eitaa logo
معارف
43 دنبال‌کننده
21 عکس
141 ویدیو
100 فایل
اصول دین و عقائد
مشاهده در ایتا
دانلود
اینکه قرآن شریف معروف به فصاحت شد و این اعجاز در بین سایر معجزات مشهور آفاق شد، برای این بود که در صدر اول اعراب را این تخصّص بود و فقط این جهت از اعجاز را ادراک کردند؛ و جهات مهمتری که در آن موجود بود و‏ جهت اعجازش بالاتر و پایه ادراکش عالی‌تر بود اعراب آن زمان ادراک نکردند. 📚 کتاب تفسیر سوره حمد، ص۴۳
🔰 روایت مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی از پیشنهاد منافقین به شهید بهشتی / گفتند امام(ره) را کنار می‌زنیم و تو را رهبر می‌کنیم 🔺این را از خود بهشتی شنیدم که گفت سران منافقین به خانه من آمدند و به من پیشنهاد کردند با ما همکاری کن، ما امام خمینی را کنار می‌زنیم و تو را به رهبری می‌رسانیم و تحت فرمان تو خواهیم بود. 🔹 شهید بهشتی گفت به آنها گفتم من، شاگرد و مرید امام خمینی هستم و تا آخر او را رهبر خود می‌دانم و از او پیروی خواهم کرد. 🔺وقتی امام خمینی، آقای بهشتی را برای ریاست قوه قضائیه در نظر گرفت، از بهشتی پرسیدم نظرتان چیست؟ گفت می‌خواهم به امام بگویم مرا معاف کنند و اجازه بدهند به حوزه علمیه قم بروم و به پرورش طلاب برای خدمت به نظام جمهوری اسلامی مشغول باشم که سخت به نیروهای عالم و مهذب و عامل نیاز دارد. پرسیدم اگر امام قبول نکنند، چه می‌کنید؟ گفت به ایشان خواهم گفت فقط در صورتی که شما قبول مسئولیت قوه قضائیه را برای من واجب عینی بدانید، می‌پذیرم.
بررسی صحت عبارت الکافی کاف لشیعتنا.pdf
84.9K
📥 آیا امام زمان علیه السلام فرموده اند کتاب کافی برای شیعیان کافی است؟ (بررسی صحت عبارت الکافی کاف لشیعتنا)
🔹پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله: کسى که چیزى را مى داند و به آن عمل نمى کند و از دانش خود بهره نمى گیرد، مجازاتش در قیامت از همه شدیدتر است. 📚 بحارالانوار، جلد ٢، صفحه ٣٨
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 سمت خدا - 91-01-20- حجت الاسلام والمسلمین عالی
✅مفهوم غُل در قرآن کریم ◀️زنجیرِ آداب و عادات باطل/مقدّمه 🔸آيه «إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلاً فَهِي إِلَي الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ» ... لازم نيست غل آهني باشد، همان خوي استكباري، همان «مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ» و مانند آن، اين سدّي است، اين ها گذشته را نمي‌بينند، آينده را نمي‌بينند؛ يك انسان خودمدار همين است. 🔸گرچه در قيامت به اين صورت در مي‌آيند كه «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ٭ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ»، اما در دنيا همين رذايل اخلاقي مي‌تواند غُل باشد. 🔸اگر در بخشي از آيات قرآن كريم دارد «أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَي قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»، بعضي از دل‌ها واقعاً قفل است، حرف در آنها اثر نمي‌كند؛ اين حقيقت است، مجاز نيست... فرمود واقعاً قلب يك عدّه قفل است، حرف در آنها اثر نمي‌كند ... 🔸يا «كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَي قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ»؛ یك وقت انسان دستش با خاك و امثال خاك آلوده است رِيْن مي‌گيرد، غبار مي‌گيرد، چرك مي‌گيرد؛ يك وقت گناه، قلب را آلوده مي‌كند، چركين مي‌كند ... 🔸در سوره مبارکه «اعراف» گذشت كه انبياء آمدند تا دست و پاي مردم را باز كنند، مخصوصاً وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) ... «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِندَهُمْ فِي التَّورَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ» 🔸آن قوانين و آداب و عادات باطلِ دست و پاگير، اين غُل روي گردن اينهاست، انبياء آمدند اين را بردارند. 🔹درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی /سوره یس، آیات 13 الی 22
