🔰اربعین، اکسیر زندگی
#محسن_قنبریان
#بخش_سوم
3⃣ حس عمومی رولیسیونی و اباء از ضیم:
ماربین آلمانی و ژوزف فرانسوی شبی جلسه عزاداری شیعیان برای سیدالشهداء را دیدند در کتاب خود (رولیسیون کبیر) نوشتند: "ما در میان ملل و اقوام، مردمی مانند شیعه پرشور و زنده ندیده ایم زیرا شیعیان به واسطه بپا کردن عزاداری حسینی سیاست های عاقلانه ای را انجام داده و نهضت های مذهبی ثمر بخشی را بوجود آورده اند...هیچ چیز مانند عزاداری حسینی نتوانست بیداری سیاسی در مسلمانان ایجاد کند."(سیاسه الحسینیه/ترجمه رولیسیون کبیر ص۴۴)
حس رولیسیونی همان حس عمومی است که سال ۵۷در خیابانهای ایران حس می شد.
یک شب عزاداری سیدالشهداء در جامع الأزهر مصر موجب نگارش کتاب سمو المعنی فی سمو الذات استاد عبدالله علایلی شد که بنام "همت بلند" ترجمه شد. حال ببینید ملتی که اغلب آحادش اهل این مجالس و سالی چند میلیون نماینده و نائب به پیاده روی اربعین می فرستند چه درجه ای از همت بلند و حس انقلابی رولیسیون دارند؟!
ابن ابی الحدید، اباعبدالله را "سید اهل الإباء"(پیشوای کسانی که ننگ نمی پذیرند) می خواند(شرح نهج البلاغه ج۳ص۲۴۹).
توماس موریاریتی تحقیق روانشناختی ای درباره "مقاومت جرأت مندانه" انجام داد که خواندنی است. او برای ملت خویش -آمریکا- نتیجه گرفت : "ما ملتی از قربانیان مشتاق هستیم!ظاهرا رفتار سلطه پذیر برای اکثر افراد جامعه به یکی از شیوه های زندگی تبدیل شده است".
این گزارش از ملتی است که حسین(ع) و دلدادگی به او و پیاده روی میلیونی اربعین ندارد، نمونه های بالا هم گزارش از ملت حسین(ع) است. بی خود نیست این سالها دانشگاههای معتبر دنیا اقدام به مطالعه از نزدیک این حماسه بی نظیر کرده اند.
☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
✅ مصاحبه خبرگزاری مهر با حجت الاسلام قنبریان با عنوان "آسیب های تبلیغ دینی در ج.ا.ا" را اینجا بخوانی
#بخش_سوم
محسن قنبریان خاطرنشان کرد: در فقه ما هم حتی جای طرح دارد که برای آمر به معروف شرط عدالت قائل هستند. یعنی کسی که خودش اهل رعایت نیست یا نهی از منکر برش واجب نیست یا اقلا بی اثر است(اختلافی فقهی در مساله هست). در قانون اساسی ما آمده که امر به معروف و نهی از منکر هم برای حکومت است و هم برای مردم. یعنی هم دولت، ملت را و هم ملت، دولت را امر به معروف و نهی از منکر کنند. یعنی شخصیت حقوقی دولت را هم مکلف کرده ایم.به تعبیر شهید مطهری مبلغین سخنگوی دین هستند. الان در جامعه ما بخاطر همان تنیدگی سخنگوی حکومت اسلامی هم هستند. اگر این ها فقط درباره مردم صحبت کنند و نسبت به کوتاهی های کارگزاران اعتراض نکنند همین اتفاق می افتد که حرف هایی زده می شود که درست است اما تبلیغ در آن صورت نمی گیرد و به جان مخاطب نمی نشیند.
وی افزود: این که درباره حجاب تند و تیز صحبت می شود اما نسبت به قاچاق حجاب چیزی گفته نمی شود یکی از مصادیق است.آن دختری که لباس مناسب ندارد مصرف کننده بدحجابی است. مثل این است که سر معتاد داد بزنیم اما قاچاق چی مواد مخدر را رها کنیم. آمار رسمی جمهوری اسلامی در مرکز پژوهش های مجلس این است که قاچاق پوشاک 500درصد افزایش داشته است. عده ای از قاچاق بدحجابی منتفع هستند. از آن طرف هم به چادر نگاه می کنیم می بینیم مایی که ماهواره و موشک می سازیم هنوز نمی توانیم پارچه چادر تولید کنیم.همه کارخانه های چادر مشکی ما ورشکست می شوند چون انحصار واردات آن در اختیار عده ای معدود است واز حجاب منتفع اند. این ها دو لبه قیچی هستند.نپرداختن به اینها وصرفا دعوت مصرف کننده آن هم با سخن درشت مضمون تبلیغ را از بین می برد.
محسن قنبریان سپس گفت:امام بزرگوار هم تشرهایی در این زمینه داشتند.در خرداد67 یکی از فقهای شورای نگهبان با بعضی از جوان ها انقلابی آن روز با درشتی سخن می گوید و اتهاماتی می زند.امام نامه ای به کل شورای نگهبان نوشتند که تعابیر عجیبی دارد.ایشان می فرماید:"در شأن شورای نگهبان و شما نیست که به افراد تندی کنید.این که دیگر روشن است که روی منبر یا هر جایی حرام است که به مسلمانی نسبت کمونیستی بدهیم...مادامی که شمااینگونه عمل می کنید توقع دارید جوانان انقلابی احترام شما را نگه دارند؟باید سعی شود آقایان به عنوان منبری پرخاشگر معرفی نشوند".(صحیفه امام ج21ص612)
وی همچنین عنوان کرد:منبری پرخاشگر به تعبیر بنده منبری ایست که در رفتار مردم سخت گیر است ما نسبت به کارگزاران وخود روحانیت سستی دارد. این موجب می شود که به مضمون توجه نشود. باید بین سختی گفتار ونحوه رفتار ما تناسب باشد.
آسیب سوم مربوط به "فرم" است.تبلیغ به فرم و شکل نیاز دارد.منبر رفتن و خطابه کردن یک فرم است.شهید مطهری نکته خیلی مهمی دارد که می گوید ما در مسئله تبلیغ و هدایت نسل جوان نباید در یک فرم خاصی منحصر شویم. فرم ها را باید نو کرد.ایشان می گوید تبلیغ و هدایت نسل جوان که آگاهی های خاص و مشکلات خاص خود را دارند و دائماً نو می شوند مثل نماز و روزه نیست که شکل خاصی داشته باشدودر انجامش تعبد محض باشد. ایشان می گوید تبلیغ مثل آن نیست و ما "مسئولیت نتیجه" هدایت آن ها را داریم.
