eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه# اربعین حسینی علیه السلام - سلام همسفرِ نیمه راهه بی سرِ من - محمود کریمی 🏴🍀✨▪️🏴🍀✨▪️🏴 سلام همسفرِ نیمه راهه بی سرِ من سلام ماهِ به دریایِ خون شناورِ من گذشته است چهل روز از شهادتِ تو هنوز مانده به گودال دیده ی تَرِ من زن و بچه رو جمع کرد،صدا زد:حسینم را همین جا سر بریدند... هزار بار سرت را به نوک نی دیدم هنوز داغ تو یک لحظه نیست باورِ من خدا گواه است چه دیدم در این چهل منزل که بود همسفرم،قاتلِ برادرِ من تن تو ماند زمین پیشِ خواهرِ تو سرِ تو گشت جدا پیشِ چشمِ مادرِ من حسین جان! از زمانی که رویِ زمین افتادی شروع شد.. ز خاطرم نرود هرگز، ای عزیزِ دلم که چوب خورد به لبهات در برابرِ من به ذوالفقارِ زبان،حمله بر عدو کردم یه جوری خطبه خواند،که بعضی ها که دور بودند و صدا رو می شنیدن،سئوال کردند:طنینِ صدا آشناست،علی اومده به کوفه؟... خطبه هایت طَنین صوتِ علی ست/یا ز مادر گرفته ای الهام!؟/زینبی ، حیدری ، تو زهرایی/این بُوَد اصلِ صَنعَتِ ایهام/ای که از قامتِ هلالیِ تو/راست گردیده قامت اسلام... به ذوالفقارِ زبان،حمله بر عدو کردم چنانکه محملِ من گشته بود سنگرِ من گزارشاتِ سفر را زمن بپرس ولی مپرس از اینکه نیامد سه ساله دخترِ من حسین جان! نگاه نکن این همه سختی کشیدم،اول بهت بگم،که شیرِ شیر آمده ام،کاری کردم باهاشون که همه شهر گریه می کردن،با همین بچه هایی که پریشونن،شام رو گرفتم،من دخترِ علی ام،مادرم فاطمه بابام علی رو از مسجد تو خانه آورد،دختر فاطمه ام،یه کاری کردم همه پریشان،نالان...نفرینشون هم کردم...گفتم:ان شاءالله چشماتون گریون باشه،چون شما بابام رو دیده بودید،یتیم هاتون نمک گیرِ بابام بودن...داداش سخت بود ولی همش زیبایی بود... رفقا! اُسرایِ کربلا رو همه ی بلاد بردن،کوفه در جنوب کربلاست،حلب،در شمال غربیِ کربلاست،بِعَلبَک،لبنانِ فعلی،به سمت غربِ شامِ...کمتر از یک ماه،بین1100 تا 1400 کیلومتر،خیلی راهه،روی ناقه ی عریان،یه جایی سه ساله صدا زد:عمه جان! اینا نمیخواد وایستن؟...حالا برایِ چی؟ چون این ناقه لنگ بود،ناقه ای که امام سجاد هم سوارش بود لنگ بود... الان زائر هشتاد کیلومتر،صد کیلومتر، ده قدم راه هم که میره...تویِ همین ده قدم همه میان میگن:" هَلابیکُم یا زُوار الحسین" خوش اومدین،بفرمایید چایی،بفرمایید شربت،غذا...داداش! از ما هم پذیرایی کردن... ناموسِ خدا و مَلأ عام که دیده؟ شادی و کف و خنده و دشنام که دیده؟ سرهایِ بنی فاطمه در شام که دیده؟ قرآن و سر و سنگِ سرِ بام که دیده؟ هُورا و کف و داغِ دل و گریه  و ناله بهتر که نگویم که چه شد طفلِ سه ساله من خنده و شادی و کف و هلهله دیدم ده فاطمه را بسته به یک سلسله دیدم رأس شهدا را جلویِ قافله دیدم من خنده ی شادی به لبِ حرمله دیدم از کعبِ نی و شادی و بیداد بگویم از سلسله ی گردنِ سجاد بگویم مردم عوضِ بزم عزا،عید گرفتن در ریختنِ خونِ خدا عید گرفتن دور سرِ شاهِ شهدا عید گرفتن در ماتم مصباحِ هُدا عید گرفتن رخسارِ گُلِ یاس و کبودی چه بگویم قرصِ قمر و سنگِ یهودی چه بگویم کارم تمومِ نمونده جونی به تنم یه اربعینِ دارم زار می زنم زار می زنم،زار می زنم،حسین... می خونم نوحه برات ،وای،وای،وای می کنم گریه برات،های،های،های حسین جان!قربونِ زائرات،زائرهای کوچیک و کم سن و سال،قربون زائرایی که الان تو آغوش پدر و مادراشون خوابشون برده دارن میان،قربون زائرایِ سیرابت،قربون زائرایِ شیرخواره ات که هر موقع گشنه میشن،مادرشون هست،یه گوشه کنارِ جاده مادر میشینه،چادر رویِ سرِ بچه اش میکشه،بچه اش رو شیر میده،بچه که آروم میشه،بلند میشه،بسم الله..طرف کربلا حرکت میکنه...حسین.... مثل اربعین که بی بی حضرت زینب سلام الله علیها رسیدن کربلا،تا سه روز هی ناله زد،هی حسین حسین گفت،تا این زن و بچه ها می اومدن آروم بشن،می رفتن علقمه...دوباره گریه و زاری شروع می شد... ای برادرِ من، چشمِ تو روشن... عباس! یادته میخواستم برم قبر جدم رو زیارت کنم،می دویدی عباس از جلو،همه مشعل ها و شمع ها رو خاموش می کردی،مبادا سایه ی من رو  هم کسی ببینه... ای برادرِ من، چشمِ تو روشن... روم نمیشه بگم رفت معجرِ من حسین... @rozevanoheayammoharramsoghandi
