eitaa logo
محسن قنبریان
17.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
866 ویدیو
108 فایل
کانال نشر سخنان و مطالب استاد محسن قنبریان (توسط ادمین اداره میشود) . ارتباط با مدیر کانال @admin_ghanbarian . کانال دروس @doros_ghanbarian . پیج اینستاگرام instagram.com/ghanbarian.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 سخنرانی صلاح امت؛ اصلاح امت چکیده ای از جلسه اول ✅ معما 🔹امام حسن(ع) فرمود "ترکتک لصلاح الامة" وامام حسین فرمود "خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی" ؛ فرق بین صلاح واصلاح وجای هرکدام کجاست؟ (مفصلتر در پیش منبر ۱ گذشت). ✅ حل 🔹 معنای لغوی : " صلاح"،" اصلاح"، "مصلحت"، " صلح" همه از یک ماده ومعانی نزدیک به هم دارند. اصلاح مقابل " فساد" است. وقتی چیزی از وضعیت به سامانش در آید ورو به تلف و زوال گذارد فساد یافته مثل میوه ای که میگندد. صلاح معادل خیر و وضع مناسب وبه سامان شیئ است. از اینرو صلاح " یک وضعیت" و اصلاح "یک رفتار واقدام" است. 🔹 قانون اول: گاه " اصلاح" برای رسیدن به "صلاح" است. مثال: انما المومنون اخوة فأصلحوا بین اخویکم(۱۰/ حجرات) اخوت وبرادری، " وضعیت مناسب" بین مومنان است بگو " خیر" و" صلاحشان" در پیوند ایمانی وبرادری باهم است. حال اگر این "وضعیت" آسیب دید و بینشان مرافعه صورت گرفت (آیه ۹ حجرات) ، وظیفه "اصلاح" ( اصلحوا) هست تا وضعیت را به سامان کند و" صلاح" را تأمین کند. 🔹 قانون دوم: گاه" صلاح" ،زمینه ومقتضی "اصلاح" است. مثال: ...الا الذین تابوا من بعد ذلک واصلحوا فإن الله غفور رحیم( ۵/ نور) توبه از فسق، به انسان " وضعیتی" میدهد که " اصلاح" بدی ها از او متوقع است. " حالت توبه"، مقتضی" اصلاح" بدی های گذشته است. 🔹 از همین جا نتیجه میشود که گاه بعلت نبودن صلاح ومقتضی، اصلاح انجام نمیشود وقابل توصیه نیست. مثال: در آیات۷۱ و۷۹ سوره کهف از سوراخ کردن کشتی مساکین توسط خضر برای نجات از غصب شدن آن توسط پادشاه سخن است. میتوان پرسید چرا موسی وخضر دست به قیام علیه شاه غاصب نزدند وجایش کشتی مساکین را معیوب کردند؟! چرا نظام حاکم را " اصلاح" نکردند؟! چون " زمینه ومقتضی" وجود نداشت " صلاح" نبود با شاه غاصب درگیر شوند. چرا که در آن" وضعیت" نظام حاکم که عوض نمیشد هیچ، خون بیگناهان هم میریخت وبعد غصب کشتی ها هم انجام میشد یعنی از آن "شر وضرری" که میخواستند دورش کنند دوچندان عاید میشد لذا خضر کشتی را معیوب کرد تا شاه در آن طمع نکند و" صلاح" مسکینان( کار با آن کشتی وارتزاق از آن) بماند. 🔹امام صادق( ع) فرمود امام مجتبی هم همین کار خضر را در ترک قتال با معاویه برای ضعفای شیعه انجام داد. " وضعیت" طوری شد که سپاه پاشید . اندازه پیروزی ومقاومت مقابل معاویه نبود عده ای فرار وعده ای شعار "البقیه، البقیه" میدادند یعنی باقی مانده را دریاب وبه کشتن مده! امام با پذیرش آتش بس گرچه سوراخی در جامعه شیعه را پذیرفت امام موجب حفظ آن شد مثل کشتی آن مساکین تا طمع غاصب را از آن بردارد وبه وقتش آن، " اصلاح" شود. ☑️ @m_ghanbarian
صلاح امت ، اصلاح امت 2.mp3
21.41M
🔶 سخنرانی: صلاح امت ، اصلاح امت جلسه دوم ۹۵/۹/۸ ☑️ @m_ghanbarian
🔶 سخنرانی صلاح امت ؛ اصلاح امت چکیده جلسه دوم ✅ عمق ماجرای تشخیص صلاح واصلاح دعوای موسی و هارون هم سر انجام اصلاح یا رعایت صلاح بود (در پیش منبر ۲ گذشت) 🔸 صدیقه طاهره(س) در جملات معروف "اشتملت شملة الجنین" به امیر المومنین و پاسخ ایشان هم ماجرا سر انجام اصلاح یارعایت صلاح است از اینجا معلوم است درک وتشخیص این دو بسیار لطیف وباریک است ✅ قانون سوم هر" اصلاحی" باید مبتنی بر" صلاح" وهم برای رسیدن به" صلاح" برتری باشد. درنتیجه " صلاح" امری ذومراتب و دارای درجات است. ✅ مراتب صلاح 🔸۱) صلاح و مصالح ضروری: دین، جان، بقاء نسل، مال و هر آنچه برای بقاء بودنش ضروریست 🔸۲) صلاح و مصالح حاجی(حاجیات): آنچه بدونش جامعه برپا میماند اما باسختی وتنگی. اگر صلاح حاجی رعایت نشود مردم در حرج واقع میشوند. 🔸۳) صلاح و مصالح تزیینی و تحسینی: با نبود آن سختی وتنگی هم نیست اما با آنها جامعه بهتر است تحصیل آنها مناسب مکارم اخلاق ومحاسن آداب وعادات است. ✅ حالا مقایسه کنید: 🔸الف) امیرالمومنین با غصب خلافت درگیر نمیشود وحرکت اصلاحی وجنبشی شروع نمیکند ؛ وحدت و عدم تفرقه و سلامت امور مسلمین را پاس میدارد؛ چون درگیری اصل دین اسلام را به خطر می اندازد یعنی صلاح ضروری فوت میشود. شاهد اینکه پیشنهاد دهنده ابوسفیان است ! جمعی که با علی ماندند کفایت نمیکرد اگر درگیر میشد باید با جنود وعده داده شده ابوسفیان کار را پیش میبرد آنوقت دولت اموی ای که ۲۰ سال بعد باخلفا روی کار می آمد حالا زودتر روی کار می آمد! واین نقض غرض بود . اصلاح هیچ صلاح برتری تأمین نکرده بود. یا اساسا جنگ داخلی در آن شرایط زمینه آشوبها وارتدادها وحمله روم و...را منجر میشد وباز اساس اسلام زایل میشد یعنی فوت صلاح ضروری. 🔸ب) اما همین رعایت جماعت و وحدت به اباعبدالله پیشنهاد میشود نمیپذیرد. مثلا در خیر خواهی عبدالله بن عمر هست که "در صلحی که مردم داخل شده اند داخل شو" امام بر این سخن اف میکشد... امام سراغ "اصلاح" میرود چون صلاح ضروری تأمین است. با خروج امام، شهادتین به خطر نمی افتد بلکه صلاح برتری (احیای اسلام ناب،امر به معروف و...) هم تأمین میشود چنانچه بعد عاشورا شاهد قیامها علیه ظلمه ونهی از منکر حاکمان جور هستیم. یعنی اصلاح حسینی هم رعایت صلاح ضروری کرد( جان همه امت به خطر نیافتاد،اساس دین در معرض زوال نشد و...) وهم صلاح حاجی ای را تأمین کرد. 