مداحی بانوان| سادات طاهری
✅ بخشی از مقتل دروازه شام 🔻اهل بیت سيدالشهداء عليهمالسلام را روز اول ماه صفر همراه سرهای شهدا، همچ
📚 منابع:
بحارالانوار ج 45/ علامه مجلسی
#مقتل_الحسین ج 2/ خوارزمی
#لهوف / سید بن طاوس
#نفس_المهموم / شيخ عباس قمی
#ورود_کاروان_به_شام
#کوفه_تا_شام
#اول_صفر
#حضرت_سجاد ع
#حضرت_سکینه س
#ام_کلثوم س
#شام
✅ https://eitaa.com/amozeshmadahibanovan
✅امام سجاد علیه السلام از کیفیت این سفر میگوید:
🔻{الإقبال عن کتاب المصابیح بإسناده عن جعفر بن مُحَمَّد عن أبیه مُحَمَّد بن علیّ [الباقر] علیهما السلام:
سَأَلتُ أبی عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام عَن حَملِ یَزیدَ لَهُ، فَقالَ:
حَمَلَنی عَلى بَعیرٍ یَطلُعُ بِغَیرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفی عَلى بِغالٍ اکُفٍ 3، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَینٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: یا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبایا أهلِ البَیتِ ....}.
📚الإقبال به نقل از کتاب المصابیح،به سندش از امام صادق(ع)،از پدرش امام باقر(ع):
🔺از پدرم على بن الحسین(ع)درباره ی بردن او به سوى یزید پرسیدم.
😭فرمود:مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز سوار کردند و سر حسین(ع)بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان،پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان سوار بودند.
😭کسانى که ما را می بردند،از پشت سر و گرداگردمان با نیزه ما را احاطه کرده بودند و آزار می دادند.
😭اگر اشکى از دیده یکى از ما فرو می چکید با نیزه به سرش می کوبیدند تا آن که وارد شام شدیم.
😭جارچى جار زد:اى شامیان!اینان،اسیران اهل بیتِ ملعون اند".
📚الاقبال،ج۳،ص۸۹
📚 #بحارالانوار ،ج۴۵،ص۱۵۴،ح۳
#کوفه_تا_شام
#شام
#ورود_کاروان_به_شام
#حضرت_سجاد ع
✅ https://eitaa.com/amozeshmadahibanovan
✅ورود کاروان به شام در روز اول ماه صفر 61 (هـ.ق.)
🔻به نقل مشهور، کاروان اسیران اهل بیت(ع) و سرهای شهیدان، پس از 11 روز حرکت ✳️ سریع و بیوقفه و با رنج و آزار و سختیهای فراوان، سرانجام در روز اول ماه صفر 61 هجری قمری وارد شام شدند.
🔹 بنابراین از نوزدهم محرم که از کوفه حرکت کردند تا اول ماه صفر، بین کوفه و شام در راه بودند.
🔸 تقی الدین ابراهیم بن علی کفعمی در پایان قرن نهم هجری در کتاب «المصباح» خویش و شیخ بهایی و حاج شیخ عباس قمی در منتهی الآمال نوشتهاند:
▪️«روز اول ماه صفر اهل بیت(ع) و سر بریده امام حسین(ع) و سایر شهیدان کربلا را وارد دمشق کردند.» برخی از مورخان تاریخ امامت و تشیع و روزنگاران تاریخ کربلا و عاشورا از سفر اجباری کاروان اهل بیت(ع) به شام سخن گفتهاند، اما در ارتباط با تاریخ رسیدن به شام یا اظهار نظری ندارند یا زمانهایی غیر از اول ماه صفر سال 61 هجری قمری را ذکر کردهاند.
✳️اما قول مشهور همین اول ماه صفر سال 61 است.
