eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
3.9هزار دنبال‌کننده
403 عکس
82 ویدیو
715 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
ارواحنافداه ترکیب بند ولادت دمی که سیر وجودم الی السما می شد تمام صفحه ی شعرم پر از خدا می شد گمان کنم خبر از یار می رسد امشب که باب فیض الهی به سینه وا می شد به زخم کهنه ی چشم انتظارها دیگر نگاه مرحمت دلبری دوا می شد چه جلوه ای شده بر ظرف کوچک قلبم که بند بند وجودم زهم جدا می شد کنار سفره ی زیباترین مسافر عرش دلم ز پنجه ی تنگ قفس رها می شد به هر نسیم که در زلف یار می پیچد به هر کرشمه گره ها زکار وا می شد در این زمانه که مردم همه غریبه شدند در این سکوت کسی با من آشنا می شد چه بیقرار دلم میل سامرا کرده خدا به حضرت نرگس پسر عطا کرده حریم کوچک سرداب ، عرش اعلا شد نگار آمد و لبخندها شکوفا شد سلام من به کسی که ز کاخ رم آمد به ریسمان محبت اسیر آقا شد خدا چه بخت بلندی به او عطا فرمود ز راه دور رسید و عروس زهرا شد عروس خانه غریب و امام خانه غریب چقدر شادی این خانواده زیبا شد نشسته یک پدری در کنار گهواره ترنم لب او نغمه های لالا شد شهادتین به لبهای او چه دیدن داشت در ابتدا جلواتش شبیه عیسی شد همه ذخیره ی حق در میان گهواره است عصا بدست نگهبان خانه موسی شد صدا صدای رسول خداست می آید طنین یارب او مثل پور لیلا شد ستاره ی سحر خانواده سر زده است خلاصه ی همه ی اهل بیت آمده است دل شکسته بداند قرار یعنی چه ؟ خبر نیامدن از تکسوار یعنی چه ؟ نگاه حضرت یعقوب می کند تفسیر پتمام عمر غم انتظار یعنی چه ؟ بدست باد سحر بوی پیرهن آید نسیم صبح بداند بهار یعنی چه ؟ فقط ز خون شهیدان به جلوه می آید به تیری از مژه طعم شکار یعنی چه ؟ ندیده عاشق رویت شدم که فاش کنم اسیری دل و گیسوی یار یعنی چه ؟ کسی که طعم وصالت چشیده می داند نگاه مرحمت سفره دار یعنی چه ؟ بگفت سید بحرالعلوم کی دانید بغل گرفتن قد نگار یعنی چه دگر برای وصالت بهانه میگیرم اگر که دیر بیایی زغصه میمیرم ز درد دوریت ای دوست شکوه ها دارم خوشم اگرچه غریبم ولی تو را دارم تمام سوز دل من زناله های شماست ز درد هجر تو سوزی در این صدا دارم گدایی در این خانه آرزوی من است زنام توست اگر زره ای بها دارم الا امیر سحر ای مسافر زهرا امید وصل ترا بین هر دعا دارم بیا و نامه ی اعمال من مرور نکن که بر جبین عرق شرم از شما دارم به کام خویش چشیدم غم جدایی را امید رحمتی از یار آشنا دارم بیا میان قنوتت مرا ز یاد مبر که احتیاج شدیدی بر این دعا دارم به آه نیمه شب تو قسم عنایت توست اگر زبان مناجات با خدا دارم قرار ما همه تنگ غروب صحن حسین هوای بوسه ای از خاک کربلا دارم چه می شود به نگاهی دلم تکان بدهی چه می شود شب نیمه رخی نشان بدهی رسیدی و دل ما غرق نور کردی تو کلیم گشتی و جلوه به طور کردی تو قسم به خون روی دستمال اشک تو برای روضه دلم را جسور کردی تو شبانه روز شده اشک تو شبیه به خون ز بس مصیبت کوچه مرور کردی تو همان زمان که لگد خورد مادرت زهرا ز کو چه های مدینه عبور کردی تو در آن دمی که به هم خورد گیسوان حسین دل شکسته مادر صبور کردی تو لبان تشنه ی زینب به خون حنجر خورد زمان بوسه کنارش ظهور کردی تو پی سری که بهم ریخته است ترکیب اش لسان عمه ی خود را شکور کردی تو میان کوفه شبی کنج خانه ی خولی چه گریه ها که کنار تنور کردی تو تمام حاجتم این است با دلی پر درد ترا به حق اسیری عمه ات برگرد
