eitaa logo
الهام انیمیشن
93 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هوادارانِ کویش را چو جانِ خویشتن دارم فروغِ چشم و نورِ از آن ماهِ خُتَن دارم به کام و آرزویِ چو دارم خلوتی چه فکر از خُبثِ بدگویان، میانِ انجمن دارم مرا در خانه سروی هست کاندر سایهٔ قَدَّش فَراغ از سروِ بستانی و شمشادِ چمن دارم گَرَم صد لشکر از خوبان به قصدِ کمین سازند بِحَمْدِ الله و الْمِنَّه بُتی لشکرشِکن دارم چو اسمِ اعظمم باشد، چه باک از اهرِمَن دارم؟ الا ای پیرِ فرزانه، مَکُن عیبم ز میخانه که من در تَرکِ پیمانه پیمان شِکن دارم خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نِه که من با لَعلِ خاموشش نهانی صد سخن دارم چو در اِقبالش خرامانم بِحَمْدِالله نه میلِ لاله و نسرین نه برگِ نسترن دارم به رندی شهره شد میانِ همدمان، لیکن چه غم دارم که در عالم قَوامُ الدّین حَسَن دارم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/898 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من که باشم که بر آن خاطِر عاطِر گذرم؟ لطف‌ها می‌کنی ای خاکِ دَرَت، تاجِ سرم ؟_بگو که من این ظَن، به رقیبانِ تو هرگز نَبَرم همتم بدرقهٔ راه کن ای طایرِ قدس که دراز است رَهِ مقصد و من نوسفرم ای نسیمِ سحری بندگیِ من برسان که فراموش مکن وقتِ دعایِ سحرم خُرَّم آن روز کز این مرحله بَربَندَم بار و از سرِ کوی تو پُرسند رفیقان خبرم دیده دریا کُنَم از اشک و در او غوطه خورم پایه نظم بلند است و جهان گیر بگو تا کُنَد پادشهِ بحر دهان پُر گُهَرَم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/897 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
جوزا سَحَر نهادْ حمایل برابرم یعنی غلامِ شاهم و سوگند می‌خورم کامی که خواستم ز خدا شد مُیَسَّرَم جامی بده که باز به شادیِّ رویِ شاه پیرانه سر، هوایِ جوانیست در سرم راهم مزن به وصفِ زلالِ خِضِر که من از جامِ شاه جُرعه کَشِ حوضِ کوثرم شاها اگر به عرش رسانم سریرِ فضل مملوکِ این جِنابم و مسکین این دَرَم کی تَرکِ آبخورْد کُنَد طبعِ خوگرم ور باوَرَت نمی‌کند از بنده این حدیث از گفتهٔ کمال، بیاورم گر بَرکَنَم از تو و بَردارم از تو مِهر آن مِهر بَر کِه افکنم؟ آن کجا بَرَم؟ منصور بِنْ مُظَفَّرِ غازیست حرزِ من و از این خجسته نام، بر اَعدا مُظَفَّرَم عهدِ اَلَستِ من همه با شاه بود وَز شاهراهِ عمر، بدین عهد بگذرم گردون چو کرد نظمِ ثُرَیّا به نامِ شاه من نظمِ دُر چرا نکنم؟ از کِه کمترم؟ شاهین صفت چو طعمه چَشیدم ز دستِ شاه کِی باشد التفات به صیدِ کبوترم ای شاهِ چه کم گردد ار شود در سایهٔ تو مُلکِ فَراغت مُیَسَّرَم شعرم به یُمنِ مَدحِ تو صد مُلکِ گشاد گویی که تیغِ توست زبانِ سُخنورم بر گُلشنی اگر بگذشتم چو بادِ صبح نِی سرو بود و نه شوقِ صنوبرم بویِ تو می‌شنیدم و بر یادِ رویِ تو دادند ساقیانِ طَرَب یک دو ساغرم مستی به آبِ یک دو عِنَب وضعِ بنده نیست من سالخورده پیرِ خرابات پَروَرَم با سِیرِ اخترِ فلکم داوری بَسیست انصافِ شاه باد در این قصه یاورم شُکرِ خدا که باز در این اوجِ بارگاه طاووسِ عرش می‌شنود صیتِ شَهپَرَم نامم ز کارخانهٔ عُشّاق محو باد گر جز محبتِ تو بُوَد شغلِ دیگرم شِبلُ الاَسَد به صیدِ حمله کرد و من گر لاغرم وگرنه شکارِ غضنفرم ای عاشقانِ رویِ تو از ذَرِّه بیشتر من کِی