eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
3.9هزار دنبال‌کننده
403 عکس
81 ویدیو
715 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
یاد تو قلب را مَثَلُ النّور میکند نامت بساط عشق مرا جور میکند ای دستگیرِ سائل بی دست و پا، حسین لعنت به هر چه از تو مرا دور میکند یک جلوه از تجلیّ حُسنِ جمال تو دلداده را به معجزه مَسحور میکند عشاق را اُمیدِ فدای رهت شدن چشم انتظار تا به لب گور میکند دل روشن است، آخرِ سر، لطفِ حق مرا با کلبِ آستان تو محشور میکند 🔴✍️ مهر ماه ۱۴۰۳
مدح و منقبت حضرت سیدالشهدا علیه السلام آینه ی حُسنِ خدا یا حسین مُصحَف مِصباحِ هُدیٰ یا حسین نورِ خدای ازلی اَلسّلام یوسفِ زهرا و علی اَلسّلام کیستی ای بنده ی ایزد مرام؟ یاد تو در جان و دلم صبح و شام دین زِ قیام تو بقا یافته عشق به نامِ تو بقا یافته آبرویت را بِنَهادی به کف تا که شود زنده دوباره شرف بر همه معشوق و مکرّم شدی آبروی خلقِ دو عالم شدی درس تو ایثار و فداکاری است دین خدا را مدد و یاری است یاد تو مأنوس دلِ مُضطرم ای به فدایت پدر و مادرم شعله به دلها بزند ماتمت اهل و عیالم به فدای غمت راه تو ایمان و عُبودیّت است عزت و عشق و شرف و غیرت است ریزه خورِ خوانِ تو ام یا حسین ننگ غلامان تو ام یا حسین گرچه جدا شد لبِ تشنه سرت غربتت این بس که منم نوکرت من کمم از قطره، تو دریای نور سوز دمت هست مسیحای نور من به غم عشقت اسیرم حسین کاش برای تو بمیرم حسین ای شده پرپر چو گلی در خزان از چه عدو زد به لبت خیزران؟ یا وَلیَ الله، گناهت چه بود؟ جُرمِ رَضیعِ بی پناهت چه بود؟ تازه جوانت زِ چه در خون نشست؟ پشت تو از داغِ جوانت شکست از چه ابالفضل زمینگیر شد؟ پیکرش آماجِ دو صد تیر شد از چه به مَه، هاله ی نیلی زدند؟ به روی بچه هات، سیلی زدند؟ علتش این بود یقین داشتی درد خدا و درد دین داشتی علّتش این بود که در آن مصاف تیغ کشیدی به روی انحراف سَدّ رَهِ فتنه و بدعت شدی مهرِ فروزان هدایت شدی ای به فدای شورِ آئینی ات ای به فدای غیرت دینی ات خون تو جان داده به مکتب، حسبن ای همه ی هستیِ زینب، حسبن 🔴✍️ مهر ماه ۱۴۰۳
تقدیم به شهدای معدن طبس معدنچیان شهر طبس بر شما سلام ای نامتان پر از شرف و شور و احترام جانم فدای غربت اهل و عیالتان گشتید سوز قلب و دل و جانِ خاص و عام ای کشتگان زندگی و روزیِ حلال از داغتان شعف شده بر حال ما حرام بر شامه ی نسیمِ سحرگاهِ نُه فلک از خاکتان رسیده بوی عشق بر مشام تا روز حشر از سوی ایرانیان همه معدنچیان شهر طبس بر شما سلام 🔴✍️ مهر ماه ۱۴۰۳
🇮🇷هفته دفاع مقدس گرامی باد 🥀«تقدیم به شهدای دفاع مقدس ومدافعین امنیت» ای شهـیدی کـه جـان فــدا کردی در ره حفـظِ میهــن و ایمـــان عهــد بستـی که با تمــام وجـود خــانه ی خصــم را کنـی ویــران غیرتت چون خروش دریاهاست همتـت در کــویر،، چـون طوفان بوده ای صـاعـقه، برای خصم بهر مـردم ز مهـــر،،، چـون باران امنـیّـت وامــدار خـــون توسـت بسـته ای عهد خودبر این پیمان خـاک میــهن ز خـــون تو رنگین ســـر بلنـد از تو پرچـــــم ایران غم تو ای شــهید جــان بـر کــف روی دلهـا نــهاده داغ گـــران