ارواحنافداه ترکیب بند میلاد امام زمان عجل الله تا که گردیدم آشنای سحر شددلم وادی صفای سحر بین سجاده تربتم گل شد بانم اشک وگریه های سحر دست خالی نمی رود هرگز آن کسیکه شده گدای سحر تو امام شکسته دلهایی صاحب سفره عطای سحر بوی وصل تو میکنم احساس از نفسهای جان فزای سحر چشم امید ما گنه کاران بوده بر سوز یک دعای سحر ریشه مشکلات ما این است دلمان نیست مبتلای سحر گره از کار واکند بی شک ناله های گره گشای سحر شب شب همزبانی یار است درد ما غفلت از تو دلدار است بی جهت نیست درنوایی تو ماچه کردیم ؟ تا بیایی تو این نشد رسم انتظار فقط نعره ها میزنم کجایی تو تو زاجداد خود غریب تری بیکس و یار و آشنایی تو بارها سرزدی به غفلت ما شاهد کوه ادعایی تو دست مارا گرفتی و رفتی چون کریم و گره گشایی تو همچونان مادرت تمام شب تاسحر دست بردعایی تو بر گنه کارها دعا کردی بسکه آقا و با وفایی تو شک ندارم که هر شب نیمه زائر دشت کربلایی تو تحت قبه چه ناله ها بکنی خودبرای فرج دعا بکنی جلوات پیمبری داری ازهمه خلق برتری داری بین اولاد حضرت زهرا دلربایی دیگری داری نقش بازوی توست جاءالحق تابگویی چه محوری داری ذوالفقار از تو جان بگیر باز چون تجلی حیدری داری کرم تو گدا نواز بود دست اکرام مادری داری ازتمام پیمبران خدا یک نشان بهر رهبری داری از همه برگزیدگان خلق در رکابت تو لشگری داری تو کجا و عزیز مصر کجا چون خداوند مشتری داری تویی حسن ختام اهل بیت دست بوست تمام اهل بیت سامرا از تو آبرو دارد حرف ناگفته در گلو دارد درودیوار خلوت سرداب با نم اشک تو وضو دارد کاسه چشم مانده بر راهت باده ای ناب در سبو دارد تو گل نرگسی و عرش دلم با نفسهات  رنگ وبو دارد چه کنم ؟ این دل گرفتارم دیدن رویت آرزو دارد بین محراب نیمه های شب دل من با تو گفتگو دارد نیمه شد ماه ، ماه من برگرد رحم بنما به آه من برگرد پسر ناز حضرت نرجس قبله راز حضرت نرجس روزی خویش بردم عمری از سفره باز حضرت نرجس ذکر تسبیحتان به گهواره بال پرواز حضرت نرجس بارها دیده ام به زندگی ام دست اعجاز حضرت نرجس خواستگاری فاطمه سندی است بهر اعجاز حضرت نرجس آمد از عرش تک کنیز خدا تاکشد ناز حضرت نرجس روح توحید جلوه ای بنمود گاه ابراز حضرت نرجس مادرت همردیف لیلا شد آخرین نوعروس زهرا شد نیمه شب بود یا که وقت سحر مادر آمد به دیدگان تر چند روزیست گشته مانوس لب گرم تو سینه مادر امد و دید بین گهواره جای تو خالی است ای دلبر روبه سوی امام کرده و گفت : پسرم نیست چاره ای آخر پاسخ امد که غم مخور نرجس گشته مهمان حضرت داور بال جبریل بالش سر اوست در طوافش ملائکه یک سر جای او امن و کام او پر شیر االسلام علی «علی اصغر» مادری بین خیمه می چرخید دست برروی سر دل مضطر هاجر کربلا چه چاره کند سینه بی شیر...انتظار پسر ناگهان در حرم به خود لرزید میکند از چه هلهله لشگر چونکه هر بار هلهله کردند به هدف خورده تیر های سه پر دختری زد صدا رباب بیا پشت خیمه به پاشده محشر وقتی آمد که قبر حاضر بود غرق خون طفل روی دست پدر
ارواحنافداه سلام نازترین مطلع تغزل ها سلام بازترین سفرة توسل ها سلام واسطه ی فیض، بین ما و خدا سلام تکیة مستحکم ِ توکل ها شبیه طور ، ظهورِ تو ظرف می خواهد عروسِ فاطمه دارد از این تحمل ها تو یک شبه به تکامل رسی میانِ رَحِم هنوز غرق تَحَیُر همه تعَقُل ها به غمزة تو گره وا شود زکارِگدا کریم نیست مُقَصِر در این تعلُل ها زیاس هایِ بهشتی به دستِ خود زهرا درست کرده برایِ تو تاجی از گُل ها شبیه ِ ماه، در این شامِ تار تابیدی به رویِ دامن نرجس چه ناز خوابیدی تکانِ پلک تو دل