eitaa logo
محسن قنبریان
17.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
893 ویدیو
111 فایل
کانال نشر سخنان و مطالب استاد محسن قنبریان (توسط ادمین اداره میشود) . ارتباط با مدیر کانال @admin_ghanbarian . کانال دروس @doros_ghanbarian . پیج اینستاگرام instagram.com/ghanbarian.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
18.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟥 حاکمیت اسلامی باید امکان اعتراض را ایجاد کند 🔻 اعتراض یک امر طرفینی است. هم باید فرهنگ اعتراض را به مردم آموزش داد تا بتواند اعتراضشان را طوری مدیریت کنند که به هائشات نکشد و هم حاکمیت وظیفه دارد امکان این اعتراض را فراهم کند 🔻نمی شود همیشه انگشت اتهام را به سمت مردم گرفت که دشمن از اعتراض شما سوءاستفاده کرد. دشمن همیشه هست، مشکل هم همیشه هست، پس هیچگاه حل نمیشود 🔻در شرایط غیر بحرانی حاکمیت باید به فکر فراهم کردن زیر ساخت اعتراض به صورت عمومی باشد تا بدین واسطه از وقوع بحران جلوگیری کند 🎙️حجت الاسلام محسن قنبریان 🔴 ویژه برنامه علامت، شبکه دوم سیما 🆔 @madrese_rah
محسن قنبریان
🎬 برش سوم از برنامه #جهان_آرا ۱اسفند۱۴۰۱ حجت الاسلام#قنبریان 👮‍♀ اصلا کشف حجاب سلاح براندازی و استح
💠 حلّال سیاسی؛ نه حلال سیاسی! • "فعلِ" مجتهد عادل مثل "قول"ش حجت و گویای فتوایش است. اگر وضو گرفتن مرجع خود را دیدید انگار در رساله اش خوانده اید. • البته "فعل" دلالتش از "قول" کمتر است. مثلا "انجام کاری"، دلالتی بیش از "جواز" ندارد؛ حال آیا "مباح" است یا "مستحب" یا "واجب"؟ دلالتی ندارد. ❓ ایستادن در غرفه یک دختر کم حجاب و سخن گفتن با او و حتی تذکر لسانی ندادنِ شخص اول حکومت اسلامی و یک مرجع تقلید چگونه تحلیل می شود؟! ❗️اینکه به قرینه "حرام سیاسی" خواندنِ "کشف حجاب" توسط ایشان، "کم حجابی"، "حلال سیاسی" تلقی شود؛ صدالبته غلط است. • فعل ایشان (ایستادن و سخن گفتن)، بر جواز فعل شخص دیگر(کم حجابی) دلالتی ندارد و ملاک همان فتوای ایشان است. • " تقریر" و سکوت مجتهد هم حجیتش ثابت نیست. در این مورد هم دلالتی بر "سکوت رضایت" نیست! 🔅 اما فعل ایشان، در ایستادن و ملاطفت با کم حجاب، آشکارا بر و طرفینی دلالت دارد. این ولاء و پیوند اجتماعی(۷۲انفال) خاستگاه نهی از منکر است(۷۱توبه) و رتبتاً مقدم بر آن است (ولو زماناً باهم باشند). تا این ولاء و پیوند اجتماعی بین "عادل و فاسق"، "متشرّع و لاابالی" و "کسانی که هریک از حیثی تخلفی دارند"، زنده و فعال نباشد، امر و نهی کردن نه روان میشود و نه اثر می گذارد! ارتقای ولاء و پیوند اجتماعی، و مشکل گشای اجتماعی برای تأثیر و تأثر طرفینی و بالتبع اصلاح رفتارهای اجتماعی است. ⬅️ زبانِ فعل رهبر انقلاب، رهنما به حلّال سیاسی بود نه حلال سیاسی! محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
