eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.1هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
9.9هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. *مادر ...* یادش بخیر اون روزا که مادرِ خوبی داشتیم ... تا غم به دل ها میومد ... سر رویِ پاش میذاشتیم ۲ *یادته مادر ... تا غم به دلم میومد ... میومدم تو خونه یِ تو ... آخه میگن دعایِ مادر مستجابه ... آخه میگن خدا روی مادر رو زمین نمیندازه ... امروزم اومدم مادر تو برام دعا کنی ... دستاتو بالا بیاری ... مادر از تهِ دلت برام دعا کن ...* یادش بخیر اون روز که اسم ما رو صدا می‌کرد .. دستاشو بالا می آورد برایِ ما دعا می کرد ... *آی اونایی که مادر دارین ... قدرِ مادر رو بدونین ... آیا اونایی که این تاجِ بالا سر رو دارین قدرشو بدونین ... به والله ... زود دیر میشه ... یه روزی میاد که بندایِ کفن مادر رو باز میکنن ... ای مادر ...* یادش بخیر اون روزا که کنارِ سفره مون بود ... مویِ سپیدش به خدا برکتِ خونه مون بود .. ۲ *آره والله ... میگن برکتِ هر خونه مادره ... میگن صفایِ هر خونه مادره ... * حالا دیگه رفته و ما تاجِ رویِ سر نداریم چند ساله که رفته و ما که دیگه مادر نداریم .. *بذارید ... اجازه بدین من این جمله لالایی رو برا مادرم بگم ... آره والله ... امروز بگیم مادر ... چند ساله که خوابیدی ... دیگه از دستِ ما راحت شدی مادر ... * لالا لالا لالا لالا ... بخواب آرومِ جونِ من * اِی مادر ... چه خوبه ... معمولاً اینجوریه ... میگن مادر برا بچّه هاش لالایی میگه ... امّا عیبی نداره ... امروز هم بچّه ها برایِ مادر لالایی بگن ... لالا لالا .. لالا لالا ... لالا لا لا مادر ِ من ‌... لالا لالا لالا لالا ... بخواب عزیزِ دلِ من ... با گریه میگم به همه ما دیگه مادر نداریم خوشا به حال هرکی که مادر و هر روز میبینه .. دستشو میگیره و باز کنار مادر میشینه ... تو رفتی و خونه برام بی تو شبیهِ زندونه .. تمومِ یادگاریات .. دل منو میسوزونه رفته دیگه به زیرِ خاک تموم تکیه گاه من ... چادر نمازت مادرم دیگه شده پناهِ من (ای کاش که قبل رفتنت یه بار دیگه میدیدمت ..) ۲ تو رو بغل میکردم و دوباره میبوسیدمت (هفت روزه_چهل روزه_یک ساله که) (چند ساله) که تو رفتی و خونه خرابه رو سرم ... نوحه ی این روزام شده وای مادرم وای مادرم .. یکی از زیباترین اشعار کتاب نیم از عالم خاک که بسیار کاربردی و مورد استقبال قرار گرفت👆👆👆 حسین کریمی نیا
. اشک از دیده ی خونبار بیفتد سخت است  هر کجا بستر بیمار بیفتد سخت است  اوج این واقعه را جان علی می داند  خانم خانه که از کار بیفتد سخت است  به خدا فرق ندارد که کجا، یک مادر ...  کوچه یا در خم بازار بیفتد سخت است  مرد باشد، و زنش پشت در خانهء او  در دل آتش اغیار بیفتد سخت است  سینه اش شد سپر شیر خدا، امّا حیف  کار این سینه به مسمار بیفتد سخت است  صورت حور که از برگ گلی نازک تر  گذرش چون که به دیوار بیفتد سخت است ...  آنکه مادر شده این واقعه را می فهمد  بعدِ شش ماه اگر بار بیفتد سخت است  خواست تا شانه کند موی سر زینب را ...  شانه از دست گرفتار بیفتد سخت است!  دیدنِ نیمه در سوخته سخت است ولی  دیدنِ صحنه به تکرار بیفتد سخت است ...  کوچه ها اوّل غم واقعهء کرببلاست  ... علم از دست علمدار بیفتد سخت است  وحید محمدی  .
