eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
32.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
مباحث
#توصیه های #امام_خامنه_ای مدظله العالی درباره شب های قدر ✨ با آمادگی معنوی وارد #شب_قدر شوید. ✨ سا
| 🌌 مدظله العالی: در شب‌های قدر، بنده حقير از شما التماس دعا دارم. ——————————————— ☀️ روزِ شب قدر را از دست ندهیم . 🔅 ابن عمیر از هشام بن حکم از نقل کرده که فرمودند «شب قدر در هر سال وجود دارد و روز آن مانند شب آن است؛ لَیْلَةُ الْقَدْرِ فِی كُلِّ سَنَةٍ وَ یَوْمُهَا مِثْلُ لَیْلَتِهَا.» 📚 وسائل الشیعة / مجلد‏ 10/ صفحه 359 🔸 یا نقل شده که «صبح روز شب قدر مثل شب قدر است؛ پس عمل کن و تلاش و کوشش کن‌؛ رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: صَبِیحَةُ یَوْمِ لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِثْلُ لَیْلَةِ الْقَدْرِ فَاعْمَلْ وَ اجْتَهِدْ.» 📚 الأمالی للصدوق ره / صفحه 654 📝 ره می گوید : بنابر آنچه که از روایات نقل شده فضیلت روز قدر مثل شب آن است پس نسبت به انجام عبادت در این روز سُستی نکن و فقط به آنچه که شب گذشته انجام دادی تکیه نکن...‌ ‌ 🌐 @Mabaheeth
مباحث
حضرت #آیت_الله_خامنه_ای دام ظله العالی؛ راه چاره‌ای جز نماز شب نداریم. 🌙 در حدیثی از #امام_صادق (ع
🌙 | یگانه راه رسیدن به خدا 🔻 يکي از فرمايشات گهربار امام_حسن_عسکری عليه السلام را مرحوم چنین نقل مي کند: « إِنَّ الْوُصُولَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّيْلِ. بحار الانوار،ج۷۸، ص۳۷۹» 🔸 وصول به حق تعالي يعني اوج فضيلت، يعني آخرين مرحله ، يعني درآمدن از نگرش مادی، يعني بيرون آمدن از احاطه نفسانی و اغوای شيطان. 🔹 حضرت فرمود: وصول به حق تعالي سفري است که ادراک نمي‌شود و محقق نمی‌شود مگر به يک سبب و آن سبب چيزی غير از امتطاء الليل نيست. 🔸 امتطاء از ماده «مطي» به معناي مرکب راهوار و سريع است يعني نمي‌توانی به مقصد برسی مگر آنکه شب خود را مديريت کنی، مگر آنکه از مرکب سريع و راهوار شب، بهره وری و استفاده کنی.‌ 👉 @nasery_ir 🌐 @Mabaheeth
بخش بزرگی از میراث ما مسلمانان احادیثی است که داریم. در ادیان دیگر مثل یهودیت، مسیحیت، بودا و کنفوسیوس معمولاً کتابی به اسم کتاب مقدس دارند؛ اما معمولاً چیزی به‌عنوان حدیث یا کلمات پیشوایان دین خودشان ندارند. ما مسلمانان چیز بسیار ارزشمندی که داریم این احادیث است. بزرگی است. به قول ره در بحارالانوار: قرآن مدار و ملاک است. در کشورهای عربی وقتی بگویند کسی رشته اصول دین درس می‌خواند یعنی قرآن و حدیث، همان چیزی که ما به آن رشته علوم قرآنی می‌گوییم؛ یعنی قرآن و حدیث اصول دین است. قرآن کتاب خداست، اصل قرآن است، ثقل اکبر است، همه‌چیز در قرآن است؛ اما قرآن آن‌قدر مضامین بالایی دارد که خیلی از ما حتی یک ترجمه قرآن بلد نیستیم چه برسد به و فهم قرآن؛ و باید به احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام مراجعه کنیم تا قرآن را بفهمیم. روایاتی در شیعه داریم و روایاتی در اهل سنت هست، همه روایات اهل سنت که باطل نیست، روایات درست هم خیلی زیاد دارند. بعضی