🔸ج) ترک قتال امام مجتبی باز بخاطر رعایت صلاح ضروری بود. اگر اصحاب یاری میکردند طوری که غلبه شود ودولت اموی سرنگون شود به نص فرمایش امام، مبارزه ادامه میافت وصلاح برتری برای امت رقم میخورد اما حال که سپاه پاشید ویاری انجام نشد در صورت ادامه لشکر معاویه کوفه (تنها مرکز شیعه) را فتح واساس مذهب حق (تشیع) به خطر می افتاد از اموی بعید نبود مثل واقعه حره در کوفه بسازد! آنوقت صلاح ضروری شیعیان هم فوت میشد. امام با قبول آتش بس کاغذ سفی امضاء از معاویه گرفت واین شرطها را گردن او گذاشت: 🔹۱) معاویه به کتاب خدا وسنت پیامبر عمل کند... 🔹۲) پس از او خلافت از آن امام حسن یا حسین باشد تعیین جانشین ممنوع. 🔹۳) بیت المال کوفه به معاویه واگذار نخواهد شد...معاویه باید به بازماندگان شهدای صفین وجمل از شیعیان علی( ع) از خراج " دارابگرد" هزینه زندگی دهد. 🔹۴) لزوم ترک ناسزا گفتن به امیرالمومنین 🔹۵) احرار وآزادگان باید در هرجا(حتی شام وحجاز) از آزادی بهره مند باشند... واضح است این شرایط صلاح حاجی وتحسینی شیعه راهم تأمین میکند. 🔸لذا امام پس از صلح فرمود:« از جائی که دیدم قدرت مقابله با آنها ندارید امر را واگذار کردم تا خود وشما باقی بمانیم وناظر ومراقب آنها باشیم» واژه "بین اظهرهم" مفید این معنای مراقبت ونظارت است. 🔸می بینید غیر از رعایت صلاح ضروری مراتب دیگر صلاح برای شیعه تأمین میشود. این کجا وبرخی توافقات ما با دشمن کجا؟! 🔸اگر معاویه این را رعایت کند برد شیعیان است اگر زیر پابگذارد(که همین کرد) تخلف از پیمان است وچهره ی کفرش را آشکار میکند وزمینه حرکت اصلاحی بعد را فراهمتر میکند (که همین شد) ☑️ @m_ghanbarian
🌀جوانان محمدی و ضرورت احیای حلف الفضول! 🔺رسول الله ۲۰ساله بود که در خانه عبدالله بن جدعان با جوانمردانی هم پیمان شد تا از ستمدیدگان دفاع کنند که حلف الفضول نام گرفت. پس از اسلام در حالیکه حاکم جامعه اسلامی بود هم می فرمود: "اگر امروز هم مرا به آن دعوت کنند می پذیرم". نوه اش امام مجتبی(ع) نیز جزء حلف الفضولی بود. سیدالشهداء وقتی درمقابل دفن جنازه برادرش کنار قبر پیامبر(ص)، دید دارد به این جنازه ستم می شود به حلف الفضول متوسل شد. 🔺در فرهنگ کهن ایرانی هم چیزی مثل حلف الفضول بوده که پس از اسلام در "اهل فتوت" و "عیاران" ادامه یافت. 🔺در زمان برقراری حکومت اسلامی جوانمردان، جایز نیست مثل آنچه سید محمد باقر شفتی در دوره قاجار با پاتوق چی ها در اصفهان دایر کرد را برقرار کنند. اجرای حدود و مراتب عملی نهی از منکر برعهده حکومت است. اما آیا نمیتوان باز هم حلف الفضول داشت؟ 🔺وقتی پارتی بازی و رانت خواری در نظام اداری ای پدید آمد و مفسدان همدیگر را پیدا و به هم شبکه شده و ثمره خون شهداء را به سمت فساد سیستمی سوق دهند، وظیفه جوانمردان است که حلف الفضول را احیاء کنند. نه دولت در دولت و نه خود مختاری، بلکه هم پیمان شوند که در چارچوب قوانین اسلامی مصوب و با رعایت شئون اخلاقی از بی پناهان و آنانکه چیزی از پارتی و رابطه ندارند حمایت کنند. از ستمدیدگانی که با ظواهر قانونی و حتی بی قانونی آشکار از حقوقشان محروم میشوند، حمایت کنند. 🔺مثلا جوانان انقلابی و حزب اللهی یک شهر باهم سوگند بخورند که ضعفاء و بی کسان را در دیوانسالاری عریض و طویل یاری کنند و آنها را به هم معرفی کنند تا در ادارات کمتر بالا و پایین شوند و دست خالی برنگردند. جوانان محمدی شهرها درچارچوب قانون و رعایت مصالح نظام اسلامی و حواس جمعی از توطئه های دشمن، صدای کارگران محروم و ستمدیده ای شوند که چند ماه حقوق اندکشان را نمی دهند اما مدیران چیزی از مزایاشان کم نمیشود! مطالبه نان شب اینان با رعایت قوانین هم ممکن است و آن یک حلف الفضول است. حلف الفضول محمدی را باید در دیوان سالاری امروز و غفلت برخی از مدیران نسبت به صاحبان انقلاب احیاء کرد و مثل گروه های جهادی تبدیل به یک فرهنگ کرد. محسن قنبریان/ شب رحلت پیامبر(ص) و امام مجتبی(ع) ☑️ @m_ghanbarian
صلاح امت ، اصلاح امت 3.mp3
14.7M
🔶 سخنرانی: صلاح امت ، اصلاح امت جلسه سوم ۹۵/۹/۹ ☑️ @m_ghanbarian
🔶 سخنرانی صلاح امت ؛ اصلاح امت چکیده جلسه سوم ✅ استطاعت در اصلاح 🔹قانون چهارم: اصلاح غیر از اینکه باید به صلاح باشد باید در توان باشد. 🔹شعیب فرمود:«... ان ارید الا الاصلاح مااستطت: اراده ای جز اصلاح ندارم آنقدر که بتوانم»(۸۸/ هود). امیرالمومنین پس از سقیفه فرمود:«... افلح من نهض بجناح أو استسلم فأراح: کسی کامیاب میشود که با داشتن بال وپر قیام کند یا اگر قدرتی ندارد راه سلامت پیش گیرد ودیگران را آسوده گذارد»( خطبه ۵). 🔹از این رو در ماجرای غصب خلافت هم خود را در استضعاف شبیه هارون میخواند که « ان القوم استضعفونی وکادوا أن یقتلوننی: مردم مرا ضعیف کردند ونزدیک بود مرا بکشند». در ماجرای هارون وموسی هم تشخیص هارون غیر از موسی نبود در مقابله با سامری منتظر موسی بود که بیاید با ید بیضاء وعصای موسوی اش فتنه را بخواباند از هارون چنین پذیرشی نبود. ✅ سلسه اصلاحات 🔹قانون پنجم: اصلاح امت یک زنجیره وسلسه اصلاحات بهم مرتبط است. 🔹امیر المومنین در نامه۵۳ بیان میکند چگونه اصلاح برخی از طبقات وصنوف اجتماع منوط به اصلاح طبقه دیگر است. در خطبه ۲۱۶ بطور کلی وکلان بیان میکند:« امور مردم بدون اصلاح حاکمان ، اصلاح نمیشود وحاکمان بدون استقامت مردم اصلاح نمیشوند». 🔹از اینجا فرق دوتعبیر اباعبدالله( انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی) وامیرالمومنین( ونظهر الاصلاح فی بلادک) روشن میشود: اباعبدالله طلب استقامت در رعیت دارد برای اصلاح حاکم اما علی( ع) خود حاکم است باید اصلاحات او در کشورش هویدا شود. ✅ جولان منافقان 🔹این ظرایف ولطائف در رعایت " صلاح" یا اقدام به" اصلاح" جای جولان منافقان میشود.طوری که وقتی به آنها گفته میشود فساد نکنید می گویند ما مصلحیم!(۱۱/ بقره) قرآن با تأکید بسیار میگوید « آگاه باشید دقیقا همین ها مفسدانند اما خود نمی دانند»(۱۲/ بقره) معلوم است فساد آنها از قبیل قتل وغارت وبمب گذاری و...