‍ اینم نوحه جدید که همه دنبالش میگردن🔽 خدا مادرم را کجا می برن3 مادرم فرشته ای بود که نموند و پر کشید زود اونی که یه روز سوزوندن، پراشو تو آتیش و دود شبی که مادرمونو، داشتیم از خونه می بردیم شبی که با دستِ بابا مادرو بخاک سپردیم گریه می کردیم و گفتیم، کاش بجات سیلی می خوردیم کاشکی تنها نمی رفتی، کاش همه با هم می مُردیم خدا مادرم را کجا میبرن 3 غم از این بدتر نداریم غمشو باور نداریم آره اون هنوز همینجاست ، کی میگه مادر نداریم هنوزم می بینم اونو ، گوشهء حیاط خونه دمِ باغچمون نشسته، داره لالائی می خونه چشمامو رو هم می زارم، اون میادُ مادرونه انگاری این بار میتونه ، بزنه موهامو شونه خدا مادرم را کجا می برن 3 منو سوز و آه و زاری، با یه دنیا بیقراری برا دلتنگیِ زینب، چادرت موند یادگاری حالا چند روزه که نیستی،چادرت رو سر میگیرم میاد روضه ای بخونه،دستو به کمر میگیره ر.ضهء محسنمونو، می ره پشتِ در میخونه بادلِ آتیش گرفته، ذکرِ وای مادر میخونه خدا مادرم را کجا می برن 3 میرداماد .
و توسل جانسوز، حضرت زهرا سلام الله علیها ⚫️ بنفس ...حاج حیدر خمسه ************ خمیده تر شده ای،بس که درد بسیار است مرو،بمان که امامت غریب و بی یار است (بخدا جون میدیم الان،گفت فاطمه جان) دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز (بس نیست زدی؟!) هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است چیه؟!به این اسمها حساسید؟امام حسن هم حساس بود،مغیره رو می دید راهشو عوض میکرد،آقا چی شد ؟!میگفت این مادر مارو زده ... این به مادر ما جسارت کرده" دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است بچه سیدا،حلال کنید،نشه من فردای قیامت جواب شمارو ندم،یقه منو نگیرید ... فاطمیه هست دارم میخونم ... بیراه نمیگم ... گفت فاطمه،یادته ... میان کوچه تو را پیش من کتک میزد یکی نگفت نزن ! فاطمه عزادار است یازهرا ... *بچه هایی که هنوز چشماشون نباریده،طوری نیست،همین که به خودت میزنی،گریه کن،برات مینویسند گریه کردی ... همین که داری به خودت میگی توروخدا،آبروم داره میره،من حاضرم اشکامو با تو عوض کنم،مال تو بیشتر می ارزه،تو داری زور میزنی اشک بیاد ... این یدونه رو میگم برا اونائی که هنوز دلشون نرمِ روضه نشده* فاطمه جان... سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی (نه یکبار،نه دوبار) عزیزِ جانِ علی،چشم تو مگر تار است!؟ اینو میخونم برای حاجت دارا ... به خدا کمتر از سگم در خونه ی اهلبیت،من اگه آبرو دارم با شما آبرو دارم،رفقا کاش میشد بشینیم بنویسیم امضا کنیم ... قیامت همدیگرو تنها نذاریم ... من صدای گرفتمو میذارم وسط،تو هم این اومدنات رو بذار،بالاخره یه چیزی میشه ... بالاخره یه خیری به ماها میرسه،اینو بگم و روضه بخونم ... صدا زد فاطمه جان ... ز حال رفته حسن،در حیاط افتاده هنوز لکه ی خونت به روی دیوار است (تند تند بگم دیگه) دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم بدون شک همه اش ، کار نیش مسمار است یا زهرا ... به کم روضه بگم" مثل دیروز،بچه ها اومدن دم خونه،تا وارد شدند دیدند فضه پریشونه،چیه فضه ؟! گفت هیچی . بیایید وقت غذا خوردنتونه ... فضه ! معلومه چیزی شده ! مادرم کجاست؟! یهو افتاد،دست کشید روی سرشون برید باباتونو خبر کنید ... بچه ها بدو بدو اومدن مسجد،تا امیرالمؤمنین شنید،یه جوری از مسجد اومد بیرون ... (بگم یا نه؟!)