حـافـظ صـلح و امنــیـت بـودی نام تو ســـر بلـند هــــر دوران لاله هایی که در دل صـحـراست حاصل خـــون توسـت با یاران گـو بـه اشـــرار ای نســـیم صبا خاک ما هست بیشـه ی شــیران روز جــنـگ و نـبـــرد رو در رو همـه هستنـد مـرد ایــن مــیدان همگـی جـان به کـف بـــراه علی شــیر مـــردان خـــطــه ی ایران تا که ســیـد علیسـت رهــبـر ما همه جـان بر کفیم از دل جــان ای شــهیـدان غـیــرت و عــزّت یادتان تا هـمیـشــه جـــاویـدان از دل سرخ خــود "شـقایق"نیـز می دهد شـــرح غـیــرت ایشـان حمید رضازاده " شقایق" کرمان
ای حرمت کعبۀ جان همه عمّۀ سادات بنی فاطمه فاطمۀ فاطمه بنت الامام حضرت معصومه علیهاسلام دختر موسایی و طور تو قم وادی سیناست به طور تو گم دختری و بر همه عالم اُمی قائمۀ عرش خدا در قمی پیرهنت از جلوات خدا بر تن و جانت صلوات خدا آیۀ تطهیرِ مکرّر تویی عصمت حق کوثرِ کوثر تویی اخت رضا نایبة الزینبی عمّۀ ساداتی و زینِ ابی تربت زهرا حرم پاک تو پیکر پاک علما خاک تو از کرم و لطف تو شد این حریم قبر بروجردی و عبدالکریم
ای نگهت غرق تبسم سلام دختر شهزاده ی هفتم سلام کن نظری بر دل این خسته جان میدهم از شوق تو آهسته جان کاش شوم خادم درگاهتان قطره ی آبی به سر راهتان ای که به دیدار رضا آمدی خیره ی راهم به کجا آمدی؟ شکر که در راه ندیدی عطش خم نشده هیچ کس اینجا، قدش اسوه ی شهر قمی ای بی بدیل سنگ نخورده به سرت بی دلیل شام غریبان پس از حرمله خار مغیلان و کمی آبله وای به حال دل اهل جهان دختر ارباب شده نیمه جان شام رسیدند در این فاصله دور و بر عمه ی تان هلهله شکر نشد عاقبتت این چنین کرب و بلای تو نشد این زمین ای همه ی مردم قم قنبرت حاتم طایی است گدای درت کاش منم زاعرتان می شدم با نظری شاعرتان می شدم آهوی دل بند شده بهر قم باتو فقط امن شده شهرقم خواهر خورشید جوابم بده چشمه ی کوثر کمی آبم بده بانظرت پیر جوان می شود هرچه بخواهید همان می شود شعر مرا داد غمت خاتمه شافع من باش تویافاطمه
من به پابوسي تو آمده ام شهر گل دسته‌هاي رنگارنگ شهر قم، آشيان آل الله شهر علم و ديانت و فرهنگ گنبد دلگشاي تو از دور در ميان مناره‌ها پيداست امتداد حضور آينه‌ها در نگاه ستاره‌ها پيداست آه بانو، بگير دست مرا كه به جز تو مرا پناهي نيست مي‌توان با تو تا خدا كوچيد كز حرم تا بهشت راهي نيست در پگاهي كه با دو دست نياز به ضريحت دخيل مي‌بندم پر و بال دعاي خود را من به پر جبرئيل مي‌بندم بس كه شب‌ها ستاره مي‌شمرم آسماني شده است دامن من گر گناه است عاشقي كردن گنه عالمي به گردن من قطعه‌اي از بهشت خوب خدا آشكارا به منظر حرمست طاير پرشكسته دل ما تا هميشه كبوتر حرمست
دوبیتی آئینه توحید به قم می آید یا خواهر خورشید به قم می آید نذر نفحات فاطمی اش صلوات با آمدنش عید به قم می آید ▪️ هم زمزمه‌ی سبز بهاران با تو هم روح بلند چشمه ساران با تو از راه رسیدی و کویری تشنه جنت شده، ای حضرت باران با تو ▪️ تا خاک مرا سرشت، یا معصومه روی دل من نوشت: یا معصومه یک پنجره پرواز مرا خواهد برد از صحن تو تا بهشت، یا معصومه
