eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5791840630757921068.mp3
13.58M
امانٌ مِن النار، لِزُوّار الحسین فی لیله الجمعه احب الله من احب حسینا ابد والله ما ننسَ حسینا وصل الله علی الباکینَ علی الحسین آبروی دوعالم حالا که نیامدم دمت را بفرست یا گرد و غبار حرمت را بفرست ...... یااباعبدالله آقای من
. من به راهت قدم‌گذاشته ام حاج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ.  يا اَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ. من به راهت قدم‌گذاشته ام روی دوشم قلم‌گذاشته ام در کنار قلم بیا و ببین چوبه دار هم‌ گذاشته ام پای خود جایِ پایِ امثال دعبل و محتشم‌ گذاشته ام سر خودرابه روی دیوارِ خانه ای محترم گذاشته ام ششمین سجده حاکی از این است سربه پای تو هم‌ گذاشته ام در خیالم سرمزارِ تو‌ من چهارده تاعلم‌ گذاشته ام هرچه دارم برای احداثِ یک رواق حرم‌ گذاشته ام هرچقدر اشکم‌ هم بریزم باز درعزای تو‌ کم‌ گذاشته ام روی فرش عزای تو امشب به امیدی قدم‌ گذاشته ام بی ارادت نمیشود که نگفت از عطایت نمیشود که نگفت *غلام‌حضرتِ، کارش اینه افسار مرکب حضرت رو‌داشته، حضرت باید میرفت برمیگشت، یه عده ای شیعیان از خراسان اومدن‌ مدینه خدمت امام صادق، ثروتمندبودن،وضع مالی خوبی داشتن، یکی از اونا اومد پیشِ غلامی که افسار مرکب حضرت رو‌داشت، گفت: غلام! بیا باهم یه معامله کنیم، چه معامله ای؟ گفت: من تو‌خراسان منزل دارم، باغ دارم، ثروت دارم همه رو به تو‌ میدم، تو هم اجازه بده از این به بعد من افسار مرکب امام صادق رو داشته باشم... غلام اومد خدمت امام صادق، عرض ادب کرد، گفت: آقاجان! اگر من که غلام‌ شمام خیری بخواد به من برسه، شما مانع میشید؟ امام فرمود: هرگز، اگه خیری بخواد بهت برسه هرگز مانع نمیشم. گفت: آقاجان! چنین پیشنهادی به من شده، یکی بیاد جا من وایسته غلامی شمارو کنه، افسار مرکبتون رو به دست بگیره، از اون طرف منم به ثروت و مال و منالی برسم. حضرت فرمود: مانعی نداره اختیارش باخودتِ. همچین که راه افتاد بره، امام صادق فرمود: یه لحظه بیا یه نکته بهت بگم. گفت: آقاجان! بفرما؛ فرمود: سالها خدمت کردی به ما؛ حق داری به گردن ما، میترسم‌ بهت نگم‌جفا کرده باشم در حقت، وَ نکته اینه: فردای قیامت جَدِّ ما پیغمبر میاد، امیرالمؤمنین‌میاد، فرزندان امیرالمؤمنین میان، همه نورانی، هرکی به ما خدمت کرده باشه نزدیکترِ به اهل بیت. غلام یه لحظه درنگ کرد، من چی به دست بیارم و چی از دست بدم، چقدر این نکته مهمِ، یه لحظه به خودش نهیب زد، اومد پیش مَردِ خراسانی، گفت: من پشیمون شدم، من از مولام جدا نمیشم.... مرد خراسانی گفت: من میدونستم بری پیش امام صادق مطرح‌کنی حضرت راه جلو‌پات میذاره و از این معامله پشیمون میشی....* بی ارادات نمیشود که نگفت از عطایت نمیشود‌ که نگفت دلمان را خودت دوباره بساز از زمستانمان بهاره بساز برگ ریزانِ فصلِ پاییزم از وجود‌ من استعاره بساز تکه های دلِ مرا بردار سَرِهم کرده چارپاره بساز نوحۀ پنجمِ صفر با من تو برایش دوگوشواره بساز یا شب هفتم از منِ بیتاب حلقه برگوشِ شیرخواره بساز درد دارم که آمدم امشب چارۀ درد، راهِ چاره بساز ــــــــــــــــــ .