دختر و خدا! • مشرکان "فرشتگانِ آسمان" را "دخترانِ خدا" می خواندند! اما "دخترانِ زمین" را "بنده خدا" هم نمی دیدند! دخترکان یا در دخترکُشی می مردند یا در ضعف و زبونی نگه داشته می شدند که حتی از گرفتن حقوق اولیه شان عاجز بودند (وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ)! • در فرهنگ مردسالار و پسرپرور، در واقع این خدا بود که زمین خورده بود؛ که "مدبّرات امر"ش، دختر خوانده می شدند! مظلومیت "دختر" و "خدا" با هم پیوند داشت! "دختر" برای "خدای دختران"؛ خدای "مردسالاران" هم "هوی" بود: "مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ "! اشتباه نکن این خدای زمینی، مونث را دختر خود نمی خواست، خود می خواست! خدا هم این تقسیم ناعادلانه شان را به رخ شان کشید: تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَىٰ! اگر خدا محترم می شد، دختر هم؛ دختر عزیز می شد خدا هم! • خدا باید کاری می کرد! با جاهلیت چه بحث فلسفی کند؟! چگونه بفهماند خودش "لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ" است و فرشتگان هم "مجرد از ماده" اند و دختر و پسر ندارند؟! برای "متعمّقون"، چیزهایی گفت؛ حالا باید ذهن ها درباره دختر هم عوض می شد! خدا، "دختر پروری" کرد! قبل تر شروع کرده بود و حالا گزارش کار به جاهلیت می داد! • وقتی همه منتظر "پسرِ مسیحایی" بودند، نذر مادری (لَكَ مَا فِي بَطْنِي) را "برای خود"، "قبولِ حَسَن" کرد! اما او را "دختر" خواست! در سورپرایز تولد، وقتی مادر از دختر بودن کودکش تعجب کرد، گفت: "لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَىٰ"! پسر مثل دختر نیست! (نفرمود: دختر مثل پسر نیست!) • خداوند "دخترِ برای خود" را (مُحرّر) می خواست نه "زاد و کالا"! پس بجای "يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ" او را "أَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا" داد! فرقها دارند "نشو" با "نبات"... فاصله ها دارند "حلیه"(زیورهای عارضی) با "حُسن"(زیبایی ذاتی)...! "دخترِ برای خدا"، هم سنخ و هم سخن فرشتگان شد؛ فرشتگان، دختر نشدند اما دختران، فرشته شدند! از میوه های بهشت خورد! تو بگو اینبار "آدم"، بهشت بر زمین آورد! • "دخترِ برای خدا" حالا دیگر در "نزاع لفظی"(خصام) ، "بی زبان و عاجز" (غیر مبین) نبود! نباتش به آنجا رسید که "بیانی" رساتر از "زبان" هم میوه داد! در مخاصمه یهود لجوج علیه او و زیر سیل تهمت ها، "صبیّ در مهدش" بر پاکی او شهادت داد! مخاصمه اینقدر "بیّن" و معجزه بود که گروهی از آنسو افتاده، مولودش را "پسر خدا" خواندند! و اینبار خدا پسردار شد!!! • و خداوند این "دخترپروری" را بارها در تاریخ تکرار کرد! مریم(س)، فاطمه(س)، زینب(س)، معصومه(س) و...! ...هرجا که مظلوم می شد یا به دختران ظلم می شد! اصلا هروقت احتجاجِ مهم و خصامِ سرنوشت سازی داشت، از قبل "برای خود"، "دختری" را "أَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا" می داد! بجای نشو در جلوه و زینت، رشد در حُسن و زیبایی کند! برای موقف سقیفه، موقف عاشورا، موقف عفریت مستکبر، موقف آخر الزمان... خدا با دختر از مظلومیت ها درآمد و درآورد! 📝 محسن قنبریان ۱۴۰۲/۲/۳۰ ☑️ @m_ghanbarian