✅امروز روز نحس است یعنی چه؟! ◀️زنجیرِ آداب و عادات باطل/2️⃣ ◀️نحوست ایام/1️⃣ 🔸آنها گفتند شما نحس هستید؛ انبیا آمدند گفتند بله، نحس حق است، اما نه زمان نحس است، نه زمین نحس است؛ آن متزمّن است که نحس است، آن متمکّن است که نحس است؛ بعد آن زمان و زمین را هم منشأ نحس و سعد می‌کنند، وگرنه ظرف چه نحوستی دارد؟! 🔸زمان، ظرف حادثه است؛ مکان، ظرف حادثه است. 🔸اگر آن متزمّن، نحس بود، آن زمان را نحس می‌کند؛ آن متمکّن نحس بود، آن مکان را نحس می‌کند. 🔸و اگر در عالَم دیگر هم در مخزن الهی هم زمان و مکان وجود داشته باشند باز به تبع آن، مظروف‌های خود نحس و سعد هستند ـ در بحث قبل هم ملاحظه فرمودید ـ همان روزی که «فِی یَوْمٍ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» است. 🔸برای پیغمبر و مؤمنین روز سَعد بود که پیروز شدند، این‌چنین نیست که یک روز ذاتاً نحس باشد. 🔸این روایت تحف‌العقول هم قبلاً در بحث‌های وجود مبارک حضرت هادی خوانده شد که حضرت به یکی از اصحاب می‌فرماید تو آخر نزد ما می‌آیی، تو شاگرد ما هستی، چرا این حرف را می‌زنی؟! امروز روز نحس است یعنی چه؟! تو گناه خودت را بر گردن زمان می‌گذاری؟! 🔹درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی / منبع پیشین
✅نحوست ماه صفر به چه معناست؟ ◀️زنجیرِ آداب و عادات باطل/3️⃣ ◀️نحوست ایام/2️⃣ 🔸پرسش: اینکه در ماه صفر روایات رسیده که بعضی ایام نحس است... 🔸پاسخ: همان به مناسبت مظروف است؛ یک حادثه تلخی پیش آمد آن حادثه، آن زمان را آلوده کرد، آن مکان را آلوده کرد وگرنه خود این ظرفِ زمان یا ظرف مکان ذاتاً نحس باشند این‌چنین نیست. 🔸ذاتاً شب قدر، رحمت باشد نیست، این نزول قرآن است که آن را رحمت کرده با اینکه تلخ‌ترین حادثه در شب بیست و یکم و شب نوزدهم اتفاق افتاد، اما نزول قرآن این شب‌ها را شب‌های قدر کرده، آن حادثه نتوانست این عظمت نزول قرآن را تحت‌الشعاع قرار بدهد. 🔸غرض این است که نحس می‌شود، بله یقیناً نحس است، بعضی روزها بد است، بعضی روزها خوب است؛ اما مظروف است که این ظرف را بد کرده ... 🔸حق، صدق، خیر، حَسن، برکت و مانند آن سعد است؛ باطل، کذب، شرّ و قبیح، نحس است. 🔸کار شماست، شما گرفتار اینها هستید، خودتان نحس هستید، خودتان مشئوم هستید، این شئامت در خود شماست «قَالُوا طَائِرُکُم مَعَکُمْ» 🔸حالا ما را تهدید می‌کنید به رجم یا عذاب الیم اینها یعنی چه؟! «قَالُوا طَائِرُکُم مَعَکُمْ» اگر متذکِّر باشید ما حرف خوب آوردیم دعوت کردیم، بیّنه هم اقامه کردیم، قبول و نکول به عهده شماست. 🔹درس خارج تفسیر حضرت آیت الله العظمی / منبع پیشین
🔹امامت علم | 🔸مسأله امامت در مكتب شيعه كلامي است نه فقهي زيرا مسأله‏اي كه موضوع آن صفت يا فعل خداست كلامي است و مسأله‏اي كه موضوع آن فعل مكلف است فقهي. در مذهب شيعه نصب امام و تعيين آن فعل خداوند است. لذا كلامي و از اصول در مقابل فروع به شمار مي‏رود.هرچند پذيرش آن بر مردم واجب است و از اين منظر فقهي است چنانچه خواهد آمد. 🔸غرض آنكه : 1. آنچه به ذات اقدس الهي، صفات و افعال او مربوط مي‏شود (اصول دين يا مذهب). 2. اموري كه به اعمال و تكاليف انسان باز مي‏گردد (فروع دين). 🔸امامت از مسائل كلامي و اصول دين به شمار مي‏آيد؛ امّا ديگران آن را از مسائل فقهي و جزو فروع مي‏شمارند. آنان لزوم عصمت امام را باور نداشته و او را چونان رهبران عادي مي‏دانند كه منصب خويش را از انتخاب مردم به دست مي‏آورد نه از نصب الهي، از اين‏رو آن را از اصول ندانسته و در فقه از امامت گفت‏وگو مي‏كنند و اگر در علم كلام از امامت سخن مي‏گويند، براي نفي كلامي بودن آن است. 