.
#امام_زمان_عج_مناجات
ناله هایت می رسد تا مشقِ زینب میکنم
اشکهایت می چکد تا گریه هرشب میکنم
دستمالِ گریه ات را رویِ چشمم می کشی؟
تا ببینی چشم خود از خون لبالب میکنم
عشق هم از جانبِ لیلاست مجنون شهره شد
دوست میمیرد برایم من فقط تب میکنم
میزنی رویِ سرت تا یاد آن سَر میکنی
میزنم روی لبم تا یاد آن لب میکنم
بر کفن هِی می نویسم دوستت دارم حسین
این لباسِ عشق را غرق مُرَکَب میکنم
میرسم در روضه ها و چای میریزم فقط
گرچه بی چیزم خودم را اهلِ منصب میکنم
مجلسِ روضه گره از زندگی وا می کند
بچه هایم را در این روضه مودب میکنم
بر گلو شام غریبان دست دارد می کشد
گفت رگهای گلویت را مرتب میکنم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسن لطفی
.
#بیانات_گفتاری #مناجات #امام_زمان
واگویه خوانی و مناجات جانسوز با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ایام فاطمیه اجرا شده آذر 1398 با نوایِ گرم #حاج_حیدر_خمسه
┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅
کم نکن سایۀ لطفت زِ سرم آقاجان
گرچه من جنس خرابم، بخرم آقاجان
آنقدر فکر و خیالم شده دنیا دیگر
از غم و غصۀ تو بی خبرم آقاجان
*تو چقدر غریبی ما یارتیم .. تو چقدر غریبی که ما خاطرخواهتیم .. امام مجتبی علیه السلام فرمودن اگه به تعدادِ انگشتانِ دست یار داشتم قیام میکردم .. به خودت قسم تو از امام حسنم غریب تری آقا .. همه اینا الکیِ پا عمل میرسه اول خودم .. من پات نیستم .. اما به خودت قسم دوست دارم ..*
یک قدم محضِ رضایِ تو نشد بردارم
*السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ ..*
یک قدم محضِ رضایِ تو نشد بردارم
اصلاً انگار فقط دردسرم آقاجان
در بساط غمتان مدعیام ، اما حیف
غافل از ناله و اشکِ سحرم آقاجان
پر و بالم شده زخمی ، تو بلندم کردی
کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان
*رفیق ، رفیقی نیست که تو خوشی ها فقط باشه .. نقل کردن علامۀ امینی رحمت الله علیه که دارایِ اون سکنات و مقامات بوده ، بهش گفتن علامه این همه داری خرج میکنی ، عمرُ جوونیُ زندگیتُ همه رو تو این سفر اون سفر ، این شهر اون شهر ، این کشور اون کشور ، مدارک جمع کردی مستندات برایِ اینی که علی رو رو کرسیِ حقیقتِ خودش بنشانی ، این همه در رابطه با زهرایِ مرضیه مطلب نوشتی ، خوب اگه علامه و مرجع نمیشدی ، چی کار میکردی ؟ گفت اگه من علامه نبودمُ و مرجع نمی شدم زندگیمو تو یه توبْره میریختم میرفتم تو بیابونا ، (خُب ..) تا آخرِ عمرم گریه میکردم و لطمه میزدم برا بلایی که سرِ زهرا آوردن .. ما اصلاً چیزی نمیدونیم ..
