.
#شور_طوفانی_رقیه_ای
#سبک_مست_نجف
#دختره_شاه
✅بند اول
دختره شاه
نوکرش و خریده با نیم نگاه
نذاشته زندگی من بشه تباه
تمومیِ نوکراش و محل میزاره
محترمه
مثل عقیله العرب با کرمه
خوب میدونم شفیعه ی محشرمه
بس کریمه ی اربابم سخاوت داره
جونم فدات قبله ی دریا
هستی مثل گلها
با چادر زهرا« س»
تمومه عالمین بشن فداتون
تیغ زبونت مثه حیدر
از دو عالمی سر
ای یگانه دختر
شبیه زینبی رقیه خاتون
با تو همیشه خوبه حس و حالم
ذکر توعه محول الاحوالم
✅بند دوم
تاب و تبم
ذکر قشنگه تو شده ورد لبم
خوشم که از ازل رقیه منصبم
محشری تو به والله دختر اربابم
در میزنه
وقتی که مرغ دله من پر میزنه
دوری تو به قلبم آذر میزنه
تذکره ی حرم رو بده من دریابم
ای زینت رو دوش سقا
زیبا گل زهرا«س»
تو نداری همتا
یا سیدتی بی بی رقیه «س»
تا عُمر دارم غرق جنونم
ای آروم جونم
دائما میخونم
من لعن علیٰ بنی امیه
یه عمر توی مجلس تو بی تابم
عبد تو ام رقیه ی اربابم
#شور #حضرت_رقیه
#مجید_مرادزاده
.👇
زدماسمتوسردرخونم_علیاکبرحائری.mp3
17.07M
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#زمینه #امام_حسن
🔘 کربلای #علی_اکبر_حائری
زدم اسم تورو سردر خونم
شدم همسایه هامم دیگه بیمه
همه شهر خبردار می کنم که
بیاید امام حسن خیلی کریمه
آقای کریم،قربونت برم تموم دنیا حسن جانم
امشب و میگم،شادی دل حضرت زهرا حسن جانم
حضرت زهرا دوسم داره
قطعاً مولا دوسم داره
من امام حسنیام پس یه جور دیگه ابی عبدالله دوسم داره
"ای جانم حسن سنه قربانم حسن" 💚
روی سربند مجتبی نوشته
فقط حیدر امیر المومنینه
رقیه دوست داره برا یه بارم
رو شونه امام حسن بشینه
آقای کریم،آقای شبه پنج محرم حسن جانم
ما که جای خود، زیر دینت امام حسینم حسن جانم
قلبم میره برا خندت
سفره داری برازندت
من امام حسنی ام پس
حسنستان کشورمه منم پناهندش
"ای جانم حسن سنه قوربانم حسن"
.
.
|⇦•سحری روشنوعاشق...
#مدح_خوانی ولادتِ حضرت رقیه سلام الله علیه اجراشده به نفس حاج احمد نیکبختیان
●━━━━━━───────
سحری روشن و عاشق
سحری غرقِ شقایق
سحری چاک گریبان و
شبی خیره و حیران
همه آفاق گل افشان
و زرافشان و چراغان و غزل خوان
همه لبریز زِ آوازِ هَزاران
دشت ها غرقِ ترنُّم
پُرِ گلهای تبسُّم
زِ مِیِ نوش ترین خُم
به ترانه، به تلاطم
سحری ریخته از بامِ فلک
دامنی از ماه، به هر راه
به هر کوچه شبانگاه
چه نوری است چه طوری است
در این خاک،چه هنگامهی شوری است.
که در حلقهی گیسوی ستاره
زمان، لحظهی احساس، زمین تکّهی الماس
پُر از عَطرِ گلِ یاس ترین یاس
شگفتا از این بزم، از این فرش
از این عرش تر از عرش
اگر هوش رمیده وَ گر عقل پریده
وَ گر دل برمیده
زِ طربخانهی سینه
پِیِ دلهای دگر تا به مدینه
به نگینِ شب رؤیایی هر دیدهی بی خواب
شبِ بارشِ مهتاب، دَرِ خانهی ارباب
چه نوری است، چه شوری است
چه طوری است، در این خانه چه
هنگامهی شوری است.
ببین قبله نما را
که گم کرده خودش را
و مِنا را و صفا را
وَ زِ سر تا به قدم غرقِ نیاز است و
دو دستش که دراز است
بدین خانه، که در هالهی راز است
در این بزمِ مُعطّر
در این مستیِ یکسر
چه بی تاب چه مجنون
چه شیداشده لیلاشده اکبر
چه مبارک سحری هست و
چه فرخنده شبی هست
همین شب که شد از عشق لبالب
وَ گُلِ خنده شکوفاست به رخسارهی زینب
و خدا دانَد از آن چَشمِ تماشایی بیدار
وَز آن قامت سرشار زِ دلدار
وَز آن چهرهی یوسف کُشِ بی تاب
علمدار، چه طوفان شده بر پا به دلش
در دَمِ دیدار، در این شامِ بهاری
نه صبری نه قراری، پُر از لحظه شماری
چه مشتاق، چه بی خویش
قدم میزند و منتظرِ عَطر دل انگیز و
دل افروزِ گلِ نازِ حسین است
چه شعری است، چه نوری است
چه طوری است چه هنگامه ی شوری است.