نیست وبسیار لطیف است آنقدر که حتی خودشان هم متوجه نیستند! 🔹جولان فسادآلود منافقان در دوجای این ماجراست: 1⃣ جایی که باید رعایت صلاح ضروری کرد ،تلاش کنند برای حرکت وجنبش واصلاح طلبی! نمونه اش تقاضای ابوسفیان است از امیرالمومنین پس از سقیفه که مدینه را برایت پر از سواره وپیاده میکنم ! اما امام قصد او را مبارزه با اسلام میخواند وفتنه گری لذا زیر بار نمیرود( تاریخ طبری ج۲ص ۲۳۷/ ارشاد مفید ج۱ ص۱۹۰) 2⃣ برعکس جائی که جای اصلاح واقدام است دائم رعایت صلاح ضروری را به رخ بکشند وحرکت ونهضت رامتهم به ،به خطر انداختن وحدت وکشور و... بکنند. نمونه این در خیرخواهی های ظاهری برای نهضت حسینی هست. ابن عباسها، ابن عمرها، عمروبن سعیدها وحتی زنانی مثل عمرة بنت عبدالرحمن. همه از لزوم همراهی با جماعت، نشکستن عصای امت وتفرقه درست نکردن وداخل در صلحی که مردم در آنند میگویند. اما سید الشهداء به آنها توجه نمیکند .عملا هم قیام او موجب اصلاح امت وتأمین صلاح حاجی شد امر به معروف حاکمان واستقامت مردمان نهادینه شد وهیچ صلاح ضروری هم فوت نشد نه خون قاطبه امت ریخته شد نه شهادتین به خطر افتاد ونه هرج ومرج ومثل آن باب شد. ✅ مرجفون 🔹قرآن تیپ وصنفی از منافقان را " مرجفون" میخوامد( ۶۰ احزاب) که حوزه فعالیتشان قسم دوم است. " رجفه" چیزی است که موجب اضطراب شود. " اراجیف" سخنانی است که دلها را خالی کند وتشویش پدید آورد. 🔹مرجفون کسانی هستند که با بزرگنمائی های دشمن وسیاه نمائی های خودی و... طوری وانمود میکنند که در صورت اقدام ، صلاح ضروری جامعه از بین میرود! شعارشان ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم( همه علیه شماییند بترسید) است( ۱۷۳/ آل عمران). بلا تشبیه مثل این سخنان که بمبی دارند چنین وچنان که برخی ضعیف الایمانها میگویند نمونه اراجیف عصرماست. 🔹در عصر ما گروهی مشخص پس از جنگ که وقت ساختن کشور وتقویت بنیه بود اصرار داشتند به کمک صدام علیه آمریکا وارد جنگ شویم در ماجرای اشغال کویت وجنگ اول خلیج فارس در زمان بوش پدر! دقیقا همانها در جریان مقاومت هسته ای فشار می آورند با آمریکا سازش کنیم تصریح میکنند فرق ما این است که تهدید آمریکا را جدی میگیریم ومیخواهیم سایه جنگ را از کشور دور کنیم!( حرفشان صرف مذاکره بعنوان یک روش نیست). از سر حسن اتفاق از همان زمان به اینطرف هم نام خود را " اصلاح طلب " گذاشتند! ☑️ @m_ghanbarian
📖 قرآن مطلا و قرآن اسیر! ✅ حضرت آیت الله جوادی آملی سر درس تفسیر خود به سؤالی درباره طلاکاری قرآن پاسخ فرمودند که حاوی نکته ای جدید و درخور توجه است. http://l1l.ir/5fjl قیاس قرآن به حرم معصومین و الحاق حرم به مسجد در پاسخ آن استاد ارجمند قبلا مورد بحث واقع شده است که تکرار نمیکنم. از جمله که در قرآن مطلا ادله ی خاصه در نهی داریم بخلاف حرم. فتوای مشهور هم درباره تذهیب و زخارف مسجد -اقلا تا قبل از حرمهای مطلا- عدم جواز بوده است. ✅ اما اذعان ایشان به دو نکته مهم: 1⃣ حکم فقهی قرآن مطلا چیز دیگری است! فرمود: "مستحضريد اين يک حکم فقهی دارد؛ اما آنچه را که فعلاً در جامعه شيعه رواج دارد، اين است که در اين امر هيچ ترديدی نيست که اهل بيت عِدل قرآن کريم‌اند ..." 🔺قبلا اشاره شد که بزرگانی مثل شیخ طوسی طلا کاری قرآن را حرام و برخی مشاهیر دیگر اقلا آنرا مکروه میدانند. این فقیه وارسته هم منکر آن احکام نیست حداکثر به حکم ثانوی (مثل کوری چشم قرآن سوزان) می خواهند جوازی بسازند. 2⃣ تصریح به این که: قرآن و حرم مطلا اولویت جامعه فقیر نیست!و اینها از اولویت های دین نیست(ولو جائز است)! "جامعه‌اي که فقير است اين جزء اولويت قرار نمي‌گيرد. اما اين کاری نيست که حالا ما بگوييم شما حالا بياييد براي وجود مبارک حضرت زهرا(سلام الله عليها) صحنی در نجف به نام مبارک حضرت، مطلّا، اين همه براي چيست؟! مي‌دانيد ما با اين جهان روبهرو هستيم کسی اين قرآن را به آن صورت دربياورد نام مبارک ائمه را هم به صورت‌های ديگر در بياورد يا بقيع را يا حرم مطهر عسکريين را اين داعش به آن صورت در بياورد، يک نحوه بزرگداشتی هم براي اينها هست. اينها چيزی برای بقيع نگذاشتند چه اينکه می‌خواستند مسئله سامرّاء را هم به همان صورت دربياورند؛ اما قيام شيعه‌ها براي تجديد آن بارگاه و تذهيب آن بارگاه جلوي دهن‌کجي‌ها را گرفته. غرض اين است که اينها جزء اولويت‌های دين نيست، ولی نميشود گفت که شما چرا مثلاً قرآن را به اين صورت نوشتی؟! يا مثلاً حرم امام رضا را چرا اين همه تذهيب می‌کنيد. اينها جزء اولويت‌ها نيست." 🔺توجه کردید: مطلا سازی اقدامی مقابل دهن کجی مانند داعش، نوعی بزرگداشت است و جائز لکن اولویت دین نیست بخصوص در جامعه ای فقیر.(به فایل صوتی ایشان رجوع کنید) ✅ اولویت چیست؟ آنچه بنده به سخنان آن فقیه حکیم می افزایم بیش از تکمیل همین نکته ایشان نیست: قرآن خود کاری نکرده که بهانه ی آتش زدنش باشد بلکه مدعیان قرآن (مثل داعش) از آن چهره ای ارائه دادند که بهانه آتش شد. در این فضا اولویت "آزاد کردن قرآن" از "دست اشرار" است همان که امیر(ع) فرمود: "ان هذا الدین کان اسیرا بأیدی الاشرار". آزاد کردن قرآن، به مطلا کردن آن نیست به "عمل به آن" و "احیای امت وسط" آن است تا شاهد و الگو برهمه امتها شوند(۱۴۳/بقره) یعنی همان راهی که پیر و مرشد این ملت و استاد آن فقیه ارجمند -یعنی امام خمینی- نشان داد. بالاتر بگویم "مطلا سازی قرآن" در عهد اول اسلامی روی دیگر سکه حاکمیت اشراری است که تعالیم آنرا اسیر و به تعبیر خود قرآن آنرا پاره پاره(عضین) کرده بودند و به تعبیر امام صادق(ع) حروفش را اقامه و حدودش را ضایع کرده بودند(ر.ک:بحارج۸۵ص۴۳). مفسر بزرگ قرآن بهتر از حقیر میداند که سوزانندگان امروز قرآن از همان جناحند که محمدرشیدرضا ازشان نقل می کند که باید مجسمه معاویه -یعنی بزرگ همان اشراری که قرآن اسیرشان بود- را از طلا ساخته در میدان مرکزی برلین نصب کنند! چرا؟ "چون معاویه نظام اسلامی را از اساس مردم سالاری به نظام سلطه و زور تبدیل کرد و اگر معاویه نبود اسلام کل عالم را فرا می گرفت و ما آلمانی ها و سایر اروپایی ها مسلمان شده بودیم!"(تفسیر المنارج۱۱ص۲۱۴). آنانکه اشرار قرآن را لایق طلا شدن می دانند امروز هم پشت پرده حامی جریان سفیانی زمان مایند. ولو از فعل آنها در پرده دیگر برای مبارزه با اسلام و قرآن هم بهره ببرند! هم قرآن و خود اینان می گویند مقابله با اینها، احیای امت الگو و جامعه قرآنی است نه قرآن مطلا که یادگار منحرفان از اسلام اصیل است. شما به داعش سازان خاطرتختی دهید که دنبال احیای امت وسط و الگوی قرآن نیستید آنها قرآن را هم کنار مجسمه معاویه طلا کرده در موزه های جهانی شان می برند! اولویت ها را گم نکنیم! 📝محسن قنبریان ۹۷/۸/۱۹ ☑️ @m_ghanbarian ___________________ 🔺مطالب مرتبط(جستجو کنید) -نقد نظر آیت الله اراکی -گزارشی فقهی از حکم قرآن مطلا -نقد نظر آیت الله جزایری -تعمیر و توسعه مزار معصومین در فقاهت انقلابی امام
⚽️ برزیلته ۲ نوشته حجت الاسلام قنبریان را در زیر بخوانید👇 ☑️ @m_ghanbarian
⚽برزیلته ۲! 🔹"زنان برنده بازی آزادی"! تیتر اول و معنادار یک روزنامه سیاسی پس از بازی برگشت پرسپولیس-کاشیماست. وقتی"آزادی"، ورود به ورزشگاه باشد، راست می گوید. زنان برنده شدند آنهم بوسیله "بازی"! کاش "این آزادی" برای کامیون داران، معدنچیان، کارگران بی حقوق و...هم بود که اقلا حاشیه نمازجمعه ای مطالبه به حق خود را آرامتر از ورزشگاه فریاد کنند. یا کاش "بازی ای" هم بود که بتوان "جدی ترین" چیز زندگی -یعنی نان سفره بچه ها- را بشود با سوت و کف گرفت! 🔹نمی دانم فردا دادستان یا مراجعی از قم خط و نشان یا فتوا صادر می کنند یا مسأله در گوشی حل شده است! مثلا در جلسه سران قوا برای نقشه راه گذر از تحریم ترامپ، این سطح از آزادی اجتماعی سوپاپ اطمینان فشار تحریم ها برمردم قرار داده شده است تا شوت وسوت، گرانی نرخ را تسکین دهد!(گفتم مثلا!) تهیأ این حضور از قبل دیده شد. وقتی "تب فوتبال" را چند درجه داغتر کردند. دانش آموزان دسته جمعی زنگ تماشای پرسپولیس را تجربه کردند و مردم دور از "آزادی" برای دیدن "بازی" سینما رفتند! حالا خط و نشان برای این کنج ماجرا(حضور بانوان)، خط و نشان و پرونده سازی برای هذیان آدم تب داری است که به ۴۰درجه رسیده است! 🔹متأسفانه نظام حقوقی و حتی فقهی ما هنوز درک درستی از "صنعت سرگرمی" در دنیای مدرن ندارد. صدهزار تماشاگر حاضر و میلیونها تماشاگر غایب برای ۲۲بازیکن را برایش "ورزش" می خوانند! او هم بجای حمل شایع و نگاه میدانی، هنوز "بفرض مذکور" جواب می دهد! مساله را در حد ساق لخت بازیکنان -که یک هزارم سینماهای خانگی دیده میشود- و احیانا شنیدن چند فحش رکیک می بیند! هنوز این میلیونها را "تماشاگر" می فهمیم نه "بازیگر" و کنشگر یک صنعت مدرن! 🔹"صنعت فوتبال" یک کل به هم تنیده است که فرهنگ خود، سیاست خود، اقتصاد، و حتی ارزشهای خود را دارد. تجزیه اش و تقنین برای اجزای متجزی آن و بفرض مذکورش، لاهی خوردن از فوتبال است! فوتبال غیر از تشویق با موج مکزیکی و ایسلندی و کنسرت زنده ۱۰۰هزارنفری، گردش مالی حیرت آور حاشیه زمین هم دارد. شرط بندی هایش از همه قمارخانه های دنیا بیشتر و بزرگتر است. فیفا هم مثل fatf "بازی های" خود را دارد از شرط حضور زنان تا منع پرچم بزرگ امام حسین(ع) در بازی شبهای محرم و... "سیاست بازان"(داخلی و خارجی) هم بازی خود را با فوتبال می کنند. شوت و سوت در طول تاریخ فوتبال تیزی "سازش"، "تبعیض" و "ظلم" را کاسته و مسکن و مخدر ملتها بوده است(رجوع به تاریخ سیاسی المپیک و جام جهانی). 🔹به راحتی خلاف اصل ۳۰قانون اساسی، لایحه های فروش مدارس آموزش و پرورش به سرمایه داران نو به نو می رسد و دیگر نام "غیر انتفاعی" هم به "سرمایه گذاری و سودبری" تغییر می کند. مدارسی با شهریه های چند ده میلیونی در تهران رقیب مدارسی در طویله، بدون دیوار یا دیواری فروریخته بر دانش آموز سر برمی آورد و تبعیض آموزشی و به تبع تبعیض شغلی و مدیریتی و... را بنیان می نهد. و توجیه همه اینها یک کلام است: دولت توان مالی اداره آموزش و پرورش را ندارد! اما توان باشگاه داری دارد! فقط بدهکاری سرخ-آبی ها از بودجه آن طویله نشین ها ۱۱۰میلیارد بود(سال۹۳) یعنی فقط ۴۰تا از بودجه کل وزارت ورزش ایران کمتر! حقوق بازیکنان و مربیان فوتبال، ازنجومی ترین حقوق ها در ایران است. سالها قبل یک مربی وطنی از یکی از این باشگاهها "دقیقه ای" ۵۱۸۰۰۰تومان می گرفت! کجا تا بازیکن و مربی خارجی ورقم به دلار! همه اینها از بودجه عمومی کشوری است که آن وضع معدنچی و کارگرش است! 🔹قبول کنید شوت و سوت فوتبال معجزه می کند که همان بدبخت ها را هم به تماشا می کشاند و منتقد را هم هو می کنند! 🔺مطلب مرتبط: برزیلته 📝محسن قنبریان ۹۷/۸/۲۰ ☑️ @m_ghanbarian
⚽️ پیوست برزیلته ۲! نوشته حجت الاسلام قنبریان را در زیر بخوانید👇 ☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
⚽️ پیوست برزیلته ۲! نوشته حجت الاسلام قنبریان را در زیر بخوانید👇 ☑️ @m_ghanbarian