می برد ز دلبرها مقابل قدمت خاک می شود سرها فدای خندة بابای تو پدرهامان فدایِ مادرِ پاکت تمام مادرها ز «کاخِ  روم » رسید و عروسِ زهرا شد نتیجه میدهد آخر عفاف ِ دخترها برایِ خواستِگاری  زچادرش زهرا قواره کرد،برایِ عروس،معجرها از آن به بعد ملائک شدند خادمِ او به پیش مقدمش انداختند شهپرها رسید مژده عقیق یمن شدی نرجس تو انتخاب برای حسن شدی نرجس تمام دار وندارِ پیمبری مهدی ز انبیای الهی تو  برتری  مهدی به رویِ بازوی تو حک شده ست جاء الحق شبیه ِ آیة قرآن مطهری مهدی مگر نگفته ای الگویِ توست مادرِ تو بدونِ شک تو از او ارث میبری مهدی به ذوالفقار قسم وقت انتقام رِسَد تمامِ خلق ببینند حیدری مهدی ز ابروانِ بلندت وقار میریزد چنان عمویِ رشیدت دلاوری مهدی همینکه چشم تو شد باز ، فاطمه  خندید خوش آمدی گل زیبایِ عسگری مهدی و ان یکاد بخوانید ماه آمده است تمام هستی زهرا ز راه آمده است زدستِ ناز تو ای ناز دار من چه کنم برای وصل توام بیقرار من چه کنم چقدر منتظرانِ تو در دلِ خاکند به طول اگر بکشد انتظار من چه کنم برایِ آمدنِ تو نکرده ام کاری برای آمدنت ای نگار من چه کنم ز بسکه دست گرفتی بدعادتم کردی زدستِ لطف توای سفره دار من چه کنم دلم هوای تورا کرده و زتو دورم به غیرِ گریة  بی اختیار من چه کنم هزار بار زدم زیرِ عهدِ خود با تو ندارد عهدم اگر اعتبار من چه کنم رسیده نیمة شعبان چرا نمی آیی نموده ایم چراغان چرا نمی آیی بیا که گنبدِ خضراست دیده بر راهت بیا که حیدرِ تنهاست دیده بر راهت چقدر منتظران تو بیصدا رفتند نگاهِ مضطرب ماست دیده بر راهت قسم به خاکِ نشسته به چادرِ مادر سکوتِ غربتِ دنیاست دیده بر راهت هنوز ناله ی مادر به گوش می آید بیا که حضرت زهراست دیده بر راهت میانِ کوچه به دنبالِ گوشواره حسن شهیدِ سیلیِ اعداست دیده بر راهت میانِ گودی ِ مقتل حسین افتاده هنوز زیرِ لگد هاست دیده بر راهت برویِ نیزه به فرقی که واشده ازهم نگاهِ حضرتِ  سقاست دیده برراهت میانِ بزمِ شراب و کنارِ تشت طلا هنوز زینب کبراست دیده بر راهت هنوز ِ یادِ گلویِ بریدة اصغر رباب ،در دلِ صحراست دیده بر راهت
بر مهدی دین مُنجی دنیا صلوات بر چهره آن ماه دل آرا صلوات در دامن نرجس گل زهرا بِشِکفت بر این گل و بر نرگس و زهرا صلوات *         *       *         * گفتم که خدایا مرادی بفرست       طوفان زدهام راه نجاتی بفرست فرمود که با زمزمه ی یا مهدی         نذر گل نرگس صلواتی بفرست *         *       *         * بر گلشن و گل، به بـویِ مهدی صلوات برشــــیفتـگان کـــــویِ مهدی صلوات سر می زند از کنـارِ کعبــه خورشـید در سعی و طواف، روی مهدی صلوات   *         *       *         * ای لعلِ لبِ تو شیعه را آب حیات سرچشمه فیض و قبلگاه حاجات ای حجّت ثانی عشر ای مهدی جان بر طلعتِ زیبایِ تو دائم صلوات *         *       *        * برخاتم اوصیاء مهدی صلوات برصاحب عصر ما مهدی صلوات خواهی که خداوند بهشتت ببرد بفرست توبر حضرت مهدی مضطر صلوات *         *       *         * خوانم همه جاه که زنده هستم صلوات       خیزد ز دل خدا پرستم صلوات ای مهدی دین زدیدن ماه و فلک           با یاد رخ تو میفرستم صلوات *         *       *         *   برنائب برحق امامت صلوات برصاحب انوار قیامت صلوات خواهی که به روز حشر نگردی مایوس بفرست به پیشگاه مهدی صلوات *         *       *         * بر جلوه ی روی    مهدی  صلوات بر جذبه ی هر نگاه مهدی صلوات                 ما را نبود چو هدیه یی در  خور