🍃🌹🕊
#خاطرات_شهدا 📖
#سردار_زهرایی
چشمانش بہ شدت مجروح شده بود .
پزشڪ ها از نتیجہ عمل جراحی قطع امید ڪرده بودند .
گفتہ بود : « ڪاری بہ نتیجہ عمل نداشتہ باشید ؛
فقط با ذڪر یا زهرا (سلام الله علیها) شروع ڪنید ...»
بعد از عمل جراحی ، همه پزشڪ ها از نتیجہ تعجب ڪرده بودند .
چشم های محمد مداوا شده بود ،
و عمل جراحی با رمز یا زهرا (س) موفق بود ...
سردار #شهيد_محمد_اسلامی_نسب ؛ فرمانده گردان امام رضا (علیه السلام) لشڪر ۱۹ فجر ...
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🍃🌹
#خاطرات_شهـــــدا
❤️ #دریا_دل_عاشق
▫️همراه سردار رفته بودیم اصفهان، مأموریت. موقع برگشتن بردمان تخت فولاد، به گلزار #شهدا که رسیدیم، گفت :
▫️بچهها، دوست دارین، دری از درهای بهشت رو به شما نشون بدم؟!
▫️گفتیم : چی از این بهتر، سردار!
▫️کفشهایش را درآورد، وارد گلزار شد، یک راست بردمان سر مزار #شهید_حسین_خرازی [شهید #دفاع_مقدس]، با یقین گفت :
▫️از این قبر مطهر، دری به بهشت باز میشه.
▫️نشستیم، موقع فاتحه خواندن، حال و هوای سردار تماشایی بود. توی آن لحظهها، هیچ کدام از ما نمی دانستیم که این حال و هوا، حال و هوای پرواز است؛ به ده روز نکشید که خبر آسمانی شدن خودش را هم شنیدیم.
🔻وصیت کرده بود که حتماً کنار شهید خرازی دفنش کنند. دفنش هم کردند. تازه آن روز فهمیدیم که بنا بوده از اینجا در دیگری هم به بهشت باز بشود!
#شهید_سانحه_ی_هوایی
#شهیـــد_احمــــد_کاظمــــی🌹
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮
🆔➯ @mabareshohada
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
🌷 #خاطــــرات_شهدا
وقتی پسرم ازدواج کرد از نظر مالی اونو تأمین کردم ، در قم براش خونه و ماشین خریدم !
دوستانش بهش میگفتند ، تو که اولِ زندگیت همه چی داری ، دیگه بعدش چقدر وضعت خوب میشه ! ، عجب زندگی ای میتونی درست کنی !!
بعد از شهادتش همه دیدند که در این چند سال حتی یه استکان هم به اموالش اضافه نکرده ، و تمام درآمد و داراییش رو صرف کمک به خانواده ی شهدای فاطمیون میکرده !!
در ماه محرم به حرم امام حسین مشرف شده بود ، زیر قبه از ابا عبدالله خواسته بود که سال دیگه در روز اربعین شهید شود !
همین هم شد....
مدافع حرم
#شهیدمیرزا_محمود_تقیپور
#شهدایی زندگی کن تا شهیدت کنن...
--------------------------
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
🌺به ما بپیوندید🌺
#خاطرات_شهدا
#یک
🔹عملیات بدر وقتی خواستیم سوار قایق شویم، یک روحانی به بچه ها عطر می زد و روی آنها را می بوسید. دقت کردیم، دیدیم عبدالله میثمی است. خیلی آرام و خندان بود. وقتی به ایشان رسیدیم، پس از روبوسی، به ما گفت: «اگر به خط می روید، مرا هم ببرید.» سوار قایق شدیم و رفتیم خط. ایشان در خط هم همین کار را انجام می داد. یعنی به رزمندگان عطر می زد، خوش و بش کرده، روحیه می داد و آنها را دعا می کرد. این کار میثمی در تقویت روحیه رزمندگان اثر زیادی داشت.