#شام
#اول_صفر
#ماه_صفر
#کوفه_تا_شام
#ورود_کاروان_به_شام
✅ https://eitaa.com/amozeshmadahibanovan
✅ورود اهل بیت به شام
🔹مؤلف گوید: صاحب کامل بهایی خبر سهل بن سعد را مختصرتر آورده است و در آن گوید:
🔻دیدم سرها را بر نیزه ها و سر عباس بن علی علیهماالسلام در پیش آن ها بود نیک در آن نگریستم گویی می خندید و سر امام علیه السلام پشت همه سرها و جلوی زنان بود آن را هیبتی عظیم بود ، روشن و تابان ، محاسنش مدور با اندکی سفیدی و به رنگ خضاب شده گشاده چشم ابروها باریک و کشیده، پیشانی باز و میان بینی اندکی بر آمده، لبخند زنان، دیدگانش گویی سمت افق می نگریست به سوی آسمان و باد در محاسن او افتاده به راست و چپ می برد گویی امیرالمؤمنین علیه السلام است.😭
🔸در کامل بهایی است، اهل بیت را سه روز بر دروازه شام بداشتند تا شهر را آیین بستند هر چه تمامتر و بهر زیور و آرایش و آئینه که بود بیاراستند چنان که هیچ چشم مانند آن ندیده بود و آن گاه از مردم شام به اندازه ✳️#پانصد_هزار مرد و زنان دف زنان بیرون آمدند و امیران با دف و صنج و شیپور با هزاران مرد و زن و 😭جوانان می رقصیدند و دف و صنج می زدند و طنبور می نواختند و مردم شام به انواع جامه ها و سرمه و خضاب خویش را آراسته بودند و بیرون شهر از بسیاری مردم مانند عرصه محشر شده بود جمعیت درهم موج می زدند و چون روز بلند شد سرها را به شهر در آورند و چون وقت زوال شد به در خانه یزید بن معاویه رسیدند از بسیاری ازدحام کوفته و مانده و برای یزید تختی نهاده بودند گوهرنشان و سرای او را به هر گونه زیور آراسته و بر گرد تخت او کرسی های زرین و سیمین نهاده و دربانان یزید بیرون آمدند و آن ها را که حامل سر بودند به سرای او در آوردند چون داخل شدند.
گفتند: به عزت امیر قسم که ✳️#خاندان_ابی_تراب را به تمامی کشتیم و برانداختیم و بر کندیم و شرح حال بگفتند و سرها پیش او گذاشتند و در این مدت که اهل بیت در دست آن ها اسیر بودند هیچکس نتوانست بر آن ها سلام کند
🔻ناگهان در این روز پیرمردی از مردم شام نزدیک علی بن الحسین علیهماالسلام آمد و گفت: الحمدلله الذی قتلکم.
🔸شیخ صدوق در امالی روایت کرده است از دربان ابن زیاد که پس از آن گوید: مژده به اطراف بلاد فرستاد و اسرا و سر امام علیه السلام را روانه شام کرد و جماعتی از آن ها را که همراه ایشان رفتند برای من گفتند: که نوحه جن را تا صبح می شنیدند و گفتند:
🔻چون زنان و اسیران را به دمشق داخل کردیم روز بود سنگدلان و درشتخویان اهل شام می گفتند
😭ما اسیرانی زیباتر از این ها ندیدیم شما کیستید.
😭سکینه دختر امام حسین علیه السلام گفت: ما اسیران آل محمدیم پس آن ها را بر پله کانهای مسجد که همیشه جای اسیران بود برپای داشتند و علی بن الحسین علیهماالسلام با ایشان بود جوان بود و پیرمردی شامی نزد ایشان آمد و گفت:
▪️الحمدلله الذی قتلکم و اهلکم و قطع قرون الفتنه.
▪️سپاس خدای را که شما را کشت و هلاک ساخت و شاخ فتنه را ببرید و از ناسزا گفتن چیزی فرو نگذارد.
🔹چون سخن او به آخر رسید علی بن الحسین علیهماالسلام با او گفت: آیا کتاب خدا را خوانده ای؟
گفت: چرا خوانده ام.
فرمود: این آیه را نخوانده ای که:
▪️قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی
▪️یعنی از شما مزد رسالت نخواهم مگر خویشان و نزدیکان مرا دوست دارید.
پیرمرد گفت: خوانده ام.
امام فرمود: ما همانهاییم
باز فرمود: آیا این آیه نخوانده ای:
▪️انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.