آمد ز راه دختر موسیٰ به شهر قم یعنی فتاد سایه ی طوبیٰ به شهر قم بوی بهشت می وزد از گَرد چادرش گل کرده است مأمن و مأویٰ به شهر قم وقتی گذاشت پا به حریم دیار عشق جاری شده ست چشمه تقویٰ به شهر قم بانوی آب و آینه ، معصومه می رسید با جلوه های زینب کبریٰ به شهر قم در آسمان شهر ملائک به صف شدند تابیده بود نور تعالیٰ به شهر قم تا که گشود دیده ی خود را به آن حریم بگشوده گشت باب تولّیٰ به شهر قم مولای ماست آینه دار جهان رضا اینک رسید خواهر مولیٰ به شهر قم با آن که بود خسته ولیکن رسیده بود پویاترین شفیعه ی عقبیٰ به شهر قم "یاسر" دمید روح مجدّد به جسم خاک گویا رسید جلوه ی عیسیٰ به شهر قم
دوبیتی دارد دل ما راه نجاتی دیگر در مشهد و در قم، عتباتی دیگر بر بانوی با کرامت قم صلوات بر شاه خراسان صلواتی دیگر
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آمــدی بانــوی باران ! بهتـــرین مهمــان قم ! رحمت آوردی به دشتِ تشنه و بی جان قم میهمـان شهر قم ! اینک تو صاحبــخانه ای از کرامات تو پر شــد ، سفــرهٔ احــسان قم آمـــدی با هــودَجــی از نور و عطـری آشنا شـــد ز نور محضــرت آراســته ، ایوان قم با قدمهـای شمـــا این شــوره زار آباد شـد با تو شیــرین است حتی مزهٔ سـوهان قم صحن زیبای حریمت جنت الاعلای ماست رَشک فردوس برین این روضهٔ رضوان قم گنبــد و گلدستـــه ات دارد صفــای دیگری چون نگینی میدرخشی روی انگشتان قم دستگیـر مـا گــدایـان است از  رویِ کــرم دست بـانوی کـریمـــه ، بـانــوی بـاران قم هــر که دلتنـگ مــزار یاس پرپر می شود زود خـود را میرساند خسته بر دامان قم یاد قبـر بی نشان ، قصـد زیـارت می کند تا بگیـرد عطـر یاس از درگهِ ریحــانِ قم افتخـــار میــزبانی از دو بانــوی عظیـــم شــد نصیــب مـــردم دلــدادهٔ استـــان قم بر قـدومت فرش استقبالی از گل ساختند مـردم مهمـــان نواز و پـاک و باایمــان قم کاش بانو ! عمه جانت،زینب دلخسته هم جای شام و کوفه میشد مدتی مهمان قم روضهٔ زینب، گریز روضهٔ معصومه است یاد زینب میچکد اشک غم ازچشمان قم "کیمیا" خیر دو عالم را اگر خـواهی بزن چنــگ بر دامــانِ بانـویِ مَلَکْ دربــان قم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 می نویسم بهارمان بانو صاحب اختیارمان بانو آنکه بین تمام خلق خدا داده است اعتبارمان بانو آنکه مهر و عطوفتش عمری میشود سایه سارمان بانو آنکه به خادمیش مفتخرند همه ایل و تبارمان بانو با دعاهای خویش وا کرده گره از کار و بارمان بانو با شما عطر فاطمی دارد همه شهر و دیارمان بانو «سوره ی کوثر امام رضا بهترین خواهر امام رضا» 🌹🌹🌹🌹🌹 می سرایم برای معصومه جان عالم فدای معصومه عرش و فرش و بهشت و ملک و ملک همگی خاک پای معصومه میشوم عاقبت بخیر یقین با نگاه و دعای معصومه با رضای خود امام رضا گره خورده رضای معصومه حس و حال بهشت را دارد پای ایوان طلای معصومه سرمه ی چشم دوستان خداست خاک صحن و سرای معصومه «سوره ی کوثر امام رضا بهترین خواهر امام رضا» 🌹🌹🌹🌹🌹 در ضریحش بهشت جا دارد عطر سلطان طوس را دارد در و دیوار و گنبد حرمش دائما ذکر یارضا دارد هرکسی زائرش شده برلب فاطمه اشفعی لنا دارد کرمش را چگونه بنویسم مگر این سفره انتها دارد؟ بنویسید مثل این بانو در زمین و زمان کجا دارد؟ هرکسی زائرش شده حتما نزد او حاجتی رَوا دارد "سوره ی کوثر‌ امام رضا بهترین خواهر امام رضا» 🌹🌹🌹🌹🌹 ای بهاران طلیعه ی قدمت آسمان خاک پای محترمت ابر و خورشید و باد و ماه و فلک همه هستند سائل کرمت مورد رحمت خدا هستیم با دعای غروب و صبح دمت جمع هستند تا ابد علما همگی زیر پرچم و علمت می برد هوش از سر افلاک این ضریح قشنگ و با عظمت عطر پاک بهشت می آید از حوالی گنبد حرمت «سوره ی کوثر امام رضا بهترین خواهر امام رضا» 🌹🌹🌹🌹🌹 جلوه ی دیگری ز اعطینا غزل دیگری ز عرش خدا ای مقامت فراتر از مریم ای وجودت تجلی زهرا خادمانت ملائک عرشی دوستدارت خدای بی همتا ابر با لطف تو شود باران قطره با لطف تو شود دریا نامتان هست هر شب و هر روز ضربان دل امام رضا پرچم تو فراتر از افلاک کرمت تا همیشه پا بر جا «سوره ی کوثر امام رضا بهترین خواهر امام رضا» 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✍امیر قربانی فر
غزلی تقدیم به کریمه ی اهل بیت علیهم السلام حضرت معصومه سلام الله علیها *********** ذکر یا معصومه در دلها قیامت می کند نام زیبایت دهان را پر حلاوت می کند خواهرشمس الشموسی،زین سبب خورشید هم نزد بیت النور تو عرض ارادت می کند اینکه نامت هست مثل نام مادر فاطمه از شباهت های تو با او روایت می کند می کنم احساس ، جنت در حوالی خودت گوشه ای در صحن آیینه اقامت می کند هر سه شنبه ابتدای رفتنش تا جمکران مهدی صاحب زمان اینجا عبادت می کند حضرت جبریل آقای ملائک صبح و شام می رسد اینجا به زوار تو خدمت می کند قم حریم اهل بیت است و در اینجا زائرت چارده معصوم را یک جا زیارت می کند هر که دلتنگ مزار مادرت زهرا شود می رسد پیش تو احساس رضایت می کند مثل بهجت ها و مثل مرعشی ها می شود حرمت کوی تو را هر کس رعایت می کند بس که می بارد کرم از این در و دیوارها اهل قم را این حرم اهل کرامت می کند نقطه ی آغاز جمهوری اسلامی تویی حوزه ی قم کل دنیا را هدایت می کند تا تو را داریم و تا شاه خراسان پیش ماست کشور ما در بلاها استقامت می کند ***************
بارِ ما را نمی خرد احدی تو مدد کن تو...یا علی مددی خوش نشستی درونِ سینه ی ما عشقِ گهواره تا دَمِ لحدی آفتابِ بلندِ فاطمه ای تا ابد غیرِ قابلِ رصدی یا علی! بینِ کلِ مخلوقات تو گلِ تا همیشه سرسبدی ذوالفقارت به ما نشان داده تو همان فاتحِ الی الابدی بی زره بودنت به این معناست نیست مرحب مقابلت عددی من فقط با نجف خوشم مولا! رگِ خوابِ مرا خودت بلدی دست خالی رسیده ایم نجف تو مدد کن تو..یا علی مددی
(ورود حضرت معصومه به شهر مقدس قم) کاروان عشق سوی قم روان گردیده است شهر قم هنگامه از این کاروان گردیده است حضرت معصومه‌ی قم خواهر سلطان توس آنکه پیش پای او خم، آسمان گردیده است از قدومش شهر قم گردیده چون باغ بهشت بارگاه اطهرش، رشک جِنان گردیده است آفتاب قم بوَد سوزان اگر ؛ این بارگاه ـ از کرامت بر سرِ قم سایبان گردیده است گوهر بحر عفاف و عصمتی که از شرف مظهر تقوا و عصمت بر زنان گردیده است بس که دارد آبرو نزد خدای لایزال شافع الجنة برای شیعیان گردیده است ای که می‌گردی به دنبال