AUD-20210906-WA0052.mp3
4.02M
سینه زنی# اربعین حسینی - نمی خواهم بگویم آنچه دیدم # حمید علیمی 🥀▪️▪️🥀▪️▪️🥀▪️▪️ نمی خواهم بگویم آنچه دیدم نمی خواهم بگویم ماجرا را کجا رفتم چه ها دیدم بماند نکرده هیچکس با من مدارا به روی شانه بار غم کشیدم میان سینه ام غیر تبت نیست همین اندازه می گویم برادر دگر این زینبت آن زینبت نیست حسین برادرم....... اگرچه زنده ام اما به سختی خودم را تا مزار تو رساندم مرا با زور از پیش تو بردن خودم نارحتم اینجا نماندم تنت روی زمین ماند و سرت هم فراز نیزه بالای سرم بود چهل روز است روز شب ندارم غم تو بغض آه حنجرم بود رسیدم از سفر آن هم چگونه پر از دردم غمینم نیمه جانم شکسته حرمتم در کوچه بازار شهید طعنه و زخم زبانم همان بهتر که سر بسته بماند مصیبت های سنگینی که دیدم اگرچه دور بودم از تو اما ولی شکر خدا اینجا رسیدم حسین برادرم @rozevanoheayammoharramsoghandi
سینه زنی اربعین حسینی - رسیده کاروان یاس اقاقی - جواد مقدم.mp3
5.39M
زنی# اربعین حسینی علیه السلام رسیده کاروان یاس اقاقی مقدم 🍂🍂▪️🍂🍂▪️🍂🍂 ای وای ای وای رسیده کاروان یاس اقاقی و لالۀ خزون دیده رسیده خواهری که گل های باغشُ دست روزگار چیده همون زینب که بی علمدار اکبر و قاسم و علی اصغر رسیده بی پناه بی محرم و غریبُ اسیر بی یاور مثل ما عزاداره عزاداره چهل روز که بی یاره چشاش ابر بهاره روضه خونه کنار پیکر بی سر به یاد بوسۀ آخر وصیت های مادر ((پاشو ای نور دیده ببین زینب خمیده)) پاشو از جا بغل کن خواهری که قدش خمیده و چشمای تَرش تاره کسی که چهل شب تو صحرا بدون تو یا اخا شد آواره پاشو مرحم رو قلب زخمی بزار که از غصه ها دلش خونه نگیری کاش سراغ اون دختری رو که مونده توی ویرونه چهل روز دلم تنگ برای تو به لب دارم نوای تو حسین جونم فدای تو چهل روز شدم تنها و بی سامون شدم حیرون و سرگردون برادر تو بیابون ((پاشو ای نور دیده ببین زینب خمیده)) بازم آقا صدام کن تا که زائر کربلا بشم با دلی که شد بی تاب بیام و زیر قبۀ تو صدات کنم که دوست دارم ارباب همیشه شوق دیدن کربلا رو من توی این سرم دارم حسین جان اذن کربلامو من از دعاهای مادرم دارم بازم امسال من عاشق دعوت کن بازم آقا تو قسمت کن که باشم کربلاتون بازم امسال میخوام بین حرم باشم آقا جون تو دلت جاشم بمیرم کاش براتون حسین جانم حسین جان @rozevanoheayammoharramsoghandi
بسیار جانسوز میرزامحمدی 🏴🏴🏴🌾🏴🏴🏴🌾 السلام علیک یا ابا عبدلله *امروز دیگه اینجوری سلام نمیدم. داداش پاشو سربریدتو برات آوردم* “السلام علی المَجزوزِ الرَاسِ مِنَ القَفا” *حسین… نه نه! زن و مرد، تو که نفست یاری میکنه. تو که صدات مثل زینب نگرفته. این بچه ها دیگه صداشون جوهره نداشت. امروز ما به جای اون بچه ها میگیم. حسین….به خدا هر چیز دیگه جای این ذکر بگی دلت آروم نمیشه. “فما احلی اسمائکم”. شیرینی این ذکر و بچش… حسین وای هنوز به قبرا نرسیده بودن، یه وقت دیدن این زن و بچه خودشونو از ناقه ها به زمین انداختن. داداش اگه اون روز تو با صورت به زمین خوردی بلندشو ببین آخرین وجه تشابه من و تو اینه. تو تشنگی کشیدی منم کشیدم. گرسنگی کشیدی من کشیدم کتک خوردی منم کتک خوردم. تو رو با نیزه زدن منم زدن. زین العابدین فرمودآ: “ان دَمَعَت من احَدِنا عَینٌ” اگه چشمی از ما گریه میکرد. “فَقُرِعَت رَأسُهُ بِالرُمح” نیزه دارا با نیزه به سرش میزدن. اما داداش تو رو کشتن منم میخواستن بکشن، اما صورت تو زمین خورد تو این یکی من عقب موندم. اربعین جبران کرد. یه جوری از ناقه خودش و به زمین انداخت. رو زانوهاش داره راه میاد. همه منتظرن ببینن زینب چه میکنه؟ خوب نشونی رو بلده. خودم دیدم از بالا بلندی کجا افتادی زمین. خودم دیدم چی جوری محاصره ات کردن. اومد کنار این قبر. همه دور زینب حلقه زدن. اینجا با روضه شام و کوفه فرق میکنه اینا همه خواصن. همه روضه ها رو خوند. آی رباب تو از خیمه بیرون نیومدی اما من اومدم دیدم یه بدنی به رو، رو زمین افتاده. و هُوَ جُسَةٌ بِلا رَأس، سر نداشت سر نداشت. رباب نبودی ببینی چه کردم… خواستم سرشو ببوسم سر نداشت خواستم دستشو بردارم به قلبم بزارم دستشو بریده بودن فقط یه جای سالم بود اونم رگای گردنش بود. لبامو به اون رگا گذاشتم که تونستم خطبه بخونم. لبا رو به اون رگا گذاشتم که تونستم یزیدو رسوا کنم. گریه ها کردن… هر یکی سمت قبری رفت. اما دیدن رباب متحیره. یه جور دیگه داره ناله میزنه… خانوم تو چرا سرقبری نمیری؟ آخه قبر علی اصغرمو نمیدونم کجاست. آخ بمیرم. آب خوردم سینه هام شیر آورده. یادش بخیر ۴۰ روز پیش علی داشتمو شیر نداشتم حالا برعکس شد. یه بدن عصر روز یازدهم بدون زائر موند. هیچکی هم اشاره نمیکنه. به زینب خیلی سخت گذشت. از گودال که عبورشون دادن تو دارالحربم که بدن بنی هاشم بود. همه رو زینب زیارت کرد اما یه بدن کنار علقمه موند آخه عباس دور افتاده بود. هرچه زینب خواهش کرد نذاشتن اون بدنو زیارت کنه حالا تو ببین چه حسرتی به دلش موند…گفت داداش میرم اما برمیگردم. ازکنار قبر حسین هنوز داره رو زانوهاش راه میره. کربلا رفته ها همین جایی که میگن بین الحرمین ارباب ما دست به کمر رفت اما زینب رو زانوهاش راه رفت. رسید کنار علقمه. داداش نگی من با وفا نبودم. اینجا دیگه زینب روضه نخوند سکینه شروع کرد روضه خواندن.عمو عباس جات خالی بود…عمه مو سیلی زدن… @rozevanoheayammoharramsoghandi
🥀گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست 🥀هم‌ چنانش در میانِ جانِ شیرین، منزل ‌است . . . . 🥀
سلام الله علیها علیه السلام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ نشسته ام به مزارت نه بر مزار خودم سیاه پوشِ تو ام نه که سوگوار خودم تو زیرِ خاکی و من خاک بر سرم ریزم که سینه چاکی و من خاک بر سرم ریزم نمی‌شناسی ام اما زِ بس که مجروحم زِ بَس که پیر شده چهره‌ام زِ اندوهم به خاکِ سرخِ تو ای تشنه آب می‌ریزم گُلی نمانده برایت گلاب می‌ریزم بگو چگونه دلت آمد از بَرَم بروی به رویِ نیزه ولی در برابرم بروی ببین که بعدِ تو غمگین ترین صدا شده‌ام شکسته ام زِ کمر دست بر عصا شده‌ام چهل شب است که از دردِ پا نمیخوابم پُر از جراحتم و غرقِ ردِ پا شده ام چهل شب است که دائم زِ لای لایِ رباب کنارِ نیزه‌ی اصغر پُر از عزا شده‌ام چهل شب است که با چادری که خاکی بود حجابِ دخترت از چشمِ بی‌حیا شده‌ام چهل شب است که مهمانِ شامیان بودم چهل شب است که مهمان خنده‌ها شده‌ام حکایت من و کعبِ نِی از تنم پیداست ببین شبیهِ تو ام مثلِ بوریا شده‌ام رسیدم از سفری که غمِ تو را خواندم برای زخم علمدار روضه‌ها خواندم به روی نیزه مده دستِ باد گیسو را بدین بهانه مپوشان شکاف اَبرو را بگو به نیزه‌ی عباس خَم شود اینجا که دشمنت نزند دختران کم رو را نشسته خاک اگر چه به روی مژگانت هنوز خیره کند چشم‌های آهو را کنار ناقه‌ی عریان و جمعِ نامحرم بگو دوباره بگیرد رکابِ بانو را زِ تکه روسریِ دختران تو دیدم گره زدند به سر نیزه‌ای سرِ او را تو دستِ بادی و زنجیر‌ها نمی‌خواهند که بوسه‌ای بزنم آن دو چشمِ جادو را تو دست بادی و این سنگ های بی احساس نمی کنند مراعات چشم کم سو را هنوز لخته‌یِ خون می‌چکد زِ گیسویش اگر چه حرمله بسته شکافِ اَبرو را شکسته‌تر زِ همیشه کنارت آمده ام برای دیدنِ سنگِ مزارت آمده ام مرا ببخش که بی غنچه‌ات سفر کردم که یاس بُرده‌ام اما بنفشه آوردم پس از تو چشمِ کبودم پِیِ سرت می‌گشت پس از تو غم همه‌جا گِردِ خواهرت می‌گشت چه خوب شد پِیِ ما باز حرمله نیامده است وگرنه باز به دنبالِ اصغرت می‌گشت چه خوب شد که نیامد وگرنه نیزه‌ی او به سینه‌ی تو پِیِ طفلِ پَرپَرَت می‌گشت لطفی
علیها سلام علیه السلام 🍂🍂🍂🏴🏴🏴🍂🍂🍂 زخمیِ زنجیرم، کبودِ بی شمارم بر شانه هایم زخم های کهنه دارم همشیرۀ خورشیدم و بانوی نورم هر چند که در پنجه ی گرد و غبارم شامِ غریبانیِ عصر خیمه هایم آن چادر خاکیِ در حال فرارم نام مرا با خطّ نامحرم نوشتند یعنی اسیر کوچه های روزگارم دیگر نمی آید به دنبالم مغیلان دیگر ندارد آبله کاری به کارم من حضرت یعقوبم و یوسف پرستم بر سینه ام پیراهنت را می فشارم دسته گل یاسی ندارم بر مزارت امّا به جایش تا بخواهی لاله دارم انگار من خوابیده ام در این بیابان انگار تو افتاده ای روی مزارم من با نیابت از تمام خاندانم بر آستان خاکی ات سر می گذارم   اکبر لطیفیان
