🌀ازدواجی بمثابه ی یک راهبرد!
نوشته ی اخیر بنده درباره نحوه تولد امام صادق(ع) و پیام "احتمالی" آن، بیش از نقد با استغراب برخی مواجه شد.
🔅سرپرستی فردا:
یک فرق امام با ما این است که او آگاه به فرداهاست. و خداوند علم غیب را نه برای اعمال جاری اش بلکه برای سرپرستی تاریخ به او داده است لذا تدبیر برای فرداها را هم او مکلف است.
ابراهیم خلیل برای فردای دور بعثت خاتم الانبیاء، مکه را بنا می نهد و...
🔅ازدواجهای مبارک
امام سجاد(ع) آگاه به غیب وقتی جلوی روی خود در فردا، نزاع بین بنی الحسن و بنی الحسین می بیند، نباید برای آن تدبیری کند؟!
اگر در کنار همه تدابیر، از ازدواج هم برای کاستن آن نزاع و صرف قوا مقابل دشمن اهلبیت بهره گرفت، کار غریبی کرده است؟! یا تکلیف خاص امامت را امتثال کرده است؟!
لذا او -که خود حسینی است- دختر امام حسن(ع) را به همسری میگیرد. مولود این پیوند امام باقر(ع) است در اوج اختلاف و نزاع بین حسنی ها با حسینی ها و امام حق هم حسنی است هم حسینی است.
البته قرار نیست تدابیر معصوم، اختیار آدمیان را بگیرد و مثلا این نزاع صفر شود. لکن فکرش را بکنید آن تدبیر حکیمانه و غیبی چقدر از این نزاع کاست؟!
🔺حال اگر امام سجاد(ع) از نوادگان ابوبکر(قاسم پدر ام فروه) شاگرد برای خود بگیرد و از ثقاتش کند وجوف ابوخالدکابلی و سعید بن مسیب قرارش دهد(کافی ج۱ص۴۷۲)، امام باقر(ع) از او(قاسم نوه خونی ابوبکر و یار خاص امام سجاد) دختر پاکیزه ای خواستگاری و رحم پاک او را پرورشگاه صادق آل محمد(ص) قرار دهد، کار عجیبی کرده است؟!
فرزند او باید مذهب حق را از باطلها جدا نماید اما همزمان مامور است با سایرین مدارا و سیاهی امت را از ناصبین و دشمنان اهلبیت جدا کند. بدی خلفاء جور را مسری در تمام نوادگانشان نکند و نزاع عقیدتی را جنگ نژادی و خونی ننماید. پیروان ناآگاه را به حکم بدعت گذاران محکوم نکند و با حجت قاطع حق را آشکار کند. از آنها شاگرد بگیرد و خود و شاگردانش مورد اطمینان و وثوق جامعه غیر شیعی باشند.
حال اگر ازدواج با پاکیزه ای از نسل ابوبکر بدین منظور کمک کند یا به ما شیعیان درس مهمی دهد چرا نکند؟!
❗عجب از کسانی است که تولد نوه و نتیجه ی پاکیزه ای از ابوبکر را برنتابند و تخرج الحی من المیت را باور نکنند!
🔺بخاطری که هیچ نسبتی بین امام و ابوبکر درست نشود همه بزرگان شیعه را تخطئه کنند! آخر همه اینان نسب مادری امام را، به ابوبکر می رسانند:
کلینی(کافی ج۱ص۴۷۲)، مفید(المقنعه ص۴۷۳)، شیخ طوسی(تهذیب ج۶ص۷۸)، طبرسی(احتجاج ج۲ص۳۷۴)، علامه حلی(تحریرج۲ص۱۲۳/منتهی ج۱۳ص۳۰۱)، شهیداول(دروس ج۲ص۱۲)، مجلسی(مرآه العقول ج۶ص۲۶)، بحرانی (حدائق ج۱۷ص۴۳۶)، کاشف الغطاء(کشف الغطاءج۱ص۹۹)، صاحب جواهر(ج۲۰ص۸۸) خویی(موسوعه ج۱۵ص۳۲۱)و...
اینها مورخ نیستند بعض شان رجالی های شیعه اند که توثیق آنها روایتی را معتبر میکند.
بعضی متکلمان برجسته شیعه اند پس معلوم است انتساب مادری و باواسطه به ابوبکر را مخل به شرائط امامت ندیده اند.
🔺عجیب تر کسانی اند که پیرو مکتب مرحوم بروجردی و امام در وحدتند و غیر از این تفکر را شیعه انگلیسی می خوانند، اما برای رد نسب مادری امام صادق(ع) به مطاعن خلفاء روی آورده انتساب امام را از آن جهت منع می کنند! درحالیکه امام رضا(ع) اینرا کار جاعلین و دساسین خواند!(روایت صدوق در عیون اخبار الرضا)
💡این تفکر شیعی میخواهد همه نوادگان خونی و عملی خلفاء را ملحق به آنها و حتی بفرض برائتشان از اباء(مثل محمد بن ابی بکر) باز غیر صالح برای پیوند با ائمه بداند و نجاست آنها را غیر قابل تطهیر و مسری بداند!
و شعار وحدت را هم تصنعا یا به جهات سیاسی و مصرف داخلی سردهد!
🔆درحالیکه آن تدابیر راهبردی صادقین(ع) موجب شد آنروز تقابل شیعه-سنی شکل نگیرد. جامعه بزرگ سنی از ناصبیون اندک(عثمانی ها و...) جدا شود و بالاتر شیعه و سنی خود را در تقابل با عباسی ببینند که از قضا خود را اهلبیت رسول الله می خواند!
ابوحنیفه سنی هم -علیرغم همه ایراداتش- مقابل خلفای عباسی فتوا و حتی زندان رود و توسط قاتل امام صادق(منصور عباسی)مسموم شود. یا احمد بن حنبل ناقل حدیث غدیر در مسندش شود و عقیده تربیع(خلیفه چهارم بودن امام علی) را بین اهل سنت تثبیت کند و شافعی مدح علی(ع) بسراید و...
آن خط امام صادق "و لوازمش" را بروجردی با شلتوت دنبال و شیعه را مذهب مجاز الازهر کرد، امام خمینی جهان اسلام(اکثر سنی) را مقابل اسلام سفیانی و آمریکایی قرار داد، سیستانی، شیعه و سنی را به جنگ با نواصب فرستاد و خامنه ای اردوگاه سفیانی ها را از عمده سنی های معاصر خالی کرد.
کاش تشیع و امامش را بهتر بشناسیم!
📝محسن قنبریان ۹۷/۹/۴
☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
⭕️مشکل آقازادگی
1⃣ فساد سیاسی
#محسن_قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
⚖ جای خالی دکة القضاء!
1⃣ کمی تفحص کنید می بینید نهادهای دولتی و مردم نهاد شیعی و حتی غیر شیعی برای امیرالمومنین(ع) چه می کنند.
مثلا: تلاش برای ثبت جهانی عهدنامه مالک اشتر در سازمان ملل، ثبت نسخه خطی قدیمی ترین نهج البلاغه در یونسکو، رونمایی از ترجمه مالایی عهدنامه در مالزی، بهره برداری از آن بعنوان یک منشور و برنامه جامع در بولیوی و...
همه این ها خوب است و کم است. لکن "تفاخر" به علی(ع) و بانگ زدن "مشروعیت" او در عالم کافی نیست. تبلور و تجلی "کارآمدی" آن آموزه ها از طلانویس کردن آن و ثبت های ملی و جهانی بسی مهمتر است.