🌺 از رسول الله(ص) روایت شده: ...البَناتُ مُبارَکاتٌ مُحَبَّباتٌ...: دختران، دارای برکت و دوست داشتنی اند. (مستدرک الوسائل ج۱۵ص۱۱۵). 🌹 این روزها سزاوار است همه "مبارکی دختران" را به آنها بنمایانیم. "احساس مبارک بودن"، خود حافظ و نگهبان درونی موثری است. 🥀 مقابل مبارکی و بابرکتی، "تضییع شدن" و "بذل و ریخت و پاش شدن"(مبتذل) است! 🌷 چه خوب است دختران هم به آنان که "حافظ برکت" و خجسته بودنشان هستند و "مانع تضییع" و نگاه هرز و مبتذل به آنهایند، کنند؛ پدر و برادر، مربی و معلم، مامور انتظامی و جوانان غیور! محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
✔️ چند اصل رهنما برای برنامه ریزی حوزه دختران: 1⃣ مَحرم سازی حرام نیست بلکه یک حق است! دختران عادتاً مصداق "مَن یُنَشّاءُ فی الحِلیة" اند؛ یعنی در زیور و زینت رشد می‌کنند، به حدی که گویی آن زینت‌ها و زیورها، رشدشان می‌دهند. پس برای زینت کردن، خودی نشان دادن و کارهایی از این دست، "حق" دارند محیط‌های اختصاصی داشته باشند؛ مَحرم سازی فضای سالن‌های جشن، تفریحات و ورزش‌های خاص آنها، از این قبیل است.۱ حتی این مَحرم سازی در فضای مدارس دخترانه هم میتواند جاری و تا حدود زیادی پاسخ به این نیاز طبیعی دختران باشد. تاکید بر "حجاب شرعی" در "محیط‌های مختلط"، در کنار آن "مَحرم سازی" همراه با "تامین امنیت آن" (عدم انعکاس رسانه ای و...) ، "توازن اسلام"و اش را نشان دهد. استفاده از این حق برای همه طیف های دختران (محجبه و بی حجاب) جایز است. 2⃣ جامعه، متکثر و ارزش ها هم، طیفی است؛ اما فلش پیشران ها مهم است! بپذیریم در جامعه تکثر وجود دارد: سطحی از دختران تا حرامهای شرعی یا سرحد حرام، میل و میدانهایی در جلوات تمدن جدید دارند. سطحی دیگر از دختران تا مستحبات و حتی "ارزشهای غیر مولوی" حوزه دختران و زنان را دوست دارند رعایت کنند. طیفی دیدن تحقق ارزشها بین این دو سطح (کف: واجب و حرام/ سقف: ارزشهای اخلاقی) ، واقع نگری دیگر اسلام است. مثلا لازمه‌ی این طیفی دیدن در برنامه‌ریزی اجتماعی این است که نه زنان و دختران معمولی جامعه را از مباحات و حتی "مکروهات فردی" حوزه‌ی زنان، منع کنیم. و نه با برنامه ها و ایده ها، محجبه و چادری‌ها را عملا به کف واجب و حرام سوق دهیم. از حضور در ورزشگاه۲ و کنسرت مجاز تا صنوفی از خوانندگی و استندآپ ها در برنامه های عمومی و رسانه‌ای و هرچیز دیگری -بشرطی که حلال باشد- را نباید از دختران آخر طیف منع کرد. همزمان نباید برای جذب به حجاب و چادر، از چادری‌ها در اینگونه برنامه‌ها استفاده کرد. پیشران جذب به حجاب، تنزل دادن های حجاب برتر به کف فعالیتهای مشروع نیست. 3⃣ چادر، محلّل نیست؛ بلکه شأن ویژه دارد! چادر، نه تنها محلّل (حلال کننده)ی حرام نیست بلکه حتی شأنی می‌آورد که رعایتش بر خانم چادری لازم می شود. • به تعبیر فقهی: - برخی امور(محرمات و گناهان) به "شخصیت حقیقی" (یعنی روح و جان فرد) ضربه می‌زند که "خلاف عدالت" خوانده می‌شود و برای همه افراد جامعه یکسان است. - در مقابل برخی اعمال و اطوار به "شخصیت حقوقی" و "جایگاه اجتماعی" لطمه می زند. این شخص واقعا نزد خداوند گناهی نکرده و روح لطمه‌ای ندیده، اما جایگاه اجتماعی و دینی او در نزد مردم لطمه دیده است؛ این را "خلاف مروّت" می‌دانند. - نکته این‌جاست که بر کسی واجب نیست در "پرتو دین و مظاهر آن"، چنین جایگاهی را کسب کند؛ اما اگر حاصل شد، ضربه زدن به آن جایگاه جایز نیست؛ چراکه موجب وهن و سست شدن دینداری