.
#شب_اول_محرم ۹۸
📋 #بهارعاشقیمونهمحرم
#زمزمه / #سبک_روضه
#روضه_حضرت_مسلم (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگه سرده اگه تاریکه دنیا
نمی ترسیم آخه مهتاب داریم
خدارو شکر بی صاحب نموندیم
خدارو شکر که ارباب داریم
درسته نوکر خوبی نبودیم
ولی خوب جایی نوکر بودیم ای دل!
صدامون می زده ارباب هرروز
یه روزایی ولی کر بودیم ای دل!!
یه ساله از سر دلتنگی و درد
شبامون توی بزم روضه سر شد
خدارو شکر امسالم نمردیم
محرم شد چشامون باز، تر شد
بهار عاشقیمونه محرم
بهار اشک و فصل روضه خونی
با این سینه زدن دل پاک میشه
بهاره، موقع خونه تکونی
دوباره پرچم مشکی خریدیم
دلامون روشنه با این سیاهی
با این پیراهن و این شال مشکی
سیاهی لشکرت باشیم الهی
رفیقا قدر امشب رو بدونید
شاید فردا شبو دیگه نبینیم
شاید این آخرین ساله که داریم
کنار هم توی روضه میشینیم
رفیقامونو حتما یادتونه
رفیقایی که باهم گریه کردیم
کی میدونه؟ شاید هم مثل اونا
ما سال دیگه زیر خاک سردیم
میون این همه غوغای دنیا
قرار ما تو های و هوی روضه ست
شهیدا اینو فهموندن به ما که
تو عالم هرچی خیره توی روضه ست
دلی که توی روضه سوخت، پاکه
دلی که پاک شد جای حسینه
چی میشه وقت جون دادن ببینیم
سر ماهم روی پای حسینه
سری که پر شد از عشق یه بی سر
اگه روو پیکرش باشه عجیبه
سر مسلم سر دارالاماره ست
اینم دردسرِ عشق حبیبه
دل مسلم پر از عشق حسینه
که واسه کشتنش دعوای نیزه ست
سر عاشق روی دروازه ی شهر
سر معشوق هم بالای نیزه ست
*شاعر: #داوود_رحیمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
.
#شب_اول_محرم ۹۸
📋#دلمسلمپرازعشقحسینه
#متن_روضه / *بخش اول صوت*
#روضه_حضرت_مسلم (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دل مسلم پر از عشق حسینه
که واسه کشتنش دعوای نیزه است...
*همچین که ریختن دور خونه طوعه، خونه رو محاصره کردن، یکیشون داد زد: بیرون بیا، اگه بیرون نیای خودمون میریزیم تو خونه، خونه رو آتیش میزنیم؛
همچین که طوعه صداشونو شنید، اومد که بره در رو باز کنه، سریع مسلم دوید، اومد؛ خانوم جان تو نمیخواد بری، اینا همشون مَردن. تو بری جسارت میکنن، یهوقت یه حرفی میزنن. خوب نیست شما بری درو باز کنی...
(کجا رفت دلت؟!)
یادم نمیرود که همه داد میزدند
طوری لگد بزن که علی بی پسر شود...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋#سرمروشکستندفداسرت
#سبک_روضه / *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_مسلم (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سرم رو شکستن فدا سرت
اینا نقشه دارن برا سرت
می ترسن که روو نیزه ها سرت/قرآن بخونه
می ترسم بازم مثل مادرت
یه دستی بلند شه رو دخترت
همه ترسم از اینه خواهرت/ غریب بمونه
فرقی نمی کنه، توو کوفه مرد و زن
دیدم با این چشام، اینا غریب کُشن
گودال میکَنن، بد جور میزنن
حتی زناشونم، از دور میزنن
یه گودال برام کندن و زدن
یه عده می خندیدن و زدن
غریب گیرم آوردن و زدن/ فکر تو بودم
همه دور گودال نشستن و
زدن دندونم رو شکستن و
توی کوچه دستم رو بستن و/ فکر تو بودم
من نایبت بودم، اینجوری میزنن
موندم که باخودت، میخوان چیکار کُنن
سیلی که میزدن، از پا می افتادم
یاد مدینه و، زهرا می افتادم
خودم که گرفتار و بی کسم
ولی من برا تو دلواپسم
می دونم به دیدار نمی رسم/ خدانگهدار
تو سینهم پر از حسرت توئه
همه گریهم از غربت توئه
همه جا فقط صحبت توئه/ تو کوچه بازار
حرف از ثوابه و، پاداش و جایزه
فتوا رسیده که، قتل تو جایزه
با دخترات میای، اینو تا فهمیدن
توو خونه ها دارن، قول کنیز میدن
*شاعر: #داود_رحیمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
.