🔸در اعتقاد راسخ اماميه، اداره امور جامعه از وظايف نازل و ضعيف امام است و برخلاف پندار باطل آناني كه امامت را فقط رياست، مديريت و تدبير جامعه معرفي مي‏كنند، امام شخصيتي ارزشمند است كه وجود ناسوتي‏اش نيازهاي والاي جامعه بشر را تأمين مي‏كند و وجود ملكوتي‏اش فرشتگان عالم مثال و ملكوت را راه مي‏نمايد و وجود جبروتي‏اش حاملان عرش و سكان ملأ اعلا را به كمال لايقشان دعوت مي‏كند و هم كارهاي برتر و والاتري را بر عهده دارد. 🔸كلامي بودن امامت يعني تعيين امام بر عهده خدا و از افعال اوست، [زيرا] امام نه تنها بايد در ايفاي وظيفه امامت و اعلام و اِخبار احكام الهي و تشريح و تبيين آن دچار خلاف، غفلت، سهو و نسيان نشود بلكه در اعمال و وظايف فردي نيز گرفتار خلاف نگردد؛ نه گِرد گناه بگردد و نه گَرد معصيت چهره جان او را آلوده كند و بالاتر، نه تنها دستش به گناه دراز نشود و تصميم آن در دلش نگذرد بلكه انديشه‏اش نيز از خطا و اشتباه مصون و محفوظ باشد و اين همان مقام والاي عصمت است كه جزو اسرار نهاني و نهايي انسان كامل و نيز از شرايط نبوت و امامت شمرده مي‏شود. چنين كسي مي‏تواند همه اسرار جهان را به تعليم الهي بفهمد و امور سعادت بخش بشر را درست ادراك كند و باطن اشياء و اشخاص را به اذن خدا و بي‏اشتباه بنگرد.اين كار را كه از ملكات راسخ انسان كامل است، هيچ كس جز ذات اقدس الهي و آن كه خدا بخواهد، تشخيص نمي‏دهد. 🔸به همين دليل نصب و تعيين امام تنها بر عهده خداي عالم به غيب است. قرآن كريم نيز در جريان آزمايش خليل حق، حضرت ابراهيم (عليه‌السلام) امامت را عهد خدا خوانده: ﴿لايَنالُ عَهدِي الظّلِمين﴾ [1] و تعيين و نصب امام را به خدا نسبت داده است: ﴿قالَ اِنّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ اِماما﴾ «ظلم» هر گونه خلاف را شامل مي‏شود و خداي سبحان ظالم بودن و ارتكاب كوچك‏ترين خلاف را مانع رسيدن عهد ولايت و مقام والاي نبوت و امامت به او مي‏داند: ﴿لايَنالُ عَهدِي الظّلِمين﴾، بنابراين عصمت (يعني مصونيت از خطا و خطيئه) شرط اساسي چنين مقامي است و تشخيص و تعيين معصوم و نصب او در اين جايگاه از افعال الهي و اصول دين، در نتيجه جزو مسائل كلامي است. 🔸به زعم ديگران كه عصمت را براي امام شرط نمي‏دانند[2]، چيزي به نام امامت الهي معني ندارد. آنان عرش امامت الهي را به فرش خلافت بشري تنزل دادند و خلافت را فقط مديريت مادّي جامعه پنداشتند و از امام و امامت به خليفه و خلافت تعبير كردند، در نتيجه او را چونان ساير رهبران عادي پنداشتند كه با انتخاب مردم به رسميت مي‏رسد و بر اين باورند كه زير سقف سقيفه بني‏ساعده هم مي‏توان او را برگزيد و ضرورتي در نصب و تعيين الهي در غدير و مانند آن نيست. 🔹(پیوست : [1] ـ سوره بقره،آيه 124 [2] ـ كشف المراد، ص390) 🔹(منبع : صفحه 23 تا 25)
✅صدقه برای دفع نحوست به چه معناست؟ ◀️زنجیرِ آداب و عادات باطل/4️⃣ ◀️نحوست ایام/3️⃣ 🔸پرسش: اگر نحوستِ سفر به جهت مظروف آن باشد دیگر نباید بگویند صدقه بدهید. 🔸پاسخ: بله، چون ذاتی که نیست طبق حادثه است، مظروف است «سیروا علی اسم الله» 🔸حتی درباره قمر در عقرب و امثال ذلک این روایات در جریان مسافرت هست، فرمود درست است که فلان روز گفتند قمر در عقرب است اما «سیروا علی اسم الله» می‌توانید با توکّل، با صدقه، با عنایت‌های دیگر حتی در روزهای قمر در عقرب سفر بکنید. 🔸البته قمر در عقرب و مانند آن، حوادثی که در عالَم پیش می‌آید در نهج‌‌البلاغه این استدلال هست که یکی از این منجّمان آمده به حضور حضرت، گفت امروز اگر شما بروید شکست می‌خوری، برای اینکه امروز روز نحس است. 