بزار روضه مُ اینجور بگم .. یه وقت من عصبانی ام میگم فلانی پاشو برو فلانیُ بزن .. یه وقتم من عصبانی ام میام سلاحِ طرفُ بر میدارم ... نوشتن حرومی این شمشیرُ گرفت ، یه جوری زد .. بگم صدا ناله ت بلند شه .. نه با قلاف با آهنِ بالایِ غلاف یه جوری زد به زهرا ..*
پر و بالم شده زخمی ، تو بلندم کردی
کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان
غیر این خانه پناهِ دگری نیست مرا
*رفیق تو این دورِهمی ها ، شب نشینی ها ، دید و بازدیدا شده یه بار برا امام زمان دعا کنی ، یادش کنی ؟ .. انقده بی معرفتیم ..*
غیر این خانه پناهِ دگری نیست مرا
باز کن دربه رویم ، پشتِ درم آقاجان
تا به اینجا که رسیدم مدد سلطان است
راهیام کن دم ایوانِ حرم آقاجان
بعد مشهد ، سفرِ کربُبَلا میچسبد
یک شب جمعه بیا و ببرم آقاجان
شاعر: #روح_الله_پیدایی
اباصالح .. دلم یه کربلا می خواد
اباصالح .. دلم یه گنبدِ طلا می خواد
اباصالح .. دلم امام رضا می خواد
____________________
بی نام تو زهرا گره ای وا شدنی نیست
هرگز نفسی بی تو مسیحا شدنی نیست
بوسیدن دستان تو معراج رسول است
فرزند کسی ، ام ابیها شدنی نیست
اصلاً چه نیازی به پسر داشت پیمبر
نسلِ نبوی جز به تو احیا شدنی نیست
تو منحصراً بانیِ این چرخِ کبودی
در خلقت ما نقش تو حاشا شدني نيست
___________
دستار بسته ای که نبینم سرت شکست
جایِ شکستگی به همه جای جایِ توست
تکرارِ ضربه ها که به یک جا نمی خورد
جای قلاف بر سرُ بر دستُ پای توست
___________
همین که درد زِچشم تو خواب میگیرد
تمام جانِ مرا اضطراب میگیرد
بیا به همسرِ خود لحظه ای تبسم کن
دلم از این همه حالِ خراب میگیرد
گشوده دخترِ تو آیههایِ قرآن را
نشسته رویِ سرِ خود کتاب میگیرد
عوض شده است در این خانه کارها امشب
حسین پیشِ لبت ظرفِ آب میگیرد
خدا کند که نبینند پهلوانی را
که آستین رویِ ردِ طناب میگیرد
شاعر : #حسن_لطفی
#حاج_حیدر_خمسه
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مناجات_دعا
.
Babolharam Haj Heydar Khamseh.mp3
23.55M
واگویه خوانی و مناجات جانسوز با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ایام فاطمیه اجرا شده آذر 1398 با نوایِ گرم حاج حیدر خمسه
مناجات اول مجلس
در ادعیه خوانی,
#عرفه
#کمیل,,,,,,,
صابخونه سلام بازم گدا اومد
اون که رفته بود به ناکجا اومد
اومدم بگم چقدر گرفتارم
جز در خونه ت که جایی ندارم
ا خدا روی سیاهم رو ببین
ا خدا باره گناهم رو ببین
دست خالی اومدم ردم نکن
تو نگاه به چهره ی بدم نکن
همه دست رد زدن روی سینه م
اومدم فقط خودت رو ببینم
تو ببین دنیا برا من قفسه
یه گوشه نگاه تو برام بسه
با همین بار گناه بی حدم
ولی مشهدالرضا رو بلدم
وقتی که همه جا کم میارم
باز دلم خوشه امام رضا دارم
اومدم بلکه به من توشه بدی
تو به من برات شش گوشه بدی
📝کربلایی مجید مرادزاده
🔶حِیْدَرے اَمْ حِیْدَرے اَمْ حِیْدَرے🔶
کانال کربلایی مجید مرادزاده
.
.
🔸️مناجات
آقا عنایتی به من روسیاه کن
از بهر فاطمه به من اینک نگاه کن
خواهم که در رکاب امامم شوم شهید
سرباز کوچکی تومرا زین سپاه کن
بدکردهام، ز کردهی خود نادم آمدم
در فیض رحمتت تو مرا رو براه کن
من بیبهاء بوده بهایم تو دادهای
حالا مرا مقیم حرم زان نگاه کن
بارم فتاده و به پناه تو آمدم
رحمی به حال خستهی این بیپناه کن
من را ببر به کرببلا سمت علقمه
وانگه ز مشک پاره دلم پر ز آه کن
دست جدا و فرق دوتا و خجل شدن
یارب مرا روانهی در خیمهگاه کن
#مرتضی_محمودپور
.
