سحر چون خسرو خاور عَلَم بر کوهساران زد
به دستِ مرحمت #یارم درِ امیدواران زد
#چو_پیشِ_صبح_روشن_شد_که_حالِ_مِهر_گردون_چیست
برآمد خندهای خوش بر غرورِ کامگاران زد
نگارم دوش در مجلس به عزمِ رقص چون برخاست
گره بگشود از ابرو و بر #دلهای #یاران زد
من از رنگِ صَلاح آن دَم به خونِ #دل بِشُستم دست
که چشم باده پیمایش صلا بر هوشیاران زد
کدام آهندلش آموخت این آیین عیّاری
کز اول چون برون آمد رهِ شبزندهداران زد
#خیالِ_شهسواری_پخت_و_شد_ناگَه_دلِ_مسکین
خداوندا نگه دارش که بر قلبِ سواران زد
در آب و رنگِ رخسارش چه جان دادیم و خون خوردیم
چو نقشش دست داد اول، رقم بر جان سپاران زد
منش با خرقهٔ پشمین کجا اندر کمند آرم
زره مویی که مژگانش رهِ خنجرگزاران زد
نظر بر قرعهٔ توفیق و یُمنِ دولتِ شاه است
بده کامِ #دلِ #حافظ که فالِ بختیاران زد
شهنشاهِ مظفر فر شجاعِ مُلک و دین منصور
که جودِ بیدریغش خنده بر ابر بهاران زد
از آن ساعت که جامِ می به دستِ او مُشَرَّف شد
زمانه ساغرِ شادی به یادِ میگساران زد
ز شمشیرِ سرافشانش ظفر آن روز بِدْرَخشید
که چون خورشیدِ انجم سوز تنها بر هِزاران زد
دوامِ عمر و مُلکِ او بخواه از لطف حق ای #دل
که چرخ این سکهٔ دولت به دورِ روزگاران زد
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1091
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یا رب این نوگُلِ خندان که سپردی به مَنَش
میسپارم به تو از چشمِ حسودِ چَمَنَش
#گر_چه_از_کویِ_وفا_گشت_به_صد_مرحله_دور
دور باد آفتِ دورِ فلک از جان و تَنَش
گر به سرمنزل سِلمی رَسی ای بادِ صبا
چشم دارم که سلامی برسانی ز مَنَش
به ادب نافه گشایی کن از آن زلفِ سیاه
جای #دلهای عزیز است به هم بر مَزَنَش
گو #دلم حقِّ وفا با خط و خالت دارد
محترم دار در آن طُرِّهٔ عَنبرشِکَنَش
#در_مقامی_که_به_یادِ_لبِ_او_مِی_نوشند
سِفله آن مست، که باشد خبر از خویشتنش
عِرض و مال از درِ میخانه نشاید اندوخت
هر که این آب خورَد رَخْت به دریا فِکَنَش
هر که ترسد ز ملال اندُهِ #عشقش نه حلال
سَرِ ما و قدمش یا لبِ ما و دهنش
شعرِ #حافظ همه بیتُ الْغَزَلِ معرفت است
آفرین بر نَفَسِ #دلکَش و لطفِ سخنش
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/949
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یا رب این نوگُلِ خندان که سپردی به مَنَش
میسپارم به تو از چشمِ حسودِ چَمَنَش
#گر_چه_از_کویِ_وفا_گشت_به_صد_مرحله_دور
دور باد آفتِ دورِ فلک از جان و تَنَش
گر به سرمنزل سِلمی رَسی ای بادِ صبا
چشم دارم که سلامی برسانی ز مَنَش
به ادب نافه گشایی کن از آن زلفِ سیاه
جای #دلهای عزیز است به هم بر مَزَنَش
گو #دلم حقِّ وفا با خط و خالت دارد
محترم دار در آن طُرِّهٔ عَنبرشِکَنَش
#در_مقامی_که_به_یادِ_لبِ_او_مِی_نوشند
سِفله آن مست، که باشد خبر از خویشتنش
عِرض و مال از درِ میخانه نشاید اندوخت
هر که این آب خورَد رَخْت به دریا فِکَنَش
هر که ترسد ز ملال اندُهِ #عشقش نه حلال
سَرِ ما و قدمش یا لبِ ما و دهنش
شعرِ #حافظ همه بیتُ الْغَزَلِ معرفت است
آفرین بر نَفَسِ #دلکَش و لطفِ سخنش
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/949
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سحر چون خسرو خاور عَلَم بر کوهساران زد
به دستِ مرحمت #یارم درِ امیدواران زد
#چو_پیشِ_صبح_روشن_شد_که_حالِ_مِهر_گردون_چیست
برآمد خندهای خوش بر غرورِ کامگاران زد
نگارم دوش در مجلس به عزمِ رقص چون برخاست
گره بگشود از ابرو و بر #دلهای #یاران زد
من از رنگِ صَلاح آن دَم به خونِ #دل بِشُستم دست
که چشم باده پیمایش صلا بر هوشیاران زد
کدام آهندلش آموخت این آیین عیّاری
کز اول چون برون آمد رهِ شبزندهداران زد
#خیالِ_شهسواری_پخت_و_شد_ناگَه_دلِ_مسکین
خداوندا نگه دارش که بر قلبِ سواران زد
در آب و رنگِ رخسارش چه جان دادیم و خون خوردیم
چو نقشش دست داد اول، رقم بر جان سپاران زد
منش با خرقهٔ پشمین کجا اندر کمند آرم
زره مویی که مژگانش رهِ خنجرگزاران زد
نظر بر قرعهٔ توفیق و یُمنِ دولتِ شاه است
بده کامِ #دلِ #حافظ که فالِ بختیاران زد
شهنشاهِ مظفر فر شجاعِ مُلک و دین منصور
که جودِ بیدریغش خنده بر ابر بهاران زد
از آن ساعت که جامِ می به دستِ او مُشَرَّف شد
زمانه ساغرِ شادی به یادِ میگساران زد
ز شمشیرِ سرافشانش ظفر آن روز بِدْرَخشید
که چون خورشیدِ انجم سوز تنها بر هِزاران زد
دوامِ عمر و مُلکِ او بخواه از لطف حق ای #دل
که چرخ این سکهٔ دولت به دورِ روزگاران زد
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1091
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