درد دلی از سر دلتنگی، تقدیم به خاک پای حضرت معصومه سلام الله علیها..
من اهل قمم خدای را بَس مِنَه
این شهر بُوَد پناه گاهم زِ گُنَه
من گرچه بَدَم، ولی اُمیدم اینَست
یا فاطمه اشفعی لنا فی الجَنَه
قم شهر بزرگان وکریمان باشد
قم بارگهِ خواهرِ سلطان باشد
قم را نَتَوان خار شِمُردش، آری
وقتیکه گُلی در دلِ ایران باشد
اینجا حرم آلِ رسول الله است
از منزلتش فقط خدا آگاه است
هرگز نَشود راهِ حریمش بسته
وقتیکه مسیرِ بندگی این راه است
گرچه که موقتاً حرم را بستَند
از دوری او دل محبان خَستَند
با پای دل و ذکر حرم می آییم
مستانِ حرم زِ بوی او هم مستَند
آری حرمش بوی خدا را دارد
عطری زِ بقیع و سامرا را دارد
اینجا شب جمعه زائران میگویند
دلْ حال و هوای کربلا را دارد
آری حرمش قبله ی دنیاست بیا
قم، مشهد و کربلایِ دلهاست بیا
از پُشتِ درِ بسته سلامی بفرست
اینجا حرمِ حضرت زهراست بیا
حقا که شفای ماست، آبِ شورَش
از گنبدِ زرد است، نمایان نورَش
اینجا چِقَدَر کور شفا یافت از او..
کوریِ دو چشمِ دشمنان کورَش
جایی که گدا از او بها می گیرد
دلْ نور زِ ایوان طلا می گیرد
لازم به طلب نیست،که ازخاک دَرش
بیمار به بوسه ای شفا می گیرد
ما مردم قم، اهل وفائیم همه
ما ریزه خورِ آلِ کسائیم همه
ویروس وَیا که جنگ، در راهِ وطن
ما پیروِ خطِ شهدائیم همه..
اصلاً که دُرست، عاملِ ویروسیم!!
در چشمِ تمامِ غافلان منحوسیم..
این تهمتِ نارواست، ما می گُذَریم
چون عاملِ رأفتِ امامِ طوسیم
مُحکم همه مثل کوه خضریم، بَلی
این قوم ندارد به شجاعت مثَلی
در اوجِ بلا و فتنه ها می گوییم
جانها به فدایِ علی و آلِ علی..
در قم حرمی همچو جِنان را داریم
از بَهرِ نماز، جمکران را داریم
مارا چه هراسی ست، زِ طوفان بلا
تا مهدیِ صاحب الزمان را داریم
مرگ است،که مارا به سویش می خواند
حق است ، که رازِ دل ما می داند
کمتر دلِ هم به رنج آریم ای دوست،
بر صفحه فقط سیاهی اَش می ماند..
ما اهل قمیم و بر خدا مُلتَمِسیم
بر آل نبی و مرتضی مُلتَمِسیم
در سیل و غم و زلزله و بیماری
یاحضرت معصومه، تورا مُلتَمِسیم
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#حضرت_معصومه_س
#با_افتخار_اهل_قمم
#دلنوشته
#ملتمس
درد دلی از سر دلتنگی، تقدیم به خاک پای حضرت معصومه سلام الله علیها..
من اهل قمم خدای را بَس مِنَه
این شهر بُوَد پناه گاهم زِ گُنَه
من گرچه بَدَم، ولی اُمیدم اینَست
یا فاطمه اشفعی لنا فی الجَنَه
قم شهر بزرگان وکریمان باشد
قم بارگهِ خواهرِ سلطان باشد
قم را نَتَوان خار شِمُردش، آری
وقتیکه گُلی در دلِ ایران باشد
اینجا حرم آلِ رسول الله است
از منزلتش فقط خدا آگاه است
هرگز نَشود راهِ حریمش بسته
وقتیکه مسیرِ بندگی این راه است
گرچه که موقتاً حرم را بستَند
از دوری او دل محبان خَستَند
با پای دل و ذکر حرم می آییم
مستانِ حرم زِ بوی او هم مستَند
آری حرمش بوی خدا را دارد
عطری زِ بقیع و سامرا را دارد
اینجا شب جمعه زائران میگویند
دلْ حال و هوای کربلا را دارد
آری حرمش قبله ی دنیاست بیا
قم، مشهد و کربلایِ دلهاست بیا
از پُشتِ درِ بسته سلامی بفرست
اینجا حرمِ حضرت زهراست بیا
حقا که شفای ماست، آبِ شورَش
از گنبدِ زرد است، نمایان نورَش
اینجا چِقَدَر کور شفا یافت از او..