از مسجد تا خونه راهی نیست،سه بار عبا گرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین،بلند میشد (یا الله)هی میگفت فاطمه" میخوام گریز بزنم ... اینجا بابا عبا زیر پاهاش گرفت،راه صاف کربلا ... کجا ؟! تل زینبیه" سرازیری بود" از بالای بلندی"میدونی چی گفت ؟! مادرم آمده گودال،نچرخانیدش ... اومدم،چادرشو بست،هی میگرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین ... پامیشد،هی میگفت حسین ... نزن ظالم،حسین مادر نداره حسین ... قبل از این که خانوم از دنیا بره،دید اینا ساکت بشو نیستند،تا زینب ناله داره، گفت باید اینو آروم کنم تابقیه آروم بشن،لذا زینب رو صدا زد: دخترم ارثیه ی غربت مادر مال تو پرکشیدن مال من،این دو سه تاپر مال تو دخترم ... خطبه خوندن توی مسجد مدینه،مال من خطبه خوندن توی کوفه مثل حیدر،مال تو تیر خلاصمو بزنم،هرجا میخوای بری برو،هر جا بردی جلسه رو ببر" دخترم... خنده ی همسایه ها تو راه کوچه،مال من(بگم؟ آماده ای؟) صدای هلهله ها ، خنده ی لشکر،مال تو میخوای بازش کنم ؟! خیز و از جا،آبرویم را بخر(چی شده!؟) عمه را از بین نامحرم ببر گفت پاشو،عمت داره میاد،مگه نمیبینی،کوفیان دارند کِل میکشن،دارن هلهله میکنن ... حسین ... گفت دخترم ... بوسه ی بی رمقِ این دم آخر،مال من بوسه های دم گودال و برادر،مال تو زخم بستر مال من(زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله س ... یه مریضی که بستر بیفته،کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله) زخم بستر مال من،اشکهای حیدر مال من هزار و سیصدو پنجاه زخم برادر مال تو قصه ی میخ در و(آروم میگم،نمیخوام خانوما بشنوند،فقط شماها بشنوید) قصه ی میخ در وکشتن محسن مال من (یا الله) غصه ی سه شعبه وحنجر اصغر مال تو قتل و غارت مال تو،رخت اسارت مال تو دیدن بزم شراب و مِی وساغر مال تو حسیــــــن
. بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دخترم، ارثیه ی غربت مادر مال تو پر کشیدن مال من، این دو سه تا پر مال تو داغ من مال علی، داغ علی هم مال من حسنین و غم این دو تا برادر مال تو خطبه خونی، توی مسجد مدینه مال من خطبه خوندن، توی کوفه مثل حیدر مال تو خنده ی همسایه ها، تو راه کوچه مال من صدای هلهله و خنده ی لشگر مال تو این سه تا کفن، واسه من و علی و مجتبا زینبم، پیرهن حسین بی سر مال تو قصه ی میخ در و کشتن محسن مال من غصه ی سه شعبه و حنجر اصغر مال تو بوسه های بی رمق؛ این دم آخر مال من بوسه های لب گودال برادر مال تو زخم بستر مال من، اشکای حیدر مال من یک هزار و چندتا زخمِ تنِ بی سر مال تو قتل و غارت مال تو، رخت اسارت مال تو دیدن بزم شراب و می و ساغر مال تو .
. دوبند شور آتش زدن درب خانه ی اول مظلوم عالم مولای متقیان حضرت امیرالمومنین علی علیه سلام یک بند شور سیلی خوردن مادر سادات خانم حضرت زهرا سلام الله علیها مولا جانم امام زمان (عج) و سادات حلالم کنید آتیش شعله ور موندم به پشت در لگد نزن به در ثانی فتنه گر بین دیوارو در محسن شده سپر بشنو صدای من نامرد نزن به در میبینی رمقی دیگه واسم نموده شعله های آتیش سر تا پامو سوزونده میخ در سینمو داره میسوزونه بگید فضه بیاد دردمو میدونه علی علی علیم غریبه نمیکنم رها این شال مرتضی قنفذ نزن منو جلو شیرِ خدا جونی نمونده به دستام خودت ببین جلو چشه علی من رو زدی زمین نبرید علیمو بی عمامه و عبا بستید آخرشم دستای دست خدا علیم ولی الله است علیم غیرت الله است مامور به سکوته ورنه قدرت الله است علی علی علیم غریبه جلو چشه حسن ثانی منو زده بعد سه ماه هنوز رو صورتم رده تو گوشمه هنوز این جمله ی حسن مادر رو که زدی نامرد تو فحش نده بعد کوچه حسن شب روز خواب نداره سه ماه تو خونه کز کرده بیقراره میگه مادر نتونستم کاری کنم حلالم کن نشد تو رو یاری کنم حسن حسن حسن غریبه سبک و شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیها کربلایی تسلای دل امام زمان(عج)تعجیل در فرجشون سه صلوات .
1156319692_2011910263_370318703.mp3
1.23M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ🏴 ♦️روضه و مرثیه 🏴 #حضرت_فاطمه سلام الله علیها #استاد_انصاریان 🔸موضوع مصیبت 👇 #تغسیل_حضرت_فاطمه سلام الله علیها #فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
hazrat_zahra74_z_111730.mp3
1.14M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ 🏴 ♦️روضه و مرثیه 🏴 #حضرت_فاطمه سلام الله علیها #استاد_کافی 🔸موضوع مصیبت 👇 #تغسیل_حضرت_فاطمه سلام الله علیها #فاطمیه
Output_Merge(2).mp3
4.15M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ🏴 ♦️روضه و مرثیه 🏴 #حضرت_فاطمه سلام الله علیها #استاد_انصاریان 🔸موضوع مصیبت 👇 #تغسیل_حضرت_فاطمه سلام الله علیها #فاطمیه
165.9K
نوحه #سبک_زینب_زینب_زینب #فاطمیه بعد از شهادت #حضرت_زهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
kafi03_46353.mp3
2.29M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ 🏴 ♦️روضه و مرثیه 🏴 #حضرت_فاطمه سلام الله علیها #استاد_کافی 🔸موضوع مصیبت 👇 #تغسیل_حضرت_فاطمه سلام الله علیها #فاطمیه
میرباقری-روضه قدیمی فاطمیه-۴.mp3
1.39M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ🏴 ♦️روضه و مرثیه 🏴 #حضرت_فاطمه سلام الله علیها #استاد_میرباقری 🔸موضوع مصیبت 👇 #تغسیل_حضرت_فاطمه سلام الله علیها #فاطمیه
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◼️بهشت از نور روی فاطمه سلام الله علیها روشن شد رَوَى ابْنُ خَالَوَيْهِ فِي كِتَابِ الْآلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحَنْبَلِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ قُضَاعَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيِّ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ تَبَخْتَرَا فِي الْجَنَّةِ فَقَالَ آدَمُ لِحَوَّاءَ مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً هُوَ أَحْسَنُ مِنَّا فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ ائْتِ بِعَبْدَيَّ الْفِرْدَوْسَ الْأَعْلَى فَلَمَّا دَخَلَا الْفِرْدَوْسَ نَظَرا إِلَى جَارِيَةٍ عَلَى دُرْنُوكٍ مِنْ دَرَانِيكِ الْجَنَّةِ وَ عَلَى رَأْسِهَا تَاجٌ مِنْ نُورٍ وَ فِي أُذُنَيْهَا قُرْطَانِ مِنْ نُورٍ قَدْ أَشْرَقَتِ الْجِنَانُ مِنْ حُسْنِ وَجْهِهَا فَقَالَ آدَمُ حَبِيبِي جَبْرَئِيلُ مَنْ هَذِهِ الْجَارِيَةُ الَّتِي قَدْ أَشْرَقَتِ الْجِنَانُ مِنْ حُسْنِ وَجْهِهَا فَقَالَ هَذِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ نَبِيٍّ مِنْ وُلْدِكَ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَالَ فَمَا هَذَا التَّاجُ الَّذِي عَلَى رَأْسِهَا قَالَ بَعْلُهَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع ابن خالويه نحوى (۳۷۰ ه) به صورت مسند در كتاب «الآل» از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود: هنگامى كه خداوند آدم و حوّا را آفريد، آنها بر خويش مغرور شده و فخر فروشى نمودند، در اين ميان آدم به حوّا گفت: خداوند تاكنون مخلوقى بهتر از ما را خلق ننموده است و خداوند متعال به جبرئيل وحى نمود: اين دو نفر را به «فردوس اعلى» ببر! هنگامى كه آن دو وارد فردوس شدند با دخترى روبرو گرديدند كه بر روى فرشى نشسته، تاجى از نور بر سر و دو گوشواره از نور در گوش داشت و تمام بهشت از نور چهره وى روشن گرديده بود. آدم گفت: اى جبرئيل! اين دختر كيست كه بهشت از نيكويى چهره ‏اش درخشان مى ‏باشد؟ جبرئيل گفت: او فاطمه دختر محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم است كه فرزندان تو و پيامبر آخر الزمان است. آدم گفت: اين تاج چيست كه بر سر دارد؟ جبرئيل گفت: اين شوهر او على بن ابى طالب است.. آدم گفت: اين گوشواره‏ ها كه در گوش دارد چيست؟ جبرئيل گفت: آنها دو فرزند او حسن و حسين هستند. آدم گفت: اى جبرئيل! آيا ايشان قبل از من آفريده شده ‏اند؟ جبرئيل گفت: آرى! او چهار هزار سال قبل از تو آفريده شده است. 📚منابع: بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج ۵۲، ص ۴۳ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۳
4_5816436645741725563.mp3
4.71M
صوت سبک« یادش بخیر اون روزا که» #مادر #ترحیم_خوانی
. نوحه‌ی سنتی فاطمیه 🌾🌾 (سبک حاج اکبر ناظم)🔶️🔶️ 🔸️بنداول زهرا میان بسترش فتاده سر بر سر زانوی غم نهاده مظهر شهامت کشته‌ی ولایت باهرنفس گوید علی‌جان زهرا به راهت گشته قربان جانم‌علی‌جانم‌علی جانم‌علیجان(۲) 🔸️بنددوم بازو و پهلویش ز کین شکسته زینب کنار بسترش نشسته گوید ای مادرم ای تو بال و پرم مادر ببین سوز و گدازم بی تو بگو چه چاره سازم واویلتا واویلتا آه و واویلا(۲) 🔸️بندسوم خط ولایت خط مسلمین است ندای فاطمیه حفظ دین است فاطمیون همه به لب این زمزمه غصه و غم دگر نصیب است امام مسلمین غریب است واویلتا واویلتا آه و واویلا(۲) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🏴🍃 🍃🏴 از اینکه بی وفایم، خیلی دلم گرفته باید به خود بیایم، خیلی دلم گرفته «أُدعونی أَستجب» را خواندم ولی از اینکه لنگ است هر دو پایم، خیلی دلم گرفته در خود شکستم از بغض، گفتم میانِ سجده: با اشکِ بی صدایم، خیلی دلم گرفته یارب «ظَلمتُ نفسي»، یارب «إلهی ٱلعفو» درمانده و گدایم، خیلی دلم گرفته یک عده با چه شوقی زائر شدند امّا؛ من تحبسُ الدّعایم، خیلی دلم گرفته دل ذکرِ «لاطبیبَ مَن لاطبیبَ» دارد قدری بده شفایم، خیلی دلم گرفته ردّم نکن! به وٱلله جز تو کسی ندارم کاری بکن برایم، خیلی دلم گرفته «دست از طلب ندارم» اینها همه بهانه ست دلتنگِ کربلایم، خیلی دلم گرفته ¤ شب های جمعه ایکاش بیتاب سمتِ مقتل- با مادرت بیایم! خیلی دلم گرفته روضه بخواند و من گریه کنان بگویم: اربابِ سر جدایم؛ خیلی دلم گرفته! 🏴 .
درد دل مادر و دختر مادر: نازنين دختر من نور چشم تر من تو گل حیدری و همه جا یاور من بنشین دخترکم شانه کنم موی تو را تا ببوسم دم آخـر رخ نیکوی تو را وای علی وای علی(2) دختر : نازنين مادر من سایه ات بر سر من نیمه ی شب تو چرا میروی از بر من ای عزیز دل من از چه تو پر بسته شدی مثل بابای غریبم ز همه خسته شدی وای علی وای علی(2) مادر: گل دردانه تویی شمع و پروانه تویی بعد من زینب من بانوی خانه تویی ذات حق خوانده تو را زینت بابا باشی بعد من در همه جا یاور مولا باشی وای علی وای علی(2) دختر : ای طرفدار علی بهترین یار علی بعد تو زار شود به خدا کار علی بیت الاحزان شود از بعد تو این خانه ما میرود شور و صفا از در کاشانه ی ما وای علی وای علی(2) مادر: من زمین گیر شدم از جهان سیر شدم در جوانی تو ببین چقدر پیر شدم من که در راه علی هستی خود را دادم عاقبت بهر ولایت به زمین افتادم وای علی وای علی(2) نوای (غریب) یوسف حق پرست(غریب) .