🔸فرمود: آن طرف مقابل من هم امروز می‌آید بیرون، چطور برای او نحس نیست برای من نحس است؟! چطور او پیروز می‌شود؟!؛ این استدلال حضرت است در نهج‌البلاغه به کسی که گفت امروز نرو شکست می‌خوری. 🔸حالا یک وقت یک سلسله حوادث مربوط به خود شخص است، آن مطلب دیگر است وگرنه حضرت استدلال کرد فرمود شما که می‌گویید امروز نحس است هر کسی برود شکست می‌خورد، رقیب من هم امروز می‌آید بیرون، ما با هم امروز می‌جنگیم، چطور برای او سعد است برای من نحس است، او پیروز می‌شود من شکست می‌خورم؟! «فَمَن صدَّقَک فقد کذَّبَ بِالقُرآن»، اگر کسی حرف تو را گوش بدهد معلوم می‌شود قرآن را قبول ندارد. 🔸آن وقت ما باید بالذّات و بالعرض را تشخیص بدهیم چه چیزی ذاتاً بد است، چه چیزی ذاتاً خوب است اگر معلوم شد چه چیزی ذاتاً بد است، چه چیزی ذاتاً خوب است بالعرض، قابل علاج است. 🔸اگر معلوم شد زمانی بد است و این بد بودنش بالعرض است نه بالذّات، آن با صدقه، با صِله رَحِم، با امثال ذلک حل می‌شود. 🔹درس خارج تفسیر حضرت آیت الله العظمی / منبع پیشین
✅عظمت زن در مادر شدن است ◀️زنجیرِ آداب و عادات باطل/5️⃣ 🔸بسیاری از دخترها و خواهران ما در نظام کنونی نمی‌دانند که عظمت زن در مادر شدن است که او بتواند فرزند تربیت کند، دانشمند تربیت کند، عالِم و دانشمند شود، برای اینکه فرزندانِ دانشمند تربیت کنند. 🔸وگرنه کارمند شدن و وارد جامعه شدن و اینها، این کاری است که از هر مردی ساخته است. 🔸آن کاری که از زن ساخته است، از عظمت زن، از اینکه او باید مظهر خالقیّت ذات اقدس الهی باشد آن کار اساسی زن‌هاست ... که امیدواریم ـ ان‌شاءالله ـ برای نسل آینده و اینکه این خواهران ما، دختران ما، زن‌های جامعه بدانند عظمت زن در مادر شدن است. 🔸این نقص نیست که بگویند ما برای کهنه شستن نیامدیم! خیر، کهنه شستن ممکن است کسی کارگر بگیرد، اما مادر شدن عظمت است. 🔸در خود روایات هم دارد ملاحظه فرمودید کسی آمده گفت من فلان گناهی کردم می‌خواهم پاک شوم، حضرت فرمود مادر داری که مثلاً به مادر احسان کنی تا آن لغزش‌هایت بخشوده شود؟ 🔸عرض کرد نه، به رحمت ایزدی رفت؛ گفت خاله داری؟ عرض کرد بله؛ گفت به خاله‌ات هم اگر احترام کنی کارِ مادر است. 🔸این عظمت مادر، این مقام شامخ مادری، این صبغه ملکوتی است. 🔸فرمود نکاح سنّت ماست، اگر کسی این کار را بکند نصف دینش را حفظ کرده؛ می‌بینید تفاوت ره از کجاست تا کجا!؛ این نکاح را با چشم فرشته‌ها دارد می‌بیند نه نکاح را به عنوان اجتماع مذکر و مؤنث. 🔸این نظام اسلامی آمده زن‌ها را آزاد کرده؛ آزادی این است که تحصیل آزاد است، کمالات آزاد است؛ اما تحصیل برای اینکه مادرِ خوب شود و بتواند فرزندانِ دانشمند تربیت کند. 🔸این نقص نیست و جامعه به لطف الهی باید طوری باشد که این کشور از هر نظر آماده باشد برای ظهور مبارک حضرت و این نظام را حفظ کند از هر خطری و ـ ان‌شاءالله ـ سالماً تحویل وجود مبارک حضرت بدهد داشتن فرزندان و جوانان با ایمان است. «و الحمد لله ربّ العالمین» 🔹فراز پایانی درس خارج تفسیر حضرت آیت الله العظمی /سوره یس، آیات 30 الی 36
✅تبرّي به معني فحّاشي نيست! 🔸اين «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ» تعليمِ اختيار است، ابطال جبر است، ابطال تفويض است ... 🔸يعني من به عنوان يك انسان، جميع قعود و قيام من به حول و قوّه الهي است ... اين ابطال جبر و تفويض در اين نماز است ... 🔸اين كلمات امام چقدر شيرين است! به حضرت عرض كردند ممكن است ما از گروهي تبرّي كنيم؟ فرمود بله، شما در هر ركعت از نماز داريد از معتزله تبرّي مي‌كنيد، از اشاعره تبرّي مي‌كنيد. 