#شب_اول_محرم ۹۸
📋 #بهارعاشقیمونهمحرم
#زمزمه / #سبک_روضه
#روضه_حضرت_مسلم (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگه سرده اگه تاریکه دنیا
نمی ترسیم آخه مهتاب داریم
خدارو شکر بی صاحب نموندیم
خدارو شکر که ارباب داریم
درسته نوکر خوبی نبودیم
ولی خوب جایی نوکر بودیم ای دل!
صدامون می زده ارباب هرروز
یه روزایی ولی کر بودیم ای دل!!
یه ساله از سر دلتنگی و درد
شبامون توی بزم روضه سر شد
خدارو شکر امسالم نمردیم
محرم شد چشامون باز، تر شد
بهار عاشقیمونه محرم
بهار اشک و فصل روضه خونی
با این سینه زدن دل پاک میشه
بهاره، موقع خونه تکونی
دوباره پرچم مشکی خریدیم
دلامون روشنه با این سیاهی
با این پیراهن و این شال مشکی
سیاهی لشکرت باشیم الهی
رفیقا قدر امشب رو بدونید
شاید فردا شبو دیگه نبینیم
شاید این آخرین ساله که داریم
کنار هم توی روضه میشینیم
رفیقامونو حتما یادتونه
رفیقایی که باهم گریه کردیم
کی میدونه؟ شاید هم مثل اونا
ما سال دیگه زیر خاک سردیم
میون این همه غوغای دنیا
قرار ما تو های و هوی روضه ست
شهیدا اینو فهموندن به ما که
تو عالم هرچی خیره توی روضه ست
دلی که توی روضه سوخت، پاکه
دلی که پاک شد جای حسینه
چی میشه وقت جون دادن ببینیم
سر ماهم روی پای حسینه
سری که پر شد از عشق یه بی سر
اگه روو پیکرش باشه عجیبه
سر مسلم سر دارالاماره ست
اینم دردسرِ عشق حبیبه
دل مسلم پر از عشق حسینه
که واسه کشتنش دعوای نیزه ست
سر عاشق روی دروازه ی شهر
سر معشوق هم بالای نیزه ست
*شاعر: #داوود_رحیمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
.
#شب_اول_محرم ۹۸
📋 #بهارعاشقیمونهمحرم
#زمزمه / #سبک_روضه
#روضه_حضرت_مسلم (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگه سرده اگه تاریکه دنیا
نمی ترسیم آخه مهتاب داریم
خدارو شکر بی صاحب نموندیم
خدارو شکر که ارباب داریم
درسته نوکر خوبی نبودیم
ولی خوب جایی نوکر بودیم ای دل!
صدامون می زده ارباب هرروز
یه روزایی ولی کر بودیم ای دل!!