محسن قنبریان ادامه داد:البته نباید این اشتباه را کرد که هدف وسیله را توجیه می کند. وسیله باید مشروع باشد.اما این جا از آن مواردی است که نباید در یک فرم خاص گیر کنیم. مثلافرهنگ ایران را می توان به قبل و بعد از آمدن گوشی های هوشمند تقسیم کرد.گوشی های هوشمند جامعه و فرهنگ جدیدی را پدید آورده است.این مسئله دارد به ما می گوید که تمرکز جوانان ما الان در جای خاصی است و این شرایط فرم خاص خود را طلب می کند و باید وارد این فرم شد. البته نباید به گونه ای باشد که یک مبلغی وارد فضای مجازی شود و عملاً فالورها به او بگویند چه بگو و چه نگو.اثر دینی نگذارد و بعد از چند سال بودن در این فضا و مخاطب پیدا کردن اثر تربیتی در آن مخاطب نبینیم.
وی همچنین گفت:نکته دیگر این است که ما هوش رسانه ای را در طلاب جدی نمی گیریم. حتی آن ها را از ابتدا از این فضاها و برخی رفت و آمدهای اجتماعی منع می کنیم.این سبب می شود که وقتی این ها وارد این فضاها می شوند تبحر لازم را نداشته باشند.چون هوش اجتماعی و هوش رسانه ای لازم را ندارند. یا سقوط می کنند و یا این که مجبور می شوند به همان روش متداول یک تقدسی را برای خودشان درست کنند و یک منبر کلیشه ای بروند که اثری ندارد.چندین سال پیش در حوزه ای که تدریس داشتم می گفتم به جای خواندن این کتاب اعتقادی یکی پس از دیگری،به طلبه ها تمرین بدهیم و از او کار بخواهیم.آن زمان تالارهای گفتگو در اینترنت بود. وارد تالارهای اینترنت بشوند با اسم مستعار و آن جا واقعاً با بحث های کلامی نسل جوان خودشان مواجه شوند.آن وقت تمام این درس هایی که می خوانند به روز می شود.استادهم آنجا نظارت کند و نمره دهد.
☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
🔉 هَمّ و هموم #بخش_دوم حجت الاسلام قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔉 هَمّ و هموم
#بخش_سوم
حجت الاسلام قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
📖 سلسله بحث #درس_های_نهج_البلاغه
جلسه نوزدهم ۲۸آبان۱۴۰۰
#بخش_سوم
2⃣ اصل در جانب نزدیکان
در جانب فامیل و نزدیکان اول حضرت امیر(ع) به اقتضاء طبیعی نزدیکی به قدرت توجه می دهد:
"انَّ للوالی خاصهً و بطانَهً: برای والی(جنس قدرت) یک ویژه ها و نزدیکان و محارمی است(بطانه یعنی آستر لباس، کنایه از خیلی نزدیک و رمز و راز دار، مصداقاً فرزندان، برادران و دامادها و...)
فِیهِم استِئثار و تَطاوُل و قله انصاف فی معامله:
در اینها:
- ویژه خواری و اختصاصی سازی هست
- گردن فرازی مقابل مردم و خودبزرگ بینی هست
- کمی انصاف در معامله و ارتباط هست
"فَاحسِم مادَّهَ اُولئک بِقَطعِ اسبابِ تِلکَ الاَحوال"
"فاحسم" یعنی پس از ریشه بکن،
"ماده" یعنی عامل جوشش آن سه خصلت را؛
با قطع کردن سببهای آن حالات!
زمین و اقطاع بخشی و کمک در یک معاهده را مثال می زند، اما این دو مثال است و منحصر نیست؛ کارگزاری و امضای طلایی بیش از یک قطعه زمین، سبب آن احوال است.
⬅️ پس صرف شایستگی دلیل کافی نیست در شایستگان فامیل بطور نوعی و طبیعی این حالات منفی هست از اینرو شایستگان مردم مقدم اند تا از این حالات منفی در حکمرانی کاسته شود!
❗️از اینرو انتخاب برخی نزدیکان محدود در حکومت علی(ع) یک استثناء و خلاف قواعد یاد شده است و حتما وجهی دارد. چنانچه به حسب نقلی درباره ابن عباس فرموده الان بهتر از او ندارم!۳ یا مصالح خفیّه ای که برای حال و آینده در علم معصوم بوده و ما درک نمی کنیم. با این موارد نمیشود قاعده ای صریح را نقض کرد.
• به حسب روایت صحیح السند عیص بن قاسم از امام صادق(ع) عده ای از بنی هاشم نزد رسول الله آمدند و تقاضا داشتند که کارگزاری جمع آوری زکات حیوانات(گوسفند و گاو وشتر) را به آنها بسپارد.
(می دانستند خمس برای اینان و زکات برشان حرام است می خواستند قانون را دور بزنند و از سهم عاملین زکات بردارند بگویند نه از باب فقیر و مسکین بلکه از باب عامل و کارگزاری به آنها بدهد.) گفتند: ما اولی هستیم به آن!
پیامبر(ص) پاسخ دادند : زکات بر من و شما حرام است اما وعدت شفاعت به شما می دهم.۴
طبق روایات دیگر و قواعد فقه منعی ندارد که بنی هاشم عامل زکات شوند و اگر مجانی نبودند از بیت المال رزق بگیرند نه از سهام زکات۵ اما پیامبر(ص) به این فتوای فقهاء بعد راضی نشد! چرا؟! شاید یک وجه اش غیر اقتصادی بود، وجه سیاسی داشت که بنی هاشم و فامیل، کارگزاران او نشوند و فامیل سالاری تداعی نشود.
• سیره امیر المومنین(ع) با دامادها مؤید همان قاعده است:
- عبدالله بن جعفر فرزند شهید ممتاز جعفر طیار را علیرغم شایستگی ها جایی منصوب نکرد.
ریشه آن خصائص را درباره اش کَند: در تنگی اش هیچ اضافه ای از بیت المال به او نداد۶ و در حالت گشاده دستی بخاطر تبذیر حکم حَجر و منع تصرف بر او کرد که او زرنگی کرد و سریع زبیر را شریک اموال کرد تا منع تصرف در اموال برش جاری نشود.۷
- عقیل برادرش نسب شناس بود و در تنظیم دفاتر بیت المال در زمان خلیفه دوم، مامور به خدمت بود۸ در دوره حضرت امیر عایله مند بود اما هیچ امتیازی به او نداد حتی فرزندانش را به منصبی نگماشت در حالیکه بعدا ده فرزند و نوه او در دوره بلا و سختی(عاشورا) در نهضت حسینی شهید شدند!