می‌شود. مثلا بر طلبه در شرایط عادی، واجب نیست معمم شود؛ یا برای زن، آنچه واجب است، حجاب شرعی است؛ چادر واجب نیست. اما اگر طلبه‌ای معمم و زنی چادری شد، هرآنچه به این جایگاه دینی لطمه بزند را باید رعایت کند. ممکن است حرکت و اتفاقی واحد در دید عمومی جامعه از یک خانم چادری پذیرفته نشود اما برای یک شل حجاب، خوب هم باشد! 4⃣ خلاف مروّت را حداکثری و موجب خانه نشینی زن چادری نکنیم! نیاز به تکرار نیست که حجاب و بخصوص چادر، ابزاری برای "حضور اجتماعی زن مسلمان" است. اینگونه او با حیثیت مشترک با مردان (یعنی انسانیت منهای جلوه های زنانه) در "فعالیت‌های اجتماعی" حضور خواهد یافت. نباید دایره‌ی خلاف شأن و مروت، طوری تنگ شود که زنان محجبه از حضور در "عرصه‌های مهم اجتماعی" هم محروم شوند. پیشران جذب دختران آخر طیف، حضور دختران محجبه در این نقش های اصیل اجتماعی است نه تنزل چادری ها به نقش های فیک و لهویات با چادر! (تفصیل این اصول و چالش های تطبیق در موارد و مصادیق مجال دیگری می خواهد) ⬅️ طیف چادری جامعه -که برترین حجاب زن و به تعبیر برخی مراجع، شعائر دینی۳ را انتخاب کرده اند- این انتخاب اصیل و ارزشمند خود را پاس دارند؛ نه درباره اش آنچه خلاف مروّت است مرتکب شوند و نه هرچه بدین خاطر، دور از شأن خودشان است را بر دختران غیر چادری یا شل حجاب منع کنند. واضح است آنها هم می‌توانند از مَحرم سازی در مجالس خاص بهره ببرند و بین ارزش چادر و نیاز به زینت و شادی وتفریح جمع نمایند! برتر از همه این‌ها حضور مفید خود در نقش های اصیل اجتماعی (در همه عرصه های انسانی) را با حفظ مادری و همسری افزایش دهند. ...................‌‌‌.......... ۱. https://eitaa.com/m_ghanbarian/3443 ۲. https://css.ir/fa/content/112850 ۳. آیت الله العظمی فاضل لنکرانی/ جامع المسائل ج۱ص۸۰ 📝 محسن قنبریان ۱۴۰۲/۳/۴ ☑️ @m_ghanbarian
۱۹-شرح عهدنامه مالک اشتر.MP3
12.97M
📚 درسهایی از نهج البلاغه شرح نامه۵۳/ جلسه نوزدهم/ ۲۹اردیبهشت۱۴۰۲ ▫️ ۹معیار انتخاب فرماندهان نظامی... ⬅️ افزودن صفات مهر بر نظامیان برای تعدیل و غایت عدالت ▫️ فرق بین ارتش مدرن و سپاه در دوره های گذشته! ⬅️ خانواده ها و ایلات صالح و حسب و نسب دار تامین کننده سپاه ▫️ ۲معیار ترجیح فرماندهان نظامی از هم ⬅️ با مواسات فرمانده با سربازان، همت آنها واحد می شود نه الزاما پرداخت های نامتعارت مثل نظامیان صدامی البته باید معونه آنها و تحت تکفلشان تامین شود ▫️ این ساخت دقیق نظامیان برای چه هدفی؟! ⬅️ برای: "برقراری عدالت در شهرها"/ "مردمسالاری دینی"! حجت الاسلام محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه شرح نامه ۵۳/ جلسه نوزدهم/۲۹اردیبهشت۱۴۰۲ حجت الاسلام قنبریان ▫️ پیش درآمد در ادامه بحث از صنوف مردم و قسمت نظامیان و سپاهیان هستیم. در این بخش به: - انتخاب فرماندهان - معیار ترجیح بین آنها - چگونگی تشکیل سپاه - و کارکرد نهایی آن پرداخته می شود. • نکته مهم و چشم نواز این است که در این بخش حضرت، صفات مهر را به صفات قهر پیوند می دهد تا عدالت پدید آورد. • سپاه اینجور تشکیل شده را هم خرج زمامدار نمی کند که صرفا وفادار به او باشد، هرچه باشد! بلکه