dk98.09.29_2_2.mp3
2.74M
🔻گزارش صوتی #هفتگی
🎤حجت الاسلام #استادمیرزامحمدی
🔊 روضه حضرت زهرا(س)
📆جمعه۲۹آذرماه۹۸
#شور ، #زمزمه کربلا
مداح کربلایی مهدی رسولی
شاعر کربلایی حسین رحمانی
من اومدم اینهمه راه سلام آقا سلام آقا
منم همون غلام سیاه سلام آقا سلام آقا
من یه کبوتر نامه برم
پر میزنم شبا دور حرم
از رفیقام برات نامه دارم
از اشک مادرم پشت سرم
مادر من داده نیابت / ازطرفش بیام زیارت
بابام می گفت خدا به همرات / الهی پیرشی پای آقات
صلی الله علی الباکین علی الحسین
سلام ای کرب و بلا - سلام بین الحرمین
*
دعای هرشبم گرفت سلام آقا سلام آقا
آه روی لبم گرفت سلام آقا سلام آقا
منی که از همه رسواترم
منت گذاشتی باز تو به سرم
دیگه چی میخوام از خدا مگه
قسمتم اربعین شده حرم
با اهل این زمونه قهرم / من نمیخوام برم به شهرم
بذار که پیش تو بمونم / دیگه نزن آتیش به جونم
صلی الله علی الباکین ....
*
ذکر چشای ترمه امام رضا امام رضا
من اومدم از حرمه امام رضا امام رضا
نمی شه باورم اینجاکجاس
این حرم حسین کرب وبلاس
من کجا کربلا کجا ؟!!آخه
همش عنایته امام رضاس
امام رضا منو نگا کرد / راهی بسوی کربلا کرد
مدیون لطف شاه طوسم / وقتی ضریحتو می بوسم
صلی الله علی الباکین ...
*
(اربعین)
سلام به صاحب علم سلام آقا سلام آقا
جای رقیه هم میگم سلام بابا سلام بابا
این روزا زایرت خواهرته
مهمون قتلگاه مادرته
قافله اومد از شام بلا
خالی ولی جای دخترته
همه میگن با آه و گریه / خرابه جا مونده رقیه
صبر همه شده لبالب / با ناله ی حضرت زینب
مداح :حاج مهدی رسولی
شعرو سبک حسین رحمانی
التماس دعا
__________________
.
روضه بسیار جانسوز _ حضرت زهرا سلام الله علیها _ حجت الاسلام میرزامحمدی.mp3
3.65M
السلام علیک یا ایتها الصدیقة الشهیدة ، المغصوبة حقها ، و الممنوعة ارثها ، و المقتول ولدها و المکسورة ضلعها و المظلوم بعلها
رنگ پاییز ، به دیوار بهاری افتاد
بر در خانه ی خورشید شراری افتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادن او ، ایل و تباری افتاد
تکیه بر در زدنش دردسرش شد به خدا
او کنار در و در نیز کناری افتاد.....
"و ضرب الباب برجله فکسره..."
آنقدرضربه ی پاخوردبه در تا که شکست
*شماها کنایه فهمید ، ببینم ازین مصرع چی می فهمید؟*
آنقدر ضربه ی پاخوردبه در تا که شکست
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد ....
*یه وقت دیدن صدا زد "یا فضه خزینی قتل والله ما فی احشایی...
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#میرزامحمدی
.
#روضه بسیار جانسوز _ حضرت زهرا سلام الله علیها _ حجت الاسلام #میرزامحمدی
#فاطمیه
السلام علیک یا ایتها الصدیقة الشهیدة ، المغصوبة حقها ، و الممنوعة ارثها ، و المقتول ولدها و المکسورة ضلعها و المظلوم بعلها
رنگ پاییز ، به دیوار بهاری افتاد
بر در خانه ی خورشید شراری افتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادن او ، ایل و تباری افتاد
تکیه بر در زدنش دردسرش شد به خدا
او کنار در و در نیز کناری افتاد.....
"و ضرب الباب برجله فکسره..."
آنقدرضربه ی پاخوردبه در تا که شکست
*شماها کنایه فهمید ، ببینم ازین مصرع چی می فهمید؟*
آنقدر ضربه ی پاخوردبه در تا که شکست
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد ....
*یه وقت دیدن صدا زد "یا فضه خزینی قتل والله ما فی احشایی....."