🔸وقتي مي‌گوييد «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»، داريد حرف معتزله را رد مي‌كنيد؛ معتزله مي‌گويد «لا حول و لا قوّة لله»، چون تفويضي است و مي‌گويد خدا بشر را خلق كرد رها كرد در قيامت حسابرسي مي‌كند. 🔸اشاعره مي‌گويند «لا حول و لا قوّة الا لله»، بشر مجبور است؛ شما داريد از آنها تبرّي مي‌‌كنيد ... 🔸اين معني تبرّي است؛ نه معنايش اين است كه فلان كس را فحش بگويد، فلان كس را بد بگويد تا سلفي و وهابي تكفيري راه‌اندازي شود! ... 🔸معناي «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ» اين است كه اين‌چنين نيست كه خدا ما را رها كرده باشد و هيچ كاري از دست خدا ساخته نباشد و فقط در قيامت حسابرسي كند كه معتزله مي‌گويد «لا حول و لا قوّة لله». 🔸و اين‌طور نيست كه «من غلام و آلت فرمان او» (🔺) هيچ اختياري در دست ما نباشد و مجبور باشيم كه «لا حول و لا قوّة الا لله». 🔸بلكه «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»؛ «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»؛ اين مي‌شود امر «بين الأمرين» كه نفي جبر و تفويض است و مانند آن. ↙️پی نوشت: 🔺- مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بخش133 🔹فراز پایانی درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی /سوره یس، آیات 33 الی 38
✅چه کسی را عبادت می کنیم؟! 🔸عبادت همان اطاعت است؛ اين بيان نوراني امام جواد(سلام الله عليه) روايت قابل تامّلي است كه «مَنْ أَصْغَي إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِيسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِيسَ‌»(🔺) 🔸فرمود هر كسي كتاب كسي را مي‌خواند، حرف كسي را گوش مي‌دهد، مقاله كسي را مي‌خواند، روزنامه كسي را مي‌خواند كه بخواهد به او اعتماد كند - يك وقت است مي‌خواهد ببيند او چه مي‌گويد که آن حرف ديگري است- اما دلداده كتاب كسي باشد، سخن كسي، نوشته كسي، گفته كسي، رفتار كسي باشد اين را مي‌گويند «اِصغاء» ... يعني «أطاعه»[که اگر آن حرف و نوشته از خدا و منطق خدايي حکايت کند، شنونده و خواننده خدا را عبادت کرده و اگر از شيطان و منطق شيطاني حکايت کند، پس شيطان را عبادت کرده]. 🔸اين‌جا هم كه فرمود «لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ»، يعني «لا تطيعه»؛ چرا؟ براي اينكه عدوّ مبين است، يك دشمن آشكار است و يك دشمن سوگند ياد كرده‌اي است. ↙️پي نوشت: 🔺- *- مستدرک الوسائل، ج17، ص308 🔹درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی /سوره یس، آیات 55 الی 65
✅قفل شدن ایمان، علی رغم تکامل علمی 🔸خيلي از معارف است كه براي كفار روشن مي‌شود و مي‌گويند «رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا»، اما «فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً»؛ تمام درد اين است كه حقيقت برايشان روشن مي‌شود، اما نمي‌توانند بگويند «آمنّا»، اگر بتوانند بگويند «آمنّا» همان‌جا ايمان مي‌آورند و راحت مي‌شوند. 🔸اين بخش «آمنّا» كه به عقل عملي برمي‌گردد و اراده و عزم و نيّت و تصميم و ايمان به او بسته است، اين قفل مي‌شود؛ «الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لاَ حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لاَ عَمَلَ»(1) اين قفل مي‌شود، وقتي قفل شد آن بخش علمي هر چه بالاتر برود درد انسان بيشتر است، براي اينكه انسان خيلي از حقايق برايش روشن مي‌شود و مي‌خواهد بگويد قبول دارم نمي‌تواند بگويد، براي اينكه اين قفل شده است ... 🔸قيامت، ظرف ايمان نيست، ظرف اقرار نيست، ظرف اسلام آوردن نيست؛ اين قفل شده است، حالا ظرف علم است، هر اندازه عالم‌تر شود سوز و گدازش بيشتر مي‌شود، مي‌گويد اين همه معارف را انبياء آوردند من بي‌اعتنا بودم؟! ... ◀️پرسش: عملي که براي ميّت انجام مي‌دهند و او به بهشت مي رود تکامل عملي محسوب نمي‌شود؟ 