🔸 بیش از مظلومیت غزه باید از شجاعت زنان غزه صحبت کرد
🔸 چرا صهیونیستها مناطق مسکونی غزه را بمباران میکنند؟
📌 علیرضا پناهیان در گفتگوی زندۀ تلویزیونی شبکۀ دو:
🔘 برخی سیاسیون فاسد جهان هم برای غزه دلسوزی میکنند؛ حرف برتر ما غیر از مظلومیت غزه چیست؟
🔘 زنان شجاع غزه مردان خود را به میدان فرستادند با اینکه میدانستند دشمن خانههایشان را بمباران خواهد کرد
🔘 در طول تاریخ شاید هیچوقت مواجهۀ حق و باطل، اینقدر شهید زن نداشته که الان غزه دارد
🔘 اگر زنان غزه موافق نبودند، جوانان و مردان آنها برای مبارزه حرکت نمیکردند
🔘 اسرائیل خانههای غزه را میزند تا زنان به ستوه بیایند و نگذارند جوانانشان به مقاومت ادامه دهند
🔘 زنان غزه نقش اول را در مقاومت دارند؛ شهادتطلبی جوانان فلسطین ناشی از درسهای مادران شجاع آنهاست
👈 ادامۀ متن: @panahian_text
📢صوت: @panahian_mp3
🚩 برنامۀ «خط سوم» از شبکۀ دو – ۱۴۰۲.۰۷.۲۶
@Panahian_ir
"شهید و امید"
من یک مادر نسل سومی هستم. دوران دفاع مقدس را ندیده ام. از نزدیکان ظاهری ام هم کسی شهید مدافع حرم نبود. ولی امروز به معنای واقعی کلمه حس کردم عزیزانم را از دست داده ام و تجمع محکومیت اسرائیل خبیث برایم حکم مجلس ختم شان را داشت😭
کاش کاری بیشتر از گریه کردن و حلوا پختن و انتقال خشم و نفرت به فرزندانم ازم برمی آمد.
کاش صدایم به مادران و کودکان غزه می رسید که از ته قلبم فریاد میزنم: "شما تنها نیستید"
کاش می توانستم با تمام وجود مسجدالاقصی را به آغوش بکشم و به اندازه ی تمام تاریخ پیامبران اشک بریزم.
آه از این غم؛ و چه غم عجیبی ست این بار؛ آمیخته با شوقی روح افزا.
چنان عطر ظهور جهانم را فرا گرفته که گاه بین گریه، خنده ام می گیرد و گاه بین خنده اضطرابی ناگهانی آشفته ام می کند.
حال عجیبی دارد این روزها.
من دوران قبل از انقلاب را ندیده ام، اما انگار مثل آن روزها که از هر کوی و برزن عطر شهیدی نوید پیروزی می داد و غم و امید را در دلها می آمیخت، این روزها دلم پر از احساسات در هم آمیخته ایست که وزن امید و شعف در میان آن ها بیشتر است...
🖌 س.شفاعت خواه
#طوفان_الاقصی
#عطر_ظهور
#مادرانه
#غزه_تنها_نیست
20.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این روزها والدین نگران نحوه مواجه کودکان با اخبار جنگ و اثرات آن هستند.در برنامه سیمای خانواده سعی کردم ضمن صحبت در خصوص تکنیک های کنترل اثرات روانی اخبار جنگ ،نکاتی را هم در خصوص تربیت سیاسی فرزندان با الگوگیری از شاخصه های ایثار و ارزشگذاری به هویت ملی کودکان غزه ارائه دهم.
فیلم بالا بخش هایی از این گفتگو هست. از لینک ذیل میتوانید کل برنامه را مشاهده بفرمایید:
https://telewebion.com/episode/0x925af16
✍️مهدیه شادمانی
کانال مهدیه شادمانی 👇🏻💎
سیاست، زن، مسائل بین الملل
@drshadmani
دوستان
کانال ما رو به مادرها معرفی کنید
تبلیغ و تبادل انجام نمیدیم و لذا رشد کانال در گرو محبت خود شماست
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرانه 😍
زیبایی این صحنه به اندازه زیبایی خود این پیروزیه😊
این مدال در این صحنه، درخشان تره 😍
خانم ساره جوانمردی مدال بازیهای پاراآسیایی خود را با حضور نوزاد ۳ ماهه خود بر سکوی مدال دریافت کرد.