یه ساله از سر دلتنگی و درد
شبامون توی بزم روضه سر شد
خدارو شکر امسالم نمردیم
محرم شد چشامون باز، تر شد
بهار عاشقیمونه محرم
بهار اشک و فصل روضه خونی
با این سینه زدن دل پاک میشه
بهاره، موقع خونه تکونی
دوباره پرچم مشکی خریدیم
دلامون روشنه با این سیاهی
با این پیراهن و این شال مشکی
سیاهی لشکرت باشیم الهی
رفیقا قدر امشب رو بدونید
شاید فردا شبو دیگه نبینیم
شاید این آخرین ساله که داریم
کنار هم توی روضه میشینیم
رفیقامونو حتما یادتونه
رفیقایی که باهم گریه کردیم
کی میدونه؟ شاید هم مثل اونا
ما سال دیگه زیر خاک سردیم
میون این همه غوغای دنیا
قرار ما تو های و هوی روضه ست
شهیدا اینو فهموندن به ما که
تو عالم هرچی خیره توی روضه ست
دلی که توی روضه سوخت، پاکه
دلی که پاک شد جای حسینه
چی میشه وقت جون دادن ببینیم
سر ماهم روی پای حسینه
سری که پر شد از عشق یه بی سر
اگه روو پیکرش باشه عجیبه
سر مسلم سر دارالاماره ست
اینم دردسرِ عشق حبیبه
دل مسلم پر از عشق حسینه
که واسه کشتنش دعوای نیزه ست
سر عاشق روی دروازه ی شهر
سر معشوق هم بالای نیزه ست
*شاعر: #داوود_رحیمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
.
#شب_اول_محرم ۹۸
📋#دلمسلمپرازعشقحسینه
#متن_روضه / *بخش اول صوت*
#روضه_حضرت_مسلم (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دل مسلم پر از عشق حسینه
که واسه کشتنش دعوای نیزه است...
*همچین که ریختن دور خونه طوعه، خونه رو محاصره کردن، یکیشون داد زد: بیرون بیا، اگه بیرون نیای خودمون میریزیم تو خونه، خونه رو آتیش میزنیم؛
همچین که طوعه صداشونو شنید، اومد که بره در رو باز کنه، سریع مسلم دوید، اومد؛ خانوم جان تو نمیخواد بری، اینا همشون مَردن. تو بری جسارت میکنن، یهوقت یه حرفی میزنن. خوب نیست شما بری درو باز کنی...
(کجا رفت دلت؟!)
یادم نمیرود که همه داد میزدند
طوری لگد بزن که علی بی پسر شود...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋#سرمروشکستندفداسرت
#سبک_روضه / *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_مسلم (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سرم رو شکستن فدا سرت
اینا نقشه دارن برا سرت
می ترسن که روو نیزه ها سرت/قرآن بخونه
می ترسم بازم مثل مادرت
یه دستی بلند شه رو دخترت
همه ترسم از اینه خواهرت/ غریب بمونه
فرقی نمی کنه، توو کوفه مرد و زن
دیدم با این چشام، اینا غریب کُشن
گودال میکَنن، بد جور میزنن
حتی زناشونم، از دور میزنن
یه گودال برام کندن و زدن
یه عده می خندیدن و زدن
غریب گیرم آوردن و زدن/ فکر تو بودم
همه دور گودال نشستن و
زدن دندونم رو شکستن و
توی کوچه دستم رو بستن و/ فکر تو بودم
من نایبت بودم، اینجوری میزنن
موندم که باخودت، میخوان چیکار کُنن
سیلی که میزدن، از پا می افتادم
یاد مدینه و، زهرا می افتادم
خودم که گرفتار و بی کسم
ولی من برا تو دلواپسم
می دونم به دیدار نمی رسم/ خدانگهدار
تو سینهم پر از حسرت توئه
همه گریهم از غربت توئه
همه جا فقط صحبت توئه/ تو کوچه بازار
حرف از ثوابه و، پاداش و جایزه
فتوا رسیده که، قتل تو جایزه
با دخترات میای، اینو تا فهمیدن
توو خونه ها دارن، قول کنیز میدن
*شاعر: #داود_رحیمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
.
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
متن روضه 2
🔸ای خدا شب شده و من چه کنم
شب اول محرم...
بریم در خانه نائب الحسين...
آقا و مولامون مسلم بن عقیل...
🔸ای خدا شب شده و من چه کنم
🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم
نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه...
تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری...
بی کس و تنها باشید...
احساس غربت کنید...
خیلی سخته...
اما...
میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید...
قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل...
غریب و تنها توی شهر کوفه...
هی صدا میزد...
🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم
🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند
🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند
18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند
خوشحال شد
نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند...
آقا زودتر بیا...
اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره...
دید تنهای تنها مانده...
از همون بالای بام صدا زد...
السلام علیک یا ابا عبدالله...
آقای من...مولا... کوفه نیا...
(شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...)
🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد
🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد
هی میگفت یه نفر نامه بنویسه...
بگه آقا کوفه نیا...
🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه
🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه
ای وای... ای وای
🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب
🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب
آقا... اگه میخواهی بیای...
دیگه خانم زینب رو با خودت نیار...
🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون
🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون
آقا اینجا حرمله ها...
منتظر علی اصغرت نشستند...
بیت آخرم باشه...
منو ببخشید یاصاحب الزمان...
🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره
🔸ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره
حسین جان...
اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند
جان زهرا مادرت...
اگه میای...
رقیه رو با خودت نیار...
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
#روضه_حضرت_مسلم
👇
هدایت شده از امام حسین ع
.
#روضه_متنی
#سیدرضانریمانی
بریم کوفه ببینیم چه خبره
دل مسلم پر از عشقه حسینه
که واسه کشتنش دعوای نیزه است
{آخه دورشو گرفتن
بذار قبلش برات بگم
همچین که ریختن دور خونه طوعه و خونرو محاصره کردن
یکی داد زد بیرون بیا اکه نیای خودمون میریزیم و خونرو آتیش میزنیم
همچین که طوعه صداشون شنید
اومد بره درو باز کنه
سریع مسلم دوئید اومد
خانم تو نمیخای بری
اینا همه مرد هستن
تو بری اذیت میکنن جسارت میکنن
یه وقت یه حرفی میزنن شما نرو}}
یادم نمیرود که همه داد میزدند
طوری بزن که علی بی پسر شود
سرم رو شکستن فدا سرت
اینا نقشه دارن برا سرت
میترسم که رو نیزه ها سرت
قرآن بخونه
میترسم بازم مثل مادرت
یه دستی بلند شه رو دحترت
همه ترسم از اینه خواهرت
غریب بمونه
فرقی نمیکنه
تو کوفه مرد و زن
دیدم با این چشام
اینا غریب کشن
گودال میکنن
بدجور میزنن
حتی زن هاشونم
از دور میزنن
یه گودال برا کندن و زدن
یه عده میخندیدن و زدن
غریب گیرم آوردن و زدن
فکر تو بودم
همه دور گودال نشستن و
زدن دندونم رو شکستنو
توی کوچه دستم رو بستنو
فکر تو بودم
من نایبت بودم
اینجوری میزنن
موندم که با خودت
میخوان چکار کنن
سیلی که میزدن
از پا می افتادم
یاد مدینه و
زهرا میوفتادم
خودم که گرفتار و بی کسم
ولی من برای تو دلواپسم
میدونم به دیدار نمیرسم
خدا نگهدار
تو سینه ام پر از حسرت توعه
همه گریه ام از غربت توعه
همه جا فقط صحبت توعه
تو کوچه بازار
حرف از ثوابه عو
پاداشو جایزه
فتوا رسیده که
قتل تو جایزه
با دخترات میای
اینا تا فهمیدن
{{خاک بر دهانم}}
تو خونه ها دارن
قول کنیز میدن
هرچی ناله داری آزاد کن بگو حسین....
#شب_اول_محرم
#روضه
#مسلمیه
#روضه_حضرت_مسلم
#حضرت_مسلم
#حاج_سید_رضا_نریمانی
.
.