"گزارش" کارآمدی آن آموزه ها در سالهای ۴۰-۳۶هجری هم باز "تفاخر" است نه "کارآمدی"! تصویر میز مجلل غذا گرسنه را سیر نمی کند ولو به اشتهایش می افزاید.
اساسا کار بزرگ امام خمینی در تلاش برای اقامه حکومت عدل از این حیث افضل است. آثار پژوهشی گرانقدری مثل الغدیر و عبقات الانوار با آن قابل قیاس نیست. چون امام می خواست مشروعیت ولایت را با کارآمدی آن نشان دهد. از این رو ذره ای از آن(روش حکمرانی مشروع) نباید عقب نشست یا در تحقق اش کوتاهی کرد و الا هزاران تفاخر به علی(ع) فقط ارزش موزه ای و کتابخانه ای می یابد.
2⃣ چندسال پیش رئیس سازمان قضا و وزیر کشور امارات از "دادگاهی سیار" در اتوبوسی دو طبقه رونمایی کرد. خلیفه امارات پیش از آن خواسته بود: "سیاست سازمان قضا باید بر پیشرفت خدمات قضایی و عدالتی به وسیله روش های نوین باشد تا صرفه جویی در وقت و زحمت مراجعین و رساندن خدمات به تمامی قشرها در هر زمان ومکان را محقق سازد".
این دادگاه سیار ۱۴متری با ۲قاضی و ۶کارمند خدمات گسترده قضایی، حقوقی، انتظامی داده و طبقه دومش نیز سالن دادگاه است. منظور از راه اندازی آن: خدمات کم نظیر با استانداردهای جهانی به شهروندان و قرارگرفتن ابوظبی میان ۵پایتخت برتر جهان اعلام شد!
جالب است که این حکومت سلطنتی چیز قابل توجهی از استانداردهای جهانی حقوق اساسی ملت ندارد و حل و فصل مرافعات جزئی مردم را صاحب حق تعیین سرنوشت شان نمی کند. در ایام بهار عربی(به تعبیر غربی ها و بیداری اسلامی ما) بین خبرها به چشمم خورد که از سوی نهادهای بین المللی عمل به عهدنامه مالک اشتر علی(ع) بعنوان بهترین روش حکومت داری به امارات و خواهران دیگر عربی اش پیشنهاد شده بود.
اگر اغراض سیاسی و فشار مستکبرین نبود قطعا مردم سالاری دینی جمهوری اسلامی نمونه عینی برای مثال زدن به این کشورهای استبدادی از سوی سازمان ملل بود.
3⃣ لکن فارغ از اینها شما بگویید: ما به دکة القضاء امیرالمومنین(ع) لایق تریم یا امارات؟!
علی(ع) باوجود داشتن سیستم قضایی و هم مراقبتها و نظارتها و مؤاخذه های جدی بر سیستم قضاوت و هم قاضیان، خود هم در مسجد کوفه "دکة القضاء" داشت! جایی که همه بتوانند به راحتی تظلم کنند. حتی ساختمان جدا و کوچکترین بروکراسی دست و پا گیر نداشته باشد.
نه اتوبوس قضایی ابوظبی، دکة القضاء علی(ع) میشود و نه حکمرانی آنها با این ترفندها از محاکم طاغوت بودن رها می شود، لکن نمی توان انکار کرد که تلاشی برای کارآمدی بیشتر است و باید آنرا ستود.
تفاخر به بودن در دستگاه ولایی و مشروعیت فقه و قضاء شیعی کافی نیست. کارآمدی دستگاه قضا، کوتاه شدن اطاله دادرسی، فریاد رسی فوری به مظلومان و آنها که هیچ یاری جز رجوع به محاکم ندارند از مشروعیت آن کم اهمیت تر نیست.
4⃣ یک پیشنهاد روشن:
امروز در اغلب نقاط کشور بخصوص نقاط بهره مند از مناظر طبیعی، شاهد تصرفهای ثروتمندان و قدرتمندان به منابع طبیعی هستیم. حریم دریاها، دریاچه ها، رودخانه ها، کوه ها و کوهپایه هاست که دائم ویلاسازی و تجاری-تفریحی می شود. بسیاری هم به ظاهر برگه ای قانونی تدارک کرده اند!
این اتفاقات از شکم نظام اداری آن شهرها درآمده و امید خیری از دادگستری و فرمانداری و ادارات مربوطه آنجا نیست که اگر می خواستند یا می توانستند مانع شده بودند. به همین منظور هم قوه قضاییه شماره ۱۳۱ و سامانه خاص تعریف کرد. طبق گزارشات خودشان موج شکایات و گزارشات مردمی ارسال شد. از عیوب و نقایص این راهکارها بگذریم که آنهایی که امتحانش کرده اند می دانند!
بفرض این سامانه ها گزارشها و شکایات مردمی را خوب استماع کند(!)، ارجاع پرونده یا گزارش گرفتن از همان شهر چه دردی را دوا می کند؟!
✅ بنظر رئیس محترم قوه قضاییه نمی رسد چیزی از جنس دکة القضا علی(ع) یا اتوبوس ابوظبی لازم است؟!
چند قاضی مجرب و پاکدست و مطمئن با همه لوازم (چند کارمند و سیستم الکترونیکی متصل و کامل و...) یک ایرانگردی کامل کنند و از نزدیک مرتع خواری، کوه خواری و... را -که همه مشهود است- ببینند و تکلیفش را معلوم کنند؟!
شاید فردا دیر باشد...
#صلاح_دیدید_نشر_دهید_شاید_به_گوش_حضرات_رسید
📝محسن قنبریان ۹۷/۹/۶
☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
⭕️مشکل آقازادگی
2⃣ فساد اخلاقی
#محسن_قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
💠 تجزیه و ترکیب دستورالعمل های سیر و سلوک 1⃣
✅ اساتید کامل واقعی سلوک عرفانی -اگر یافت شود- دستواتشان دو ویژگی دارد:
-اجزاء آن منطبق با تعالیم اهلبیت(ع) است.
-ترکیب و صورت مجموعی آن، همه شئون دین را در خود دارد.
لکن در بسیاری از دستورات اساتید سلوک -حتی برخی مشاهیر- از این دو حیث ایراد وجود دارد.
🔆عیب و نقص برخی دستورات به حسب تجزیه:
1⃣ عیب نشستن "مجرب" جای "مأثور"!
در اذکار و اوراد و ختومی که برخی از این اساتید می دهند تنها دلیل حجیتشان -غیر از گفتن استاد!- مجرب بودن آنها بیان میشود. اذکار و اورادی که رویاها یا مکاشفاتی را موجب میشود یا سالک را توانایی هایی می دهد!
خود آن ذکرها ممکن است ناشناخته نباشد اما معجون آنها به میزانی خاص با عدد و وقت خاص بسا در هیچ روایتی پیدا نشود اما مجرب است و نتیجه می دهد و بعضا به قصد قربت و تعبد -بدون نص شرعی- از سوی سالک انجام میشود.
2⃣ عیب مجربهای غیر دینی بجای اذکار مجرب!
