eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
543 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
834 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
#پنجشنبه_های_شهدایی دلت که گرفت💔 بغض راه نفس تو را بست فقط برو به میعادگاه عشق❣ تنها جایی که مطمئنی می شود دلت را به آنجا گره بزنی، گره کور عاشقی💞، مزار شهداست...👌🍃 🌷باز آیینه و آب و سینی و چای و نبات 🌷باز پنج شنبه و یاد شهدا با صلوات @mabareshohada
💕🕊💕 💌 ✋ نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه می‌خواهد کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه می‌خواهد عطش دارم،تو درجریانی و دیریست می‌دانی دلم یک جرعه از دریای سقاخانه می‌خواهد 💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐 ☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸 ❤️زندگیتون امام رضایی❤️ 👈 🌹 📥ورُودبِه معبر ‌شُّہَدٰاء👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حسین_جان شب جمعه ست هوای حرمت را دارم اشتیاق حرم محترمت را دارم جلوهٔ سبز خدا سرخ ترین لالهٔ عشق در حسینیهٔ دل سوز دمت را دارم #صلی_الله_علیک_یااباعبدالله ┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❄️🍃🌹🍃❄️ 🌹طرح ختم قران کریم🌹 به نیت سلامتی و تعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🍃🌺 @mabareshohada 🍃🌺 ❄️🍃🌹🍃❄️
393_Page.MP3
945.9K
☘️🌺☘️ ✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
صبــح ها این خیال تــوست که در من روشن می‌شود نه آفتـاب...! مراسم صبحگاه سپاه پاوه 🌷سردار شهید حاج محمدابراهیم همت🌷 فرمانده سپاه پاوه ۱۳۵۹ - ۱۳۶۰ 📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی🌺 @mabareshohada
عمریست به دنبال توأم، نیست نشانی ای خوب‌تر از خوب‌تر از خوب کجایی؟ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَاللّه فی اَرْضِه صبحت بخیر آقا🌸🍃 @mabareshohada
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ #ڪتاب_عارفانه🌙(فوق العاده قشنگ) #قسمت_پنجاه_و_دوم «اعزام» (دکترمحسن نوری)
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌙(فوق العاده قشنگ) | گردان سلمان | علے میرڪیانی (فرمانده گردان) و یکی از رزمندگان گردان 🌱🌷🌱🌷🌱 پاییز سال ۱۳۶۴ برای انجام پدافندی به همراه نیروهای گردان راهی منطقه ی مهران شدیم. گردان ما برای حفظ موقعیت منطقه ی مهران به این شهر اعزام شد. استعداد گردان ما شامل ۴۵۰ نفر از نیروهای بسیج و سپاه بود. ما در ضمن حضور در منطقه، مشغول بالا بردن توان رزمی نیروها برای حضور در عملیات آینده بودیم. مدت حضور ما در منطقه ی غرب زیاد طولانی نشد. ما پس از مدتی به دو کوهه آمدیم. دوره سه ماهه ی حضور رزمندگان گردان ما به پایان رسیده بود. قرار بود همه نیروهای گردان ما تسویه بگیرند و بروند. لذا با توجه به آغاز عملیات والفجر ۸ در منطقه ی فاو، برای همه ی رزمندگان صحبت کردم. گفتم: شما می توانید بروید. برگ تسویه ی📄 همه شما آماده است. امّا لشکر برای عملیات بعدی احتیاج به نیرو دارد. هر کس می تواند بماند. تعدادی از بچه ها به دلایل شخصی و مشکلات رفتند ولی بیشتر نیروها از جمله احمدعلی در گردان باقی ماند. البته من ایشان را اصلاً نمی شناختم و نشناختم❗️ ما راهی منطقه ی عملیاتی فاو شدیم. کار در این منطقه بسیار سخت بود. عراق با کمک کارشناسان غربی و شرقی شدیدترین موانع را پیش روی رزمندگان ایجاد کرده بود. عبور از اروند با آن شرایط و پیچیدگی ها و عبور از ده ها مانع مختلف درساحل دشمن کاری بود که جز با توکل به خدا و قدرت ایمان امکان پذیر نبود. هنوز بسیاری از کارشناسان جنگی دنیا از نحوه ی عبور رزمندگان ما از اروند و رسیدن به مواضع عراقی ها در . ما در یکی از مراحل عملیات حضور یافتیم. نبرد اصلی رزمندگان ما با لشکر گارد ریاست جمهوری عراق، در کنار کارخانه ی نمک به شدت ادامه داشت. به نیروهای