رَسَم به وصلِ تو کز ذَرِّه کمترم بنما به من که مُنکِرِ حُسنِ رخِ تو کیست تا دیده‌اش به گِزلِکِ غیرت برآورم بر من فُتاد سایهٔ خورشیدِ سلطنت و اکنون فَراغت است ز خورشیدِ خاورم مقصود از این معامله بازارتیزی است نی جلوه می‌فروشم و نی می‌خرم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/896 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خلوت گُزیده را به تماشا چه است چون کوی دوست هست به صحرا چه است کآخِر دمی بپرس که ما را چه است ای پادشاهِ حُسن خدا را بسوختیم آخِر سؤال کن که گدا را چه است اربابِ و زبان سؤال نیست در حضرت کریم، تمنا چه است محتاج قصه نیست گرت قصدِ خون ماست چون رخت از آن توست، به یغما چه است اظهار احتیاج، خود آن جا چه است آن شد که بارِ منتِ مَلّاح بردمی گوهر چو دست داد به دریا چه است ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست احباب ، به اعدا چه است ای عاشقِ گدا چو لبِ روح بخش می‌داندت وظیفه، تقاضا چه است حافظ! تو ختم کن که هنر خود عیان شود با مدعی نزاع و مُحاکا چه است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/895 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو همچو صبحی و من شمعِ خلوتِ سَحَرم تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سِپُرَم بنفشه زار شود تُربَتَم چو درگذرم بر آستانِ مرادَت گشاده‌ام درِ چشم که یک نظر فِکنی، خود فِکندی از نظرم چه شُکر گویمت ای خیلِ غم، عَفاکَ الله که روزِ بی‌کسی آخر نمی‌روی ز سرم غلامِ مردمِ چشمم، که با سیاه هزار قطره بِبارَد چو دردِ شِمُرَم ،_لیکن کس این کرشمه نبیند که من همی‌ نِگَرَم به خاکِ اگر بگذرد چون باد ز شوق در آن تنگنا کفن بِدَرَم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/894 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
به تیغم گَر کشد دستش نگیرم وگر تیرم زَنَد منّت پذیرم که پیشِ دست و بازویت بمیرم غمِ گیتی گر از پایم درآرد بجز ساغر که باشد دستگیرم؟ برآی ای آفتابِ صبحِ امّید که در دستِ شبِ هجران اسیرم به فریادم رَس ای پیرِ خرابات به یک جرعه جوانم کن که پیرم که من از پایِ تو سر بر نگیرم بسوز این خرقهٔ تقوا تو که گر آتش شَوَم در وی نگیرم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/893 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مزن بر ز نوکِ غمزه تیرم که پیشِ چشمِ بیمارت بمیرم زکاتم دِه که مسکین و فقیرم چو طفلان تا کِی ای زاهد، فریبی به سیبِ بوستان و شهد و چُنان پُر شد فضایِ سینه از دوست که فکرِ خویش گم شد از ضمیرم قدح پُر کن که من در دولتِ جوانبخت جهانم گر چه پیرم که روزِ غم به جز ساغر نگیرم مبادا جز حسابِ مُطرب و مِی اگر نقشی کشد کِلکِ دبیرم در این غوغا که کَس کَس را نپُرسد من از پیرِ مُغان منّت پذیرم خوشا آن دَم کز اِستغنایِ مستی فَراغت باشد از شاه و وزیرم من آن مرغم که هر شام و سحرگاه ز بامِ عرش می‌آید صَفیرم چو گنج او در سینه دارم اگر چه مُدَّعی بیند حقیرم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/892 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر دست رَسَد در سرِ زُلفینِ تو بازم چون گوی چه سرها که به چوگانِ تو بازم در دست، سرِ مویی از آن عمرِ درازم پروانهٔ راحت بده ای شمع که امشب از آتشِ پیش تو چون شمع گُدازم آن دَم که به یک خنده دَهَم جان چو صُراحی مستانِ تو خواهم که گُزارَند نمازم چون نیست نمازِ منِ آلوده نمازی در میکده زان کم نَشَوَد سوز و گُدازم محراب و کمانچه ز دو ابرویِ تو سازم گر خلوتِ ما را شبی از رخ بِفُروزی چون صبح بر آفاقِ جهان سر بِفَرازم محمود بُوَد عاقبتِ کار در این راه گر سر بِرَوَد در سرِ سودایِ اَیازم حافظ غمِ با که بگویم؟ که در این دور جز جام نشاید که بُوَد محرمِ رازم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/890 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نمازِ شامِ غریبان چو گریه آغازم به مویه‌هایِ غریبانه قِصه پردازم که از جهان رَه و رسمِ سفر براندازم من از دیارِ حبیبم نه از بِلاد غریب مُهَیمَنا به رفیقانِ خود رَسان بازم خدای را مددی ای رفیقِ رَه تا من به کویِ میکده دیگر عَلَم برافرازم خِرَد ز پیریِ من کِی حساب برگیرد؟ که باز با صَنَمی طفل، می‌بازم عزیز من، که به جز باد نیست دَمسازم هوایِ منزل ، آب زندگانیِ ماست صبا بیار نسیمی ز خاکِ سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی شکایت از کِه کنم؟ خانگیست غَمّازَم ز چَنگِ زهره شنیدم که صبحدم می‌گفت غلامِ خوش لهجهٔ خوش آوازم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/891 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در خراباتِ مُغان گر گذر افتد بازم حاصلِ خرقه و سجاده، روان دربازم خازنِ میکده فردا نَکُنَد در، بازم ور چو پروانه دهد دست، فَراغِ بالی جز بدان عارضِ شمعی نَبُوَد پروازم صحبتِ حور نخواهم که بُوَد عینِ قُصور با خیالِ تو اگر با دِگری پردازم سِرِّ سودایِ تو در سینه بماندی پنهان چشمِ تَردامن اگر فاش نکردی رازم به هوایی که مگر صید کُنَد شهبازم همچو چنگ ار به کناری ندهی کامِ از لبِ خویش چو نِی یک نفسی بِنْوازم ماجرایِ خون گشته نگویم با کس زان که جز تیغِ غمت نیست کسی دَمسازم گر به هر موی، سری بر تنِ باشد همچو زلفت همه را در قدمت اندازم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/889 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چرا نه در پِیِ عزمِ دیارِ خود باشم چرا نه خاکِ سرِ کویِ خود باشم به شهرِ خود رَوَم و شهریارِ خود باشم ز مَحرمان سراپردهٔ وصال شَوَم ز بندگانِ خداوندگارِ خود باشم چو کار عمر نه پیداست باری آن اولی که روزِ واقعه پیشِ نگارِ خود باشم ز دستِ بختِ گرانْ خواب و کارِ بی‌سامان گَرَم بُوَد گِلِه‌ای، رازدارِ خود باشم دگر بکوشم و مشغولِ کارِ خود باشم بُوَد که لطفِ ازل رهنمون شود وگرنه تا به ابد شرمسارِ خود باشم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/887 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مژدهٔ وصلِ تو کو کز سرِ جان برخیزم طایرِ قُدسم و از دامِ جهان برخیزم از سرِ خواجگیِ کون و مکان برخیزم یا رب از ابرِ هدایت بِرَسان بارانی پیشتر زان که چو گَردی ز میان برخیزم بر سرِ تربتِ من با مِی و مُطرب بنشین تا به بویت ز لحد رقص کُنان برخیزم خیز و بالا بنما ای بتِ حرکات کز سرِ جان و جهان دست فشان برخیزم تا سحرگه ز کنارِ تو جوان برخیزم روز مرگم نفسی مهلتِ دیدار بده تا چو ز سرِ جان و جهان برخیزم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/888 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