چه شد باز، که دَر باز شد و
لحظهی اعجاز شد و
محشری آغاز شد و
دید که در حُلِّهای از برگِ گل یاس
وَ پیچیده به قُنداقهای از شَهپرِ جبریل امین
در آغوش حسین بن علی
یاس ترین ناز ترین جلوه که دیده است
به چشمی که ندیده است به جز روی حسینش
دو چشمش گُلِ دریاست
چه زیبا، چه شیوا و ثریاست
دل آراست، تماشایی و بابایی و تنهاست
وَ ناگاه اباالفضل رو کرد
به انبوه فرشته و فرمود :
اَلا باغِ ملائک، وَ ای فوجِ فرشته
که دگر دور و برِ غنچهام این گونه مگردید
مریزید گُل از شوق مرقصید
مبادا که به بال و پرِ خود ناز کنیدش
که شاید رُخَش آزرده شود
از نفَسِ گرم و پَرِ نرم
که این گُل بُوَد حساستر از معنیِ احساس
و آئینهتر از آینه در بوسهی یک آه
و ای آه، از این آینه دوری
وَ مبادا که عبوری کُنی
از گَرد رُخِ یاستر از یاس
و ای شبنمِ شیرین مَنِشین
بر سرِ گلبرگی از این غنچه
که ترسم، کبودش کند این بار
که با توست چنین
خدایا! چه گُل است این
که شیرینِ دل است این
در این چهره بگو کیست؟
بگو این مَثَلِ کیست؟
همه محو، همه مات
همه واله و حیرانِ اباالفضل
که زینب به نَمِ اشکی و با سینهی پُر آه
و دلی سخت غمین گفت چنین
با پسرِ اُمِ بنین، ای پسر فاطمه عباس ببین
دخترکِ نازِ حسین بن علی، نَه
که همان گوهر مفقود و همان مادر رنجور
که میبود حدیثِ فدک و غصبِ فدک
زخمِ دلِ حضرت زهرا و نمک
همانی که به هر صبح و به هر شام
فقط صحبت او بود،
همان خانه، همان شعله، همان دود،
همان است که باز آمده امروز.....
#شاعر:حسن لطفی✍
ــــــــــــــــــ
#حاج_احمد_نیکبختیان
#میلاد_حضرت_رقیه_سلام_الله
#مدح_حضرت_رقیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Ahmad_Nikbakhtiyan(Milade_Hazrate_Roghaye).mp3
3.88M
|⇦۰سحری روشنوعاشق...
#مدحخوانی_وتوسل ویژۀ ولادتِ حضرت رقیه سلام الله علیه اجراشده به نفس حاج احمد نیکبختیان
.
|⇦•خدا داده یه کوثر ...
#سرود ولادتِ حضرت رقیه سلام الله علیه اجراشده به نفس حاج احمد نیکبختیان
●━━━━━━───────
خدا داده یه کوثر به ارباب دو عالم
همه دنیا میدونن که پیش مرگِ سه ساله ام
ای قرارِ عالم، رقیه رقیه
ای همیشه یارم، رقیه رقیه
تویی عشقِ ما و
منم عبدِ زارم، رقیه رقیه
آخرِ عشقه اکبری و
اُختُ الاصغری و
یارمادری و، ای جانم ای جانم
«بِنْتُ الحُسین رقیه.. مددی یا رقیه..»
کی گفته که تو نیستی، تو هستیِ ماهایی
چقدردیوونه داری، آخه عشقِ گدایی
من مدافعِ تو، میمونم میمونم
تا قیامت از تو، میخونم میخونم
من همون شیداتم که تو رو دوست داره
همونم همونم
کاش روزی جور کنی حرمت
تا که با علمت، از سرِ کرمت
راهی شیم راهی شیم
«بِنْتُ الحُسین رقیه.. مددی یا رقیه...»