از علما کتاب‌هایی نوشته‌اند درباره احادیث اهل سنت که با احادیث موافق است. ولی احادیث اهل سنت را نمی‌کنم که کسی فعلاً آن‌ها را کند. ابتدا احادیث شیعه را مطالعه کند. پدر علامه مجلسی ملا محمدتقی مجلسی در نجف بود. ایشان در نجف درس می‌خواند و فیلسوف و عارف بود؛ و بعد تحولی در ایشان ایجاد می‌شود و فلسفه و عرفان را کنار می‌گذارد و سراغ حدیث می‌رود. پسر ایشان هم محمدباقر مجلسی که معروف‌تر از پدر است می‌گوید: من عمرم را در کتاب‌های دیگر خیلی صرف کردم؛ چه فقه، چه اصول، چه کلام، چه فلسفه، اما تعبیر ایشان این است که: ضیّعتُ عُمری یعنی عمرم را ضایع کردم (البته من این‌گونه نمی‌گویم، تعبیر ایشان است) و دیدم هر چیزی که انسان بخواهد در احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام است. اگر ادبیات بخواهید در روایات هست، اگر تاریخ بخواهید در روایات هست، اگر تفسیر بخواهید اگر بخواهید هر چیزی بخواهید در کلمات اهل‌بیت علیهم‌السلام هست. همین بحارالانوار اگر مطالعه کنید در هر دو سه صفحه بحث‌های ادبی دارد. اگر اخلاق و و سیروسلوک بخواهید در روایات هست. واقعاً روایات یک دریایی است. خود مجلسی خیلی در این علوم وارد بوده است. فقیه به‌تمام‌معنا بوده است. آن زمان وقتی مجلسی درس می‌گفت هزار نفر پای درس ایشان می‌نشستند. افرادی مثل سید نعمت‌الله جزایری و ملا صالح مازندرانی پای درس مجلسی بودند. ملاصدرا در روستای کهک قم بود، وقتی حرکت جوهری را در اسفار مطرح کرد قمی‌ها هنوز خبر نداشتند بااینکه در کهک بود اما علامه مجلسی در اصفهان از حرکت جوهری خبر داشت. بحث‌های نجوم و هیئت و بحث سماء و عالم نشان می‌دهد علامه مجلسی در همه این علوم تبحر داشته ولی می‌فرماید ضیعت عمری و می‌کنم و سراغ حدیث آمدم و دیدم هرچه را در علم دیگری می‌خواستم در روایات وجود دارد. افرادی مانند آیت‌الله همان‌طور که صبح‌ها قرآن می‌خواند همان‌طور هم حدیث می‌خواند و این سیره خیلی از بوده است که حدیث را عین قرآن که خواندنش و نگاه به قرآن، ثواب دارد. معمولاً من و شما معمولاً وقتی قران دست می‌گیریم قرآن را می‌بوسیم اما آیت‌الله حسن‌زاده اصول کافی و بحارالانوار و وافی را روی سر می‌گذارد و روی چشم می‌گذارد و می‌بوسد، هر وقت می‌خواهد کتاب حدیثی بخواند ابتدا می‌بوسد بعد می‌خواند؛ یعنی کتاب حدیثی این‌قدر ارزش دارد. بعضی علما که الآن هم زنده‌اند، اگر قلمی که با آن‌یک حدیثی نوشته‌اند در اتاقی باشد پای خود را در آن اتاق دراز نمی‌کنند به احترام این قلم در آن اتاق نمی‌خوابند و پای خود را دراز نمی‌کنند. به‌هرحال به حدیث اهمیت بدهیم، حدیث زیاد ، حدیث نورانیت می‌آورد. این درس‌های فقه و اصول خیلی خوب است اما همیشه این نکته در ذهن شما باشد، وقتی می‌گوییم فلان بزرگ مثل این حرف را فرموده است و دو اشکال به ایشان می‌کنیم، به‌هرحال اشکال به بزرگان قساوت قلب می‌آورد، در این شکی نیست. اگر می‌خواهیم این قساوت قلب‌ها نباشد، إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكَمِ، این قلب‌ها زنگ می‌زند برای برطرف کردن زنگ احادیث و حکمت‌هایی که ائمه علیهم‌السلام بیان کرده‌اند .
