امام عليه السلام در اين كلام حكمتآميز نخست به سرنوشت كسانى اشاره مىكند كه در انجام وظائف الهى خود كوتاهى مىكنند، مىفرمايد: «كسى كه در عمل كوتاهى كند، به اندوه گرفتار مىشود»؛ (مَنْ قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ) . ممكن است اين اندوه و غم در آستانۀ انتقال از اين دنيا باشد كه چشم برزخى پيدا مىكنند و سرنوشت رقتبار خود را مىبينند و فريادشان بلند مىشود و مىگويند: «رَبِّ اِرْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صٰالِحاً فِيمٰا تَرَكْتُ» ؛ پروردگارا! مرا باز گردانيد، شايد در برابر آنچه ترك كردم (و كوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم». نيز ممكن است اشاره به غم و اندوه در سراى آخرت باشد، همانگونه كه قرآن از زبان آنها نقل مىكند كه مىگويند: «يٰا حَسْرَتىٰ عَلىٰ مٰا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اَللّٰهِ» ؛ اى افسوس بر من از كوتاهىهايى كه در اطاعت فرمان خدا كردم». نيز شايد اين غم و اندوه در خود دنيا باشد، زيرا گاه انسان بيدار مىشود و از كوتاهىهايى كه كرده افسوس مىخورد و غم و اندوهى جانكاه او را فرا مىگيرد چرا كه مىبيند ديگران با اعمال صالح سراى جاويدان خود را آباد كردهاند و او با كوتاهىهايش سراى جاويد خود را ويران نموده است. البته جمع ميان اين سه تفسير نيز مانعى ندارد.
سپس امام عليه السلام در ادامۀ اين سخن جملۀ پرمعنايى مىگويد كه در واقع شرحى است از كوتاهى در عمل. مىفرمايد: «خدا به كسى كه در مال و جانش نصيبى براى او نيست، اعتنايى ندارد»؛ (وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِي مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِيبٌ) . اشاره به اينكه كسانى مورد عنايت پروردگار در دنيا و آخرتند كه از بذل جان و مال در راه خدا دريغ ندارند، و به بيان ديگر، ايمان و يقين و وفادارى خود را به اسلام در عمل ثابت مىكنند. درست است كه جان و مال همه از سوى خداست و اگر انسان در بذل آنها اقدام كند در واقع به خودش خدمت كرده است، زيرا خدا از همگان بىنياز است؛ ولى خداوند روى الطاف بيكرانش آن را به عنوان حاجتى از سوى خود گرفته است. اين سخن دربارۀ مؤمنانى كه داراى مقامات بالا هستند نيست، آنها فقط نصيبى از جان و مالشان را در راه خدا صرف نمىكنند، بلكه هرچه دارند در راه خدا مىدهند. جملۀ «لَا حَاجَةَ لِلَّهِ» به معناى بىاعتنايى و اعراض خداوند از چنين افرادى است كه چيزى از جان و مال را در راه او نمىبخشند، زيرا كسى كه به چيزى يا شخصى نياز ندارد طبعاً اعتنايى هم به او نمىكند، بنابراين جملۀ «لا حاجة...» با توجه به اينكه خدا به هيچ كس نياز ندارد كنايه از بىاعتنايى است و منظور از بىاعتنايى اين است كه خدا آنها را از مواهب خاص و عنايات ويژهاش محروم مىسازد. اين تعبير مانند بيان كنايهآميز ديگرى است كه در آيۀ 67 سورۀ «توبه» دربارۀ منافقان آمده است: «نَسُوا اَللّٰهَ فَنَسِيَهُمْ» ؛ آنها خدا را فراموش كردند و خداوند نيز آنها را فراموش نمود» يعنى از رحمت خود محروم ساخت. بعضى از مفسران نهجالبلاغه در تفسير «نصيب» معناى ديگرى ذكر كردهاند كه با ظاهر عبارت سازگار نيست. گفتهاند منظور از «نصيب» كسانى هستند كه خدا آنها را به بلاهايى در مال يا جانشان گرفتار مىكند و اين ابتلا به بلا نشانۀ اعتناى پروردگار به آنهاست زيرا خداى متعال به كسى كه اعتنا ندارد مصيبتى هم بر او وارد نمىكند؛ ولى روشن است كه منظور از «نصيب» در مال و جان بذل بخشى از مال و جان در راه خداست نه گرفتار خسران مالى و بلاهاى نفسانى شدن