او بفرست به پیشگاه مهدی صلوات *         *       *         * ای مظهر رحمت و عطا و برکات سرچشمه ی فیض و قبله گاه حاجات ای حجت ثانی عشرای مهدی جان بر طلعت زیبای تو دایم صلوات *         *       *        * صحبتی شد که خدا باب نجاتی بفرست      تلخی ذائقه را شاخ نباتی بفرست می رسد با علم سبز امامت بر دوش      از چه خاموش نشستی صلواتی بفرست   *         *       *         * به رویِ انور مهدی منتَظر صلوات به آن ذخیره حق هر چه مستمر صلوات به یمن مقدم آن منتقم که در عالم کند حکومت الله مستقر صلوات *         *       *         * بر چهرۀ پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات       تا امر فرج شود مهیّا ، بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات *         *       *         * – بر صورت  نورانی مهدی  بگوئید صلوات – چون می بینی اورا نمی شناسی بگوئید صلوات – جهت خشنودی و سلامتی آن یوسف زهرا – بر ثانیه  ثانیه تا ظهور ش بگوئید  صلوات
یــا رب آن مــهدی مــا را بــرسان               مــــعدن مـــهر و وفـــا را بـــرسان گــــشته دلهـــا هـــمه دیــــــوانه او               حــــــامی دیـــــن خـــــدا را برسان ٭    ٭    ٭ برخیز كه حـــجت خـــدا مــی آیــد               رحـــمت ز حـــریم كـــبریا مـــی آیــد از گـلشن عسگری گذر كن كامروز             بــوی گـل نــرگس از فضــا مـــی آیــد ٭    ٭    ٭ مـــــنتظران نــــیمه شـــعبان رســـید              بـــر تـن بی جان جــهان جان رســــید مـــژده به یاران كه صفا آمده اســـت              ایـمنی و مهر و وفـــــا آمــــده اســــت ٭    ٭    ٭ جلوه گـر حُـسن خـداوند ز نـور مهدی اسـت اهـــل دل را شـــرف درك حـــضور مــهدی است از خــداوند در ایــن روز و شب بــا بــركت عــــیدی مــا همه دیـــدار و ظــــهور مــهدی است ٭    ٭    ٭ بــه ســر غــیر از تــو ســودایی نــدارم                به دل جـــز تــو تــمنایی نـــدارم خـــدا داند كــــــه در بـــازار عـــــشقت                به جــز جان هیچ كالایی نـــدارم ٭    ٭    ٭ اســــیر پــــنچه دردیـــم بـــــی تـــو                بــهار آمـــد ولی زردیم بـــی تـــو اگــر چــشم انتـــظار تــــو نـــبودیم                 در این دنـیا چه می كردیم بی تو؟ ٭    ٭    ٭ با تو بودن آرزوی هر دلــی اســت                یاد تو خود زینت هر محفلی است عشق تو چون ماهتابی پر فــــروغ                روشنایی هر سرای و منزلی است ٭    ٭    ٭ نظری كن كه دل غمزدگان شاد شود              گذری كن كه جهانی ز غم آزاد شود رفتی و قلب محبان ز جفا ویران شد              تو بیا تا ز قـدومت هــمه آبــاد شــود ٭    ٭    ٭ نشـــانم ده جــمال حـــق نــــــمایت              كـــجایی تـا كـــنم  جـــان  را  فــــدایت اگــر چه جان مـــن ارزش نـــدارد              جــز آن چــیزی نــــــدارم رو نــــمایت ٭    ٭    ٭ اگـــر بـــینم جـــمال دلــــربایــش                 كــــــــنم جان را نثار خـــاك پــــایش نگــــــردد نـــاامــید از درگــه او                 گـــــــدای  دردمـــند  و   بـــــینوایش ٭    ٭    ٭ یـــوسف فــاطمه، دسته گل حیدر                 گــــــــل زهــرایی و دلــبر پیــغمبری تو میان گلها از هــمه زیــباتری                  بــا دو چشــم سیه از همه دل می بری ٭    ٭    ٭ گل نــرگس دلم مــال تــو بــاشد                 دو چـــــشــمانم بــه دنـــبال تـــو باشـــد نــمازم دیــدن روی چــو مـاهت                چه ســـازم قــــبله ام خــال تــــو بــــاشد