- دو فرزند عقیل(مسلم و عبدالرحمان) دامادهای حضرت بودند اما منصبی نگرفتند! و هردو در نهضت حسینی شهید شدند. یعنی در غنیمت و رخاء و حکومت، آخر صف؛ در هزینه شدن و نهضت و بلاء صف اول.
- جُعده بن هبیره خواهر زاده حضرت(فرزند ام هانی) داماد دیگر اوست. حضرت در ورود به کوفه جای قصر دارالعماره به خانه او رفت درباره او نصبی هست که طبری با "قیل" نقل کرده۹ اما همان هم ظاهرا برای ماموریت جنگ است چون مردم ابرشهر شورش کرده بودند و حضرت به او حکم زد وقتی رفت و راهش ندادند بازگشت و حضرت به خلید بن قره یربوعی حکم زد و با سپاه رفت و شهر را محاصره و با مردم صلح کرد.
پس درباره جعده هم نقض از آن قاعده نشده است.
(تفصیل و جزییات را در فایل صوتی بشنوید)
....................................
۱. خطبه ۳ نهج البلاغه
۲. قرب الاسناد ص۹۶
۳. ر.ک: شرح ابن ابی الحدید ج۱۵ص۹۸و۹۹
۴. الکافی ج۴ص۵۸
۵.ر.ک: مدارک الاحکام ج۵ص۲۱۱و۲۱۲
۶. بحارالانوار ج۴۱ص۱۳۷ - نماز جمعه رهبر انقلاب۸۳/۸/۱۵
۷.شرح ابن ابی الحدید ج۱ص۵۳
۸.تاریخ یعقوبی ج۲ص۴۰
۹.تاریخ طبری ج۵ص۶۳
📎پیوست
درباره اسامی کارگزاران حکومت علوی اینجا بیشتر بخوانید:
http://ensani.ir/fa/article/81974
☑️ @m_ghanbarian
💠 نسبت پویش و پژوهش عدالت در ایران معاصر
#بخش_سوم
#حجت_الاسلام_قنبریان
🔹 توصیه ها
- سندل توصیه می کند که کل نظام استبداد شایستگی را به بازنگری بگذارید
- پژوهشگران به مسئله هایی بپردازند که عمومی تر و مسئله واقعی مردم است مثل مسئله کارگر که نزدیک به نیمی از خانوار های ایرانی را درگیر می کند یا مسئله تعاونی ها یا تفاضل حقوق ها و ... .
امیرالمومنین ع به مالک اشتر فرمود : دوست داشتنی ترین امور برای تو باید 3 ویژگی داشته باشد: حقوق بیشتری را در نظر بگیرد، عدل فراگیرتری را شامل بشود، و رضایت بیشتری برای رعیت را موجب شود.
- پیوست های عدالت بر سیاست ها و برنامه ها
- بازسازی نظریه های خرد متناسب با اقتضائات و شرایط
- طراحی شاخص های عدالت متناسب با فرهنگ شیعی
_______________
پاورقی:
1. ۸۸/۸/۱۶
2. ۹۷/۷/۲۵
3. ۹۷/۲/۱۹
4. برخی مانند ماکس وبر تصریح کرده اند که پروتستان، اخلاق سرمایه داری است و مسیحیت را به گونه ای خوانش کردند که روح سرمایه داری بشود!
5. مقاله «سپیده دمان خدایان پول» چطور اقتصاد به دین تبدیل شد؟ ترجمه آن در سایت ترجمان موجود است.
https://tarjomaan.com/prtj.veofuqemtsfzu.html
6. مجله مطالعات جامعه شناسی، دوره 22، شماره 2، ص 151 تا 176، مقاله «استقرار آموزشی مکتب نیاوران، تاریخچه ایجاد نهادهای دولتی آموزش مدیریت و اقتصاد بازار آزاد» از دکتر اباذری و پرنیان.
https://t.me/m_ghanbarian/2526
7. آخرین کتاب مایکل سندل. مقاله ای در اینباره در سایت ترجمان با عنوان «پوپولیسم شورشی علیه استبداد شایسته سالاری»
https://tarjomaan.com/barresi_ketab/9926/
☑️ @m_ghanbarian
💠 نهج البلاغه و مسئله عدالت
#بخش_سوم
🔺در ادامه دیانی اظهار کرد: این مساله را ذیل بحث و نسبت عدالت و کارآمدی میبرم. در فصل بنی امیه هم این بحث را داشتیم که این رویکرد حضرت امیر(ع) در دوره خلافت و حکمرانی مشکلات فراوانی را برای حضرت ایجاد می کند و ما در یک سری از شاخص ها می بینیم که با افت مواجه شدند در حالی که رقیب در همان زمان دارد منابع اقتصادی سرشاری از فتوحات و منابع دیگر پیدا می کند. آیا منطق اموی که این کارآمدی را بر عدالت ترجیح می دهد منطق درست تری نیست و آیا آنچه که حضرت امیر(ع) دنبال آن بود با این مشکلات اقتصادی که برای جامعه ایجاد شد ضررش به خود مردم نرسید؟
در ادامه دیانی تصریح کرد: با وجود بسیاری از مشکلات و پایین آمدن برخی از شاخص ها، تهدیدها و کمبود در منابع مالی برای حضرت امیر(ع)، فقر در دوره حضرت کاهش می یابد.
قنبریان پاسخ داد: فقر اصلا از بین رفت، لا اقل در دوره آخر بعد از حکمیت و نهروان که شش شورش انجام شد و فقط کوفه ماند بود فقر از بین رفت. یک گزارش از این دوره داریم که حضرت می فرماید: هیچ کسی در کوفه صبح نمیکند مگر در نعمت است. همچنین می فرماید: پایین ترین طبقه آنها نان گندم می خورد، سایبان دارد و از آب فرات می خورد.
وی ادامه داد: پس حضرت فقر را به عنوان قدم اول عدالت از بین برده و در مقابل آن محدودیتها برای اقتصاد، سراغ عدالت تخصیصی برای منابع آمده به این معنا که آن منابع را احیا کرده است. پس ما کارآمدی را درون عدالت صاحب نهج البلاغه می بینیم. برای مثال در نامه ۵۳ به مالک اشتر صراحتا می فرماید: «آبادانی زمین را از خراج مقدم بدار.» این یعنی سیاست اصلی اقتصادی ات آباد کردن زمین باشد، چراکه مالیات بدون آبادی زمین به دست نمی آید. آن حضرت تولید ثروت را جزو آرمان خود قرار می دهد. بنابراین دوگانه عدالت و کارآمدی در جنگ با هم نیستند.