#دو
🔸یک بار به من گفت بلیط اتوبوس برای خانواده اش بگیرم و آنها را راهی اصفهان کنم. وقتی میخواستم برای تهیه بلیط بروم، دیدم ماشین سپاه هست و کسی فعلا استفاده ای از آن نمیکند. ماشین را برداشتم و آنها را با ماشین سپاه بردم. وقتی میثمی فهمید، به قدری عصبانی شده بود که کم مانده بود، مرا بزند. آن قدر به بیت المال تقید داشت، حتی بعد از شهادتش، وقتی میخواستم خانواده اش را با ماشین سپاه ببرم معراج شهدا، هر چه کردم ماشین روشن نشد. احساس کردم که او راضی به این امر نیست و به همین خاطر ماشین راه نیفتاد.
📎مسئول دفتر نمایندگیامام خمینی در قرارگاه خاتمالانبیاء
#شهید_عبدالله_میثمی🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۳/۳/۱۰ اصفهان
شهادت :۱۳۶۵/۱۱/۱۲ شلمچه
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
❣️ بسْــــمِ ربِّــ الشُهَـــــدا
#شهيد_حامد_كوچك_زاده
🔻ولادت : ۶۱/۶/۲۸
🔻شهادت ۹۴/۱۱/۱۲
آزادسازے نبُل و الزهرا، سوریہ
هشتمین شهید استان گیلان
#تحصیلات کارشناسی علوم سیاسی
شهید مادر ندارد
#خاطــــرات_شهدا
🔻دوست شهید:
💢صبح ها که می خواست سر کار برود، با جثه لاغرش، موتور🏍 به آن سنگینی را #هل میداد و می برد تا سر خیابان. که نکند صدای روشن شدن موتور، #همسایگان را از خواب بیدار کند📛
💢 #دو_سال همسایه بودیم🏘به آداب همسایگی کاملا مسلط بود! همه چیز را #رعایت می کرد. از تفکیک زباله های تر و خشک گرفته، تا سر وقت⏱ زباله ها را به دم در آوردن و #تحویل نیروهای شهرداری دادن.
💢آدم ها را باید از #سبک زندگی شان شناخت. اعتقادم این است حامد قبل از عزیمت به #سوریه و دفاع از حرم عقیله بنی هاشم، خاص بود👌 و خاص زیست و برای #شهادت، انتخاب شد✅
#شهید_حامد_کوچک_زاده
#سالروز_شهادت
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
ڪلیڪ ڪنید 👇
🍃🌺 @mabareshohada
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
#خاطرات_شهدا
💠سیدمجتبی علمدار واسطه ازدواج
🔰يك شب 🌙خواب شهيد سيد مجتبي علمدار را ديدم كه از داخل كوچهاي به سمت من ميآمد و يك جواني 👥همراهشان بود. شهيد علمدار لبخندي زد 😊و به من گفت امام حسين(علیه السلام) حاجت شما را داده است و اين جوان هفته ديگر به خواستگاريتان ميآيد. نذرتان را ادا كنيد.
🔰 وقتي از خواب بيدار شدم زياد به خوابم اعتماد نكردم. با خودم گفتم من خواهر بزرگتر دارم و غير ممكن است كه پدرم اجازه بدهد من هفته ديگر ازدواج كنم❌. غافل از اينكه اگر شهدا بخواهند شدني خواهد بود. فردا شب سيد مجتبي به خواب مادرم آمده و در خواب به مادرم گفته بود:
🔰جواني هفته ديگر به خواستگاري دخترتان ميآيد. مادرم در خواب گفته بود نميشود، من دختر بزرگتر دارم پدرشان اجازه نميدهند.‼️ شهيد علمدارگفته بود كه ما اين كارها را آسان ميكنيم.👌 خواستگاري درست هفته بعد انجام شد. طبق حدسي كه زده بودم پدرم مقاومت كرد اما وقتي همسرم در جلسه خواستگاري شروع به صحبت كرد،
پدرم ديگر حرفي نزد و موافقت كرد💯 و شب خواستگاري قباله من را گرفت. پدر بدون هيچ تحقيقي رضايت داد و در نهايت در دو روز اين وصلت جور شد و به عقد يكديگر درآمديم.
✍راوی؛هــمسر شـهید
#شــهید_عبدالمــهدی_کاظمے 🌷
📎سالروز_ولادتــــ
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#خاطرات_شهدا
🔹جزو نیروهای عملیاتی قدس 2 بودم. فرمانده گردان ما علی اصغر خنکدار بود.
