eitaa logo
الهام انیمیشن
93 دنبال‌کننده
27 عکس
365 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
رَواقِ منظرِ چشمِ من آشیانهٔ توست کَرَم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست لطیفه‌های عجب زیرِ دام و دانهٔ توست دلت به وصلِ ای بلبل صبا خوش باد که در چمن همه عاشقانهٔ توست عِلاج ضعفِ ما به لب حوالت کن که این مُفَرِّحِ یاقوت، در خزانهٔ توست به تن مُقصرم از دولتِ ملازمتت ولی خلاصهٔ جان خاکِ آستانهٔ توست دَرِ خزانه، به مهر تو و نشانهٔ توست تو خود چه لعبتی ای شهسوارِ کار که توسنی چو فلک، رامِ تازیانهٔ توست چه جای من، که بلغزد سپهر شعبده باز از این حیَل که در انبانهٔ بهانهٔ توست سرودِ مجلست اکنون فلک به رقص آرد که شعرِ سخن ترانهٔ توست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/884 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من که از آتشِ چون خُمِ مِی در جوشم مُهر بر لب زده، خون می‌خورم و خاموشم تو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم من کِی آزاد شَوَم از غمِ ؟ چون هر دَم هندویِ زلفِ بُتی حلقه کُنَد در گوشم حاشَ لِلَّه که نیَم معتقدِ طاعتِ خویش این قَدَر هست که گَه گَه قدحی می‌نوشم هست امیدم که علیرغمِ عدو روزِ جزا فیضِ عَفوَش نَنَهد بارِ گُنَه بر دوشم من چرا مُلکِ جهان را به جوی نفروشم؟ خرقه‌پوشیِ من از غایتِ دین‌داری نیست پرده‌ای بر سرِ صد عیبِ نهان می‌پوشم من که خواهم که ننوشم به جز از راوَقِ خُم چه کنم؟ گر سخنِ پیرِ مُغان نَنْیوشَم گر از این دست زَنَد مُطربِ مجلس رَهِ شعرِ بِبَرَد وقتِ سماع از هوشم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/883 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
حجابِ چهرهٔ جان می‌شود غبارِ تنم خوشا دَمی که از آن چهره پرده برفکنم رَوَم به رضوان، که مرغِ آن چمنم عیان نشد که چرا آمدم، کجا رفتم دریغ و درد که غافل ز کارِ خویشتنم چگونه طوف کنم در فضایِ عالمِ قدس؟ که در سراچهٔ ترکیب، تخته بندِ تنم اگر ز خونِ بویِ شوق می‌آید عجب مدار که هم دردِ نافهٔ خُتَنَم که سوزهاست نهانی درونِ پیرهنم بیا و هستیِ ز پیشِ او بردار که با وجودِ تو کَس نَشنَوَد ز من که منم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/881 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر من از سرزنشِ مدَّعیان اندیشم شیوهٔ مستی و رندی نَرَوَد از پیشم من که بدنامِ جهانم چه صلاح اندیشم؟ شاهِ شوریده‌سران خوان منِ بی‌سامان را زان که در کم‌خِرَدی از همه عالم بیشم بر جَبین نقش کُن از خونِ من خالی تا بدانند که قربانِ تو کافِرکیشم اعتقادی بِنُما و بِگُذَر بهرِ خدا تا در این خرقه ندانی که چه نادَرویشم ،_بِدان_یار_رسان که ز مژگانِ سیَه، بر رگِ جان زد نیشم من اگر باده خورم ور نه چه کارم با کس؟ حافظِ رازِ خود و عارفِ وقتِ خویشم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/882 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چِل سال بیش رفت که من لاف می‌زنم کز چاکرانِ پیرِ مُغان کمترین منم ساغر تُهی نشد ز مِیِ صافِ روشنم از جاهِ و دولتِ رندانِ پاکباز پیوسته صدرِ مَصطَبِه‌ها بود مَسکَنَم در شانِ من به دُردکَشی ظَنِّ بَد مَبَر کآلوده گشت جامه، ولی پاکدامنم شهبازِ دست پادشهم، این چه است؟ کز یاد بُرده‌اند هوایِ نشیمنم با این لسانِ عَذب، که خامُش چو سوسنم آب و هوای فارس عجب سِفله پرور است کو همرهی؟ که خیمه از این خاک بَرکَنَم حافظ به زیرِ خرقه قَدَح تا به کِی کشی؟ در بزمِ خواجه پرده ز کارَت برافکنم تورانشهِ خجسته که در من یَزیدِ فضل شد مِنَّتِ مَواهب او طوقِ گردنم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/880 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بی تو ای سروِ روان، با و چه کنم؟ زلفِ سنبل چه کَشَم عارضِ سوسن چه کنم؟ نیست چون آینه‌ام، روی ز آهن چه کنم؟ برو ای ناصِح و بر دُردکشان خرده مگیر کارفرمایِ قَدَر می‌کند این، من چه کنم؟ برقِ غیرت چو چُنین می‌جَهَد از مَکمَنِ غیب تو بفرما که منِ سوخته خِرمن چه کنم؟ شاهِ تُرکان چو پسندید و به چاهم انداخت دستگیر ار نشود لطفِ تَهَمتَن چه کنم؟ چارهٔ تیره شبِ وادی ایمن چه کنم؟ حافظا خُلدِ بَرین خانه موروثِ من است اندر این منزلِ ویرانه نشیمن چه کنم؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/878 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من نه آن رندم که تَرکِ شاهد و ساغر کنم محتسب داند که من این کارها کمتر کنم توبه از مِی وقتِ گُل دیوانه باشم گر کنم عشق دردانه‌ست و من غَوّاص و دریا میکده سر فروبُردم در آن جا تا کجا سر بَرکُنم لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نامِ فِسق داوری دارم بسی یا رب، که را داور کنم؟ بازکَش یک دَم عِنان ای تُرکِ شهرآشوبِ من تا ز اشک و چهره راهت پُر زر و گوهر کنم کِی نظر در فیضِ خورشیدِ بلنداختر کنم چون صبا مجموعهٔ را به آبِ لطف شست کج خوان، گر نظر بر صفحهٔ دفتر کنم عهد و پیمانِ فلک را نیست چندان اعتبار عهد با پیمانه بندم، شرط با ساغَر کُنم من که دارم در گدایی گنجِ سلطانی به دست کِی طمع در گردشِ گردونِ دون‌پَرور کنم گر چه گَردآلودِ فقرم، شرم باد از همتم گر به آبِ چشمهٔ خورشید دامن تَر کنم عاشقان را گر در آتش می‌پسندد لطفِ دوست تنگ چشمم گر نظر در چشمهٔ کوثر کنم دوش لعلش می‌داد را، ولی من نه آنم کز وی این افسانه‌ها باور کنم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/877 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
صَنَما با غمِ تو چه تدبیر کنم؟ تا به کِی در غمِ تو نالهٔ شبگیر کنم؟ مگرش هم ز سرِ زلفِ تو زنجیر کنم آن چه در مدتِ هِجرِ تو کشیدم هیهات در یکی نامه محال است که تَحریر کنم با سرِ زلفِ تو مجموعِ پریشانی خود کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم؟ آن زمان کآرزویِ دیدنِ جانم باشد در نظر نقشِ رخِ خوبِ تو تصویر کنم دین و را همه دَربازم و توفیر کنم دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم نیست امّید صَلاحی ز فسادِ چون که تقدیر چُنین است، چه تدبیر کنم؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/876 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عمریست تا من در طلب، هر روز گامی می‌زنم دستِ شفاعت هر زمان در نیک نامی می‌زنم ،_تا_بُگذَرانَم_روزِ_خود دامی به راهی می‌نهم، مرغی به دامی می‌زنم اورنگ کو؟ گُلچهر کو؟ نقشِ وفا و مِهر کو؟ حالی من اندر عاشقی، داوِ تمامی می‌زنم تا بو که یابم آگهی از سایهٔ سَروِ سَهی گلبانگِ از هر طرف، بر خوش خرامی می‌زنم هر چند کان آرامِ ، دانم نبخشد کامِ نقشِ خیالی می‌کشم، فالِ دوامی می‌زنم ،_رنگین_برآرد_قِصِّه_را این آهِ خون افشان که من، هر صبح و شامی می‌زنم با آن که از وی غایبم، وز مِی چو تایبم در مجلسِ روحانیان، گَه گاه جامی می‌زنم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/879 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دیده دریا کُنَم و صبر به صحرا فِکَنَم وَاندر این کار خویش به دریا فِکَنَم کآتش اندر گُنَهِ آدم و حوا فکنم مایهٔ خوشدلی آنجاست که آنجاست می‌کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم بِگُشا بندِ قَبا ای مَهِ خورشید کُلاه تا چو زلفت سَرِ سودا زده در پا فکنم خورده‌ام تیرِ فلک، باده بده تا سرمست عُقده در بندِ کَمرتَرکشِ جوزا فکنم غُلغُلِ چنگ در این گنبدِ مینا فکنم حافظا تکیه بر ایّام چو سهو است و خطا من چرا عِشرتِ امروز به فردا فکنم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/875 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
حاشا که من به موسمِ گُل تَرکِ مِی کُنم من لافِ عقل می‌زنم، این کار کِی کنم در کارِ چنگ و بَربَط و آوازِ نِی کُنَم از قیل و قالِ مدرسه گرفت یک چند نیز خدمتِ معشوق و مِی کنم کِی بود در زمانه وفا؟ جامِ مِی بیار تا من حکایتِ جم و کاووسِ کِی کنم از نامهٔ سیاه نترسم که روزِ حشر با فیضِ لطفِ او صد از این نامه طِی کنم ؟_تا_گله‌های_شبِ_فِراق با آن خجسته طالعِ فرخنده پِی کنم این جانِ عاریت که به سپرد دوست روزی رُخش ببینم و تسلیمِ وی کنم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/871 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دوش سودایِ رُخَش گفتم ز سر بیرون کُنَم گفت کو زنجیر؟ تا تدبیرِ این مجنون کُنَم ،_سر_کشید_از_من_به_خشم دوستان از راست می‌رَنجَد نِگارم، چون کنم؟ نکته ناسنجیده گفتم معذور دار عشوه‌ای فرمای تا من طبع را موزون کنم زردرویی می‌کَشَم زان طبعِ نازک، بی‌گناه ساقیا جامی بده تا چهره را گُلگون کنم ای نسیمِ منزلِ لیلی خدا را تا به کی رَبع را برهم زنم، اَطلال را جیحون کنم صد گدایِ همچو خود را بعد از این قارون کنم ای مَهِ صاحب قران، از بنده یاد کن تا دعایِ دولتِ آن حُسنِ روزافزون کنم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/874 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