کوریِ دو چشمِ دشمنان کورَش
جایی که گدا از او بها می گیرد
دلْ نور زِ ایوان طلا می گیرد
لازم به طلب نیست،که ازخاک دَرش
بیمار به بوسه ای شفا می گیرد
ما مردم قم، اهل وفائیم همه
ما ریزه خورِ آلِ کسائیم همه
ویروس وَیا که جنگ، در راهِ وطن
ما پیروِ خطِ شهدائیم همه..
اصلاً که دُرست، عاملِ ویروسیم!!
در چشمِ تمامِ غافلان منحوسیم..
این تهمتِ نارواست، ما می گُذَریم
چون عاملِ رأفتِ امامِ طوسیم
مُحکم همه مثل کوه خضریم، بَلی
این قوم ندارد به شجاعت مثَلی
در اوجِ بلا و فتنه ها می گوییم
جانها به فدایِ علی و آلِ علی..
در قم حرمی همچو جِنان را داریم
از بَهرِ نماز، جمکران را داریم
مارا چه هراسی ست، زِ طوفان بلا
تا مهدیِ صاحب الزمان را داریم
مرگ است،که مارا به سویش می خواند
حق است ، که رازِ دل ما می داند
کمتر دلِ هم به رنج آریم ای دوست،
بر صفحه فقط سیاهی اَش می ماند..
ما اهل قمیم و بر خدا مُلتَمِسیم
بر آل نبی و مرتضی مُلتَمِسیم
در سیل و غم و زلزله و بیماری
یاحضرت معصومه، تورا مُلتَمِسیم
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#حضرت_معصومه_س
#سالروز_ورود_به_قم
#با_افتخار_اهل_قمم
#دلنوشته
#ملتمس
بهر فردای خودم توشه ندارم چه کنم
مثل ابر، از گنه خویش نَبارم چه کنم
گنهم تیر به جان و دلِ دلبر باشد
آه، با گریه ی جانسوزِ نگارم چه کنم
ادعا سر به فلک دارد و دستم خالی ست
به ریاکاری و بر عُجب دچارم چه کنم
همه ی دلخوشی ام فیض شهادت باشد
مثل عشاق اگر جان نسپارم چه کنم
مُلکِ اصحاب حسین بن علی رضوان است
سائلی دور، از آن طُرفه دیارم چه کنم
جان به قربان دلِ دختر زهرا و علی
که بگفتا شده پاییز، بهارم، چه کنم
عطش و خنجر و تیغ و تنِ عریانِ حسین
گر نَمیرَم زِ غمِ بی حدِ یارم چه کنم
#مناجات
#دلنوشته
#شعر_مناجات
#شعر_امام_حسین
🔴✍️ نوشته شده در اسفند ماه ۱۴۰۲
امیر عباسی
به سرعت بگذرد عمر و من از احوال دل غافل
امان از جهل و گمراهی، امان از حال زارِ دل
نهادم دیده چون بر هم، بهارِ زندگی طی شد
وَ من گمگشته در تاریکی و از هر نظر جاهل
پدر میگفت قدر عمرِ کوتَه را بدان بابا
نفهمیدم ولی این پند و اکنون مانده ام در گِل
خروش مرگ میزد نعره از امواج اقیانوس
وَ من دلخوش به آرامش، نشسته بر لبِ ساحل
من هر کاری که کردم، نیّتم غیرِ خدایی بود
بُوَد آری مثالم همچُنان یک نخلِ بی حاصل
خدایا روز محشر واقعاً خیلی گرفتارم
به حقّ آل پیغمبر برس بر داد این سائل
الهی کن نظر، سوگند بر آن مردِ مظلومی
که شد از روی نِی آیات عشق از حنجرش نازل
حسین بن علی، کز بهر او عالَم پریشان شد
وَ عشق آسان نمود او را، ولی افتاد صد مشکل
گرفتارم ولی بر مصرعِ آخر یقین دارم
که حلّ مشکلم باشد به دستان ابوفاضل
#مناجات
#دلنوشته
#شعر_مناجات
#شعر_امام_حسین
🔴✍️ نوشته شده در اسفند ماه ۱۴۰۲
امیر عباسی
چند بیتی درباره معراج شهدا 👇
اینجا حرم اللهِ شهیدان حسین است
دل، همدم و همراهِ شهیدان حسین است
سوگند به یارانِ به خون خفته ی مهدی
معراج، قدمگاه شهیدان حسین است
معراج، گذرگاهِ رَهِ سرخ وصال است
کین راه، همان راهِ شهیدان حسین است
معراج، زِ فیض قدمِ مادر سادات
لبریزِ غم و آه شهیدان حسین است