علیها سلام علیه السلام 🍁🍁🍁🏴🍁🍁🍁 هجران بهانه ايست براي وصال ها بهتر شده ست از بركات تو حال ها از ياد رفته است جراحات بال ها با عمه راحت است تمام خيال ها عمه نگو كه فاطمه ي كربلا بگو عمه نگو حسين بگو مرتضي بگو   بابا سلام عمه رسيده بلند شو باری پیمبرانه کشیده بلند شو از احترام قدِّ خميده بلند شو با گردن بريده بريده بلند شو   عمه اگر شكسته شده قد كمان شده چون ميهمان مجلس نامحرمان شده  دائم پيِ گذشتن ِ از جان خويش بود مأمور حفظ جان امامان خويش بود زينب وليك حيدر ميدان خويش بود گرم طواف قاري قرآن خويش بود  صد كربلا پس از تو بلا ديده ايم ما صد فاجعه به شام بلا ديده ايم ما  با آه خويش كرب و بلا را مهار كرد خيلي براي پرچم اسلام كار كرد ما را خودش به ناقه ي عريان سوار كرد بايد به عمه هر دو جهان افتخار كرد عمه چه عمه اي همه مديون عمه ايم ما زنده ايم اگر همه ممنون عمه ايم   سخت است فقط بال زدن پر نداشتن خواهر شدن به شرط برادر نداشتن حيدر شدن به قيمت لشگر نداشتن كوچه به كوچه رفتن و معجر نداشتن كوفه براي او تب و تابي درست كرد با آستين پاره حجابي درست كرد   يادم نميرود كه به هنگام رفتنت كردي نوازشم پدرانه به دامنت آتش گرفت صورتم از بوسه دادنت هِي بوسه ميزدم به لب و دور گردنت رفتي و بعد خسته و بي حال ديدمت رفتي و بعد از آن تهِ گودال ديدمت وقتي كه نيزه در گلويت كرد واي واي با پاي خويش پشت و رويت كرد واي واي با خاك گرم رو به رويت كرد واي واي از پشت پنجه بين مويت كرد واي واي آن لحظه اي كه دور و بر ِ تو سپاه بود چشمت درست رو به روي خيمه گاه بود خيلي دلت شكست علي اكبرت كه رفت خيلي دلم شكست علي اصغرت كه رفت نزديك بود عمه بميرد سرت كه رفت انگشت تو بريده شد انگشترت كه رفت با سنگ و نيزه بين تو و خيمه سد شدند ده اسبِ تازه نعل به نعل از تو رد شدند  اي واي از اسير شدن كو به كو شدن از خجلت و غريب شدن سرخ رو شدن با مردم محله چنين رو به رو شدن اين است آخر عاقبت بي عمو شدن دلواپسي ِ دختر زهرا ز حد گذشت خيلي به عمه ام سر بازار بد گذشت پس داده اند پيرهن پاره پاره را رخت مرا لباس تو را گاهواره را آورده است عمه سر شيرخواره را گوشش نكرده است كسي گوشواره را ما از غم فراق گرفتار تر شديم وقتي رقيه رفت عزادار تر شديم اكبر لطيفيان
علیها سلام علیه السلام 🥀🥀🏴🥀🥀🏴🥀🥀 آنکه با دست خودش پرچم ماتم را داد بر سرِ سفره یِ خود روزیِ عالم را داد اوّل ماه عزا اشک دو چشمـم را دید به غلام حـرمش شال مـحـرّم را داد سوختــم در عطشِ سوختن لبهایش... وسط سینه زنی شاه خودش دم را داد چه کریمانه به دادِ همه یِ دشت رسید ساربان آمـد و انگـشتر خاتـم را داد پیرهن داد... زِره داد... عبا داد... آخر.... سرِ خود داد و به ما روضه یِ دَرهم را داد اربعین است ببین رو به غلامش کرده نوکر بی سر وُ پا را به حرم آورده بدتر از بد منم و خوب تویی تا صحنَت... حق مرا هم با دعای مادرم آورده زینب آمد به زیارت ... نَه شکایت امّا... گفت ظالم چه به روز پیکرم آورده سرِ من مثل سرِ تو سرِ بازار شکست مردِ جنگی به غنیمت معجرم آورده روضه یِ آب وعطش ازنَفس انداخت رباب حرمله با خود علیِ اصغرم آورده سرِبازار به اشکِ حرمی خندیدنـد دخترت ناله که زد دورِ هَمی خندیدند مجلس عیش به پا کرده و سرمست شدند کَعبِ نِی خورد لبِ کعبه که می خندیدند دخترت آه کشید و همگی رقصیدند یادِ افتادن مـشک و عَلـَمی خـندیدند نان خشکی طرف قافله ات شد پرتاب وَ شکستند غـرورِ حـرمی خندیدنـد آمده بود یهودی که کنـیزی بخرد داد دردانه عدو را قسمی خندیدند... گفت آتش به دلِ امِّ ابیها نزنید تازیانه به تن غنچه یِ مولا نزنید جابه جا کرده مرا روی دودستش عبّاس می روم راه ... به پهلو و پَرم پا نزنید داستانی شده این گیسوی خاکیِ سرم چنگ بر موی سرِ دختر زهرا نزنید قاتلم زخم زبان خولی و حرمله هاست این همه طعنه به تنهایی طاها نزنید می رسد منتقم خون اباعبــدالله همه باشید به دنبال فرج... جا نزنید ایمانی