🔸پاسخ: تكامل عملي خودش است، چون او مؤمن بود؛ اگر كافر رخت بربسته باشد ولو انبياء، وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) هفتاد بار هم براي او استغفار كند بي‌اثر است(سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ) ... اگر هفتاد بار تويِ پيغمبر هم براي اين منافق استغفار بكني ذرّه‌اي اثر ندارد. 🔸بنابراين اگر كسي مسلمان بود، جزء امّت اسلامي بود و خودش هم تا زنده بود براي مؤمنين طلب مغفرت مي‌كرد، الآ‌ن هم كه مؤمناً رحلت كرده است هر دعاي خيري كه كنند از طرف فيض الهي به او مي‌رسد، اما نتيجه عمل خود اوست؛ نظير «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً»(2). 🔸اول سوره مباركه «يس» خوانديم كه «نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ»(3)؛ اگر كسي مسجدي ساخت، حسينيه‌اي ساخت يا يك سنّت خوبي گذاشت، گفت پانزده اسفند روز درختكاري است، امام را خدا با انبياء محشور كند! فرمود آخرين جمعه ماه مبارك رمضان راهپيمايي روز قدس است، اين سنّت تا عمل مي‌شود روح مطهّر امام روح و ريحان دارد، چون كارِ اوست؛ آن درختكاري هم همچنين. 🔸اما آن‌‌كه آورده تا اين عمل هست، آن آورنده در عذاب است، اين آثارش فرق مي‌كند. 🔸غرض اين است كه تا سنّت حسنه باشد كارِ آدم است، چه اينكه سنّت اگر سيّئه باشد كار آدم است. 🔸«أعاذنا الله من شرور أنفسنا و سيّئات أعمالنا». 🔸«و الحمد لله ربّ العالمين» ↙️ پی نوشت ها: 1- نهج البلاغه، خطبه42 2-الکافی(ط ـ اسلامی)، ج5، ص9 3-سوره يس، آيه12 🔹درس خارج تفسیر حضرت آیت الله العظمی /منبع پیشین
✅ به داد مظلوم برسید، چه برادرتان باشد و چه برادرتان نباشد! 🔸شعار رسمي جاهليت اين بود «انْصُرْ أَخَاكَ‏ ظَالِماً أَوْ مَظْلُوماً» 🔸به فکر برادرت، به فکر قبیله‌ات، به فکر باندت، به فکر حزبت، به فکر هم‌فکرت باش چه ظالم چه مظلوم ... 🔸وقتی اسلام آمد وجود مبارک حضرت این شعار رسمی را به دو صورت تغییر داد و فرمود نگویید «انْصُرْ أَخَاکَ‏ ظَالِماً أَوْ مَظْلُوماً»، بلکه بگویید «انْصُرْ المَظلُوم سَواءٌ کَانَ أخَاکَ أَوْ غیرِ أخَاک». 🔸به داد مظلوم برسید، چه برادرتان باشد و چه برادرتان نباشد و اگر خواستید همین شعار را بدهید بگویید «انْصُرْ أَخَاکَ‏ ظَالِماً أَوْ مَظْلُوماً»(🔺) معنایش را عوض کنید. 🔸یعنی به فکر برادرت باش برادرت را کمک کن؛ برادرت، هم‌حزبت، هم قبیله‌ات را کمک کن اگر مظلوم است به داد او برس و اگر ظالم است دستش را بگیر که ظلم نکند، این کمک به اوست. 🔸این‌طور پیغمبر شعار را عوض کرد، فرمود یا الفاظتان را عوض کنید یا معانی را عوض کنید یا بگویید «انْصُرْ المَظلُوم» چه برادر چه غیر برادر، یا بگویید «انْصُرْ أَخَاک» برادرت را کمک کن، اگر مظلوم است دستگیری کن و اگر ظالم است دستش را بگیر که ظلم نکند. 🔸«أحد الأمرین» را وجود مبارک پیغمبر دستور داد که انجام دهید. ↙️پي نوشت: 🔺مفردات الفاظ القرآن، ص564؛ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ: «انْصُرْ أَخَاکَ‏ ظَالِماً أَوْ مَظْلُوماً، قَالَ: أَنْصُرُهُ مَظْلُوماً فَکَیْفَ أَنْصُرُهُ ظَالِماً؟ فَقَالَ: کُفَّهُ عَنِ الظُّلْمِ». 🔹درس خارج تفسیر /سوره صافات، آیات 21 الی 34
🔷🔸 آیةالله العظمى جوادى آملى (دام ظله) : دعا از داعی جدا نیست، این ‌طور نیست كه دعا به نحو تجافی از زمین و ملك و آسمان و ملكوت صعود كند، بلكه صعود آن به نحو تجلی است؛ این طور نیست که دعا مانند بخار و دود بالا برود بلکه دعا آن طوری بالا می‌رود كه قرآن آنطور نازل شده است، قرآن به نحو تجلی نازل شد نه تجافی یعنی مثل حبل وثیق از بالا آویخته شد نه انداخته ، بنابراین دعا این خصیصه را دارد كه داعی را بالا ببرد. بخشى از خطبه نماز عید قربان .