از وقت افتادنش رو زمین ، تا فاصله به هوش آمدنش ، نمیدونم چقدر طول کشید؟!! اما به محض اینکه به هوش اومد پرسید علی رو کجا بردن....؟ اومد میان مسجد ، چی جوری اومد دیگه نپرس" تازه محسنش سقط شده بود، هنوز از پهلو و سینه ش خون جاری بود یا صاحب الزمان ببخش آقا ، ما هم نمیخوایم بدونیم مادرت چه جوری آمد ،آمد هر جوری بود آمد ، دید یه شمشیر برهنه ، بالاسر امامش گرفتن ... دستان امامشو بستن ، پیراهن امام رو کشیده بودن بالا ، تا سر و گردن امیرالمومنین که خود بی بی فرمود : "استحقروا ابا الحسن بعد رسول الله" هی میگن علی بیعت کن ، آگه بیعت نکنی "نضرب عنقک" گردنت و میزنیم ، چه کرد؟ "فخَرَجَتْ فَاطِمَه وَاضِعَهً قَمِیصَ رَسُولِ اللَّهِ عَلَى رَأْسِهَا" پیراهن پیغمبر رو رو سرش گذاشت "آخِذَهً بِیَدَیِ ابْنَیْهَا" دست حسن و حسینش رو گرفت "فصرخت و هی تبکی و تصیح" هی می گفت تو گریه هاش "خلّوا عن ابن عمّی ... خلّوا عن ابن عمّی ..." هر چه ناله زد دید خبری نمیشه ، دست به معجر برد*
غیرت معجر او دست علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خاری افتاد...
*سلمان میگه دیدم ستون های مسجد شروع کرد به لرزیدن ، امیرالمومنین فرمود سلمان بلافاصله خودتو برسون به فاطمه ، بگو فاطمه جان اگه نفرین کنی یه جنبنده دیگه رو زمین نمیمونه... تو دلت میخوای بگی کاش نفرین میکرد ، اما من میگن اگه نفرین میکرد ما کجا براش گریه میکردیم" ممنونتیم بی بی جان ... تا سلمان پیغام آورد یه جمله ای به سلمان فرمود ، فرمود : "یریدون قتل علیّ ما علیّ صبرٌ" سلمان اینا میخوان علی مو بکشن ، من تحملشو ندارم ،اجازه نداد سر سوزنی آسیب به امام زمانش برسه،من میخوام بگم فاطمه جان اینا اراده ی قتل علی رو کردن، بیست و پنج سالم نتونستن جسارتی کنند به این معنی، تو طاقت نیاوردی، دست به معجر بردی.... آخ لایوم کیومک یا اباعبدالله.... وقتی از بلندی اومد کنار قتلگاه دید همه دارند نگاه میکنم ،فرمود عمرسعد "ایقتل ابوعبدالله و انتم تنظرون" کاش همه نگاه میکردن مثل مسجد النبی،اما یه وقت زینب دید،شمشیرها بالا میره دیگه برنمیگرده،نیزه دارها،نیزهاشونو بلند میکنن ، دیگه نیزه هاشونو برنمیگردنن ، یکی داره زیر تیغ و تیر و نیزه ها میگه آخ جیگرم .....
هر جوری بود از قتلگاه فاصله گرفت ، اما دل زینب اینجا باقی موند ، رفت ، چه رفتنی ، همه ی آرزوش این بود هر چه زودتر برگرده بلکه بتونه مثل مادرش امام زمانشو از زیر تیغ و شمشیر نجات بده اما، امان از اون ساعتی که برگشت ، تا روز یازدهم نتونست برگرده وقتی هم که اومد دیگه خیلی دیر شده بود، اخه "فَوَجَدْتُهُ مَکْبُوباً عَلَى وَجْهِهِ وَ هُوَ جُثَّهٌ بِلَا رَأْسٍ" دید یه بدن بی سر ... مقطع الاعضا... اربا اربا تو گودال افتاده... حسین ......بابی المستضعف الغریب یا اباعبدالله...
ای مصحف ورق ورق روح پیکرم
آیا تویی برادر من نیست باورم ....
*داداش*
این غم کجا برم که زهجده عزیز خود
یک پیرهن نشانه برم نزد مادرم.....
حسین.....جان.....باالحسین یا الله ...
.👇👇
46.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆 ارزش مدیحه سرایی از دیدگاه روایات
🎶🎙لازمه پیشرفت در مداحی علاوه بر معنویت؛ داشتن دو بال علم و تکنیک✅
#آموزش_مداحی
.