قنبریان در پاسخ اظهار کرد: این دست غیبی آدام اسمیتی عمل نمی کند. اگر قرار بود درست شود تا الان رفع شده بود. مقام معظم رهبری سال ۱۳۷۵ به خوزستان می روند و ۸۰۰ هزار هکتار تخصیص به کشاورزی می دهند، ۲۵ سال میگذرد و این مقدار زیر آب می رود و نهایتا ۳۰۰ هزار هکتار محقق می شود. این یعنی آباد نکردن زمین که بیکاری و فقر را درست کرد. اما چگونه است که فرد ثروتمندی شهرکی در مشهد می سازد و همه کارهایش سریع انجام می شود؟
🔺دیانی در ادامه اظهار کرد: من می گویم اگر یک حاکم، یک فعال اقتصادی، یک سیاست گذار، اگر تعلق قلبی و ایمانی خود را از امیرالمومنین(ع) بردارد، این الگو را نزد خود بگذارد شاید نپسندد و بگوید آن الگوی اموی بهتر است که با حدی از فساد کنار بیاییم، در واقع برخی از مسایل فسادزا را به عنوان بخشی از درآمد حفظ کند. چه چیزی (به جز) باور ایمانی به حضرت امیر(ع) ما را قانع میکند که این الگوی صحیحی است؟
دیانی ادامه داد: چه چیزی است که ما را قانع می کند که پای این مشکلات بایستیم ولو اینکه خواص از ما زده شوند، نخبگان سر ناسازگاری با ما بگذارند؟
این پژوهشگر گفت: نکته بعد تعارض منافعی است که امکان دارد در قسمت دولت با بازار و چه خود بازار شکل بگیرد، اگر خودش چاره ای نکند هم کارآمدی آسیب می بیند و هم عدالت. نمونه تاریخی برای این مساله داریم که مرحوم نراقی و صاحب جواهر بر اساس این مساله فتوا دادند که: عدالت نمیورزد یک والی که خود اهل تجارت در رعیت اش باشد.
وی گفت: بنابراین به لحاظ اقتصاد سیاسی حضرت امیر(ع) مراقبت می کرد. در دوره خلیفه قبل چنین نبود. حضرت توجه به اقتصاد سیاسی داشت. آن حضرت زمانی که خودش خلیفه شد هیچ از بیتالمال دریافت نمی کند و اصلا حقوق نمیگرفته است. پس بازار باید بازار باشد.
وی تصریح کرد: من چند سیاست در عدالت اقتصادی حضرت نوشته ام، نخست اینکه تقسیم منابع ثروت را بر تقسیم درآمدها مقدم می کند، یعنی به جای اینکه فقط زکات بگیرد و آن را بازتولید کند منابع اصلی ثروت را تقسیم می کند. برای مثال در خطبه بحث نگهداشت در پرداخت به این معنا که او را نگه داریم که رشوه نگیرد،وقتی می فرماید: اگر مهریه زنان تان باشد من بر می گردانم منظور زمین و شتر و... است. البته زکات هم جای خودش را داشت. برای مثال در حال حاضر چند درصد منابع ما به عنوان انفال تولید ثروت کرده است و آن مقداری که هست چگونه تقسیم شده است؟
قنبریان افزود: دومین موضوع بحث تساوی بیت المال است. این بیت المال همان عایدی ها از جزیه و خراج است. این حقوق کارمندان نیست بلکه همان چیزی است که به آن امروز یارانه می گوییم. ماجراهای فراوانی در این مورد داریم. تقسیم مساوی صورت می گرفته است. سیاست بعدی حضرت در نظام حقوق و پرداخت است، شهید مطهری چهارگانه ای را در این مورد طرح می کند: که هر قانونی باید مبنی بر عدالتی باشد، هیچ قانونی قانون نمی شود مگر آنکه عادلانه باشد و... پس نباید معیشت را تبدیل به یک نظام امتیاز کرد.
☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه پنجم
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_سوم
5⃣ "یَفرُطُ منهم الزَّلَلُ و تَعرِضُ لهُم العِلَلُ و یُوتَی علی ایدِیهم فی العَمدِ و الخطا، فَاَعطِهِم مِن عَفوِکَ و صَفحِک..."
• این متعلق به آن سه گانه رحمت و محبت و لطف است. متعلق به حیوان درنده نباش است!
- اولا سرزدن لغزش و گناه، عمدی و خطایی را برای مردم طبیعی می شمارد. کسی نگوید مگر جامعه اسلامی، آدمش باید فلان کند؟!!
- ثانیا از کلمه "یفرط" و "تعرض" استفاده می کند. یفرط از ریشه "فرط" به معنی عجله و شتاب کردن در کار است. یعنی کنش گر، لغزش می یابد.
کسی هم که کنش گر نیست مصون نیست؛ تَعرض لهم العلل: گناه و نقصان بر او عارض می شود.
- ثالثا درباره عمد و خطای اینها، اهل رحم و محبت باش و گرگ صفت نباش! "عفو" کن! یعنی پیگرد بردار و ببخش. "صفح" کن ! بالاتر حتی در خاطر و ذهن هم کدورت نگه ندار.
-رابعا این درباره لغزش ها و گناهان و نافرمانی ها در حوزه اوامر حکومتی و دستورات ولی امر است نه حدود الهی(حق الله و حق الناس). چون ایندو بخشیدنش دست والی نیست. خود حضرت هم حد جاری می کرده است.
قرینه ادامه جمله است: "پس همانگونه که دوست داری خداوند بخشش و چشم پوشی اش را ارزانیت کند، تو نیز بر مردم ببخش و خطایشان را نادیده بگیر زیرا تو بالاتر از آنان هستی و آنکه ترا حاکم مصر کرده بالاتر از توست، و خداوند بالاتر از کسی است که تورا حاکم مصر کرده است."
• مثال قرآنی لزوم عفو و صفح در اینباره:
در ماجرای افک و بهتان زنی به زن پیامبر که قرآن صراحتا می فرماید اتاق فکر و عملیاتی داشت (والذی تولّی کِبرَه منهم)، عده ای از مومنان عمدا یا خطائاً شایعه را پذیرفتند. برخی که آلوده نشدند قرار گذاشتند که آنها را حتی اگر از خویشان باشند از انفاق و مساوات محروم کنند. آیه۲۲ سوره نور نازل شد: "ولیعفوا و لیصفحوا"!