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
64 - تعبیری درست
جناب آقای سید ضیاءالدین تقوی که چند سال است از شیراز به تهران مهاجرت نموده و آنجا مقیم شده اند نقل فرمودند که روزی در منزل مرحوم آقای شرفه ( در آن زمان مرحوم سید شرفه بزرگِ منبریهای شیراز بود ) میهمان بودم و همانجا در خواب قیلوله ( پیش از ظهر ) دیدم آیت اللّه آقا سید علی مجتهد کازرونی در حمّام است و خوابیده و کیسه کِش مشغول کیسه کشیدن بر بدن شریف اوست و متصل چرکهای بسیاری از بدنش خارج می شود به طوری که موجب تعجّب و حیرت من شد که این چرکها کجا بوده ؟
چون بیدار شدم به مرحوم شرفه خوابم را گفتم ایشان سخت متأثّر شد و گفت مُردن آقا سید علی نزدیک است و افسوس که چنین گوهری بزودی از کف ما می رود .
از منزل آقای شرفه بیرون آمدم و از حال آقای آسید علی بی خبر بودم.
پس از اهل اطلاع جویای حالش شدم گفتند بالأخره عصر همان روز از دنیا رفت و معلوم شد خواب من هنگام سکرات مرگ ایشان بوده است.
رؤیای صادقانه ای که اضغاث احلام نباشد آن است که در خواب به واسطه اینکه از عالم ماده تا اندازه ای بریده شده به عالم ملکوت متصل می شود و حقایق امور را غالباً به صور مناسب آن درک می کند و چون حقیقت مرگ برای مؤمن تخلیص و نجات از کثافات ماده و آزادی از آفات و قیود طبیعت است و جناب سید مرحوم در حال سکرات بوده، حقیقت این حالِ خلاصی او از انواع آلودگیهای عالم طبیعت است آقای تقوی ایشان را در حمام دیده که مشغول تنظیف او هستند .
در جلد 3 بحار روایت کرده که امام دهم حضرت علی بن محمدالهادی علیه السلام بر یکی از اصحابشان که در مرض موت بود وارد شدند، محتضر گریان و از مرگ سخت هراسان بود، امام علیه السلام به او فرمود بنده خدا ! از مرگ، ترسناکی چون آن را نمی شناسی آیا می بینی هرگاه بدنت چرک و کثیف شود به طوری که از زیادی کثافت آن سخت ناراحت باشی و در بدنت قرحه ها و جرب پیدا شود و بدانی اگر حمام روی و خود را در آن شستشو کنی تمام آنها برطرف می شود و راحت می شوی آیا از رفتن به حمام کراهت داری و نمی خواهی در این حال به حمام روی ؟ گفت بلی ای پسر پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود : این مرگ به منزله حمام است و آن آخر منزلی است که در آن از تمام آلودگیها پاک می شوی و چون از آن گذشتی از هر غصه و ناراحتی نجات یافته ای و به هر سروری و خوشی رسیده ای؛ پس آن مرد آرام گرفت و خوش شد و تسلیم مرگ گردید پس چشمان خود را بر هم گذاشت و از دنیا رفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نصایح
استاد الهی
✨ هرچقدر از علم ائمه علیهم السلام در وجودمان باشد، زندگیمان راحتتر میشود...