گفت: چرا پس آن شامی دست به آسمان برداشت و گفت: خدایا سوی تو بازگشتم و از دشمن آل محمد و کشندگان آن ها سوی تو بیزاری می جویم قرآن را خواندم و تا امروز متوجه این آیه ها نشدم.
📚منبع:
📘کتاب شریف #نفس_المهموم شیخ عباس قمی رحمه الله علیه
#شام
#حضرت_حسین ع
#حضرت_عباس ع
#حضرت_سجاد ع
#حضرت_سکینه س
#ورود_کاروان_به_شام
✅ https://eitaa.com/amozeshmadahibanovan
✅ کاروان اسرا در شام فقط خاندان ابوطالب بود...
🔹خانواده های آن دسته از از یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام که از خاندان ابوطالب نبودند در کوفه باقی ماندند ، زیرا وقتی آنها به کوفه رسیدند ، نزدیکان قبیله آنان ، نزد ابن زیاد وساطت کرده و آنها را از اسیران جدا کردند ، ولی اسرای خاندان ابوطالب به شام برده شدند.
📚کتاب شریف #ابصار_العین فی انصار الحسین علیه السلام
✳️ پ.ن:
1⃣اینکه امام سجاد علیه السلام فرمودند : الشام الشام الشام شاید یکی از دلایلش همین باشد. در شام از کاروان اسرای حسینی فقط اهل بیت پیامبر ص مانده بودند و این بر شدت مصیبت میافزاید.
2⃣ تا کوفه عده ای حداقل به خاطر بازماندگان یاران امام که افرادی سرشناس و محترم بودند احترام نگه میداشتند اما جدا شدن آنها از کاروان باعث شد دشمنان آل الله و امیرالمومنین ع بی پروا تر از قبل با اسرا برخورد کنند.و این در حالی است که همه ی عالم ریزه خوار سفره ی لطف و کرم این بزرگوارانند.
3⃣ وقتی جمعیت این کاروان کم میشود یعنی کسانی که ماندند بیشتر ضربه میخورند ، سنگهای بیشتری میخورند ، بیشتر دیده میشوند😭
بیشتر بهشان توهین میشود و...
4⃣ اینجا معلوم میشود که غربت اسرا در شام چند برابر شده است.
🔹علی لعتنه الله علی القوم الظالمین
#کوفه
#شام
#ماه_صفر
#ورود_کاروان_به_شام
#روز_سیزدهم_محرم
#حضرت_سجاد ع
#حضرت_زینب س
✅https://eitaa.com/amozeshmadahibanovan
✅ #ورود_اهل_بیت_به_شام در بیان اصحاب رسول خدا(ص)
🔹سهل بن سعد میگوید: به سوی بیت المقدس رفتیم تا اینکه در شام به شهری رسیدیم با نهرهای فراوان و درختان انبوه، پرده های دیبا آویخته و شادمان بودند و به یکدیگر تبریک میگفتند؛ و زنان با دف و طبل میزدند.
🔸با خودم گفتم: شاید مردم شام عیدی دارند که ما نمیدانیم. در همین حال گروهی را سرگرم گفت و گو دیدم.
🔹از آنان پرسیدم، آقایان! در شام عید است و ما نمیدانیم؟
🔸گفتند: ای پیرمرد، غریب به نظر میآیی! گفتم: من سهل بن سعد هستم. 🔹رسول خدا (ص) را دیده و سینه ای پر از حدیث وی دارم. گفتند: ای سعد! آیا در شگفت نیستی که چرا آسمان خون نمیبارد و زمین ساکنانش را فرو نمیبلعد؟
🔸گفتم: چرا؟ گفتند: سر حسین، فرزند رسول خدا (ص) را از عراق به شام فرستاده اند و هم اینک میرسد...». [1] .