⚽پیوست برزیلته ۲! 🔹تب داغ گاهی بینندگان را هم به هذیان می کشاند! فرض کنید هذیان می گویم: 🔺نوشتم شاید در گوشی مساله حضور بانوان هم حل شده! و این حضور و کلا فوتبال بازی سیاست بازان، سوپاپ اطمینان اجتماعی برای فشار تحریمها باشد. امروز آقای رئیس جمهور فرضیه ام را علنی کرد: "چه ایرادی دارد که بخشی از استادیوم ورزشی که هیچ منافاتی با قانون و شرع و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی ندارد، به بانوان اختصاص یابد. می‌توان با برخی اقدامات کم‌هزینه میزان رضایتمندی و خشنودی اجتماعی مردم را در جامعه افزایش داد و باید توجه داشت که با سوء ظن نمی‌توان با مردم برخورد کرد"! مخاطب فرهیخته فهمید متن بنده علیه حضور بانوان در ورزشگاه و شادی نوجوانان در زنگ پرسپولیس(!) نبود. نمیشود چیزی را خواست و تبش را افزود اما لوازمش را انکار کرد. حالا هم بگویم "تب فوتبال" در کشور استثناء ندارد. روحانی و رئیسی فرقی ندارند. احمدی نژاد ضد اشراف هم در این مساله مثل اشراف بود. پول امام رضا(ع) هم استادیوم فوتبال شد. مرحوم واعظ طبسی ساخت و رئیسی در تبلیغاتش افتتاح کرد! در حالیکه شیعیان امام رضا(ع) در حاشیه همین مشهد -نه کمی دورتر- در فلاکت دست و پا میزنند و آن را هم آقای رئیسی در تبلیغاتش نشان داد! خدایا من دارم کافر می شوم یا این، آن اسلام اهلبیت(ع) نیست؟!نعوذبالله تصحیح کنم: این همه آن اسلام نیست! منتظر روزی و کسی می مانم که همه دین و سنت را آشکار کند و بخاطر ترس، چیزی از آن را مخفی نکند. اللهم أظهر به دینک و سنة نبیک حتی لایستخفی بشیء من الحق مخافه أحد من الخلق (دعای افتتاح). 🔺مطلب مرتبط: برزیلته۲ 📝محسن قنبریان ۹۷/۸/۲۲ ☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری ⭕️ازدواج های منفعتی خواص ➕مثال های امروزی با شما... #محسن_قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
🌀 یمن، منتظَر و منتظِر نوشته حجت الاسلام قنبریان را در زیر بخوانید👇 ☑️ @m_ghanbarian
🌀یمن، منتظَر و منتظِر 1⃣ یمن منتظَر خیزش یمن مورد انتظار شیعیان و مستضعفان است در روایات علائم حتمی ظهور حضرت مهدی(ع)، یکی از علائم حتمی "خروج یمانی" است.(الیمانی من المحتوم).(۱) و یمانی، مجاهدی از یمن است (الیمانی من الیمن)(۲) نه مدعی ای در بصره و عراق و...! در برخی روایات پرچم او هدایت شده ترین به حق (یا صاحب الزمان) است.(۳) پس منتظران حضرت مهدی(ع) باید یمن را ویژه نظاره کنند. امروز اوصاف یاران غیبت حضرت که کشته شدن و در به در شدن و آتش زده شدن و...است(۴) در آنها بیش از دیگران است. تطبیق این و آن بر یمانی، غلط است اما یمانی از یمن است. پس یمن، نقشی آخرالزمانی و ویژه دارد لحاظ همین نکته در خصوص نگاه به یمن مهم است. شاید چنانچه حبس و حصر امام عسکری(ع) در تمام دوره امامتش بخاطر زمینه شدنش برای تولد قائم(ع) بود، بتوان گفت مصائب امروز یمن هم بی تأثیر از خوف دشمنان از نقش آخرالزمانی آن نیست. دشمنان امام عصر(ع) او را بخاطر مهدی(ع) چنین کنند و یاران امام عصر(ع) به او چنین نگاهی نکنند سزاوار نیست. 2⃣ یمن منتظِر اما یمن هم امروز به انتظار شیعیان و منتظران است! امروز یمن در خون و قحطی و خطر نسل کشی است. به حسب گزارش سازمان ملل نیمی از مردمش در آستانه مرگ حاصل از گرسنگی اند! جریانی که در شام پی ایفای "نقش سفیانی" بود امروز همو دارد ریشه یمنی ها را می سوزاند! وقتی برای ظهور و شخصی برای یمانی معلوم نشده است. اما هرچه هست، یمن خاستگاه خیزش یمانی است. قصدش کرده باشند یا نکرده باشند با این کودک کشی و قحطی و بیماری دارند اردوگاهی از اصحاب آخرالزمانی قائم آل محمد(ص) را منهدم می کنند. یمن محتاج کمک است نه فقط چون انسانند و نه فقط چون مسلمانند بلکه چون "مورد انتظار" برای فرج اند. در سالگرد شروع امامت امام عصر(ع) یمن را ویژه تر لحاظ کنیم. ____________________ 🔺پی نوشت: ۱. الغیبه/نعمانی ص۲۶۲با روایاتی دیگر در کافی، الغیبه طوسی، کمال الدین صدوق ۲. کمال الدین/صدوق ص۶۳۶ ۳. الغیبه/نعمانی ص۲۶۴ ۴. کمال الدین/صدوق حدیث لوح (ع) 📝محسن قنبریان ۹۷/۸/۲۵ ☑️ @m_ghanbarian
🌐فلسفه ی فوتبالی! نوشته حجت الاسلام قنبریان را در زیر بخوانید👇 ☑️ @m_ghanbarian
🌐 فلسفه ی فوتبالی! ✅ مخ یادداشتهای قبل -باعنوان برزیلته- این بود که فوتبال در دنیای مدرن یک کل به هم پیوسته است که اقتصاد خود، سیاست خود، فرهنگ خود و حتی ارزشهای خود را دارد. نگاه کردن به این "کل" به شکل "جزء نگرانه" و تحلیل یا حکم کردن برآن اجزاء، میشود ماجرای فیل مولوی! در این یادداشت می خواهم یک جمله بیفزایم: فوتبال فلسفه ی خود را هم می سازد! 🖋فلسفه مدرن، دایه ی علوم! فلسفه در عهد قدیم و هم مبانی درست هستی شناختی، مقدم بر علوم طبیعی و ریاضی و به نوعی مادر آنها بود. مبادی تصوری و تصدیقی -که انگار سلولهای بنیادین علم اند- را او به علوم می داد و دهها نیاز دیگرشان را برمی آورد. لکن در دنیای مدرن، فلسفه متأخر از علوم طبیعی شد! علم تجربی، مادر همه علوم شد. مثلا اقتصاد کلاسیک و نظریه "لسه فر"(۱) از مکانیک نیوتن، متولد شد. فرضیه تکامل داروین در جامعه شناسی، تاریخ تمدن و علوم اجتماعی زیادی چارچوبه تحلیل شد و همه را از نو متولد کرد! پس علوم انسانی همه تابع و فرزندان علم تجربی شدند. فلسفه جدید وضعش از اینها هم بدتر شد و تابع هردو شد. تو گویی مادر دیروز، امروز نوه ی دختران علم تحربی شده است. دیگر از ارسطو و افلاطونی خبری نبود، بلکه هگلی هم پیدا نشد. فلسفه در بهترین حالتش در حد فلسفه هایی مضاف در روش شناسی، معرفت شناسی و... بروز کرد و بعضا کار تعمیم نظریات متأثر از علوم تجربی به سایر علوم را برعهده گرفت و نقش دایه برای علوم تجربی و انسانی را گردن گرفت! ⚽فلسفه ی فوتبالی جای فلسفه ی فوتبال! پرسشهایی فلسفی و هستی شناختی از فوتبال، چرایی و چگونگی هایش می تواند فلسفه فوتبال را سامان دهد مثل فلسفه هنر، فلسفه علم و...لکن پس از هبوط فلسفه، آنچه اتفاق افتاده است "فلسفه ی فوتبالی" است نه "فلسفه ی فوتبال"! سال ۲۰۱۰ مجلد ۵۱مجموعه ی "فرهنگ عامه و فلسفه" با کتابی حجیم بنام "فوتبال و فلسفه" در آمد. ۴۰فیلسوف آکادمیک معاصر از ۱۵کشور جهان درباره فلسفه و فوتبال(فلسفه ی فوتبالی!)