#زن_زندگی_بالندگی #مادری
#ورزش #خانواده
مادرستان؛ سرزمین مادرانه نوشتها
جایی برای اشتراک دلنوشتههای مادرانه
به ما بپیوندید 👇
https://eitaa.com/maadarestaan
زندگی مجازی بلاگرا
با زندگی واقعی ما
زمین تا آسمون
فرق داره!
اگه بخوایم خودمونو
باهاشون مقایسه کنیم،
به مشکلاتی برمیخوریم که
رو کل زندگیمون اثر میذاره.
🤓 #بچه_فوضول
@bache_foozool
روز طوفانی!...
بعد از نماز صبح آرام وبی صدا به رخت خواب میخزم تا مبادا خواب ناز کودکانم از چشمشان ربوده شود و خواب بر چشم من حرام!
چشمانم را میبندم که ناگاه مادر درونم صدایم میزند:
«پاشو صبحانه آماه کن! تغذیه مدرسهی دخترت، تکالیفش رو چک کن، پاشو،کلی کار داری!»
اخمی به مادر درونم میکنم و با هیس کشداری او را به سکوت وادار میکنم!
او هم با تاسف،«خود دانی» ای نثارم می کند و ساکت به خواب ناز فرو می رود؛ اما... گویا،سخنان و دل نگرانی هایش در من اثر کرده که گرمای چشمانم این چنین ترک منزل کرده!
بسم الله گویان از جا بر میخیزم و مشغول آماده کردن صبحانه میشوم!
نگاهی به تکالیف دخترم می اندازم و لبخندی از سر رضایت همراه با ذکر الحمدلله، بر لبم می نشیند! پای تکالیفش امضا میزنم:
«آفرین، سرباز امام زمان باشی، دخترم!»
...
همسرم و دخترم راهی میشوند؛ سفرهی صبحانه را تا نوبت بعدی و بیداری باقی فرزندانم جمع میکنم و در آرامش، مشغول مرتب کردن خانه میشوم!
گرمای خواب، باز سوار بر پلکم میشود و سنگینی خواب به سراغم میآید که ناگاه، جفت جفت و رنگ رنگ، چشم های دخترانم، با اشتیاقی کودکانه به من خیره می شود و صدای:
«سلام مامان صبح بخیــــــرِ!» اول صبحی شان، خبر از شروعی طوفانی میدهد!
به سوی خوابِ سوار بر پلکم، دستی به نشانهی خداحافظی، تکان میدهم و «بدرود تا شب» گویان بدرقه اش میکنم!...
سفرهی صبحانه باز گشوده میشود و قطار کارها باز سوت میزند!
با عجله کارها را انجام می دهم و نیمه خسته از کارها، راهی مدرسهی فرزندم میشوم...
مشغول یادداشت نکات معلمِ فرزندم، در دفترچه یادداشت میشوم که ناگاه، کلامی از معلم، اشک شوق بر چشمانم می نشاند؛
آری! این اسم دختر من است که با تقدیر و تمجید بر لبان معلم نشسته!
چه آواز خوش آهنگی بود طنین صدای معلم وقتی «نام دخترم» را به عنوان بهترین شاگرد کلاس میخواند!
با تعاریف و تمجیدهای معلم از فرزندم، ناخودآگاه، یاد امضای امروزم پای تکالیفش میافتم:
«آفرین، سرباز امام زمان باشی، دخترم!»
... و ناگاه یاد ایام بارداری و آن لحظه ای که که نذر سلامتی جسم و جانش، قرآن گشودم و این فراز، بر عمق جانم نشست، پیش از آنکه بدانم فرزندم دختر است!:
« رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي... فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَىٰ ... فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ: پروردگارا، من عهد کردم فرزندی که در رحم دارم از فرزندی خود در راه خدمت تو آزاد گردانم، این عهد من را بپذیر ... پس هنگامی که(مریم) متولدشد، گفت: پروردگارا، فرزندم دختر است!... پس خدا او را به نیکویی پذیرفت و به تربیتی نیکو پرورش داد!»