علیه السلام 🌱🌱🏴🌱🌱🏴🌱🌱 تا خانه‌ی تو هست چرا در به در شدن کم لطفی است سائل دست دگر شدن وقتی کریم‌ها سر سفره نشسته‌اند دیگر چرا معطل چندین نفر شدن پروانه وقف کرده پرش را به پای شمع پس راضی‌ام به حالت بی‌بال و پر شدن ما را خریده‌ای, خودمانیم, واقعا کاری نکرده‌ایم به‌جز درد سر شدن جاروکشت نگشتم و دنبال جَلوَتم اوج تقرب است همین رفتگر شدن این دیده تاب دیدن خورشید را نداشت شد قسمتم گدا و "غلام قمر" شدن جا ماندم اربعین و فقط گریه می‌کنم بر طالعم نوشته شده خون‌جگر شدن حق می‌دهم جزع کنی و محتضر شوی سخت است بین هلهله‌ها بی‌پسر شدن قربانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 دار و ندارم حسین علیه السلام اشک من یارِ حسینه دل گرفتارِ حسینه اگه دارم آبرویی بخدا کارِ حسینه... علی ملائکه
‍ 🥀 🏴 ▪️✨▪️ ام_مصایب زینب سلام الله علیها یه اربعینه داداش بی توسفر کردم من روزامو سرکردم من چشامو ترکردم من یه اربعینه داداش ببین که خواهر اومد باحال مضطر اومد بی بال و بی پر اومد امان از دل زینب (س) چه خون شد دله زینب (س) یه اربعینه داداش سنگ رو سرم پاشیدن به اشک من خندیدن دورو برم رقصیدن یه اربعینه داداش همسفر من شمربود تو گذر من شمر بود دور و بر من شمر بود یه اربعینه داداش کابوس من گوداله قتگاه و جنجاله ربودن خلخاله امون از دل زینب س چه خون شد دله زینب (س) یه اربعینه داداش ردّ دقایق کردم بی صدا هق هق کردم هزاردفه دق کردم یه اربعینه داداش هزاردفه من مُردم تا اسم تو می بردم لگد باسیلی خوردم یه اربعینه داداش شام بلا رو دیدم تشت طلا رو دیدم رو نیزه ها رو دیدم امان از دل زینب (س) چه خون شد دله زینب (س) یه اربعینه داداش هرکسی که مارو دید به اشک ما می خندید جلوی ما می رقصید امان ازدل زینب (س) یادم نمیره داداش که دیدم از روی تل شد بدنه تو مُختل میون خاک مقتل یادم نمی ره داداش قیامتی بر پا شد تو قتگاه غوغا شد تنت به زیر پا شد یادم نمی ره داداش خنجر رو حنجر دیدم تن تو بی سر دیدم پاشیده پیکر دیدم امان از دل زینب س چه خون شد دله زینب (س) نفس حاج حسین احمدی @rozevanoheayammoharramsoghandi
در ایام خرابه نشینی اسیران کربلا، یکبار صیادی در حالی که بچه آهویی را صید کرده بود از آن حدود می‏گذشت. کودکان و یتیمان خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم چون بچه آهو را دیدند، آن را تقاضا کردند. پس امام زین‏العابدین علیه‏السلام صیاد را صدا زد و فرمود: «ای صیاد! بچه آهو را مدتی در این خرابه رها کن تا این کودکان یتیم و مصیبت دیده اندکی سرگرم و شادمان شوند.» صیاد گفت: «من این آهو را به عنوان هدیه برای خالد فرزند یزید می‏برم تا در قبال آن جایزه بگیرم.» امام علیه‏السلام فرمود: «آهو را به من بده تا من به تو جایزه بدهم.» صیاد نگاهی به خاک‏نشینان خرابه‏ی شام نمود و نظری به چهره‏ی پریشان امام زین ‏العابدین علیه‏السلام انداخت و گفت: «چگونه به من جایزه می‏دهید با این‏که حال و روز شما معلوم است.» امام علیه‏ السلام فرمود: «ای صیاد نزدیک بیا و دامن خود را بگشا» و آن گاه با دست اعجاز خاک‏های خرابه را در دامن صیاد ریخت و او در کمال تعجب و بهت‏ زدگی مشاهده کرد که خاک‏ها و ریگ‏ها مبدل به طلا و جواهرات درخشان می‏شوند. پس خود را به قدم‏های آن حضرت انداخت و بوسه داد و گفت: «ای بزرگ مرد! شما کیستید و این اسیران چه کسانی هستند؟! شما که این همه نزد خداوند متعال احترام و جلالت دارید و خاک را با نظری کیمیا می‏نمایید، در این خرابه چه می‏کنید؟!» امام علیه السلام فرمود: «من حجت خداوند بر روی زمینم و اینان ذریه ی رسول خدا و از خاندان پیامبر اکرم می باشند.» صیاد با ناله و شیون گفت: «چرا در خرابه جا گرفته اید؟» امام علیه‏السلام فرمود: «ما خاندان پیغمبر، رضایت خداوند را بر رضایت خویش مقدم داشته‏ایم.» . 📚 تذکرة الشهداء، کاشانی. کرامات و مقامات عرفانی امام سجاد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ؛ چاپ دوم 1381 .
