eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
8.8هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. ابن الحسن ۱۴۰۰ بند اول: میره توی میدون قاسم نداره ترس از جون قاسم همه میدونن واسش که سر زدنه آسون قاسم پُر توانه پسره حسن بی رقیبه جگره حسن بی زره توی دل خطر کرده غوغا قمره حسن همه گفتن که جمل شده بر پا همین که ازرق رو سرنگونش کرد تا که از صورت نقابشو برداشت به هم میگفتن که قاسمه برگرد بند دوم: میزنه سر با شمشیرش ترسه عدو از تکبیرش وقتی که میشه میدون از همه طرف در تسخیرش در فرارن با غضب او هر کدوم با عجله یه سو تو یه جمله میشه اینو گفت یک دلاور شبیه عمو تا با هر کس میشه پنجه در پنجه می بوسه پشت یلانشون خاک و عموش میگه ماشاالله وقتی می بینه این بچه شیره چالاک و بند سوم: آماده ی هر پیکاره یه تنه صد ها سرداره با ضرب دستش پیکرها زخم عمیق بر میداره شد رجز هاش همه جا علی مو نمیزد قاسم با علی بدون هیچ وحشتی زده به قلب لشکر با یه یا علی رکاب مرکب ندیده پاش هیچ وقت نشون داد مردی به سن و سال که نیست بزرگی کردن تو نوجوونی هم واسه فرزند حسن محال که نیست شعروسبک: 👇
Reza Narimani - Karbala Khasti - 128 - mahanmusic.net.mp3
16.47M
. 🔊 زمینه احساسی آقا ⭕ متن:کربلا خواستی ،کربلا... 🎙️ کربلایی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 کربلا خواستی، کربلا رفتی کربلا قسمتِ هرساله ی تو بوده و هست یا ندونستی، یا حواست نیست کربلا رفتی و قلبای زیادی که شکست کربلا رفتی، کربلا خواستی آی رفیق، دلمون سنگ نبوده، دلمون آهن نیست کربلا رفتنمون به کربلا رفتن نیست گوشهٔ خونه همسایه، یتیمش خوابه روضه‌ها رو بلدی، مادرش بی‌تابه کربلایی شو/پدری کن تو براش کربلایی شو/کم کن از رنج و بلاش کربلایی شو/کم کن از درد و غم‌هاش کربلایی شو... 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 کربلا خواستی، کربلا رفتی کربلایی شدی امسال بگو چند سفره یا ندونستی، یا حواست نیست کربلایی شدن از رفتنش هم مهم‌تره آی رفیق دلمون سنگ نبوده، دلمون آهن نیست کربلا رفتنمون، به کربلا رفتن نیست پیرمردی توی این شهر زمین‌گیر شده روضه‌ها رو بلدی، پدری پیر شده کربلایی شو/کاش بمونی پسرش کربلایی شو/کاش بشی بال و پرش کربلایی شو/خالی دور و بَرِش 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 کربلا خواستی، کربلا رفتی اربعین ها همه سال از تو حرم زنگ زدی یا ندونستی، یا حواست نیست به دل شیشه‌ای چند نفر سنگ زدی آی رفیق، دلمون سنگ نبوده، دلمون آهن نیست کربلا رفتنمون به کربلا رفتن نیست گل فروش سر این کوچه یک دختر بچه است روضه‌ها رو بلدی، خونه‌شون ویرونه است کربلایی شو/یک بزرگ‌تر میخواد کربلایی شو/یک برادر میخواد کربلایی شو/سایهٔ سر میخواد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. السلام علیک یا رحمت الله الواسعه و یا باب نجات الامه حسین........ من نمیدونم تو اون تاریکی خرابه ،نیمه دل شب این بچه چه جوری تشخیص داد، این همون نورالمستوحشین فی الظلمِ ِ.... انقده بچه‌ها ترسیده بودن ، انقده لرزیده بودن ،از سرمای شب خرابه سقفی نداشت ' نگهبان هایی گذاشته بودن ،لذا من میگم روضه زن غساله نمیتونه درست باشه، آخه خرابه هم نگهبان داشت، زینب نیمه شب چه جوری بره دنبال زن غساله، اونوقت نوشتن نگهبان ها ( رومی ) بودن با خودشون یه جوری حرف میزدن به خیال اینکه اینا عربند، زبون مارو نمیفهمن، اما زین العابدین امام ِ عالم ِ به همه زبان هاست ، شنید اینا دارن به هم میگن، یزید اینارو تو خرابه جا داده که هم شب ها از سرما در امان نباشن، هم روزها از شدت تابش آفتاب پوستشون بسوزه، یا اینکه این دیوار ها رو سرشون بریزه، فهمیدین چی گفتم...،اونوقت برا من سواله تو این تاریکی و نیمه دل شب این دختر از کجا فهمید که بابارو چه جوری سر بریدن سوال کرد: "یا ابتا....من الذی قطع وریدک"،این همون نوریه که از این حنجره بیرون آمد... حسین....... حالا داره با بابا حرف میزنه ،این بابایی که منزل تنور خولی رو طی کرده، رو نیزه رفته، تشت طلای ابن زیاد رفته، دیر راهب رفته، سرش و رو درخت آویزان کردن، چندجا از رو نیزه به زمین خورده......... ،حالا سر توبغل دختر رسیده، چه جوری باهاش حرف زد اول یه نگاه کرد دید چشمهاشو لخته خون گرفته، این لخته هارو با انگشت های آسیب دیدش کنار زد....،"فیض آماده است " صدازد بابا.... بابا..... *داری با خود هزار نشونه لبات به رنگ ارغوونه نگو که کار خیزرونه* بابای خوبم.....،حسین ........ چه کرد تا دید این لبها علامت چوب خیزران خورده روش،یه نگاه کرد دید، بابا، بابا همه جای بدنت با بدن من يه مشابهتي پیدا کرد، بدنت تو گودال ماند، بدن من مشابهت با بدن تو هم داشت، سرت هم با سر من یه مشابهت هایی داره، موهاتو تو تنور سوزوندن، موهای منم سوخته است، صورتت کبوده، صورت منم کبوده ،لبات تشنه است لبهای منم تشنه است،اما لبهات خیزرون خورده، غرق خونه، اما لبای من سالم ِ... ،این دستهاشو مشت کرد انقدره به این لب و دندان زد، حسين...... ................................. تا قافله اتراق کرد یه نازدانه که تو این نقل نوشتن فاطمه بنت الحسین که بعضی هام گفتند که این همون رقیه بود از سایه ی بوته ی خاری استفاده کرد رفت زیر سایه ی این خار، آنقده خسته بود تشنه بود گرسنه بود خوابش برد، قافله حرکت کرد، این دختر جاموند ... قافله که حرکت کرد، عقیله ی بنی هاشم خبردار شد این ناز دانه جامونده، صدا زد یا قوم! بالله! شما را به خدا قدری صبرکنید افتقدت ابنت الاخ الحسین جگرگوشه ی حسینم جامونده ... چنان ناله ای زد، راوی میگه من شنیدم، گفتم الان از ناله ی زینب آسمون و زمین به هم میریزه دستور دادن قافله توقف کنه، دونفر مامورشدن این بچه رو برگردونن؛ یکی من بودم و یکی زجربن قیس (یا زحربن قیس)  من با زجر، برگشتم عقب قافله، از دور داشتم میدیدم حالت این دختر رو؛ دیدم دست روی سر گذاشته، هی تو بیابونا به سمت راست و چپ نگاه میکنه، (بچه ی گم شده دیدی یا نه؟) بشنو" میدونی کیارو صدا میزد؟! اولین کسی که صدا میزد عموجانش بود، هی میگفت: یا عماه ... ! یا عمتاه ... ! یا اماه ... ازدور داشتم میدیدم؛ هی به سمت چپ و راست فرار میکرد، هی مینشست رو زمین پاهاشو نگاه میکرد ... چقدر خار تو این پاها رفته بود، نمیدونم!!! تا زجربن قیس بهش رسید چنان با تازیانه ...... آی حسین ...... این دختر حسینه، از کربلا تا اینجا دائم کتک خورده، طعنه و ناسزا شنیده، راوی میگه این دختر یه جمله ای گفت، من واسطه شدم، گفتم صبر کن، ملاحظه کن، یتیمه .... اجازه ندادم دیگه بیش ازاین اذیتش کنه. این دختر به من اعتماد کرد، فرمود :من دختر پیغمبرم، بهش بگو اگه میخوای منم بکشی بکش اما فقط یه بار دیگه بذار عمه مو ببینم .... آی حسین ... 