📖 #روضه_متنی #فاطمیه
🔊 #مناجات با #امام_زمان عج و روضه مادر سادات
⚫️ شب شهادت حضرت زهرا س | #بخش_اول 🔻
*****
غم تو گر نبود ، آدمی نمیماند
نه آدمی! که ملک هم نمیماند
آقا، نیازمند دو عالم، به یک اشاره توست
یعنی اگه تو بخوای من عاقبت بخیر میشم، یعنی اگه تو بخوای مادرت منو میخره، یعنی اگه تونگاه کنی کربلایی میشم، آقا دیدی گفتم یه روز به دردت میخورم، ببین روز معمول اومدم برا مادرت روضه گرفتم، شما هم فردا تو گرفتاریم بیا، نزاری چشم به راه بمونم، من برا مادرت کم خودمو نزنم
نیازمند دو عالم ، به یک اشاره توست
اگر تو ناز کنی، عالمی نمی ماند
مولا، به گریه، به گریه ی شب حجران کشیدگان سوگند
قسم قسم بلندیه بالاست، یعنی به همه اونایی که شبا تا صبح برا اومدنت گریه کردن
به گریه شب هجران کشیدگان سوگند
اگر دمی تو بخندی، غمی ، نمی ماند
(اباصالح، بابات شده، خونه نشین)2 (سادات برا بعدیش منو ببخشن)
اباصالح، مادرتون خورده زمین
وای جونم به این گریه کن، احمدلله آرزمون بود خدمت آقامون برسیم برا روضه مادرش، همینجور که نمیشه، الآن بگو اومدم پیش یه پرچم دار فاطمیه،یه نفری پرچمو برداشته، آره پرچم فاطمیه رو برداری کمر خم میشه، این جماعتی که اومدن از دم این در رد شدن، دیدن یه نوکر گریه کن نشسته، روضه رسمیت گرفته، آقا میاد، ایشالا دم در وایسادی، مگه میشه پسر برا مادر نیاد، چطور مادر برا پسر میاد
گفت دورو بر حرم امام حسین خونه داشت، (خوب دل بدید)، مجاور حرم آقا (قدیم حالا نه، هنو حرم به این شکل نشده بود)، یه پول و پله جمع کردن خونه ها رو بخرن حرم بزرگ بشه، یکیشون امام حسینی تر بود گفتن اینو آخر میریم میخریم، خونه ها رو خریدن، آخر اومدن در خونه این مرد، احوال پرسی این ورا، گفتن اومدیم خونتو برا حرم بخریم، یه نگا به اینا کرد، خونه منو؟، آره، گفت نمیفروشم، یکی دوبار اصرار دیدن میگفت نه نمیفروشم، اینا بر گشتن از فردا عمله آورد بنا آورد نقاش اورد خونه رو نوسازی کرد، به گوش حرمی ها رسید ناراحت، تا شنید خونشو میخایم رفت باسازی کرد، بعد یه هفته جارو زدن کارگرا اومدن بیرون، کلید و برداشت بدو اومد حرم، هنو خونمو میخاین؟ آره اما تو خونتو درست کردی، گفت آره حالا خونمو میدم ، ما چیز خراب به حسین نمیدیم، چی میخام بگم، امروز بگو آقا دیدم دلم یخورده خرابه، شنیدم روضه مادرته، آوردم روضه، دلم جلا بگیره، اگه به کارت اومد مال تو...
دست تو مرحم زخم ، همه شه پرها
از کرامات تو گویند سر منبرها
(بانوی، آسیه و ساره و مریم زهرا)2
نه یجوری باید صداتو خرج کنی، تو امروزی قمی، قم المقدسه، کنار حرم این خانم، یجوری خرج کن خودتو، شما اهل منبر به ما اینا رو گفتید فردا قیامت دارن حسابتو میزنن خوب روز شهادتم که مدینه بودی، مدینه نبودم قم بودم، یه خانم میاد ما دیدیم دلت مدینست، گفتم برات مدینه نوشتم، تا شما هستید نباید بزارید امام حسن داد بزنه، امروز روزشونه، امروز بیاید زیر بغلای حسینو بگیرید
بانوی، آسیه و ساره و مریم زهرا
که کینزان تو، هستند همه دخترها
بی بی جان نه، نه فقط ام ابیها، به شما باید گفت
مادر خلق خدا، مادر پیغمبرها
غلط کرد زدت خانم، تا چشم کار میکنه بچه سید نشسته، من چی بگم جلو بچه های حضرت زهرا، مادرتونو زدن، انگار بد هم زدن، مادرتون راه نمیتونست بره، ای نامرد، تنها گیر آوردی، حالا یه همچین غلطی کردی، جلو پسر، مادر نمیزنن، موهاش سفید شد امام حسن، امروز مادرتون از صبح خودش کاراشو کرد، فضه میگه دیدم دم ظهر، خانوم وسط حجره غش کرد، آه، من همونطور، که سید اولاد حضرت زهرا روضه رو برد یه جا، منم میبرم