هردم که یادمهدی دردل خطورکرده جان راپُر ازنشاط وحس غرورکرده بارقه ی امیدی درروح مان دمیدو دل راپر ازنسیم عطر حضورکرده یوسف عزیزمصرومهدی عزیزدلها هرکس که شدمُحبش دل غرق نورکرده برماببخش یارب باقیِ غیبتش را هرچندبنده ات درحقش قصورکرده کی میشودخدایایوسف رسدبه کنعان یعقوب درفراقش دودیده کورکرده کی میشودزمغرب خورشیدعشق آید کی میشودبگویندمهدی ظهور کرده کی میشودبگویندیابن الحسن رسیده دل را پر از امیدو شادی وشور کرده کی میشودزهرکس گیرم سراغ مهدی گویدکه پیش پایت زین جاعبور کرده یارب به ماتوفهم مهدی شناسی آموز غفلت ز روی مولا ما را جسور کرده یکدم نشدکه مولا غافل بماند از ما مارادعای خیرش ازفتنه دور کرده آقای مادلش ازاعمال ماگرفته است پرونده های مارا هر دم مرور کرده ای کاش دررکابش ماهم شهیدگردیم پرونده های ما را عصیان قطور کرده تا یاد کربلا و ذکر حسین می شد بزم عزای ما را یکباره جور کرده کی میشودبخوانداوروضه ی حسین را دل میل روضه های تشت وتنور کرده
. هجران بهانه ايست براي وصال ها بهتر شده ست از بركات تو حال ها از ياد رفته است جراحات بال ها با عمه راحت است تمام خيال ها عمه نگو كه فاطمه ي كربلا بگو عمه نگو حسين بگو مرتضي بگو   بابا سلام عمه رسيده بلند شو باری پیمبرانه کشیده بلند شو از احترام قدِّ خميده بلند شو با گردن بريده بريده بلند شو   عمه اگر شكسته شده قد كمان شده چون ميهمان مجلس نامحرمان شده  دائم پيِ گذشتن ِ از جان خويش بود مأمور حفظ جان امامان خويش بود زينب وليك حيدر ميدان خويش بود گرم طواف قاري قرآن خويش بود  صد كربلا پس از تو بلا ديده ايم ما صد فاجعه به شام بلا ديده ايم ما  با آه خويش كرب و بلا را مهار كرد خيلي براي پرچم اسلام كار كرد ما را خودش به ناقه ي عريان سوار كرد بايد به عمه هر دو جهان افتخار كرد عمه چه عمه اي همه مديون عمه ايم ما زنده ايم اگر همه ممنون عمه ايم   سخت است فقط بال زدن پر نداشتن خواهر شدن به شرط برادر نداشتن حيدر شدن به قيمت لشگر نداشتن كوچه به كوچه رفتن و معجر نداشتن كوفه براي او تب و تابي درست كرد با آستين پاره حجابي درست كرد   يادم نميرود كه به هنگام رفتنت كردي نوازشم پدرانه به دامنت آتش گرفت صورتم از بوسه دادنت هِي بوسه ميزدم به لب و دور گردنت رفتي و بعد خسته و بي حال ديدمت رفتي و بعد از آن تهِ گودال ديدمت وقتي كه نيزه در گلويت كرد واي واي با پاي خويش پشت و رويت كرد واي واي با خاك گرم رو به رويت كرد واي واي از پشت پنجه بين مويت كرد واي واي آن لحظه اي كه دور و بر ِ تو سپاه بود چشمت درست رو به روي خيمه گاه بود خيلي دلت شكست علي اكبرت كه رفت خيلي دلم شكست علي اصغرت كه رفت نزديك بود عمه بميرد سرت كه رفت انگشت تو بريده شد انگشترت كه رفت با سنگ و نيزه بين تو و خيمه سد شدند ده اسبِ تازه نعل به نعل از تو رد شدند  اي واي از اسير شدن كو به كو شدن از خجلت و غريب شدن سرخ رو شدن با مردم محله چنين رو به رو شدن اين است آخر عاقبت بي عمو شدن دلواپسي ِ دختر زهرا ز حد گذشت خيلي به عمه ام سر بازار بد گذشت پس داده اند پيرهن پاره پاره را رخت مرا لباس تو را گاهواره را آورده است عمه سر شيرخواره را گوشش نكرده است كسي گوشواره را ما از غم فراق گرفتار تر شديم وقتي رقيه رفت عزادار تر شديم علي اكبر لطيفيان
4_5922741656162929705.mp3
1.91M
قسمتم نشد آخر باشم بینِ زائرها چشمای ترِ من ارباب از دوری شد دریا دلم گرفته برای حرم برای حال و هوای حرم نشد با گریه صدات بزنم میونِ صحن و سرای حرم چهل روز همه عزادارِ غمِ تو بیقرارِ تبِ ماتمِ تو عالمی داره عالمِ تو جان ارباب اربعین بی تابم ۳ / از غمِ اربابم ۳ زینبت رسیده حالا با قدی که خم شد یادِ این گودال نیروی زانوی من کم شد رسیدم از سفرم میبینی شکسته بال و پرم میبینی شهیدِ تشنه ی مادرِ من زخمیِ چشمِ ترم میبینی چهل روز سایه ی سرم شد سرِ تو سرِجدااز پیکرِ تو بمیره برات خواهرِ تو واویلا یاد تو دلگیرم ۳ / از غمت میمیرم ۳ اربعین بی تابم ۳ ... رو مزارت اگه با گریه چشمام ُ میبندم از نبودِ سه ساله میدونی خیلی شرمندم میشه برات گله هامُ بگم یکی دوتا غمِ شامُ بگم ببخش ولی اگه میشه فقط روضه ی مجلس عامُ بگم چهل روز میشه که برادر ندارم دیگه علی اکبر ندارم هنوز این و باور ندارم / واویلا نگاهم بارونه ۳ / دلِ من پُر خونه ۳ اربعین بی تابم ۳ ... حبیب نیازی