زائر، شود اینجا، زِ کرامات حسینی
دلداده ی سید علی و یارِ خمینی
#شهدا
#دلنوشته
#معراج_شهدا
🔴✍️ نوشته شده در اسفند ماه ۱۴۰۲
امیر عباسی
ممنون همت شهدای تفحصیم
مرهون غیرت شهدای تفحصیم
سوگند بر شُکوهِ شهیدانِ بی پلاک
مدیون زحمت شهدای تفحصیم
#تفحص
#دلنوشته
#شهدای_تفحص
🔴✍️ نوشته شده در اسفند ماه ۱۴۰۲
امیر عباسی
شعبان گذشت و حال دلم روبراه نیست
در کوله بارِ زندگی ام جز گناه نیست
سوگند بر حقیقتِ سِیر و سلوکِ عشق
چون من در این طریق، کسی روسیاه نیست
عمرم به غفلت و ضررِ معصیت گذشت
کارم به غیرِ ناله و اندوه و آه نیست
آخر چگونه واردِ ماهِ خدا شوم؟
بیچاره را به خانه ی محبوب، راه نیست
یا رب مرا به حُرمت شاه نجف ببخش
جز بیتِ رحمتِ تو مرا سرپناه نیست
پرونده ام سیاه، ولی در دلم به جز
عشقِ شهیدِ تشنه ی در قتلگاه نیست
از راهِ دور نیزه به پهلوی او زدند
رحمی به قلبِ هیچ یک از آن سپاه نیست
#شعبان
#مناجات
#دلنوشته
#مناجات_شعبان
#مناجات_شعبانیه
#مناجات_ماه_شعبان
🔴✍️ نوشته شده در اسفند ماه ۱۴۰۲
امیر عباسی
فُزتُ ربّ الکعبه گفتی با دلی پر از شرر
که شدی راحت دگر از داغِ گشته شعله ور
محسن و زهرا و دود و آتش و دیوار و در
آه از حالِ غریبان یا امیرالمؤمنین
جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین
اهلِ شوریٰ، چونکه بذر خشم و کینه کاشتند
حاصلش را از فدک با میخ در برداشتند
در پیِ تابوت زهرا ناله هایی داشتند
بوذر و مقداد و سمان یا امیرالمؤمنین
جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین
بعد مادر بچه ها بی یار و بی یاور شدند
یاد سیلی، یاد کوچه، دم به دم مضطر شدند
گاه مسموم از جفا و کینه ی همسر شدند
شد حسن مظلومِ دوران یا امیرالمؤمنین
جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین
آن کریمِ بنِ کریم، آن معنیِ حقّ الیقین
از جفای جُعده ی ملعونه شد مسمومِ کین
در غم سبطُ النّبی، مولا، مُعزّ المؤمنین
چشم زینب گشت گریان یا امیرالمؤمنین
جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین
از حسن بگذشت و شد هنگامه ی اندوه و آه
یک حسین بود و هزاران گرگِ شوم و دل سیاه
نیزه و شمشیر بود و تشنه ای در قتلگاه
ماند در گودال عریان، یا امیرالمؤمنین
جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین
آه مولا، جات خالی بود دشت کربلا
تا که میشد دیده، محنت بود و غم بود و بلا
شد حسینت بینِ مقتل بر غریبی مبتلا
غرق خون جان داد و عطشان یا امیرالمؤمنین
جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین
آه از طاغوت و فتنه، آه از ظلمِ یزید
لعنتِ حق تا قیامت باد بر خصمِ پلید
بُرد دشمن بعد از آنکه شد حسینِ تو شهید
حمله بر سوی یتیمان یا امیرالمؤمنین
جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین
گر پذیری ام، شوم شب تا سحر دربانِ تو
کلبِ این درگاهم و شرمنده ی احسان تو
کن از این ابیات، اِی جانِ جهان قربانِ تو
خانه ی قبرم چراغان یا امیرالمؤمنین
جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین
🔴✍️ نوشته شده در فروردین ماه ۱۴۰۳، مصادف با لیالی مبارک قدر
#دلنوشته
#شعر_امام_علی
#شعر_حضرت_علی