هدایت شده از حیات طیبه
💠 صبغه ملكوتی ازدواج 🔹 اول ذي‌ الحجّه سالروز ازدواج وجود مبارك اميرمؤمنان و فاطمه زهرا(صلوات الله و سلامه عليهما) است، اين را به پيشگاه وليِ عصر تهنيت عرض مي‌ كنيم و به همه شما علاقه‌مندان قرآن و عترت تبريك عرض مي ‌كنيم! 🔹 جريان ازدواج آن ‌طوري كه وجود مبارك رسول گرامي(عَلَيْهِ وَ عَلَي آلِه آلَافُ التَّحِيَّةِ وَ الثَّنَاء) به ما فرمودند يك صبغه ملكوتي دارد. يك وقت است كسي ازدواج را از باب اجتماع مذكر و مؤنث تلقّي مي‌كند، اين در گياهان هم هست, در حيوانات هم هست, در انسان ‌هاي غير مسلمان هم هست. ازدواج عبارت از اجتماع مذكر و مؤنث نيست، ازدواج همان است كه وجود مبارك حضرت فرمود: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ»؛[1] دستور ديني آن «صبغه ملكوتي» را دارد كه انسان مي‌سازد. چنين نيست كه اگر كسي ازدواج كرد، يعني يك مذكر و مؤنث كنار هم جمع شدند، شما در گياهان هم اين را داريد, در حيوانات هم اين را داريد؛ ولي حضرت فرمود ازدواج انسان ‌ها عبارت از اين است: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ». 🔹 مطلب بعدي آن است كه اين ذوات مقدس يك خانواده شناسنامه ‌اي و شخصيت حقيقي دارند, يك شخصيت حقوقي؛ شخصيت حقيقي اينها همان فرزندان شناسنامه ‌اي اينهاست؛ اما شخصيت حقوقي اينها وجود مبارك پيغمبر درباره خود و وجود مبارك حضرت علي(عليهما الصلاة و عليهما السلام) فرمود: «أَنَا وَ عَليٌّ أَبَوَا هَذَهِ الاُمَّة»[2] من و علي ‌بن ‌ابي‌ طالب پدران اين امّت هستيم. انسان وقتي بالغ نيست، شناسنامه او را پدر و مادر او مي ‌گيرند، يك شناسنامه ‌اي است كه پدر و مادرش مشخص است؛ ولي وقتي بالغ شد، شناسنامه ‌اش را بايد خود بگيرد. فرمود من و علي‌ بن ‌ابي‌ طالب حاضريم شما را به فرزندي قبول كنيم، شما بياييد فرزند ما شويد؛ از آن به بعد اگر كسي فرزند اينها شد، همان‌ طوري كه درباره سلمان گفته شد، سلمان محمّدي است, اباذر محمّدي است، فلان شخص محمّدي است، ما هم مي‌شويم علوي, اين راه باز است، اختصاصي به سلمان و اباذر و اينها ندارد. وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) فرمود: نگوييد سلمان فارسي, بگوييد سلمان از ماست، فرزند ماست.[3] پس اين راه دارد كه ما شناسنامه‌ اي بگيريم و بشويم علوي, بشويم حسني و حسيني، فرزند اينها بشويم، از علوم اينها كه استفاده كنيم فرزند اينهاييم، به دستورهاي اينها عمل كنيم، فرزند اينهاييم. اين سيادت يك حكم فقهي دارد؛ البته آن سر جايش محفوظ است؛ اما كرامت سيادت به همان فرزند بودن اين خاندان است. فرمود ما شما را به عنوان فرزندي قبول مي‌كنيم. اگر وجود مبارك حضرت امير ما را به عنوان فرزندي قبول كرد، قهراً وجود مبارك صديقه كبرا(سلام الله عليهما) مي‌شود مادر ما. چه بهتر كه ما چنين شناسنامه‌اي داشته باشيم! [1]. الکافی(ط ـ الاسلاميه)، ج5، ص329. [2]. معاني الاخبار، متن، ص52. [3]. بحار الأنوار (ط ـ بيروت)، ج22، ص385. 📚 سخنرانی عمومی در جمع طلاب ورامین تاریخ: 1395/06/13