.👆 من به راهت قدم گذاشته ام السَّلامُ عَلَیْكَ یَا عَمِیدَ الصَّادِقِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا لِسَانَ النَّاطِقِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا خَلَفَ الخَائِفِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا زَعِیمَ الصَّالِحِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا سَیِّدَ المُسْلِمِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا كَهْفَ المُؤْمِنِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا هَادِیَ المُضِلِّینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا سَكَنَ الطَّائِعِینَ من به راهت قدم گذاشته ام روی دوشم قلم گذاشته ام در کنار قلم بیاو ببین چوبه ی دار هم گذاشته ام  پای خود جای پای امثال دعبل و محتشم گذاشته ام سر خود را به روی دیوار خانه ای محترم گذاشته ام ششمین سجده حاکی از این است سر به پای توام گذاشته ام در خیالم سر مزار تو من چهارده تا علم گذاشته ام هرچه دارم برای احداث یک رواق حرم گذاشته ام هرچقدر اشک هم بریزم باز در عزای تو کم گذاشته ام روی فرش عزای تو امشب به امیدی قدم گذاشته ام بی ارادت نمی شود که نگفت از عطایت نمی شود که نگفت دلمان را خودت دوباره بساز از زمستان کمی بهاره بساز برگ ریزان فصل پاییزم از وجود من استعاره بساز تکه های دل مرا بردار سر هم کرده چهارپاره بساز نوحه ی پنجم صفر با من تو برایش دو گوشواره بساز یا شب هفتم از من بی تاب حلقه بر گوش شیرخواره بساز درد دارم که امدم امشب چاره ی درد راه چاره بساز با کسی که پیاده در راه است ای به دوش ملک سواره بساز ساز ما کوک میشود با اشک چشم ما را پر از ستاره بساز پابه پای تو گریه باید کرد در عزای تو گریه باید کرد بی حیا بود دشمنت اما... بی عبا کوچه بردنت اما... پیش چشمت به آسمان می رفت آتش از بام گلشنت اما..‌. زیر دست جماعتی بی رحم پیرهن بود جوشنت اما ... پنجه ای مثل ریسمان افتاد نیمه شب دور گردنت اما.. عده ای بی ادب میانه ی راه بد و بیراه گفتنت اما... در شلوغی رفت و آمدها گرچه ازرده شد تنت اما ... زخم دل را کسی نمک نزده همسرت را کسی کتک نزده مادرت را ولی در خانه عده ای میزدند مردانه پیش چشم پرستویی مجروح آتش افتاده بود بر لانه از سر تازیانه پیدا بود رد شلاق بر روی شانه طاقت ضربه ی غلاف نداشت پر و بال ظریف پروانه روز روشن زدند فاطمه را فاطمیه نبوده افسانه قنفذ اینجا دل تو را خون کرد کوفه هم نیز ابن مرجانه... سر بر روی نیزه هم میگفت جای زینب نبود ویرانه داد از این درد و رنج و غم...ای داد... دخلت زینب علی بن زیاد * * بنابر نقل آیت الله وحید خراسانی( در کتاب مصباح الهدی ص238) ،میرزای شیرازی در مجلسه روضه اش تا شنید که نوحه خوان(آیت الله حائری) گفت: (دَخَلَتْ زَیْنَبُ عَلی اِبْنِ زیاد) داد زد: بس است،کافی است...و سپس از صبح تا ظهر بر سینه زد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷ثبت نام اردوی جهادی( شماره ۵۱)🇮🇷 جهت ساخت مقر نگهداری وسایل موکب اربعین در مرز ریمدان استان سیستان وبلوچستان ویژه زائران پاکستانی🇵🇰 ((ساخت بلوک سیمانی )) 🔶تاریخ اعزام : ۱۵ اردیبهشت به مدت ۹روز 🔴مهلت ثبت نام: تا ۱۴ اردیبهشت 🚩مکان:شهرستان دشتیاری استان سیستان وبلوچستان محل اعزام:ترمینال کاوه اصفهان جهت ثبت نام با شماره ۰۹۲۱۶۳۰۹۹۳۵ (محمدی)تماس حاصل فرمایید. 