برای دوچیز می خواهد: عدالت و مردم سهم ساخت نظامیان در این دو آرمان بزرگ شیعی گوهر اصلی این فراز است. ▫️ انتخاب فرماندهان نظامی: ❓تولیت های نظامی و فرماندهی به چه کسانی داده شود؟! ۱. ناصح و خیر خواه ترین برای خدا و رسول و امام(ع). نمی فرماید منقادترین و حتی وفادارترین، می فرماید "انصح"! نُصح، خالص چیزی است و نصیحت، خالص خیر خواهی است اعم از نقد و انتقاد است و شامل خیرخواهی های پیشینی (قبل از عمل) هم میشود. "النصیحة لائمة المسلمین" یک تکلیف همگانی است. ۲.پاکدامن ترین(یا پاکدل ترین): انقاهم جیباً "جِیب" یعنی یقه و گریبان؛ نقی ترین گریبان یعنی پاک ترین ورودی به قلب و امیال. این خصلت برای کسی که قدرت نظامی -و بالتبع توان تعدی و تجاوز دارد- از بقیه صفات بسیار مهم تر است. ۳. بردبارترین: افضلهم حلماً نظامی گری، صولت و برندگی دارد، حلم و بردباری برای چنین کسی لازم تر است. ۴. خشم و غضبش بطی و کُند باشد: مِمَّن یُبطئُ عن الغضب! ۵. عذر پذیر باشد زود با عذر آرام شود: یَستَریحُ الی العذر ۶. نسبت به ضعفاء رئوف و مهربان باشد: و یَراَفُ بالضُّعفاء ۷. قوی تر ها بر او اثر نکنند و با آنها سازش نکند: و یَنبُو علی الاقویاء "نَبو" یعنی اثر نگذاشتن تیر و شمشیر؛ اینجا یعنی تاثیر ناپذیری. ⬅️ این دو صفت اخیر تامین کننده است. جابجایی ایندو، امنیت کاذبی است که سید الشهدا در خطبه منا مذمت کرد: بالإدهان و المصانعة عند الظلمة تأمنون: با ماست مالی و ساخت و پاخت با ظالمین به امنیتی رسیده اید! ۸. درشتی ها در او اثاره نکند و برانگیخته اش نکند: لا یُثیرُه العُنف! عُنف در خودش یا درشتی در طرفهای مقابل او را برانگیخته نکند. ۹. ضعف او را به زانو در نیاورد: ولا یَقعُدُ به الضعف ⬅️ توجه: نفرمود فرمانده باید شجاع و نترس باشد! اینها مفروغ است و گفتن ندارد. جایش صفات مهر و تعدیل کننده ای را شمرد تا روحیه نظامی در او را تعدیل و بر معیار عدالت بکشاند. بردباری، زود از کوره در نرفتن، عذر پذیری، رأفت در مقابل ضعفاء و... ▫️ پیوند با خانواده های صالح! بین فراز معیار های انتخاب فرماندهان (فَوَّل من جنودک...) و فراز معیار ترجیح بین آن فرماندهان (و لیکن اثرُ رؤوسِ جندک...) فرازی درباره پیوند با خانواده های صالح قرار گرفته که باید درست معنا شود! می فرماید: "آن گاه به مردم صاحب حسب و خوشنام بپيوند، از خاندانهاى صالح كه سابقه اى نيكو دارند و نيز پيوند خود با سلحشوران و دليران و سخاوتمندان و جوانمردان استوار نماى، زيرا اينان مجموعه هاى كرم اند و شاخه هاى احسان و خوبى.  آن گاه به كارهايشان آن چنان بپرداز كه پدر و مادر به كار فرزند خويش مى پردازند. اگر كارى كرده اى كه سبب نيرومندى آنها شده است، نبايد در نظرت بزرگ آيد و نيز نبايد لطف و احسان تو در حق آنان هر چند خرد باشد، در نظرت اندك جلوه كند. زيرا لطف و احسان تو سبب مى شود كه نصيحت خود از تو دريغ ندارند و به تو حسن ظن يابند.  