود ما نبودی! کز بودن ماست کار باطل ای یار، مبر ز من به یک بار پیوسته ازین شکسته مگسل در بحر فراق تو فتادم دریاب، مگر فتم به ساحل مگذار که هم چنین بماند بیچاره از تو غافل ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1092 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ساقی، چو نمی‌دهی خونابه بده بجای آبم ،_شراب_در_ده تا کی دهی از جگر کبابم؟ دردی غمم مده، که من خود از درد فراق تو خرابم تا روی از جهان بتابم در کیسهٔ من چو نیست نقدی دانم ندهی نابم چون خاک در توام ، کرم کن یاد آر به جرعه‌ای ،_که_ز_هستی_عراقی یک باره مگر خلاص یابم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1083 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خوشتر از خلد برین آراستند ایوان تا به شادی مجلس آراید درو سلطان هم به روی خود برآراید نگارستان در سرای چو سلطان حقیقت بار داد صف زدند ارواح عالم گرد شادروان ؟_پرده‌ای_پرنقش_بر_درگاه_جان جان چه باشد؟ پرده‌داری بر در جانان عقل هر دم نامه‌ای دیگر نویسد نزد جان تا بود فرمان نویسی در بر دیوان مرغ همت برتر از فردوس اعلی زان پرد تا مگر یابد نسیم روضهٔ رضوان هر که را چشمی بود باشد چو جان حیران خضر جان گرد سرابستان گردد مدام تا خورد آب حیات از چشمهٔ حیوان سر بر آر از جیب وحدت، تا ببینی آشکار صدرهٔ نه توی عالم کوته از دامان ظاهر و باطن نگه کن، اول و آخر ببین تا تو را روشن شود کز چیست چار ارکان طاق ایوانش خم ابروی جانان من است قبلهٔ جان من آمد زین قبل ایوان تا به رنگ خود برآرد هر که یابد در جهان شعله‌ای هر دم برافروزد رخ تابان چون نگار من به هر رنگی بر آید هر زمان لاجرم هر دم دگرگون می‌شود الوان خود دو عالم در محیط کم از یک شبنم است کی پدید آید نمی در بحر بی‌پایان ؟ از و زینت او در جهان رنگی بود کان آراستند، اعنی سرابستان بر بساط سماط عیش گستردند، لیک در جهان کو تا شود مهمان ؟ حیف نبود در جهان خوانی چنین آراسته وانگهی ما بیخبر از حسن و از احسان ؟ از ثنای عاجز آمد بهر آنک هر کمالی کان بیندیشد بود نقصان ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1090 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هیهات! کزین دیار رفتم ناکرده وداع یار رفتم ؟ اکنون که من از قرار رفتم چون خاک در تو بوسه دادم با دیدهٔ اشکبار رفتم ،_ای_عزیز_چون_جان، دل نزد تو یادگار رفتم زنهار! مرا نگه‌دار چون من ز میان کار رفتم بردند به اضطرارم، ای دوست، زین جا نه به اختیار رفتم بی‌مونس و غمگسار رفتم از خلق کریم تو ندیدم یک عهد چو استوار، رفتم چون از لب تو نیافتم کام ناکام به هر دیار رفتم نایافته مرهمی ز لطفت دل خسته و جان فگار رفتم شکرانه بده، که از در تو چون محنت روزگار رفتم تو خرم و شاد و کامران باش کز شهر تو سوکوار رفتم در قصهٔ درد من نگه کن بنگر که چگونه زار رفتم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1080 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کجایی؟ ای ز جان خوشتر، شبت خوش باد، من رفتم بیا در من خوشی بنگر، شبت خوش باد من رفتم ،_بر_سر_کویت_دلم_را_هیچ_اگر_بینی ز من یاد آور، شبت خوش باد من رفتم ز من چون مهر بگسستی، خوشی در خانه بنشستی مرا بگذاشتی بر در، شبت خوش باد من رفتم ،_من_با_ناله_و_زاری مرا کان نیست این بهتر، شبت خوش باد من رفتم مرا چون روزگار بد ز وصل تو جدا افکند بماندم عاجز و مضطر، شبت خوش باد من رفتم بماندم واله و حیران میان خاک و خون غلتان دو لب خشک و دو دیده تر ، شبت خوش باد من رفتم ،_ز_خان_و_مانم_آواره نه در دست و نه ، شبت خوش باد من رفتم مرا گویی که: ای عاشق، نه ای وصل مرا لایق تو را چون نیستم در خور، شبت خوش باد من رفتم همی گفتم که: ناگاهی، بمیرم در غم نکردی گفت من باور، شبت خوش باد من رفتم عراقی می‌سپارد جان و می‌گوید ز درد : کجایی؟