مزار فاطمه (س) این‌مکان مسطوره‌ای از آن مکان گردیده است چون بوَد پیراهن ایمان و عفت بر تنش نام او مانند زهرا جاودان گردیده است آخرین شمس ولایت، حجة بن العسکری (ع) آنکه جانها از فراقش در فغان گردیده است در پناه عمّه‌اش، بنیان نموده مسجدی ـ که از آن مشهور نام جمکران گردیده است شایگان شد این غزل در مدح شهبانوی قم قافیه هرچند اینجا شایگان گردیده است (ساقیا) دروازه‌ی حاجات باشد این حرم هرکه سر سوده براین در کامران گردیده است سید محمدرضا شمس (ساقی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به مناسبت سالروز ورود حضرت معصومه(س)به شهر قم ای خواهرِ سلاله ی هشتم خوش آمدی ای روشنایی دل مردم خوش آمدی قصد تو طوس و دیدن سلطان طوس بود دست قضا تو آمده ای قم، خوش آمدی تو آمدی و روی لب ما چنین نشست گل خنده و زلال تبسم خوش آمدی تو آمدی و بوی خدا شهرمان گرفت بوی گل و طراوت گندم، خوش آمدی تا آمدی، به شوق حضور تو در دیار دریاچه آمده به تلاطم، خوش آمدی صد ها چو اشعری شده اینجا غلامتان ای نوکرت تمامیِ این قوم خوش آمدی با دیدن تو لال و علیلی شفا گرفت پا شد زِ جا و کرد تکلم، خوش آمدی از برْکَتِ وجود تو قم معتبر شده ست شد شُهره تر زِ میکده ی رُم ، خوش آمدی از بسکه خیلِ زائر تو در حرم پُر است من می شوم میان حرم گُم ، خوش آمد بانو، برای من شده کُج ضریح تان چون جان پناه و خانه ی دوّم، خوش آمدی شب های جمعه در حرمت پرسه می زنم مستم زِ جامت از سرِ این خُم ، خوش آمدی من کربلای خود زِ کریمه طلب کنم با عشقِ کربلا همه روزم به شب کنم
دارد مسیح ما میاید دیگر از راه پس خیر میبیند گدا سرتاسر ار راه ما قبله خود را گرفتیم آخر از راه دست نیاز از ما و ناز دلبر از راه از شوق لبریز است چشم جاده حتی از خانه بیرون ریخت هر دلداده حتی این دختر زهرا که نه! زهراست اصلا در صبر عین زینب کبراست اصلا بین کریمان شهره در دنیاست اصلا جان علی موسی الرضای ماست اصلا ساکن شده اینجا! که چون باران ببارد.. در شوره زار شهر قم گندم بکارد در محملش امنیتی بسیار دارد اندازه یک شهر خدمتکار دارد هم ناقه ای آرام و بی آزار دارد هم اینکه راهی راحت و هموار دارد اهل محل نه بددهن نه لات هستند تا چند خانه دور و بر سادات هستند چشمی به ناموس خدا هرگز نخورده بر چادر او جای پا هرگز نخورده سیلی برویش بی هوا هرگز نخورده آسیبی از شلاق ها هرگز نخورده امن است راهش بی بروبرگرد اینجا سررا به زیر انداخته هر مرد اینجا دستی سوی معصومه طه نیامد پیش نگاهش خیزران بالا نیامد تا کاخ بالاجبار و با دعوا نیامد پای پیاده یک قدم حتی نیامد هرچند بی بی روزه بود اما غذا بود در هرشرایط احترام او به جا بود
از سفر آمده ای خسته ی راهی بانو زنده کن وادیِ مارا به نگاهی بانو ما اسیریم و فقیریم و یتیم ای مهتاب دختر حضرت موسی دل مارا دریاب قم کویر است کویری که تلاطم دارد چادرت را بتکان قصد تیمم دارد