🔸وقتی همراه بچه ها به گشت می رفتیم و برمی گشتیم ،می دیدیم که ظرف های غذایمان شسته است. از هر کسی که می پرسیدیم پاسخی نمی یافتیم.
🔹یک روز که زودتر به محل استقرار برگشتیم با کمال تعجب متوجه شدیم که باز ظرف ها شسته وکنار سنگر فرماندهی گردان چیده شده است . از آقای خنکدار سوال کردیم که این ظرف ها را چه کسی شسته؟ ایشان چیزی نگفت .
🔸از سکوتش متوجه شدیم که خودش ظرف های غذای ما را می شوید.
🔹قبل از عملیات والفجر هشت من و شهید علی اصغر خنکدار داشتیم در رابطه با مسایل روز صحبت می کردیم .
🔸 شهید خنکدار به من گفت : « می خواهم برای موضوعی پیش سردارمرتضی قربانی بروم ولی خجالت می کشم . » به او گفتم : « در چه رابطه ای است ؟ » کمی مکث کرد و گفت : «ما ۱۰۰% شهید خواهیم شد .
🔹بعد از ما خانواده مان بی سرپرست خواهند شد ؛ می خواهم بروم به او بگویم به من وامی دهد تا سرپناهی برای همسر و فرزندانم بسازم.»
🔸من حرف هایش را تصدیق کردم. با هم به سوی ساختمان فرماندهی رفتیم . وقتی به چند قدمی اتاق فرماندهی رسیدیم،ایستاد.
🔹گفتم : «چی شد؟» با حالت خاصی که بیشتر به چهره آدم های پشیمان می خورد، گفت: «شیطان را ببین! داشت چه کار می کرد ؟! یادم رفت که خدا کفیل زن و بچه ام خواهد بود.» گفت برگردیم . در بین راه هی استغفار می کرد .
📎فرماندهٔ گردان امام محمدباقر(؏)لشگر۲۵ کربلا
#سردارشهید_علیاصغر_خنکدار🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۱/۱/۱۹ قائمشھر
شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۱ فاو ، عملیات والفجر ۸
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#خاطرات_شهدا
وقتی به منزل ابراهیم رفتیم
بعد از تعارف معمول ، ابراهیم شروع به صحبت کرد و گفت ،
استاد ( علامه جعفری ) ما توی جبهه به خیلی از مسائل یقین پیدا می کنیم !!
بعد دستش را شبیه یک دایره کرد و گفت ،
اگر دنیا مثل کُره باشد ، امام زمان (عج) مانند این دست های من به دنیا احاطه دارد.
خداوند نیز بر تمام دنیا شاهد و ناظر است...
#شهیدابراهیم_هادی
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#خاطرات_شهدا
نگاهش را دوخته بود یک گوشه ، چشم بر نمی داشت❗ مثل این که تو دنیا نبود . آب می ریخت روی سرش ، ولی انگار نه انگار 😕 تکان نمی خورد . حمام پیران شهر نزدیک منطقه بود. دوتایی رفته بودیم که زود هم برگردیم☹ مانده بود زیر دوش آب . بیرون هم نمی آمد😐 یک هو برگشت طرفم،گفت« از خدا خواسته م جنازه ام گم بشه. نه عراقی ها پیدایش کنند، نه ایرانی ها.»😭
🌸و شد همان که میخواست🌸
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
@mabareshohada
🌸🍃
#خــودسازی_به_سبک_شهیدهمت
میگفت بعد از #نماز وقتی سرتون رو به سجده میگذارید و بدنتون آروم میشه✨.اونجا با خودتون خلوت کنید.چون بهترین وقت همون موقعست که چیزی حواستون رو پرت نمیکنه👌.یه مرور داشته باشید روی همه کارهایی که از صبح تا شب کردید.ببینید کارهاتون برای رضای #خدا بوده یا نه.😇☝️
خیلیها این توصیه #حاج_ابراهیم را شنیده بودند.عمل کرده و نتیجهاش را هم دیده بودند.🌹
#شهیدمحمدابراهیمهمت
#خاطرات_شهدا
--------------------------
🕊 ☘️اللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ
وَآلِ مُحَمـَّدﷺوَ عَجِّـل فَرَجَهُـم☘️🕊
┅─🍃🌸🍃─┅─╮
ڪلیڪ ڪنید 👇 📥
@mabareshohada
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─
🌹شهید ابراهیم همّت🌹
🌸نقشه کشی برای سربازها🌸
خيلي عصباني بود. سرباز بود و مسئول آشپزخانه كرده بودندش. ماه رمضان آمده بود و او گفته بود هركس بخواهد روزه بگيرد، سحري به ش مي رساند. ولي يك هفته نشده، خبر سحري دادن ها به گوش سرلشكر ناجي رسيده بود. او هم سرضرب خودش را رسانده بود و دستور داده بود همه ي سربازها به خط شوند و بعد، يكي يك ليوان آب به خوردشان داده بود كه «...سربازها را چه به روزه گرفتن!»