💠 زمان های طلب حاجت 🌷✨امیرالمومنین علی علیه السلام: ✍🏻 هر که از خدا حاجتی دارد آن را در سه وقت طلب کند: اول: ساعتی از روز جمعه دوم: هنگام زوال خورشید(ظهر)؛ هنگامی که باد می وزد و درهای آسمان گشوده می گردد و رحمت نازل می شود. و پرندگان به صدا درمی آیند. سوم: ساعتی در انتهای شب نزدیک طلوع فجر، ✍🏻 به راستی در آن هنگام دو فرشته ندا می کنند: آیا توبه کننده ای هست که توبه اش را بپذیدم؟ آیا درخواست کننده ای هست که عطایش دهم؟ آیا آمرزش خواهی هست تا او را بیامرزم؟ آیا حاجتمندی هست؟ ⬅️ پس آن دعوت کننده به سوی خدا را اجابت کنید. 📚:تحف العقول/ص۱۵۵
🔅 امیرالمؤمنین عليه السلام: ✍️ فضلُ فِكرٍ و تَفَهُّمٍ، أنجَعُ مِن فَضلِ تَكرارٍ و دِراسَةٍ 🔴 زياد انديشيدن و فهميدن، سودمندتر از زياد تكرار كردن و خواندن است. 📚 عیون الحکم جلد ۱ صفحه۳۵۹
هدایت شده از حیات طیبه
Aali-27.mp3
3.9M
🎙حجت‌الاسلام والمسلمین 🔸اهمیت شناخت فرهنگ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️توصیه خداوند به حضرت داوود ❤️ هر چه خدا خواست همان می‌شود 🎤
هدایت شده از ولايت
💠 آیت الله بهجت : 💥انسان اگر هر یک از مشاهده مشرّفه را طواف کند ، همه مشاهد را در همه جا زیارت کرده است . 📚 در محضر بهجت ، ج۲ ، ص۴۰۰
💠 آیت الله بهجت: چرا عبادت می‌کنیم؟💠 مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود: ائمه اطهار ع هم ترس از جهنم داشتند و هم طمع به بهشت؛ ولی عبادت را برای خوف و طمع نمی‌کردند، زیرا جمله‌ «وجدتک اهلا للعباده فعبدتک» تو را شایسته‌ پرستش یافتم و پرستیدم هیچ چیز به دست نمی‌دهد که چرا عبادت می‌کنیم، بلکه قصه‌ شمع و پروانه است؛ یعنی : «اهلا لان یطلب و یراد و یعبد» تو را اهل عبادت یافتم، یعنی اهل این که مطلوب و مراد و معبود باشی. 📚کتاب در محضر حضرت آیت ا.... العظمی بهجت – ص 23
🍃امام زين العابدين عليه السلام میفرمایند: بينوا آدمى! هر روز سه مصيبت به او مى رسد و حتى از يكى از آنها پند نمى گيرد كه اگر پند مى گرفت، سختيها و كار دنيا بر او آسان مى شد: 1️⃣ مصيبت نخست روزى است كه از عمر او كم مى شود. در صورتى كه اگر از مال او چيزى كم گردد، اندوهگين مى شود حال آن كه درهم (مال) جايگزين دارد اما عمر از دست رفته جبران نمى شود. 2️⃣ مصيبت دوم اين است كه روزيش را به طور كامل دريافت مى كند كه اگر از راه حلال باشد بايد حساب پس دهد و اگر از راه حرام باشد كيفر مى بيند. 3️⃣ مصيبت سوم از اينها بزرگتر است. عرض شد: آن چيست؟ فرمود: هيچ روزى را به شب نمى رساند مگر اين كه يك منزل به آخرت نزديك شده است، اما نمى داند به سوى بهشت يا به سوى آتش ؟! 📚 بحار الأنوار
هدایت شده از نی نوا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تلاوت زیبای آیه ۱۷ سوره رعد با صدای استاد سعید مسلم