اومدی پاییزمون بهار بشه دلای ما همه نو نوار بشه اومدی تا با تو و برادرت سفره ی موسوی برقرار بشه توو صفات تو خدا رو میبینم عمه ی کرب و بلا رو میبینم وقتیکه به گنبدت خیره میشم انگاری امام رضا رو میبینم میشه که حضرت زهرا به تو گفت پدرت فقط فِداها به تو گفت بعضی حرفامو به هیچکی نمیگم باید این حرفا رو تنها به تو گفت همه خوبا همه حیرون تواند مریم و آسیه دربون تواند افتخار میرزا قمی ها اینه توی قبرستون شیخون تواند مرجعی پیش تو زانو زد و رفت عاجزانه به شما رو زد و رفت این چیزا که چیزی نیست برا شما جبرئیل صحنتو جارو زد و رفت غم تو دل پر آهمو سوزوند برگ اعمال سیاهمو سوزوند شهر تو خاصیت نجف داره آفتاب قم گناهمو سوزوند اونقدَر امامتو صدا زدی ناله ی رضا رضا رضا زدی مثل زینب تو هم آواره شدی به کوه و دشت و بیابونا زدی هرچی شد وارد مقتل نشدی دیگه گریون بالای تل نشدی سه روز و سه شب توی بیابونا پشت دروازه معطل نشدی هرچی هم شد پسرت رو نزدن جلو چشمات قمرت رو نزدن پسر اشعث ملعونی نبود با سیلی برادرت رو نزدن توی قم بال و پرت ریخته نشد غریبه دور و برت ریخته نشد از رو پشت بومای خونه هاشون آب و آتیش رو سرت ریخته نشد توی قم بی احترامی ندیدی نگاه مردای شامی ندیدی توو خرابه های قم نبردنت لحظه ای بزم حرامی ندیدی به تو هیچکی کمتر از عزیز نگفت هیچکسی حرفای تند و تیز نگفت بین نامحرما یک برده فروش زبونم لال به شما کنیز نگفت
مِنّی اِلَیْکِ... نامه‌ای از غربت ایران* در سینه دارم حرف‌هایی با تو خواهرجان ای باطنت با ظاهرت یک‌دست آیینه سنگ برادر را زدی یک عمر بر سینه هم‌پای اشکت می‌چکد تسبیحِ در دستم هر نیمه‌شب دلتنگ یارب یاربت هستم آن دستخط، آن آیه مکتوب یادم هست در حجره قرآن می‌نوشتی، خوب یادم هست هر وقت از دست زمانه غصه می‌خوردی بغض نهانت را سوی سجاده می‌بردی آن‌کس که قدر روح پاکت را بداند کیست؟ در هیچ‌جایی هیچ هم‌کفوی برایت نیست در حد تعریفت ندارم حرف از این بهتر معصومه‌ای معصومه‌ای معصومه، ای خواهر روی جوادم را ببوس و هم‌زبانش باش جان تو و جان جواد آرام جانش باش من حال و روزت را به چشم خویش می‌بینم اشک تو را همواره بیش از پیش می‌بینم باید سراپا صبر شد با رسم دنیا ساخت حتی اگر عمری جدایی بین ما انداخت دیگر گذشت آنچه گذشته،‌ بشنو از ما بعد لاخیر فی الدنیا و مافیها... و اما بعد ای فاطمه این‌بار هم دست علی بسته‌ست فرجام این جریان به تدبیر تو وابسته‌ست هجرت کن از شهر و دیار خود به این وادی منزل به منزل بگذر از ویرانه، آبادی هجرت هماره خیر دارد با خودش همراه آری به حکم «مَن یُهاجِر فی سبیل‌الله...» هر نقشه‌ای در طول این ترفند ناکام است هجرت همان زخم است زخمی که به هنگام است چیزی نمانده بشکند تندیس باورها با خود بیاور از برادرها و خواهرها اسلام در دشت و بیابان سبز خواهد شد با مقدم سادات، ایران سبز خواهد شد هرچند هستیم از غم دیدار هم لبریز برخیز تا قسمت چه باشد خواهرم برخیز تا باز هم روشن ببینم چشم‌هایت را پایان رقعه می‌زنم مهر رضایت را «الله زَیْنٌ و انا عبدٌ» مِن العُبّاد** «فالله خَیْرٌ حافظا» پشت و پناهت باد * برخی از محققان یکی از دلایل هجرت حضرت معصومه (علیهاالسلام) را فرستادن نامه‌ای از سوی امام رضا (علیه‌السلام) برای ایشان دانسته‌اند. ** طبق نقلی از کتاب «جنات الخلود» این عبارت نقش انگشتر امام رضا (علیه‌السلام) بوده است.