مباحث
‌✍🏻 یادداشت حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدّظله العالی درباره #مناجات_شعبانیه 📝 بسم‌الله الرحمن‌ال
خمس عشرة [یعنى مناجاتهاى پانزده‏گانه] از مولاى ما على بن الحسین علیهما السلام است، رحمة الله علیه در کتاب بحار الانوار فرموده است: من این مناجات را به روایت از آن حضرت در کتابهاى بعضى از (رضوان الله علیهم) یافتم. محمد تقی مجلسی پدر علامه مجلسی ره می‌گوید: «شایسته است که سالک الی الله مداومت بر خواندن مناجات خمس عشر داشته باشد» بعضی از شاگردان سید علی طباطبایی ره صاحب ریاض از قول وی نقل می‌کردند که ایشان دائما می‌گفت: من چندین سال است که بر قرائت این مناجات مداومت دارم و بر اثر قرائت این مناجات‌ها، خداوند بر قلب من انوار حکمت، معرفت و محبت را تابانده است به صورتی که قابل شمارش نیست و من این مناجات‌ها را در استجابت دعا تجربه نموده‌ام، و سالکان و عبادت کنندگان بر قرائت این مناجات مداومت می‌کنند. مناجات التائبین | مناجات الخائفین | مناجات الذاکرین | مناجات الراجین | مناجات الراغبین | مناجات الزاهدین | مناجات الشاکرین | مناجات الشاکین | مناجات العارفین | مناجات المتوسلین | مناجات المحبین | مناجات المریدین | مناجات المطیعین | مناجات المعتصمین | مناجات المفتقرین
📿 نماز اول ماه بخوان و سلامتی در آن ماه را از خداوند بخر... ✨ ره در بحارالانوار از علیه‌السلام روایت می‌کند، که فرمودند: ✨ إِذَا دَخَلَ شَهْرٌ جَدِیدٌ فَصَلِّ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْهُ رَکْعَتَیْنِ ➖تَقْرَأُ فِی الْأُولَی بَعْدَ الْحَمْدِ التَّوْحِیدَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً ➖وَ فِی الثَّانِیَةِ بَعْدَ الْحَمْدِ الْقَدْرَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً ثُمَّ تَتَصَدَّقُ بِمَا تَیَسَّرَ فَتَشْتَرِی بِهِ سَلَامَةَ ذَلِکَ الشَّهْرِ کُلِّهِ. ✨ وقتی ماه جدید فرا رسید، در اولین روز آن دو رکعت نماز بگزار: ➖در رکعت اول پس از حمد سی مرتبه سوره توحید ➖و در رکعت دوم سی مرتبه قدر را بخوان و پس از آن هر آنچه در توان داری بده و به واسطه آن سلامتی تمام آن ماه را بخر. ✨ علامه مجلسی رحمه الله می‌گوید: در روایت دیگری دیدم که بعد از نماز این دعا را باید بخواند [و بعد صدقه دهد]: ✨ 《بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی الله رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سَیَجْعَلُ الله بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً ما شاءَ الله لا قُوَّةَ إِلَّا بِالله حَسْبُنَا الله وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی الله إِنَّ الله بَصِیرٌ بِالْعِبادِ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ》 📚 بحارالانوار مجلد۹۴ صفحه۱۳۳ ❗️استاد الهی: همین نماز را یکبار دیگر برای سلامتی و فرزندان خود به این صورت بخوانید: در رکعت اول، یک حمد و یک توحید و در رکعت دوم، یک حمد و یک قدر. @ostadelahi