گاهی کار از این هم جلوتر می رود، دستور اصلا ذکری از اسماء الهی نیست که حداکثر با اذکار دیگری قرین و با عدد و وقت خاص اداء میشود، بلکه اساسا ریاضت و تمرینی است که هیچ سابقه ای در تراث دینی ندارد(مثلا برای حضور قلب زل زدن به یک سنگ و...!)
اعجاب انگیز اینکه این دستورات نه در کشکولهای دروایش و متصوفه بلکه برخی از مشاهیر علماء هم پیدا میشود!
3⃣ نقصِ نبودن ادعیه و اذکار مأثور و مورد تأکید!
در مقابل دو آسیب قبل این کاستی هم در برخی دستورات مشهود است. در اجزاء دستورات برخی مشاهیر سلوک، زیارات و ادعیه مشهور و مستند و مؤکد اهلبیت جایش خالی است. جالب اینکه علیرغم بیانات وحدت وجودی از عالم و خلفاء الهی و رب نوع یا جزء خواندن آنها، توسل به آنها در سبد سلوکی شان(آنجور که در مثل امام و آقابهجت دیده میشد) پررنگ نیست.
🔆 نقد
1⃣ آیا مجازیم مجرب را جای مأثور نهیم؟!
بهترین بیان برای حجیت این راهکارهای غیرمأثور را چنین شنیده ام: همانگونه که عقل مستقل قادر به کشف برخی احکام است و یافته عقل جای نص شرعی است، قلب منکشف هم ممکن است به دستور و راه حلی از مبادی عالیه برسد ولو لفظی از آن در آثار نباشد!
به این بیان دو نقد جدی است: اول اینکه کشفهای قلبی در حوزه عرفان عملی(۱) و آداب و احکام اگر بخواهد حجت باشد باید مثل مستقلات عقلی از گذرگاه اصول فقه بگذرد و تصحیح حجیت شود. شیخ اعظم در بحث اجماع رسائل نزدیک به برخی از این فروض را طرح کرده است اما هیچکدام را حجت نشمرده است. راه این اجتهاد البته بسته نیست لکن بدون اعتبار سنجی اصولی نمی توان آنرا پذیرفت.
نقد دوم کلان تر و دین شناسانه است که در ذیل اشاره میشود.
2⃣ لازمه ی کلامی فاسد این طریق!
اگر اوراد مجرب جای مأثور بنشیند یا اصلا برای سلوک عرفانی و طی برخی منازل راه حلهایی غیر مسبوق در سیره و تراث معصوم ارائه شود، درآن صورت این دین در چه چیز کامل است؟!
روشنفکران غرب زده که آموزه های آنرا در اقتصاد و حقوق و سیاست و... کارا و لازم الاجرا نمی دانند و سراغ مکاتب دیگر می روند، اهالی سلوک هم برای حضور قلب و نفی خواطر و دهها چیز دیگر دستوراتی از خود یا دیگری بسازند، پس اسلام برای چه آمد؟! دینی که دستور روشن و صریحی برای نماز با حضور قلب ندارد، دیگر به چه درد می خورد؟! اگر این دستورات بیان شده در دین هست و ما نیافته ایم، آدرسش کجاست؟!
اقلا آن روشنفکران در رابطه انسان و خدا تعالیم دینی را مکفی می دانستند!
3⃣ لازمه ی فاسدتر از بسط تجربه نبوی!
دکتر سروش در بسط تجربه نبوی، وحی را همان تجربه دینی خواند(!) غزالی و ابن عربی و عارفان دیگر را کنار پیامبر(ص) نهاد و آنان را کاشف نه شارح تجارب نبوی خواند که می توانند آنرا بسط دهند. او فرق عارفان و نبی را نه در تجارب معنوی بلکه در مأمویت داشتن برای ساخت جهانی جدید -که انبیاء دارند- دانست. اما حجیت اقوال عارفان غیر نبی را نمی پذیرد و تصریح می کند درباره غیر نبی، ماییم و ادله آنها(بسط تجربه نبوی ص۱۸).
وجه بدتر بودن آن راه حلهای سلوکی و دستورات غیر مأثور این است که عملا نه تنها عارف، توانسته کاشف تجربه نبی باشد بلکه دستور او حجیت هم دارد و لازم نیست از نصوص شرعی و طرق اجتهادی معتبرش کند!
🔆راه حل
راه حل همان است که بزرگان عرفان تأکید کرده اند: اجتهاد سالک!
سالک باید دین شناس و مجتهد باشد تا دستورات را بر تراث دینی عرضه و غیر مأثور -بخصوص آنجا که لازمه ی فاسد کلامی دارد- را دور اندازد.
تا قبل از آن میتواند به دستورات عام متخذ از آیات و روایات(مثل زادالسالک مرحوم فیض کاشانی) عمل کند.
______
۱)در عرفان نظری معیار، سازگاری شهودات با برهان و آیات و روایات هستی شناسانه دین است. اما در عرفان عملی، انطباق با آیات الاحکام و منابع دیگر احکام معیار است و اگر طریق جدیدی بود باید حجیتش در اصول ثابت شود.
📝 محسن قنبریان ۹۷/۹/۱۱
☑️ @m_ghanbarian
✅روح خدا وقتی جزوه قانون اساسی را امضاء کرد نوشت: "ان شاءالله تعالی با عمل به آن، آرمانهای اسلامی برآورده شود و تا ظهور حضرت بقیة الله باقی و مورد عمل باشد"./
یعنی این قانون اساسی کفایت دوره غیبت تا ظهور را میکند اگر همه اش عمل شود نه گزینشی و نه مترصد حذف ولایت و نظارتش یا بعکس مردم سالاری و مشارکتش!
#محسن_قنبریان
#دوازده_آذر
#روز_قانون_اساسی
☑️ @m_ghanbarian
⁉️پرسش و پاسخی از متن "تجزیه و ترکیب دستورالعمل های سیر و سلوک"
❓پرسش:
واقعا شبهه بود که عرفان و عرفا چرا از مسائل غیر از مآثور استفاده میکنند؟
کاش راه حل را بیشتر توضیح میدادید.
یعنی غیر مجتهد نمیتواند سالک شود؟؟نمونه های غیر قابل تکذیبی هست که مجتهد نبودند.
❗پاسخ:
سخن این نیست که سلوک و مقامات منحصر در اهل علم و اجتهاد است.
سخن سر بازشناسی دستورات مأثور و مجاز از غیر آن است.
مجتهد بالاصاله می تواند تشخیص دهد گرچه متاسفانه برخی ملکه اجتهاد خود را در این حوزه بعضا از شوق آن تحارب اعمال نمی کنند و از تسامح در ادله سنن و آداب به تسامح در خود آداب و دستورات تنزل می کنند!
اما غیر مجتهد:
او مثل انجام تکالیف شرعی اینجا هم یا باید عمل به احتیاط کند یا باید از استادی که شیاع و مشهور مجتهدین اهل سلوک او را موجه می دانند پیروی کند.
احتیاط این است که دستور شاذ و نادر را عمل نکند.
متاسفانه گاه کسانی به استاد سلوک و... سر زبان می افتند که نه خود بروزی از اجتهاد دارند و نه مجتهدان قابل توجهی به آنها اعتناء دارند.
*دستور آیت الله بهجت در اینباره متخذ از روایات است که به علم و یقینیات عمل کنید تا مشکوک و مشتبه برشما روشن شود.