- در جامعه ما هم اگر جوانی درباره مقامی دچار لغزشی شد همین باید جاری شود. نه یکباره جامعه بشنود پاپ اسبق ترور کننده خودش را بخشیده۴ اما نماینده ولی فقیهی، ناهی منکر یا منتقدی که احیانا در چگونگی ها لغزشی خطایی یا عمدی داشته به دادگاه کشیده و محکوم شود!
______________
پی نوشت:
۱و۲. برای نمونه ر.ک:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23349
۳. در اینباره دو بحث نظری مهم مطرح است: کرامت ذاتی انسان/ قواعد تعامل با غیر هم کیش، آیا حکومت هم همان وظیفه مومنان را دارد؟!
۴. تفصیل را اینجا بخوانید
https://faradeed.ir/fa/news/31672
☑️ @m_ghanbarian
حَبِیسه یا مُحرَّره ⁉️
چکیده سخنرانی شام ولادت حضرت زهرا(س)/ درسهایی از نهج البلاغه
حجت الاسلام محسن قنبریان
(پاسخ برخی اشکالات به مباحث فاطمیه)
#بخش_سوم
ب) روایت مشهور به حدیث لوح
باز جابر بن عبدالله انصاری به امام باقر(ع) می گوید: در ایام حیات رسول الله مادرت زهرا(س) را ملاقات کردم تا ولادت حسین(ع) را به او تبریک بگویم که در دستان ایشان لوح سبز رنگی دیدم...(ر.ک: کمال الدین/صدوق)
این نمونه هم منحصر نیست.
❓آیا تبریک ولادت فرزند یک ضرورت است؟! آیا مثل این موارد نقض مردی او را نبیند و او مردی را؛ نیست؟!
ج) روایاتی که از مشاهده کار خانه کردن فاطمه(س)، خوابش بردن در کنار گهواره حسین(ع)، مجروح شدن دستش ازکار با آسیب دستی توسط اصحاب(سلمان، ابوذر، بلال و...) نقل شده است.(ر.ک: موسوعه فاطمه)
د) روایاتی که خرید کردن و تهیه جهیزیه حضرت را توسط برخی اصحاب به دستور پیامبر گزارش می کند. مثل عطر خریدن عمار و آوردنش نزد فاطمه(س) (دلائل الامامه ص۲۶)
و...
❓آیا میتوان این دیدن و دیده شدن ها را همه حمل بر ضرورت کرد؟!!
5⃣ اعراض بخاطر ادله قطعی
شهید مطهری هم روایت منقول از حضرت زهرا(س) و هم فراز ۳۱ نهج البلاغه را به برخی وجوه اخلاقی حمل می کند. دلیلش را این قرار می دهد که با ادله قطعی از آیات و روایات و سیره بر خلاف این فرازها، فقهاء از این فرازها اعراض کرده و فتوا نداده اند.(ر.ک: مجموعه آقار ج۱۹ص۵۴۷و۵۴۸)
⬅️ بعد نتیجه می گیرند که نه حبس در خانه و نه اختلاط بلکه همان پوشش شرعی اسلامی برای حضور اجتماعی زن.
*⃣ نماز زن در قعر بیتش
از آنچه گفته شد نمی خواهیم نتیجه بگیریم همه کارهای زن در اجتماع بهتر از در خانه است.
روایاتی در افضلیت نماز خواندن زن در خانه اش هست که موجب فتوای فقهاء هم شده است. (برای نمونه صحیحه هشام بن سالم در الفقیه ج۱ص۳۹۷).
ما فلسفه احکام تعبدی را نمی دانیم که چرا نماز زن در پستوی خانه اش بهتر از ایوان و بهتر حیاط خانه است؟!
❓مگر میدانیم چرا زن در خانه خود و حتی بدون حضور محرم ها هم باید پوششی کامل (مثل پوشش نزد نامحرم) در نماز داشته باشد؟!
باوجودی که خداوند با همه محرم است زن در پستوی خانه اش هم باید پوشش کامل در نماز داشته باشد!
⬅️ کسی نمیتواند از حکم افضلیت نماز در خانه نتیجه بگیرد پس فعالیت های دیگر به طریق اَولی!
چه اولویتی؟!! ما فلسفه احکام تعبدی مثل افضلیت نماز را نمی دانیم و حق نداریم آن حکم را از جانب خود به فعالیتهای اجتماعی ای که قرآن و روایات برای زن تصریح کرده اند، سرایت دهیم. باید سر همان مقدار تحفظ کنیم.
• این عدم تحفظ بر مقدار دلیل نمونه های دیگر هم دارد. تعبیری نزد برخی فقهاء درباره صدای زن شایع شده که: "صوتها عوره" !
همین را هم مجتهدین نقاد یا حتی عالمان اخباری نقد کرده اند !
مقدس اردبیلی آن را فاقد دلیل می شمارد(ر.ک: مجمع الفائده ج۲ص ۱۶۴ وص۲۲۸ وج۳ص۱۲۰)
فقیهی اخباری مثل صاحب حدائق آنرا "تکلفات اصحاب" می شمارد(حدائق الناظره ج۸ص۱۴۱و۱۴۲)
حکم در فروعاتی که مبتنی بر این تعبیر بوده در بین متاخرین دچار توقف و بازبینی شده است.
⬅️ پس در قاعده سازی و تعمیم احکام باید به اندازه دلیل شرعی اقدام کرد و تحت تاثیر عرف زمانه چیزی اضافه نکرد!
☑️ @m_ghanbarian
❌ تقابل اسلام قارونیِ الرشید با اسلام موسویِ امام کاظم(ع) از منظر انحطاط و تعالی خانواده
چکیده سخنرانی شهادت امام کاظم(ع)/ حجت الاسلام #قنبریان/ هیات اصحاب الحسین/ مسجد دانشگاه تهران/۲۶بهمن۱۴۰۱
#بخش_سوم
❗️ تعالی دهی به آن انحطاط خانواده:
کافیست مادر هارون(خیزران) با مادر امام کاظم(حُمیده) و همسر آندو(زبیده/ ام احمد) و خواهر هارون(عباسه) با دختر امام(معصومه) را مقایسه کنید تا تفاوت خانواده متعالی با منحط را در دو اسلام ببینید:
- خیزران ام ولد اما در آن مناسبات حرمسرا بالا آمد صاحب اقطاع و زمین های زیاد شد. دخالتهای سیاسی بسیار داشت. خانه اش محل آمد و شد اشراف و امراء برای واسطه گری و پارتی بازی بود. حاشیه های این دیدارها، زبان به زبان می چرخید و پسرش هادی (که شاه شده بود) را می رنجاند وقتی نهی ها و تهدیدها اثر نکرد نقشه مسموم کردن مادر را ریخت اما نقشه لو رفت و بعد خودش با نقشه مادر مسموم شد! ⬅️ اینها مثال واضح از انحطاط خانواده است.