#روضه_شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
( علیه السلام )
#کربلایی_سید_احمد_امیری
کوفه لبریز بلا گشته
میا کوفه حسین
قسمتم سنگ جفا گشته
میا کوفه حسین
شب اول مُحرم ، بریم در خانه ی غریب کوفه ،آقامون مسلم بن عقیل ، ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه :
کوفه ای که پدرت
حاکم آن بود قدیم
عاری از شرم و حیا گشته
میا کوفه حسین
غریب و تنها ، توی کوچه های شهر کوفه ، داره با اربابش ابی عبدالله ، درد دل میکنه... حسین جان ...آقا ، « نگران گلوی طفل توام چون اینجا » آقای من ...
نگران گلویِ طفل توام
چون اینجا
مملواز حرمله ها گشته
میاکوفه حسین
تنها و غریب توو کوچه های شهر کوفه ، اومد کنار یک خونه ای ایستاد ، تکیه داد به دیوار غریبی ، یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا ، مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد ، خانوم ، میشه برام آبی بیاری ؟ ( قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم ) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد ، وقتی آقا آب رو نوشید ، دوباره این پیر زن نگاه کرد ، صدا زد آقا مگه نمیگن این روزها شهر کوفه امنیت نداره ، برای چی هنوز ایستادید ؟ یه دفعه آقا مسلم بن عقیل صدازد : کجا برم ؟ من که توو این شهر خونه ای ندارم ، من توو این شهر غریبم ... این پیر زن به سیمای نورانی آقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد ، عرضه داشت ، آقا جان ، مگه شما کی هستید ؟ حضرت فرمودندمن مسلم بن عقیلم ، سفیر ابی عبد الله ... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه... صدا زد... آقا... جانم به فدای شما... این خانه ، خانه ی شماست ، منم کنیز شمام ، ای کاش مردم کوفه ، به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند ، هر طوری بود ، نانجیبها خبردار شدند ، نزدیکی های صبح ، خونه ی پیرزن رو محاصره کردند ، تا مسلم ابن عقیل از خانه بیرون اومد ، جنگ نمایانی کرد ، خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد ، اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند ، خدا لعنتشون کنه ، آقارو بردن بالای دار الإماره ، حالا میخواهی گریه کنی بسم الله ، مردم کوفه دارن نگاه میکنند ، هر کسی یه حرفی میزنه ، یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند ، یکی میگه نه ، دیگه آقا رو به شهادت میرسونند ، همه دارن نگاه میکنند ، یه دفعه دیدن سر از تنِ آقا جدا کردند ، ای وای ، ای وای ، غریبانه ، بدن بی جان مسلم را از بالای دارالإماره به زمین انداختند ...
یاصاحب الزمان (عج) ، میخوام بگم اینجا ، سر از تنِ آقا مسلم بن عقیل جدا کردن ، بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند ، اما ، دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن ، دیگه دختر بچه اش نبود ببینه ، بمیرم برات حسین ، جلو چشمان زینب ،جلو چشمان بچه های حسین ، صدا زدند ، اسبهاتون رو نعل تازه بزنید ، آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا ، اسب دواندند ، تمام استخوان ها شکست ، هر کجا نشستی صدا بزن : « یاحسین ... »
دشمنت کُشت ولی
نور تو خاموش نشد
آری آن جلوه که فانی نشود
نور خداست ...
#شاعر_فواد_کرمانی
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ ، سوره: شعراء آیه : 227)
.👇
1. کوفه لبریز بلا.mp3
9.31M
#روضه #شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
( علیه السلام )
#کربلایی_سید_احمد_امیری
کوفه لبریز بلا گشته
میا کوفه حسین ...
2. نیمه شب آمد.mp3
7.97M
#نوحه_حضرت_مسلم
( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
نیمه ی شب آمد و
جز من کسی بیدار نیست
میکِشم آه از نهاد و
غیر از اینم کار نیست
سویِ ظلم آبادِ کوفه
رو مکن دیگر یا حسین
کوفیان را با تو
ای امید زینب ،کار نیست
یک گل کنار علقمه فتاده
دستش شده از تن جدا
« ابالفضل »
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا ...