👀مارا دنبال کنید 👇👇 اینستاگرام:B2n.ir/h45281 ایتا:@gharargah_moslem_khizab 💢باانتشار اطلاعیه های جهادی در اجر آن هاشریک شوید 💢 https://eitaa.com/gharargah_moslem_khizab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊زیارتنامه شهدا با قرائت سردار پر افتخار شهید حاج قاسم سلیمانی رضوان الله علیه🕊 امام خامنه ای مدّظله العالی : امروز فضیلت زنده نگه‌ داشتن نام، یاد و خاطره شهیدان کمتر از شـــ🌹ــهادتـــــ نیست. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🔹 شهدا دلها را تصرف می‌کنند ..... 🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید . ‌✨ الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 مادر شهید: صدای من در رابطه با وضعیت حجاب به مقامات بالا نمیرسد!!! می‌آیم با شهدا حرف میزنم😔 شهیدی که دوست حاج سعید حدادیان بود و با حاج منصور ارضی درد و دل می‌کرد... ❗️ آنقدر منتشر می‌کنیم تا بلکه مسئولین از اشک های این مادر تکانی بخوردند❗️ نشر‌معارف‌شهدا‌درپیامرسان‌ایتا⤵️ http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
🖤بمناسبت شهادت حضرت امام صادق علیه السلام 🔹در کافی شریف جلد۳ روایتی را مرحوم کلینی در کرامات و عنایات امام صادق علیه السلام نقل کرده که بنده به همان اکتفا می کنم. رُفيد غلام ابن هبیره بود. اين ابن هبيره حاکم عراق بود از طرف مروان رُفيد غلامش هست یك روزی این حاکم عراق ابن هبيره بر غلامش خشم گرفت: قسم می‌خورم بکشمت. از عراق فرار کرد رفت مدینه محضر امام صادق علیه السلام ماجرا را تعریف کرد حضرت فرمودند انصرف برگرد به عراق وأَقْرِئْهُ‏ مِنِّي‏ السَّلَامَ‏ سلام من را به حاكم عراق وَ قُلْ‏ لَهُ‏ إِنِّي‏ قَدْ آجَرْتُ‏ عَلَيْكَ من پناه دادم رُفيد را بر تو مَوْلَاكَ- رُفَيْداً ‏ فَلَا تَهِجْهُ بِسُوءٍ به او آسیب نرسان، مضطربش نكن رُفيد گفت: آقاجان این ابن هُبیره، خبیث الرأي است، شامی است. 🔹 حضرت فرمود: اذْهَبْ إِلَيْهِ برو كَمَا أَقُولُ لَكَ حرکت كرد آمد در وسط بیابان به یک اعرابی به يك بیابانگرد برخورد كرد قیافه شناس بود. صورتش را نگاه کرد.گفت أَرَى وَجْهَ مَقْتُولٍ می بينم صورت، صورت يك آ‌دمي است كه قطعا كشته مي شود. گفت دستت را بده ببينم أَخْرِجْ يَدَكَ دستش را نشان داد به اين اعرابي گفت يَدُ مَقْتُولٍ دست هم نشان مي‌دهد تو كشته ميشوي گفت أَبْرِزْ رِجْلَك پاتو بزن بالا ببینم پاشو بالا زد گفت رِجْلُ مَقْتُولٍ پا هم پاي آدمي است كه كشته مي شود گفت بدنت را برهنه كن أَبْرِزْ جَسَدَكَ گفت جَسَدُ مَقْتُولٍ پیکر هم پيكر آدمي است که کشته می‌شود آخرش گفت أَخْرِجْ لِسَانَك زبانت را بیرون بیار ببینم تا زبانش را بیرون آورد گفت امْضِ برو هرجا می‌خواهی بری برو فَلَا بَأْسَ عَلَيْكَ هيچ باكي بر تو نيست فَإِنَّ فِي لِسَانِكَ رِسَالَةً افتخار کنیم عزیزان به امام صادق علیه السلام در این زبان تو یک پیامی وجود دارد لَوْ أَتَيْتَ بِهَا علی الْجِبَالَ الرَّوَاسِيَ اگر بر کوه‌های بلند آن پیام را بخوانی مطيع تو مي‌شوند لَانْقَادَتْ لَكَ. مي‌گويد آمدم درب خانه ابن هُبيره وقتی وارد شدم ابن هبيره گفت أَتَتْكَ بِحَائِنٍ کسی که مرگش فرا رسیده خودش آمد رِجْلَاهُ دوتا پايش او را آورد يَا غُلَامُ صدا کرد 📌ادامه دارد...