@ostadelahi
🔻 تعریف صحیح علم و شعب زیرمجموعهی آن، در حوزهها بهتر یافت میشود. الآن دانشگاهها را خواه و ناخواه، یک نوع قیودی به علوم مادّی و یک نوع برداشت از این منابع ثانوی و متأخر، خواهد گرفت؛
🔸 اما خوشبختانه در حوزهها اگر کسی بخواهد، میتواند از هر حیث یک نوع ارتباطی با سرچشمه پیدا کند. الآن در دانشگاهها غالبا افراد آرام آرام به این سمت میروند که به عنوان مثال انسانهای اولیهای درست کردهاند و فکر میکنند این انسانهای اولیه همان غارنشینها هستند. این برای آنها به یک قاعده تبدیل شده است که انسانهای اولیه، یعنی غارنشینها.
🔹 امروز چند نفر از اساتید دانشگاه را دیدم که در برنامه تلویزیونی دور هم نشسته بودند. یکی از آنها -که از افراد صاحبنظر بود- میگفت: یک سؤالی واقعاً برای خود من پیش آمده بود که چرا انسان اولیه با اینکه یک انسان غارنشین بوده، مغز او بزرگتر بوده، ولی اصلاً هیچ سؤالی برای او مطرح نبوده است؟! با اینکه هرچه که زمان به این طرفتر میرود، مغزهای انسانها کوچکتر میشود، اما بچههای حالا، از یک نسل و دو نسل قبل هم جلو هستند، چه برسد به انسانهای غارنشین و کلی سوال اساسی دارند؟!
🔸 او میخواست بگوید که انسانهای غار نشین هیچ نمیدانستند.
🔻 در حالی که قرآن میفرماید: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها» (بقره، ۳۱) یعنی ما به آدم همه اسماء را تعلیم نمودیم. اصلاً انسانهای اولیه را طور دیگری تعریف میکند، غیر از آنچه که اینها تعریف میکنند؛ اینها دچار خلط شدهاند.
🔸 ثانیاً قرآن، علم را چیز دیگری تعریف میکند، غیر از آنچه که اینها تعریف میکنند؛ اینها تمام علوم را مادّی تعریف میکنند و میخواهند بگویند: بچهی حالا قادر است که مثلاً یک تراکتور درست کند، پس این خیلی بزرگتر و مهمتر است.
🔹 قرآن گاهی مرکز ثقل را به سمت آل ابراهیم و بنی إسرائیل میبرد. حالا ما نمیدانیم و روی همین هم کار نکردهایم که واقعاً امتیازات اینها به چه چیزی بوده است؟ مُلکی که به آنها داده شده، چه چیز و چه مقدار بوده است که قرآن مُلک عظیم میداند؟
🔸 ما ها در تعریف کردن علوم و یافتن آن هم عقب افتادهایم. اگر بشنویم که امام صادق (علیه السلام) با اشاره به منزلشان فرمودند: «كُلُ مَا لَمْ يَخْرُجْ مِنْ هَذَا الْبَيْتِ فَهُوَ بَاطِل» (وسائل الشيعة، ج۲۷، ص: ۷۵) یعنی هر علمی که از این خانه خارج نشود پس باطل است؛ حتی برخی از طلبهها نمیتوانند این را بپذیرند؛ به خاطر اینکه علوم را در غیر جای خود تعریف کرده است و نگاه او مادی شده است.
🔹 الآن بعضی فکر میکنند تمام علم در ادیسون، گالیله و انیشتن و... است. هر چند در آن قسمتها هم کار نشده است. نمیدانم شما این جمله را از ملاصدرا دیدید که میگوید: اگر ابوعلیسینا به جای طب وارد الهیّات شده بود بهتر بود. اگر چه در الهیّات کار نشده و در طب هم کار نشده است.
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
#علم
🔻 شاید یک خلطی آرام آرام در جوامع علمی وارد شده که یک پهلوانی را میخواهد تا علوم را به جایگاههای خود جهت بدهد.
🔸 شما نگاه کنید در این دویست سال اخیر نوع اقبال بزرگان به موضوعات مختلف، متفاوت بوده است. تعریف هر موضوع، پرداختن به آن و کیفیت ارتباط این موضوع با موضوعات دیگر علمی، آسان نیست.