- در مقابل حُمیده (مادر امام کاظم) هم کنیز است اما پاک و طاهر. حضور اجتماعی دارد اما عفیف و بی حاشیه. وجوهات مدینه از طرف امام صادق(ع) توسط او پرداخت می شود(کافی ج۳ص۲۱۷) به درخواست امام زنان مدینه از او معارف و احکام می آموزند. امام پیروان خود(مثل عبدالرحمان بن حجاج) را برای حل مسائل فقهی نزد ایشان می فرستد(همان ج۴ص۳۰۱). او چنان با فضیلت است که وصی امام صادق(ع) می شود.
- زبیده(همسر هارون): تاجر برده است! مقری ۵۰ هزار یا ۵۰میلیونی از بیت المال دارد. فقط ولیمه عروسی اشرافی اش ۵۵میلیون درهم شد.
قمارهای او با هارون معروف است. دخالت او در ولایتعهدی امین فاسق یک کار اوست.
- در مقابل ام احمد(همسر امام و مادر شاهچراغ) مثال زدنی است. درباره اش نوشته اند: کانت اثیره عنده: یعنی نزد امام کاظم(ع) برگزیده بود.
مجلسی می نویسد عاقلترین و با ورع ترین بود و حامل اسرار و امانات امام.
در دوره زندانی شدن آخر حضرت، به امام رضا سفارش شد شبها منزل ایشان بخوابد(با وجودی که مادرش نبود)
امانات امامت را او به امام رضا(ع) داد و اولین بیعت کننده با امام رضا(ع) است ⬅️ مقایسه کنید با جنگ قدرت ام ولدهای حرمسرا برای ولیعهد کردن فرزند خود!
- عباسه (خواهر هارون) که با بخاطر حضور دائمی در دربار و بودن جعفر(پسر یحیی برمکی) هارون گفت صیغه محرمیت بخوانند اما ازدواج نکنند. خاطرخواهی آندو را پنهانی به وصال رساند و صاحب دو فرزند مخفی کرد که دور از دربار هارون نگه داشته می شد. وقتی مامور حرمسرا کمی سخت گرفت، به زبیده برخورد و اسرار عباسه و جعفر را افشا کرد! همین موجب کشته شدن جعفر توسط هارون شد! ⬅️ انحطاط در یک خانواده از این روشن تر نمی شود!
- معصومه(دختر امام) که بی نیاز از توضیح است...
▫️ چاره امام کاظم(ع ) برای تاریخ تشیع
آن خانواده گسترده در آن ضیق و خناق، فقط نسل پیامبر را در آن زمان حفظ نکرد و فقط الگویی مقابل انحطاط خانواده اشرافی نشد؛ بلکه با تبعید یا مهاجرتها، تشیع و اسلام اصیل را به اقصی نقاط امپراطوری بردند. شهرهای مذهبی گرد اینان و نوادگانشان شکل گرفت...
☑️ @m_ghanbarian
💢 نمای فقه اقتصادی امام(ره)
چکیده ای از ارائه حجت الاسلام #قنبریان در جشنواره علوم انسانی عمار/ ۴خرداد۱۴۰۲
#بخش_سوم
جملات امام را ذیل قانون اساسی نگاه بفرمایید میگوید این تا ظهور امام زمان پاسخگو خواهد بود.
اینها را وقتی میگوید نظام است یعنی شأنش استنباطی است ولی در اندازه فروعات نیست.
فقه مشغول فروعات شد چون فکر میکرد همان احکام کافی است.
مقایسه دو سیستم، تو را به نظام عادلانه می رساند. نظام عادلانه پرسش درست میکند که برگردی به این استنباط های عمیق را انجام بدهی.
مثلا اگر گفتی امکانات عمومی باید بین همه تقسیم بشود این پشتوانه فقهی دارد. در زمان غیبت انفال متعلق به تمام مردم است (تحریر الوسیله)
شهید صدر در کتاب الاسلام یقود الحیات بخش اتجاه التشریع ۵ "اصل" دارد که از بسیاری فروعات برخاسته است.
5⃣ مثالهای فقهی از امام
فتوای محدودیت مالکیت
《مالکیت در اسلام به صورتی است که همه در یک سطح قرار می گیرند》(۷دی ماه۵۷)
❓این به چه معناست؟
- ما روایاتی داریم که برای مالکیت خط می گذارد. بیش از ده هزار درهم بیش از ۲۰هزار درهم و همینطور... پس ما بیاییم و عدد مشخص کنیم؟ آیا مراد این است؟
اصلاً مراد امام چنین چیزی نیست.
- منظور امام هم این نیست که آنقدر قله ها را بتراش تا پایین بیاید
- منظور امام این است که اگر "نظام" تو مانند آنچه می فرمود که همه باید مالک بشوند، وقتی انقلابی کردی که ۳۵میلیون نفر را به خیابان آورده است، با این انقلاب و "روابط" را دگرگون کن به نفع این "نظام".
اینجا باید "برنامه ریزی" بیایند و این" اصل" را تا جزئی برنامه پیش ببرند.
امام می گوید:《اصولاً جهت گیری اقتصاد اسلام در راستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی آنان در مبارزه اسلام با زراندوزان است》
• جمله مهم از صحیفه امام جلد۵ صفحه۴۳۶:
《مالکیت در اسلام پذیرفته شده است لکن اسلام "در چیزهایی که حق مالکیت به آن تعلق نمی گیرد" و نیز "در شیوه و شرایط پیدا شدن این حق" دستوراتی داده است که نظام اقتصادی اسلام را و نیز روابط اقتصادی در جامعه اسلامی را از روابط و نظام اقتصادی سرمایه داری امروز دنیا جدا میکند.》
- مالکیت را به دو روش محدود میکند.
اولا به چه تعلق بگیرد؟
ثانیا از چه روشی به دست بیاید؟
این دو در "نظامی" معلوم میشوند و "روابط طبیعی" را تغییر میدهند که این دو با نظام و روابط طبیعی سرمایهداری فرق دارد.