این دشت پر از زمزمۀ سورۀ نور است این ماه مدینه‌ست که در حال عبور است این ماه مدینه‌ست که بر هودجی از نور می‌آید و این خطه پر از شادی و شور است گل می‌دمد از شش‌جهت جادۀ ساوه این دشت سراسر همه وجد است و سرور است تسبیح‌کنان است در این بادیه، هر سنگ صحرا همه در جاذبۀ فیضِ حضور است آواز صبوحی زده باران سحرگاه هر لالۀ این باغ یکی جام طهور است چاووش! صلایی بزن آهنگ پگاه است ای قافله! بشتاب که قم چشم به راه است چون از سفر آن محمل مأنوس برآید بس لالۀ خوش‌رنگ به پابوس برآید بر ساحت سجادۀ او جلوه به جلوه «سُبّوح» گل افشاند و «قُدّوس» برآید در مجلس فیضش چه اشارات لطیفی از عالَم معقول به محسوس برآید این ماه درخشنده چه ماهی‌ست که هر صبح خورشید پی دیدنش از طوس برآید آیینه در آیینه از ایوان بلندش صد باغ پر از جلوۀ طاووس برآید این روضه، سرای کرم ماست، بیایید ای اهل حرم! این حرم ماست، بیایید درهای بهشت از ملکوت تو گشوده‌ست صد دسته‌گل از دست قنوت تو گشوده‌ست در حلقۀ نورانی گل‌های سحرخیز سجادۀ تسبیح سکوت تو گشوده‌ست گلدستۀ نور تو گواه است که تا عرش ایوان جلال و جبروت تو گشوده‌ست در فصل دعا، دست نیاز گل مریم بر خان کریمانۀ قوت تو گشوده‌ست هر آیه‌ای از سورۀ نورانی کوثر فصلی به مقامات ثبوت تو گشوده‌ست این آینه تصویر به تصویر شکفته‌ست تصویر تو در آیۀ تطهیر شکفته‌ست
قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله زخمی نشد بال و پرم الحمدلله قم احترامم حفظ کرده تا که دیده من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند مانند زهرا مادرم الحمدلله باضربة سیلی میانِ کوچه ای تنگ خونی نشد چشم ترم الحمدلله بین در ودیوار با داغیِ مسمار زخمی نگشته پیکرم الحمدلله دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست خاکی نگشته معجرم الحمدلله ماخاطراتی تلخ از بازار داریم باز است هرسو معبرم الحمدلله تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم آتش نیفتاده سرم الحمدلله بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم محمل نگشته منبرم الحمدلله حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا دارم تمام ِ زیورم الحمدلله کنج خرابه آبرویم را نبُردند دشمن نگفته کافرم الحمدلله دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد قبرم همان دم شد حرم الحمدلله مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند باشد تنِ من محترم الحمدلله غسل تنم کاری ندارد چو به پنجه مویم نپیچیده به هم الحمدلله تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد همراهِ سر از داغِ  دختر گریه میکرد