🔹 در طب هم همینطور است. یکی از جایگاههای محکمی که طب داشته، این است که نوع ارتباط طب با منطق تعریف شده بوده است؛ یعنی حتی اگر طبیب حاذق روی نبض دست میگذاشت، جنس آن را از فصلش تشخیص میداد و از هم جدا میکرد و تعریف مینمود.
🔸 همچنین ارتباط طب با علوم دیگر نیز تعریف شده بوده است. این در همهی علوم سرایت داشته و همه با هم ربط دارند. در انواع علوم ریاضی هم همینطور است؛ زیر مجموعههای فراوان داشته است.
🔹 سِیر فلسفه و ارتباط آن با اصول، اینطور پیش آمده و به این سمت رفته است، ولی نمیتوان قسم قطعی خورد که این علوم در شرایط فعلی قواعدی استاندارد دارند. از بسیاری از علوم زده شده است و به خیلی از علوم بیشتر از ضرورت پرداخته شده است.
🔸 جایگاه خیلی از علوم در خیلی از علوم بیشتر از حد ضرورت تعریف شده است. بالأخره فضایی پیش میآمده و به علمی پرداخته میشده است؛ اما یک مجموعهای با افکار و کار هندسی، برای ساختارسازی صحیحِ علوم نبوده است.
🔹 الآن بخشی از علوم، خودش افسارگسیخته پیش میرود. اصلاً بخشی از کار ما حوزویان این است که ارتباطها را ایجاد بکنیم. ابتدا دانشگاهها و غیره که در حال حرکتاند را تأمین بکنیم، بعد ضرورتهای خود را به آنها بفهمانیم تا در مرحلهی بعدی بتوانیم علوم خود را برای آنها تعریف کنیم.
🔸 آنها غالبا به سمت علوم مادّی پیش میروند و تمام علم را در همان علوم مادّی خود تعریف میکنند. اگر ما ها عقب بیفتیم، خود ما را هم سیل میبرد و ما هم فکر میکنیم جایی خبری است؛ بعد آنها مدام سوالهای کوچک طرح میکنند و ما را هم مشغول میکنند و ما از اصل میافتیم. در آخر جوهرهای که حوزه به فرد میدهد دانشگاه نمیدهد.
┄┅═✧
@nasery_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عمل
#پست_ویژه
#برش_یک_دقیقهای
🎥 اهلبیت علیهمالسلام را به اعمالمان دلخوش کنیم!
🎙 حجتالاسلام والمسلمین #ناصری دام عزّه
⏱ دو دقیقه
@nasery_ir
🌐 @mabaheeth
#نهج_البلاغه | #حکمت ۱۲۸
🏷️ نقش سرما در سلامت بدن
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام تَوَقَّوُا اَلْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي اَلْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي اَلْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: در آغاز سرما خود را بپوشانيد و در پايانش آن را دريابيد، زيرا با بدنها همان مىكند كه با برگ درختان خواهد كرد: آغازش مىسوزاند🍂 و پايانش مىروياند🍃.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (در نگاهدارى تن) فرموده است: در اوّل سرما (پاييز) پرهيز كنيد (خود را بپوشانيد چون بدن با گرمى خو گرفته آزرده شود) و در آخرش (بهار) پيشباز آن رويد (بسيار خود را نپوشانيد چون بدن با سردى خو گرفته زيانى نمىبيند) زيرا سرما در بدنها همان ميكند كه در درختها مىنمايد: اوّل آن مىسوزاند (برگشان را مىريزد) و آخرش (برگشان را) مىروياند.