نبايد بدين بهانه، كه به كارهاى بزرگ مى پردازى، از كارهاى كوچكشان غافل مانى، زيرا الطاف كوچك را جايى است كه از آن بهره مند مى شوند و توجه به كارهاى بزرگ را هم جايى است كه از آن بى نياز نخواهند بود." ⬅️ این فراز در آن بین نمی خواهد معیار عروس و داماد گرفتن والی را بگوید! حتی دنبال بیان شرایط فرماندهان هم نیست چون آن ۹شرط را تمام کرد و بعد با "ثم" از این پیوند گفت. پس کسی معنا نکند فرماندهان باید از خانواده های حسب و نسب دار و بیوتات صالحه باشند! • این فراز دارد تجهیز سپاه را معلوم می کند. بعد از فرماندهان باید حالا نیروهای سپاه و اردوگاه نظامیان معلوم شود از کجا تدارک شود! ادامه در بخش دوم ☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه شرح نامه ۵۳/ جلسه نوزدهم/۲۹اردیبهشت۱۴۰۲ حجت الاسلام قنبریان 🔺 توجه: قبل از دولت و ارتش مدرن، ایلات و قبایل، نظامیان حکومت بودند. از مرزها دفاع می کردند و در جنگها، سپاه را تجهیز می کردند. دولت مدرن، این نظم را به هم ریخت و سربازان را از شهروندان گرفت و به سمت و... رفت! حضرت دارد آن خانواده هایی که بیشترین لیاقت برای این تجهیز دارند را بیان می کند. لذا با دو "ثم" مراحل تشکیل سپاه را مرتب می کند: ۱. ایلات و خانواده های صالح و خوش سابقه (ثم الصق بذوی المروات و الاَحساب و اهل البیوتات الصالحة) ۲. افراد برازنده و شجاع و دارای سعه صدر (ثم اهل النجدة و الشجاعة و السخاء و السماحة) بعد درباره این سپاهیان توصیه هایی به والی می کند که ملاحظه شد (تفصیل در فایل صوتی) ▫️ معیار ترجیح و برگزیدگی: ❓بین فرماندهان نظامی چه کسی برگزیده تر است؟! ۱. کسی که در هزینه و خرجی با سپاه و سربازان هم دردی کند (مَن واساهُم فی معونته) غذای سربازان بخورد، خانه ای مثل افسرانش بنشیند؛ نه درد خرجی و معونه آنها را اصلا درک نکند. ۲. از امکانات خود بیشتر به آنان کمک کند به اندازه ای که هم نفرات سربازان و هم خانواده تحت تکفل آنان خوب اداره شود به گونه ای که آنها فقط یک همت واحد بیابند و آن جهاد با دشمن باشد. در فراز های قبل هم توضیح داده شد که انور جسیم و بزرگ (مثل به روز کردن تسلیحات) تورا از نیازهای کوچک سربازان و خانواده هایشان غافل نکند. 🔺 توجه: همّ و همت واحد ساختن برای نظامیان را متکی به پرداخت های مالی نامتعارف -آنجور که در دستگاه های هیتلری و صدامی هست- نمی کند! اول متکی به فرمانده با نیروها می کند و بعد تامین خرجی متعارف آنها و خانواده هایشان تا مثلا به رشوه یا تخلف دیگری روی نیاورند! ▫️ این ساخت دقیق نظامیان برای چه هدفی؟! ❓انتخاب آن فرماندهان، تجهیز اردو با آن خانواده ها و معیار ترجیح بر این اساس و هم واحد ساختن برای نیروها در جنگ با دشمن که چه؟! صرفا برای دفاع از حاکم هرچه باشد؟! ❗️نه! می فرماید روشنی چشم ولات و حاکمان عدل دو چیز است: ۱. استقامت عدل در بلاد (استقامة العدل فی البلاد) ۲. ظهور مودت مردم که لازمه اش مردمسالاری و پذیرش اختیاری حکومت و نگهبانی مردم از آن است! (و ظهور مودّة الرّعیة و انه لا تظهر مودّتهم الا بسلامة صدورهم و لا تصح نصیحتهم الا بحیطتهم علی ولاة الامور...) ⬅️ ارتش و سپاه، نگهبان مردم، مردم نگهبان حاکم تفصیل بیشتر این فقره به جلسه بعد واگذار شد ان شاء الله ☑️ @m_ghanbarian
از نو، حرف نوی انقلاب اسلامی.mp3
11.41M