لبخند رضایت بر لبم نشست و اشتیاقی مادرانه بر قلبم جاری شد:
«خدایا؛ تو میدانی من فرزندانم را نذر ظهور کردم!... دخترانم را برای یاری امامم می پذیری؟
آیا همچون مادرِ مریم، مژدهی «فتقبلها ربّها» را به من هم میدهی؟
مژدهی خدمتِ فرزندانم در سپاه ظهور؟!»
...
همراه فرزندانم راهی خانه میشوم و باز قطاری از کارها...
چه روز طوفانیِ دلنشینی بود امروز!
تمام خستگی کارهای امروز که نه، تمام خستگی سالهای مادریم، بار بست و جای آن را دلگرمی و عزمی جدی برای تلاش در راه پرورش سربازان نسل ظهور، گرفت!
حالا دیگر ریخت و پاش ها، جیغ و دادها، کارهای خانه و کمک برای تکالیف و درس مدرسه و تک تک مادرانه هایم، در نظرم حکم زمینه سازی برای ظهور را دارد؛ نه بار وظایف روزمره!
خصوصا که شیرینی زحمات مادریم در این روز پر زحمت و طوفانی، همزمان شد با شیرینی طوفان الاقصی و روز پیروزی فرزندان حزب الله!
گویا این پیروزی مهر تایید و تاکیدی بود برای تلاش در راه پرورش سربازان ظهور!
*****
آری؛ به خاطر بسپریم:
طوفان الاقصی، حاصل زحمات سربازان و فرزندان اسلام بود؛ امروز را به خاطر داشته باشیم؛
ان شاء الله ظهور نزدیک است و سهم ما سرباز پروری...
فرزندانمان را نذر ظهور کنیم و خودمان را نذر فرزند آوری!
طوفان هایی از جنس نور در راه است، خود را برای آن روز آماده کنیم!
****
چه روز طوفانی دلنشینی و چه عطر دل انگیز ظهوری...!
✍آينــــــــــﮫ
#طوفان_الاقصی
#ظهور_نزدیک_است
#نسل_سربازان_ظهور
#نشر_با_منبع_زیباتر_است
لینک کانال ما در ایتا:
https://eitaa.com/Ayenehmadari
لینک کانال ما در بله:
https://ble.ir/ayenehmadari
هدایت شده از آموزشگاه|حلقههای میانی جمعیت
🔻 نشست بر خط تربیت اقتصادی فرزند
• زمان: یکشنبه ۷ آبان ماه
• مکان: فضای اسکای روم
• ساعت: ۲۱ تا ۲۱:۴۵
- با ارائه کارشناس رسانه ملی، سرکار خانم ریوندی
مدرس مباحث تربیت اقتصادی
📍توجه: لینک نشست نیم ساعت قبل از شروع در کانال آموزشگاه حلقه های میانی تعالی خانواده و جوانی جمعیت بارگزاری خواهد شد.
🔸لینک عضویت در کانال
https://eitaa.com/joinchat/577569134C27f5335244
صحبت سر #سلوک توحیدیه، یعنی دائم و لحظه به لحظه به سمت اون کمال مطلق خودت در حال رشد باشی، دائم از یک مرتبه به مرتبه ی بعد صعود کنی.
حرف سر اینه که برای سالک بودن، لازم نیست عارف عزلت نشین باشی، نه...
تو همین غذا درست کردن و ظرف شستنها، شوهرداری و بچهداری کردنها،
صبح به صبح کلاس و درس و بحث رفتنها،
تو تجارت و بده و بستون ها،
رفتن، اومدن، گفتن، خندیدن، گریه کردن، نشستن، بلند شدن، خوابیدن، خوردن، خریدن، فروختن و... تو دل همینها سلوک ما اتفاق میفته، یعنی باید بیفته...
«یعنی این چند سالی که قراره تو این دنیا بپِلکیم، با خدا بپِلکیم...»
#سلوک_توحیدی ، یعنی زندگیتو میکنی، ولی مثل عاشقا، دلت همهاش پیش خداست، ته فکرت همهاش خداست، همه کاراتو داری با خودش میبندی...