تشنه ی عشق حسین
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبر شهید کربلا ..
#روضه_حضرت_مسلم
#علیه_السلام
از بالای دارالاماره صدا زد : « اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه » ، هر سلامی یه جوابی داره ، کجا جواب شنید از اربابش ابی عبدالله ؟ لحظات آخر دیگه تنها شده ، دیگه کسی رو نداره ، علی اکبر ارباً اربا شده ، عباس کنار علقمه افتاده ، ابی عبدالله تنها شده ، تکیه به نیزه ی غریبی داد ، صدا زد : کجایی مسلم ؟ کجایی حبیب ؟ کجایی هانی ؟ بیائید ببینید آقاتون غریب شده ... اما میدونید چی شد ؟ لحظاتی بعد زینب دید نیزه دار ، داره با نیزه میزنه ، شمشیر دار داره با شمشیر میزنه ...
سری به نیزه بلند است
در برابر زينب
خدا كند كه نباشد
سرِ برادر زينب
#دو_دمه
کوفه میا حسین جان
کوفه وفا ندارد
کوفیِ بی مُروَّت
شرم و حیا ندارد
(حسین ، حسین .. ) تکرار
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
.
|⇦•باید از سر بشنوی ...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به باب الحوائج حصرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی
●━━━━━━───────
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین..
بشنو از نِی ناله هایی سوخته
ماجرای نینوایی سوخته
بشنو از نی رسمِ خاکستر شدن
همسفر با یک گلِ پرپر شدن
باید از نو بنگری در کارِ نِی
باید از سَر بشنوی اسرارِ نِی
آه، یارب نِی کجا و سر کجا؟
ای خدا حنجر کجا خنجر کجا؟
بر سر نِی زلف او دل می برد
تا خدا منزل به منزل می برد
تا قیامت دلربایی می کند
سالکان را رهنمایی می کند
برلبش آیاتِ قرآن کریم
هر خَم مویش صِراطُ المُستَقیم
شست و شو کن دیده و دل را به اشک
نیست ره در این حرم الّا به اشک
*شب اولِ محرم بیا به چشات التماس کن؛بگو یه عمری من به حرف شما گوش کردم،هر صحنه حرامی رو دیدم..امشب شما بیاید به حرف من گوش کنید.ای خدا به خون قلب اباعبدالله:الهی العفو....*
گوش کن این بانگ هَلْ مِنْ ناصِر است
بار بربندد هر آن کس حاضر است
من که می دانم می آید پیکِ تو
می دمد از هر رگم لبیکِ تو
من که می دانم مرا هم می خری
می بری تا کربلایت، می بری...
یک نگاهِ تو شهیدم می کند
گر شَقی باشم سعیدم می کند
*سفیر امام حسین آمد کوفه راوی نوشته از مسجد کوفه بیرون آمد یه نگاه به پشت سرش کرد،دیدکسی نیست..."فَمَضَى عَلَى وَجْهِهِ مُتَلَدِّداً فِي أَزِقَّةِ الْكُوفَةِ" همین جور سرگردان تو این کوچه ها می چرخید."لایَدری أیْنَ یَتَوجَّه..."نمی دونست باید کجا بره...
مسلم باب امام حسینه.یکی از ویژگی های مسلم اینه که گریه کنِ امام حسینه...
در اوج سختی،در اوج خطر گریه کنِ امام حسینه یکی بهش گفت:مسلم گریه نکن گفت:ملعون! "واللهِ ما بِنَفْسی بَکَیتُ"من برای خودم گریه نمی کنم. "وَ لَا لَهَا مِنَ القَتْلِ أرْثِي" من برای خودم مرثیه نمیخونم..."وَ لَکِن أبکِی لِلحُسَینِ وَ آلِ الحُسَینِ"من دارم برای حسین گریه می کنم. "وَ لَکِن أبکِی لأهلِی المُقبِلِینَ إلَیَّ"من دارم برای خانواده و دخترها و زن ها و اهل حرمی که دارند میان سمت کوفه گریه می کنم.