72 - فدا شدن سگی برای صاحبش و نیز مرحوم حاج شیخ سهام الدین مزبور نقل کرد از پدرش و آن مرحوم از جدّش که وقتی مرحوم حسینعلی میرزا فرمانفرما در کنار دریا برهنه می شود که در دریا شنا کند، سگی که داشته، مانعش می شود. فرمانفرما به سگ اعتنایی نمی کند و آماده رفتن در آب می شود، آن لحظه که می خواسته خود را در آب بیندازد و سگ می بیند جلوگیری کردنش فایده ندارد و الان صاحبش در آب می رود، ناچار خود را در نقطه معینی از دریا پرتاب می کند، ناگاه حیوان بزرگی او را می بلعد. فرمانفرما می فهمد جهت جلوگیری کردن سگ چه بود و چگونه خودش را فدای صاحبش کرده است، از رفتن به آب منصرف می شود و از کار سگ حیران و سخت ناراحت و گریان می گردد. در جلد 14 بحار، داستانهای عجیبی در باب وفای سگ و فدا کردن خودش را برای صاحبش نقل نموده است و چون در این چند داستان از حیا و وفای سگ و قیاس به حال انسان و بی حیایی و بی وفاییش ذکری شد، مناسب دیدم داستانی را که جناب شیخ بهائی علیه الرحمه به نظم درآورده اینجا نقل شود : شعر : عابدی در کوه لبنان بُد مقیم در بن غاری چو اصحاب رقیم روی دل از غیر حق برتافته گنج عزت را ز عزلت یافته روزها می بود مشغول صیام یک ته نان می رسیدش وقت شام نصف آن شامش بُدی نصفی سحور وز داشت در دل صد سرور بر همین منوال حالش می گذشت نامدی از کوه هرگز سوی دشت از قضا یک شب نیامد آن رغیف شد ز جوع آن پارسا زار و نحیف کرد مغرب را ادا وانگه عشا دل پر از وسواس در فکر غذا بسکه بود از بهر قوتش اضطراب نه عبادت کرد عابد شب نه خواب صبح چون شد زآن مقام دلپذیر بهر قوتی آمد آن عابد به زیر بود یک قریه به قرب آن جبل اهل آن قریه همه گبر و دغل عابد آمد بر در گبری ستاد گبر او را یک دو نانِ جو بداد عابد آن نان بِستُد و شکرش بگفت وز وصول طعمه اش خاطر شگفت کرد آهنگ مقام خود دلیر تا کند افطار بر خُبز شعیر در سرای گبر بُد گرگین سگی مانده از جوع استخوانی و رگی پیش او گر خط پرگاری کشی شکل نان بیند بمیرد از خوشی بر زبان گر بگذرد لفظ خبر خبز پندارد رود هوشش ز سر کلب در دنبال عابد پو گرفت از پی او رفت و رخت او گرفت زان دو نان عابد یکی پیشش فکند پس روان شد تا نیاید زو گزند سگ بخورد آن نان و از پی آمدش تا مگر بار دیگر کا زاردش عابد آن نان دیگر دادش روان تاکه باشد از عذابش در امان کلب آن نان دگر را نیز خورد پس روان گردید از دنبال مرد همچو سایه از پی او می دوید عف و عف می کرد رختش می درید گفت عابد چون بِدید این ماجرا من سگی چون تو ندیدم بی صاحبت غیر از دو نان چیزی نداد وان دونان را بستدی ای کج نهاد دیگرم از پی دویدن بهر چیست وین همه رختم دریدن بهر چیست سگ به نطق آمد که ای صاحب کمال بی حیا من نیستم چشمی بِمال هست از وقتی که من بودم صغیر مسکنم ویرانه‌ی این گبر پیر گوسفندش را شبانی می کنم خانه اش را پاسبانی می کنم گَه به من از لطف نانی می دهد گاه مشت استخوانی می دهد گاه از یادش رود اطعام من وز مجاعت تلخ گردد کام من روزگاری بگذرد کاین ناتوان نه زِ نان یابد نشان نه استخوان گاه هم باشد که این گبر کهن نان نیابد بهر خود نه بهر من چون بر درگاه او پرورده ام رو به درگاه دگر ناورده ام هست کارم بر در این پیر گبر گاه شکر او گاه صبر تو که نامد یک شبی نانت به دست در بَنای صبر تو آمد شکست از در رزّاق رو برتافتی بر در گبری روان بشتافتی بهر نانی دوست را بگذاشتی کرده ای با دشمن او آشتی خود بده ای مرد گزین بی حیاتر کیست من یا تو ببین مرد عابد زین سخن مدهوش شد دست خود بر سر زد و بی هوش شد ای سگ نفس ″بهائی″ یاد گیر این از سگ آن گبر پیر بر تو گر از صبر نگشاید دری از سگ گرگینِ گبری کمتری
📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتۀ مهمى در مورد و مقايسۀ آن با توبه از گناه اشاره كرده مى‌فرمايد: «ترك گناه آسان‌تر از تقاضاى توبه است»؛ (تَرْكُ‌ الذَّنْبِ‌ أَهْوَنُ‌ مِنْ‌ طَلَبِ‌ التَّوبةِ‌) امام عليه السلام فرمود ترك گناه از تقاضاى توبه آسان‌تر است، اين نكته دلايل زيادى دارد؛ - زيرا از يك سو ممكن است انسان پس از ارتكاب گناه توبه نيابد و از دنيا برود به خصوص اگر توبه را به تأخير بيندازد آن‌گونه كه سيرۀ بسيارى از غافلان است. - از سوى ديگر توبه شرايط زيادى دارد پشيمانى قطعى از گناه و تصميم بر ترك در آينده و پرداخت حق الناس و قضاى عبادات و پرداختن كفاره اگر عملى است كه داراى قضا و كفاره بوده مانند ترك روزۀ واجب و جبران كردن خطاهاى گذشته با اعمال صالح آينده، زيرا در قرآن مجيد كرارا بعد از جملۀ «تابُوا» واژۀ «اَصْلَحُوا» ذكر شده است. از همۀ اينها گذشته، گناه رسوباتى در روح انسان از خود بجاى مى‌گذارد كه برطرف ساختن آن بسيار مشكل است و درست به اين مى‌ماند كه به كسى بگويند مراقب باش بدنت مجروح نشود و دست و پايت نشكند! او بگويد مهم نيست اگر مجروح شد مداوا مى‌كنم و اگر شكست به شكسته‌بند مراجعه مى‌نمايم در حالى كه بعد از مداواى جراحات و جبران استخوان‌هاى شكسته آثارى از آن در ظاهر يا در باطن باقى مى‌ماند كه گاه تا آخر عمر همراه انسان است. مرحوم در روضۀ بحار الانوار در حديث معروف «هشام بن حكم» از امام موسى بن جعفر عليه السلام جمله‌اى از (علی نبینا و آله و علیه السلام) نقل مى‌كند و آن جمله اين است: «بِحَقِّ‌ أقُولُ‌ لَكُمْ‌ إنَّ‌ مَنْ‌ لَيْسَ‌ عَلَيْهِ‌ دَيْنٌ‌ مِنَ‌ النّاسِ‌ أرْوَحُ‌ وَ أقَلُّ‌ هَمّاً مِمَّنْ‌ عَلَيْهِ‌ دَيْنٌ‌ وَ إنْ‌ أحْسَنَ‌ الْقَضاءَ‌ وَ كَذلِكَ‌ مَنْ‌ لَمْ‌ يَعْمَلِ‌ الْخَطيئَةِ‌ أرْوَحُ‌ هَمّاً (مِمَّنْ‌) عَمِلَ‌ الْخَطيئَةَ‌ وَ إنْ‌ أخْلَصَ‌ التَّوْبَةَ‌ وَ أنابَ‌ ؛...
مـ🌅ـشرق☀️ـــ☀️ـــ☀️ـــمغـ🌄ـرب 📖 امام عليه السلام در پاسخ اين سؤال كه مسافت ميان مشرق🌅 و مغرب🌄 چه اندازه است‌؟ جواب جالبى داد كه شنوندگان را قانع ساخت، فرمود: «به‌اندازۀ مسير يك روز خورشيد☀️ است»؛ (وَ قَدْ سُئِلَ‌ عَنْ‌ مَسافَةِ‌ ما بَيْنَ‌ الْمَشْرِقِ‌ وَ الْمَغْرِبِ‌، فَقَالَ‌ عليه السلام: مَسِيرَةُ‌ يَوْمٍ‌ لِلشَّمْسِ‌) رحمه الله در بحار الانوار براى اين حديث شريف مقدمه‌اى ذكر كرده كه چنين است: روزى اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود: «(در سينۀ من دانش فراوانى است) اى كاش حاملانى براى اين علم پيدا مى‌كردم. مردى برخاست كه در گردن او كتابى آويخته بود. صداى خود را بلند كرد و گفت: اى كسى كه ادعا مى‌كنى چيزهايى را كه ديگران نمى‌دانند مى‌دانى و امورى را كه ديگران نمى‌فهمند مى‌فهمى، من از تو سؤالى دارم جواب بده. ياران على عليه السلام برخاستند تا او را به قتل برسانند (ظاهراً از مرتدّين خوارج بود) امام عليه السلام فرمود: او را به حال خود بگذاريد؛ زيرا دليل‌هاى منطقى الهى با خشونت همراه نيست و از طريق باطل نمى‌توان براهين الهى را ثابت كرد. سپس رو به آن مرد كرد و فرمود: آنچه مى‌خواهى بپرس كه من ان‌شاءاللّٰه پاسخ آن را خواهم گفت. 🤔 آن مرد پرسيد: فاصلۀ ميان مشرق و مغرب چه مقدار است‌؟ امام عليه السلام فرمود: به‌اندازۀ فاصلۀ فضايى است كه در ميان آن‌هاست. عرض كرد: مسافت آن هوا چقدر است‌؟ امام عليه السلام فرمود: به‌اندازۀ دوران فلك. عرض كرد: مسافت دوران فلك چه اندازه است‌؟ امام عليه السلام فرمود: به‌اندازۀ حركت خورشيد در يك روز. عرض كرد: راست گفتى...». حقيقت اين است كه گاه بعضى افراد سؤالاتى مى‌كنند كه پاسخ آن جنبۀ فنى دارد و فراتر از عقل و فهم سؤال‌كننده است و زمانى جواب‌هاى فراوانى دارد كه هيچ‌يك از آن‌ها براى پرسش‌كننده قابل درك نيست. در اين‌جا گويندۀ فصيح و بليغ به جواب اجمالى قناعت مى‌كند؛ جوابى شفاف كه شنونده را قانع سازد و نياز به پيچ‌وخم‌هاى علمى نداشته باشد. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
