ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من
آخرت رحمی نیاید بر #دل مسکین من
سوزناک افتاده چون پروانهام در پای تو
خود نمیسوزد #دلت چون #شمع بر بالین من
تا تو را دیدم که داری سنبله بر آفتاب
آسمان حیران بماند از اشک چون پروین من
گر #بهار و #لاله و نسرین نروید گو مروی
پرده بردار ای #بهار و #لاله و نسرین من
گر به رعنایی برون آیی دریغا صبر و هوش
ور به شوخی درخرامی وای عقل و دین من
خار تا کی #لالهای در باغ امیدم نشان
زخم تا کی مرهمی بر جان دردآگین من
نه امید از دوستان دارم نه بیم از دشمنان
تا قلندروار شد در کوی #عشق آیین من
از ترش رویی دشمن وز جواب تلخ دوست
کم نگردد شورش طبع سخن #شیرین من
خلق را بر #ناله من رحمت آمد چند بار
خود نگویی چند #نالد #سعدی مسکین من
#ای_به_دیدار_تو_روشن_چشم_عالم_بین_من #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/230
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