#محسن_قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
💠تجزیه وترکیب دستورالعمل های سیر وسلوک2⃣
🔆عیب ونقص به حسب ترکیب:
منظور از ترکیب این است که آیا همه اجزاء لازم (وسالم)را دارد؟هرکدام سرجای خود وبه اندازه خود قرار گرفته وآثار خود را بروز داده است؟
شهید مطهری در کتاب انسان کامل به درستی بدین مسأله توجه کرده و"تمام"را مقدمه ی "کمال"قرداده است:"تمام برای یک شیئ در جایی گفته می شود که همه آنچه برای اصل وجود آن لازم است به وجود آمده باشد".اما "کمال در مورد چیزهایی است که بعد از این که از نظر وجود اجزاء تمام شدند می توانند درجات بالاتری هم داشته باشد" لذا "کمال انسان وقتی میشود که همه استعدادهایش را بطور متعادل ومتوازن ودر حد اعلی رشد دهد نه اینکه فقط به سوی برخی از آنها گرایش پیدا کند وبرخی دیگر را مهمل ومعطل بگذارد"در غیر این صورت کاریکاتوری ونامتوازن خواهد شد(ر.ک: انسان کامل).
نمونه اعلای انسان کامل حضرات معصومین وشرح اوصاف متوازن ومتعالی آنها زیارت جامعه کبیره است همانها که در عین و در حین اینکه تامین فی محبة الله اند،ساسة العباد وارکان البلاد هم هستند.
چهره عارفان درجه اول متصل به معصوم ومورد تایید معصوم(مثل اویس وکمیل ومیثم و...)هم غیر از چهره ای است که ما از بسیاری عارفان یا مشاهیر سلوک -حتی در بین عالمان شیعی-می بینیم!
🔅اویس و ربیع!
ربیع بن خثیم(خواجه ربیع)و اویس قرنی هردو از اصحاب امیرالمومنین(ع)و عرفای بنام و از زهاد ثمانیه اند هردو شبی برای رکوع وشبی برای سجود در عبادت دارند و...
-ربیع در صفین با ۴۰۰نفر (از مریدان)بخاطر شبهه در جنگ با مسلمان،از علی(ع) -علیرغم اعتقادش به امام-جدا وبه سرحدات رفت که اگر جنگش افتاد با کفار باشد.
-اما اویس قرنی برعکس تازه در صفین به امیر(ع)رسید وهزارمین یارشداما با دو شمشیر!در همان جنگ به شهادت رسید وامیرالمومنین براو گریست،نماز خواند و دفنش کرد.امام کاظم(ع) او را از حواریون امیرالمومنین(ع) در قیامت خواند.
❗شما عکس هوایی ونمای کلی برخی مشاهیر سلوک در جامعه شیعی را ببینید به اویس قرنی نزدیکترند یا خواجه ربیع؟!
تازه خواجه ربیع در فتنه های منافقان دچار اعوجاج شد اما در سلوکش اصل مبارزه با کفار بود لذا درسرحدات خراسان(شهرتوس)ماند اما برخی از اهل سلوک عصرما حتی با کفار هم ستیزی از خود نشان نمی دهند!عراق وایران در قرون معاصر چند بار توسط انگلیسی ها و...اشغال شده است،گاهی مجتهدانی جلودارمبارزه شده اند(مثل سید مجاهد، حکیم و...)اما خبری از آن عارفان-که در همان شهرها وهمان زمان بوده اند-نشده است!در زمان ما هم بوده وهستند کسانی که حتی لفظا به کفار حربی علیه اسلام(آمریکا واسراییل)تهاجمی ندارند وبه عارف وکامل مشهوربوده وهستند!
⚜اشکال وجواب:
-ممکن است گفته شود وظایف افراد متفاوت است. شأن بزرگان اخلاق وسلوک نیست که این شهر وآن شهر رفته تحلیل سیاسی کنند وفتنه ها را بشکافندیاهردم بیانیه سیاسی دهند،اما اصل جریان حق وایمان را شناخته وبه قدر کفاف و"به طرق خود"یاری می کنند گاه به زبان هم اشاره می کنند!
به تعبیر دیگر چون من به الکفایه در عرصه های متعدد سیاسی موجود است اینها بروز وظهوری نمی دهند نه اینکه اصلا قبول نداشته باشند.
-پاسخ این است که ممکن است برخی چنین باشنداما سالک عاقل خوب است استاد خود را در اینباره بیازماید !اگر دید عارف کامل(!)در شناخت جریان حق وباطل تحلیلش ازیک بقال سطحی تر است آیا او کامل است وفقط بخاطر عدم نیاز، بروز نکرده است؟!حتی اگر دم مسیحایی داشته باشد معلوم است به "تمام" نرسیده و فقط برخی ابعاد را کمال داده واثرش پیداشده است.
بگذریم که گاه کفایت هم با سکوت اینها حاصل نشده ودلهایی در شک و دودلی مانده است.
البته برخی هم در مقابل تصنعی وسطحی وحتی افراطی به جهات انقلابی و ولایی دم میزنند تا مجال مرید پروری داشته باشند!
🔅دو آیت در عصرما:
۱.آیت الله شاه آبادی، استاد عرفان امام خمینی(ره)که امام اورا لطیفه ی ربانی می خواندومرجع بزرگ شیعیان سید ابوالحسن اصفهانی درباره اش می گفت:مادر مقابل او قطره ای مقابل دریاییم!
۴۰روز چله نشینی اودر محضر امیرالمومنین(ع)موجب فتوحات قلبی بسیار برایش می شوداما به قرینه آن ۴۰روز،۱۱ماه تحصن علیه رضا خان هم در پرونده دارد.حکایتهای عجیبی از او با رضاخان قلدر نقل شده است او حتی از شهید مدرس بخاطر تاخیردر افشاء رضاخان گله داشت.
۲.عارف بزرگ ونامداردیگری که علیرغم توجه علمی اش به مباحث اجتماعی-سیاسی اسلام وتالیفات عالی دراینباره وهم تربیت شاگردان تراز اول،به لحاظ عملی در نهضت اسلامی همراهی علنی نکرد.به گفته بعضی شاگردان بعدها از آن اظهارپشیمانی می کرد.
نقص عملی ایشان با بودن خورشیدی تابان مثل امام خمینی برای شاگردان جبران می شداما تصورش را بکنید اگرآیت کاملی مثل امام نبود آنوقت آن نقص عملی به ظاهر کوچک چه خسارتها میزد؟!
📝محسن قنبریان ۹۷/۹/۱۳
☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 صبح امروز
📹 ببینید| بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره قانون منع بهکارگیری بازنشستگان. ۹۷/۹/۱۳
💻 @Khamenei_ir
محسن قنبریان
🚨 صبح امروز 📹 ببینید| بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره قانون منع بهکارگیری بازنشستگان. ۹۷/۹/۱۳ 💻 @
📖 درس ناتمام!
دیروز رهبر معظم انقلاب سر درس خارج فقه با تبسم از اوقات تلخی و داد زدن روز قبل یکی از فضلا سر ایشان گفتند. تندی آن طلبه را از سرمحبت خواندند و از تندی خود(که فرموده بودند: چرا داد می زنید) عذرخواهی کردند.
هزاربار خدا را شکر که نه فقط فرهنگ شاهان جبار رفت که دچار "علماء جبار" -به تعبیر امام صادق(ع)(۱)- هم نشدیم.
💡چند درس مهم:
1⃣برخی داد زدنها -حتی نابجا وحتی سر رهبری -به قرائت خود رهبری هم از سرمحبت می تواند باشد.