🇯 🇴 🇮 🇳
📖 امام عليه السلام در اين كلام حكيمانۀ خود دستور طبى مهم و كارسازى را بيان مىكند كه مراعات آن مىتواند از بسيارى از بيمارىها پيشگيرى كند و بر نشاط و نموّ جسم و روح انسان بيفزايد، مىفرمايد: «از سرما در آغاز آن (در پاييز) بپرهيزيد و در آخرش (نزديك بهار) از آن استقبال كنيد، زيرا در بدنها همان مىكند كه با درختان انجام مىدهد؛ آغازش مىسوزاند و آخرش مىروياند و برگ مىآورد»؛ (تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ، وَ تَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ؛ فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ)
پاييز آغاز سرما است؛ سرمايى آميخته با خشكى هوا كه از گرماى تابستان و نبودن باران سرچشمه گرفته و به همين دليل برگهاى درختان پژمرده مىشوند و مىريزند و به اصطلاح، مرگ طبيعت فرا مىرسد. همان مرگى كه مولود خشكى و سردى است؛ ولى در آغاز بهار هوا رو به گرمى مىرود و معمولاً بارانهاى پربارى مىبارد. آن رطوبت و گرمى دست به دست هم مىدهند و سبب شكوفه كردن درختان و برگ آوردن آنها و حيات طبيعت مىشوند. همانگونه كه قرآن مجيد مىفرمايد: «وَ تَرَى اَلْأَرْضَ هٰامِدَةً فَإِذٰا أَنْزَلْنٰا عَلَيْهَا اَلْمٰاءَ اِهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ» ؛ و همچنين زمين را (در فصل زمستان) خشك و مرده مىبينى و هنگامى كه آب باران بر آن فرو مىفرستيم، به جنبش در مىآيد و رويش مىكند و از هر نوع گياهان بهجتانگيز مىروياند».
بدن انسانها نيز جزئى از اين طبيعت و متأثر به آثار آن است؛ سرماى خشك پاييز بدنها را ضعيف و نحيف و آمادۀ بيمارىها مىكند؛ بنابراين بايد خود را پوشانيد و از آن دور داشت؛ ولى سرماى ملايم آغاز بهار بعد از فصل زمستان كه آميخته با حرارت كم و رطوبت بسيار است به انسان نشاط و نيرو مىدهد و مايۀ نموّ و رشد بدن مىگردد، ازاينرو بايد به استقبال آن رفت.
از آن گذشته در آغاز پاييز چون انسان به گرماى تابستان عادت كرده و باران كمتر باريده هوا آلوده است و انتقال انسان از آن گرما به سرما هرچند تدريجى است در بدن تأثير مىگذارد و ميكروبهاى بيمارىزا در آن نفوذ مىكند و ازاينرو آگاهان مىگويند: اگر آغاز پاييز بارانهايى ببارد بيمارىها كم مىشود؛ اما در پايان زمستان و آغاز بهار، بدن در مقابل سرما مقاوم شده، عوامل بيمارىزا بر اثر سرما و باران بسيار كم شده و استقبال از سرماى بهار نه تنها ضررى ندارد بلكه عامل نمو جسم و جان مىشود.
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
66 - تربت خونین
مرحوم حاجی مؤمن که داستانهای 36 تا 43 از او نقل گردید فرمود وقتی مخدّره محترمه ای که نماز جمعه را با مرحوم آقا سید هاشم در مسجد سردزک ترک نمی کرد به من خبر داد که مقدار نخودی تربت اصل حسینی علیه السلام به من رسیده و آن را جوف کفن خود گذارده ام و هر ساله #روز_عاشورا خونین می شود به طوری که رطوبت خونین به کفن سرایت می کند و بعد متدرّجاً خشک می شود .
مرحوم حاج مؤمن فرمود از آن مخدره خواهش کردم که در روز عاشورا منزلش بروم و آن را ببینم قبول کرد؛ پس روز عاشورا رفتم بقچه کفنش را آورد و باز کرد، عقد خون در کفن مشاهده کردم و تربت مبارک را دیدم همانطوری که آن مخدره گفته بود تر و خونین و علاوه لرزان است .
از دیدن آن منظره و تصور بزرگی مصیبت آن حضرت سخت گریان و نالان و از خود بی خود شدم .