ای ز جان خوشتر ، شبت خوش باد من رفتم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1079 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اگر فرصت دهد، جانا، فراقت روزکی چندم زمانی با تو بنشینم، دمی در روی تو خندم مدارم بیش ازین گریان، بیا، کت آرزومندم چو با خود خوش نمی‌باشم، بیا ، تا با تو خوش باشم چو مهر از خویش ببریدم، بیا، تا با تو پیوندم ،_نپرسی_حال_رنجوران بیا، زان پیش کز عالم بکلی رخت بربندم بیا کز روی تو شبی خون جگر خوردم میازار از من بی‌دل، که سر در پایت افکندم مرا خوش دار، چون خود را به فتراک تو بر بستم بیا، کز آرزوی تو دمی صد بار جان کندم ز وصل جان‌فزای تو به یک دیدار خرسندم وصالت، ای ز جان خوشتر، بیابم عاقبت روزی ولی ار زنده بگذارد فراقت روزکی چندم وطن گاه خود را به جز روی تو نگزینم تماشاگاه جسم و جان به جز روی تو نپسندم ز هستی هست بر پای بندی جمال خوب خود بنما، گشادی ده ازین بندم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1076 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟ نیک نزدیک بدم، دور چرا افتادم؟ ؟ من چه کردم که ز وصل تو جدا افتادم؟ جرمم این دان که ز جان دوست‌ترت می‌دارم از پی دوستی تو به بلا افتادم من بیچاره به تو کجا افتادم؟ پایمردی کن و از روی کرم دستم گیر که بشد کار من از دست و ز پا افتادم تا چه کردم، چه گنه بود، چه افتاد، چه شد؟ چه خطا رفت که در رنج و عنا افتادم؟ ؟_چه_کند_بیچاره؟ که درین واقعهٔ بد ز قضا افتادم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1077 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دل گم شد، ازو نشان نمی‌یابم آن گم شده در جهان نمی‌یابم پیدا و نهان نشان نمی‌یابم تا گوهر شب چراغ گم کردم ره بر در دوستان نمی‌یابم بوی گل و گلستان نمی‌یابم تا آب حیات رفت از جویم عیش خوش جاودان نمی‌یابم سیر آمدم از حیات خود، زیراک بی او ز حیات آن نمی‌یابم زان است که جز زیان نمی‌یابم آن یوسف خویش را کجا جویم چون در همه کن فکان نمی‌یابم هم بر در دوست باشد ار باشد از خود بجزین گمان نمی‌یابم بر خاک درش روم بنالم زار چاره به جز از فغان نمی‌یابم چون جانش عزیز دارم، ار یابم دل، کز غم او امان نمی‌یابم تا بر من بگرید زار یک مشفق مهربان نمی‌یابم تا یک نفسی مرا دهد یاری یک یار درین زمان نمی‌یابم یاری ده خویشتن درین ماتم جز دیدهٔ خون‌فشان نمی‌یابم بر خوان جهان چه می‌نشینم من؟ چون لقمه جز استخوان نمی‌یابم برخیزم ازین جهان بی حاصل نقدی چو درین دکان نمی‌یابم خواهم که شوم به بام عالم بر چه چاره؟ که نردبان نمی‌یابم خواهم که کشم ز چه را افسوس که ریسمان نمی‌یابم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1081 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در ملک لایزالی دیدم من آنچه دیدم از خود شدم مبرا، وانگه به خود رسیدم گفتم به بی‌زبانی، بی گوش هم شنیدم خورشید وحدت اینک از مشرق وجودم طالع شده است، ازان من چون ذره ناپدیدم ،_دری_که_هرگز_بر_کس_نشد_گشاده سر ازل مرا داد، از لطف خود، کلیدم چون محو گشتم از خود همراه من بر آشیان وحدت بی‌بال و پر پریدم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1075 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من باز ره خانهٔ خمار گرفتم ترک ورع و زهد به یک بار گرفتم بر کف می چون رنگ رخ یار گرفتم کارم همه با جام می و شاهد و شمع است ترک و دین بهر چنین کار گرفتم پیمانه همان لب که به هنجار گرفتم چشم خوش ساقی و دین برد ز دستم وین فایده زان نرگس بیمار گرفتم پیوسته چینین می زده و مست و خرابم تا عادت چشم خوش خونخوار گرفتم بس کام کز آن لعل شکربار گرفتم چون مست شدم خواستم از پای درآمد حالی سر زلف بت عیار گرفتم آویختم اندر سر آن زلف پریشان این شیفتگی بین که دم مار گرفتم گفتی: کم سودای سر زلف بتان گیر، چندین چه نصیحت کنی؟ انگار گرفتم با توبه و تقوی تو ره خلد برین گیر من با می و معشوقه ره نار گرفتم در نار چو رنگ رخ بدیدم آتش همه باغ و گل و گلزار گرفتم المنة لله که میان گل و گلزار دلدار در آغوش دگربار گرفتم بگرفت به دندان فلک انگشت تعجب چون من به دو انگشت لب یار گرفتم دور از لب و دندان لب هم باز به دست خوش گرفتم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1078 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