روی شونه ی عباس، نشسته گلِ ارباب
بااون چهره ی زیباش، زده طعنه به مهتاب
آینه بندون شدباز حریمت
کاش بشم روزی من مقیمت
روزیم و میگیرم ازتو وبابای کریمت
ای قبله ی همه ی شهدا
عشقِ خون خدا، رهبرِ اُسرا بی بی جان
«بِنْتُ الحُسین رقیه .. مددی یا رقیه»
بازم دلها دلها شد مست و شیدا
شده شهرِ شهرِ مدینه غوغا
حسین داره داره، داره میخنده
روی دستش انگار خوابیده زهرا
گل دراومد امشب غصه سراومد امشب
بازم انگار دوباره کوثر اومد امشب
از آسمونا اومد یه ماه زیبا
نمکِ سُفره ی حسین اومد به دنیا
«یا رقیه جانم ،جانم رقیه جانم»
دردونه اومده یک دونه اومده
دختر، نگو بگو خاتونِ محشر
اومدباقدماش، بابرقِ تو نگاش
خنده رو لبای عباس و اکبر
«یا رقیه جانم ،جانم رقیه جانم»
مثلِ بارون بارون، صاف و زلاله
به این دختر دختر، عالم میباله
همه کوهها کوهها، اگر طلا شن
میشن گردو خاکِ پای سه ساله
دخترِ نمونه اس آره چراغِ خونه اس
دومی نداره تَکِه یکی یدونه اس
کسی نیس قرینه اش هم رنگه بازمینه اش
عباس و که میبینه میپره تو سینه اش
«یا رقیه جانم ،جانم رقیه جانم»
گلِ نازِ نازِ باغِ باباشه
مثه صوتِ صوتِ زهرا صداشه
مثه دو تا برقِ ستاره تو شب
لای گیسو برقِ گوشواره هاشه
میبره دلارو دلای باخدارو
میندازه همیشه جانماز بابارو
داره اصل و ریشه بی بَدله همیشه
توی چادر نماز یه پارچه خانوم میشه
«یا رقیه جانم ،جانم رقیه جانم»
ــــــــــــــــــ
یادواره #میلاد_حضرت_رقیه
#حاج_احمد_نیکبختیان
#میلاد_حضرت_رقیه_سلام_الله
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
12_2_Ahmad_Nikbakhtiyan(Milade_Hazrate_Roghaye)_(www.rasekhoon.net).mp3
4.51M
|⇦•خدا داده یه کوثر ...
#سرود ویژۀ ولادتِ حضرت رقیه سلام الله علیه اجراشده به نفس حاج احمد نیکبختیان
.
|⇦•پریوشی که غزل ....
#مدح_خوانی وتوسل ولادتِ حضرت رقیه سلام الله علیه اجراشده به نفس سید مهدی میرداماد
●━━━━━━───────
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهید
السَّلاَمُ عَلَیکِ یا بِنْتَ ثَارَ الله
السَّلاَمُ عَلَیکِ یا رُقیه
پریوشی كه غزل خوانِ مهربانی هاست
سه ساله دختركِ خانواده ی زهراست
شبِ ولادت او، روزِ مرگ نومیدیست
شروع لحظه ی تحویلِ سالِ خورشیدیست
شِكوفه های بهاری مُریدِ خنده ی او
شِكفتن گلِ مریم نَوید خنده ی او
چه انعكاس شِگرفی، نگاه او دارد!
از آسمانِ نگاهش، ستاره می بارد
نمازِ پنجره ها سمتِ كعبه ی چَشمش
حواسِ آیینه ها پرتِ جذبه ی چَشمش
ستاره ها به رقیه سلام می كردند
برای دیدن او ازدحام می كردند
رِجالِ اهلِ كهف، خوابِ نازِ امشب را
به پلك مُنتظر خود حرام می كردند
زنان پاك سرشت قبیله ی مریم
به احترام مقامش؛ قیام می كردند
و شاعران علی دوست تمام جهان
قصیده گفتن خود را تمام می كردند
فرشته ها به قنوتش دخیل می بندند
فقیرهای بهشتی چه آبرومندند!
طوافِ قاصدكان گردِ او تماشایی ست
شكوه فاخرِ اعمالِ حجِّ شیدایی ست
به خاک بوسی خاكش، هزار سرو بلند
بر آستانه ی گهواره سر فرود آرند
چِكیده شَهد گل از غنچه ی تَکلُّمِ او
مسیر باد صبا كوچه ی تبسم او
نسیم، شانه ی صبحِ حریرِ گیسویش
عقابِ قلبِ اباالفضل گیر گیسویش
*اینکه میگن عباس" کاشِفَ الکَربْ عَنوَجهِ الحُسینِ"هر وقت ابی عبدالله غم وغصه وجودش روفرا می گرفت، یه نگاه به قمر منیر بنی هاشم میکرد غصه از دلش می رفت رقیه هم "کاشِفَ الکَربِ عباس بود، انقدر عمو این دختر رو میخواست هر وقت دلِ عباس رو غصه می گرفت یه نگاه به رقیه میکرد ....