مقاله نوشتند. وجه مشترک همه آنها یک چیز بود: علاقه شدید و گاه دیوانه وار به فوتبال! در این کتاب، فلسفه رنگ فوتبال می گیرد حتی فصول آن با مراحل فوتبال نام گذاری می شود: گرم کردن، نیمه اول، بین دو نیمه، نیمه دوم، وقت اضافی اول و دوم، ضربات پنالتی! در این مقالات اثر فوتبال بر تفلسف(فلسفی اندیشیدن) را بالعیان می بینید. فوتبال است که به فلسفه سو می دهد چه بگوید و فلسفه ی خود را می سازد. مثلا بحثهای فلسفه ی اخلاقی چند جا طرح می شود از جمله در بحث هواداری یا آنجا که بررسی می کند در چه شرایطی خطای آخرین مدافع روی مهاجمی که در آستانه ی گل زدن است می تواند اخلاقی باشد؟(!) مقاله ای تصریح می کند اخلاقیات بیش از آنچه مورد تصدیق فیلسوفان قرار گیرد به طرفداری از یک تیم فوتبال شبیه است(ص۲۱۷) طرفداری یک تیم، مثل کری های طعن آمیزی که خلاف عرف جامعه است اما بخشی از وجود هوادار شده است! می بینید چه فلسفه ی محکمی برای اخلاقیات ساخته می شود؟!! ۴فضیلت افلاطونی(۲) در فلسفه باستان، بر "بکن بائر"(بازیکن آلمانی) در بازی نیمه نهایی ۱۹۷۰مقابل ایتالیا -که با کتف شکسته بازی کرد- انطباق یافته باز تعریف میشود! در بخش اول کتاب زندگی، مثل فوتبال معنا شده از دو گل "مارادونا" به انگلستان با دست یاد می شود و از امکان بی عدالتی بازگشت ناپذیر در فوتبال -که نمونه بارزش همان گلهای مارادونا در جام جهانی ۱۹۸۶ بود- مثال می آید و دست او "دست خدا":شمرده و زندگی واقعی را هم اینچنین تفسیر می کند: "کمی بدشانسی، یک بی عدالتی بدون کیفر و بازگشت ناپذیر که می تواند به شما آسیب بزند و در بدترین حالت زندگی تان را نابود کند. فقط کافی است در زمان نادرست و در جای نادرست باشید از این رو در فوتبال و هم مثل زندگی نه با شانس محض طرف هستید و نه با توانمندی صرف، بلکه درام فوتبال هم مثل درام زندگی آمیخته ای است از هردو"! ملاحظه می کنید؟! چه خسارتی از این بیشتر که بازی آرژانتین-انگلیس برای فیلسوف جای حد وسط یقینی، کلید رمز برای باز کردن معنای زندگی شود؟! و تازه بی عدالتی برگشت ناپذیر به تبع فوتبال به عالم واقعی نسبت و هند مارادونا، نماد دست خدا شود! در حوزه اجتماعی در مقاله ای می آید که اگر "نیچه" در این زمان بود طرفدار "آرسنال" بود نه تیم ملی! چون نیچه ناسیونالیسم و ملت گرایی را یکی از بزرگترین آفات مدرنیته می دید. شاید از همین روست که شما می بینید جهان سومی ها روی تیم ملی غیورند و اروپا و اعضای اتحادیه اروپا روی باشگاهها! _____________ 🔺پی نوشت ها: ۱. لسه فر: واژه ای فرانسوی است بمعنای منع دخالت بیرونی (دولت،ارزشها و...) در مکانیسم بازار. در این نظر بازار نظمی مکانیکی دارد که دخالت بیرونی آنرا بهم می ریزد ۲. حکمت، شجاعت، خویشتن داری، اعتدال 🔺مطالب مرتبط: برزیلته ۱ و ۲ 📝محسن قنبریان ۹۷/۸/۲۶ ☑️ @m_ghanbarian
📱رسانه های مجازی و پدیده های اعتقاد ساز 🔺دکتر ربیعی -وزیر سابق کار و رفاه- درباره مرحوم نوربخش -رئیس فقید سازمان تأمین اجتماعی- توئیت کرد که: او نیمی از حقوقش را به بیت المال برمی گرداند. 🔺چندی قبل هم در هیاهوی کسی درباره پسر شهید رجایی توییتی گذاشت که: آقازاده نیست و پست دولتی ندارد و حتی از سهمیه خانواده شهدا استفاده نکرده! 🔺در موج اعتراضات کارگری این سالها بخصوص برای تأخیر در پرداخت حقوق، نامه ای از شهردار شیراز رسانه ای شد که از مدیر مالی خواسته بود حقوق او و معاونان را پس از کارگران (رسمی،پیمانی،شرکتی) پرداخت کند! 🔺و... 🔶منتقد اجتماعی (البته اصیلش) مثل طبیب است. گرچه بیشتر با بیماری ها، امراض و آفات سروکار دارد اما برای درمان همیشه باید توان و سلامتی طرف را هم سنجش کند. گاه برای یک جراحی، باید بیمار را تقویت کرد یا برای کاهش عوارض یک دارو، به مریض تقویتی هم داد! جراحی های اجتماعی-سیاسی در کالبد دولت و حاکمیت اما با "روح جامعه" و "در حیات اجتماعی" انجام می شود. اگر روح و روان جامعه با تکثیر امراض و تلقین بیماری ضعیف شد، آنوقت کار جراحان هم سخت میشود. 🔶بازگفتن نمونه های "اعتقاد ساز" توسط منتقدان اجتماعی و رسانه های مستقل، در کنار پرداختن به آفت ها و فسادها، روح و روان جامعه و مزاج آنرا برای اصلاح و ترمیم مهیاتر می کند. همین جا بگویم: برخی نباید از نمونه های اعتقاد ساز صرفا بعنوان "مسکن" استفاده کنند. فرق این دسته با منتقدین حکیم اجتماعی این است که اینان دنبال اصلاح و جراحی مفاسد نیستند و فقط می خواهند جامعه را آرام کنند. اما منتقدین دلسوز در حالی که سهمی از بسته تولیدی خود برای مخاطب را به پدیده های اعتقاد ساز اختصاص می دهند، در کنارش به آسیبها و ضرورت جراحی ها توجه می دهند. برای مثال در کنار رسانه ای کردن وضعیت معیشتی فرزندان و نوه های شهید رجایی(۱) به ۴۰۰۰آقازاده خارج نشین و پدیده مضر آقازادگی هم توجه می دهند. پس دادن نصف حقوق از سوی مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی، اندازه نمونه آن شهید عزیز در دفاع مقدس(۲) قابل افتخار است لکن این مانع پرداختن به مفاسد سازمان (چنانچه در سالهای پیشین) یا اجحاف های جاری به محرومان و مستضعفان در همین سازمان نمی شود. 🔶فعالین دلسوز رسانه های مجازی همواره از نام بردن الفبایی مفسدان گله مند بوده اند. اما خوب است در نمونه های اعتقاد ساز از آن روش الفبایی استفاده کنند. شبکه وسیع رسانه مجازی و لشکر مومن مطالبه گر اگر در هر شهر و استان، مدیر خوب یا اخلاقی پسندیده را با حروف اول اسم و فامیل رسانه ای کنند هم اعتقاد سازی کرده و روح روان جامعه را برای اصلاح و جراحی های لازم آماده می کند و هم زمینه تقلب ها و ریاکاری ها و زهد فروشی ها را می گیرد. تا مدیری خدای نکرده با یک ظاهر سازی مقطعی در ترک جنبه ای از دنیا، دنیاطلبی افزون در ابعاد دیگر نکند. چرا که نمونه این مدیران هم در تاریخ ۴۰ساله انقلاب کم نبوده و بیشتر موجب اعتقاد سوزی در مردم شده است. در یادداشتی دیگر از نقش مسئولان در افزایش پدیده های اعتقاد سوز خواهم گفت. ___________________ پی نوشت ها: (۱) https://www.khabaronline.ir/news/800882 (۲) http://shiraze.ir/fa/news/54688 📝محسن قنبریان ۹۷/۸/۲۸ ☑️ @m_ghanbarian