☑️ از نو حرف نوی انقلاب اسلامی 🎙 حجت الاسلام قنبریان/ ۱خرداد۱۴۰۲/ سبزوار 🔸 نسبت حرف نوی انقلاب اسلامی با: "جهاد تبیین"، "امیدآفرینی" و "مطالبه گری،"❓ ❗️فعلا این سه ماموریت، تشتت در جبهه انقلاب دارد! خنثی کردن همدیگر و درگیری! ▫️ حرف نوی انقلاب، نظریه ای که این سه ماموریت را همگرا می کند! • هسته مرکزی تبیین، تبیین همین حرف نو است! • حرف نوی انقلاب، "توحید" نیست، "امتداد اجتماعی" آن هم نیست؛ "توحید و کرامت انسان" است! "ولایت و مردم"، "اسلام و جمهوریت" است... • تبیین دستاوردها ذیل این حرف نو "امیدآفرین" است. بودن، علیرغم "دو دیگری قوی"، چشمه امید است... • "مطالبه گری صحیح" هم تمایز بین این حرف نو با آدم ها و رویه ها و... است • مطالبه گری درون حرف نوی انقلاب، امکان "مخرج مشترک با دشمن" ندارد! * به فعالین فرهنگی-سیاسی توصیه میشود این فایل را بشنوند ☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از هیأت میثاق با شهدا
💠 جشن ولادت حضرت امام رضا (ع) 🎙 قرائت دعای توسل 📖 تلاوت مجلسی قرآن کریم 👤 سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین 🎙 با مدیحه‌سرایی برادر 🔰 به‌یاد شهید 📆 سه‌شنبه | ۹ خردادماه ۱۴۰۲ ⏰ از ساعت ۲۰:۳۰ 📍 بزرگراه شهید چمران، پل مدیریت، مسجد دانشگاه امام صادق (ع) ▪️▪️▪️ 🌐 Misaq.ir 🆔 @Misaq_ba_shohada
بازخوانی ایده سیاسی و فرهنگی امام خمینی در مواجهه با تحجر و تجدد.mp3
31.5M
💠 بازخوانی ایده سیاسی و فرهنگی امام خمینی در مواجهه با تحجر و تجدد حجت الاسلام قنبریان به همراه پرسش و پاسخ/ ۷خرداد۱۴۰۲/ موسسه شناخت ✔️ پنج مرتبه انسان دینی و عصر دینی ۱- ترابط وحدانی علوم نافع ۲- فقه انقلابی امام ۳- فقه امام، فقه نظام ۴- ولایت فقیه امام، مطلقه بود ۵- ولایت مطلقه امام، حکومت مطلقه نبود 🔺بخش ارائه تا دقیقه ۳۳ ▫️ پرسش و پاسخها در موضوعات: - مربوط به بحث و نظریه امام - رفراندوم - زنان و حجاب - و... ☑️ @m_ghanbarian
💠 بازخوانی ایده سیاسی و فرهنگی امام خمینی در مواجهه با تحجر و تجدد چکیده ارائه حجت الاسلام قنبریان/۷خرداد۱۴۰۲ • امام خمینی تجسم عینی از یک صورت علمی منتظم و کارآمد است؛ یک "انسان عمیقاً دینی". در ۵مرتبه از آن ترابط و انتظام به "عصر دینی" می رسد. در هریک از این ۵ مرتبه "دو دیگری" مقابل او صف کشیده یا از او جا می مانند (تحجر و تجدد). ✔️ ۵مرتبه انسان دینی و عصر دینی: 1⃣ ترابط وحدانی علوم نافع اسلامی (عرفان، حکمت/ اخلاق/ فقه) امام در شرح حدیث۲۴ چهل حدیث از اتصال و ارتباط این سه باهم (بالتبع ارتباط سه نشئه وجودی انسان که در حدیث اول شرح داده اند) می گوید. موطن اول تکفیر و تفسیق ها جدایی این سه از هم است. اخلاق و عرفان، فقه را سالوس و ریا و فقه، عرفان(وحدت وجود و...) را تکفیر کند! امام عمیقا مسلط بر این علوم و تجسم واقعیت آنهاست. • در منشور حوزویان از رتبه اول تکفیرش توسط متحجران می گوید که کوزه مصطفی را آب کشیدند چون من فلسفه و عرفان می گفتم! • تجدد و جریان روشنفکری بیمار هم از اول با بی اعتنایی به ایرانی گری و اسلام رخ نمود، جای استبداد با اسلام مبارزه می کرد و به تعبیر جلال آل احمد اولین خصوصیتش مخالفت با مذهب بود. سال۱۳۲۳ علی اکبر حکمی زاده جزوه اسرار هزار ساله را علیه روحانیت و ولایت فقیه نوشت و امام کتاب کشف الاسرار را در جواب آن نوشت. 2⃣ فقه انقلابی امام فقه -که متکفل رفتارهای فردی و اجتماعی از آن سه علم نافع است- نزد امام خمینی ارتقایی یافت. کتاب امر به معروف دوباره در رساله ها طرح شد(تحریر الوسیله). قدرت را "شرط واجب" دانست و در موارد عدیده ای "تاثیر" و "ضرر" را شرط نهی از منکر ندانست. (تحریر الوسیله/ کتاب امربه معروف/ شرط۴/ مساله ۶تا۱۱) اینها مجوز قیام علیه شاه جائر شد و انقلاب شرعیت یافت. • دیگری اول اینجا خود را در دو سطح نشان داد: - عده ای کبرویاً منکر انقلاب شده و به روایات قیام های قبل از قائم(عج) استناد و انقلاب را منع می کردند (امام از این طایفه هم در منشور روحانیت گفته است) - عده ای از زعماء و بزرگان حوزه نجف و قم که صغرویاً به انقلاب خدشه داشتند وظیفه کنونی را وظیفه امام مجتبی(ع) و امام صادق(ع) دانسته و مردم را اسیر شهوات می خواندند که مارا تنها می گذارند! (ر.ک: نهضت روحانیت/ سید حمید روحانی ج۳). امام مقابل اینها هم ایستاد با ایمان به مردم گفت تکلیف ما را سیدالشهدا معلوم کرده است. • دیگری تجدد و روشنفکری که در قیامهای قبلی ملت ایران(مثل عدالتخانه) ویروسی عمل کرده و به مشروطه انگلیسی تأویل برده بود، در نهضت روحانیت بیشتر سکوت کرد. عده ای هم که پیوستند به زودی از آن جدا شدند... 3⃣ فقه امام، فقه نظام نظریه ولایت فقیه امام، نظریه بنیادین اداره حکومت شد... اینجا هم دو دیگری از او بازماندند: • کتاب ولایت فقیه در نجف هم نایاب شد و برخی تلامیذ بزرگ فقهای نجف شروع به مقابله کردند. در ایران پس از پیروزی هم حتی در خبرگان قانون اساسی برخی "اسلام اجتماعی" را بر اسلام سیاسی و حکومت دینی ترجیح دادند... • روشنفکران مخالف ولایت فقیه هم صف خود را جدا کردند... 4⃣ ولایت فقیه امام، مطلقه بود امام در همان درسهای نجف (کتاب البیع ج۲ص۴۷۲) ولایت را "مجری" نمی دانست. ولایت بر احکام قائل بود نه در احکام. اسلام را نظام حکومتی می دید که قوانین آن، همین احکام فرعی اند. احکام، مقصود بالعرض برای اهداف اسلام و حکومت اند که بسط عدالت و... است. • برخی بزرگان و حتی شاگردانش این سطح را نیافته، به سؤال یا مخالفت کشیدند. از لایحه تعزیرات در سال۶۲ تا ماجرای زمین و بعدا قانون کار (۶۲تا۶۶) این مباحث طرح شد و گاه امام جوابهای صریح و تند می دادند و لازمه نظر مقابل را شکست اسلام می شمرد... • دیگری دوم روشنفکران دینی ای بودند که از اجتهاد پویا استقبال اما به سمت تجدد گرایش و "دین عصری" را تئوریزه می کردند. در حالیکه ولایت مطلقه امام دقیقا برعکس آن برای تحقق "عصر دینی" بود. امام "روابط حاکم" در اقتصاد و سیاست را ظالمانه می دید. "نظام اسلام" را حاوی نقاط متناظری می دید که در صورت تحقق، روابط عینی را عادلانه می کرد. احکامی مثل مالکیت عموم بخصوص محرومان، حق تعیین سرنوشت و... احکامی در تراز نظام اسلام قلمداد می شد‌. امام در شرایط موجود برای تحقق آن نظام، و برقراری روابط عینی عادلانه ولایت مطلقه فقیه را به کار میگرفت و حتی موقتا برخی احکام فرعیه را تعطیل می کرد! بین این با "عرفی سازی" (سکولاریزم) که برخی روشنفکران (سعید حجاریان و...) می گفتند تفاوت جوهری بود... ادامه در بخش دوم ☑️ @m_ghanbarian