(عج) متن سرود : 🔻بند اول فرشته ها خبر میارن امشب از آسمون قمر میارن امشب کنار سجاده ی سبز بابا قنداقه ی پسر میارن امشب دلا شاده ، از غصه آزاده فاطمه عیدی به همه داده لبا خندون ، دردا شده درمون میخونه یه صدا واسه تو همه‌ی ایرون : * اباصالح ، اهلا و سهلا  * 🔻بند دوم دلخوشی دلای خسته اومد طبیب پرهای شکسته اومد نگاه کن این جمعیتو ... ماشالا هرکسی دل به آقا بسته اومد شب شوره ، نور علی نوره اینا بشارت ظهوره دعا کردم ، ای درمون دردم الهی بیای و دور سر تو بگردم * اباصالح ، اهلا و سهلا * 🔻بند سوم امشب اگه نوا نگیری حیفه دستاتو به دعا نگیری حیفه این شب نیمه شعبونی به والله عیدی ، یه کربلا نگیری حیفه کریم آقا... خیلی نوکریم آقا عمریه گدای این دریم آقا جونم ... دیوونه و مجونم با ملائکه ی آسمونا می خونم : * اباصالح ، اهلا و سهلا * شاعر و نغمه پرداز :
بند اول: میترسم رویِ ماه تو رو نبینم و بمیرم کی میشه که یه گوشه‌ی عباتو/بگیرم آرزوم بود که بکنی منو یه گوشه نگاهی صدای قدمتو می‌شنیدم/الهی مقصودم منزلم تویی/ منزل نمی‌رسه بار کج با چه رویی بگم خدا/ عجل لولیک الفرج؟ (آقا ای تاج سر بیا / قائم‌المنتظر بیا ) بند دوم: آقا شرمندم چقده دیدمت و نشناختم زندگیمو اون جوری که تو خواستی/نساختم عهد بستم با تو ولی خدا می‌دونه گیر گیرم نشدم اونی که پای رکابت/ بمیرم وا کن قفل دل منو / آقا تو رو ثامن الحجج مشهد می‌رم فقط می‌گم / عجل لولیک الفرج (آقا ای تاج سر بیا / قائم‌المنتظر بیا) بند سوم: آقا می‌بینی خلوتیای خونه‌ی خدا رو ناله‌های منتظرای دست به/ دعا رو دنیا پر شد از دلایی که گرفته و شکستن دیگه همه منتظر ظهور / تو هستن دنیا رو به خرابیه/شد زندگی همه فلج درمان درد عالمی/ عجل لولیک الفرج (آقا ای تاج سر بیا / قائم‌المنتظر بیا)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
به امید نگاهت،میشینم سر راهت،به انتظار میدونم یه روز آخر،وامیشه دیگه این در،سمت بهار اگه روزی میخوره دنیا فقط تویی دلیل همیشه برای بچه شیعه ها بودی کفیل خیلی حیفه که بمیرم و نبیمت اقا دست من کوتاه خرما بر نخیل از عرش تا فرش،دنبال تو اینجا اونجا همه جا اقبال تو خنده گریه ، شادی غصه حالم تنظیم میشه با حال تو "بهونه ی زندگیم العجل العجل العجل بند۲ تو نفس بهاری هوای منو داری،کنارمی تا همیشه و هرجا ای آرامش دلها،قرارمی تو میای و فرش زیر پاته بال جبرئیل یوسفِ زهرا گل نرگس عزیزم الدخیل کاش  میشد می‌دیدمت واسه یه بار اما چه حیف دست من کوتاه خرما بر نخیل روز و هفته ماه و سالم تنها با شادی تو من خوشحالم دست خالیم،با تو پر شد تا تو رو دارم قطعا خوش اقبالم "بهونه ی زندگیم،العجل العجل العجل"
📝 سرود ولادت حضرت مهدی (عج)   خورشید از کدوم طرف در اومده که آخرین وارث حیدر اومده آرومِ/ قلبِ ما /نوکرها/امشبو. آخه حضرت دلبر اومده سرمستم/ دلبستم/به اونکه همنام احمد مختاره خوشحالم/میبالم/داره میاد قدم روی چشام بزاره عالم خاک پاته و قربون نگاته و سالْ تحویل عاشقا (نیمه شعبونه۲) این نوکر فداته و دنیا چش براته و جشن میلاد آقا (نیمه شعبونه۲) اهلا و سهلا مولا بقیه الله عجل الله فرجه عجل الله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی بیای عالم با صفا میشه دردای نگفتنی دوا میشه وقتی که / میرسی / دست و پای همه از بند ظالما رها میشه ای روح _ این نهضت/ کی میشه آقاجون بیای با ذولفقارت اون روزو / اون ساعت / آرزومون اینه ماهم باشیم کنارت مولای انس و ملک / دورت میچرخه فلک  / روی سینه شده حک (یا صاحب الزمان) ای مولای قاصدک/ اسم تو داره نمک / دلها واست زده لک (یاصاحب الزمان) اهلا و سهلا مولا بقیه الله عجل الله فرجه عجل الله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍
*زمزمه امام زمان(عج)* *بند اول* آرزو و حاجت من دیدن اون روی ماهه دست به سینه منتظر چشمای من خیره به راهه... انتظار سخته ولی شیرینه این سختی کشیدن خیلی دلچسبه توو اوج سختیا دلبر رو دیدن... بیا آقا؛که دنیا با تو میشه زیباتر الهی قربونت بشم آخر أنتَ حبیبي نور عیني بِنَفسي أَنت؛غریب تر از غریب این دنیا برگرد بیا ای سید و مولا منتقم خون حسینی... توو هر لحظه؛توو هر ساعت دوستت دارم؛به این برکت ///اباصالح اباصالح اباصالح اباصالح/// *بند دوم* من که واسه دیدنت از همه ی دنیا بریدم توو مسیر عشق تو چه طعنه ها که نشنیدم اما دلخوشیم فقط همینه که هوامو داری اگه من تنهات بزارم منو تنها نمیزاری توو این عالم؛کسی برای من نمیشه تو گرفتی دستمو همیشه تو کم نشه لطفت از سر من... کنارم باش؛توو دنیا که آشفته بازاره دوسم داری؟دلم میگه آره پناه قلب مضطر من... دلم ابری و بارونه یه چشم اشک و یه چشم خونه ///اباصالح اباصالح اباصالح اباصالح/// *بند سوم* خیلی خوبه اونکه توو حسرت دیدن تو پیرشه میشه آزاد و رها کسی که توو دامت اسیرشه خوش به حال اونکه مو سفیدشه توو چشم انتظاری به امیدی که بیای و پا روی چشماش بزاری... گل نرگس؛برگرد که دنیا توی آشوبه کنار تو حال همه خوبه آرامش تموم دنیا یه رحمی کن؛به حال و روز دل آشفته خیلی دارم حرفای ناگفته دوری بسه عزیز زهرا چشام مونده به راه خیره بیا برگرد؛دیگه دیره ///اباصالح اباصالح اباصالح اباصالح/// *مهدی ندرخانی-کرج*
*شور میلاد امام زمان(عج)* *بند اول* سایه ی رحمت خدا پهنه توو شهر سامرا میپیچه توی هر کجا صوت خندیدنت... میخندی رو دست بابا دل میبری از آدما صف کشیدن شاه و گدا واسه بوسیدنت... ابن الحسنی؛ای پور علی ای شاخه نبات؛شیرینی مثل عسلی... شاده شاده شاد؛خوشحاله بابات روی لباشه؛ذکر دعا و صلوات... رو لبهای نرجس؛ذکر وان یکاده یوسف تا قیامت؛بازارش کساده... ///مولانا یا مهدی مولانا یا مهدی/// *بند دوم* میوه ی قلب مادری از دلبرا دل میبری وه که چه زیبا پسری صورتت مثل ماه... ولیمه میده پدرت خیل ملک دور و برت بوسه میگیرن از سرت یا بقیة الله... تو اومدی و دنیا شد بهار ای ماه زمین؛صاحب تیغ ذوالفقار کل آسمون کل کهکشون مشتاق تو ان؛مددی یا صاحب زمون بوی عطر نرجس؛توو دنیا پیچیده خورشید ایندفعه از سامرا تابیده... ///مولانا یا مهدی مولانا یا مهدی/// *مهدی ندرخانی-کرج*
جبرئیل روی پرش باز غزل آورده استعاره کمی ایهام و بدل آورده عشق با « حیِّ علی خیرُ العمل » آورده واژه واژه به لبم جام عسل آورده «یوسف» مصریِ « زهرا » سرِ بازار آمد به «زلیخا» بسپارید که دلدار آمد کوچه را ریسه ببندید چراغان بُکنید عرش را گُل بزنید آینه بندان بُکنید جان نثار قدمش زود به قربان بُکنید خلق را مستِ شراب رُخ جانان بُکنید دل ز « نرجس » نه که صد دل زهمه عالم بُرد هرچه خوبیست به دنیا نوه ء خاتم بُرد باز هم صحبت ما قصه ء گیسویش شد تا سحر حرف و حدیث خمِ ابرویش شد باز هم قبلهء ما سلسله ء مویش شد دلمان مشتری خاکِ سرِ کویش شد « دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند» یازده قرن ز نبودت دل من گلگون است سوختم از غم دوری تو چشمم خون است طالبِ دیدن تو گشته دلم، مجنون است هفت پشتم به تو و طایفه ات مدیون است یوسف فاطمه و حُسنِ ختام طاها لحظه لحظه برسد بر تو سلام طاها می شود شادی آن قلب سپیدت بشوم؟ یا که مهمان سر سفرهء عیدت بشوم؟ سیصد و سیزدهمین یار شهیدت بشوم کاش رخصت بدهی « شیخ مغیدت» بشوم با ظهورت دل غمدیده ما شاد نما با نفس های گل فاطمه آباد نما سی نفر یار نداری که پریشان ماندی مثل یوسف اسیرِ غم زندان ماندی همدم غربت و صحرا و بیابان ماندی از گناهِ منِ غفلت زده پنهان ماندی مددی کن که به عشق تو مسلمان بشوم با ولایت به نفسهای تو «سلمان» بشوم چقدر تا سحر عشق، عبورت مانده؟ چشممان خیره به معیادِظهورت مانده بانویی دست به پهلو به حضورت مانده روی مسمار و دری چشم غیورت مانده قَسمت می دهم ای منتقم آل علی دگر از راه بیا ای به همه خلق ولی
و زمان در گذرش گشته مردد شاید که می آید که می‌آید که می آید شاید عقربه یک عدد از یازدهم رد شده است که زمان بر سر جایش بنشیند شاید شاید این جمعه و آن جمعه نبودست مهم در میان کلماتم نه در این حد شاید صبر کرده است زمین تا که به دادش برسد آخرش یک نفر از آل محمد شاید شنبه شاید که بیایی و به جای کوفه؛ پایتختت بشود خطه ی مشهد شاید آن قدر طول کشید آمدنت ،موقع بحث؛ در لغت نامه ی مردم شده باید شاید قیدها هم عوض حتما و قطعا شده است؛ در پس و پیش کلام همه شاید...شاید... باز اما همه ی دلخوشی ما این است: شاید این جمعه همین جمعه بیاید شاید
آن صدایی که مرا سوی تماشا می‌خواند از فراموشیِ امروز به فردا می‌خواند آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت هم‌نفس با من از آهنگ فراقم می‌خواند داشت از گوشۀ ایران به عراقم می‌خواند یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست می‌روم می‌روم از خویش به هر جا او هست جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست سهله آغوش گشوده‌ست مفاتیح به دست رایحه رایحه با بوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست مرا سوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است خانۀ دوست که نام دگرش سامره است آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟ وطن آن‌جاست برایم که پر از خویشتن است یعنی آن‌جا که در آن خانۀ محبوب من است سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟ از دل‌آرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟ ما همه غرق سکوتیم تو این‌بار بگو سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند قَسَمت می‌دهم آری به همان راز و نیاز آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟ آخرین مرتبه کی راهی میقات شده‌ست؟ آخرین بار کجا غرق مناجات شده‌ست؟ خسته از فاصله‌ام با منِ بی‌تاب بگو با من از گریۀ او در دل سرداب بگو سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟ حرمت ساحل آرام‌ترین امواج است این گدا سامره‌ای نیست، ولی محتاج است از زمستان پیاپی به بهارم برسان بر لبم عرض سلام است به یارم برسان ما به تکرار دچاریم بگو با یارم غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر تو فقط چارۀ هر دردی و برمی‌گردی وعدۀ بی برو برگردی و برمی‌گردی روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود جای دل، آن‌چه شکسته‌ست، قفس خواهد بود از سر مأذنۀ کعبه اذان می‌خوانیم قبلۀ کج شده را سوی تو می‌چرخانیم هر کجا می‌نگرم ردّ عبورت پیداست کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست تازه این اول قصه‌ست، حکایت باقی‌ست ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقی‌ست می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد
سر ز پا نشناسم امشب از شعف می‌روم گه سامرا ، گاهی نجف بیقرار زلف حیرت فام یار میزنم پیمانه را با نام یار محرم اشک و پیاله نوشِ مست هستم امشب عاشق و مهدی پرست طوف خالِ حضرت چشمان او می‌کشم از سینۀ دیوانه "هــــو" همنوا با نغمۀ کروبیان می‌روم در اوج اوجِ لامکان جبرییل مدح ساغر می‌شوم باده نوش خــُـمّ حیــــدر می‌شوم می‌شوم حلاج و می‌گویم جنون ساقیا "إنـــّـا إلیـــه راجعـــون" "قل هو الله احد" خـــُـمّ و سبو میزنم پیمانه را با نام "هـــو" حضرت توحید، یا حبل المتین! نعبدوا ایــّـاک نعبد نستعین در مدیحت سِرّ سبحانَ الـــراء حرمت انشاء نامت "من تشاء" غایت الغایاتِ غیب ، ای آشکار! معنی "أحببَتُ" را آیینه دار حجّت و برهان "الله الجمیل" آفرینش را ظهور او دلیل برزخ الکبرایِ حکمت آفرین قوّت نقل از دم روح الامین گشته برپا پایه‌های بیستون چون تو هستی معنی "کن فیکون" ساحت چشم تو عرشِ کبریاست قامت عشق تو شرح "إنــّـما"ست خطّ و خال و عارض و گیسوی تو "إهـــدنـــا" یعنی خــَـمِ ابروی تو میشوم هم صحبت روح الامین می‌نویسم نام تو "فتح المبین" تا زمان خیبر یوم الظهور باشم از یاران بی‌پروای نور اصلاً امشب می‌نویسم بیقرار مستم و مجنون و محو و مِـیــگسار لام الف، "لا" ، لاجرم دیوانه‌ام ز عشق تو تاک و خــُـم و پیمانه‌ام جنب و جوش واژه‌ها در دفترم مست مست از جامِ عشقِ حیدرم شیعۀ چشم انتظار ذوالفقار معنی تَمــّــارم و سرمستِ دار کوکب دُرّی "یـــوقــَـد مِن شــَـجـَـر" یابن زهرا ، منجی نوعِ بشر هادِم ابــنیۀ شرک و نفاق مُصلح کلّ ، معنیِ حُسن الوِفاق آیه آیه در مقام عشق تو می‌نویسم با کلام عشق تو چشم یعقوب دلم، چشم انتظار صبح هجران تو را در شام تار بیخبر از خود ، جنون پیما شده همچو مجنون در پیِ لیلا شده در هوای بوی پیراهن غریب همنوا با نالــۀ " أ مَنّ یـُـجیب" روضه‌خوانِ روضه‌های کربلاست هاجر خشکیده کامِ نینواست می‌برَد نام تو را با لحن اشک در کنار علقمه سقــّـا و مَشک تشنه کامی لحظه‌های انتظار بیقراری در هوای زلف یار از حرم تا علقمه طوفان شده چشم غمگینِ غزل گریان شده در فراق آسمان محشر به پاست چشم زینب هم به سوی نیزه‌هاست "ما رأیـــتُ" گوی ، هنگام ظهور از کنار قتلگـــه وقت عبور لحظه‌های دیدنت را بیقرار می‌رود شام و تو را چشم انتظار خیمۀ چشم انتظاران را ببین دیدۀ غمگینِ باران را ببین "ربـّــنــا" از ما ، تو خود "آمین" بگو از حضور روضۀ یاسین بگو ما گرفتاریم و غافل از دعا یابن زهرا ! ای شفیعِ "ربــّــنا" ما رها از خویش و در بند دلیم آنفدر کاهل که از خود غافیلم دست ما و دامن احسانِتان ای فدای دیدۀ گریانتان
صبحی گره از زمانه ما خواهد شد راز گل سرخ برملا خواهد شد در راه عزیزی‌ست که با آمدنش هر قطب‌نما قبله‌نما خواهد شد --- ای حال خوش ای خوب‌تر از عید! بیا ای جانِ جهان‌گستر جاوید بیا امشب هم اگرچه خواب ما سنگین است باز اول صبح مثل خورشید بیا... --- در گردش بی امان، زمان در پی کیست اینگونه جهان، با هیجان در پی کیست دنبال که اینچنین زمین می‌گردد با این همه چشم، آسمان در پی کیست --- ای نور دریچه‌های پیوند! بیا ای ناب‌ترین صبح خداوند بیا آن آینه‌های صاف را یادت هست؟ آن آینه‌ها خاک گرفتند، بیا