گردان ما مأموریت مهمی داده شد. باید در شب ۲۷بهمن که یک هفته از شروع عملیات می گذشت به منطقه ی خور عبدالله می رفتیم. از تاریکی شب استفاده کردیم و به یک ستون نیروها را از کنار باتلاق و از جاده ی خور عبدالله به سمت پل مهم منطقه منتقل کردیم. در طی مسیر بود که چند گلوله خمپاره در کنار ستون نفرات ما به زمین نشست. ما چند شهید و مجروح داشتیم. اما هر طور بود خودمان را به خور عبدالله رساندیم و حمله را آغاز کردیم. البته بقیه بچه ها خصوصاً آنها که با برادر نیری در یک دسته بودند اطلاعات بیشتری از او دارند. ✨✨✨ شهید ابراهیم هادی با کسب اجازه از انتشارات ومولف برای تایپ. @mabareshohada
🌷 آقا جان 🌷 به آن شهید پاره‌ تن که بی‌ کفن رها شده به ناله های مادرانِ خون‌جگر شده بیا #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج #واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه @mabareshohada
🌺💐💐 خواهرم حجاب روزه ی سکوت مقابلِ خواهش هایِ نفسانی است و چه سخت عقوبتی دارد شکستنِ روزه ی حجاب ؛ به قیمتِ افتادن از چشمان محبوب...❗️ جنس_خدا ست برتر انتخاب بانوی ایرانی فروشگاه حجاب قاطمی کوثر حامی عاشقان و دوستاران آدرس فروشگاه : گیلان-سنگر،بلوارامام حسین علیه السلام،جنب مهدیه ،فروشگاه فرهنگی حجاب فاطمی کوثر برای ورود به کانال ڪلیڪ ڪنید 👇 🌺🍃 @foroshgah_koosar 🍃 ✏️سفارش: @HOSSEIN_14
محكم بغلش كردم و گفتم: اگر مارو نديدى، حلال كن دارم مى رم #مكه... خنديد و گفت: تو هم حلال كن تو ميرى مكه منم ميرم #فكه ببينيم كدوممون زودتر به خدا ميرسه... آب زمزم و تسبيح آورده بودم براش با كلى خاطره واسه تعريف كردن... پيچيدم تو كوچشون پارچه سر در خونشون ميخكوبم كرد پاهام شل شد و تكيه دادم به ديوار... 🕊شهيد سعيد شاهدی 🌷یادش با ذکر #صلوات @mabareshohada
🍃💐🍃 شایـد وقتــی به میگیـم «دستمو بگیـر» شهــدا میگن ما دسـتتو میگیریـم ؛ ولـی توهم دست یه دیگـه رو‌بگـیر ! اگـرم‌ دسـت کـسی رو نمیگیــری لااقل کسی رو نزن ! با با با با با از با و... بقیه رو زمین نــزن! تو بقیــه رو زمیـن نـزن! میــدونی عکـست یه جوون! یه جوون رو زمین میزنه عکس نذار... میدونـی فلان پست رو بذاری! فلان رفتار رو انجام بـدی زمین میخوره اون کارو نکـن! شاید وقتی به میگیم دستمونو بگیرید... شهدا میگن ما دستتونو خیلی وقته گرفتیم؛ با زمین زدن بقیـه!! دست مارو نکنید.. 🌴کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 🌴 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
💕🕊💕 💌 ✋ نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه می‌خواهد کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه می‌خواهد عطش دارم،تو درجریانی و دیریست می‌دانی دلم یک جرعه از دریای سقاخانه می‌خواهد 💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐 ☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸 ❤️زندگیتون امام رضایی❤️ 👈 🌹 📥ورُودبِه معبر ‌شُّہَدٰاء👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
🌹شهید علیرضا کریمی🌹 چهار ساله بود ،مریضی سختی گرفت . پزشکان جوابش کردند . گفتند :این بچه زنده نمی ماند! پدرش اورا نذر آقا اباالفضل (علیه السلام )کرد. به نیت آقا به فقرا غذا می داد . تا اینکه به طرز معجزه آسایی این فرزند شفا یافت ! 💠 برکت وقت نوجوانی💠 آن روز به مسجد نرسیده بود.برای نماز به خانه آمدو رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا میکردم. حالت عجیبی داشت. انگارخدا در مقابلش ایستاده بود.طوری حمد و سوره را میخواند مثل اینکه خدا را میبیند.. ذکرها را دقیق و شمرده ادا میکرد.. بعد ها در مورد نحوه نماز خواندنش ازش پرسیدم گفت:اشکال کار ما اینه که برای همه وقت میزاریم جز برای خدا! نمازمون رو سریع میخونیم و فکر میکنیم زرنگی کردیم اما یادمون میره اونی که به وقت ها برکت میده فقط خود خداست.. منبع:(مسافرکربلایی،ص۳۲)📚 🔸ڪانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا🔸🔷 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❄️🍃🌹🍃❄️ 🌹طرح ختم قران کریم🌹 به نیت سلامتی و تعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف #صفحه_394 🍃🌺 @mabareshohada 🍃🌺 ❄️🍃🌹🍃❄️
1_62866503.MP3
805.1K
☘️🌺☘️ ✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
#شهیدان‌زنده‌اندونزدپروردگارشان‌روزی‌می‌گیرند... #سلام‌برشهدا چہ تنگ است معبرها ، برای ڪسے ڪہ شما #راهنمایش نباشید ... در میدان مینِ نَفس گم شـــــده ایم #دستمان را بگیرید رهایمـــــان نڪنید ... #شهید_حجت_الله_رحیمی @mabareshohada
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ #کتاب_عارفانه 🌙(فوق العاده قشنگ) #قسمت_پنجاه_و_سوم | گردان سلمان | علے م
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌙(فوق العاده قشنگ) 😍 راوی : رحیم اثنی عشری ━━☘️🌸☘️━━ پاییز سال ۱۳۶۴ بود. به همراه دوستان به منطقه اعزام شدیم. وقتی وارد پادگان دوکوهه شدیم ما را تقسیم بندی کرده و به گردان سلمان فارسی فرستادند.🚌 گردان سلمان از گردان‌های دائمی نبود. بلکه هر زمان نیروی اعزامی زیاد بود تشکیل می‌شد و زمانی که نیرو کم بود این گردان منحل می شد. فرمانده گردان ما برادر میرکیانی و جانشین ایشان (شهید) مظفری بود. من به همراه ۳۰ نفر دیگر به دست دوم از گروهان سوم این گردان رفتیم. مسئول دسته امّا برادر (شهید) طباطبایی بود. چند جوان خیلی خوب از منطقه شمال تهران نظیر برادران میرزایی و طلایی با ما بودند . جمع خوبی داشتیم. ما همگی در دو اتاق از طبقه اول ساختمان گردان سلمان در دو کوهه مستقر شدیم. در همان روزهای اول متوجه شدم که یکی از جوانان دسته ما حالات خاصّی دارد❗️به او برادر نیری می‌گفتند. آن روزها همه رفقا اهل معنویت بودند اما حالات او فرق میکرد❗️ وقتی فهمیدیم که از شاگردان آیت الله حق شناس بوده از او خواستیم که امام جماعت دسته ما بشود. هرچند زیر بار این مسئولیت نمی رفت، اما با فرمان مسئول دسته مجبور شد جلو بایستد. اطاعت از فرمانده واجب بود. خلاصه بچه های دسته ما حدود سه ماه از وجود او استفاده کردند. برادر نیری انسان و آرامی بود. لذا به راحتی نمی شد به شخصیت او پی برد. بیشتر اوقاتی که ما مشغول صحبت و خنده و استراحت و... بودیم او مشغول و یا می شد . در میان بچه های دسته ما یک نفر بود که بیش از بقیه با برادر نیری خلوت می کرد. آنها با یکدیگر مشغول سیر و سلوک بودند. علی طلایی هیچگاه از احمد آقا جدا نمیشد آنها رازدار هم بودند.👬 طلایی تنها پسر یک خانواده از شمال تهران بود. در یک خانواده مرفه بزرگ شده بود. خانواده‌ای که بعدها متوجه شدیم زیاد در قید و بند مسائل دینی نیستند❗️ او این گونه آمده بود و خدا احمد آقا را برایش قرار داد تا با هم مسیر کمال را طی کنند. هرچند که او چند سال از احمد آقا بزرگتر بود، اما مثل مراد و مرید به دنبال برادر نیری بود. او بهتر از بقیه احمد آقا را شناخته بود برای همین هیچ گاه از او جدا نمی شد.😇 به یک امامزاده رفتیم. از آنجا پیاده برگشتیم. توی راه بودیم که بچه‌ها با برادر نیری مشغول صحبت شدند. آن جا حرف از شهادت شد. مسئول دسته ما و شهادت خودش را بیان کرد❗️ من با تعجب گوش میکردم. احمد آقا هم گفت: من خواب برادرم را دیدم. آمد دنبالم و من رو برد به سمت آسمان. البته مدتی مانده تا زمانش برسد❗️ علی طلایی هم گفت: من منتظر یک خمپاره شصت هستم که همراهش حورالعین ها بیان پایین و‌...❗️ طلایی اطلاعات خوبی از حالات درونی احمدآقا داشت. چیزهایی می دانست که کسی از آنها خبر نداشت. برای همین هیچ گاه از احمد آقا جدا نمی‌شد. یکبار که داشتند با احمد آقا قرآن می خواندند رفتم بین آن ها نشستنم و عکاس از ما عکس انداخت. که شد تصویر ابتدای همین داستان.📸 در منطقه فاو بودیم که احمد آقا شهید شد. در همان شب طلایی هم مجروح شد.