بی بی جان، همه چو ارباب، سرم را به کف پات نَهَم
مثل امروز، اومد تو حجره دید هر کی صورت یجا گذاشته، امام حسن صورت رو صورت، زینب صورت رو سینه، اومد پایین پا، منو نگاه، اومد پایین پا، پارچه رو زد کنار، صورتو گذاشت کف پا، منو ببین، صدا میزد یا اُمّاه، یا اُمّاه، سر آورد بالا دید نگاه نمیکنه، دوباره زد یا اُمّاه، یا اُمّاه نگاه کرد دید چشماش وا نشد، بغضش ترکید، صدا زد مادر، تا حالا نشده بود، حسین صدات بزنه، تو جوابشو ندی، کاش این ماجرا همین جا تموم میشد، اینجا مادر جواب پسرو نداد، کربلا، هلال میگه دم گودال، دیدم داره بیرون میاد، سرتا پاش خونیه، زیرعبا چیزی قایم،( بعضی ها امامه برداشتن، یا الله)، دست و پاش میلرزه، گفتم تو که کارتو کردی، چرا دست و پات میلرزه، صدا زد هلال، داشتم، میبریدم ، صدایی شنیدم، فریاد بُنَیّه، بُنَیه، بُنُیه، حسین، حسیـــــــن
#مناجات_با_امام_زمان_عج
#روضه_حضرت_زهرا
#حکایت
.
.
ادامه 👆
📖 #متن_روضه
🔊 روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
⚫️ شب شهادت حضرت زهرا س | #بخش_پایانی 🔻
*****
اگه شهادت نبود، بیجا میکردم این حرفارو بزنم، ببخشن منو بزرگترها، روز روزِ غم امام زمانه
بی بی جان، ما شنیدیم، که زخمی شده ای در یثرب
علت رنگ کبود، همه نیلوفرها
یک بیت بخونم و نشستم، بهرمو بردم، شاید تا آخر عمرم بیمه روضه شدم، الحمدلله، چقد اینجا روضش دل نشینه، بی خود نی تا دم در مردم رو پا هم دیگه نشستن، از همینجا به آقات یه سَرسلامتی بده، صدقه بذارید کنار برا اقا، این یک بیتو بگم از جای مردم قم، از جای مردم این بیت، به جانب خانم عرض میکنم
کاش همسایه ما میشدی
(ببین خانم، چجور دور بچت میگردن مردم، ما یه امام زاده داریم، با ده تا نسل به شما میخوره، تا کجاها عقب عقب میریم میگیم بچه زهراست)
کاش، همسایه ما میشدی، ای مادر جان
بخدا، میخ ندارد، در اینجا، درها
(یا فاطمه یازهرا)5
دلم شکسته، دلم را نمیخری مادر
مرا کنار مزارت نمیبری مادر
اگر چه غرق گناهم ولی خبر دارم
تو آبروی کسی را نمیبری مادر
(حالا از بی بی یه چیزی بگیریم و دعا فرجو بخونیم)
(مادر قلب منم جلا بده)2
مادر، به خاطر خدا بده
مادر، به ما یه کربلا بده
مادر، دلم یه کربلا میخواد
مادر، یه گنبد طلا میخواد
مادر، دلم امام رضا میخواد
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
همه که با هم بخونیم به دل حضرت میشینه ان شاالله، وقتی به دل یه صحبه و نوکرش بشینه به دل اون هم میشینه
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ ...
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
.
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شب های جمعه بیقرارم! روضه میخوانم
با چشم های اشکبارم روضه میخوانم
گاهی برای این دلِ عاصیِ هرجایی
گاهی برای روزگارم روضه میخوانم
طعنه زدند و بغض کردم! آمدم هیئت...
با هیچکس کاری ندارم! روضه میخوانم
من جز درِ این خانه جایی رو نخواهم زد
وقتی گره خورده ست کارم روضه میخوانم
از داغ های کربلا آشوبم و بیتاب
دل را به پرچم می سپارم، روضه میخوانم
یکروز می میرم از این بغض ِ بلاتکلیف
بالا سرِ سنگِ مزارم روضه میخوانم
حتی در آن بهبوهۂ تاریکیِ قبرم
آنجا که خیلی در فشارم روضه میخوانم
جانم فدای آن امامی که نگاهش گفت:
جان داده بین شعله یارم! روضه میخوانم...
میگفت زهرا(س)جان! پس از تو گوشۂ خانه
زل میزنم بر ذوالفقارم روضه میخوانم!
مرضیه عاطفی
#دعای_کمیل
.
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شب های جمعه بیقرارم! روضه میخوانم
با چشم های اشکبارم روضه میخوانم
گاهی برای این دلِ عاصیِ هرجایی
گاهی برای روزگارم روضه میخوانم
طعنه زدند و بغض کردم! آمدم هیئت...
با هیچکس کاری ندارم! روضه میخوانم
من جز درِ این خانه جایی رو نخواهم زد
وقتی گره خورده ست کارم روضه میخوانم
از داغ های کربلا آشوبم و بیتاب
دل را به پرچم می سپارم، روضه میخوانم
یکروز می میرم از این بغض ِ بلاتکلیف
بالا سرِ سنگِ مزارم روضه میخوانم
حتی در آن بهبوهۂ تاریکیِ قبرم
آنجا که خیلی در فشارم روضه میخوانم
جانم فدای آن امامی که نگاهش گفت:
جان داده بین شعله یارم! روضه میخوانم...
میگفت زهرا(س)جان! پس از تو گوشۂ خانه
زل میزنم بر ذوالفقارم روضه میخوانم!
مرضیه عاطفی
.
👑🌹⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️🌹👑
🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺
🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸🍃
.
#فاطمیه
#وصیت
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
تو در بیت ولایت بعد مادر مادری زینب
تو از طفلی امیرالمؤمنین را یاوری زینب
به دست کوچک خود پاک کن اشک از رخ بابا
عزیزم هرچه باشد تو علی را دختری زینب
مبادا تشنه بر بالش گذارد سر، حسین من
تو از امشب بر او هم مادری هم خواهری زینب
ببخش این روزها گر در بغل نگرفتمت مادر
تو بهتر از همه واقف ز حال مادری زینب
من ار تنها شدم بودی تو تنها یاورم اما
تو بعد از مادرت از مادرت تنهاتری زینب
مدینه سنگر فریاد من گردید و میبینم
تو در دروازهی کوفه مرا همسنگری زینب
حسینم روز عاشورا شود تنها و میدانم
تو تنها در دل دشمن بر او یک لشکری زینب
اگر من خطبه خواندم چون رسولالله می بینم
تو در روز خطابه ذوالفقار حیدری زینب
مرا دخت نبوتپرور ار گفتند در عالم
تو در کرب و بلا دخت ولایتپروری زینب
اگر با سوز نظمش راه پیدا کرده در دلها
تو #میثم را به هنگام سرودن رهبری زینب
#حاج_غلامرضاسازگار
.
#فاطمیه
سبک #کنار_قدمهای_جابر
#واحد_سنگین حضرت زهرا
ببین با دلی پر ز غصه/نشسته به بالای بستر
نگاهش به چشمان زهراست/علی فاتح بدر و خیبر
میان دلش شعله هایی/ز غصه کشیده زبانه
نگاهش دمی سوی زهراست/دمی سوی آن درب خانه
بگوید به ناله / مرو نور عینم
مرو نور چشم / حسن و حسینم
لبیک ام الحسن ام الحسین ام الزینب(۲)
@emame3vom
بدون تو یاری ندارد / علی در میان زمانه
ز بعد تو ای بانوی من /نشیند علی کنج خانه
بگو ای عزیز پیمبر / چه سازم به حال یتیمان
گرفته حسن زانوی غم / حسین گشته زار و پریشان
ببین زینبت را/ پریشان و خسته
که در کنج بیت / غریبی نشسته
لبیک ام الحسن ام الحسین ام الزینب(۲)
خداحافظ ای نور چشمم/علی ولی شاه مردان
خداحافظ ای همدم من / خداحافظ ای شیر یزدان
دگر طاقت ماندنم نیست / ببینم همه جور اعدا
حلالم کن ای با نجابت / حلالم بکن حق زهرا
روم با دلی خون / به نزد پیمبر
به حق یتیمان / مکن گریه حیدر
لبیک ام الحسن ام الحسین ام الزینب(۲)
✍ #وحید_زحمت_کش_شهری