البته:
الف)نه پیروان و نهادهای ولایی نوعا چنین فهمی دارند و معمولا معامله دیگر با پرسش -حتی بدون داد- می کنند حتی اگر آن سؤال و نقد از نماینده و منصوب رهبری باشد! این یعنی مشکلی بزرگ بنام فاصله داشتن فکری و عملی اشخاص حقیقی و حقوقی جبهه ولایت با خود ولی.
ب)نه هرجا انتقاد کردن -فضلا از تندی کردن و داد زدن- سر رهبری الزاما چنین معنای محبتی می دهد. چه بسا جاها و مواردی که کمک به دشمن برای سست کردن پیوند امام و امت است. پس مستشکل دلسوز و انقلابی هم باید مکان و زمان و اولویت مسائل را بسنجد و پز آزادی فکر و مطالبه گری و...فریبش ندهد.(دیگران البته تا حد نرسیدن به جرم آزادند)
2⃣درس خارج فقه جای اشکال و جواب است و حتما جلسه ای دهها اشکال به رهبری می شود و جواب می گیرند. قانع می شوند یا سر نظرخود می مانند. آن طلبه با این گشاده رویی و عذر خواهی رهبری، منفعل و او هم معذرت خواهی کرد که صحنه زیبایی بود. اما جا داشت او یا همکلاسی اش اگر در پاسخ رهبری ابهامی می دید هم مطرح می کرد. اهمیت شکستن حلقه بسته مدیران کشور -که خود آقا از قانون بازنشستگی فهم کردند- از فرع فقهی آنروز کمتر نبود که بسیار مهمتر بود.
مثلا اگرهمان طلبه اینبار نه با داد زدن و تندی کردن بلکه مثل مستشکل درس خارج می پرسید: حضرت استاد با استثناء "هرکه تجارب مفید دارد و جایگزین ندارد" ازقانون بازنشستگی عملا چه به سر این قانون می آید؟ این قید، "استنباطی" است و مانند قید "۳۰سال خدمت" نیست که کاملا کمی و غیر استنباطی است. پس تشخیص مصادیقش یک مرجع قانونی می خواهد که لابد همان مدیران اصلی کشورند. آیا این قید عملا همان حلقه بسته را مادام العمر نمی کند؟! و قانون موجود را به ضد خود بدل نمی کند؟!
محبت اینبار طلبه مستشکل به ولی مهربان این است که: اینجا چند نفر به تشخیص شما (حضرت آقا) و به تصریح تان "در فرض اعتماد به آن مقام مسئول" استثناء می شدند، اما با قانونی کردن این استثنائها و سپردنش به دولتمردان، ویرانی کل قانون خدای نکرده پای شما نوشته میشود! و...
سکانس اشکال و جواب پس از عذر خواهی از نحوه اشکال در درس زیبای دیروز جایش خالی بود.
3⃣جالب اینکه ولایت مداری رهبر عزیز و هم شاگردی های ایشان(مطهری،بهشتی و...) با امام راحل نوعا اینگونه بوده است. نمونه های زیادی از این الگوهای ولایت مداری در دست است گاه بر نظر خود علیرغم نظر امام باقی بودند یا با امام مباحثه کردند اما هیچوقت "مخالفت عملی" با ولی فقیه یا "کاری که تضعیف جایگاه ولایت نتیجه اش باشد" نکردند.
جالبتر اینکه حضرت آقا این صاحب نظری را نه برای مثل مطهری و بهشتی در قبال ولایت بلکه برای دانشجویان هم لازم می دانند که لازم نیست مواضع آنان حتما منطبق با نظرات رهبری باشد بلکه در مواردی تأخیر فکر تا بیان رهبری را موجب قفل شدن کارها می خوانند.
http://www.leader.ir/fa/content/12118/leader.ir
4⃣شاید آنچه موجب شد این الگو از ولایت مداری جای خود را بعضا به تملق و چاپلوسی، یا تبعیت کور و غیر فکورانه دهد، پیدایش کسانی بود که نقد و سؤال از رهبری را با طعنه و کنایه در سخنان عمومی آوردند! به مناصب بزرگ خامنه ای ها و بهشتی ها راه یافتند اما برای منافع شخصی یا حزبی شان با رهبری مباحثه و بعضا قهر کردند! یا بدتر در مسیر خواست دشمنان و در جهت عکس آرمانهای انقلاب به فرامین یا خط و نشانهای رهبری کنایه زدند! یا مغایرت نظری را به مخالفت عملی و اردوکشی خیابانی بدل کردند و... مثالهای این مدل مواجهه با ولی در دهه ۷۰و۸۰ کم نیست در اذهان مثالهای دهه ۹۰حاضر است.
اینان لبه دیگر متملقان جاهل و برخی کاسبان شدند تا ولایت مداری را به زیلو بوسی تقلیل و ولایت گریزی در برخی نخبگان را تسریع کنند.
____________
پی نوشت:
۱.أطلبوا العلم وتزینوا معه بالحلم والوقار وتواضعوا لمن تعلمونه العلم وتواضعوا لمن طلبتم منه العلم ولا تکونوا علماء جبارین،فیذهب باطلکم بحقکم(بحار ج۲ص۴۱)
📝 محسن قنبریان ۹۷/۹/۱۴
☑️ @m_ghanbarian
#بیایید_مبلغ_جهادی_باشیم
با انتشار ، دوستان ، آشنایان و فامیل رو جهادی کنیم.
فعالیت های گروه جهادی مهدی یاوران بهبهان را در پیامرسان های زیر دنبال کنید.
ایتا
@mahdiyavaranb
تلگرام
@mahdiyavaranb
سروش
@mahdiyavaranb
اینستاگرام
@mahdiyavaranb
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/8LgeC9GNrPm4lKWmFdihn2
#بیایید_همه_جهادی_شویم
چندسال تابستان،مسیر زیارت ثامن الحجج(ع)با جمعی از دوستان توفیق آشنایی و زیارت پیری اهل الله در شهر شیروان بود که به تازگی دارفانی را وداع گفت:
سیدمیربابا سیدی که خداوند با اجداد طاهرینش محشورش کند.
کراماتی ازعرفان او گوشمان را نواخت به زیارتش که رفتیم دیدیم اهل حماسه هم بوده است دوران دفاع مقدس در ۶۱سالگی جبهه رفته است. سال ۹۱وقتی رهبر ومقتدایش قصد زیارت او را می کند با کهولت بخاطر ادب خود زودتر در جمع مردم شیروان به زیارت حضرت آقا می رود.
یادش گرامی
@m_ghanbarian
⁉پرسش و پاسخی از یادداشت "درس ناتمام!"
❓پرسش:
در یادداشت اخیر بین نیروی انقلابی و ولایی با غیر آنها در پرسش و نقد رهبری فرق نهادید! از جملات آخر هم چنین برمی آید که در نزدیکان رهبری و مسئولان نظام و معتقدان به ولایت هم تفاوت قائلید! کاش حدود و مرزها را دقیق بیان میکردید. کجا مباحثه با رهبری خوراندن جام زهر به ایشان و کجا طرح نکردن نظرات، قفل شدن کارهاست؟!
❗پاسخ:
🔅سؤال و نقد گاهی بعنوان یک حق مطرح است گاه یک تکلیف.