😭 بعد از عملیات دیدم رفقای قدیمی دور هم نشسته اند از احمد آقا حرف میزنند. آنها چیزهایی می‌گفتند که باور کردنی نبود❗️ از ارتباط همیشگی احمد آقا با (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یا اطلاع از برخی موارد و.... به رفقا گفتم: باید این موارد را از علی طلایی سوال کنیم. او بیش از بقیه احمد آقا را شناخت. یکی از دوستان قدیمی گفت: می خواهی بری سراغ علی طلایی⁉️ با علامت سر حرفش را تایید کردم.👌🏻 دوستم گفت: خسته نباشی. علی طلایی چند روز پیش تو پدافندی منطقه فاو شد و رفت پیش برادر نیری.💔😭 ✨✨✨ شهید ابراهیم هادی با کسب اجازه از انتشارات ومولف برای تایپ. @mabareshohada
🌷🍃 حسینی به دنیا آمدی... حسینی زیستی... و حسینی به شهادت رسیدی... #شهادتت_مبارک ۱۴محرم الحرام سالروز شهادت قمری #شهید_رسول_خلیلی @mabareshohada
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
🌷🍃 حسینی به دنیا آمدی... حسینی زیستی... و حسینی به شهادت رسیدی... #شهادتت_مبارک ۱۴محرم الحرام سال
روح الله "برادر شهید" که اومد ، رفتیم بهشت زهرا... منتظر شدیم حکاک بیاد و سنگ مزار رسول رو آماده کنیم... به محض اینکه حکاک اومد، یه نگاه به ما انداخت و گفت: ببخشید این سنگ مزار کیه؟ گفتیم چه طور؟ گفت: اصلا نمی دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم! دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین علیه السلام منو خواستن گفتن شما مامور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی ما که خشکمون زده بود وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین علیه السلام آوردن و قراره برای یه شهیدی نصب بشه حالش منقلب شد... سنگ مزاری که میتوان گفت هدیه ای بود از جانب اربابش حضرت اباعبدالله علیه السلام سالار شهیدان... راوی ؛دوست و همرزم 🌹شهید ╔═•○🕊○•════•○🦋○•═╗ @mabareshohada ╚═•○🕊○•════•○🦋○•═╝
💠🍃💠🍃💠 سیمای تـو سجادهِ عشـق است و دلِ من ؛ با اشک وضو بسته و هردَم به نماز است... سفارش یاران آسمانیان #نماز_اول_وقت @mabareshohada
▪️🕊▪️🕊▪️🕊▪️🕊 🌷 اسیر ایرانی که موش ها بدنش را خوردند 🌷 🌹 توی اسارت، عراقی ها برا تضعیف روحیه ی ما پخش می کردند. ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺭﻭ ﮐﺮﺩ. ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ. ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ … 🌹 ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩند ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ، ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ. ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدا بود، ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ. 🌹 ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﺪﻩ، ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ. 🌹 ﻭﻗﺘﯽ از ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ. ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭد ، ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭند، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪند ﺑﻬﺶ ﮐﺮﺩند ﻭ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩند. ﻋﻠﺖ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ. 🌹 ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ… 😔 @mabareshohada
🌹🌺☘️🌸🍀🌹 عرض سلام و آرزوز قبولی عزاداریهای شما خوبان ان شاءالله به یاری خداوند و همت شما بزرگوارن بنا داریم جهت دستگیری دانش آموزان نیازمند و بی سرپرست کمک مالی جمع میکنیم شاید بتوانیم اندکی دل این عزیزان رو شاد کنیم مهم نیست مبلغش چقدره حتی ۱۰۰۰ تومان دوستانی که میتونن کمک کنن بسم الله... خدا خیرتون بده 💐🌺 5894 6315 4818 0181 بانک رفاه حسین علی زاده سلوک بن 💐🌺🍀🌹🌺🍀💐🌺 📌 👌 📥ورُودبِه کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 👇 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