مسلم ابن عقیل از بالای دارُالاماره بر روی زمین افتاد. اندکی گذشت...راوی میگه:نگاه می کردم به حسین بن علی؛وقایع رو می نوشت این جمله رو برکاغذ جاری کرد" وَبقِیَ الحُسَینُ فَردًا وَحیِدًا"میگه دیدم حسین تنهایِ تنها شد میدونی چی کار کرد؟"فنَظَرَ یمیناً و شِمالا" یه نگاهی به راست وچپ کرد "فَلَمْ یرَی مِنْ أصحابِه اَحَداً»دیگه کسی رو ندید.اینجا شروع کرد صدا زدن...
"یا مسلمَ بنَ عقیل...یا هانی بنَ عُروه...یا حبیب بنَ مَظاهر..."دونه دونه همه رو صدا کرد بعد فرمود:"فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ، أَیُّهَا الْکِرام"از این خواب ابدی بلند شید.، "وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ"مگه نمی بینید دارند به خیمه های من نگاه می کنند؟صدای غریبی اینجا بلند کرد"هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنیِ هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّنی"راوی میگه هر چی دور و برم رو نگاه کردم صدایی از لشگر عمرسعد بلند نشد...کسی نگفت من یاریت می کنم...یه وقت شنیدم یه صدا از پشتِ سرش شنیده شد..."فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ وَ الْبُکاء"زن ها شروع کردند داد زدن دخترا شروع کردند گریه کردن...
』
ــــــــــــــــــ.
#روضه_حضرت_مسلم
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم
#حاج_میثم_مطیعی
#مسلمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
4_5958402138261426850.mp3
31.19M
📻 #آموزش_مداحی نکته ۲۷ بهمن ۱۴۰۲
🎤 #دکتر_محمد_فراهانی
🕌 مجمع یاس کبود
🗓 یکشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
نگارش #روضه_حضرت_مسلم
نحوه پیاده کردن یک نغمه بر روی شعری جدید
#وزن_مفاعیلن_مفاعیلن_فعولن
چهارچوب مجالس مولودی خوانی
#وزن_مستقعلن_مستقعلن_فعلن
.
#تحلیل_مداحی
#استاد_حاج_سعید_حدادیان 🎤
تحلیل #دکتر_محمد_فراهانی ✍
#شهادت_حضرت_مسلم علیه السلام
#روضه_حضرت_مسلم(ع)
#موضوع : پرورش روضه❗️
#متن_روضه 👇
درماتم تو آل پیمبر گریستند
چشم بتول و احمد و حیدر گریستند
عباس و عون قاسم و اکبر گریستند
در موج خون دو بسمل بی سر گریتند
آخه دوتا پسراشم کشتن. اون یکی می گفت داداشم امانته اول منو بکش. مادرم اونو به من سپرده. این یکی می گفت من طاقت داغ برادر ندارم. اول منو بکش...
در هر دری به یاد تو فریاد و آه بود
حتی حسین یاد تو در قتلگاه بود
بردختر تو چون خبر قتل تو رسید
اشک از دو دیده ریخت و آه از جگر کشید
آن داغ دیده قصه ی قتل تو را شنید
دیگر سر بریده میان طبق ندید
هرچند ریخت خون دل از دیده ی ترش
زینب گرفت در بر خود همچو مادرش
شاعر #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
گفت ای دسته گل زیبایم
من از امروز تورا بابایم
دختر کوچک من خواهر توست
خواهر غم زده ام مادر توست
روز عاشورا هروقت سکینه میخواست بیاد برا وداع هی چشمش به این دختر می خورد خجالت می کشید. تا اینکه حسین رفت سوار مرکب شد دیدند هی میخواد راه بیفته اسب سر بلند نمیکنه یه نگاه کرد دید دختر به پای اسب افتاده...