نظیر این داستان در دارالسلام عراقی نقل کرده از ثقه عادل ملا عبدالحسین خوانساری که گفت مرحوم آقا سید مهدی پسر آقا سید علی صاحب شرح کبیر در آن زمانی که مریض شده بود و برای استشفای شیخ محمد حسین صاحب فصول و حاج ملا جعفر استرابادی را که هر دو از فُحُول علمای عدول بودند فرستاد که غسل کنند و با لباس احرام داخل سرداب قبر مطهر حسین علیه السلام شوند و از تربت قبر مطهر به آداب وارده بردارند و برای مرحوم سید بیاورند و هر دو شهادت دهند که آن تربت قبر مطهر است و جناب سید مقدار یک نخود از آن را تناول نماید .
آن دو بزرگوار حسب الأمر رفتند و از خاک قبر مطهر برداشتند و بالا آمدند و از آن خاک قدری به بعض حُضّار أخیار عطا کردند که از جمله ایشان، شخصی بود از معتبرین و عطار و آن شخص را در مرض موت عیادت کردم و باقیمانده آن خاک را از ترس اینکه بعد از او به دست نااهل افتد به من عطا کرد و من بسته آن را آورده و در میان کفن والده گذاشتم. اتفاقا روز عاشورا نظرم به ساروق آن کفن افتاد رطوبتی در آن احساس کردم چون آن را برداشته گشودم دیدم کیسه تربت که در جوف کفن بود مانند شکری که رطوبت ببیند حالت رطوبتی در آن عارض شده و رنگ آن مانند خون تیره گردیده و خونابه مانند اثر آن از باطن کیسه به ظاهر و از آن به کفن و ساروق رسیده با آنکه رطوبت و آبی آنجا نبود.
پس آن را در محل خود گذارده در روز یازدهم ساروق را آورده گشودم آن تربت را به حالت اول خشک و سفید دیدم اگرچه آن رنگ زردی در کفن و ساروق کماکان باقیمانده بود و دیگر بعد از آن در سایر ایام عاشورا که آن تربت را مشاهده کردم همینطور آنرا متغیّر دیده ام و دانسته ام که خاک قبر مطهر در هرجا باشد در روز عاشورا شبیه به خون می شود.
وقتی میرزای یزدی مزبور از کوچه عبور میکرده میرسید به خانه ای که در آن مجلس جشنی بوده و مُطرب یهودی خوانندگی میکرده و صدای تار و طنبور بیرون خانه می آمده میرزا از شنیدن این صداها بی طاقت می شود درب همان خانه می ایستند و گریه میکند. مردمی که میگذشتند چون میرزا را به آن حال میدیدند آنها هم می ایستادند و گریان میشدند شخصی از آشنایان صاحب خانه به اندرون خانه رفته به صاحب منزل میگوید بیا ببین بیرون خانه چه خبر است. مجلس عزائیست چون صاحب منزل با خبر می شود مطربها را از خانه های همسایه فرار میدهد و خود می آید دست میرزا را میبوسد و میگوید چه شده که چنین گریان هستید. فرمود از اینجا گذشتم صدای نواختن آلات موسیقی از خانه ات شنیدم دلم برای #اسلام و مسلمانی تو سوخت و دیدم مجلس عزای دین تو است گریان شدم.
صاحبخانه بدست ایشان #توبه کرد و میرزا را با سایرین که با او بودند به خانه برد و پذیرائی شایانی نمود.
🔰 #اطلاع_نگاشت | افول آمریکا، همکاریِ روزافزونِ ایران و روسیه
🔻 حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدّظلهالعالی، #رهبر_انقلاب اسلامی در دیدار آقای ولادیمیر #پوتین رئیسجمهور روسیه (۱۴۰۱/۰۴/۲۸) دربارهی ابعاد همکاری دو کشور و وضعیت منطقه نکاتی را بیان فرمودند که در این اطلاعنگاشت مرور میشود.
🖨️ نسخه قابل چاپ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #حدیث_زندگی | بر دشمنی حسودان صبر کن
🔺 شرح حدیث توسط حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدّظله العالی
📥 نسخه کیفیت اصلی
✨ حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
فِي شُكْرِ اَلنِّعَمِ دَوَامُهَا
دوام #نعمت در شُکر آن است.