- مثال از اینکه به چه چیزی تعلق نمیگیرد؟
امام در همان فقه فردی خودش مالکیت به حق معنوی را نفی میکند!
(ر.ک: استفتائات ج۳ ص۵۵۵)
- امام درباره حیل ربا میگوید حیل ربا که جنگ با خدا ست با یک قوطی کبریت حلال نمیشود.
- در بیع مضطر فقط امام فتوا داده و شیخ طوسی. "بیع مکره" را همه میگویند حرام است ولی در "بیع مضطر" همه میگویند حلال است.
یک فرعی پیش می آید اگر از اضطرار کسی سوء استفاده شود (مثلا ماشین یا خانه اش ارزان خریده شود) امام می گوید: معامله صحیح است اما مازاد را مالک نمیشود!
6⃣ جایگاه اختیارات ولایت مطلقه در این بحث
خلاصه ولایت مطلقه این است که اختیار تشریع موقت است!
به لحاظ کارکردی آن زمین کج که میخواهد صاف بشود ممکن است برخی از احکام اولیه را هم تعطیل کند اما موقتا.
بر خلاف تراضی در اجاره، برای شکستن نظام طبقاتی، "حداقل دستمزد" تعیین میکند.
"مصالح عموم مردم"، "مصالح پابرهنگان زمین"، "مصالح اسلام"، تعابیر مختلف امام است که آن تشریع موقت را سامان میدهد.
شهید صدر در اتجاه التشریع می گوید یکی از اصول، ولایت است ولو اینکه ولایتش، مطلقه نیست. شهید مطهری هم در اسلام و مقتضیات از حکم ولایی می گوید لکن امام به احسن وجه از این ولایت استفاده کرده است.
(ریزه کاری های بحث ولایت مطلقه به مجال دیگر حواله شد)
☑️ @m_ghanbarian
💠 جمهوریت و تکثرگرایی اجتماعی در اندیشه و فقه امام خمینی(ره)
چکیده ارائه در پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات وزارت ارشاد اسلامی/ ۲۳خرداد ۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_سوم
4⃣ نسبت "میل" مردم با احکام شرعی:
اگر ناسازگاری نه بین "مصالح واقعی" مردم و احکام شرعی بلکه بین "امیال و خواست" آنها و احکام شرعی بود چه؟!
به تعبیر دیگر امام با "تکثرهای اجتماعی" جایی که تصادم با احکام شرعی دارد، چه می کرد؟!
• طبق آنچه در مدخل گذشت، عادتا قابل تصور نیست اکثریت و جمهوری که در ولاء اجتماعی و سیاسی یک جامعه اسلامی و نظام سیاسی را آزادانه موجب شده اند، اکثریتشان مغایر احکام صریح شرعی شوند.
لکن اگر قاطبه قابل توجهی آمادگی برای پذیرش حکم شرعی ای نداشتند، بجای "تغییر تشریع ولو موقت" (که در قسمت۳ گذشت)، "تدریج و مدارای در اجرا" می نشیند و بین ایندو فرق واضح است (دقت کنید)
- برخی شاگردان امام در توضیح این قسمت گفته اند: "فقیه نباید از مکتبی بودن حکومت به اندازه سرسوزنی بکاهد. نمی تواند مکتبی بودن حکومت را فدای پذیرایی مردم کند. بله گاهی مسأله به گونه ای است که فعلا مردم آمادگی پذیرش بخشی را ندارند در این صورت ممکن است فقیه آنرا عقب بیاندازد هم چنان که در زمان رسول گرامی اسلام تحریم خمر در ۴مرحله انجام شد تا اینکه فرمود: ان الخمر و المیسر و... رجس من عمل شیطان. البته فقیه هم باید مساله ای را که مردم پذیرا نیستند ابراز نکند چون امکان دارد اصل نظام در خطر بیافتد" (ر.ک:مصاحبه با آیت الله سبحانی/ مجموعه آثار کنگره امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامی ج۱۰ ص۱۵۶ و هم ص۱۵۷)
چنین چیزی در سیره امیر المومنین(ع) هم وجود دارد که بدون امضای شرعی برخی بدعتها (مثل جماعت خواندن نافله و...) بخاطر حفظ نظام و سپاه آنها را در اجرا و تغییر به تاخیر انداخت (ر.ک:الروضه فی الکافی ترجمه رسول محلاتی ج۱ص۸۵)
• امام خمینی در مساله حجاب همان اول پیروزی اعلام وجوب شرعی کرد. ۱۵اسفند۵۷ از "کارمندان زن" خواست با حجاب سر کار بروند (تدریج در اجرا).
بعد تا یکسال و اندی (۱۰ تیر۵۹) صبر و تدبیر و تبیین گذاشتند. در این مدت تجمع مخالفان (۱۵هزار نفری) در ۱۷اسفند۵۷ تا چندین روز اتفاق افتاد و بحثهای موافق و مخالف حجابِ الزامی داغ شد. امام در این مدت تعرض به زنان بی حجاب و تجمعات آنان را از سوی موافقینِ الزام منع کرد و حتی دادستان را برای متعرضین فعال کرد.
بعد از بیش از یکسال دوباره در ۱۰تیر۵۹ موضع گرفتند. اینبار توده های میلیونی در تمام شهرها در حمایت آمدند. تشکل های مدنی و بازار حمایت اعلام کردند؛ حتی شورای خلیفه گری ارامنه بیانیه داد: "به پاس احترام فرمایشات امام از زنان ارمنی می خواهد در ادارات و مراکز کار از لباس آستین بلند و روسری استفاده کنند".
اینبار تجمع مخالفین با فراخوان رادیو صدای آمریکا به ۱۰۰۰زن آنهم از طبقه مرفه کاهش یافت!
شورای انقلاب و ریاست جمهوری دستور الزام داد(۱۶تیر۵۹).
ارزشهای دفاع مقدس، حجاب را نهادینه کرد و در سال۶۲ در قانون مجازات برای ناقض آن تعزیر معلوم شد.
این نمونه ای عینی از سیره امام در تحقق یک حکم شرعی بود.