#شعر_امیرالمؤمنین
#امیرعباسی
دل ما پر زِ سوز عاشوراست
شعله ی غم فُروزِ عاشوراست
امشب از تقویمِ ماهِ اشک و عزا
شب سوّم نه، روز عاشوراست
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
#امیرعباسی
#دلنوشته
#خروج_از_شام
مطالبات حضرت زینب سلام الله علیها از یزید ملعون هنگام خروج از شام
نقل بنموده اَبی مِخنَف چنین
بعدِ یک دنیا جفا و ظلم و کین
اهل بیت عصمت و شامِ بلا
موقعِ رجعت به سوی کربلا
گفت پور معاویه،یعنی یزید
کِی سیه پوشیدگانِ رو سپید
هر چه میخواهید گویید این زمان
تا برآورده کنم حاجاتتان
گفت زینب بضعه ی خیرالنسا
که سه مطلوبِ مهم داریم ما
اولاً عمّامه ی جدّم رسول
او که بوده جانِ زهرای بتول
ثانیاً پیراهنِ آن نورِ عین
جامه ی خونین مولایم حسین
ثالثاً آن نورِ چشمان ترم
معجرِ خاکیِ زهرا مادر
زین حدیث غم چنان ابر بهار
بر حسین و اهل بیتش خون ببار
#دلنوشته
#خروج_از_شام
#امیر_عباسی
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وَ گرامیداشت یاد و خاطره ی شهدای مظلوم غزه، لبنان و طبس
آه، از هجرانِ آن فریاد رَس
غیرِ مهدی نیست ما را هیچ کس
غیبتش تیری ست بر قلبِ زمان
اَلعَجَل باید به لب، در هر نفس
بهرِ سربازیِ در عصرِ ظهور
میرسد بر گوش جان بانگِ جرس
داغ ما دیگر فزون از حد شده
چون گلی در یک بیابان خار و خس
بر کدامین مرثیه گریه کنیم؟
غزّه، لبنان، یا شهیدانِ طبس
ای عزیز فاطمه، مهدی بیا
ما فقط آقا تو را داریم و بس
هر رهی جز راه عشق تو رَویم
هست آن راهِ تباهی و عبث
ای رهاییِ همه در دست تو
کن دگر آزاد ما را زین قفس
🔴✍️ مهر ماه ۱۴۰۳
#دلنوشته
#شعر_امام_زمان
#غزه #لبنان #طبس
#امیر_عباسی
به مناسبت اول مهر ماه و بازگشایی مدارس
مِهر است و باز ایام درس و مشق و تحصیل است
وَ پازلِ دلدادگی در حال تکمیل است
یادم نرفته، روز اول، هفت سالم بود
شوق و شعف آمیخته با شور و حالم بود
میخورد زنگ مدرسه، من در میان صف
پرواز میکردم به اوج آسمان صف
رفتم نشستم پشت میز و نیمکت، خوشحال
ناگاه دیدم طی شده زان روز، چندین سال
اکنون من و چندین دهه بگذشته از آن روز
چه زود رفت انگار که بوده همین دیروز
حالا بگویم با وجودِ سوخته م ای کاش
درس وفا و عشق می آموختم ای کاش
ای کاش در دوران تحصیلاتم از استاد
علمِ قشنگِ آدمیّت میگرفتم یاد
ای کاش آداب سعادت یاد میدادند
عشاق را درس شهادت یاد میدادند
پای الف بای جهاد و پاکی و تقویٰ
ای کاش من هم میشدم مثل جهان آرا
صد حیف قوت خویش را خونِ جگر کردم
سودی ندیدم من، ضرر کردم ضرر کردم
گویم به اشک جاری و قلبِ پر از دردی
ای خوش به حالِ آرمان جانِ علی وِردی
🔴✍️ مهر ماه ۱۴۰۳
#دلنوشته
#موضوع_آزاد
#مدرسه #مهر
#بازگشایی_مدارس
#امیر_عباسی
یاد تو قلب را مَثَلُ النّور میکند
نامت بساط عشق مرا جور میکند
ای دستگیرِ سائل بی دست و پا، حسین
لعنت به هر چه از تو مرا دور میکند
یک جلوه از تجلیّ حُسنِ جمال تو
دلداده را به معجزه مَسحور میکند
عشاق را اُمیدِ فدای رهت شدن
چشم انتظار تا به لب گور میکند
دل روشن است، آخرِ سر، لطفِ حق مرا
با کلبِ آستان تو محشور میکند
🔴✍️ مهر ماه ۱۴۰۳
#دلنوشته
#شعر_امام_حسین
#امیر_عباسی