جلو دختر شهید روم نشد نوازشم کنی. بابا جان دیگه دختر مسلم نیست بیا پایین. من که میدونم بعد تو میخوان منو بزنن. بابا یه جوری دختر مسلمُ نوازش کردی تا حالا منُ اونجور نوازش نکردی...
#نکات 🔽
💠پرورش روضه❗️:
اگر عین مطالب مندرج در کتابها را بخواهیم برای مستمع بگوییم مثل این است که آشپزی، مواد خام و ناپخته ی غذایی را جلوی میهمان بگذارد.
💥مداح بایستی محتوای اولیه ای را که از منابع استخراج می کند، پرورش دهد بعد به مستمع ارائه نماید. در روضه این فایل این موضوع بخوبی دیده می شود.
در روضه قبل از بیان ماوقع روضه وداع، به «خجالت کشیدن حضرت سکینه(س) از دختر حضرت مسلم(ع)» اشاره می شود.
حرکت نکردن ذوالجناح اینگونه بیان می شود: «دیدند هی میخواد راه بیفته اسب سر بلند نمیکنه یه نگاه کرد دید دختر به پای اسب افتاده...»
سخن حضرت سکینه اینگونه تعبیر می شود که: «جلو دختر شهید روم نشد نوازشم کنی» «بابا جان دیگه دختر مسلم نیست بیا پایین»
ماجراهای بعد از شهادت سیدالشهداء(ع) از زبان حضرت سکینه(س) اینگونه بیان می شود: «من که میدونم بعد تو میخوان منو بزنن» «بابا یه جوری دختر مسلمُ نوازش کردی تا حالا منُ اونجور نوازش نکردی...»
💥اگر دقت کنید فاصله بین آنچه در متن کتابها آمده با آنچه که در بیان آقای حدادیان پرورش پیدا کرده بسیار زیاد است.
بیان در قالبی که محتوا را برای مخاطب مجسم می کند، استفاده از عباراتی که بیشترین تأثیر را در آن مفهوم دارد، توجه به حساسیتهای مخاطب و مواردی از این قبیل، دست به دست هم می دهد و مضمون خام را پرورش یافته به مستمع ارائه می نماید.
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
.👇
.
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم علیه_السلام
🔸ای خدا شب شده و من چه کنم
شب اول محرم...
بریم در خانه نائب الحسين...
آقا و مولامون مسلم بن عقیل...
🔸ای خدا شب شده و من چه کنم
🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم
نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه...
تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری...
بی کس و تنها باشید...
احساس غربت کنید...
خیلی سخته...
اما...
میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید...
قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل...
غریب و تنها توی شهر کوفه...
هی صدا میزد...
🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم
🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند
🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند
18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند
خوشحال شد
نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند...
آقا زودتر بیا...
اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره...
دید تنهای تنها مانده...
از همون بالای بام صدا زد...
السلام علیک یا ابا عبدالله...
آقای من...مولا... کوفه نیا...
(شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...)
🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد
🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد
هی میگفت یه نفر نامه بنویسه...
بگه آقا کوفه نیا...
🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه
🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه
ای وای... ای وای
🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب
🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب
آقا... اگه میخواهی بیای...
دیگه خانم زینب رو با خودت نیار...
🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون
🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون
آقا اینجا حرمله ها...
منتظر علی اصغرت نشستند...
بیت آخرم باشه...
منو ببخشید یاصاحب الزمان...
🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره
🔸ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره
حسین جان...
اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند
جان زهرا مادرت...
اگه میای...
رقیه رو با خودت نیار...
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
👇
4_5784921880825698586.mp3
36.55M
#روضه_حضرت_مسلم
می خوام اشکم نریزه این دم آخر، نمیتونم
خودم نامه نوشتم که بیا، حالا پشیمونم
نترسیدم؛ من از شرمندگی چشمامو می بندم
میدونم که صدامو میشنوی از دور شرمندم