شامدن بلالی باجون گلدی کربلایه قارداش 🍂🍂🍂🍂🏴🍂🍂🍂 حضرت زینب کبری سلام الله علیها . خسروشاهی . شامدن بلالی باجون گلدی کربلایه قارداش گلمدی قیزون رقیه قبروه عزایه قارداش . . ظلم الیله آیری دوشدی بلبلون سولان گلیندن زینبونده آیری دوشدی پر شکسته بلبلیندن چوخدی نسگلی ئولونجه دویمادیم شیرین دیلیندن آغلادی همیشه گلدی، نی کیمی نوایه قارداش . . سینه ن اوسته ناز ائدن قیز دستگیر دشمن اولدی سندن آیریلان زماندان شغلی داد و شیون اولدی گوشه ی خرابه آخر اول یتیمه مدفن اولدی فرقتی مؤثر اولدی، آل مصطفایه قارداش . . هر گئجه گونوز دیردی وای بابا خرابه یرده من دیردیم ائتمه ناله گل بو سینه م اوسته بیرده غملو گوگلیمی گتوردی محنت رقیه درده ایلرم ئولونجه ناله، من او مه لقایه قارداش . . ناله ده او باغریقان تک خوش ترانه بلبل اولماز دوزدی گل سولار چمنده ایله بیر سولان گل اولماز عمه سی ئولیدی ای کاش ایله بیر شیرین دل اولماز اوچ یاشیندا خوردا بیر قیز، دوزدی هر بلایه قارداش . . ایله بیر ادبلی بیر قیز گورمیوب بو چشم دنیا گیزلدوردی ابتلاسین من آجام دئمزدی اصلا اکبرین آدین دلیندن سالمادی ئولونجه اما آغلیوبدی قارداشیندان، ائتمدی گلایه قارداش . . حالینی او دلفکارین بیرجه ئوز خداسی بولدی ناله دن نه اولدی آرام شاد اولوب نه بیرجه گولدی عرض ائدنمرم حسینیم سویگلون آجیندان ئولدی گل جنازه سین حرملر آلدیلار آرایه قارداش . . غسل وئرمیشم برادر من ئوزوم او گل عذاره سن کیمی کفن سیز ئولدی شامده او بخت قاره کوینگین کفن ائدوب من قویموشام اونی مزاره دفن ائدنده دود آهیم، اوج ائدوب سمایه قارداش . . نوحه یاز ای «احمدیان»، بی ریا ئولونجه آغلا دامن حسینی صدقاً، دوت اجل گلینجه آغلا قارداشا دوباره عرض ائت، باجینون دیلینجه آغلا گلمدی قیزون رقیه، قبریوه عزایه قارداش . @rozevanoheayammoharramsoghandi
خیز برادر حسین خواهر خود را نگر 🍀🍀🍀🍀🏴🍀🍀🍀 . کربلایی رحیم شایان . خیز برادر حسین خواهر خود را نگر آمده زینب ز راه خسته دل و خونجگر . زد فلک نابکار بر دل زارش شرر عترت طاها ببین در به در و دیده تر . محبوبم دلدارت زینبم همراهت غمخوارت زینبم . با تاب و تب آمد زینب یاثارالله با یک موکب آمد زینب یا ثارالله . . . . قامت زینب شده از غم هجرت هلال بر من و عمرم وزید یکسره باد ملال . گشته بهارم خزان رفته ز زینب جلال موی سرم شد سپید دیده پر از اشک آل . با تاب و تب آمد زینب یا ثارالله با یک موکب آمد زینب یا ثارالله . . . دیده گشا و ببین دیدۀ خونبار ما شمر و سنان گشته بود بی تو جلودار ما . جور و مرارت کشید قافلۀ زار ما کنده و زنجیر بود بر تن بیمار ما . محبوبم دلدارت زینبم همراهت غمخوارت زینبم . با تاب و تب آمد زینب یاثارالله با یک موکب آمد زینب یاثارالله . . . شد چو یکی ذوالفقار نطق علی وار من ابن زیاد و یزید مانده به گفتار من . فرق ندارد اخا ثار تو و ثار من رهبری نهضتت بوده فقط کار من . محبوبم دلدارت زینبم همراهت غمخوارت زینبم . با تاب و تب آمد زینب یاثارالله با یک موکب آمد زینب یاثارالله @rozevanoheayammoharramsoghandi
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•کربلایی شدن به کربلا رفتن .. و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین به نفس حاج امیر کرمانشاهی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● کربلایی شدن به کربلا رفتن نیست کربلایی شدن فقط سفر با تَن نیست کربلایی شدن ضریحُ بوسیدن نیست کربلایی شدن فقط حرم دیدن نیست کربلایی .. یعنی کلامت حسینی یعنی مرامت حسینی یعنی سلام والسلامت حسینی کربلایی .. یعنی که حالت حسینی یعنی که بالت حسینی تمام روز و ماه و سالت حسینی گریه کن نیستم، سینه زن نیستم من