‍ . امشب از خانه میبرن تو را. (شاعر بلافاصله در مصرع بعد درست کرده حرفو..کدوم خانه جوابش واضحه اصلا خانه بی زهرا خانه است؟ کجای عالم دیدی خانه ی بی مادر خانه بشه زود درست کرده ) امشب از خانه میبرن تو را...یا ز ویرانه میبرن تو را...زیر تابوت شمع جمع شدند..هفت پروانه میبرن تو را...سلمان میگه دیدم نیمه شب دارن در خونمو میزنندر و باز کردم دیدم حسین سر به دیوار گذاشته..عموجان سلام بابام میگه بیا حالا وقتشه ،مقداد بیا اباذر بیا عمار بیا..آدم رفیق خوبم داشته باشه نعمته. باز خدا رو شکر علی چهار تا رفیق داشت مدینه بیان کمک کنن. هفت همدرد با مشایعت. چهار دردانه میبرن تورا. روزگار وببین. ای مقام تو آشنای همه مدینه ای که اینهمه پیغمبر بلند شست نشست گفت فاطمه پاره تن منه. گفت ببین کار زهرا امشب به کجا رسید. ای مقام تو آشنای همه... چه غریبانه میبرن تو را ، بس که بار غم تو سنگین است...به روی شانه میبرن تو را ...فاطمه جان علی داره حرف میزنه...باورش مشکل است ماندن من..ناامیدانه میبرن تورا...آخ هی دستاشو فشار میداد به هم...بی تو از دست میروم امشب..ای همه پشت و پناه علی... ،، بی تو از دست میروم تا صبح...فاطمه جان یادته وقتی اومدی جلو در مسجد غوغا کردی اونجوری قیامت کردی هنوز ستون های مسجد داره میلرزه یادته وقتی گفتی علیمو رها کنید اومدم جلوی در مسجد هم مرحوم علامه قزوینی هم سلیم بن قیس نقل میکنن میگن. امیرالمومنین که تو آستانه در مسجد ظاهر شد بی بی یه نگاه به علی کرد خیالش راحت شد علی سالمه ،،میگن آروم اومد جلو هی دور علی میگشت هی میگفت نفسی لک الفدا یا ابالحسن..خوشحالم یه مو از سرت کم نشده ،بعد نوشتن یه کاری کرد خیلیا نمیگن اما من میگم میگن اومد شونه ی علی رو بوسه زد. بین عاشق و معشوق رمز بسیار است ، شاید میخواست بگه علی شونت و آماده کن چند شب دیگه تابوتمو برداری ، جانم...تو که آستین به دهن نداری. تو که میتونی داد بزنی....بی تو از دست میروم تا صبح...امشب از خانه میبرن تو را.. فاطمه جان زینبت هست چادرت هم هست پس از اینجا نمیبرن تو را..خیالم راحته یه دختر تربیت کردی شب اول چادرتو سرش میکنه ، امشب دنبال جنازه هی چادر لای پاش گیر میکرد خورد زمین هی گفت خدا مادرم را کجا میبرن ، معلوم نیست شام غریبان سال دیگه زنده باشیم حالا ناله بزنیم ،خدا مادرم را کجا میبرن...روضه بخونم..پیغمبر اکرم اشرف مخلوقات و شبانه بردن فاطمه زهرا رو بضعه پیغمبر بود کسی که یه نفر تو عالم خم شد و دستشو بوسید اونم پیغمبر بود این زهرا رو هم شبونه بردن..امیرالمومنین اسدالله عین الله اذن الله. وجه الله هم شبانه بردن فقط تو این خانواده یه نفر و روز میخواستن بردارن ..فقط ه نفر و روز برداشتن اما اینقده بدنشو تیر باران کردن ،،واییی آماده ی اون ناله ای که باید بزنی الان بزن این یه بدن بود روز برداشتن. اما یه بدن یگه رو کربلا نشد تشییع جنازه کنن قبل ازاینکه تشییع کنن تیربارانش کردن. حسین ،، امروز طبق وصیت فاطمه برا اولین باریه تابوتی ساختند با دیواره و جداره کوتاه بی بی گفته بود کسی حجم بدنمو نبینه بی بی گفته بود راضی نیستم حتی تو دل شب حجم بدنمو ببینه..دیواره داشت تابوتش لا اله الا الله زود میبرمت ...کربلا کاری با بدن حسین کردن بدون تابوت کسی حجم بدن حسین و نمیدید ، ده نفر اسباشون و نعل تازه زدن بدن حسینو زیر اسبها ، حسیـــــن
😭😭😭 باز باران با ترانه دارد از مادر نشانه.. بوی باران.. بوی اشک مادرانه پر ز ناله کودکی با مادری پهلو شکسته سمت خانه.. کوچه ها و تازیانه گریه های کودکانه حمله ی نامرد پَستی وحشیانه تازیانه تازیانه. . پس چرا مادر، چرا گم کرده راه آشیانه. باز باران. دانه دانه ،حیـدرانه بی صدا و مخفیانه آه ، از غسل شبانه زینبــانه لرزه افتاده به شانه پشت تابوتی روانه بـــــاز بـــاران .