مدح و منقبت حضرت سیدالشهدا علیه السلام
آینه ی حُسنِ خدا یا حسین
مُصحَف مِصباحِ هُدیٰ یا حسین
نورِ خدای ازلی اَلسّلام
یوسفِ زهرا و علی اَلسّلام
کیستی ای بنده ی ایزد مرام؟
یاد تو در جان و دلم صبح و شام
دین زِ قیام تو بقا یافته
عشق به نامِ تو بقا یافته
آبرویت را بِنَهادی به کف
تا که شود زنده دوباره شرف
بر همه معشوق و مکرّم شدی
آبروی خلقِ دو عالم شدی
درس تو ایثار و فداکاری است
دین خدا را مدد و یاری است
یاد تو مأنوس دلِ مُضطرم
ای به فدایت پدر و مادرم
شعله به دلها بزند ماتمت
اهل و عیالم به فدای غمت
راه تو ایمان و عُبودیّت است
عزت و عشق و شرف و غیرت است
ریزه خورِ خوانِ تو ام یا حسین
ننگ غلامان تو ام یا حسین
گرچه جدا شد لبِ تشنه سرت
غربتت این بس که منم نوکرت
من کمم از قطره، تو دریای نور
سوز دمت هست مسیحای نور
من به غم عشقت اسیرم حسین
کاش برای تو بمیرم حسین
ای شده پرپر چو گلی در خزان
از چه عدو زد به لبت خیزران؟
یا وَلیَ الله، گناهت چه بود؟
جُرمِ رَضیعِ بی پناهت چه بود؟
تازه جوانت زِ چه در خون نشست؟
پشت تو از داغِ جوانت شکست
از چه ابالفضل زمینگیر شد؟
پیکرش آماجِ دو صد تیر شد
از چه به مَه، هاله ی نیلی زدند؟
به روی بچه هات، سیلی زدند؟
علتش این بود یقین داشتی
درد خدا و درد دین داشتی
علّتش این بود که در آن مصاف
تیغ کشیدی به روی انحراف
سَدّ رَهِ فتنه و بدعت شدی
مهرِ فروزان هدایت شدی
ای به فدای شورِ آئینی ات
ای به فدای غیرت دینی ات
خون تو جان داده به مکتب، حسبن
ای همه ی هستیِ زینب، حسبن
🔴✍️ مهر ماه ۱۴۰۳
#دلنوشته
#شعر_امام_حسین-ع
#امیر_عباسی
تقدیم به شهدای معدن طبس
معدنچیان شهر طبس بر شما سلام
ای نامتان پر از شرف و شور و احترام
جانم فدای غربت اهل و عیالتان
گشتید سوز قلب و دل و جانِ خاص و عام
ای کشتگان زندگی و روزیِ حلال
از داغتان شعف شده بر حال ما حرام
بر شامه ی نسیمِ سحرگاهِ نُه فلک
از خاکتان رسیده بوی عشق بر مشام
تا روز حشر از سوی ایرانیان همه
معدنچیان شهر طبس بر شما سلام
#دلنوشته
#معدن #طبس
#معندچیان_طبس
#امیر_عباسی
🔴✍️ مهر ماه ۱۴۰۳
#دلنوشته ای تقدیم به دلاور مردان سپاه و ارتش جمهوری اسلامی ایران
زِ هِجرِ یار دلم غیرِ سوز و آه ندارد
به قاب چهره ی شان طاقت نگاه ندارد
همه فدایی و جان برکفِ امام حسینند
فدای دوست شدن ارتش و سپاه ندارد
خروشِ ارتشِ جان برکف و سپاهِ دلاور
دلیل وحشت خصم است و شیخ و شاه ندارد
همیشه مردم ما در طَریقِ کرب و بلایند
که این مسیرِ شرف هست و اشتباه ندارد
فدای آنکه عزیز خدا و جانِ رسول است
وَ مِهرِ غیرِ وِی اصلاً به قلب راه ندارد
فدای آنکه به او خواهرِ شکسته دلش گفت
((پناهِ عالمیان زینبت پناه ندارد))
#ارتش
#سپاه #شهدا
#نیرو_های_مسلح
#امیر_عباسی
#دلنوشته ای تقدیم به #استاد سازگار ❤️
هست از هر جنبه در هر روزگار
صد چو #سعدی #خاک پای #سازگار
میخورم سوگند بر جنّ و مَلَک
#نخل #میثم میوه دارد از #فدک
بر #شریعت، بر #تشیع زینتی
تو عزیز اهل بیت عصمتی
برتری از آنچه این دم گفته ام
هر چه هم گویم ز تو کم گفته ام
ای گره خورده نگاهت با #علی
دست حق پشت و پناهت، #یا_علی
#نخل_میثم
#استاد_سازگار
#امیر_عباسی