اگه روزی، رو به رویِ ظالم نایستم « لا أَرَیَ الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً .. » کربلایی شدن بـه طاعت از معصومِ کربلایی شدن دفاع از مظلومِ کربلایی شدن طریقت ابرارِ کربلایی شدن برائت از کفاره کربلایی .. یعنی نگاش پر از نوره یعنی که شور و شعوره یعنی آماده ساز روز ظهوره کربلایی .. یعنی تا روز قیامت نمیده تن به مذلت از این جهان میره فقط با شهادت من اگه آهم، من اگه دردم پیش ظالم ها، یک دقیقه سر خم نکردم « لا أَرَیَ الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً .. » با یک نفس تمام جهنم شود بهشت گویند اگر جهنمیان یکصدا حسین ┅═┄⊰༻↭༺⊱
جان عالم سنه فدا زینب 🏴🏴🏴🥀🏴🏴🏴🥀 مسعود نقیب . جان عالم سنه فدا زینب ای بتول علی نما زینب . ای شجاعتده حیدره بنظر شیر میدان هر بلا زینب . کان صبرو وفا وحجب و حیا معدن غیرت و حیا زینب . سن حسیندن سورا بلا چولونون اولموسان قهرمانی یا زینب . سنیلن اولدی تا بوگون باقی نهضت سرخ کربلا زینب . کوفه ده شام ده او خطبه لرین ویردی بو نهضته بقا زینب . . اربعین ده او وضع حالتووی نقل ایدوبله بئله ملالتووی . . گلمیشم کوی یاره دور قارداش کربلایه دوباره دور قارداش . گلمیشم اربعین دی درد دله محضر با وقاره دور قارداش . اوندا که اشقیا بو گل بدنی ایتدیلر پاره پاره دور قارداش . ایستورم خیمه لر یانان وقتدن ائیلیم بیر اشاره دور قارداش . کوفه ده باشیمه گلن آلام قلبیمی ائتدی یاره دور قارداش . شامیده چکدیگیم مصیبت لر گلمز آخر شماره دور قارداش . . زینبم گلمیشم بلا چولونه غم قطاریله نینوا چولونه . . ای اولان جسم اطهری پرپر گلمیشم قبرون اوسته دیده سی تر . گلمیشم غملو کاروانیله هر بیری شرح حالی مین دفتر . هاردادی سود امر علی اصغر آلتی آیلیق او نو گل احمر . ماه نیکو خصال آل علی شبه ختم رسل ، علی اکبر . قارداشیم نوردیده سی ، قاسم خوشدل وخوشبیان و خوش منظر . قولسوز عباسیم هاردادی قارداش شرح حال ائیلیم اونا یکسر . . کوفه ده ، شام ده ، مصیبتیمی چکدیگیم درد و رنج و محنتیمی . . ظلمی تا اوندا کی فزون گوردوم کوفه اهلین عجب زبون گوردوم . سو کنارینده تشنه لب قارداش آل طاهانی غرق خون گوردوم . خنجرین برقینی چئخور یرده الده آلمیشدی شمر دون گوردوم . آتلاری چاپدراندا اهل جفا هلهله ایتدیلر قشون گوردوم . خیمه لر اودلانان زمان ، قارداش اوود وورانلاردا بیر جنون گوردوم . ائیله بولدوم قیامت اوز ویردی عرشیلن فرشی واژگون گوردوم . . آل طاها اوگون اسیر اولدی گوزلریم اشک هجریله دولدی . . اهل کوفه اولوب اوگون آگاه کوفه یه چون یتیشدی آل الله . گلدی لر یکسره تماشایه ایتدی لر هلهله او قوم تباه . بیری وهن ائیلدی بیری تحقیر بسکه اولموشدولار بولار گمراهص . اوتوروب تختیده زیاد اوغلی مجلس آراسته اولوب ، آنگاه . آچدی نالایق آغزینی ملعون دیدی الله یزیده اولدی پناهض . گوردوم اونداکسیک باشون قارداش سسله دی ” لا اله الا الله ” . . قوزانوبدور گویه اوگون فریاد پوزولوبدور بساط ابن زیاد . . توکدولر اهل فتنه برنامه اسرانی آپاردیلار شامه . یولدا منزل به منزل آل رسول مبتلا اولدی چوخلو آلامه . لطف حقدن ،عزیز اولوب راهب فتنه گر لر ولی دوشوب دامه . اوتوروب تخت سلطنتده یزید گییونوب زرق و برق لی جامه . خیزران الده مست و لا یعقل فخرایدوب دوراوگون یتوب کامه . فکرایدوب دورکه فتحه نائل اولوب آرزوسی چاتوب دی اتمامه . . بیلمیوب دور بوقان کی جوشه گلر بحر تک دم به دم خروشه گلر . . زینبم دور باجون سنه قربان وار سوزوم عرض ایدیم سنه ای جان . کوفه ده ائیله دیم اوگون محشر خلق ایچینده حقیقت اولدی عیان . شام ده بزم مجلسین پوزدوم کاخ بیدادی ائیله دیم ویران . صبروحجب وعفاف وایثارین درسین ایتدیم اسارتیمله بیان . انقلابین اوزون ،سوزون ،هدفین اهل دنیایه ائیله دیم اعلان . نهضتین آرمانیله ، اثرین قویمادیم دشمن ائیله سین پنهان . . زینبم گلمیشم زیارتیوه اربعین دی بوگون عیادتیوه @rozevanoheayammoharramsoghandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا