eitaa logo
مداحی بانوان| سادات طاهری
4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
759 ویدیو
49 فایل
"﷽" به دنیای مداحی حرفه ای خوش آمدید✋ اینجا تخصصی‌ترین آموزش‌های مداحی رو یاد می گیری👌🌱 ارتباط با ادمین تبلیغات : @Sadat_taherry ارتباط با ادمین ثبت نام : @sadat_taheeri کانال فن بیان و سخنوری:🗣️ @fannebayan_roshana شماره استاد :۰۹۱۲۲۹۱۳۶۹۵
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹...وقتی لشکر دشمن به سوی خیام حسینی آمد امام حسین علیه السلام برخاست و گفت: ای عباس برادر ، سوارشو و ببین چه شده است... 🔸عباس علیه السلام با بیست سوار جلوی آنها رفت. ✳️مشروح این قسمت در پست بالاتر از کتاب لهوف ذکر شده است. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام 🔹عمر سعد به عبیدالله نامه نوشت تا کمی با امام مدارا کند و رهایش کند. شمر ابن ذی الجوشن برخاست و گفت : 🔸اگر حسین را رها کنی ، او رو به توانایی است و تو رو به ناتوانی ، به او این رخصت را مده و پیشنهاد کن با همراهانش تسلیم شود آن وقت در اختیار توست خواستی بگذر و خواستی عقوبت کن. 🔹ابن زیاد گفت : خوب نظری دادی ، این نامه را برای عمر سعد ببر تا بر حسین و یارانش پیشنهاد کند 🔸اگر بی قید و شرط تسلیم شدند آنها را زنده نزد من بفرستد 🔹اگر نه با آنها بجنگد 🔻اگر انجام داد تو زیر فرمان او باش 🔺اگر سر باز زد ، تو فرمانده کل سپاهی ، گردن او(عمر ابن سعد) را بزن و سرش را برای من بفرست. ✳️به عمر بن سعد نوشت: 📝من تو را نفرستادم از حسین دفاع کنی و از طرف او نزد من عذر خواهی کنی ▪️اگر تسلیم شدند بدون جنگ آنها را نزد من بفرست ▪️اگر سر باز زدند 🔘بر آنها یورش ببر تا و کنی که مستحق آنند 🔘اگر حسین کشته شد 😭 که مستحق آن است زیرا ناسپاس و ستمکار است 🔘گرچه پس از مرگ این کار به او زیانی ندارد ولی من با خودم گفتم که : اگر کشتمش چنان کنم ✳️اگر امر ما را اجرا کردی پاداش داری و اگر نپذیری ، برکنار شو و همه را به شمر واگذار. 🔹وقتی شمر نامه را برای عمر سعد خواند ، عمر گفت : وای بر تو ، چه در سر داری؟ خانه ات خراب به خدا به گمانم تو نگذاشتی پیشنهاد مرا بپذیرد و کاری را که امید به اصلاح آن داشتم خراب کردی، بخدا حسین تسلیم نشود ،او روح بزرگواری دارد. ✳️شمر گفت چه میکنی؟ دستور را اجرا میکنی یا لشکر را به من واگذار میکنی؟ ✳️گفت : نه من خود متصدی کار میشوم و تو فرمانده پیادگان شو. 🔹عمر بن سعد شب به سوی حسین علیه السلام یورش برد. ✅ : 1⃣عمربن سعد تا روزهای آخر قصد جنگ با امام را نداشت اما بخاطر حب جاه و مقام دستش به خون امام زمانش آلوده شد. 2⃣تحریک کننده ابن زیاد برای فشارآوردن به سیدالشهدا ، شمر ملعون بوده 3⃣کسی که دستور داد بر بدن امام اسب بتازند و بدن ها را تکه تکه کنند ابن زیاد بوده -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام لعنت الله علیه 🔹نامه ابن زیاد به دست عمر ابن سعد رسید که در آن دستور داده بود که: 🔸هرچه زودتر جنگ را شروع کن... 🔹هنگامی که لشکریان ابن سعد از متن نامه خبردار شدند ، شروع به پیشروی به سوی خیام حسینی کردند. ✳️ ابن ذی الجوشن نزدیک خیام امام آمده و فریاد زد: 📣 کجایند پسران خواهر من: عبدالله و جعفر و عباس و عثمان؟ 👈🏻 (ظاهرا شمر از قبیله بنی کلاب بوده و چون حضرت اُم البنین هم از آن قبیله بوده در اینجا خود را دایی پسران اُم البنین را معرفی میکند) ✳️امام حسین علیه السلام فرمودند: ▪️جوابش را بگویید ، هرچند که او شخصی است ، زیرا او یکی از دایی های شماست. 🔸آنها گفتند : با ما چه کار داری؟ 🔹شمر: خواهر زاده های من! شما در امان هستید و خود را برادرتان حسین به کشتن ندهید و از امیرمومنان یزید اطاعت نمایید! 🔹راوی گفت: حضرت عباس فرزند علی علیه السلام فریاد زد: 💠(١) دستانت بریده باد! لعنت خدا بر تو و بر امان تو! ای دشمن خدا ! آیا تو به ما میگویی که دست از یاری سید و سرورمان ، حسین پسر فاطمه سلام الله علیها برداریم و مطیع و فرمانبر ملعونان و ملعون زادگان شویم!؟ ✅ : 1⃣خجالت فرزندان اُم البنین در اردوگاه حسینی به دلیل اینکه شمر خودش را از اقوام آنها معرفی کرد. 2⃣نگرانی کودکان و زنان حرم تا ببینند سرانجام این امان نامه چه میشود(هرچند همه به آنها اعتماد کافی داشتند) 3⃣حرکت لشکر به سمت اردوگاه حسینی و نشان دادن امان نامه برای شروع جنگ 4⃣امتحان بزرگ فرزندان اُم البنین 5⃣رحمت واسعه امام حسین علیه السلام و دستور به پاسخگویی به شمر گرچه فاسق است -------------------------------------------------- 💠قسمت های : ▪️(١) فَناداهُ العباسُ ابنُ علی علیه السلام : تَبَّت یَداکَ وَ بِئسَ ما جِئتَنا بِهِ مِن اَمانِکَ یا عَدُوَّ اللهِ! -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام علیه السلام ✅ 🔹(بعد از عدم تسلیم امام و اثر نداشتن امان نامه شمر برای حضرت ابوالفضل علیه السلام) 🔸عمر سعد فریاد زد: ای ل