بعنوان حق، حق هر شهروند است حتی اگر معتقد به ولایت فقیه نباشد. او هم حق دارد ابهام سخن یا رفتار مسئولین و مقامات-حتی رهبری-را بپرسد و اگر مغایر با معیارهای اصیل و مقبول دید نقد کند. این حق مرزش توهین و تضعیف و تخریب و...است که قانون مجازات اسلامی حد و حدودش را معلوم کرده است. اینکه رهبری می فرماید کسی بخاطر نظر مخالف بنده در زندان نیست بدین معنا نیست که در نامه های سرگشاده و نقدها علیه رهبری اگر ماده قانون مجازات اسلامی درباره توهین به رهبری صدق کرد پیگرد ندارد.
🔅اما سخن گفتن و اظهار نظر کردن گاه تکلیف است رهبری خود هم جایی تعبیر "وجوب نقد"دارد. www.leader.ir/fa/speech/20185/leader.ir
آنجایی که رهبری فرمودند اگر همه منتظر بمانند تا رهبری نظر دهد این موجب قفل شدن کارها میشود از این قسم است.
پرسش "برای وضوح افکار عمومی" یا "پیشبردن اهداف انقلاب" مصرح در قانون اساسی و بیانات رهبران انقلاب یک تکلیف هم هست و موجب هم افزایی با رهبر بیدار است.
🔅درون جبهه ولایت از این حیث می توان مباحثه ها با رهبری را تقسیم کرد:
1⃣برای نمونه: شهید مطهری در جریان کمیته استقبال از امام به سختی مخالف حضور برخی جریانات انحرافی خاص بودند، و حتی از طریق نزدیکان امام در پاریس به امام پیام داد اگر اینها بودند دیگر من نیستم! http://www.irdc.ir/fa/news/538
این مباحثه و درخواستی و حتی فشاری در مسیر صیانت از انقلاب و اصالت آن است. اما قهر کردن کسانی بخاطر نام خود و فرزندانشان(که کاندیدی به غلط در مناظرات ۸۸طرح کرد)قابل مقایسه با نمونه مطهری نیست. اینجا توقع بیجا از رهبری و تحمیل خواست و منافع شخصی به ایشان بود که حتی به موضع گیری ایشان پس از انتخابات هم راضی نشدند!
2⃣نمونه دوم: آیت الله خامنه ای با نخست وزیری مهندس موسوی علیرغم نظر امام، مخالف بود. مصلحت بیان شده در بیان مستشاران نظامی امام درباره صدمه نبود ایشان بر جنگ را قبول نداشت و مقاومت بر نظر خود را در راستای پیشبرد انقلاب می دید نه ایست و سکون انقلاب و نه باند بازی. (میرحسین از همان حزبی بود که ایشان دبیرش بود). اما به محض استشمام امر امام دیگر مقاومت نکردند و مغایرت نظری شان را به مخالفت عملی با ولایت تبدیل نکرد. بخلاف خود میرحسین در۸۸ که اختلاف نظر را به مخالفت عملی و اردوکشی خیابانی کشید!
3⃣نمونه سوم: نظر مستقل آیت الله خامنه ای درباره امکان توبه و عفو سلمان رشدی و موضع شدید امام در قبال آن و البته پذیرش و تمکین ایشان قابل مقایسه با طعنه و کنایه هایی به خطوط قرمز اعلام شده رهبری نیست(مثل کنایه زدن به منقلی که برخی می خواهند برجام را بسوزانند)!
پرسشها، نقدها، نظرات و مباحثه هایی که در جهت عکس نهضت اسلامی و اهداف انقلاب باشد(مثل سازش با آمریکا)حتی اگر برای شهروندان حق باشد، طرح و تعقیبش از سوی مقامات بالادستی-که متعهد به اصول و اهداف انقلاب شده اند- حتی حق آنها هم نیست و از مصادیق خوراندن جام زهر و تحمیل نارواست .
🔅حالا میتوان آن پرسش مثالی در یادداشت قبل را ارزش گذاری کرد که در راستای تعقیب اهداف انقلاب و هم افزایی با رهبر بیدار برای برقراری دولت اسلامی و شکستن حلقه بسته مدیران است یا ایستی انقلابی وارتجاع به گذشته و مخالفت با آرمانهای ولایت و امت؟!
🔺مطلب مرتبط: درس ناتمام!
#محسن_قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
مدافع حرم تا حافظ حریم.mp3
14.02M
مراسم سالگرد شهادت شهید مدافع حرم احسان فتحی
🔶مدافع حرم تا حافظ حریم
۹۷/۹/۱۶
#محسن_قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
🔶 گزارشی کوتاه از سخنرانی حجت الاسلام قنبریان در سومین سالگرد شهید مدافع حرم و روز دانشجو با موضوع "مدافع حرم تا حافظ حریم":
❓ایشان سخنرانی خود را بر محور دو پرسش پیش برد:
1⃣اگر جای حلب، یمن از ما کمک خواسته بود و زمینه رفتن بود آیا شهدای مدافع حرم نمی رفتند؟!
پاسخشان به این سؤال با ذکر خاطراتی، مثبت بود. به استناد آیه ۷۵نساء و روایتی از امیرالمومنین(ع)، مستضعفان و مظلومان را حرم اهلبیت وراه خدا خواندند که مدافعان حرم اینرا درک کردند. امیرالمومنین هر زن و مرد شیعه را خویشاوند و رحم محمد(ص) نامید .
پس حرم در این تلقی متعالی فقط یک چاردیواری و گنبد نیست، آدمهای ائمه و مستضعفین زمین هم حرم اهلبیت اند.
در ادامه به نکته ظریف آیه ۷۵نساء توجه دادند که مستضعفان زمین بیش از آب و دارو به دوچیز نیاز دارند: یک ولیّ ای از جانب خداوند و عده ای ناصر و مدافع حرم.
ما دهه ۳۰ هم در ایران ثبت نام برای اعزام به فلسطین داشتیم لکن خمینی نداشتیم و دولت مصدق و رژیم پهلوی ولیّ الهی این آیه نبود.
حالا بحمدالله هم ولیّ الهی داریم هم ناصرانی بی شمار. امروز رهبری اشاره کند ماجرای بحرین و یمن جور دیگر میشود.
دشمن هم فهمیده این ولیّ قرآنی در منطقه دارد کاری مهمتر از حمایت از بشار اسد و همکاری با دولت عراق می کند!سفیانی اینها هرکه باشد و هروقت خروج کند با ضرباتی که این رهبر به اردوگاه تکفیری ها زد، قطعا خروج سفیانی ضعیف تر خواهد بود و پیروزی براو آسانتر. با کمک معنوی به جنبش یمن، خروج یمانی هرکه باشد و هروقت باشد آسانتر و فراگیرتر خواهد بود. دشمن فهمیده رهبری عملا دارد برای تسهیل خروج باکرامت ولیعصر(ع) کار می کند...
2⃣سؤال دوم بحث ایشان این بود که اگر مدافعان حرم سال ۳۲بودند که ۴ماه از کودتای آمریکایی ۲۸مرداد می گذشت و معاون رئیس جمهورش داشت می آمد در دانشگاه تهران دکترای افتخاری حقوق(!) بگیرد ،آیا همان کار آن سه دانشجو را نمی کردند؟! همان روزها کاردار سفارت بریتانیا هم که با ملی شدن نفت روابطش قطع شده بود داشت می آمد تا روابط استعماری را از نو شروع کند آن دانشجویان در کلاسها سخنرانی و روشنگری کردند و در دانشگاه تیر خوردند. آیا مدافع حرم فقط بلد است اسلحه بگیرد و بجنگد یا "دفاع از حریم" هم بلد است؟!