• اما امام در مقابل گردن کلفتی برخی گروه های خاص مقابل احکام شرعی که قانون شده بود موضع جدی می گرفت و می فرمود: "یک چیزی قانونی شد دیگر نق زدن در آن، اگر بخواهد مردم را تحریک بکند، مفسد فی الارض است؛ و باید با او دادگاهها عمل مفسد فی الارض بکنند. و اگر نه، رأی می دهد آرام. با رأی آرام هیچ کس مخالف نیست. شما می گویید نخیر، اینکه گفتند اینها اشتباه کردند؛ ولی ما در مقام عمل قبول داریم، رأیمان این است که این جوری نیست؛ اما در عمل ملتزم هستیم این هیچ مانعی ندارد.
البته مسائل اگر مسائل اسلامی باشد، اگر در رأی هم مخالف باشید، باید تو سرتان زد! اما اگر یک مسائل سیاسی هست، مسائل [دیگر] هست، میگویید اینها اشتباه کردهاند، بسیار خوب، ممکن است یک میلیون جمعیت هم اشتباه بکنند؛ این اشکال ندارد؛ اما در عین حالی که اعتقادتان این است که اینها اشتباه کردهاند، در عین حال باید بپذیرید. چاره ندارید." (صحیفه امام ج۱۴ص۳۷۷و۳۷۸)
- در نمونه فراخوان ملی مذهبی ها علیه لایحه قصاص هم موضع صریح و محکم گرفت.
بین "تحقق عملی" حکم شرعی در عموم مردم و همراه کردن قاطبه با "مخالفت با قانون" توسط گروه های وابسته و فاصله دار با اسلام باید این فرق مهم را دقت کرد.
☑️ @m_ghanbarian
▫️چکیده نشست: شهید بهشتی و عدالت اجتماعی
حجت الاسلام محسن قنبریان/ مدرسه معصومیه/ ۶تیر۱۴۰۲
#بخش_سوم
🔸 مبارزه با فقر و تامین نیازهای اساسی
شهید بهشتی در این اصل بین نیازهای پوشاک و خوراک و مسکن با نیاز بهداشت و آموزش به درستی و به جا فرق می گذارد
در ص۲۱و۲۲ دولت را مباشر برای در اختیار قراردادن خوراک و پوشاک و حتی مسکن نمی داند و این (مباشرت دولت) بدترین نوع می شمارد. "آنچه در قانون اساسی مورد نظر بوده این است که شکل اقتصادی، توزیع درآمدها، ایجاد امکانات شغلی، برنامه ریزی های اقتصادی به سمتی برود که با کار خلاق و فعال خود انسان ها این نیازها تامین شود"
"پس تامین مسکن معنایش این است که باید سیاست تولید و توزیع مسکن در جمهوری اسلامی چنان سیاستی باشد که همه بتوانند در حد نیازشان مسکن تهیه کنند، نه این که دولت بیاید برای همه خانه بسازد و به صورت کوپنی ،جیره بندی و سهمیه بندی، سهمیه مسکن بدهد. این منظور نیست".
منظورشان از سیاست تولید و توزیع مثل سیاست زمین صفر و رفع احتکار زمین توسط دولت است تا قیمت تمام شده مسکن، ارزان شده و خود مردم قادر به انجامش باشند.
اما درباره بهداشت و آموزش، دولتی بودن را درست می داند:
"اما در مورد بهداشت و درمان، می تواند حمایتی باشد این مساله ای است که هیچ اشکالی ندارد دولتی باشد".
همین جا هم راه حل را اجبار و عمومی کردن بیمه همگانی و ملزم کردن تمام دستگاه های درمانی به طرف قرارداد بودن با بیمه می شمارد؛ با این توجه که ایشان بیمه را دولتی می خواست.
درباره آموزش هم می گوید: "درباره آموزش و پرورش نقش دولت، نقش اصلی است یعنی دولت باید امکان آموزش رایگان را برای همه فراهم کند".
🔸 مبارزه با حاکمیت سرمایه بر نیروی کار
در بین سه اصل اساسی ذکر شده این یکی مهمتر و شاه بیت شهید بهشتی است که در بند۲ اصل۴۳ قانون اساسی -که پیشنهاد خود ایشان است- هم آمده است.
در ص۳۳و۳۴ مباحث کاربردی خیلی خوب از ترتب بندهای اصل۴۳ و نقش بند۲ سخن گفته است. بند۲ این است: "تامین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسائل کاردر اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسائل کار ندارند در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه های خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ در آورد..."
- آیا فقه با این حرف مخالف است؟ یعنی مالک ابزار کار خود شدن را منع می کند؟!
اینجا آن طبیب، در نقش فقیه حاضر می شود و از نظامی می گوید که با تحققش و تصحیح روابط خارجی بر آن اساس، دیگر عقد اجاره موجب استثمار نیمی از پدران جامعه نمیشود!
این نمونه از اصول آن نظام صحیح عادلانه است که به توازن اجتماعی می انجامد و گفتیم بهشتی آنرا هم از دین و شریعت استنباط می کند و بستره احکام فرعیه اش می کند.
🔸 تناظر سیاست و اقتصاد
توجه شایسته دیگر شهید بهشتی به این است که اقتصاد بدون سیاست درست نمی شود لذا هم در بند۲ اصل۴۳ حاکمیت سرمایه بر ابزار تولید و کار را رفع می کند و هم به کارگر در مثل اصل۱۰۴ قدرت سیاسی می دهد.
در این تلازم می گوید: "یکی از راه های منزوی کردن توده مردم در عرصه سیاست و تصمیم گیری و سرنوشت سازی، همین است که کاری بکنیم مردم آن قدر صبح تا شب به فکر مسائل اقتصادی شان باشند که اصلا یاد مسائل سیاسی نباشند!"
حضور در تحلیل و مسائل سیاسی کشور را برای همه "تا بتوانند در رهبری کشور شرکت کنند یعنی سهمی را که هر انسانی در هدایت امور سیاسی کشور دارد درست ایفا کنند" را لازم و منوط به مثل بند۲ اصل ۴۳ می دانست.
شهید بهشتی حکومتی که نماینده جامعه باشد را بر مالکیت شخصی و خصوصی -آنجا که به توازن اجتماعی ضربه بزند- اولویت می داد که با توجه به اصول نظام صحیح اقتصاد در اسلام مداخله کند و روابط خارجی را تصحیح کند.
⬅️ در یک کلام شهید بهشتی عدالت اجتماعی را با مردمی کردن اقتصاد + جمهوریت در سیاست تعقیب می کرد.
............................
۱. درباره نرخ گذاری و فرآیند آن در نظر شهید بهشتی و نقش فقه، حکومت و علم اقتصاد در آن باید در مجال جدایی سخن بگویم مساله بسیط و خطی نیست.
☑️ @m_ghanbarian