النَّطْعَ وَ السَّيْفَ،‌نطع آن چرمي را كه مي گفتند که جلاد می‌خواست سر یك نفر را بزند زير او پهن مي‌كردند گفت نطع را بيار ،‌سيف هم بيار شمشيررا بیار. ثُمَّ أَمَرَ بِي فَكُتِّفْتُ به من امركرد كه كتفهايم را بستند وَ شُدَّ رَأْسِي و سرم را هم محکم بستند لِيَضْرِبَ عُنُقِي تاگردن من را بزند به او گفتم فَقُلْتُ أَيُّهَا الْأَمِيرُ لَمْ تَظْفَرْ بِي عَنْوَةً تو كه با خشم و زور بر من راه نيافتي خودم آمدم خلوتي كن پیامی دارم اطرافیان رو فرستاد رفتند یک کلمه گفتم: جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصادق به تو سلام رساند وَ يَقُولُ لَكَ قَدْ آجَرْتُ عَلَيْكَ مَوْلَاكَ- رُفَيْداً فَلَا تَهِجْهُ بِسُوءٍ من پناهش دادم به او آسيب نرسان اين حاكم مرواني تا اسم صادق را شنيد گفت تو را به خدا قسم امام صادق اين پيام را به من داد؟ او براي من سلام رساند؟ گفتم بله سه بار جواب سلام را داد بعد گفت كه دستانم را باز کردند گفت من به اين مقدار هم راضي نمي‌شوم گفت فَنَاوَلَنِي خَاتَمَهُ انگشتر و خاتَم مُهرش را داد به من. گفت أُمُورِي فِي يَدِكَ امور من به دست توست فَدَبِّرْ فِيهَا مَا شِئْتَ. ديگه شد رئيس دفتر و مسئول وزير اين حاكم. ما هم عرض مي كنيم به امام صادق عليه السلام ائمه ما پناه هستند. آقاجان ما را هم پناه بده، به امام زمان هم عرض مي كنيم يا بقية الله ما را هم پناه بده آقا. 🔹یک جمله هم روضه بخوانم در كافي شريف دارد منصور دوانيقي دستور داد به حاكم مكه و مدينه أن أَحْرِقْ‏ عَلَى‏ جَعْفَرِ خانه حضرت امام صادق را به آتش بكش أَحْرِقْ‏ عَلَى‏ جَعْفَرِ بْنِ‏ مُحَمَّدٍ دَارَهُ‏ اين خبيث هم آتش را انداخت در خانه امام صادق فَأَلْقَى النَّارَ فِي دَارِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ خانه‌ي امام صادق آتش گرفت فَأَخَذَتِ النَّارُ فِي الْبَابِ وَ الدِّهْلِيزِ درب خانه آتش گرفت راهرو آتش گرفت يا بقيه الله ‌آجرك الله آقا. نمي‌دانم الان با اين جمله شما به كجا منتقل شدي؟ احتمالاً به درب خانه‌ي مادر منتقل شدي خود امام صادق عليه السلام فرمودند: ذلك الحطب عندنا آن هيزمي كه درب خانه وحی را با آن آتش زدند نزد ماست نتوارث هر امامي به امام بعدي آن را به ارث مي‌رساند يا امام زمان گويا الان آن هيزم در محضر شماست آقا جان هر روز به ياد خانه‌ي مادر مي‌افتيد. ولي يك انتقال ديگر كربلاست راوي مي گويد خیمه ها را که آتش زدند ديدم خانمي با هيبت حيدرانه مي‌رود داخل خیمه و بر مي گردد گفتم خانم شما چرا فرار نمي كني؟ فرمود: ان لنا علیا فی الفسطاط. ما يك علي امام مريض الاحوالی داريم درخيمه، جان امامم را بايد حفظ كنم التماس دعا صابرطبقی 🤲