eitaa logo
مِشْکات
99 دنبال‌کننده
878 عکس
186 ویدیو
4 فایل
#کشکولی_معنوی_و_متنوع: #دوره_کامل_قصه_های_قرآن_از_آغاز_خلقت_تا_رحلت_خاتم_انبیاء #داستان_های_واقعی_عاشقانه_جذاب #سلسله_مباحث_مهدویت_مهدی_شناسی #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قران_کریم #حکایت_ضرب_المثل_هاب_فارسی و..
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 🌴 ✨ ۹۴✨ ⭕ اول ⭕ ⚔️🗡️ 🗡️⚔️ و لقد نصرکم الله ببدر و انتم اذلة فاتقوا الله لعلکم تشکرون.  (سوره آل عمران: 123)  🗡️کاروان قریش با کالاهای تجاری به رهبری ابوسفیان، از شام به سوی مکه رهسپار بود. این کاروان مطابق معمول باید از کنار چاهی که معروف به بدر بود، بگذرد. عبور از این مسیر که با مدینه چندان فاصله ای نداشت، در دل رهبر کاروان تشویشی مجهول بوجود آورده بود. ساعتها بود که ابوسفیان سر به گریبان و ترسان بنظر می رسید. او می اندیشید که مبادا مسلمانان از وضع قافله مطلع شوند و آن را مورد حمله قرار دهند.  ✨نزدیک چاه بدر، این احتمال قوی تر شد و آثاری از مسلمانان در آن حدود بدست ابوسفیان آمد. وی برای اینکه علاج واقعه را قبل از وقوع بنماید، مردی را به ده سکه زر سرخ و یک شتر صحرا نورد، اجیر کرد که سه روزه خود را به مکه برساند و اشراف مکه را از وضع راه و کاروان خبر دار سازد.  آنگاه فرمان داد قافله از همانجا برگردد و از ساحل دریای سرخ خود را به جده رسانید.  ✨سه روز بعد، ندائی در شهر مکه به گوش مردم رسید که همه را غرق در وحشت کرد. صاحب ندا می گفت: ای مردم مکه! ای اشراف قریش! مال التجاره شما مورد حمله محمد (ص) و پیروانش واقع شده است. بشتابید و آنها را سرکوب کنید و کاروان خود را نجات دهید. بر اثر این ندا، قریشیان به تجهیز سپاه پرداخته و سپاهی در حدود نهصد و پنجاه نفر به سوی جبهه حرکت دادند.  رجال قریش و اشراف مکه، از قبیل: ، شیبه، ، ، ، ، امیة بن خلف و جمعی دیگر که همه از سران قوم بودند در این سپاه شرکت داشتند.  ✨چون مقداری از مکه دور شدند، قاصد ا به آنان رسید و گزارش داد که قافله بدون خطر گذشته و به زودی به مکه خواهد رسید.  با رسیدن این خبر، دیگر دلیلی برای رفتن سپاه به نظر نمی رسید. ولی که سخت شیفته جنگ بود، گفت: این محال است که به مکه بازگردیم. ما باید تا لب چاه بدر برویم، آنجا بساط میگساری بگسترانیم، ساعتهائی به خوشی بگذرانیم و به محمد و یارانش بفهمانیم که با چه نیروی عظیمی مواجه هستند و مانورهای آنان بازی با آتش است و سرانجام خوشی برای آنها نخواهد داشت.  اصرار و سرسختی ابوجهل، سایرین را نیز که با این اقدام موافق نبودند، خواه ناخواه به سوی جبهه جنگ کشانید و پیامبر اسلام هم با سیصد و سیزده تن از مسلمانان، از مدینه به آن سوی آمدند و در کنار چاه بدر این دو نیرو در برابر هم قرار گرفتند.  ✨سپاه که در آغاز به عزم حمله به کاروان تجاری حرکت کرده بود، چندان تجهیزاتی نداشت. ولی وعده های (ص) که از منبع وحی سرچشمه می گرفت، آنان را به حدی دلگرم ساخته بود که با کمی عدد، خود را بر دشمن غالب می دیدند و کوچکترین ترسی در دلهای آنان وجود نداشت.  ✨فرماندهی این جنگ را پیامبر اسلام (ص) شخصاً عهده دار شد و دستور فرمود: سه پرچم برافراشتند. یکی پرچم مهاجرین که به مصعب بن عمیر سپرده شد. پرچم دوم بدست حباب بن منذر، رهبر قبیله خزرج و سومین پرچم را به ، سید قبیله اوس سپردند.  برای اینکه از نفرات و تجهیزات سپاه مسلمین اطلاعات کافی داشته باشد، عمیر بن وهب را که کارشناس مسائل نظامی بود، مأمور تحقیق پیرامون این موضوع نمود. عمیر بر اسبی نشست و بر فراز تپه هائی که اطراف سپاه اسلام بود، بالا رفت و با دقت همه جانب را زیر نظر گرفت و سپس باز گشت و نتیجه تحقیقات خود را به این شرح به استحضار اشراف قریش رسانید:  پس از جستجوهائی که به عمل آمد، دانسته شد که تعداد سربازان محمد در حدود سیصد نفرند. کمینی هم ندارند ولی نکته ای که نباید از نظر دور داشت، چگونگی حال آنها است. من در قیافه آنها خواندم و در حرکات آنها دیدم که مردمی خاموش ولی آماده مرگند. مثل اینکه شترانشان بار مرگ حمل کرده اند. من آنها را به وضعی دیدم که فرار نمی کنند تا کشته شوند و کشته نمی شوند تا به تعداد خودشان از ما را بکشند. اینک بر شما است که در اطراف این مطلب خوب بیاندیشید که جنگ با این قوم، کاری سهل و ساده نیست.  عتبه و ربیعه از اقدام به جنگ منصرف شدند. ولی ابوجهل و جمعی از نادانان، جنگ را طالب بودند و فکر می کردند که در این جنگ ریشه اسلام را از جای درخواهند آورد و اثری از مسلمین باقی نخواهند گذاشت.  در این موقع فرستاده (ص) به نزد اشراف قریش رسید و پیام آن حضرت را به این مضمون ابلاغ کرد:  وفی https://eitaa.com/m_rajabi57