باز پاسخ ایشان مثبت بود و با ذکر خاطراتی، دفاع از حرم را تا حفاظت از حریم ارتقاء دادند.
با استناد به واژه "حدودالله" در قرآن و استعمال ۱۴باره آن در روابط خانوادگی و اجتماعی که معمولا یک طرفش آسیب پذیر است، با خواندن آیه ۱۱۲توبه "الحافظون لحدود الله" را وصف دیگر مومنان خواند و گفتند دفاع از حرم(چه گنبد و بارگاه و چه مظلومین) بدون حفاظت از حریم نمیشود. باید حافظ حریم ها باشیم حریم استقلال، حریم آزادی، حریم کرامت انسانها و عدالت و...سپس با استناد به روایتی از امیرالمومنین از عهد خداوند با عالمان برسر حفظ حریم گرسنگان گفتند که نباید سر گرسنگی مظلوم و سیری ظالم ساخت و پاخت کنند.
دراینباره به مطالبه حقوق معوقه کارگران مثال زدند.
☑️ @m_ghanbarian
🌐حاشیه ای طلبگی بر فرمایش یک بزرگ
#بخش_اول
✅ سخنان یکی از مراجع بزرگوار درباره طلاب دوباره باز نشر شد و شنیده شدن دوباره حرف، زمینه نقد دوباره را هم فراهم ساخت.
ظاهرا این عالم عظیم الشأن در سه محور نگران حوزه و طلاب بوده اند: کاهش تقوا، دانش و محبوبیت.
برای کاهش محبوبیت، عامل اصلی را ورود طلاب به فعالیت سیاسی شمرده اند http://www.entekhab.ir/fa/news/445584
🔅از جهات مختلف میشود به فرمایشات آن وارسته پرداخت که مجال همه در این یادداشت نیست فقط اشاره به ۴ابهام:
1⃣تفاوت ثبوت و اثبات!
کبرویا آیا این محبوبیت هم طراز تقوا و دانش است؟! و کسبش برای طلبه باید مثل آن دو "تحصیلی" باشد یا "حصولی"؟! به تعبیر دیگر "تقوا" و "دانش" دو شرط "ثبوتی" برای طلبه است اما "محبوبیت" در مجرای درستش حداکثر از باب "انما یستدل علی الصالحین بما یجری الله لهم علی السن عباده(نامه ۵۳نهج البلاغه) یک شرط "اثباتی" است. و تفاوت این دو بسیار است. دلیل اثباتی علی الاغلب اطلاقی نیست و تخلفش نادر نیست. تبادر هم سنگی محبوبیت با دانش و تقوا -که بعید است مراد آن فرزانه باشد- فقط چند طلبه سیاسی را از مقام منیع روحانیت بیرون نمی کند بلکه بزرگانی از مفاخر شیعه را خارج می کند! شیخ شهید اگر محبوب بود بین هلهله مردم بر دار می شد؟! تخلف این عنصر اثباتی فقط بهشتی مظلوم را نگرفت شهید اول و ثانی نیز تهمت ها علیه شان کارگر افتاد.
عثمان غیب نمی گفت وقتی به امیرالمومنین در جریان انتخاب خلیفه سوم می گفت: گناه من چیست که قریش تورا دوست ندارد؟!
اینکه ائمه حق گاه بین مسلمانان و حتی درصدی از شیعیان(به معنای عام) محبوب نبودند چیز قابل انکاری نیست. غیض ها با امام حسن(ع)، توقف ها و فرقه ها همه گویای این واقعیت است که امام برحق نتوانسته محبوب همه شیعیان شود.
2⃣انکار ملازمه!
صغرویا هم آیا ملازمه ای بین ورود سیاسی و کاهش محبوبیت هست؟
ظاهرا از دو جهت نقض آشکار دارد:
الف)ورود سیاسی ای که بیشترین محبوبیت را دارد! نمونه آن امام و رهبری است که حتی در جامعه سنتی ایران مقلدینشان از آقایان مراجع غیر سیاسی چندین برابر بیشتر است.
ب)همان مراجع غیر سیاسی، بخاطر عدم ورود سیاسی از سوی موافق و مخالف حاکمیت موجود محبوبیتشان در حال کاهش است. برای مثال وقتی برخی از آن بزرگواران در خصوص تعطیل نشدن روز شهادتی، حکومت را گمراه می خوانند، اما در اسلام هراسی و پیامبر ستیزی غرب سکوت می کنند، محبوبیتشان از سوی طیف انقلابی ریزش می کند. وقتی در جانب دیگر موضعی در قبال فقر و تبعیض و ربای بانکی نمی گیرند محبوبیتشان از سوی بیطرف ها و منتقدین حاکمیت موجود هم کاهش می یابد چون اقلا به زعم اینان این مسائل مهمتر از تعطیلی یک روز است!
3⃣اجتماع موردی یا حقیقی؟!
-"امر" به سیاسی بودن و فعالیت سیاسی اقلا بعد از خورشید تابان خمینی بی نیاز از دلیل است.
-"نهی" از بی تقوایی در همه امور از جمله سیاسی هم بی نیاز از بیان است.
-خارجا هم می دانیم برخی بی تقوایی ها در عرصه سیاسی وجود دارد و به تعبیر حضرتشان پرچم برداشتن ها، احیانا با هتک و تهمت و غیبت و محرمات الهی صورت می گیرد این هم بدیهی حس است.
اما آیا اجتماع امر و نهی در اینجا حقیقی است تا مثلا جانب نهی را گرفته فتوا به ترک فعالیت سیاسی دهیم؟! یا اجتماع موردی است و مثل نگاه به نامحرم در نماز است که موجب بطلان نماز هم نیست فضلا از دستور به ترک!؟
لازمه بیّن قائل شدن به اجتماع حقیقی پذیرش سکولاریسم و لازمه قائل شدن به اجتماع موردی چیزی غیر از توصیه آن مرجع بزرگ است. رعایت تقوا و اخلاق و اخلاقی کردن سیاست باید توصیه می شد نه ترک فعالیت و ورود سیاسی!
باز مثال نقض در هر دو سو موجود است:
الف)عالمانی که پرچم برداشتند و برخوبی و انتخاب زید(مثلا) دم زدند: آن بزرگوار بهتر از حقیر از تعابیر علامه مجلسی، مرحوم نراقی و بسیاری دیگر از بزرگان شیعه در عهد صفوی و قاجار خبر دارد آیا اینها موجب کاهش محبوبیتشان الی زماننا هذا شد؟! یا خدای نکرده پرچم دوش گرفتن برای ایجاد دولت و مجلس اصلح در جمهوری اسلامی کمتر از قبولاندن شاهان فاسق سلطنت صفوی و قاجار بر مردم است؟!