🔽بابا آتیش زدن به خیمه هامون 🔽تار میبینه دیگه نگامون 🔽نمونده گوشواره برامون بابا باباجون ،کجایی بابا ؟ 🔽سرتو روی نیزه دیدم .... 🔽دنبال نیزه میدویدم .... 🔽اما به تو من نرسیدم .... کجایی بابا؟ 🔽بابا داری با خود هزار نشونه 🔽لبت به رنگ آغوونه 🔽نگو که کار خیزرونه کجایی بابا؟ 🔽بابا امون از این زخمای کاری 🔽خون از لب تو شده جاری 🔽کی سنگ زده بر لب قاری؟ بابای خوبم .... 🔽سرت رو نیزه رو به روم بود 🔽اما یه بغضی تو گلوم بود 🔽گلوتو نیزه ها بوسیدن 🔽اما یه بوسه آرزوم بود ناله بزن اگه میخوای دلت آروم بگیره ،هر چی تو این مسیر کتکشون میزدن، طعنه و ناسزا گفتن، این نازدانه ها سر بریده رو که میدیدن، فقط میگفتن حسین... 📚سند روضه: حائری محمد مهدی، معالی السبطین، بیروت، موسسه نعمان، 1412ه.ق، ج2، ص135-137.
4_5888872106707389054.mp3
6.38M
🔊 | سبک زمینه 📋 به قولت عمل کن دوباره ✔️ | ✔️ ✔️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به قولت عمل کن دوباره منو بقل کن که داره کبوترت میمیره، بهونتو میگیره به قولت عمل کن بزار بگم پاهام درد میکنه خب چشام در میکنه خب از اون شب تو بیابون پهلوهام درد میکنه خب بال و پرمو نیگاه سوخته همه حرمو نیگاه سوخته موی سرتو دیدم سوخته موی سرمو نیگاه سوخته ببین جای دسته که ردش چشمامو بسته تا زدش روی زمین افتادم، همین که زد جون دادم من دلشکسته بزار بگم ندیدی اشکمو خب چشای تارم و خب رو گوش دختراشون میدیدم گوشواره هامو خب رد پاهامو نگاه خونه اشک چشامو نگاه خونه مژه های تو هنوز سرخه لایه موهامو نگاه سوخته چقدر بی قرارم، که میگن بابا ندارم من اصن، با دختراشون قهرم دل خسته از این شهرم چقدر بی قرارم بزار بگم دیدن جنگیدنم خب تو بازار بردنم خب تو بازار روسریم شد آستین پیراهنم خب کار خدارو نگاه بابا آخر کار و نگاه بابا تاول رو لبتو دیدم آبله هارو نگاه بابا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
هدایت شده از کانون مداحان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*دعای هرروزماه صفر، صوتی وتصویری■■■■■■* *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
. سلام الله علیها باز یاد تو رقیه کرده ام دست خالی سوی تو آورده ام باز امشب یاد تو کرده دلم روشن از نور تو گشته محفلم از کرامات تو و احسان تو یا رقیه گشته ام مهمان تو نام تو زینت فضای عالم است ریزه خوار سفره ی تو حاتم است جود و احسان و کرم زیبنده ات مهربانی تا ابد شرمنده ات یا رقیه عالمی حیران توست ریزه خوار سفره ی احسان توست دخت مولانا حسینی ،بی قرین شیعیانت را تویی حبل المتین شیعه تا روز جزا مدیون توست یاری دین خدا قانون توست در نایابی تو در بحر شرف جد تو باشد علی شاه نجف در کرامت تو شدی زهرا خصال همچو زینب در جلال و در کمال رنج ها را تو تحمل کرده‌ای بر خدایت تو توکل کرده ای بر تو ای نور خداوندی سلام لطف تو باشد بر این عالم مدام ای سه ساله دختر زهرا نشان صحن و ایوانت بود دارالامان صحن و ایوانت حریم کبریاست هر که آید سوی تو حاجت رواست از همه مشکل