🌀مسئولین و پدیده های اعتقاد سوز 💡دومثال(صرفا مثال)برای درسی مهم: 1⃣در ماجرای طرح توسعه شهری قم، خانه ی آیت الله العظمی بهجت هم در طرح قرار گرفت. مسئولین شهرداری به احترام، خدمتشان رسیدند و موضوع را مطرح کردند. دیدند ایشان بلند شده بیرون رفتند! به گمان اینکه ناراحت شده اند سراغشان رفتند. دیدند دارند وسائل ضروری را جمع می کند که از خانه بیرون رود! فرموده بودند: اگر منزل در طرح توسعه ی شهری است جایز نیست در آن بمانم... mshrgh.ir/449993 2⃣ در همین طرح های توسعه شهری، طرح تعریض خیابان معلم هم بود. برخی اماکن شمالی خیابان عقب نشینی کردند. مدرسه علمیه ولیعصر(ع) متعلق به رئیس قوه قضاییه آیت الله آملی لاریجانی هم در جانب شمالی خیابان واقع بود. ساختمان قدیمی حالا به شکل بسیار مجلل و چند طبقه بازسازی شده است اما عقب نشینی همجواری ها را ندارد. نگاه ها را به خود خیره کرد مسئولین شهری به سؤالات پاسخ دادند که تخلفی صورت نگرفته است: بر اساس مصوبه کمیسیون ماده۵، بخاطر ثبت ملی بودن مدرسه قدیمی حجتیه، طرح تعریض از ۳۶متری به ۳۰متری کاهش یافته و تجدید بنای مدرسه ی رئیس قوه بر این اساس است. mehrnews.com/news/3857531 ❗درنمونه اول فقیهی است که به ظاهر دستی در حکومت و مناصب آن ندارد. فتاوایش نیز کمتر با این جملات است که: "مطابق قوانین جمهوری اسلامی عمل شود". اما به محض شنیدن از خانه بیرون می رود درحالیکه طرح اینقدر فوریت هم نداشته است. این پدیده ای اعتقاد ساز است که برای رعایت قوانین سر منبرها گفته میشود. ❕ نمونه دوم از مجتهدی که یکی از ارکان سه گانه جمهوری اسلامی دست اوست سر زده است. به حسب نقل مسئولین شهری، تخلفی هم صورت نگرفته است. اما اقلا پدیده ای اعتقاد ساز نیست. دروغ چرا؟ باورش هم به ذهن مخاطبین سخت می آید و شک و تردید -که شاید هیچ دلیل محکمه پسند هم ندارد- ذهن مخاطب را اذیت و اعتقادسوزی می کند. ❓نکته مهمتر این است: منزلت و موقعیت آیت الله العظمی بهجت بلندتر است یا رئیس قوه قضاییه؟! واضح است مقایسه بسیاری از مراجع قدیم و جدید با آیت الله بهجت مقایسه بجایی نیست. غیر ازمراتب علمی ایشان -که به اندازه اش بروز نکرد- اوج مراتب تقوا و ورع ایشان با سید بحرالعلوم و مقدس اردبیلی و... قابل مقایسه است. با این وضع، چرا در یک زمان و حتی یک شهر و یک طرح، نمونه اعلای آیت الله بهجت ذهنها را سیراب نمی کند تا حجت تمام شود حتی اگر از پایین دست تری تخلف هم سربزند؟! جواب روشن است: در این امور منسوبین حاکمیت، رعایتشان برای مردم مهمتر است. مردم از آنها -بخصوص اگر در کسوت اهل علم باشند- انتظار ندارند روی خط قانون راه بروند. چه رسد اگرخدای نکرده قانونی دور زده باشند! ❗دیگر اینکه ماجرای آیت الله بهجت در اتاق خانه ای -که حالا دیگر نیست- اتفاق افتاد و احیانا روی منبری بازگو شود. لکن ساختمان چندین طبقه و مجلل متعلق به رئیس قوه، جلوی چشم هزاران عابر قمی است. چشمها به وضوح می بینند ساختمانهایی اطراف آن عقب نشینی دارند و او ندارد. حالا بازگفتن حرفهای شهرداران و تغییر مصوبه، چقدر ذهن ها را قانع می کند؟! ❓فکر می کنید از این نمونه ها چقدر درجمهوری اسلامی داریم؟: -رهبرمعظم انقلاب در بیمارستانی دولتی در تهران عمل می کند اما وزیری برای عملی معمولی تر آلمان می رود (والبته دهها نمونه دیگر). تخلفی هم صورت نگرفته است. اما چرا اعتقاد سازی اولی جای اعتقاد سوزی دومی را نمی گیرد؟!چه حجتی از رهبری موجه تر است؟! -ساده زیستی فرزندان رهبر انقلاب چرا با اشرافیت آقازاده های دست چندم نظام، طاق نمی خورد و اعتقاد سوزی آنها را ملغی نمی کند؟! بلکه حتی اعتقاد سوزی دومی به اولی سرایت و ذهن مردم را دچار تردید و شک می کند! 🔆نتایج مهم: -در اعتقاد سازی به نظام، منسوبین و منصوبین بیش از مراجع و مقدسین غیر منصوب مهمند. -رعایت "همه" منسوبین و منصوبین لازم است، اعتقاد سازی برترها، جای اعتقاد سوزی نازل تر ها را نمی گیرد. -حظر و ترک، علی الدوام است مثل فعل و انجام نیست که به یکبار است. ورع و ترک دنیا ۳۰سال برای مسئول شرط است هرچه بالاتر بیشتر. -رفتار اعتقاد سوز حتی اگر فی نفسه حلال و مجاز باشد، در مسئولین از مصادیق خلاف مروت و مخل به شخصیت حقوقی است از اینرو اجتنابش به فتوای بسیاری از فقهاء واجب است. 🔺مطلب مرتبط: رسانه های مجازی و پدیده های اعتقاد ساز 📝محسن قنبریان ۹۷/۸/۳۰ ☑️ @m_ghanbarian
⚜نحوه ی تولد امام صادق(ع)، نماد وحدت! 🔅امام صادق(ع)، نتیجه ی پسری امیرالمومنین(ع) و نتیجه ی دختری ابوبکر است! مادر ایشان(ام فروه) هم از ناحیه ی پدر(قاسم بن محمد بن ابی بکر) و هم از ناحیه ی مادر(اسماء بنت عبدالرحمن بن ابی بکر) به ابوبکر می رسد. 🔅ازسوی دیگر، امام صادق(ع) رئیس مذهب تشیع است. یعنی کسی است که حدود و ثغور مذهب حقه را در عقاید و اخلاق و عمل معلوم کرد و از مذاهب دیگر جدایش نمود و بدان استقلال داد. 💡دو گزاره ی بالا را کنار هم ببینید! ❓خداوند حکیم -که هر خشک و تری را در کتاب مبین اش براساس حکمتی قرار داده است- چرا رئیس مذهب تشیع را از نوادگان ابوبکر قرار می دهد؟! ❓چرا امام معصوم(امام باقر) با زنی ازدواج کرد که از ناحیه پدر و مادر به ابوبکر می رسد؟! البته ام فروه، زنی با تقوا و پر فضیلت بود پدرش(نوه ابوبکر) هم از موثقین امام سجاد(ع) و خود امام باقر(ع) بود. پدر بزرگش(محمد بن ابوبکر) هم پیش امیرالمومنین بزرگ و او را فرزند خود اما از صلب ابوبکر خواند(تنقیح المقال/مامقانی/ج۲ص۵۸). اما هرچه بود خانواده خلیفه اول بود که شیعیان درباره اش موضع خاصی دارند. ام فروه از ناحیه مادر هم به عبدالرحمن می رسد که به خلاف محمد بن ابوبکر، سازشکار با امویان بود. 