تو پری زاده ندانم ز کجا میآیی
کآدمیزاده نباشد به چنین #زیبایی
راست #خواهی نه حلال است که پنهان دارند
مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی
سرو با قامت #زیبای تو در مجلس باغ
نتواند که کند دعوی همبالایی
در سراپای وجودت هنری نیست که نیست
عیبت آن است که بر بنده نمیبخشایی
به خدا بر تو که #خون من بیچاره مریز
که من آن قدر ندارم که تو دست آلایی
بی رخت چشم ندارم که جهانی بینم
به دو چشمت که ز چشمم مرو ای بینایی
نه مرا حسرت جاه است و نه اندیشه مال
همه اسباب مهیاست تو در میبایی
بر من از دست تو چندان که جفا میآید
خوشتر و #خوبتر اندر نظرم میآیی
دیگری نیست که مهر تو در او شاید بست
چاره بعد از تو ندانیم به جز تنهایی
ور به #خواری ز در #خویش برانی ما را
همچنان شکر کنیمت که عزیز مایی
من از این در به جفا روی نخواهم پیچید
گر ببندی تو به روی من و گر بگشایی
چه کند داعی دولت که قبولش نکنند
ما حریصیم به خدمت تو نمیفرمایی
#سعدیا دختر انفاس تو بس #دل ببرد
به چنین #زیور معنی که تو میآرایی
باد نوروز که بوی #گل و سنبل دارد
لطف این باد ندارد که تو میپیمایی
#تو_پری_زاده_ندانم_ز_کجا_میآیی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/195
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