گشایی می کنی هر دلی را کربلایی می کنی شیعیان را تو شدی یار و حبیب ما سرا پا درد و تو هستی طبیب گرد شمع تو چنان پروانه ایم عمریه ما سائل این خانه ایم شامل لطف فراوان تو ایم یا رقیه ما مسلمان تو ایم ای که هستی یا رقیه هست من آمدم تا که بگیری دست من گرچه بد هستم خریدار تو ام از طفولیت گرفتار توام گرچه بر درگاه تو بیمایه ام حب و مهر تو بود سرمایه ام یا رقیه آمدم بر تو پناه بر گدای خود نما امشب نگاه گرچه با دستان خالی آمدم سوی تو مولی الموالی آمدم ای سه ساله دختر خون خدا درد من را از کرم بنما دوا نور ایمان را بر این مسکن بده از کرامت درد من تسکین بده ای که چون زهرا تویی خیر کثیر یا رقیه از کرم دستم بگیر من (رضا)هستم غلام کوی تو کن دعا تا که بگیرم بوی تو
. |⇦•ما کی باشیم تا ... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم به نفس کربلایی ❁•༻↷◈↶༺❁ ما کی باشیم تا عشق عباسِ رقیه شب شب مستی و شب خاصِ رقیه سیصد و شصت و پنج روزه منتظریم پس سنگ تموم باید گذاشت واسه رقیه دیوونگی بکن اسمشو میبری رقیه رقیه رقیه به خدا که مثل فاطمه محشری رقیه رقیه رقیه تو زور بازو های علی اکبری رقیه رقیه رقیه بنت الکرمه سایشون سرمه همه جون منو همه باورمه همه زندگی منو مادرمه بنت الکرمه سیدةُ السادات شهزاده ـــــــــــــــــــــــــــ منظومه کرامت و جود رقیه بعد من عشق مادرم بوده رقیه چی دارم از خودم بگم برای مدحش مستنداتم همه موجود رقیه با چه شوقی عموش صدا میزنه رقیه رقیه رقیه نبض دلشه که اشتباه میزنه رقیه رقیه رقیه عین شیرِکه با نطقی مثل علی رقیه قیه رقیه سیلی به صورت اشقیا میزنه رقیه رقیه رقیه مهتاب منه تب و تاب منه خاک روضه هاشم محراب منه بازو بند منه بال و پرمه اسمش نگین انگشترمه سیدةُ السادات شهزاده ـــــــــــــــــــــــــــ خوش به حال اونا که تو بندت اسیرن حتی اگه بمیرن، از روضه نمیرن صد تا مثل حاتم طایی تو هر هفته میان که از سفرت یه لقمه نون بگیرن سایه کرمت عمری رو نوکره رقیه رقیه رقیه اونی که دل از آقای ما میبره رقیه رقیه رقیه دقیقا مث زینب محشره رقیه رقیه رقیه دنیای حسین امضای حسین دستت گره تو دستای حسین بنت الکرمه ماوای حسین بنت الکرمه دنیای حسین مهتاب منه تب و تاب منه خاک روضه هات محراب منه بازو بند من و بال و پرمه اسمش نگین انگشترمه سیدةُ السادات شهزاده
. . هستی تو به طوفان بلا فُلک نجات مصباح هدایتی میان ظلمات بی حب تو زندگی ندارد معنا برشیعه تویی امید ومعنای حیات آید به زبان چو نام زیبات، حسین(ع) انگار دهان پر شده از قند ونبات بیچاره کسی که کربلایی نشده حسرت زده جان داده به هنگام ممات خوشبخت کسی که دیده شش گوشه تو با دیدن آن رسیده اعلا درجات توفیق زیارتت عجب توفیقی ست ارباب، نصیب همه کن کرببلات برداشتن قدم به بین الحرمین باشد زبرای شیعه اوج لذّات قربات برادرت که گیرد بی دست دستان هرآنکه برده پیشش حاجات صدلعن به آن قوم که کشتند ترا لب تشنه کنار نهری از رود فرات ای وای از آندم که بیامد خواهر دنبال تن بیسرت، آخر لحظات آن تن که فرود آمده بیش ازهزار ازخنجر وتیغ ونیزه،برآن ضربات ای وای زآن لحظه که بین گودال دید آن تن بیسر تو ام سادات نالید که ای غریب مادر حسین عریان بدنی چرا تو مادربفدات شعر :اسماعیل تقوایی .