🔆شاید سر ماجرا یک کلمه باشد: رئیس مذهب حق، منادی وحدت! متولد از این پیوند خاندان علی(ع) با خاندان ابوبکر، میشد کسی باشد که پلورالیسم و "همه مذاهب حق اند" را تبلیغ کند! اما برعکس، امامی متولد شد که مذهب حق را از غیر آن جدا و حدگذاری کرد. اما همزمان "مدارا" و همزیستی مسالمت آمیز با پیروان مذاهب دیگر را رواج داد. بغض به خلفاء را کینه ای مسری به نسل آنها قرار نداد. حتی پیروان فکری و عملی آنها را الزاما به حکم آنها محکوم نکرد. از بین آنها هم شاگرد پذیرفت. به شاگردان خود هم گفت براساس فقه آنها برایشان فتوا دهید(نمونه ابان بن تغلب). به شیعیان توصیه کرد: "به امامانتان نگاه کنید. همان کاری را انجام دهید که آنها انجام می دهند. به خدا سوگند امامانتان به عیادت مریض هایشان می روند، در تشییع جنازه هایشان شرکت می کنند، برایشان در دادگاه شهادت می دهند..."(الکافی ج۲ص۶۳۶). 🔆آری نحوه تولد او خود نماد همه ی این آموزه هاست. قدومش مبارک (ع) 📝 محسن قنبریان ۹۷/۹/۲ ☑️ @m_ghanbarian
💠 پرسشی از متن "نحوه ی تولد امام صادق(ع)، نماد وحدت!" به دست ما رسیده که پرسش و پاسخ را در اختیار شما قرار میدهیم. ❓پرسش: این تحلیل و ارتباط مذکور در صورتی محلی از اعراب دارد که عرف جامعه اسلامی چنان انتسابی را اولا توجه داشته باشند ثانیا مفید چنان آثاری ببینند، آنهم با وسائط کثیره!! آیا می توانید اثبات کنید که این انتساب چنان آثاری در جامعه اسلامی داشت؟ آیا هیچ مویدی از منقولات تاریخی در این خصوص مشاهده می شود؟ لذا هر چند ذیل مطلب صحیح است اما استناد آن به نسب حضرتش چندان قوتی ندارد... ‼️پاسخ حجت الاسلام قنبریان: تشکر از عنایتتان. واقعا اینکه پیوند با خاندانی، حاوی معنایی است اینقدر غریب است که برایش شواهد متعدد اقامه شود؟! آن هم در جامعه ای که هنوز پیوندهای فامیلی حرف اول را می زند! در دوره مدرن و جوامعی با مناسبات شهروندی(نه فامیلی و قبیلگی) هنوز ازدواج ها چنین پیامهایی می دهد ازدواج شاه معدوم با خواهر پادشاه مصر و طلاق او، عروس ملکه در ناتینگهام انگلیس و... هنوز چنین معانی ای می دهد چه رسد به جوامع گذشته! اگر اصرار به اقامه شواهد بر معناداری پیوند در دوره گذشته دارید، این دسته ها را کامل کنید: 1⃣ ازدواج های سیاسی متعدد که بی معنا خواندنش انکار روز و شب است: -گرفتن دو دختر پیامبر توسط عثمان برای عنوان ذوالنورین شدن -دختر دادن دو خلیفه اول به پیامبر برای عنوان یافتن پس از رد دامادی شان توسط پیامبر -از ۴جهت باجناق شدن طلحه با پیامبر! -و... 2⃣ توجه دادن امام معصوم(ع) به نقش و اثر قوی این پیوند ها در حوادث اسلام و جهان اسلام: -امیرالمومنین درباره شورای شش نفره عثمان از جمله به این عنصر اثر گذار توجه داد: "عبدالرحمن شوهر خواهر عثمان است پس با او اختلاف نمی کند. سعد هم پسر عموی عبدالرحمن و هم رأی او و "مال الاخرلصهره"(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۱ص۱۸۴). چه بیانی از این گویاتر: مال الاخر لصهره؟! پیوند دامادی و... موجب میل یکی به دیگری می شده و این اتفاق نایابی نبوده است بخصوص وقتی از اشخاص یا خاندانهای سرشناس اتفاق می افتاد. 3⃣ در فرهنگ و عرف اجتماعی اعراب آن روز و حتی برخی نقاط در دنیای معاصر، دختر دادن برای پایان درگیری و خونریزی قرار داده شده بود. بین دو خاندانی که نزاع و درگیری بود همواره یکی از راهها، دادن عروس و ایجاد پیوند سببی باطرف مقابل بوده و هست. پس ازدواجها (بطور کلی نه خصوص مورد بحث ما) در عرف آن جوامع کاملا معنا داشته است. 4⃣ استشهاد خود رقیب و حتی دشمنان تشیع به ازدواج امام باقر(ع) با خاندان ابوبکر! حدیث جعلی برخی عالمان عامه از امام صادق(ع) که: من دوبار از ابوبکر زاده شدم! [بخاطر نسبت مضاعف مادرش با ابوبکر] چرا اتفاق می افتد؟! سلسله سند این روایت افراد مجهولی دارد که نزد اهل سنت هم اعتبار ندارند پس حدیث جعلی است لکن چه انگیزه ای جاعل را وامیدارد بدین کار؟! اگر ازدواج با خاندانی در عرف آنروز اصلا معنایی سیاسی و اجتماعی ندارد، چه جا دارد که در این عرصه جعل کند؟! امروز وهابیون و سعودی ها بطور جدی همین خط را دنبال می کنند در کتابهای متعدد، برنامه های تلویزیونی(مثل شبکه کلمه) و سریالها(مثل حسن، حسین و معاویه) از همین عنصر(پیوند های سببی) برای القاء این غلط استفاده می کنند که: ائمه شیعه با خلفاء مشکلی ندارند و این شیعیان -بخصوص ایرانی و صفوی به بعد- هستند که کینه خلفاء را می گسترند! برای آن منظور صحیح و سقیم را فهرست می کنند مثلا اگر عمر دستور به آتش زدن خانه فاطمه(س) داده بود پس چگونه دختر او(ام کلثوم) به ازدواج او درآمد؟![اصل ماجرا زیر سؤال جدی است که مجالش نیست] آیا از معنا داری ازدواجها در عرف گذشته برای این منظور باطل استفاده نشده است؟! اگر ازدواج و پیوند صرفا بین مرد و زن معنا می شد و خاندان طرفین دخلی در معنا از اساس نداشت، این تحریفهای تاریخی برای القاء منظوری خاص در آن پارادایم معنایی چرا؟! ✅ حال ما از آن معنا داری -که بنظرم از بدیهیات است- معنای درست آنرا گرفته ایم. و آن تعدیلش با رئیس مذهب بودن امام است. عجب اینکه شما با معنای گرفته شده و پیام نهایی موافقید اما اصل معنا داری ازدواج خاندانهای سرشناس را بی دلیل می دانید!!! بزرگوار این کوچکترین از تحریف معنایی این ازدواج جلوگیری و معنای درستش را با توجه به بینات تشیع بیان کرده ام. معانی غلط یکی همان خط سعودی است که در قرون قدیم برای همین ازدواج حدیث هم جعل کرده تا ابوبکر و علی(ع) را در یک جایگاه بنشاند! معنای غلط دیگر را روشنفکران غربزده در "صراط های مستقیم" می کنند و صراحتا می گویند همه ادیان و مذاهب حقند!یا :"من عمل بر وفق هریک از مذاهب اسلام را مجزی می دانم"! ☑️ @m_ghanbarian