📖 غررالحکم / مجلد1 / حدیث369
@newsrahemardom_ir
#مطالعه
📜 نشريه فرهنگی هدهد | شماره 134
💭 پیشنهادهای فرهنگی
👌 چند پیشنهاد فرهنگی و فرهنگساز در زندگی امروزی
@TolidatFarhangi
•┈┈••••✾••✾•••┈┈•
🔗 عضویت در کانال مباحث
🌐 @Mabaheeth
💢️ نامه حجت الاسلام والمسلمین محسن #قرائتی به دختران ایرانی:
🔹 لباس و آرایش فریبنده شما در خیابان، زخمی را در دل فقرایی که این نوع لباسها را ندارند، به وجود خواهد آورد که با آه خود از شما انتقام خواهند گرفت
🔹 اگر جلوه گری امروز شما دلربایی کرد و علاقه مردی را به همسرش کم کرد، فردا زن زیبایی با جلوه گری خود دل شوهر شما را خواهد ربود و رونق زندگی شما را کم خواهد کرد.
🔹 آمار طلاق، افت تحصیلی، افسردگی و اضطراب، امراض روانی و مقاربتی، سقط جنین، فرار از خانه، اسراف و تجملگرایی، گناه و بی بند و باری در میان دختران پاک و عفیف بیشتر است یا دختران رها و لاابالی؟
متن کامل نامه👇
@gharaati
بسم الله الرحمن الرحیم
گوهر پاکی و پاکدامنی
خواهرم و دخترم!
چون نمى دانم دامنه مطالعات و مقدار تحصیلات شما چقدر است، از همه استدلالهاى علمى و فنى دورى مى کنم و ساده و خودمانی حرف مى زنم و خیلى هم با شما بیگانه نیستم، سالهاست شبهاى جمعه در تلویزیون منزل شما هستم.
خواهرم و دخترم! #غفلت بزرگترین خطر براى انسان است.
غفلت از خدا و قیامت؛
غفلت از جوانى، استعدادها، ارزشها و کرامتهاى انسانی؛
غفلت از جامعه، دوستان و محرومان؛
و غفلت از توطئه ها و ترفندهای دشمنان.
خواهرم و دخترم!
هرچیز و هر کس ما را غافل کند، ما را به خطر انداخته و دشمن ماست و هر چیز و هر کس ما را از غفلت بیرون آورد و هشدار دهد، بهترین دوست ماست.
دوست ما، خداوند است که هستى را به ما داد و همه چیز را در اختیار ما گذاشت و به ما عقل، فکر، علم، هدایت، قدرت تشخیص و انتخاب داد و طبیعت را تسخیر ما کرد و کارهای نیکوى ما را چندین برابر خریدارى می کند.
دوست ما، پیامبر عزیز اسلام است که در روزگاری که دختر مایه ننگ بود و چه بسا زنده به گور می شد، با بوسیدن دخترش، به دختران مقام داد و براى زنان حق مالک شدن، رأى داشتن، تحصیل کردن، انتخاب همسر و نظارت بر امور جامعه، یعنى حق امر به معروف و نهى از منکر قائل شد و زن را مثل مرد، مستعدّ رسیدن به همه کمالات دانست.
دوست ما، شهدایى هستند که با قبول جراحت و اسارت و شهادت، دشمن را از این کشور بیرون راندند، تا من و شما هر شب در امنیت استراحت کنیم.
اما دشمن ما، شیطان است که پدر و مادر ما، آدم و حوا را به نافرمانی خدا کشاند که نتیجه اش کنار رفتن پوشش آنها شد. آرى اولین پیروی از وسوسه شیطان، نتیجه اش برهنگى بود.
دشمن ما، تفکرى است که زن را براى کامیابى و هوسبازى می خواهد و تصویر نیمه عریان او را وسیله تبلیغات اجناس قرار می دهد.
خواهرم و دخترم!