📸 : توهین‌های شریعتی به علامه مجلسی و یک مقایسه مقایسه دوران علامه مجلسی و روزگار علی شریعتی 🔻مقایسه‌ای تطبیقی در پاسخ به توهین‌های علی شریعتی علیه مرحوم علامه مجلسی ▫️علی شریعتی به دلیل همکاری علامه مجلسی با حکومت صفوی انتقادات توهین‌آمیزی را به ایشان روا داشت؛ اما بررسی دوران علامه مجلسی و مقایسه آن با روزگار و عملکرد شریعتی نشان می‌دهد که این انتقادات بجا و صادقانه نبود. ◀️ مقایسه‌ای تاریخی بر اساس کتاب نهضت امام خمینی، دفتر سوم، نوشته حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
... ادامه مطلب قبل؛ پس بعد از مدتی دیگر پادشاه او را طلبید پس او بسیار نادم شد از غدر خود و گفت بعد از دو مرتبه غدر چگونه به نزد آن عالم بروم و خود علمی ندارم که جواب پادشاه بگویم ، باز رأیش بر آن قرار گرفت که به نزد آن عالم برود؛ پس چون به خدمت اورسید او را به خدا سوگند داد و التماس کرد🥺 که باز تعلیم او کند و گفت : در این مرتبه وفا خواهم کرد و دیگر مکر نخواهم کرد. بر من رحم کن و مرا بدین حال مگذار؛ پس آن عالم پیمان و نوشته ها از او گرفت و گفت : باز تو را طلبیده است که سؤال کند از خوابی که دیده است که این زمان چه زمان است بگو زمان ترازو است. چون به مجلس پادشاه رفت از او پرسید که از برای چه کار تو را طلبیده ام ؟ گفت : مرا طلبیده ای برای خوابی که دیده ای و می خواهی بپرسی که این چه زمان است؟ گفت : راست گفتی اکنون بگو چه زمان است ؟ گفت : زمان ترازواست؛ پس امر کرد که صله به او دادند، پس آن جایزه ها را به نزد عالم آورد و در پیش او گذاشت و گفت این مجموع آن چیزی است که برای من حاصل شده است و آورده ام که میان خود من قسمت نمایی. آن عالم گفت که زمان اول چون زمان گرگ بود تو از گرگان بودی لهذا در اول مرتبه جزم کردی که وفا به عهد خود نکنی ، و در زمان دوم چون زمان گوسفند بود گوسفند عزم می کند که کاری بکند و نمی کند، تو نیز اراده کردی که وفا کنی و نکردی و این زمان چون زمان ترازواست و ترازو کارش وفا کردن به حق است تو نیز وفا به عهد کردی مال خود را بردار که مرا احتیاجی به آن نیست . رحمه اللّه فرموده : گویا غرض آن حضرت از نقل این قصه آن بود که احوال هر زمان متشابه است ، هرگاه یاران و دوستان خود را می بینی که با تو در مقام غدر ورمکرند چگونه امام علیه السلام اعتماد نماید بر عهدهای ایشان و خروج کند بر مخالفان و چون زمانی در آید که در مقام وفاء به عهود باشند و خدا داند که وفاء به عهد امام علیه السلام خواهند نمود، امام علیه السلام را مأمور به و خروج خواهد گردانید. حق تعالی اهل زمان ما را به اصلاح آورد و این عطیه عُظمی را نصیب کند بمحمد و آله الطاهرین .
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
| دعاى پدر نيمه شبى پدر قدس سره براى دعا و مناجات آماده شده بود، حال خاصى به او دست مى‌دهد، اشك در چشمانش حلقه زده فكر مى‌كند كه چه دعايى بكند، يك مرتبه صداى گريۀ نوزاد در گهواره، افكارش را متوجّه بچه مى‌كند و مى‌گويد: خدايا! اين بچه را مروّج دين قرار بده. دعاى پدر مستجاب مى‌شود و اين طفل علامه مجلسى مى‌شود كه حدود ٢٠٠ كتاب تأليف مى‌كند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────