و حالا ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه.
.....
ابراهيم با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند و با روغن موزاييك ها را برق انداختند و منتظر شدند. براي اولين بار خدا خدا مي كردند سرلشكر ناجي سر برسد.
.....
ناجي در درگاه آشپزخانه ايستاد. نگاه مشكوكي به اطراف كرد و وارد شد. ولي اولين قدم را كه گذاشته بود، تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد. پاي سرلشكر شكسته بود و مي بايست چند صباحي توي بيمارستان بماند. تا آخر ماه رمضان، بچه ها با خيال راحت روزه گرفتند.
منبع : يادگاران، جلد 2 كتاب شهيد محمد ابراهيم همت ، ص 11📚
#خاطرات_شهدا
#روزه
#شهید_ابراهیم_همت
🌺🍃🌹🍂🍁🌻🌹
#فوروارد_یادتون_نره
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
🌷 #خاطرات_شهدا 🌷
🕊 #شهید_راه_اسلام 🕊
#شهید_ادواردو_آنیلی 🌷 (مهدے)
👌 #پیشنهاد_مطالعــه👇
🌸 ادواردو میگوید : «در #نیویورڪ ڪه بودم یڪ روز در ڪتابخانہ قدم مےزدم و ڪتابها را نگاه مےڪردم ڪه چشمم افتاد بہ #قرآن . ڪنجڪاو شدم ڪه ببینم در قرآن چہ چیزے آمده است . آنرا برداشتم و شروع ڪردم بہ ورق زدن و آیاتش ر ا بہ انگلیسی خواندم ؛ احساس ڪردم ڪه این ڪلمات ، ڪلماتے نورانے است و نمےتواند گفتہ بشر باشد . خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم ، آن را امانت گرفتم و بیشتر #مطالعہ ڪردم و احساس ڪردم ڪه آن را مےفهمم و قبول دارم .»
🌸 ادواردو از ابتدای #اسلام آوردن توسط والدینش #تهدیدشد ڪه اگر مےخواهد مسلمان بماند خبرے از ارث نیست ...خانواده آنیلے براے آنڪه ادواردو را از ارث محروم ڪنند ، سعے زیادے در دیوانہ جلوه دادن وے داشتند . بہ همین منظور وی را در بیمارستانے روانے بسترے ڪردند ڪه بہ گفتہ ادواردو ، همہ ڪارڪنان آن #یهودی بودند . ادواردو بہ خاطر ترس از #شستشوےمغزے در آن تیمارستان سعے ڪرد تا از آنجا فرار ڪند .
🌸 ادواردو آنیِلی فرزند جیانی آنیلی - #سرمایهدار و میلیاردر💰 ایتالیایـے و مالڪ سابق مجموعه #فیات - و مارلا کاراچولو بود . مادرش هم یڪ پرنسس یهودے بود ؛ تنها سود دارایـےهاے خانواده او ۶۰ میلیارد دلار در سال برآورد شده است . وے پس از قبول #مذهب_تشیع نام خود را به #مهدی تغییر داد .
در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۷۹ ، سرانجام دستهایـے پشت پرده تصمیم بہ حذف او گرفتند و وے را ناجوانمردانہ بہ شهادت رساندند .
#شهید_ادواردو_آنیلی🌷
#ایام _ولادتشان 🌱19تیرماه
*شادی روحش صلوات*💙🌹
👇👇🇯🇴🇮🇳 👇👇
ڪلیڪ ڪنید 👇 📥
🍃🌺 @mabareshohada 🌺