دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت
ابر چشمم بر رخ از سودای #دل سیلاب داشت
در تفکر عقل مسکین پایمال #عشق شد
با پریشانی #دل شوریده چشم #خواب داشت
کوس غارت زد فراقت گرد شهرستان #دل
شحنه #عشقت سرای عقل در طبطاب داشت
نقش #نامت کرده #دل محراب تسبیح وجود
تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت
دیدهام میجست و گفتندم نبینی روی دوست
خود درفشان بود چشمم کاندر او سیماب داشت
ز آسمان آغاز کارم سخت #شیرین مینمود
کی گمان بردم که شهدآلوده زهر #ناب داشت
#سعدی این ره مشکل افتادست در دریای #عشق
اول آخر در صبوری اندکی پایاب داشت
#دوش_دور_از_رویت_ای_جان_جانم_از_غم_تاب_داشت #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/609
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