⏪ادامه را در بخش دوم بخوانید
☑️ @m_ghanbarian
🌐حاشیه ای طلبگی بر فرمایش یک بزرگ
#بخش_دوم
ب)عالمانی که پرچم برداشته بر بدی عمرو(مثلا) سخن گفتند:
وقتی پدر بزرگوار و معزز ایشان در دوره اسلام ستیزی رضاخان به یک عهد و نذر بسنده کرد که اگر حوزه و روحانیت از تهاجم آن ددمنش باقی ماند، سالی یکبار جمعی از طلاب و علماء را شام دهد(که الان هم ایشان آنرا ادامه می دهند)، مرحوم مدرس و فقیه عارف آیت الله شاه آبادی پرچم مخالفت با رضاخان برداشتند و آن تعابیر تند را بکار بردند. شاه آبادی در اعتراض به انتخاب رضاخان ۱۱ماه در عبدالعظیم حسنی تحصن کرد! آیا محبوبیت این دو پارسای سیاسی از پدر بررگوار ایشان -باهمین دأب ایشان- کمتر است؟!
آری آنچه ننگ است و موجب ریزش محبوبیت هم میشود بی تقوایی و خروج از دانش اصیل فقاهت در سیاست ورزی است نه مطلق ورود و فعالیت سیاسی.
جالب اینکه حضرتشان به تازگی مهمان جمعی از روحانیون فعال سیاسی بودند که از قضا فهرست بلندی در هنجارشکنی مشهورات فقه شیعه در کنش سیاسی دارند، امید دارم آنها -که اقلا یکی از کانونها برای موارد نگرانی و تأسف ایشانند- مورد تذکر پدرانه آن عزیز واقع شده باشند.
4⃣انصراف لفظ به خود بزرگان!
لفظ طلاب در بیانات آن عزیز منصرف به فرد اکمل است! و دانسته یا ندانسته توصیف حال بزرگان حوزه شده است!
شنیده های یک مرجع، استنباط فقهی او نیست و بیشتر از نظر سنجی های علمی اعتبار ندارد. نظرسنجی رسمی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه قم در سال ۹۲ حاکی از آن است که ۵۷/۳% پاسخ گویان، پایبندی روحانیت به ساده زیستی را "کم"، "خیلی کم" و "اصلا" دانسته اند. و از بین ۲۱مقوله مورد پرسش کاهش ساده زیستی منفی ترین نمره را داشته نه ورود سیاسی.(فصلنامه اسلام و مطالعات اجتماعی/۹۲)
با این حساب اصلی ترین عامل ریزش محبوبیت روحانیت، ورود و فعالیت سیاسی است یا دوری از ساده زیستی و زهد؟!
وقتی اولین مدرسه علمیه مجلل توسط بزرگان غیر سیاسی در حوزه بناء و مقدسین و بزرگان ساده زیست و زاهد برای افتتاح آن حاضر می شوند اما کلامی در مذمت این زخارف نابجا نمی گویند، محبوبیت روحانیت ریزش می کند(طبق آن آمار). http://zanjani.net/articles/99/44172
جالب اینکه مردم، طلاب ساکن در این مدارس را کمتر از بانیان و مشوقان مقصر می دانند.
ملازمه عادیه بین رویه شدن بنای این ساختمانها با ریزش محبوبیت عمومی روحانیت را هرسال در حواشی بجا و بیجای بودجه سالانه و هم عکسها و کپشنهای فضای مجازی میشود دید.
ساحت آن بزرگوار از هر تجمل دور است و مواجهه اش با سهم امام زبانزد است لکن ساده زیستی و زهد شخصی آن بزرگواران آسیب آن تجملات را در چشم مردم نمی کاهد.
📝محسن قنبریان ۹۷/۹/۲۰
☑️ @m_ghanbarian
🕯انتظار در تراز ندبه ۱
برای سؤالها و نیازها، دلتنگی ها و ناکامی ها، آرزوها و آرمانهایت وقتی از سوی هیچکس جواب داده نمی شوی، چه حالی داری؟!
-احساس می کنی راه نفست بسته است و پا روی گلویت گذاشته اند!
حال وقتی برای همانها، آدم های معمولی، بزرگترهای فقط مسن تر، جامعه غیر آرمانی به تو توجه کنند و در حد و قواره خودشان جوابت دهند و سرگرم و آرامت کنند، چه؟!
آیا اینجا هم احساس می کنی راه نفست بسته است...؟!
آدمهایی که جوابها و قضاء حوائج را ناقص و ناخالص دیده و کامها و آمال جدید را سرگرمی دیدند و باز راه نفسشان بند آمد و چشمشان به افق برتر دوخته شد، آنها دارند در تراز دعای ندبه، منتظر می شوند:
عزیز علی أن اجاب دونک و أناغی
"برمن سنگین شده غیر تو جوابم می دهد و مثل حرف زدن با نوزادان سرگرمم می کنند!"
#محسن_قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
⚜بازگشت رحیم پور به نماز جمعه!
رحیم پور ازغدی همیشه برایم محترم بوده است.
🔺دهه ۷۰ درمقابل تهاجم شبه فلسفی غربگرایان در عرصه فرهنگی-سیاسی و بعدا دولتی، بمثابه معلمی مؤدب ناقد آن جریان فرهنگی-سیاسی شد. همان وقت بعضی از جبهه انقلاب و دلسوز، وارث عمرو بن حمق بودند و با ناسزاگویی و دود موتور و جلسه بهم زنی از انقلاب به زعم خود دفاع میکردند!
🔺ازغدی حتی اگر رأیش همیشه در صندوق اصولگرایان ریخته باشد، هیچوقت یک مهره صرفا جناحی نشد. بودند کسان دیگری که با هنر بیان و روشنگری -نه قالتاق بازی- مثل او سخن میگفتند اما انگار متعهد بودند فقط عیوب اصلاح طلبان را بگویند و خلافهای بین غیر آنها در قوای دیگر یا نهادهای انتصابی را هیچ نگویند!
🔺رحیم پور یک نکته مثبت دیگر هم دارد که آرمانهای انقلاب را همه و متوازن مطالبه می کند. از برخی خوبان دیگر جبهه انقلاب در منابرشان، جز ولایت نمی شنوی! آزادی پیش کش، سخنرانی درباره عدالت هم ندارند! از تناسب زیبای اینها با ولایت و در نظام ولایت چیز زیادی نمیشنوی!
🔺آخر اینکه، آخرین بار در دادگاه ویژه -که بخاطر نقد سخن یکی از ائمه جمعه استانها حاضرشدم- به بنده هم توصیه شد اقلا مثل رحیم پور نقد کنم که نامی هم نمی آورد و همه چیز را هم میگوید و...!
نمیدانم بعد از سخنرانی فیضیه هنوز آن دادیار همان نظر را درباره رحیم پور دارد یا او هم دیگر خوب نیست؟! و باید مثل کلیشه های کم خاصیت همیشه خوب شوم !
بدون اینکه رحیم پور را هم مطلق کنم برگشتش به سخنرانی پیش از خطبه را پس از مدتها تعطیلی گرامی می دارم سخنان امروزش در دو محور "نمازجمعه علوی" و "گزارشی از شورای انقلاب فرهنگی" بود هردو مفید و اولی مهمتر.
چه خوب بود روحانیون انقلابی برغنای این حرفها افزوده و با مطالبه، در آستانه ۴۰سالگی انقلاب، نماز جمعه ی اغلب کلیشه شده و تکراری وملال آور را به نماز جمعه تراز انقلاب اسلامی می رساندند.
سخنان ایشان را بخوانید:
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/09/23/1898533
#لشکر_مومن_مطالبه_گر
📝محسن قنبریان ۹۷/۹/۲۳
☑️ @m_ghanbarian