درسته دستورات دینی فواید دنیایی هم داره، پاداش بهشت و جهنم هم داره، اما تو از هر دوی اینا عبور میکنی و فقط و فقط برای خودِ خودِ خدا کارهاتو انجام میدی❤️
#زکات_علم_نشر_آن_است
#استاد_یزدانپناه
#سلوک_اجتماعی
🪴ریحان و قلم🖋
ble.ir/join/OTRkODFiYz
ble.ir/join/OTRkODFiYz
ریحان نماد زن و قلم نماد تفکر: جایی برای تعمیق اندیشهها، بیان تجربههای کمی تا قسمتی به درد بخور و رمزخوانی روزمرگیها...
https://eitaa.com/maadarestaan
✨༺༽بسم الله الرحمن الرحیم༼༻✨
داستان شب
((🕌خانه ی فلسطینی کجاست؟))
مرغ خانه دارد. با بچههایش در آن زندگی میکند. مرغ خانه خود را دوست دارد. چون در آنجا جوجههایش راحت هستند و کسی آنها را آزار نمیدهد.
خرگوش 🐰خانه دارد. بچههای خود را در آن بزرگ میکند. خرگوش خانه خود را دوست دارد و نمیگذارد غریبهای وارد آن شود. چون میخواهد با بچههایش راحت زندگی کند.
اسب🐴 خانه دارد. اسم خانهی اسب، اسطبل است. اسب فقط در اسطبل خودش معنی راحتی را میفهمد. چون آنجا را مال خودش میداند.
ماهی🐠 خانه دارد. خانهی ماهی در دریاها و رودهاست. ماهی خانه بزرگ خود را خیلی دوست دارد. او هرگز از خانه خود بیرون نمیرود، مگر آنکه او را بهزور بیرون بیاورند.
گربه🐱، گردش در کوچهها و خیابانها را دوست دارد. ولی هر جا برود به خانهاش برمیگردد. گربه خانهی خود را بیش از همهجا دوست دارد. اگر هم او را از خانه بیرون کنند، هر طور هست دوباره برمیگردد.
گنجشک خانه دارد. خانهی گنجشک را لانه میگویند. خانه گنجشک در باغها و روی درختان است. گنجشک خانهاش را خیلی دوست دارد. چون جوجههای خود را در آن پرورش میدهد.
هر انسانی خانهای دارد. خانه، مکان انسان است. هر انسانی خانه خود را دوست دارد و نمیگذارد هیچ بیگانهای بدون اجازه به آنجا وارد شود. او با هر خطری که برای خانهاش پیش بیاید، مبارزه میکند. چون میخواهد آسوده و راحت در آنجا زندگی کند.
اما برای فلسطینی، خانهای نیست! فلسطینی در خیمهها ⛺️و چادرهای صحرائی🏕 زندگی میکند. خیمهها و خانههایی که فلسطینی در آن زندگی میکند، خانهی فلسطینی نیست. دشمن، فلسطینی را بهزور از خانهاش بیرون کرده است.
خانهی فلسطینی کجاست؟ خانه فلسطینی در فلسطین است. ولی امروز در آن زندگی نمیکند. در خانه فلسطینی، دشمن فلسطینی زندگی میکند.
دشمن فلسطینی کیست؟😈 دشمن فلسطینی کسی است که فلسطین را اشغال کرده است … فلسطینی را از خانه و میهن خود بیرون رانده است و… نمیخواهد هیچوقت آنجا را ترک کند.
پس حالا فلسطینی چه میکند؟
– فلسطینی هر طور شده، باید به خانهاش بازگردد.
فلسطینی، چگونه میتواند خانهاش را پس بگیرد؟!
– ایمان به خدا، پیروی از دستورات اسلام، گذشت و فداکاری و مبارزه تاآخریننفس با دشمن، فلسطینی را به خانهاش بازمیگرداند؛ و فلسطینی مانند دیگر ملتهای آزاد، در کشور خود و در خانه خود زندگی میکند.
خانهی 🏘فلسطینی در فلسطین است. فلسطینی، حاضر نیست برای همیشه بهصورت آواره، در چادر زندگی کند.
فلسطینی یقین دارد که پیروزی دور نیست
و امیدوار است که در آیندهای نزدیک بتواند، میزبان مسلمانان سراسر دنیا، در جوار مسجد الاقصی باشد …
راهت ادامه دارد
این چند هفته من با این قصه تمام سوال های پسر 6ساله ام که میپرسید پیرامون اتفاقات و اخباری که ما از شبکه ها نگاه میکردیم جواب دادم.