این دختر انقدر خواستنیه، یه عمو میگفت، دل عمو رو میبرد ..*
گلِ سرِ شبِ این كودكِ، شكر شیرین
ستاره های درخشانِ، زهره و پروین
صدای گریه ی او شرحِ آیه های بهشت
رِسد زِ پیرُهنش عطر جانفزای بهشت
نگاه فاطمی اش، باغِ خاطرات حسین
سِرشك دیده ی او، باده ی حیات حسین
عقیله آمد و قنداقه را به دستش داد
حسین ذوق كنان یادِ مادرش افتاد
به گریه گفت: غم از دیده ی ترم رفته
نگاه كن چِقَدَر او به مادرم رفته!
#شاعر : وحید قاسمی
دختری آمد از قبیله ی نور
نذر راهش سبد سبد احساس
صورتش مثل قابِ نرگس بود
سیرتش روحِ صد گلستان یاس
هر فرشته که می رسید از راه
یا اگر جبرئیل می آمد
به پَر روسریِ گلدارش
تا ببندد دخیل می آمد
تا که لب را به خنده وا می کرد
دل هر آفتاب را می برد
هر دلی را به لطف لبخندش
به خدا تا خودِ خدا می برد
*خیلی این بچه شیرین بود بعضی وقتها،وقتی یه آدمی به یه کاری معروف باشه مثلا فقط پیرهن روشن بپوشه، یه بار که پیرهن تیره تنش کنه یادِ همه میمونه.این دختر انقدر شیرین زبون بود، انقدر خوش خنده بود،انقدر شیرین بود، این روزای آخر فقط ساکت خیره خیره نگاه میکرد اشک میریخت. عمه میگفت یه خورده با من حرف بزن، یه کلمه بگو دلم آروم شه سرش رومیاورد بالا میگفت من بابامو میخوام......*
ساره ، آسیه ، هاجر و مریم
زائر هر شبِ نگاه او
و شکوهِ تمام آیینه ها
گرد و خاک غبارِ راه او
به صفاتِ حمیده اش سوگند
آیینه دار حُسنِ زهرا بود
خاک راهش شفای هر دردی
او مسیحا تر از مسیحا بود
آسمان مدینه ی دل را
مهر و ماه و ستاره، کوکب بود
بین این خانواده این دختر
همه ی عشقِ عمه زینب بود
نه فقط عشقِ حضرت زینب
آرزو و امیدِ عباس است
زینتِ آسمان آبیِ
شانه های رشید عباس است
جلوه دارد میان چشمانش
همه ی مهربانی ارباب
گل بریزید آمده از راه
دخترِ آسمانی، ارباب
ــــــــــــــــــ
#میلاد_حضرت_رقیه
#سید_مهدی_میرداماد
#میلاد_حضرت_رقیه_سلام_الله
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Milade-Hazrate-ROQAYYEH90-MirDamad.mp3
4.58M
|⇦•پریوشی که غزل ..
#مدح_حضرت_رقیه سلام الله علیه اجراشده به نفس سید مهدی #میرداماد
.
زبان حال حضرت رقیه سلام الله علیها
من از لگد بدم میاد
از حرف بد بدم میاد
از اونکه هی تو صورتم
سیلی میزد بدم میاد
من از طناب بدم میاد
از اضطراب بدم میاد
از اونی که نداد بهم
یه ذره آب بدم میاد
از خیزرون بدم میاد
از ساربون بدم میاد
از اونکه مارو با چشاش
میداد نشون بدم میاد
من از غذا بدم میاد
از دشمنا بدم میاد
از این روزا که میگذره
هی بی بابا بدم میاد
از آبله بدم میاد
از حرمله بدم میاد
از قاتل بابام حسین،
که سنگ دله بدم میاد
از مرد مست بدم میاد
از زجر پست بدم میاد
از اونی که سیلی زد و..
دستام و بست بدم میاد
از میخونه بدم میاد
از ویرونه بدم میاد
از اونکه با خندش مارو
میسوزونه بدم میاد
از جیغ و داد بدم میاد
از زخم حاد بدم میاد
از اون که عمه مو میزد
خیلی زیاد بدم میاد
من از شرور بدم میاد
از حرف زور بدم میاد
از اونکه برد سر تو رو..
توی تنور، بدم میاد
از جام می بدم میاد
از طبل و نی بدم میاد
از اونکه رأس بابامو
زد روی نی بدم میاد
من از سبو بدم میاد
از سُرخْ مو بدم میاد
از اونکه زَد ما رو پیشه
سر عمو، بدم میاد
من از شراب بدم میاد
از تب و تاب بدم میاد
از اونی که سر تو رو..
کرده خضاب بدم میاد
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#مرثیه_حضرت_رقیه_س #حضرت_رقیه_س
#زمزمه_روضه
.👇