🔹در نقل دیگری آمده است که یکی از تابعان با فضیلت، پس از مشاهدهی سر حسین (ع) مدت یک ماه از انظار پنهان شد. پس از آنکه وی را دیدند و دلیلش را از او پرسیدند گفت:
🔸آیا نمیبینید که چه بر ما نازل شده است؟ و آنگاه این شعر را خواند:
▪️ای پسر دختر محمد (ص)! سرت را در حالی آوردند که سخت به خونش آغشته بود؛
▪️ای پسر دختر محمد (ص)! گویی که با کشتن تو، به عمد و آشکارا پیامبری را کشتهاند؛ تو را تشنه کشتند و در کشتن تو ملاحظه هیچ تأویل و تنزیلی را نکردند؛
▪️به خاطر کشتن تو تکبیر میگویند و حال آنکه به تحقیق با کشتن تو تکبیر و تهلیل را کشتند؛
▪️آی آن که اگر عزاداری برای کسی نیکو باشد، گریستن بر او خوب و زیبا است؛
▪️پس، جان ابرها بامدادان و جان بادها شبانگاهان گریست. [2] .
📚پی نوشت ها:
▪️[1] مقتل خوارزمی، ج 2، ص 60.
▪️[2] تسلیة المجالس، ج 2، ص 382؛ (این مطلب را سید محمد بن ابیطالب در ضمن رویدادهای شام آورده است).
#شام
#ماه_صفر
#حضرت_سجاد ع
#ورود_کاروان_به_شام
✅
https://eitaa.com/amozeshmadahibanovan
✅گفتگوی امام زینالعابدین علیهالسلام و مرد شامی
🔹به نقل از دربان عبیدالله ابن زیاد، در یاد کردِ آوردن اسیران _:
🔸آنان را بر راه پلهء مسجد ، آنجا که اسیران را نگاه میدارند، نگاه داشتند و علیبنالحسین علیهالسلام هم که در آن روزگار، جوانی تازه سال بود، میان آنان بود. پیرمردی از شامیان، نزد آنان آمد و به آنان گفت: ستایش، خدایی را که شما را کشت وهلاکتان کرد و شاخ فتنه را بُرید.
🔹آنگاه، از دشنامگویی به آنان، چیزی فرو ننهاد.
🔸هنگامی که سخنش به پایان رسید، علیبنالحسین به او فرمود:
▪️آیا کتاب خدای عزوجل را خواندهای؟
▪️گفت: آری.
▪️فرمود:《آیا این آیه را خواندهای*بگو بر آن رسالت، اجری از شما نمیطلبم، جز دوستی با نزدیکانم*؟》.
▪️گفت: آری.
▪️فرمود:《آنان،ما هستیم》.
▪️سپس فرمود:《 آیا خواندهای:*وحق نزدیکان را به آنها بده*؟》.
▪️گفت: آری.
▪️فرمود:《آنان،ما هستیم》.
▪️سپس فرمود:《آیا این آیه را خواندهای:*خداوند، ارادهء آن دارد که آلودگی را تنها از شما اهل بیت بزُداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند*؟》.
▪️گفت: آری.
▪️فرمود:《آنان،ما هستیم》.
😭مرد شامی، دستش را به سوی آسمان، بالا برد و آنگاه سه بار گفت: خدا! من توبه میکنم.
🔹سپس گفت: خدایا! من از دشمنان خاندان محمد، به سوی تو بیزاری میجویم و نیز از قاتلان اهل بیت محمد. من قرآن را خوانده بودم؛ اما تا امروز، به این، پی نبرده بودم.
📚شهادت نامه امام حسین علیهالسلام ص۵۲۴
به نقل از کتب:
▪️الامالی،صدوق ص۲۳۰ ح۲۴۲
▪️روضه الواعظین ص۲۱۰
#شام
#اول_صفر
#ورود_کاروان_به_شام
✅
https://eitaa.com/amozeshmadahibanovan
✅ #سختی_های_سفر_شام
🔹حرم پیامبر خدا صلوات الله علیه را آوردند تا از دروازهای به نام "توما" وارد دمشق کردند وسپس آنها را آوردند تا بر راهپلهء درِ مسجد، آنجا که اسیران را نگاه میدارند، ایستادند.
📚شهادت نامه امام حسینعلیهالسلام ص۵۱۹
به نقل از کتب:
▪️الفتوح ج۵ ص۱۲۹
▪️مقتل الحسینعلیهالسلام،خوارزمی ج۲ ص۶۱
#شام
#اول_صفر
#ورود_کاروان_به_شام
✅
https://eitaa.com/amozeshmadahibanovan
✅ #سختی_های_سفر_شام
📚به نقل از کتاب المصابیح،
🔹به سندش از امام صادقعلیهالسلام، از پدرش امام باقرعلیهالسلام_از پدرم امام علیبنالحسینعلیهالسلام در باره بردن او به سوی یزید پرسیدم.
🔸فرمود: مرا بر شتری لنگ و بدون جهاز، سوار کردند وسر حسینعلیهالسلام بر بالای علمی بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانی بدون پالان، سوار بودند.
🔹کسانی که ما را میبردند، از پشت سر و گردا گردمان،بانیزه، مارا احاطه کرده بودند و آزار می دادند.
🔸اگر اشکی از دیده یکی از ما فرو میچکید، با نیزه به سرش میکوبیدند، تا آنکه وارد شام شدیم.
📣جارجی جار زد: ای شامیان! اینان،اسیران اهل بیت ملعوناند.
📚شهادت نامه امام حسین علیهالسلام ص۵۱۱ به نقل از کتب
▪️الاقبال ج۳ ص۸۹ ؛
▪️بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۵۴ ح۳
#شام
#کوفه_تا_شام
#ورود_کاروان_به_شام
#مجلس_یزید_ملعون
#حضرت_سجاد ع
✅
https://eitaa.com/amozeshmadahibanovan
مداحی بانوان| سادات طاهری
مخاصمه كند، قسم به خدا ديگر در شهر نخواهم ماند و روى يزيد را نخواهم ديد. 🔹در ميان ملاء عام در بين
زینب(س) به خشم آمد و گفت:
▪️ادعاى دروغ مى كنى اگر بخواهم مى توانم.
▪️زينب فرمود: چنين نيست خدا چنين اختيارى به تو نداده است مگر آن كه از دين ما خارج شوى و به دين ديگرى درآئى.
🔹يزيد سخت خشمگين شد و گفت: اين چنين با من سخن مى گوئى؟
پدرت و برادرت از دين خارج شدند!
▪️زينب فرمود: به دين خدا و جد و پدر و برادرم تو و پدرت و جدت هدايت شده ايد اگر مسلمان باشيد.
▪️يزيد گفت: دروغ مى گوئى اى دشمن خدا.
🔸زينب فرمود: تو اميرى به ظلم و ستم دشنام مى دهى و با قدرتت به طرفت تحميل مى كنى.
يزيد از سخن زينب خجالت كشيد و سكوت كرد.
😭مرد شامى دوباره سخنش را تكرار كرد و گفت: اين دختر را به من ببخش.
▪️يزيد گفت: خفه شو خدا مرگ حتمى به تو ببخشد.
🔹لذا زينب مظلومانه با اين كه در دست يزيد اسير است و حامى و پشتيبانى ندارد، اما با يك شجاعت بى نظير و شهامت بى مانند بياناتى ايراد مى فرمايد كه بينى يزيد را به خاك مى مالد تا آنجا كه مى فرمايد:
🔸من تو را انسانى بى قدر و بى ارزش مى دانم و سخت تو را مى كوبم و بسيار تو را توبيخ و سرزنش مى كنم، تو هر چه تلاش كنى و مكر و حيله بكار برى نمى توانى نام ما را از سر زبانها بردارى. محبت ما را از دلها خارج كنى و احکام دين را از بين ببرى، ليكن عار و ننگ كار تو هرگز و با هيچ آبى شسته نمى شود.
🔹راستى عجيب شجاعانه، يزيد را با خاك يكسان مى كند، آرى او دختر اميرمؤمنان على بن ابيطالب است لذا در برابر همه حضار مجلس بپا خواست و پس از حمد و ثناى پروردگار و درود بر پيامبر و دودمان او فرمود:
🔸 يزيد گمان مى كنى از اين كه همه راههاى زمين و آسمان را به روى ما بستى و ما را مانند اسيران شهر به شهر مى گردانى، نزد خدا خوار و بى مقدار مى شويم و تو مورد عنايت الهى گرديده اى و مقاومت نزد خدا فزون گشته كه اين چنين باد به دماغ افكنده و اظهار خوشحالى و شادمانى مى كنى؟
🔹چون مى بينى دنيا به كام تو است و كارها بر وفق مرادت جريان دارد؟ و حكومت ما در دست تو قرار گرفته؟ نه چنين نيست، آرام باش، به جهل و نادانى اتكا مكن، مگر گفته خدا را فراموش كرده اى: كفار گمان نكنند كه مهلت دادن به آنها به خير آنها است بلكه به آنها مهلت مى دهيم تا بر گناهانشان بيفزايند كه براى آنان عذابى دردناك است.
😭اى پسر آزادشدگان آيا از عدالت است كه زنان و كنيزان خود را در پس پرده نگهدارى و دختران رسول خدا (ص) به اسارت بسر برند و پرده حجاب آنها دريده و صورت هاشان در برابر دشمنان باز تا افراد دور و نزديك چهره آنان را بنگرند. در حالي كه مرد و محرمى ندارند تا از آنها حمايت كند؟!
🔸آرى چگونه انتظار حمايت داشته باشيم از كسى كه جگر پاكان را به دندان مى كشد و گوشت او از خون شهدا روئيده است و چگونه ممكن است از دشمنى با ما كوتاهى كند كسى كه از روى بغض و كينه به ما نگاه مى كند.
🔹و با چوب خيزران بر لبان و دندان سيد جوانان اهل بهشت مى زند چرا چنين نگوئى كه به خيال خود فتنه را با كشتن ذريه رسول خدا و ستارگان زمين ريشه كن كرده اى، آنگاه پدران خود را مى خوانى، بزودى به آنان ملحق خواهى شد در حالي كه آرزو مى كنى كاش فلج بودم و لال مى شدم و چنين جملاتى را نمى گفتم و چنان كارهائى را انجام نمى دادم، خدايا حق ما را بستان و انتقام ما را از دشمنان بگير و آنها را كه خون ما را ريختند مورد غضب خود قرار ده...
🔸هر چند سخن گفتن با تو مصيبتم را تشديد و اندوهم را افزون مى سازد ليكن بايد تو را از اين گردن فرازى فرود آورم و تو را كوچك سازم و بكوبم و توبيخ و ملامت بسيار گويم، هر چند چشم ها اشكبار و سينه سوزان است و چقدر شگفت آور است كه افراد حزب اللّه به دست آزادشدگان حزب شيطان كشته شوند.
🔹مكر خود را بكار گير و كوشش خود را انجام ده ولى بخدا قسم نمى توانى ياد ما را از ميان مردم محو و نابود كنى و احکام الهى را نمى توانى از بين ببرى اما عار و ننگ عمل زشت تو هرگز شسته نمى شود، زيرا راى تو ضعيف و مدت زندگانيت كوتاه و جمعيت و همدستانت اندك و در روز قيامت منادى پروردگار ندا مى دهد: آگاه باش كه لعنت خدا بر ستمكاران محقق است!
📚منابع
▪️#نفس_المهموم
▪️#روضه_الشهدا
▪️#لهوف
▪️#مقتل_الحسین علیه السلام
▪️#بحار جلد 45
▪️#منتهی_الامال
#دوم_صفر
#ام_کلثوم س
#حضرت_زینب س
#حضرت_سجاد ع
#مجلس_یزید_ملعون
#ورود_کاروان_به_شام
✅
https://eitaa.com/amozeshmadahibanovan
✅ #سختی_های_سفر_شام
🔹حرم پیامبر خدا صلوات الله علیه را آوردند تا از دروازهای به نام "توما" وارد دمشق کردند وسپس آنها را آوردند تا بر راهپلهء درِ مسجد، آنجا که اسیران را نگاه میدارند، ایستادند.
📚شهادت نامه امام حسینعلیهالسلام ص۵۱۹
به نقل از کتب:
▪️الفتوح ج۵ ص۱۲۹
▪️مقتل الحسینعلیهالسلام،خوارزمی ج۲ ص۶۱
#شام
#اول_صفر
#ورود_کاروان_به_شام
https://eitaa.com/madahihoor
🔹علیرغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بطور جداگانه از سرهای مبارک...
🔸شمر ملعون دستور داد سرها جلوی کاروان اسرا و از دروازه ساعات که جمعیت انبوهی تجمع کرده بودند وارد کنند...
#شام
#ورود_کاروان_به_شام
https://eitaa.com/madahihoor