آیا تاکنون به این سوالات فکر کرده اید:
۱٫ چرا دشمنان اسباب پیشرفتهاى علمى را از ما بخل و نسبت به آنچه دختران و پسران ما را منحرف مى سازد، بخشش مى کنند؟
۲٫ در دفاع از میهن، مادران محجبه فرزندان خود را به جبهه فرستادند یا زنان بى حجاب؟
۳٫ اگر امروز به کشور عزیز ما هجومى شود، مردان و زنان باایمان ایستادگی مى کنند یا عناصر سست ایمان؟
۴٫ در همه جوامع بشری، آزار دختران عفیف و پوشیده بیشتر است یا دختران رها و لاابالی؟
۵٫ اگر برادر شما بناى ازدواج داشته باشد و شما را وکیل خود کند، شما دخترى را انتخاب مى کنید که هر روز خود را در معرض نگاه جوانان هرزه قرار داده یا کسى که #عفاف و حجاب او کاملتر و از چشم هوسبازان به دور بوده است؟
۶٫ آمار طلاق، افت تحصیلى، افسردگی و اضطراب، امراض روانى و مقاربتى، سقط جنین، فرار از خانه، اسراف و تجملگرایى، گناه و بى بند و بارى در میان دختران پاک و عفیف بیشتر است یا دختران رها و لاابالی؟
خواهرم و دخترم،
حجاب از ضروریات دین است و شما بحمداللّه فرزند اسلام هستید. امروز هزاران دختر تحصیلکرده با حجاب کامل به عالى ترین درجات علمى رسیده اند و با حضور خود در عرصه هاى علمى، سیاسى و اقتصادى، نشان داده اند که حجاب مانع فعالیت های اجتماعی و رشد و پیشرفت نیست.
خواهرم و دخترم،
اگر هر چیز را انکار کنیم، مرگ را نمى توان انکار کرد. من و شما دیر یا زود باید پاسخگوى کارهاى خود در برابر خدا باشیم. در حجاب کامل رضاى خدا، پیامبر خدا و امامان معصوم است، ولى در کشف حجاب و ولنگاری، رضاى شیطان و افراد لاابالى و چشمچرانان هرزه است.
خواهرم و دخترم،
مگر شما خود طلا و جواهرات قیمتى را در پوشش قرار نمى دهید و آنها را از دسترس نااهلان دور نگه نمی دارید؟ چه گوهرى گرانبهاتر از وجود خود شما است؟ چرا خود را ارزان در برابر هر چشمى قرار دهید؟ مگر نه این است که چشمان ناپاک شما را براى خودشان مى خواهند و خدا شما را براى خودتان مى خواهد؟
خواهرم و دخترم،
اگر جلوه گرى امروز شما دلربایى کرد و علاقه مردى را به همسرش کم کرد، فردا زن زیبایى با جلوه گرى خود، دل شوهر شما را خواهد ربود و رونق زندگى شما را کم خواهد کرد.
خواهرم و دخترم،
لباس و آرایش فریبنده شما در خیابان، زخمى را در دل فقرایی که این نوع لباسها را ندارند، به وجود خواهد آورد که با آه خود از شما انتقام خواهند گرفت.
خواهرم و دخترم،
مراقب دوستان خود باشید، زیرا بعضى غافل و گولخورده اند. خیال مى کنند بى حجابى نشان تمدن است یا گمان مى کنند جلب توجه و نگاه دیگران، به سود آنهاست. خیال مى کنند جلوه گرى گناه ساده اى است، ولى نمى دانند چه بسا آرامش خانواده ای را به نگرانى تبدیل مى کند.
این نامه را به خاطر در امان ماندن شما و جامعه از خطرات غفلت و وسوسه های شیطان نوشتم؛ یک بار دیگر آن را بخوانید و اگر مفید دیدید به دیگران نیز بدهید. اگر مرا معلم خود می دانید، حق معلمى را با نماز و تقوا و قرب به خدا ادا فرمایید.
محسن قرائتی
یا امام رضا سلام_۲۰۲۱_۰۹_۰۱_۰۹_۴۷_۱۶_۰۲۳.mp3
6.66M
من گدای مشهدم
مثل اون کبوترم که در طواف گنبدم
کربلایی محمد حسین پویانفر
#چهارشنبههایامامرضایی
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهیدِ✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────