. زبانحال با بابا ‍ کنج خرابه کربلا شد سه ساله حاجتش روا شد مهمان دامن رقیه سرِ به روی نیزه ها شد خوش آمدی مسافر من به شام تار آخر من سر بریده حنجر من بابای خوب من حسین جان ضعیفم و توان ندارم گرسنه ام که جان ندارم مرغک بی بال پرم که نه جا و آشیان ندارم طعنه و ناسزا شنیدم شبیه مادرت خمیدم نگویمت چه ها کشیدم بابای خوب من حسین جان «جواب امام حسین علیه السلام» دختر نازنین بابا سه ساله ی شبیه زهرا به حال تو خون گریه کرده به روی نیزه چشم سقا ناله مکن از این جدایی امشب به دیدنم بیایی بگو برایم لای لایی یا ابتا حسین مظلوم ✍ 📚 نیم از عالم خاک https://eitaa.com/emame3vom/49992 👇
. و سبک سنتی (مران یکدم ساربان اشتر) بیا عمه دیده ام رویا مهربان بابا آمده اینجا دلم تنگ دیدنش باشد در فراغ اومی کنم نجوا پدر جانم ای پدر جانم...پدر جانم ای پدر جانم۲ _______ کجا رفته عمه بابایم پس چرا پیش من نمی آید شود آیا بار دیگر او آید وبیند دختر خود را نبینم تا روی ماهش را درکنار خود همچنان گریم چنان گریم تا شود قسمت دختر او را ترک این دنیا یزیدی ها گریه های او از میان ویرانه بشنیدند فرستادند از برای این دختر بیچاره سر بابا سر بابا را بغل کرد وبا عزیز خود گرم نجوا شد فراوان زد بر رخش بوسه با پدر گفتا درد دلهارا کجا بودی ای پدر بینی بعد تو با خیمه چها کردند میان هر خیمه ای آتش،ما گریزان در صحنه صحرا زگوش دخت یتیم تو جانیان زینتهای او کندند حرمها غارت نمودند وبرسر غارت بینشان دعوا یتیمی باشد عجب دردی حال آنها را تازه فهمیدم فلا تقهر حکم قرآن و رفته از یاد لشگر اعدا کجا بودی آنشبی را که از فراز ناقه زمین خوردم رخم نیلی شد زیک سیلی من شدم همچون مادرت زهرا(س) به قربان این سرت گردم پس کجا باشد پیکرت بی سر بمیرم من بهر آندم که این سرت از تن شد جدا بابا بیا عمه بین که بابایم آمده دیدار یتیمانش بیا بین در کنج ویرانه گوهر گم گشته شده پیدا ندارم من بعد دیدار روی تو بابا آرزو دیگر دعا کن تا مرگ من آید تا بپیوندم بر تو آن دنیا شاعر :اسماعیل تقوایی .
. (سلام الله علیها) اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْری اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّی اللهُ عَلَیْکِ وَعَلی رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِی الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ، وَعَلَی الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ، وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ. .